تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۳۷۸
حمیدرضا جلایی‌پور در گفت‌وگو با «بهار»:
اشاره: دانشگاه از پس هشت سال روزهای سخت دولت نهم و دهم همچنان زنده است. این جمله ترجیع‌بند همه فعالیت‌های دانشجویی است که با وجود فشارهایی که در دولت احمدی‌نژاد بر آن‌ها وارد شد و به‌ویژه در روزهای پس از انتخابات سال 88، به حرکت خود ادامه داد تا اندک صدای باقیمانده برای اعتراض به وضع موجود از دل دانشگاه بیرون بیاید. حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با «بهار» معتقد است فعالیت‌های دانشجویی در شرایط فعلی در وضعیت جنبش اجتماعی نیست، اما به‌معنای این نیست که در دانشگاه‌ها فعالیت‌های جمعی نداریم. این عضو حزب «اتحاد ملت» می‌گوید: دانشجویان واسطه‌ای بین نخبگان و وضعیت تبعیض علیه زنان و وضعیت تخریب محیط‌زیست و وضعیت فرسایش آسیب‌های اجتماعی و مشکلات ناشی از اقتدارگرایی باشند.

(روزنامه بهار – 1394/09/16 – شماره 64 – صفحه 4)

* هویت اجتماعی براساس چه شاخص‌ها و مؤلفه‌هایی تعریف می‌شود؟

** هویت بازمی‌گردد به اینکه مولفه اصلی تشکیل‌دهنده من یا گروه من چیست. این را می‌توانید در هر‌فرد یا جمعی جست‌وجو کنید. هویت من یا گروه من البته یک لایه نیست، چند لایه است؛ آدم‌ها و گروه‌ها لایه‌های گوناگون هویتی دارند که این لایه‌ها می‌توانند هم‌زیستی‌، یا تعارض داشته باشند.

* آیا تفاوتی بین هویت فردی آدم‌ها و هویت گروهی آن‌ها وجود دارد؛ اینکه در یک گروه خاص برای خود هویت تعریف کنند؟

** بعضی از هویت‌ها وجودشان جمعی است و با یک‌فرد تشکیل نمی‌شود؛ مثلا در هویت دانشجویی، اگر منظور از هویت دانشجویی این باشد که من به عنوان دانشجو علاقه‌مندم که به سرنوشت کشور حساس باشم و کلیشه‌هایی که به نادرستی درباره کشورم شکل گرفته مورد بررسی و نقد کنم، اگر بخواهد این‌طور در دانشگاه هویت‌یابی کند، این در جمع دانشجوها و فعالیت دانشجویی ممکن می‌شود و به صورت اصلا فردی ممکن نیست.

* اینکه این هویت تنها به دوران دانشجویی منحصر می‌شود، چه تفاوت‌هایی با دیگر هویت‌های گروهی دارد؟

** چهار سال دوران شکوفایی یک جوان در دانشگاه می‌گذرد و فعالیت‌های دانشجویی این دوره را در برمی‌گیرد و دانشجو تجربه سیاسی اجتماعی فرهنگی پیدا می‌کند و این تجربه سرمایه فکری اجتماعی سیاسی او برای کارهای آینده او می‌شود، ضمن اینکه خود دانشگاه هم با دانشجوهای دیگر تداوم دارد؛ بنابراین همیشه دانشگاه‌ها و فعالیت‌های دانشجویی وجود خواهد داشت.

* این هویت چه اندازه وام‌دار پس‌زمینه تاریخی است، درواقع جریان دانشجویی امروز چه اندازه میراث‌دار جنبش‌ها و جریان‌های دانشجویی گذشته است؟

** هشتاد سال است که دانشگاه‌های مدرن در ایران شروع به فعالیت کردند و دراین هشتاد سال به موازات فعالیت آموزشی، دانشگاه‌ها با فراز و فرودهای حرکت‌های جمعی و مثبت دانشجویی همراه بوده است. خود فعالیت‌های جمعی دانشجویی در شکل‌های گوناگون اسلامی، مارکسیستی، ملی و حتی اخیرا فمینیستی ادامه داشته است و دانشگاه‌های ما هشتاد سال این فعالیت‌ها را تجربه کرده و این میراث ازسوی نسل‌های گوناگون دانشجویی تاحدی انتقال پیدا می‌کند. دانشجویانی که علاقه‌مند هستند می‌توانند سوابق و کتاب‌هایی را که درباره فعالیت‌های دانشجویی نوشته شده است مطالعه کنند.

* البته بسیاری معتقد هستند انتقال تجربه در جنبش و جریان دانشجویی، سینه به سینه است، اما در مقاطعی کلا دانشگاه تعطیل بوده است. فکر می‌کنید آن بسیاری چه تاثیری بر سیر تحولات دانشجویی داشت؟

** اولا دو سال بیشتر تعطیلی نداشتیم و در آن دو سال دانشگاه‌ها باز بود و فعالیت‌های دانشگاهی هم خیلی داغ بود و در همان دو سال، دانشگاه‌ها مهم‌ترین مرکز اعزام نیرو به جبهه‌ها بود؛ یعنی درهمان دو سال بود که تمامی نهادهای انقلابی تأسیس شد؛ درواقع در آن دو سال هم دانشگاه تعطیل نبود، بلکه آموزش تعطیل بود؛ اما به‌طور کلی، فارغ از آن دو سال، هر دوره‌ای که دانشجوهایی فارغ‌التحصیل می‌شدند عده‌ای دانشجو همچنان در دانشگاه بودند که با ورودی‌های جدید ارتباط برقرار می‌کردند و این مسئله تداوم پیدا می‌کرد. علاوه بر آن، برخی تجربیات منتشر شده است و خوشبختانه در تکثیر و نشر تجربه‌ها تا اندازه‌ای از زیر تیغ سانسور رها شده‌ایم و کسی که علاقه‌مند باشد می‌تواند جست‌وجو کند و آن‌ها پیدا کند و بخواند. من به سهم خود حداقل 10 کتاب خوب را می‌شناسم که می‌توان مطالعه کرد و با گذشته فعالیت دانشجویی در ایران و خارج از ایران آشنا شد.

* جریان‌های دانشجویی درحال‌حاضر و مشخصا در سال‌های بعد از ۹۲ که مقداری تغییر فضای سیاسی را شاهد بودیم و مقداری گروه‌های سیاسی هم فعال شدند، در چه وضعیتی است؟

** پس از برخورد با حرکت دانشجویی در سال ۷۸ به‌بعد و خصوصا از ۸۸ به‌بعد می‌گویند ما جنبش دانشجویی مستقل نداریم، یا مثلا می‌گویند با توجه به رشد فردگرایی منفی دربرابر فردگرایی مثبت و اخلاقی، دانشجوها دیگر به مسئولیت‌های عمومی‌ و شهروندی‌ و مدنی نمی‌پردازند، یا گفته می‌شود که دیگر حرکت‌های دانشجویی نقش میانجی و واسط بین اقشار طردشده در جامعه و روشن‌فکران و کارشناسان دلسوز را ندارد و نقش مهمی ایفا نمی‌کنند و فقط دانشجوها به‌دنبال تفریح و لذت‌جویی خود هستند و دنبال نشست‌های عمومی و سیاسی نیستند بنابر چنین گفته‌هایی می‌گویند اصلا دانشجوها دیگر حتی نمی‌توانستند درباره خودشان بیندیشیند چه برسد به دیگران. این‌ها تعابیر و تفاسیر بدبینانه‌ای است که درمورد حرکت‌های دانشجویی به کار می‌رود من واقعا این تعابیر و تفسایر را قبول ندارم و آن‌ها را بی‌بهره از کفایت تجربی می‌دانم و ارزیابی خود را دارم.

* ارزیابی شما چیست؟

** من قبول دارم که اگر الان به فعالیت‌های دانشجویی نگاه کنیم، خصوصا بعد از برخورد‌ها، جنبش سیاسی دانشجویی نداریم و جنبش‌های دانشجویی اگر با تمام ویژگی‌هایش ظاهر شوند دیده می‌شوند و همه مردم آن را می‌بینند.

* بنابراین این روزها چنین‌چیزی ظاهر نشده است که مردم آن را ببینند.

** فعالیت‌های دانشجویی در شرایط فعلی در وضعیت جنبش اجتماعی نیست، اما این امر به‌معنای این نیست که در دانشگاه‌ها فعالیت‌های جمعی نداریم. مقداری فعالیت‌های جمعی داریم و یک مقدار دیده نمی‌شوند و انکار می‌شوند بنابراین کسانی که فقط از چشم جنبش به فعالیت‌های دانشجویی نگاه می‌کنند پیش‌فرض‌هایی در بحث‌هایشان دارند که غلط است. یکی اینکه فکر می‌کنند که جنبش‌های اجتماعی حاصل کار ارادی فعالان دانشجویی است، درحالی‌که این‌طور نیست.

جنبش‌های اجتماعی، ازجمله جنبش‌های دانشجویی وقتی که رخ می‌دهند حاصل تقاطع علل شناخته‌شده و شناخته نشده علل ارادی و شرایط ساختاری در دانشگاه و جامعه است؛ به تعبیر دیگر، حاصل علل دور و نزدیک است که از قبل در جامعه و دانشگاه وجود دارد و فرصت‌هایی پیش می‌آید و جنبش‌ها به حرکت در می‌آیند و دیده می‌شوند؛ بنابراین این‌طور نیست که جنبش‌های دانشجویی فقط به اراده دانشجویان فعال بوده‌اند و ظاهرا چون دانشجوی فعال نداریم، جنبش دانشجویی نداریم. این حرف غلطی است. حرکت‌های جمعی در همه اقشار اجتماعی ازجمله دانشجوها‌، مواقعی نه همیشه، شکل‌های جنبشی پیدا می‌کنند.

* با چنین تحلیلی زمانی‌که شاهد فعال‌شدن جنبش دانشجویی هستیم، باید علت‌های خارج از دانشگاه را برای وقوع آن جست‌وجو کرد؟

** صحبت من این است که وقتی در دانشگاه‌ها جنبشی وجود دارد باید به‌دنبال علل آن بود نه وقتی که نیست بنابراین کسانی که این‌گونه بحث می‌کنند این‌ها مانند تندروهای ما هستند و اعتقاد به جنبش دائمی دارند؛ مثل تندروها که اعتقاد به انقلاب دائمی دارند مثل تندروها که اعتقاد به انقلاب دائمی دارند و به نام انقلاب مانع توسعه کشور می‌شوند و چوب لای چرخ دولت می‌گذارند. اینکه دایم حرکت دانشجویی را از موضع جنبشی ببینید، انگار جنبش دائمی سرنوشت حرکت‌های دانشجویی است که گاهی هم اتفاق می‌افتد و عللش هم باید بررسی شود و خیلی هم برای حکومت‌ها و فعالان دانشجویی درس‌آموز است.

* بااین‌حال آیا رشد فردیت در خاموش شدن برخی جریان‌های دانشجویی نقشی نداشته است؟

** اینکه می‌گویند رشد فردیت منفی، واقعا درست است، چون ایران مدرن شده و یک جامعه تقلیدی و سنتی نیست و فردیت خیلی در آن رشد کرده، البته فردیت منفی هم در آن است و می‌توان گفت یکی از نقاط ضعف جامعه ایران این است که فردیت اخلاقی هنوز در آن ضعیف است و یکی از بدقوارگی‌های جامعه مدرن ایران است؛ یعنی فردیت در آن بسیار رشد کرده است؛ اما فردیت اخلاقی و مثبت در آن ضعیف است و آثارش را بر جریان‌های دانشجویی هم می‌توان دید؛ چون این جریان بخشی از جامعه ایران است، اما فردیت مثبت را در بخشی از دانشجوها و حرکت‌های دانشجویی می‌بینیم که می‌توان در چارچوب تفاوت نسلی درباره این‌ها بحث کرد، نه البته شکاف نسلی؛ یعنی گاهی می‌توانیم نگاه‌های افرادی را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و در سبک‌های زندگی آن‌ها ببینیم که از وضعیت مثبتی حکایت می‌کند. وقتی به سایت‌های آن‌ها نگاه می‌کنیم، این دانشجوها به آینده کشور امیدوار هستند و تحلیل‌های واقع‌بینانه می‌کنند و از تحلیل‌های قالبی و کلیشه‌ای و ایدئولوژیک فاصله می‌گیرند.

* در این وضعیت آیا همچنان می‌توان مابه‌ازای بیرونی‌ای برای این رویکرد مثبتی که شما از آن یاد می‌کنید، مطرح کرد؟

** در چند سال اخیر دو رخداد بزرگ هم از درون دانشجوها و هم دانشگاه‌ها بیرون آمده است؛ یکی نقش دانشجوها در حرکت مدنی ۸۸ ، و دیگری حرکت غافلگیرکننده دانشگاه‌ها در سال ۹۲ درواقع در سال ۹۲ و انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، اکثر پولدارها و بخش توسعه‌یافته تهران اصلا نیامدند رأی بدهند. از لحاظ قشری، در انتخابات ۹۲ قشر فعال دانشجوها بودند و تندروها فکر کردند اگر دانشگاه‌ها را ببندند، انتخابات تضمین‌شده‌ای برگزار می‌کنند؛ غافل از اینکه این‌ها به شهرهای خود رفتند و صندوق‌های رأی تضمین‌کننده‌تر شد و حامیان ائتلاف در انتخابات 92 عمدتا دانشجوها بودند و محمدرضا عارف دربرابر فشار تقاضای دانشجویی برای ائتلاف قرار داشت.

* بنابراین شما معتقدید که تحلیل‌هایی مبنی بر اینکه دانشگاه مرده است و دیگر پویایی سیاسی ندارد، واقع‌بینانه نیست؟

** باید از این نوع تحلیل‌ها فاصله گرفت. این نوع تحلیل‌ها من را به‌یاد قبل از انقلاب می‌اندازد که ارزیابی برخی گروه‌های سیاسی چپ از محیط‌های دانشجویی این بود که به ما می‌گفتند چه دانشگاه مرده‌ای است و در آن فقط ریش و پشم دیده می‌شود؛ چون ساواک هم همه جریان‌های را سرکوب کرده بود و خبر هم نداشتند که در قلب و روح این ریش و پشم‌ها چه می‌گذرد؛ بعدا مشخص شد که یک انقلاب بزرگ می‌گذرد. الآن هم شبیه این خطا را می‌کنند؛ یعنی ظاهرا دانشگاه را می‌بینند و می‌گویند عده‌ی دانشجوی منفعل و سوسول در دانشگاه‌ها جمع شدند که این کاملا ارزیابی غیرواقع‌بینانه‌ای است. من این حرف را قبول دارم که به‌لحاظ تحلیلی فعالیت‌های دانشجویی ما در سطح جنبش‌های اجتماعی نیست، اما حرکت‌های دانشجویی در چارچوب فردیت مثبت دربرابر فردیت منفی است.

* به جز آن دو مقطع انتخاباتی، آیا می‌توان از تاثیرگذاری حرکت‌های دانشجویی در سال‌های اخیر صحبت کرد؟

** در حال حاضر در دانشگاه‌ها این فردیت‌ها محافل و تشکل‌های دانشجویی و حرکت‌های جبه‌های و اتحادیه‌ای را تشکیل می‌دهد. معتقدم همچنان همین تشکل‌ها و محافل بین اقشار مورد تبعیض در جامعه ما، مانند زنان و آسیب دیدگان اجتماعی با نخبگان جامعه، واسطه هستند؛ یعنی نگرانی‌هایی که مردم آسیب‌دیده دارند ازطریق همین محافل دانشجویی منتقل می‌شود. محافل دانشجویی واقعا واسط بین این‌ها هستند و از آن‌طرف کارشناسان و منتقدان هستند. بنابراین تحلیل من از حرکت‌های جمعی براساس چارچوب‌های تلفیقی است نه تک علتی و ارادی...

* ... همچنان می‌تواند در عرصه‌های سیاسی هم تاثیرگذاری داشته باشد؟

** من این حرکت‌ها را خیلی مهم و مؤثر و سرنوشت‌ساز می‌دانم و معتقد هستم همین حرکت‌ها بر انتخابات آینده اثر مثبت خواهد داشت؛ یعنی هم در مشارکت مردمی و هم در شکل‌گیری یک مجلس عاقل. ما هنوز از شرایط بسته امنیتی هشت سال گذشته کاملا فاصله نگرفته‌ایم؛ چون نیروهای تندرو همچنان سازماندهی خودشان را در دانشگاه‌ها حفظ کرده‌اند و ما دراین شرایط باید حرف بزنیم. تمام نیروهای متشکل و دارای منابع مالی و قدرت نامحدود همچنان برای مهندسی فرهنگی کار می‌کنند درصورتی‌که روح حرکت‌های دانشجویی توسعه فرهنگی است بنابراین آن‌ها ابزارهایشان را دارند و می‌توانند همچنان فضا را کنترلی کنند و احضار می‌کنند و پرونده‌سازی می‌کنند. در این‌چنین شرایطی دانشجوها حرکت می‌کنند و عقل هم دارند و دست به حرکتی نمی‌زنند که بیخود برایشان هزینه داشته باشد. همچنان مرعوب کردن استادهای مستقل برطرف نشده است و کنترل بوروکراسی وجود دارد و ابزارهایش وجود دارد.

* آیا می‌توان این حیات دانشجویی را با عنوان یک حرکت مستقل تعریف کرد، درحالی‌که ممکن است برخی بگویند این حرکت متاثر از بسیاری جریان‌های سیاسی بیرون دانشگاه اتفاق می‌افتد؟

** بله، حرکت‌های مستقل دانشجویی نوکر حکومت یا نوکر جریان‌های سیاسی نیستند، چه اصول‌گرا چه اصلاح‌طلب، ولی به سرنوشت جامعه حساس هستند و تفاوت دو مجلس را می‌فهمند. و در بسیاری از موارد می‌توانند به موازات اصلاح‌طلبان حرکت کنند، بدون اینکه دستور بگیرند. این را در سال ۹۲ نشان دادند؛ یعنی دانشجوها فعال‌ترین قشر در حرکت ائتلافی ۹۲ بودند. حرکت‌های دانشجویی نوکر کسی نیستند، اما نه‌اینکه همسو نیستند. مثلا درحال‌حاضر ما شاهد هستیم که همه بخش‌های عاقل و میانه‌رو جامعه نسبت به انتخابات حساس هستند؛ بنابراین طبیعی است که دانشجوها هم حساس هستند.

* به نظر می‌رسد همین حساسیت‌ها گاهی می‌تواند چالش‌هایی را برای جریان دانشجویی ایجاد کند. در چنین شرایطی فکر می‌کنید با توجه به صحبت‌های شما که معتقدید این جریان عقلانی‌تر و واقع‌بین‌تر شده است، جریان دانشجویی برای آنکه دچار بحران نشود باید چه رویه‌ای را در پیش بگیرد؟

** من توصیه خاصی ندارم و می‌گویم حرکت‌های مستقل دانشجویی همان کاری را که قبلا می‌کردند حالا هم انجام دهند. یکی اینکه از عرصه عمومی نقد و بررسی در دانشگاه‌ها دفاع می‌کردند؛ یعنی این دانشجوها بودند که جلسه علمی می‌گذاشتند و متخصصان محیط‌زیست و اقتصاددانان و جامعه‌شناسان و منتقدان را دعوت می‌کردند و وضعیت تبعیض علیه زنان و وضعیت تخریب محیط‌زیست و وضعیت فرسایش آسیب‌های اجتماعی و مشکلات ناشی از اقتدار‌گرایی را مطالعه می‌کردند و به‌همین حرکتشان ادامه بدهند. مملکت ما با تصمیمات مهمی در آینده روبه‌رو خواهد شد و جریان‌های دانشجویی می‌توانند روی این‌ها بحث کنند.

جریان‌های دانشجویی به‌نظر من در داخل دانشگاه همچنان از توسعه فرهنگی دفاع کنند. توسعه فرهنگی دقیقا دربرابر مهندسی فرهنگی است؛ توسعه فرهنگی یعنی دفاع از استقلال دانشگاه‌ها و دفاع از اینکه یک گروه امنیتی در بیرون دانشگاه استاد برای هیئت‌های علمی انتخاب نکند و وقتی کسی دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری شد او را نبرند و تهدید کنند و بترسانند؛ مهندسی فرهنگی یعنی عده کوچکی نشستند و آن‌ها می‌گویند علم چیست و درست و غلط و استاد خوب و بد چیست؛ بنابراین به‌نظر من داخل دانشگاه‌ها مهم‌ترین وظیفه حرکت‌های دانشجویی دفاع از آزادی تحقیق و آزادی در نشر تحقیق و یعنی دفاع از توسعه فرهنگی است، درصورتی‌که مهندسی فرهنگی به دستور بالا انجام شود و در‌آن نتایجی که بالا می‌خواهد به دست می‌آید.

* مقابله با مهندسی فرهنگی چگونه میسر می‌شود؟

** باید روشنگری کنند که در دانشگاه تهران تاحدی شاهدش هستیم. آن‌ها که طرفدار مهندسی فرهنگی هستند کمی باید دست‌وپایشان را جمع کرده، و با احتیاط حرکت ‌کنند. بیرون از دانشگاه‌ها هم یک وظیفه مهم و عمومی برای تمام اقشاری که در جامعه مدنی ایران فعال هستند وجود دارد که همین دو انتخاباتی است که در پیش داریم. ما باید مجلسی داشته باشیم که تصمیمات عقلایی بگیرد و دانشجوها باید دکتر، مهندس، معلم و روزنامه‌نگاری را که دردی را از جامعه دوا کرده و فکر مفیدی داشته و خیری رسانده است تشویق کنند ثبت‌نام کند و اگر تاییدصلاحیت شد برایش رأی جمع کنند.

اگر در مجلس چنین آدم‌هایی باشند دیگر هر تصمیمی از آن بیرون نمی‌آید و چنان مجلسی از توسعه فرهنگی دفاع می‌کند، نه مهندسی فرهنگی. چنان مجلسی وزیری را که بورسیه‌های غیرقانونی را توزیع کرده ‌است استیضاح می‌کند، نه وزیری را که با این حرکت‌های غیرقانونی برخورده کرده است؛ درواقع وزیر متخلف را استیضاح می‌کند، نه وزیری که با متخلف برخورد کرده است.

http://bahardaily.ir/fa/Main/Detail/7033

ش.د9404712