(روزنامه شرق ـ 1394/07/19 ـ شماره 2419 ـ صفحه 1)
آنچه دشوار و غیرممکن است، پیشنهاد جایگزین است؛ وگرنه مخالفان برجام چه در ایران و چه در ایالات متحده میتوانند چند جین ایراد و اشکالهای خرد و کلان از بخشهای مختلف برجام بگیرند اما نه مخالفان آمریکایی و نه تندروهای ایرانی، نتوانستند افکار عمومی ایران و آمریکا را همراه کنند. نکته بعدی که سبب بهثمررسیدن برجام شد، این بود که هرقدر جلوتر آمدیم و هرقدر استدلالهای مخالفان بیشتر و بیشتر امکان عرضهشدن یافت، آشکار شد عمده انگیزه مخالفتها چه در ایران و چه در آمریکا، سیاسی است. به بیان سادهتر، دلیل اصلی مخالفت با برجام در هر دو سو، بیش از اینکه بهواسطه خود برنامه جامع اقدام مشترک باشد، بهدلیل باورهای سیاسی و ریشهدار است؛ بنابراین برجام هر طور دیگری هم نوشته میشد و هر بند و تبصره دیگری هم که در آن گنجانده یا حذف میشد، باز هم صدای مخالفتها در ایران و آمریکا شنیده میشد. همانطور که بارها گفته و نوشتهام، انگیزه مخالفتها به رقابتهای سیاسی و منافع جناحی برمیگردد، نه اینکه چرا تحریمها بلافاصله برداشته نمیشوند یا چرا حق ایران در غنیسازی به رسمیت شناخته نشده است و قس علی هذا. همه مشکل مخالفان برجام در غرب، این است که چرا تحریمها علیه ایران برداشته میشود. چرا شرکتهای غربی بعد از یک دهه دوباره راهی ایران شدهاند و چرا در بخشهای حیاتی نفت و گاز و پروژههای انرژی قصد سرمایهگذاری دارند و در یک کلام، چرا تحریمها علیه ایران نه ادامه پیدا میکند و نه بیشتر میشود؟ این گروه با این مسئله که ایران بار دیگر در جایگاه مطلوبي در عرصه بینالمللی قرار گیرد و به شرایط پیش از دولت احمدینژاد بازگردد، از اساس مخالف هستند.
آنها غصهدارند که چرا دوران احمدینژاد ادامه پیدا نکرده است؟ مخالفان داخلی هم که امروز در مجلس شاهد نطقهای آتشین و توپخانه سنگینشان علیه دولت، تیم مذاکرهکننده و نهایتا برجام خواهم بود، نگران آن هستند که توافق هستهای بدل به درآمدی بر پایان غربستیزی شود و ایران و غرب در مسیر تنشزدایی گام بردارند. درواقع آنچه برای تندروهای داخلی مطرح نیست، تبعات و تأثیرات برجام بر منافع ملی، اقتصادِ نیازمند نوسازی ایران و روند توسعه بلندمدت کشور است. آنچه برای این مخالفان در اولویت قرار دارد تداوم روند سالهای پیش از دولت روحانی است؛ چراکه اساسا این گروهها در ایران نگران پیامدهای بلندمدت تنشزدایی در سیاست خارجی و اثر آن بر جایگاه سیاست داخلی خود هستند. ستون پنجمی که هم علیه تندروهای خودمان و هم علیه تندروهای آمریکا و اسرائیل وارد معادلات سیاسی شده است، تحولات منطقه است که از قضای روزگار، هر روز بیشازپیش ضرورت سیاست خارجی تنشزدا و همکاری جدیتر میان ایران و سایر کشورهای قدرتمند جهان را رقم میزند.