تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۰۵۸
پایگاه بصیرت / محمد زندی / فعال دانشجویی

(روزنامه كيهان – 1394/09/18 – شماره 21227 – صفحه 8)

از حمله مسلحانه 7 ژانویه 2015 به دفتر نشریه فکاهی شارلی ابدو گرفته تا حملات تروریستی 13 نوامبر در پاریس، انگشت اتهام بنگاه‌های خبرپراکنی دنیا، تنها به سمت «اسلام» و «مسلمانان» نشانه رفت. چرا؟ چون گروه تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام» مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت.

گویی همه چیز از پیش برنامه‌ریزی شده است و این بار مقرر شده که لولوی داعش، جای القاعده و طالبان را در ربودن خواب و خوراک از شهروندان باختران بگیرد. حال اینکه دواعش شیطان صفت، ساخته و پرداخته کدام سیاستمدار و دولت غربی‌اند، محلی از اعراب ندارد و فقط و فقط پسوند دروغین «اسلامی» ایشان در بوق و کرنا می‌شود!

در چنین فضای غبارآلودی، حس تنفر از مسلمین تقویت می‌شود و شهروند غربی، جنایات تروریست‌های اجاره‌ای را به پای «اسلام» می‌نویسد. و اینجاست که با بالا گرفتن انگیزه انتقام از مسلمانان، زمینه لشگرکشی چندباره به بلاد مسلمین فراهم می‌شود و سیکل جنگ‌افروزی تکرار!

درست در همین بحبوحه خطرناک، ولی امر مسلمین جهان دست به قلم می‌برند و با انذار از این صحنه آرایی خطرناک علیه مسلمین، آبی بر آتش اسلام ستیزی می‌ریزند. درست همانند سلف صالحشان امام خمینی(ره) که در پیام دلسوزانه خود خطاب به گورباچف، کمونیسم را منقضی و اسلام راستین را جایگزینی ابدی برای تمامی مکاتب جهان معرفی نمودند.

معظم‌له در دومین نامه خود خطاب به عموم جوانان در کشورهای غربی‌، تروریسم را درد مشترک کشورهای اسلامی و غربی دانسته و با نشانه گرفتن مولدان اصلی گروه‌های تروریستی در خاورمیانه تاکید می‌کنند: «ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سال‌های متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی به‌مراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونت‌ها همواره از طرف برخی از قدرت‌های بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است.»

همان‌گونه که از نظر گذشت، دست پروردگی داعش از سوی مقامات آمریکایی و غربی، حقیقتی انکارناپذیر است چنان‌که هیلاری کلینتون (وزیر سابق خارجه ایالات متحده) در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «ما با اخوان‌المسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی (داعش) در سینا تشکیل شود. قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئیه سال 2013 در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم.

من به چندین کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از تشکیل آن، توضیح دهم. اما به یکباره با وقوع انقلاب سی ژوئن در مصر علیه دولت اخوان المسلمین، همه چیز در برابر چشمان ما فرو ریخت. ما از طریق اخوان در مصر و دولت اسلامی که قرار بود تشکیل شود منطقه را تقسیم می‌کردیم و پس از آن توسط عوامل خود از اخوان به سراغ کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌رفتیم. ابتدا کار از کویت آغاز می‌شد و به ترتیب به سراغ امارات، بحرین و عمان می‌رفتیم. در پی آن، تقسیمات منطقه عربی و مغرب عربی به‌طور کامل تغییر می‌کرد و ما تسلط کامل بر منافع نفتی و گذرگاه‌های دریایی پیدا می‌کردیم.»

رهبر فرزانه انقلاب در فرازی دیگر از این نامه اما با تحریک توأمان عقل و احساس جوانان اروپایی نسبت به جنایات ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس ضد ملت ستمدیده فلسطین، اظهار می‌دارند: «مردم ستمدیده‌ فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه می‌کنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه می‌گیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز می‌کنند، یک خانواده‌ فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست.

امروزه چه نوع خشونتی را می‌توان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم هر روز خانه‌ فلسطینیان را ویران و باغ‌ها و مزارعشان را نابود می‌کند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ این‌ها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی می‌دهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند؟»

تلاش رهبر انقلاب در تغییر زاویه دید جوانان اروپایی و آمریکایی به قضیه فلسطین، دارای اهمیتی مضاعف است چراکه از منظر کشورهای غربی، صهیونیست‌ها مظلومانی هستند که پس از سال‌ها اذیت و آزار – همچون افسانه سراسر دروغ «هولوکاست» - اینک در مأمنی به نام فلسطین سکنی گزیده و از خود در برابر حملات فلسطینی‌ها دفاع می‌کنند؛ در صورتی که حقیقت امر کاملاً عکس تلقی باخترنشینان از مسئله فلسطین است.

در این بین مهم‌ترین بخش از نامه رهبر حکیم انقلاب، آنجایی‌است که ایشان با برشماری رذالت‌های فرهنگ منحط غرب، می‌افزایند: «بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار می‌کنند، فرهنگ‌هایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری می‌کند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّت‌ها و کوچک شمردن فرهنگ‌های مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی می‌کنم.

تحقیر فرهنگ‌های غنی و اهانت به محترم‌ترین بخش‌های آنها در حالی صورت می‌گیرد که فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. بطور مثال، دو عنصر پرخاشگری و بی‌بندوباری اخلاقی که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه می‌شود، مقصّریم؟»

در این باره ذکر این نکته ضروری‌است که ترویج سبک زندگی غربی و فاشیسم فرهنگی در سراسر جهان، اگرچه در ابتدا با شعار پرطمطراق پلورالیسم فرهنگی اشاعه می‌شود اما در عين حال با هدف گذاري ترويج فرهنگ غربي در درازمدت، به مرور زمان خرده فرهنگ‌ها از میان رفته و تنها یک فرهنگ، که همان «West Life Style» باشد، ترویج می‌گردد.

کوتاه سخن آنکه نامه اخیر رهبر انقلاب اسلامی به جوانان کشورهای غربی، به مثابه «پندی بدون تاریخ مصرف» می‌ماند که روشنگر راه آینده است؛ چراکه با تغییر پیش زمینه‌های غلط ذهنی برخواسته از تبلیغات سوء اسلام هراسانه و حتی ایران هراسانه در امپراتوری رسانه‌ای غرب، نویدبخش جهانی عاری از خشونت و تروریست خواهد بود.

http://kayhan.ir/fa/news/62639

ش.د9404829