داستان - صفحه 11

برچسب ها
داستان - نویسنده: شهاب الدین نوروزی - سرما تا مغز استخوان آدم پیش می‌رفت؛ پدرم وقتی هوا به این درجه می‌رسید جمله معروفی دارد و می‌گوید؛ «سرمای گوش‌شکن»! ولی این بار طوری دیگر می‌گوید که ما از او می‌خواهیم دوباره تکرارش کند، همه فکر کردیم که اشتباهی شده؛ پدرم می‌گوید درست شنیدید این سرما، این‌بار گوش‌شکن نیست! «دشمن‌شکن» است...
کد خبر: ۳۷۳۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

نویسنده : م.موسوی - بی‌حوصله و تلخ از خانه بیرون زد. دستگاه کنترل قند خون مادر خراب شده بود. توی شلوغی این روزها حوصلۀ زیر و رو کردن داروخانه‌ها را نداشت. در را که بست، عماد، همبازی نوجوانی‌اش را دید که روی پشت‌بام مشغول کار بود. نگاهش را دزدید. مدت‌ها بود با هم سرسنگین بودند. از ده سال پیش سر عروسی خواهر عماد، تا این روزها که عماد سخت مشغول دوا و درمان دختر کوچکش بود...
کد خبر: ۳۷۳۱۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

پربیننده ترین