تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۲۸۹۳۲۸

(روزنامه شرق ـ 1394/08/26 ـ شماره 2450 ـ صفحه 10)

آمریکا دارای نیرویی نظامی در درجه اول برای محافظت از این کشور در برابر حمله و حفاظت از منافع آن در خارج از کشور است. استفاده‌های ثانویه‌ای که از ارتش آمریکا می‌شود عبارتند از: کمک به مقامات غیرنظامی در زمان فاجعه یا مانع‌شدن از اینکه دشمنان به تهدید منافع آمریکا بپردازند اما هدف اصلی این نیرو، ممکن‌کردن این وضعیت است که واشنگتن در صورت لزوم اراده خود را به‌طور فیزیکی بر دشمن تحمیل کند. در نتیجه، درک وضعیت نظامی آمریکا با توجه به منافع امنیت ملی حیاتی آمریکا، تهدیدات برای این منافع و چارچوبی که آمریکا در آن ممکن است مجبور به استفاده از «قدرت سخت» شود بسیار مهم است. علاوه‌براین، مهم است که بدانیم این سه حوزه- محیط‌های عملیاتی، تهدیدها و وضعیت فعلی نظامی آمریکا- با گذشت زمان به چه شکل تغییر می‌کنند. باید توجه داشت این تغییرات می‌تواند پیامدهای قابل‌توجهی بر سیاست‌های دفاعی و سرمایه‌گذاری داشته باشد. با نگاهی به جهان به‌صورت محیطی که در آن نیروهای آمریکایی برای حفاظت از منافع آمریکا فعالیت می‌کنند این شاخص بر سه منطقه اروپا، خاورمیانه و آسیا تمرکز کرد. این تمرکز به سبب همگرایی منافع حیاتی ما و بازیگرانی بوده است که قادرند این منافع را به چالش بکشند.

اروپا: اروپا عمدتا محیطی پایدار، پخته و دوستانه و محل قرارگرفتن قدیمی‌ترین و نزدیک‌ترین متحدان آمریکاست. آمریکا براساس قراردادها، پیوندهای قدرتمند اقتصادی و روابط ریشه‌دار فرهنگی با اروپا ارتباط دارد. شرکای آمریکا در منطقه به لحاظ سیاسی باثبات هستند و با وجود مقروض‌بودن خود اقتصادهایی پخته دارند. کشورهای اروپایی ارتش‌هایی نسبتا مدرن (هرچند در حال کوچک‌شدن) دارند. حضور درازمدت آمریکا در منطقه، این کشور را به پایگاه و زیرساخت حمایتی به‌خوبی تثبیت‌شده اروپا تبدیل کرده است و چارچوب اقدام هماهنگ که به‌واسطه ناتو به وجود آمده، منطقه را کاملا برای عملیات نظامی مطلوب کرده است.

خاورمیانه: درمقابل، خاورمیانه منطقه‌ای عمیقا آشفته و تقسیم‌شده به سبب درگیری‌هاست که رژیم‌های اقتدارگرا آن را اداره می‌کنند و تعداد فزاینده‌ای از گروه‌های تروریستی و دیگر گروه‌های بی‌ثبات‌کننده در آن وجود دارند. آمریکا با وجود برخورداری از مشارکت‌های قوی در منطقه، منافعش با چالش‌های امنیتی و سیاسی و تروریسم بین‌المللی محاصره شده است. آنچه این چالش‌ها را تا حدی جبران می‌کند، تجربه ارتش آمریکا در منطقه و استقرار زیرساخت‌هایی است که واشنگتن در مدت نزدیک به ۲۵ سال ایجاد کرده و گسترش داده است.

آسیا: از ویژگی‌های مشخص آسیا، گستردگی آن است که ۳۰ درصد از مساحت خشکی جهان را شامل می‌شود. این منطقه شامل متحدان دیرینه آمریکاست که باثبات و دارای اقتصادهای پیشرفته هستند ولی مسئله مسافت، عملیات نظامی آمریکا را در منطقه از لحاظ زمان و ارسال امکانات از طریق دریایی و هوایی در زمان‌های مورد نیاز دشوار می‌کند. به‌طورکلی شرایط فعلی جهان اکنون «مطلوب» ارزیابی می‌شود و این به معنای آن است که ارتش آمریکا باید قادر باشد قدرت نظامی خود را در هر نقطه از جهان در صورت لزوم نشان دهد و به دفاع از منافع خود بدون مخالفت قابل‌توجه یا سطوح بالایی از خطر بپردازد.

روسیه و چین همچنان در صدر

هر یک از بازیگران تهدیدکننده‌ای که در این ارزیابی بررسی شدند - بازیگران دارای ابزار تهدید و یک الگوی رفتاری تحریک‌کننده - در طول سال ۲۰۱۵ همچنان تهاجمی خواهند بود و درمجموع همبستگی غافلگیرکننده‌ای از قابلیت‌های فیزیکی و استحکام یا انسجام حکومت وجود نخواهد داشت. تمام شش تهدید در رفتار و تأثیر بر مناطق خود کاملا مشکل‌ساز بوده‌اند ولی روسیه و چین همچنان نگران‌کننده‌ترین تهدیدها هستند. این نگرانی به دلیل سرمایه‌گذاری‌های آنها در نوسازی و گسترش سریع توانایی‌های نظامی تهاجمی خود و به دلیل تأثیر ماندگارتر آنها در مناطق مربوطه خود از طریق اقداماتی مانند مشارکت فعال روسیه در درگیری در اوکراین و اقدامات تحریک‌کننده چین در جزایر در آب‌های بین‌المللی بسیار مورد مناقشه در دریای چین جنوبی بوده است. کره‌شمالی نیازمند توجه دائم است نه به این دلیل که دارای توانایی قابل‌توجهی برای استفاده از قدرت مبارزه متعارف علیه آمریکا به طور مستقیم است بلکه به دلیل داشتن سلاح هسته‌ای که قادر به رسیدن به تأسیسات نظامی آمریکا و شرکای امنیتی و اقتصادی مهم واشنگتن در منطقه است.
علاوه‌براین، جنگ متعارف بین کره‌شمالی و کره‌جنوبی نتایج عمیقی را برای اقتصاد جهان به‌همراه خواهد داشت. به همین شکل، فعالیت‌های تروریستی در پاکستان و افغانستان، دارای پتانسیلی قوی برای زدن جرقه یک درگیری در مقیاس بزرگ بین پاکستان و هند (دو قدرت هسته‌ای) یا حتی ایجاد تهدید هسته‌ای برای دیگران در صورتی است که اسلام‌گرایان تندرو کنترل زرادخانه هسته‌ای پاکستان را به دست آورند یا موجب بی‌ثباتی دولت پاکستان شوند. در نتیجه، کنترل مثبت بر موجودی سلاح‌های هسته‌ای از بین خواهد رفت. در نهایت، اگر ایران و گروه‌های تروریستی فعال در خاورمیانه توانایی فیزیکی بیشتری برای نمایش قدرت نظامی در خارج از مناطق اطراف خود به دست آورند، نسبت به اکنون تهدیدی بزرگ‌تر برای منافع امنیتی آمریکا به‌شمار خواهند رفت. چنین نگرانی‌ای در کانون بحث بر سر توافقی بین‌المللی درخصوص جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران قرار دارد. روی‌هم‌رفته، این‌طور باید ارزیابی کرد که تهدید جهانی برای منافع ملی مهم آمریکا در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته است.

قدرت نظامی آمریکا

در نهایت، ما قدرت نظامی آمریکا را در سه حوزه ارزیابی کردیم که عبارت بودند از: قابلیت، ظرفیت و آمادگی. این سه حوزه ارزیابی برای این پرسش‌ها مهم هستند که آیا آمریکا دارای مقدار کافی از قدرت نظامی مناسب و مدرن است و اینکه آیا واحدهای نظامی قادر به انجام عملیات نظامی در زمان تقاضا و به شکل مؤثر هستند. موضوع مشترک در همه نیروهای مسلح آمریکا و توانایی هسته‌ای این کشور، اضمحلال نیروها به سبب سال‌ها سرمایه‌گذاری پایین، اجرای ضعیف برنامه‌های نوسازی و اثرات منفی کاهش بودجه بر آمادگی و ظرفیت نظامی است. درحالی‌که ارتش پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ به‌شدت بر عملیات‌ها در درجه اول در خاورمیانه و مکان‌های دیگر متمرکز بوده، تجربه باارزش رزمی، زودگذر بوده است. تجربه باارزش جنگ در طول زمان، با خروج نظامیان دارای تجربه از نیروها از بین می‌رود و این تجربه‌ها صرفا برای عملیات آینده که مشابه باشند ربط مستقیم خواهد داشت. بنابراین، هرچند نیروی مشترک فعلی در برخی از انواع عملیات، با تجربه است، این نیرو هنوز پیر است و توانایی آن برای انجام عملیات کاهش می‌یابد. این خصوصیات نشان‌داده‌شده بازتابی از صلاحیت هرکدام از اعضای نیروهای مسلح یا حرفه‌ای‌گری نیروهای مسلح یا نیروی مشترک به‌صورت یک کل نیستند. این خصوصیات همچنین نشان‌دهنده قدرت نسبی ارتش ایالات متحده نسبت به ارتش‌های دیگر در سراسر جهان نیستند. درعوض، آنها ارزیابی سازمانی، برنامه‌ریزی و کارآمدی قدرت نظامی سخت آمریکا هستند.

منبع: اندیشکده بنیاد هریتیج

http://www.sharghdaily.ir/News/78810

ش.د9404448