تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۶۱۳۱
پایگاه بصیرت / سجاد عابدی

(روزنامه وطن امروز - 1394/07/07 - شماره 1710 - صفحه 12)

گسترش فعالیت‌های گروه شبه‌نظامی داعش از لحاظ جغرافیایی و اقدامات غیرانسانی، بدون تردید نمی‌تواند بدون هماهنگی و حمایت دستگاه‌های امنیتی کشورهای منطقه و جهان صورت گرفته باشد. با توجه به هزینه‌هایی که برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان - یکی از اهرم‌های توازن قدرت در منطقه از جانب غرب - در پی تحولات منطقه پس از سقوط صدام و تحولات عربی خاورمیانه متحمل شده اند، ایجاد جنگ نیابتی در مرزهای ایران به دلیل نگرانی از افزایش نفوذ و قدرت ایران و نفوذ امنیتی و اطلاعاتی به کشور، می‌تواند یکی از دلایل تداوم فعالیت این گروه شبه‌نظامی باشد.

با آغاز تحولات کشورهای عربی از سال 2011 در تونس و گسترش آن به سایر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، ساختار سیاسی- امنیتی منطقه با تغییراتی مواجه شد. این تحولات از یک سو سبب پیدایش گروه‌های تندروی به‌اصطلاح اسلامی شد. از سوی دیگر زمینه را برای رشد سریع گروهی مانند داعش فراهم کرد که تا یکی- دو سال گذشته نامی در کنار دیگر نام‌های تندرو با مشی القاعده بود. این گروه با گرفتن بخش‌های وسیعی از غرب عراق و شرق سوریه و گسترش اقدامات خود به سایر کشورها و تبدیل شدن از یک گروه چریکی به یک‌شبه کشور، زمین بازی را به طور کامل تغییر داد.

قطعا رشد سریع گروهی شورشی که خود را پایبند به هیچ یک از قوانین بین‌المللی نمی‌داند و در اختیار گرفتن بخش‌های وسیعی از غرب عراق و شرق سوریه، آن هم در بازه زمانی چند ماهه، که مجموع وسعت آن چیزی در حد و اندازه کشور بریتانیاست، نمی‌تواند در قالب حرکت‌های خودجوش و متهورانه گروهی تندرو قابل توجیه باشد. بر این اساس، اگر بپذیریم کشورهایی در منطقه مانند ترکیه، عربستان و قطر به نحوی از انحا در نقل و انتقال نیرو، حمایت‌های مالی و تامین ادوات نظامی برای این گروه- البته با حمایت قدرت‌های غربی بویژه آمریکا- دخیل هستند، آیا باید بپذیریم سیاست این کشورها به عنوان قدرت‌های تاثیرگذار منطقه در حفظ ثبات و توازن قوا تغییر کرده است‌؟ آیا عربستان به دنبال ژاندارمی در منطقه خلیج‌فارس است؟ آیا ترکیه به دنبال احیای امپراتوری عثمانی در منطقه است؟ آیا کشور قطر به پشتوانه منابع مالی هنگفت به دنبال تبدیل به قطبی تاثیرگذار در منطقه است؟ و از همه مهم‌تر دستیابی این کشورها به اهداف برآورده‌شده خود، از چه طریقی ممکن است؟ مطمئنا ایران به عنوان یکی از قدرت‌های اصلی و تأثیرگذار منطقه و از رقبای مهم این کشورها بویژه عربستان و ترکیه محسوب می‌شود.

داعش که رها از هر نوع پایبندی به هرگونه پیمان و معاهده بین‌المللی است، به نظر می‌رسد بازوی اجرایی سیاست‌های قدرت‌های منطقه شده باشد. داعش آنگونه که تاکنون نشان داده است بیشترین انرژی خود را بر بسط سیطره و نفوذ خود در منطقه گذاشته است. به عبارت دیگر سیاست داعش عمدتا برونگراست و کمترین توجه را به رضایت و رفاه شهروندان مناطق تحت اشغال خود داشته است و این امر می‌تواند بالقوه برای ایران بسیار خطرناک باشد، چراکه نه‌تنها انگیزه لازم را برای این گروه در تعدی به مرزهایی ایران فراهم می‌کند، بلکه امکان بالفعل شدن آن نیز اصلا کم نیست. در واقع تحولات صورت‌گرفته در سوریه، عراق، بحرین و یمن که عملا منجر به محاصره شدن عربستان در مرزهای خود و افزایش نفوذ ایران در منطقه شده، نگرانی و نارضایتی سعودی را موجب شده است. در واقع نگرانی عربستان و قدرت‌های غربی از این است که به رغم سرمایه‌گذاری‌های گسترده ائتلاف غربی- عربی، موازنه منطقه‌ای به نفع محور مقاومت و ایران تغییر یافته و با ظهور و گسترش داعش در منطقه و تحت تأثیر قرار گرفتن بیشتر کشورهای منطقه، مرزهای ایران تحت تأثیر و نفوذ این گروه قرار نگرفته است.

بر این اساس درگیر کردن ایران در جنگ‌های نیابتی - از جمله نفوذ داعش به ایران- برای کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه، از جمله راهبردهایی است که در چند سال اخیر بشدت از سوی عربستان و کشورهای حامی آن پیگیری شده است. در حقیقت، یکی از دلایل عمده امکان گسترش فعالیت داعش را می‌توان برنامه قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای مبارزه با نفوذ ایران در منطقه دانست. منطقه تحت نفوذ داعش منطقه‌ای وسیع از خاک سوریه و عراق است و این گروه تروریستی همچنان به پیشروی خود ادامه می‌دهد. در صورتی که اگر پشتیبانی مالی کشورهای خلیج‌فارس نبود، قدرت این گروه بعد از بیش از 2 سال باید کاهش می‌یافت. اینکه داعش با کشورهای حامی و پدیدآورنده و پشتیبان خود چگونه برخورد خواهد کرد نیز قابل تأمل است. آیا این اتحاد میان این کشورها و گروه داعش راهکاری موقت و کوتاه‌مدت است یا راهبردی بلندمدت؟ در فرض اول، با فراهم شدن ثبات نسبی در قلمرو این گروه، چالش‌ها و درگیری‌ها به سمت کشورهای عربی خلیج فارس در جنوب و ترکیه در شمال سوق خواهد یافت.

در حالی که در حالت دوم، داعش بیشتر نقش عنصر دست‌نشانده رقبای منطقه‌ای ایران را ایفا خواهد کرد که می‌توانند با تحریک انگیزه‌های دینی، مرزهای غربی ایران را با چالش‌هایی مواجه کنند. بدین ترتیب جنس چالش‌های منطقه در یکی- دو سال از حالت نرم - تحولات در ساختار داخلی- به حالت سخت - جنگ و شورش - تغییر کرد. در تحلیل علل پیدایش، چالش‌های پیش‌رو و به تبع آن تعیین جهت‌گیری راهبردهای دفاعی، یک رویکرد اساسی را می‌توان مدنظر قرار داد. در این رویکرد وزن تحلیل به صحنه‌گردانی قدرت‌های جهانی داده می‌شود و نیروهای منطقه بیشتر مهره‌هایی هستند که در زمین دشمن بازی می‌کنند. در واقع کشورهای منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی با هدف تغییر موازنه قدرت در منطقه و کاهش نفوذ و قدرت ایران در خاورمیانه، در یک راستا و با رهبری قدرت‌های جهانی حرکت می‌کنند و ایجاد جنگ نیابتی در مرزهای ایران یکی از ابزارهای این کشورهاست.

بدون تردید، هر اقدامی از سوی دشمنان جمهوری اسلامی ایران علیه کشور، با هدف و انگیزه مشخصی صورت می‌گیرد که مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی کشور نیز به این موضوع کاملاً اشراف دارند. به طوری که دبیر شورایعالی امنیت ملی طی اظهاراتی درباره برنامه طراحی‌شده از سوی نظام سلطه و مهره‌های منطقه‌ای آن در «ایجاد اختلافات قومی و مذهبی با سوءاستفاده از عناصر خودفروخته؛ هدف آنها را مقابله با آبادانی در منطقه و درگیر کردن ظرفیت‌های داخلی کشور و جلوگیری از هم‌افزایی و پیشرفت ملت ایران» عنوان کرده است. بعد از پایان جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، کشور از ثبات قابل ملاحظه‌ای در اکثر حوزه‌ها برخوردار شده است. این در حالی است که بیشتر کشورهای منطقه درگیر نزاع‌های بی‌پایانی درون و بیرون مرزهای خود هستند. در کنار ثبات و امنیت ایران در منطقه بحرانی خاورمیانه، افزایش نفوذ و قدرت تاثیرگذاری ایران نیز بیشتر از گذشته شده است.

با سقوط طالبان در افغانستان و صدام در عراق، بیشترین منافع متوجه ایران شد. حکومت‌هایی در این 2 کشور بر سر کار بودند که تا پیش از آن در زمره تهدیدات اصلی علیه کشور محسوب می‌شدند اما پس از سرنگونی طالبان و صدام، ایران از معدود کشورهایی بود که بالاترین میزان نفوذ را در این کشورها به دست آورد. همه این موارد مطرح‌شده و ثبات و امنیت ایران انگیزه لازم را به دشمنان منطقه‌ای و جهانی ایران جهت چالش‌سازی برای امنیت و ثبات داخلی و منطقه‌ای ایران داده است که مهم‌ترین آن در حال حاضر ایجاد جنگ نیابتی از طریق داعش در مرزهای ایران است. البته مقام معظم رهبری سوم خرداد 1394 در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین(ع)، پاسخ مشخصی به نیت بدخواهانه دشمنان در این باره دادند. ایشان با اشاره به اخباری مبنی بر تلاش بدخواهان ملت و برخی مسؤولان منطقه خلیج‌فارس برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به مرزهای ایران، گفتند: «پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملی در نیروهای مسلح، هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود».

به نظر می‌رسد فعالیت گروه‌های تروریستی در منطقه تا زمانی که اجماعی برای نابودی کامل آنها وجود نداشته باشد، تداوم داشته باشد. بدون تردید منافع برخی کشورها در صورت تداوم بحران در خاورمیانه تأمین خواهد شد. بنابراین خطر تروریسم تا مدت‌ها گریبانگیر منطقه خواهد بود. ایران توانسته تا به امروز به روش‌های گوناگون از مرزهای خود محافظت کند و به کشوری باثبات در منطقه تبدیل شود اما با توجه به اسناد و مدارک و اظهارات رسمی مقامات دشمنان و رقبای منطقه‌ای و جهانی کشور از یک‌سو و تأکید مقامات امنیتی و نظامی کشور، این ثبات برای برخی قدرت‌های منطقه و حامیان غربی آنها، پذیرفتنی نیست و جهت تحت تأثیر قرار دادن نظم و امنیت کشور و نفوذ امنیتی و اطلاعاتی در داخل کشور و انجام اقدامات بحران‌زا، از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد. بنابراین توجه و تمرکز عمیق‌تر سیستم اطلاعاتی کشور نسبت به هر گونه فعالیت نرم و سخت دشمنان همچون گذشته، در کنار حفظ امنیت مرزها به روش‌های نظامی و امنیتی ضروری به نظر می‌رسد.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1710/12/146201/0

ش.د9404094