تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۲۸۷۱۷۵
«حق غنی‌سازی» در «آلماتی 2» به رسمیت شناخته شد؟

(روزنامه ايران - 1394/06/21 - شماره 6025 - صفحه 21)

پس از استقرار دولت یازدهم و شتاب گرفتن مذاکرات هسته‌ای که به توافق هسته‌ای در قالب «برجام» منتهی شد، منتقدان مذاکره انتقادها و اظهارنظرهای بحث برانگیز و جنجالی بسیاری بر زبان آورده‌اند که محل بحث و مناقشه فراوانی بوده است اما سخنان هفته گذشته سعید جلیلی در کمیسیون ویژه مجلس برای بررسی «برجام»، همچون شوکی فضای رسانه‌ای را فرا گرفت. علت اهمیت مواضع او در سه نکته نهفته بود؛ نخست اینکه جلیلی نه به عنوان منتقدی معمولی بلکه از موضع سکاندار تیم مذاکرات پیشین ایران سخن گفت و دیگر اینکه سخنان او نه از جنس «تحلیل» بلکه در قامت «خبر» به افکار عمومی عرضه شد.

سومین نکته هم اعلام گزاره‌های شبه خبری جلیلی پس از تأخیری حدود دو سال و نیم برای اولین بار بر زبان او جاری شده بود و با تصویر افکار عمومی از وضعیت مذاکرات در دوران حضور او تفاوتی بنیادین داشت. مذاکره کننده پیشین در کمیسیون «برجام» گفت: «ما در حالی شرایط را تحویل تیم جدید دادیم که ١+٥ از تمامی خطوط قرمز خود عدول کرده بود، رویکرد مقابله‌ای خود را کنار گذاشته و گفت‌وگوی پیرامون حق هسته‌ای، حق غنی‌سازی و تثبیت صنعت هسته‌ای را پذیرفته بود و در مقابل ما توان ٢٠ درصد غنی‌سازی و ١٩ هزار سانتریفیوژ داشتیم، همچنین در آن دوران فردو وارد عملیات تولید شده بود و طرف مقابل آماده بود تا تحریم‌ها را لغو کند.»

جلیلی با هدف مستندسازی این ادعا افزود: در «آلماتی ١» عقب‌نشینی‌های جدیدی از سوی غربی‌ها رخ داد و وارد بحث‌های درصد غنی‌سازی شدند؛ یعنی حق هسته‌ای پذیرفته شده بود و حالا روی درصد غنی‌سازی بحث‌ها انجام می‌شد. غربی‌ها می‌خواستند با دادن امتیازاتی، درصد غنی‌سازی ما را محدود کنند و به همین جهت ١٦ پیشنهاد را ارائه کردند. در «آلماتی ١» هم وزن بودن، هم جنس بودن و همزمان بودن داده‌ها و ستاده‌ها مورد تأیید و تصویب و توافق طرفین قرار گرفت که دستاورد مهمی بود.

در «آلماتی ٢» مباحث جدی شد و روی نوع داده‌ها و ستاده‌ها به طور ریز و دقیق گفت‌وگو شد و بدون اینکه تحت تأثیر شرایط قرار بگیریم، روی موضوعاتی که قرار است بده بستان کنیم، صحبت کردیم.» البته دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی با وجود تأکید چندباره برخی نمایندگان حاضر در کمیسیون بر ضرورت ارائه «اسناد» سخنانش، هیچ مستندی ارائه نکرد و آنان را به «گفت‌وگوها»ی آن زمان حواله داد. اما آیا خبرهای رسمی منتشر شده از روند و نتایج نشست «آلماتی 2» ادعای جلیلی را تأیید می‌کند؟

فضای برگزاری «آلماتی 2»

دیپلمات‌های هسته‌ای ایران و ١+٥ در حالی روزهای ١٦ و ١٧ فروردین ماه ٩٢ در آلماتی قزاقستان پشت میز رایزنی نشستند که هشت دوره مذاکره هسته‌ای (سه دور در ژنو، دو دور در استانبول، یک دور در بغداد، یک دور در مسکو و یک دور در آلماتی ١) را در کارنامه خود داشتند.

عباس عراقچی که در تیم مذاکره جلیلی نیز حضور داشت، هفته گذشته در کمیسیون ویژه بررسی «برجام» در مجلس، فضای حاکم بر نشست «آلماتی 2» را چنین توصیف کرد: «سنگین‌ترین تحریم‌هایی که در حوزه‌های نفتی و بانکی ما بر کشور اعمال شد در آن مقطع زمانی، یعنی از فاصله خرداد ٩١ تا اسفند ٩١ است که مذاکرات آلماتی برگزار شد. در آن مقطع کنگره امریکا آن قانون معروف را تصویب کرد که فروش نفت ایران هر 6 ماه باید ٢٠ درصد کاهش پیدا بکند. تمام خریداران نفت ما از جمله چین و هند این تحریم مصوب کنگره امریکا را رعایت کردند. در همان سال خزانه‌داری امریکا یک سیستم پیچیده تحریمی را برای بستن تمام راه‌های ممکن برای دور زدن تحریم‌ها توسط ایران آغاز کرد. دی ماه ٩١ بود که طرف مقابل دوباره درخواست ادامه مذاکرات را داد و از دی تا اسفندماه ٩١ تعیین محل مذاکرات طول کشید.

در اسفند ٩١ نهایتاً به آلماتی برای ادامه مذاکرات رفتیم.» در همان اسفند 91 جلیلی در تشریح جزئیات مذاکرات انجام شده در «آلماتی ١» گفت: «ایران ٩ ماه پیش در مسکو طرح جامعی برای گفت‌وگوها ارائه کرد. این طرح پنج محور برای همکاری داشت و اصول و اهداف گفت‌وگوها را تعیین کرده بود. قرار شد این طرح بررسی و به ما پاسخ داده شود. روز گذشته طرف مقابل در پاسخ به این پیشنهاد ایران پیشنهاداتی را ارائه کرده که این پیشنهادات ناظر بر برخی پیشنهادهای جمهوری اسلامی ایران بود.

برخی نکاتی که در این پاسخ مطرح شده نسبت به آنچه در قبل مطرح می‌شد، واقع‌بینانه‌تر بود و سعی شده بود که در برخی موارد به دیدگاه‌های ایران نزدیک شود که این را مثبت تلقی می‌کنیم؛ اگرچه تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. ١+٥ پیشنهاد کرده است که برای 6 ماه آینده گام‌های ملموس اعتمادسازی متقابل برداشته شود و پیشنهادهایی نیز در این زمینه ارائه شد»؛ چنین موضعی خوش‌بینی طرف ایرانی و برخی ناظران خارجی را برای برداشتن گام‌های رو به جلو در «آلماتی 2 » تقویت کرده بود.

امیدهای برباد رفته

رئیس وقت تیم مذاکره کشورمان پس از ورود به «آلماتی» و یک روز قبل از آغاز رسمی مذاکرات به دانشگاه فارابی این شهر رفت و در سخنرانی خود تأکید کرد که «گفت‌وگوهای فردا با یک کلمه می‌تواند راه خود را باز کند. آن نیز پذیرش حقوق ملت ایران بویژه حق غنی‌سازی اورانیوم است» تا مشخص شود نقطه محوری اختلاف‌ها و کلید دستیابی به توافق همچنان «حق غنی‌سازی» است. مذاکرات «آلماتی 2» شامل چهار دور مذاکره بود و حدود 10 ساعت به طول انجامید اما بلافاصله پس از پایان روز اول بود که موضعگیری کاخ سفید نشان داد امیدهای ایجاد شده برای خروج مذاکرات از بن‌بست؛ ریشه در واقعیت ندارد و فضا نه تنها بهتر از نشست‌های پیشین نیست بلکه بدتر نیز شده است. غرب پیشنهاد تعلیق غنی‌سازی ایران در قبال تعلیق تحریم فلز گرانبها و طلا و صادرات پتروشیمی و نیز توقف اعمال تحریم‌های جدید را ارائه کرده بود که به دلیل نامتوازن بودن داده و ستانده، نمی‌توانست مورد پذیرش تهران قرار گیرد.

بر این اساس، وزارت خارجه امریکا اعلام کرد که رئیس‌جمهوری امریکا و همتایان وی بعد از پایان اولین روز از نشست دو روزه ایران و «1+5» در «آلماتی» هیچ‌گونه گزارشی از پیشرفت در روز اول این نشست دریافت نکرده‌اند. خبرهای غیررسمی هم از شکاف عمیق مواضع طرفین حکایت داشت. سرانجام، 17 فروردین 92 و موعد برگزاری نشست مطبوعاتی فرا رسید تا مذاکره کنندگان، خروجی بحث‌های پشت درهای بسته را به افکار عمومی منتقل کنند. هرچند، ادبیات دیپلمات‌ها به نرمی شهره است اما هنگامی که «اشتون» خطاب به خبرنگاران گفت: «درخصوص مسائل اصلی، مواضع ما همچنان از هم دور است و تفاوت ماهوی با هم دارد»، تردیدی باقی نماند که ناکامی دیگری در مذاکرات 10 ساله هسته‌ای به ثبت رسیده است.

این نکته در بیانیه جلیلی هم هویدا بود، آنجا که اعلام کرد: «بین نگاه‌های دو طرف فاصله‌هایی وجود دارد.» مسئول وقت تیم مذاکره ایران پس از قرائت بیانیه در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره اینکه چه مانعی بر سر توافق وجود دارد، گفت: «آنها باید الزام خود به حقوقی را که در «ان‌پی‌تی» آمده از جمله حق غنی‌سازی و استفاد‌ه از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای بپذیرند» و به این ترتیب همگان دریافتند که مذاکرات نه در نیمه راه بلکه در همان ایستگاه اول متوقف شده و به دلیل طفره رفتن غرب از پذیرش حق غنی‌سازی ایران، مجالی برای طرح بحث‌هایی مانند لغو تحریم‌ها پیش نیامده است.

تکمیل نشانه‌های رسمی ناکامی

دایره نشانه‌های شکست نشست «آلماتی2» به اعلام مواضع جلیلی و «اشتون» در جلسه مطبوعاتی محدود نماند. همان روز، معاون وزیر خارجه روسیه در گفت‌وگو با «ایتارتاس» در سخنانی شفاف تصریح کرد: روسیه از این که 1+5 و ایران در این دور از مذاکرات به پیشرفتی دست نیافتند، متأسف است. سرگئی ریابکوف افزود: «روسیه به این ارزیابی رسیده که مذاکرات شکل یک دور باطل را پیدا کرده است. ما در آلماتی نمی‌توانیم به مصالحه دست یابیم.» فردای آن روز یعنی 18 فروردین 92 «ویلیام هیگ» وزیر خارجه انگلیس نیز بیانیه جداگانه‌ای صادر کرد که در آن آمده بود: «هنوز اختلافات گسترده‌ای بین دو طرف وجود دارد. موضع کنونی ایران از آنچه که برای دستیابی به گشایش دیپلماتیک در مسأله لازم است، بسیار دور است.»

تحلیل مذاکره «بی‌نتیجه» در «کیهان»

نافرجامی نشست «آلماتی 2» چنان آشکار بود که حتی در اصلی‌ترین رسانه داخلی حامی تیم مذاکره نیز بازتاب یافت و به تحلیل چرایی این ناکامی پرداخته شد. سرمقاله 18 فروردین 92 «کیهان» با اشاره به اینکه «آخرین خبرها از محل برگزاری مذاکرات ایران و 1+5 حکایت از آن دارد که مذاکرات آلماتی 2 بی‌نتیجه به پایان رسیده»، به طرح این پرسش پرداخت که «مذاکرات آلماتی 2 چرا بی‌نتیجه پایان یافت؟» حسین شریعتمداری، نویسنده این سرمقاله پاسخ را در این نکته دیده بود که «اصلی‌ترین دشواری پیش روی امریکا برای اعتراف به حق هسته‌ای ایران و پایان چالش 10 ساله، آن است که در صورت اعتراف به حق ایران، الگوی دیگری از پیروزی ناشی از مقاومت به نام جمهوری اسلامی ایران ثبت شده و به جهان در حال برانگیختگی و ملت‌های به تنگ آمده از نظام سلطه پمپاژ خواهد شد و این برای امریکا و متحدانش به منزله یک کابوس وحشتناک است.»

«اشتون» به جلیلی زنگ نزد

ناکامی مذاکرات «آلماتی2» به حدی بود که «اشتون» سرپرست تیم مذاکره کننده 1+5 در جریان کنفرانس مطبوعاتی پایانی، به برگزاری دور بعدی مذاکرات و زمان و مکان آن هیچ اشاره نکرد اما مطابق سنت مذاکرات هسته‌ای ایران و «1+5»، باز هم کدی حاکی از تمایل نداشتن طرفین برای ترک میز مذاکره در لابه‌لای موضع‌گیری‌های آنان گنجانده شده بود. براین اساس اشتون گفت: «به‌زودی با جلیلی تماس می‌گیرم؛ بعد از اینکه به پایتخت‌های‌مان بازگشتیم و برای اینکه ببینیم چگونه پیشرفت کنیم» و در جمع خبرنگاران از او پاسخ شنید که منتظر این «گفت‌وگوی تلفنی» خواهد ماند؛ زنگی که مشخص نشد گوشی تلفن همراه جلیلی به صدا درآمد یا نه و فرجام این قرار تلفنی در ابهام ماند تا اینکه عراقچی هفته گذشته در کمیسیون «برجام» مجلس افشا کرد که «در پایان نشست «آلماتی ٢» قرار شد طرف مقابل ظرف یک هفته نظر خود را اعلام کند که خبری از اعلام نظر آنها نشد و ما به انتخابات ریاست جمهوری در ایران رسیدیم.»

پیروزی بزرگ در ناکام‌ترین مذاکره؟!

نشست «آلماتی 2» قزاقستان در شرایطی آغاز شد که پیش از آن، دیپلمات‌های هسته‌ای طرفین مذاکره، هشت دور مذاکره را (شامل 3 دور در ژنو، 2 دور در استانبول، یک دور در بغداد، یک دوره در مسکو و یک دور در «آلماتی١» پشت سر گذارده بودند که وجه مشترک آنها در نرسیدن به هیچ دستاورد ملموس و حرکت رو به جلو در حوزه‌های اساسی اختلاف بود. اما حتی در قیاس با چنین پیشینه ناموفقی، باز هم نتایج مذاکرات «آلماتی 2» که آخرین نشست تیم جلیلی با «1+5» بود، ناکام‌تر از تمام ادوار پیشین رایزنی‌های هسته‌ای طرفین بود.

نشستی که در نهایت، دو روز مذاکره؛ چهار دور رایزنی و فقط 10 ساعت تبادل مواضع دیپلمات‌ها را در کارنامه خود ثبت کرد و با استناد به موضع‌گیری‌های پایانی مذاکره کنندگان، جملگی در «بی‌نتیجه» ماندن آن اشتراک نظر و به شکاف عمیق موجود میان مطالبات طرفین تأکید داشتند؛ زمان و مکان دیدار بعدی مسکوت گذاشته شد و وعده رایزنی تلفنی «اشتون» با جلیلی هرگز جامه عمل نپوشید. با این نشانه‌های رسمی پرشمار و غیرقابل انکار، چگونه می‌توان ادعا کرد که «ما در حالی شرایط را تحویل تیم جدید دادیم که «1+5» از تمامی خطوط قرمز خود عدول کرده بود، رویکرد مقابله‌ای خود را کنار گذاشته و گفت‌وگوی پیرامون حق هسته‌ای، حق غنی‌سازی و تثبیت صنعت هسته‌ای را پذیرفته بود.»

مستند و منطق این ادعای بی پایه چیست؟ چرا در دو سال و نیم پس از پایان مذاکرات «آلماتی 2» این دستاورد گرانسنگ ادعایی، از افکار عمومی پنهان نگه‌داشته شده بود؟ آیا همزمانی بیان این ادعای نامستند با تقویت احتمال ورود «برجام» به مرحله «اجرا» را باید تصادفی دانست یا آن را تلاش ناشیانه برای مصادره موفقیت تیم ظریف یا شراکت در افتخار آنان تلقی کرد؟ اینها، پرسش‌هایی است که مسئول پیشین تیم مذاکره باید به افکار عمومی پاسخ دهد و به علت اهمیت ملی موضوع مجاز نیست همانند زمان حضور در نشست کمیسیون «برجام» مجلس، درخواست ارائه اسناد ادعاهای مطرح شده را با سکوت و سخنان حاشیه‌ای بدرقه کند.

توافق در غیاب «آن ادبیات»

یکی از قاطع‌ترین پاسخ‌ها به ادعای جلیلی را علی اکبر صالحی بیان کرد. او که همزمان با سکانداری مذاکرات هسته‌ای توسط جلیلی، مسئولیت وزارت خارجه را برعهده داشت، تأکید کرد که «حق غنی‌سازی در هیچ یک از مذاکرات «1+5» از سوی امریکایی‌ها به رسمیت شناخته نشد بلکه در گفت‌وگوی «مسقط» امریکایی‌ها حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شناختند.» اشاره صالحی به مذاکرات محرمانه و دوجانبه تهران و واشنگتن طی سال‌های 91 و 92 در عمان است که در جریان آن، سرانجام «کاخ سفید» به پذیرش «حق غنی‌سازی» ایران گردن نهاد. اما چرا مذاکرات به کانال موازی منتقل شد؟ عراقچی در نشست کمیسیون ویژه «برجام» مجلس در این باره توضیح داد که «در فاصله توقف مذاکرات از آخر خرداد ٩١ تا اسفند ٩١، امریکایی‌ها کانال مذاکره در عمان را با وساطت وزارت امور خارجه باز کردند.

در آن مقطع بحث‌های بسیار مفصلی پشت پرده صورت گرفت و با اجازه شما من به این بخش ورود پیدا نمی‌کنم. آن مقطع یکی از مهم‌ترین مقاطع در تاریخ سیاسی ایران است؛ موافقان و مخالفانی که در آن زمان نظرات خود را پشت پرده اعلام کردند و تنها کدی که درخصوص آن مقطع می‌توانم بدهم، به سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد در فروردین ٩٢ بازمی‌گردد که در حالی که در جامعه هیچ بحثی درخصوص مذاکره با امریکا نبود و کسی از اتفاق‌های پشت پرده در این مدت خبر نداشت، ایشان اعلام کردند که من با مذاکره موضوعی با امریکا در بحث هسته‌ای مخالفت ندارم.

در نتیجه مذاکره با امریکا در عمان پیش رفت و تدبیری که انجام گرفت این بود که همان تیمی که برای مذاکرات «1+5» می‌رود برای مذاکره با امریکا به عمان نرود و تیم متفاوتی این مسئولیت را برعهده داشته باشد. در آن زمان دستور این بود که تیمی از وزارت امور خارجه به عمان برود و با لحن جدیدی صحبت شود و آن ادبیات به کار نرود.» البته عراقچی پیرامون دلایل «دستور» برای پرهیز از «آن ادبیات» و ضرورت بهره‌مندی از «لحن جدید» در مذاکرات توضیح بیشتری نداده است اما علی اکبر ولایتی 17 خرداد 92 و در جریان مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخاباتی انگشت بر این نکته گذاشت و به نقد شفاف آن پرداخت.

این دیپلمات کهنه‌کار، در آن مناظره به یادماندنی گفت: «در رابطه با صحبت آقای جلیلی، بنده عرض می‌کنم دیپلماسی این نیست که انسان در برابر کشورهای دیگر خطابه بخواند. دیپلماسی این نیست که ما یک طرف بنشینیم و آنها طرف دیگر و ما حرف مشخص بزنیم بدون اقدامات دیگر... زمانی بعد از اینکه به قطعنامه‌های شورای امنیت نرسیده بودیم، آقای «سارکوزی» مستقیم از من دعوت کرد، برای مذاکره. من با رئیس جمهوری صحبت کردم گفت برو. رفتم و یک ساعت ملاقات کردیم. ما با «سارکوزی» درباره عدد سانتریفیوژها به توافق رسیدیم که غنی‌سازی تعلیق نشود. مثلاً 5-4 هزار سانتریفیوژ داشته باشیم. قرار بود ظرف یک هفته یک تیمی به ایران بیایند. «سارکوزی» گفت من به ایران می‌آیم و دست دولت و رهبر شما را می‌فشارم.

من آمدم در داخل کشور و منتقل کردم کار متوقف شود. همان زمان که با تأکید رئیس جمهوری به فرانسه رفتم، قائم مقام وزارت خارجه، کاردار فرانسه را خواست و گفت این آقا که آمده نماینده ایران نیست. متأسفانه دولت جواب نداد و نه تنها جواب نداد، بلکه موقعی که چنین حرفی به کاردار زدند، وزارت خارجه گفت اگر این خبر زودتر به فرانسه رسیده بود، ملاقات تو و «سارکوزی» لغو شده بود. می‌شود کشور را به تحریم‌ها نرساند. در رابطه با روسیه هم همین اتفاق افتاد. گفتند اگر قول بدهی پوتین بیاید ایران و دست خالی برنگردد ما او را می‌آوریم.

من آوردم ولی بازهم کارشکنی کردند. در «آلماتی 2» آنها پیشنهاداتی دادند که می‌شد پیش رفت ولی آقای جلیلی نپذیرفت. گفتند غنی‌سازی 20 درصد را تعلیق و فردو را کند کنید، 3 تحریم را برمی‌داریم. در پاسخ به آنها گفتند این کارها را می‌کنیم شما کل تحریم را بردارید. حرف من این است که باید قدم به قدم پیش رفت. کاری که کردند، نشان داد نمی‌خواهند کار پیش برود. اصولگرایی، انعطاف‌ناپذیری نیست.

در رابطه با مصالح ملی باید بتوانیم از دیپلماسی به نحو احسن استفاده کنیم. دیپلماسی معامله و تعامل است. سرسختی نشان دادن نیست. دیپلماسی، بیانیه پشت میز خواندن نیست. اگر این طور نبود، وضع ما به اینجا نمی‌رسید... جناب دکتر جلیلی کلاس فلسفه نیست. شما چند سال مسئول هستید و هیچ پیشرفت نکردید. بلکه مشکلات بیشتر شده است. هنر دیپلمات این است که تلاش رزمندگان هدر نرود.»

http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6025/21/84252/0

ش.د9402806