(روزنامه بهار – 1394/09/17 – شماره 65 – صفحه 4)
* شما جزو فعالان سیاسیای هستید که در دوران دانشجویی داخل کشور نبود اما خارج کشور تحصیل فعالیت سیاسی اجتماعی مشغول بودهاید. در آن زمان نحوه برگزاری مراسم 16آذر در دانشگاههای خارج از کشور چگونه بود؟
** بله. من دوران دانشجویی داخل ایران نبودم و خارج از کشور مشغول تحصیل بودم. وقتی 17 یا 18سالم بود خانوادهام مرا برای تحصیل به اتریش فرستادند. بعد از آن هفت الی هشت ماه در اتریش بودم و بعد هم به انگلستان رفتم. کارشناسی و کارشناسی ارشدم را قبل از انقلاب 57 گرفتم، اما مدرک دکتری را بعد از انقلاب. درباره مراسم 16آذر باید بگویم که در اواسط دهه40 که به اروپا رفته بودم انجمنهای اسلامی چندان فعال نبودند، یا اصلا به وجود نیامده بودند و بیشتر کنفدراسیونهای دانشجویان وجود داشتند و فعال بودند.
خیلی خوب بهیاد دارم در آن سالها مراسم 16آذر بسیار بزرگ و باشکوه برگزار میشد؛ بهصورتی که دو الی سه روز مراسم 16آذر برگزار میشد و خیلی هم جذاب و باشکوه بود. در مراسمی که طول میکشید سخنرانیهای متعددی صورت میگرفت؛ مخصوصا رهبران جبهه ملی و حزب توده سخنرانیهای خوبی میکردند. در مراسم شعرخوانی میشد؛ بهصورتی که اشعار شعرایی که در زندان بودند یا کشته شده بودند ازسوی دانشجویان خوانده میشد؛ همچنین در اتریش هم بهیاد دارم که تئاتر و نمایشنامهخوانی برای 16آذر ترتیب داده میشد که بیشتر تئاترهای سیاسی برگزار میشد، اما در انگلستان تشکلهای دانشجویی کنفدراسیون و انجمنهای اسلامی، مانند اتریش، قوی و فعال عمل نمیکردند و تعداد دانشجویان ایرانی و فعال هم در آنجا بهنسبت اتریش کمتر بود.
* پس 16 آذر بهبهانهای برای مخالفت با رژیم پهلوی، حتی در خارج از کشور برای تبلیغات علیه شاه تبدیل شده بود.
** بله. درباره 16 آذر باید بگویم که این روز بهانهای بود برای تشکلهای مختلف و مخالف رژیم شاه که بتوانند مخالفت خود با رژیم پهلوی را هرچه باشکوهتر نشان دهند. ما سعی میکردیم از 16آذر نهایت بهرهبرداری را علیه رژیم شاه انجام بدهیم. سعی میکردیم دانشجویان جدید و غیرایرانی را با 16آذر و ظلم رژیم شاه آشنا کنیم؛ بنابراین با وجود این میتوان گفت 16آذر بهانهای بود برای اینکه آتش مبارزه علیه رژیم شاه خاموش نشود و بههمین دلیل، همه گروههای سیاسی دست به دست هم میدادند تا مراسم با شکوه و تاثیرگذار برگزار شود؛ حتی این نکته را هم بگویم که بهجز مراسم 16 آذر ما سعی میکردیم از مناسبتهای دیگر هم استفاده کنیم؛ برای نمونه مناسبتهایی چون 30تیر، سالگرد کودتای 28مرداد، سالگرد انقلاب مشروطه و غیره، اما گل سرسبد همه این روزها و مناسبتها مراسم 16آذر بود که سعی میکردیم نهایت بهرهبرداری از این روز را انجام دهیم و از جانودل برای این مراسم وقت و انرژی میگذاشتیم.
* فعالیت شما در آن مراسم بهچه شکل بود و هزینههای این مراسم از کجا به دست میآمد؟
** من جدای از فعالیتهای سیاسی در نمایشنامهخوانی و شعرخوانی هم شرکت میکردم. سعی میکردیم در مراسم 16آذر افرادی را دعوت کنیم که از افراد برجسته اپوزیسیون خارج از کشور بودند. درباره تهیه هزینههای مراسم که مدنظر شما بود باید بگویم سعی میکردیم دراین مراسمها غذا هم تهیه کنیم و در تلاش بودیم درآمد هم برای کنفدراسیون تهیه کنیم؛ بهاین صورت که غذا میپختیم و در مراسم از افرادی که دعوت شده بودند مبلغی را برای شام میگرفتیم و گاه این کار باعنوان همتعالی انجام میشد که ایده خوبی برای کمک به کنفدراسیون بود.
* شرکت دراین مراسم به درس و تحصیل شما لطمهای وارد نمیکرد؟
** ببینید، از نظر وضعیت درسی، من شرایط بسیار خوبی داشتم و برای درسخواندن وقت میگذاشتم. درسخواندن در انگلستان دشوار بود، اما اگر کسی میتوانست دراین امر موفق شود خیلی خوب میتوانست دیگر دانشجویان ترماول و دیگر ایرانیان را تحتتاثیر خود قرار دهد و بهنوعی آنها را آموزش دهد. همچنین، تفریحاتی را که باقی دانشجویان همسن من در آن زمان داشتند، نداشتم؛ زیرا زندگی من خلاصه شده بود در درس و فعالیت سیاسی. من تفریح، بهمعنای واقعی کلمه، نداشتم؛ یا درس میخواندم یا فعالیت سیاسی میکردم.
* اولینباری که 16آذر را در ایران تجربه کردید چه سالی بود؟
** متاسفانه در مراسمهای 16آذر و تظاهرات علیه رژیم شاه من در ایران نبودم، اما اولینباری که 16آذر را تجربه کردم سال 1353 در زندان قصر بود. دراین روز بهیاد دارم که فشار امنیتی در زندان خیلی بالا بود، ولی با وجود این، زندانیان با هم توافق کرده بودند رأس ساعت لحظه تیراندازی به دانشجویان دانشکده فنی، بهیاد سه شهید کشتهشده یک دقیقه سکوت کنند، اما یادی که از اولین 16آذر در ایران به در ذهنم باقی مانده است به همان سال 1353 مربوط میشود که گفتم. وقتی من از زندان آزاد شدم، به من اجازه کار دادند و در دانشکده فنی استخدام شدم. اولینبار 16آذر را بهصورت زنده در سال 1355 مشاهده کردم. در آن زمان عدهای از دانشجویان اعتصاب کرده و در محیط دانشگاه نشسته بودند، گارد ضدشورش به آنها حمله کرد و شرایط بدی به وجود آمد و باعث شد کل دانشگاه و دانشکده فنی تعطیل شود. سال بعد از آن 16آذر خیلی حساس شده بود و باعث شد رژیم در سال 1356 کل دانشگاه را تعطیل کند و از دو روز قبل دانشگاه را تعطیل کرد تا 17 آذر 1356.
* وقتی در آن سال به ایران آمدید بازداشت شدید.
** بله. بهدلیل فعالیتهای سیاسی که خارج از کشور داشتم وقتی در سال 1353 به ایران بازگشتم دستگیر شدم و تا سال 1355 در زندان بودم. زمانیکه آزاد شدم ساواک اجازه نداد دیگر به خارج از کشور بازگردم، اما بهواسطه سیاست حقوقبشر کارتر که در آن زمان شاه درحال اجرای آن بود، این اجازه را دادند که در ایران مشغول به کار شوم.
* با وجود این، شما در سال 1356 در ایران حضور داشتهاید و شاهد مراسم 16آذر بودهاید. خاطره خاص و تاثیرگذاری از آن دوران بهیاد دارید؟
** خاطرهها که زیاد است، اما یکی از زیباترین و بهیادماندنیترین صحنههایی که من درباره 16 آذر دیدهام بعد از تعطیلی دانشگاه بود؛ یعنی سال 1356. در 17آذر بعد از تعطیلی دانشگاه، پلیس فقط میگذاشت اساتید و کارمندان وارد دانشگاه شوند. بهیاد دارم وقتی در آن زمان خواستم وارد دانشگاه شوم، دیدم که گارد دم در دانشگاه تجمع کرده است و چند نفری هم ایستادهاند و بهیاد آن سه دانشجوی شهید فاتحه میخوانند؛ البته این را هم بگویم که در سال 1356 فضای سیاسی و جامعه نسبتا باز شده بود. آن چند نفری که ایستاده بودند و فاتحه میخواندند چهار استاد بودند که من هنوز هم آنها را بهخوبی بهیاد دارم؛ دکتر مصطفی ملکیان، ناصر پاکدامن که استاد اقتصاد بود، خانم دکتر سیما کوبان و آقای ترابعلی براتعلی بودند که ایشان از رهبران جبهه ملی بود که بعد از انقلاب سال57 ایشان بهعنوان معاون پژوهشی دانشگاه مشغول به کار شدند.
آن زمان من این اساتید را نمیشناختم، اما بعدها متوجه شدم عضو سازمان ملی دانشگاهیان هستند. خانم سیما کوبان و آقای ناصر پاکدامن تمایلات مارکسیستی داشتند، اما آقای ملکیان اسلامگرای رادیکال بود و بهشدت طرفدار امامخمینی (ره) و مرحوم شریعتی بود. بههرحال حضور آنها مقابل دانشگاه و خواندن فاتحه برای شهدای دانشگاه، با وجود حضور نیرویهای گارد، جزو خاطرات خوب من است که از آن دوران بهیاد دارم.
* شجاعت افرادی که از آنها نام بردید شاید یکی دیگر از دلایل بهیادماندن حرکت آنها روبهروی دانشگاه باشد.
** حتما. چنین حرکتهایی شجاعت انسانها را نشان میدهد. سازمان ملی دانشگاهیان از اساتید پلیتکنیک، شریف و تهران تشکیل شده بود و بهنوعی اعضای این گروه جزو اساتید ناراضی بودند و بهنظرم بسیار جای تقدیر داشت که در فضای آن سالها این جسارت را به خرج داده بودند تا روبهروی دانشگاه برای شهدای دانشجو فاتحه بخوانند.
* در اوایل پیروزی انقلاب، انقلابیون نگاه آنچنان مثبتی به 16آذر و برگزاری مراسم 16آذر نداشتند. علت چه بود؟
** ببینید، همانطور که گفتید در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی انقلابیون و مسئولان انقلاب و همچنین رؤسای دانشگاهها، نسبت به 16آذر اصلا نگاه مثبتی نداشتند. علت هم این بود که هر سه دانشجویی که در حادثه 16آذر شهید شده بودند، جزو دانشجویان اسلامی نبودند، بلکه از جبهه ملی و حزب توده بودند؛ زیرا اکثر دانشجویانی که آن زمان علیه رژیم شاه مبارزه میکردند اکثرا چپ مارکسیستی یا عضو جبهه ملی بودند و از اوایل سال 40 بود که جریانهای اسلامی در دانشگاهها ظهور پیدا کردند؛ حتی درمقابل صحبت شما باید بگویم در سال 58، 59، 60 و 61 از مراسم 16آذر خبری نبود و کمکم با مرور زمان نگاهها نسبت به شهدای دانشجو در 16آذر تغییر کرد.
* بعد از انقلاب شرایط دانشگاهها تغییر کرده بود و بهتبع آن، اتفاقاتی هم درباره مسائل سیاسی و روز کشور میافتاد. دراین میان 16آذر نیز بعد از انقلاب همانطور که درموردش صحبت شد، دچار تغییر و تحولاتی شد. شما خاطرهای از 16آذر قبل از انقلاب گفتید. آیا خاطرهای هم از 16آذر بعد از انقلاب بهخاطر دارید؟
** همانطور که گفتم خاطرات زیاد است. اما خاطرهای که از بزرگداشت مراسم 16 آذر بهیاد دارم، به سال 61 بازمیگردد، در آن زمان من مدیرکل روابط بینالملل دانشگاه تهران و مسئول روابط عمومی بودم. بنده برای بزرگداشت 16 آذر اعلامیهای دادم. وقتی این اعلامیه منتشر شد، شورای مدیریتی که من را بهاین سمت منصوب کرده بود من را احضار کرد و بهشدت برای بیانیهای که منتشر شده بود، سرزنش و توبیخم کردند. من از این نوع برخورد خیلی شگفتزده شده بودم؛ زیرا معتقد بودم 16آذر آبرو و حیثیت جنبش دانشجویی است و بههمین دلیل همانجا استعفا دادم و گفتم نمیتوانم با شورایی کار کنم که نمیتواند برای 16آذر که نماد جنبش دانشجویی است بیانیه بدهد؛ با این حال، استعفای من را نپذیرفتند و گفتند که برای بیانیهدادن درمورد 16آذر باید اجازه گرفته شود که قاعدتا من این موضوع را قبول نکردم و بنده را از کار برکنار کردند.
اینهم یکی دیگر از دلایلی بود که به مطلب قبلیای که عرض کردم بازمیگشت؛ بهاین مطلب که اوایل انقلاب نگاه مثبتی به 16آذر وجود نداشت و میگفتند این حادثه برای جریانهای غیراسلامی است و ما نمیتوانیم بزرگداشت برای جریانهای غیراسلامی برگزار کنیم. البته از این بابت حق با شورا بوده است؛ بچههایی که در 16آذر شهید شدند از بچههای چپ و جبهه ملی بودند.
* شما گفتید با مرور زمان، نگاه حاکمیت نسبت به 16 آذر تغییر کرد. از چهزمانی فضا برای بزرگداشت 16آذر به شکل امروز گشایش پیدا کرد؟
** همه این اتفاقات و همایشها و سخنرانیهایی که دیروز و در چند وقت اخیر، یعنی در آستانه 16آذر، در فضای دانشگاه برگزار میشود دستاورد دوم خرداد است. بعد از دوم خرداد نگاه به 16آذر تغییر کرد و فضایی باز شد که امکان برگزاری مراسمی برای یادآوری 16آذر و یاد و خاطره آن سه شهید دانشجو در دانشگاهها به وجود آمد. معتقدم نگاهی که امروز به 16آذر است، یادگار دوم خرداد و دوران اصلاحات است، اما همانطور که در سالهای گذشته دیدهایم اصولگرایان سعی کردهاند 16آذر را بهنفع خود مصادره کنند؛ زیرا میتوانند بهخوبی روی 16آذر مانور دهند و بگویند این جریان جریانی ضدآمریکایی و امپریالیستی بوده است و قصد این را دارند که از این موضوع بهنفع خود بهرهبرداری سیاسی کنند، بااینحال شاهد بودیم که امسال مراسمهای متفاوتی در دانشگاهها برگزار شد که خود این امر نویددهنده اوضاع جدیدی برای دانشگاه است.
http://bahardaily.ir/fa/Main/Detail/7140
ش.د9404706