(روزنامه رسالت ـ 1394/08/05 ـ شماره 8511 ـ صفحه 1)
در ابتداي دهه هشتاد که تازه فعاليت هستهاي ايران به اطلاع عموم ميرسيد، برخي گروههاي سياسي و اپوزيسيون خارج کشور با لحن تمسخرآميز اين خبر را دروغ ميخواندند و باور نمي کردند ايران اسلامي به مرحلهاي از پيشرفت علمي رسيده باشد که در حوزه انرژي هستهاي بتواند حرفي بزند. حتي هفتاد نفر از اساتيد دلسوز دانشگاههاي کشور طي نامهاي به مقام معظم رهبري مشفقانه توصيه کردند که معظم له به ادعاهاي افراد عامي در مورد انرژي هستهاي توجهي نکرده و چنين ادعاي غيرممکني را در سخنرانيها مطرح نکنند.
به مرور زمان همه دريافتند که دست يافتن ايران به اورانيوم غني شده يک واقعيت انکارناپذير است و ايران عضو باشگاه هستهاي جهان شده و به معدود کشورهاي توليد کننده اورانيوم غني شده پيوسته است. از آن پس بود که تلاش گستردهاي در خارج و داخل کشور براي متوقف کردن اين فرايند علمي، اقتصادي و صنعتي آغاز شد تا ايران نتواند از چنين موقعيت تحسينبرانگيزي در افکار عمومي جهانيان و به ويژه در بين کشورهاي اسلامي برخوردار باشد.
طي مذاکرات اوايل دهه هشتاد آقاي روحاني يک طرفه و داوطلبانه و موقت حاضر شد فعاليت غنيسازي ايران را تعليق کند تا آنها طبق توافقي که انجام شده بود حق غنيسازي ايران را به رسميت بشناسند و گمان ميشد با اين اقدام يکطرفه و اعتمادساز طرف مقابل به وعده خودش عمل ميکند اما با نقض عهد طرف مقابل اين رويکرد با شکست روبهرو شد و آنها پس از دوسال تعليق و در حالي که آقاي روحاني با دست خالي تلاش ميکرد آنها را به انجام وعده خود ترغيب کند آنها آب پاکي را روي دست ايشان ريخته و گفتند منظور تعليق ابدي بوده است! ايران با مشاهده اين ادعاي وقيحانه و اين عهدشکني بيشرمانه، تعليقهاي داوطلبانه را کنار گذاشت و غنيسازي را آغاز کرد. در دومين توافق قدرتهاي غربي و به ويژه آمريکا با ايران و ترکيه و مکزيک به اين جمعبندي مشترک رسيدند که اورانيوم غني شده بيست درصد مورد نياز راکتور تحقيقاتي تهران را با اورانيوم 5/3 درصد ايران معاوضه کنند و وقتي همه مراحل توافق انجام شد، نخست وزير ترکيه و رئيس جمهور مکزيک در کمال ناباوري مشاهده کردند آمريکا اين توافق خود را زير پا گذاشت. گويي عهدشکني و زير پا گذاشتن عهد و پيمان جزئي از سياست خارجي آمريکاست.
پس از اين دغلکاري ايران کمر همت بست و پس از چند سال تلاش جهادي و با پيشرفتي غيرقابل باور به اورانيوم بيست درصد دست يافت و حيرت مراکز سياسي و هستهاي جهان را برانگيخت. فاصله اورانيوم بيست درصد با نود درصد فاصله کمي است و به همين دليل اسرائيل و قدرتهاي جهاني وحشتزده شدند و اين بار ملتسمانه درخواست مذاکره کردند.
در اواخر دولت قبل، رئيس جمهور آمريکا طي پيامها و نامههايي قبول کرد که ديگر درصدد براندازي جمهوري اسلامي نباشد، حق غنيسازي ايران را به رسميت بشناسد، تحريمها را بردارد و پرونده هستهاي ايران را مختومه نمايد. خداوند خواست اين بار هم حيله و نيرنگ آنها که برخي از خوش باوران را به اشتباه انداخته بود، خيلي زود رنگ ببازد و در فتنه سال 88 دروغگويي و عهدشکني آنها آشکار شود. فتنه شکست خورد در حالي که آمريکا براي چندمين بار ماهيت خود را آشکار کرده بود. رئيس جمهور آمريکا پس از نااميد شدن از فتنه باز هم از موضع ضعف درخواست مذاکره مستقيم کرد تا مشکل هستهاي را خاتمه دهد.
اين بار نيز در طول دو سال مذاکره انواع حيلهها، دغلکاريها، زيادهطلبيها و دروغگوييها را به کار برد و بارها مطالب آنها از سوي مسئولين ايران تکذيب شد و در نهايت توافقهايي در لوزان، ژنو و وين که توافق نهايي بود به عمل آمد. اين بار هم هنوز امضاي آنها خشک نشده بود که تفسيرها و تأويلهايي صدوهشتاد درجه مخالف با تفسيرهاي وزارت خارجه ايران بيان شد، توام با همه اين فريبکاريها که اعتراضها و رد و تکذيبها را به دنبال داشت. سندي به نام برجام به عنوان يک توافقنامه پا به عرصه وجود گذاشت و همه طرفهاي اصلي وارد بررسي و تبيين جزئيات آن شدند.
در اين مدت، آنچه وراي جزئيات برجام در افکار عمومي جهانيان نقش بست و قطعاً از اصل توافق مهمتر و حياتيتر است، آنکه ايران اسلامي که طي سي سال به وسيله قدرتهاي جهاني و رسانههاي بينالمللي همواره نظامي ضعيف، عقب مانده و در حال فروپاشي معرفي شده بود، موفق شد دوازده سال يک تنه در مقابل همه قدرتها بايستد، آنها را به پشت ميز مذاکره بنشاند و با اقتدار اين کشمکش و همآوردي را در سه دولت کاملاً متفاوت مديريت کند. يک کشور به ظاهر کوچک که يک صدم خاک دنيا را دارد، محال است بتواند براي احقاق حقوق خود با همه قدرتهاي مطرح جهان رو در رو شود و دوازده سال اين رودررويي را با اقتدار ادامه دهد مگر آنکه از يک پشتوانه و استحکام دروني فراتر از رقباي خود برخوردار باشد. ملتها از خود ميپرسيدند اگر ايران اينگونه که رسانههاي جهاني ميگويند ضعيف، فاقد پشتوانه ملي و مردمي، بياعتبار و در حال سقوط است چگونه ميتواند دوازده سال در برابر اراده همه قدرتهاي جهاني مقاومت کند و چگونه است که آنها حاضر شدهاند در اين رقابت علني همه دسته جمعي در مقابل اين کشور پشت ميز مذاکره بنشينند. اين صحنه به تنهايي اثبات کننده اين واقعيت است که ايران اسلامي تبديل به يک قدرت جهاني شده است.
همه دنيا شاهد بودند که کشور ليبي فقط با يک تشر آمريکا، تمام تاسيسات هستهاي خود را جمع کرد و با کشتي به آمريکا فرستاد تا بتواند زنده بماند. بسياري از ما ايرانيها و طرفداران انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به دليل ضعفها و کاستي هايي که در عملکرد مديران و دستگاههاي مختلف مشاهده ميکنيم، هنوز باور نداريم که خداوند متعال به برکت نصرتي که ملت ايران به اسلام و امام(ره) نمود و به برکت خونهايي که در راه مکتب عاشورا داد و به برکت مقاومت و ايستادگي که در همه مشکلات از خود نشان داد، چه جايگاه رفيعي برايش مقدر فرموده و در چشم جهانيان چه عزت و اقتداري به او بخشيده بايد اين واقعيت غيرقابل انکار را پذيرفت و فراتر از آن بايد باور کرد که اين هنوز ابتداي راه اعتلاي اسلام و ايران اسلامي است.
اين مناصب که ديدهاي جزوي است
کار کلي هنوز در قدر است
باش تا صبح دولتش بدمد
کاين هنوز از نتايج سحر است
هرگز نبايد به بهانه ضعفها و نقصهاي موجود در دستگاهها و سازمانهاي اداره کننده کشور از شکر اين نعمت بزرگ غفلت نمود و از فراهم کردن توشه لازم براي چنين جايگاه والايي عقب ماند.
همه علائم و نشانهها و همه واقعيتهاي موجود در سطح منطقه و جهان گوياي اين حقيقت است که فصل تازهاي از ظهور جهاني اسلام آغاز شده و ملت عاشورايي ايران پرچم آن را به شايستگي بر دوش گرفته است. توافقنامه هستهاي از آنجا که يک توافقنامه مهم و حساس بينالمللي است و تعهدات مهمي براي ايران ايجاد ميکند، از همان ابتدا مورد توجه دقيق کارشناسان، سياستمداران و صاحبنظران و عموم مردم قرار گرفت تا امتيازات داده شده و گرفته شده و ميزان و بهاي هر کدام فهميده شده و با يکديگر مقايسه گردد و دقت شود که حريف بد سابقه و دغلکار که با پشتوانه چند صد سال استعمارگري و فريب ملتها اکنون همه عده و عُدّه علمي تخصصي و تجربي خود را به ميدان مذاکره آورده، تيم مذاکره کننده ما را فريب ندهد. مقام معظم رهبري هر بار تيم مذاکره کننده را هشدار دادند که خصومتورزي، حيلهگري و خيانتپيشگي طرف مقابل را فراموش نکنند. آيت الله جوادي آملي در همان ابتداي مذاکرات تيم جديد با توجه به نگاه خوشبينانهاي که اين تيم به طرف مقابل داشت، با صراحت به وزير محترم خارجه فرمودند: پس از آنکه با آنها دست داديد، انگشتان دست خود را بشماريد. اين دلواپسي و نگراني فقط مخصوص ايشان نبود. هر کس آمريکا و انگلستان و سوابق و فريبکاريها و خيانتهاي آنها را ميدانست، چنين نگرانيهايي داشت و از سر خيرخواهي تذکرات لازم را به تيم مذاکره کننده ميداد تا بر دقت و مراقبت آنها بيفزايد.
مذاکرات در چنين شرايطي ادامه يافت و به پايان رسيد و برجام منتشر شد. اين بار هم رئيس جمهور طي نامه بلندبالايي به رهبر معظم انقلاب و طي يک سخنراني مهم بازهم با خوشبيني کامل و بدون هيچگونه نگراني، برجام را به عنوان سند آزادي، خاتمه تمام مشکلات کشور، فتح الفتوح دولت، پيروزي بر ابرقدرتها و پايان همه تحريمها و احقاق تمامي حقوق هستهاي ايران و پايان يافتن تمام تهديدها و خطرها معرفي کرد و تبريک گفت. اين نگاه رويايي و خوشبينانه که براي هيچ کارشناس خبره و سياستمدار باتجربهاي قابل قبول نبود از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامي مثل دفعات قبل با برخوردي بزرگوارانه و صبورانه رو بهرو شد و معظم له ضمن تشکر از زحمات تيم مذاکره کننده، برجام را بدون هيچگونه قضاوت مثبت يا منفي براي بررسي جزئيات به مراکز قانوني کشور هدايت نمودند و در مرحله بعد شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي را به عنوان مراکز قانوني معرفي نمودند. ضمنا از دولت و کارشناسان خواستند تا فضاي لازم براي نقد و بررسي دقيق و جزء به جزء توافقنامه را فراهم کنند.
متاسفانه اين پرونده بسيار مهم و مرتبط با منافع ملي که بايد همه جناحهاي سياسي را به مشارکتي هماهنگ و دلسوزانه واميداشت، با کوتاهبيني برخي مسئولان زمينهساز يک دوگانه افراط و تفريط و رقابت داخلي شد.
از يک سو دولت آن را پيروزي تاريخي و فتح و ظفر و به زانو درآوردن ابرقدرتها ناميد. رئيس مجمع تشخيص مصلحت آن را فتحي بزرگتر از فتح خرمشهر دانست و اعلان کرد اکنون ديگر ايران متهم به حمايت از تروريسم نيست! وزارت خارجه هم سنگ تمام گذاشت و اين توافق را نجات دهنده ملت و کشور ايران معرفي کرد و در حالي که هنوز متن توافقنامه منتشر نشده و کسي از آن اطلاع نداشت، جشن و پايکوبي رسانههاي همسو با دولت برپا شد و از سوي ديگر اظهارات رسمي مقامات آمريکايي که ايران را به زانو افتاده و عقب رانده شده و در کنترل همه جانبه و خود را پيروز ميدان معرفي ميکردند و تصريح ميکردند هرگز حق هستهاي ايران را به رسميت نشناختهاند و رسماً اعلان ميکردند اين پيروزي هرگز با حمله نظامي حاصل نميشد، آنچنان کام برخي از دلسوزان کشور را تلخ ميکرد که ابعاد مثبت توافقنامه تحت الشعاع آن قرار ميگرفت.
دولت بر خلاف تدبير، بسيار عجولانه و در اقدامي يکجانبه در موضع دفاع کامل از اصل و فرع توافقنامه برآمد و هرگونه انتقادي نسبت به آن را با جملات تند و گزنده پاسخ گفت. دولت هرگونه دلواپسي و نگراني نسبت به هر قسمت از توافقنامه را مردود شمرد و منتقدان را به اسرائيل تشبيه و کاسب تحريم خواند. سختگيري به جايي رسيد که با اهتمام دولت برخي منتقدان، کارشناسان و نمايندگان دلسوز مجلس به دادگاه معرفي و برخي نشريات منتقد توقيف و تعدادي از سايتها و روزنامههاي معروف اخطار قانوني گرفتند و فضايي امنيتي حول و حوش برجام پديد آوردند.
شوراي عالي امنيت ملي پس از بررسي برجام نظرات خود را در تاريخ 94/5/19 براي رهبر معظم انقلاب اسلامي ارسال کرد. در مجلس نيز کميسيون ويژه که براي بررسي برجام تشکيل شده بود، گزارش کارشناسي خود را که مشتمل بر نقاط ضعف و قوت برجام بود در تاريخ 94/7/12 در مجلس قرائت کرد و بلافاصله پس از آن هيئت رئيسه مجلس طرحي بسيار محتاطانه و کلي را که از دو ماه قبل، جهت جلب رضايت دولت فراهم شده بود و طبيعتاً به نقاط ضعف مطرح شده در کميسيون ويژه توجه نداشت، در دستور کار قرار داد. اين طرح در تاريخ 94/7/21 بدون استماع 200 نظر اصلاحي نمايندگان به سرعت به تصويب رسيد که نظر رسمي مجلس در قبال برجام محسوب ميشود و موجب تشکر و امتنان دولت گرديد. مقام معظم رهبري پس از انجام اين مراحل قانوني طي نامهاي در تاريخ 94/7/29 در پاسخ به نامه شوراي عالي امنيت ملي ضمن تاکيد بر بندهاي مندرج در مصوبههاي مجلس و شوراي عالي امنيت ملي نظرات و ديدگاههاي جديدي را به آنها افزودند و دولت را در اجراي برجام موظف به رعايت تمامي اين نقطه نظرات کردند. بدين ترتيب پرونده برجام در مرحله گفتگو و تصميمگيري مراحل قانوني خود را طي کرد و مرحله اجرا که قطعا اهميتي بيشتر از مرحله تصميمگيري دارد آغاز شد. خلاصهترين جمعبندي که از نقطه نظرات مقام معظم رهبري و شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي ميتوان ارائه داد، اين است که مجموعاً 28 مورد دلواپسي و نگراني در مورد برجام ارائه شده که دولت بايد در مرحله اجرا اين نگرانيها را مرتفع نمايد.
در آنچه در مرحله گفتگو و تصميمگيري گذشت درسها و عبرتهاي بزرگ و جود دارد که اگر مورد توجه قرار گيرد در مرحله اجرا مسير بهتري طي خواهد شد و موفقيتهاي بيشتري حاصل خواهد گرديد. اولا اين سئوال مطرح است که دولت و وزارت خارجه که به خوبي از خطوط قرمز نظام و نقطه نظرات مقام معظم رهبري مطلع بودند و بيش از هر منتقدي از نقاط ضعف و خلأهاي برجام آگاهي داشتند، چرا حتي يک انتقاد را از انتقادکنندگان نميپذيرفتند و مطلقاً نقاط ضعف برجام را انکار مي کردند؟ ثانيا رسانهها و کارشناسان طرفدار دولت که آنها هم نقاط ضعف برجام را تشخيص ميدادند و در قبال منافع ملي مسئوليت وجداني و شرعي و ملي داشتند چرا توافقنامه را مثل وحي آسماني مورد تجليل و تکريم قرار داده و هيچگونه نقص و ضعف و خلائي را در مورد آن ذکر نميکردند؟
ثالثا چرا منتقدان را که چهرههايي علاقمند به کشور و ملت بوده و عمدتاً همين نگرانيهاي 28 گانه را مورد تاکيد قرار ميدادند، آنگونه بيرحمانه مورد تهاجم و تخريب قرار دادند و با اسرائيل مقايسهشان کردند. آنچه امروز قطعي و يقيني است اين است که در مورد برجام اين 28 دلواپسي مهم وجود دارد و بايد در مرحله اجرا اين نگرانيها مرتفع شود. اگر دولت و رسانههاي همسو با دولت اين 28 نقطه ضعف برجام را صميمانه بپذيرند نه فقط مسير اجرا هموارتر و سهلتر و موفقيتآميزتر خواهد شد بلکه همه اختلافها و کدورتهايي که در اين دو سال بر سر مذاکرات هستهاي به وجود آمد، همه برطرف خواهد شد و سياستگذار و قانونگذار و مجري و منتقد در اين مرحله بسيار حساس به وحدت کلي خواهند رسيد و وحدت کلمه مقدمه پيروزي بزرگ براي همه آنها خواهد بود.
اگر اين نگرانيهاي 28 گانه از سوي دولت و رسانههاي طرفدار دولت به رسميت شناخته شود و به دور از تفسير و تاويل هاي سليقهاي در مرحله اجرا مرتفع گردد، اگر در فراز و نشيبهاي مرحله اجرا به انتقادهاي منتقدين کمي مهربانانهتر از قبل، توجه شود و اگر خوشبيني افراطي دولت و وزارت خارجه که عامل اصلي خلاهاي کنوني در توافقنامه است و دهها بار از سوي مقام معظم رهبري و ديگر بزرگان کشور مورد انتقاد قرار گرفته تبديل به واقعبيني شود و اگر نامه رئيس جمهور به مقام معظم رهبري که در آن با فراغ بال کليه تحريمها پايان يافته و کليه حقوق هستهاي ايران احقاق شده و کليه تهديدها و خصومتها پايان يافته معرفي شده کمي تعديل و به واقعيات نزديک شود و اگر منتقدين نيز انتقادهايي فراتر از اين 28 مورد را کنار گذاشته و فقط روي اجراي اين بندها متمرکز شوند، موفقيت ايران در مرحله اجرا، تضمين خواهد شد. بايد پذيرفت که خوشبينيهاي افراطي در مناسبات بين المللي جايگاهي ندارد و نبايد در مرحله اجرا همچنان بر عملکرد دولت سايه اندازد. تداوم خوشبيني افراطي دولت قطعاً مسئوليت نظارتي مجلس و شوراي عالي امنيت ملي را در مرحله اجراي برجام سنگينتر ميکند. در مرحله مذاکرات به توصيه آيت الله جوادي آملي توجه کافي نشد و اکنون آقاي ظريف پس از دست دادن با آمريکا در طول مذاکرات هستهاي چند انگشت خود را از دست داده است (28 نقطه ضعف) لذا بايد در مرحله اجرا با اتخاذ راهبرد واقعنگر مراقب بقيه انگشتهاي خود باشيم. در اين مرحله نبايد فراموش کنيم که راهبرد دشمن در بند بند برجام نفوذ در مراکز تصميمسازي و تصميمگيري کشور است و خوشبيني به دشمن و عوامل دشمن و مرتبطين با دشمن مساعدترين زمينهساز تحقق اين راهبرد است.
با مرور بر اسامي کساني که در گذشته دوست و همکار و مورد اعتماد ما بودهاند و اکنون در زمره همکاران مراکز سياسي آمريکا شناخته ميشوند، ميتوان روزنههاي نفوذ کنوني را شناسايي کرد. معمولا اينگونه افراد ويژگيهاي فرهنگي و رفتاري مشترکي دارند. مهمترين اين ويژگيها دوستي با آمريکا و حرکت در جدول آمريکا است. شناسايي اين نوع افراد در مراکز مهم تصميمسازي و تصميمگيري کار دشواري نيست، تغيير رويکرد از خوشبيني به واقع بيني کار دشواري است که اصليترين موضوع مبتلابه کشور ما و اصليترين وظيفه شرعي و قانوني، در دوران اجراي برجام است. اگر فرصتي براي مطالعه وصيتنامه امام بزرگوارمان داشته باشيم، راهبرد و نقشه راه اسلام در قبال آمريکا و طريق رستگاري در اين مسير را به روشني خواهيم يافت.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=214837
ش.د9403075