(روزنامه جوان ـ 1394/11/06 ـ شماره 4734 ـ صفحه 5)
در بخشي از اين گزارش آمده بود: «آيا توافق نهايي ايران و 5+1، راه را براي گرم شدن روابط بين تهران و پايتختهاي غربي هموار ميكند؟ بعيد است كه اينطور شود. دستكم تا جايي كه به واشنگتن مربوط ميشود، چنين اتفاقي رخ نميدهد. در چارچوب توافقات در زمينه برنامه هستهاي ايران، كشورهاي اروپايي تلاش ميكنند در حوزه اقتصادي، روابط خود را با جمهوري اسلامي ايران تقويت كنند زيرا ايران را به عنوان يك منبع هيدروكربن، جايگزين خوبي براي روسيه ميدانند. اما تا جايي كه به امريكا مربوط ميشود، توافق هستهاي، راهبرد اين كشور را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد.»
گرت پورتر، روزنامهنگار برجسته امريكايي و مؤلف كتاب «بحران ساختگي» در مورد پرونده هستهاي ايران هم نظري مشابه با گزارش شوراي امور بينالملل روسيه ارائه ميدهد و معتقد است: سياستهاي امريكا در خاورميانه بعد از توافق هستهاي ايران تغيير نخواهد كرد. وي اعتقاد دارد در شرايطي كه سازمانها و نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي امريكا از هر تلاشي براي تغيير رفتار و تضعيف ايران دريغ نميكنند و امريكا به طور كلي به دنبال مقابله با نفوذ ايران در منطقه است، نميتوان چندان روي توافق هستهاي ايران حساب كرد: « سابقه دولت اوباما و متحدان امريكا در خاورميانه نشان ميدهد آنان اجازه نخواهند داد توافق اوضاع منطقه را تغيير دهد. در حالي كه واشنگتن گفته است توافق، احتمال سازش و نزديكي ايران و همسايگانش را افزايش خواهد داد، اسرائيل و كشورهاي عربي جبهه مخالف را اتخاذ كردهاند و تصريح ميكنند توافق، ايران را بسيار تهاجميتر و انعطافناپذيرتر خواهد كرد.»
اين نويسنده امريكايي در ادامه با اعتراف به اينكه ايران هيچگاه دنبال بمب هستهاي نبوده، به تغييرناپذير بودن سياستهاي كشورمان در منطقه غرب آسيا اشاره و تأكيد ميكند كه حمايت اين كشور از حزبالله و حماس هم تغيير نخواهد كرد و انتظار اينكه رفتار و مواضع ايرانيها در قبال تحولات منطقهاي دگرگون شود، انتظاري نابجاست: « ايران هيچگاه به دنبال سلاح هستهاي و تأثير بر معادلات منطقه از طريق سلاح هستهاي نبوده است كه حالا با توافق هستهاي كه راه دستيابي به تسليحات هستهاي را مسدود كرده، سياست منطقهاي او تغيير كند. مسئله اصلي اينجاست كه فرآيند مذاكرات يك پويايي سياسي در روابط ايران و امريكا ايجاد كرده كه ميتواند بر نتايج منازعه در سوريه، عراق و يمن تأثير بگذارد.»
همانطور كه اشاره شد وجه مشترك گزارش شوراي امور بينالملل روسيه با گفتههاي گرت پورتر در اين است كه «سياستهاي خصمانه امريكا در قبال ايران و منطقه غرب آسيا» تغيير نخواهد كرد و محور اصلي تحركات مقامات امريكايي در قبال ايران همان تغيير ساختار سياسي كشور خواهد بود. اين در حالي است كه جرياني در داخل در طول ماههاي اخير تلاش داشته وانمود كند سياستهاي ايران در باره ايران دچار تحولي عظيم شده و مقامات اين كشور به مانند گذشته ديگر خواهان براندازي در ايران نبوده و تضمين دادهاند كه با حكومت جمهوري اسلامي ايران كنار آمده و از سياستهاي خصمانه دست بردارند. اين رويكرد كه بايد از آن تلاشي در جهت تغيير مباني انقلاب اسلامي ياد كرد درصدد است ضمن تطهير چهره امريكاييها، چنين موضوعي را به مردم القا كرده و مردم را ابزاري جهت فشار به حاكميت با هدف چشمپوشي كردن حكومت از رويكردهاي انقلابي تبديل كند.
وضعيت اعتداليهاي خيالي اوباما در ايران بد است
در اين ميان نبايد ناديده گرفت كه توسعه قدرت در بين طيف تجديدنظرطلب يا نحله اعتدال يكي از اولويتهاي نظام سلطه و ايالات متحده امريكاست؛ هدفي كه در صورت تحقق ميتواند به پيشبرد سياستهاي امريكا در مورد ايران و منطقه استراتژيك غرب آسيا كمك شاياني كند. روزنامه امريكايي نيويوركپست هفته اخير با انتشار گزارشي به انتقاد از سياستهاي اوباما در قبال ايران پرداخته و استراتژي تعامل را موجب تقويت ايران دانسته است. در ابتداي اين گزارش آمده است: «پيروزي روشن!» اين عبارتي است كه حسن روحاني، رئيسجمهور ايران، در توصيف «توافق هستهاي» كه بيشتر به يك كلاهبرداري ديپلماتيك شبيه است، عنوان كرد. روحاني توافق هستهاي را بزرگترين پيروزي ديپلماتيك در تاريخ جمهوري اسلامي خوانده است. گذشته از مبالغه روحاني، او براي اين مسئله دلايلي دارد.»
نيويوركپست در ادامه ميافزايد: «برخي ميگويند اوباما معتقد است امريكا در گذشته يك قدرت امپرياليستي بوده كه با قلدري با كشورهاي ضعيف برخورد كرده است و بايد جبران كند! برخي نيز اين اقدامات را تاكتيكي براي تقويت «ميانهروها» در حكومت ايران ميدانند. دليل اوباما هر چه باشد، بهترين توصيف براي كاري كه انجام داده، مماشات فوقالعاده است.»
در ادامه اين روزنامه ميآيد: «اما چه ميشود اگر توافق هستهاي در واقع باعث تضعيف ميانهروهايي شود كه اوباما در پي حمايت از آنهاست، بر فرض اينكه ميانهرويي در ايران وجود داشته باشد؟در حال حاضر، اعتداليهاي خيالي اوباما، وضعيت خوبي ندارند. شوراي نگهبان تعداد زيادي از كانديداهاي «به اصطلاح» ميانهرو را ردصلاحيت كرده تا مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان آينده در اختيار اصولگرايان باشد. در همين حال، ايران براي برگزاري هر چه باشكوهتر جشنهاي دهه فجر آماده ميشود.»
در انتهاي اين گزارش آمده است: «حقيقت اين است كه ميانهرويي در تهران وجود ندارد و تغيير ماهيت جمهوري اسلامي ممكن نيست و دست كم در مدت باقي مانده از رياستجمهوري اوباما بايد انتظار ايراني تهاجميتر را داشت. آيا رهبران ايران اوباما را فريب دادند؟ جواب «نه» است، تمام اينها، ايده اوباما بود.»
توافق هستهاي، ميانهروها را در ايران تقويت ميكند!
گزارش مورد اشاره نيويوركپست اشاره به سخنان چندي پيش باراك اوباما دارد. وي در مصاحبه با راديو ملي كشورش تأكيد ميكند: «من سعي ندارم از (پاسخ به) سؤال شما اجتناب كنم. فكر ميكنم در داخل ايران رويكردهاي متفاوتي وجود دارد. من فكر ميكنم تندروهايي داخل ايران هستند كه فكر ميكنند كار درست براي انجام دادن مخالفت با ما، جستوجو و تلاش براي نابودي اسرائيل و ايجاد خرابي در مكانهايي چون سوريه يا يمن و لبنان است.»
رئيس دولت امريكا در ادامه به صورت ضمني از تقويت يك جريان داخلي در كشور سخن به ميان آورده و از لزوم جلب نظر آنها توسط كشورش سخن به ميان ميآورد: «همچنين فكر ميكنم ديگراني در داخل ايران هستند كه فكر ميكنند اين كار غيرسازنده است و ممكن است اگر ما اين توافق هستهاي را امضا كنيم، دست (توان) آنهايي كه نيروهاي ميانهروتر داخل ايران هستند را تقويت كنيم. اما موضوع كليدي كه ميخواهم مطرح كنم آن است كه توافق (هستهاي) اين موضوعات را در نظر نميگيرد. حتي اگر اين تغييرات رخ ندهد، باز هم بسيار بهتر است كه ما توافق را داشته باشيم.» جان كري هم از جمله مقامات ديگر امريكايي است كه بر لزوم تقويت يك جريان خاص در ايران و دامن زدن به اعتراضات اجتماعي در كشورمان صحه ميگذارد.
وي در جلسه سؤال و جواب در شوراي روابط خارجي امريكا به تلويح اشاره ميكند كه سران ايالاتمتحده امريكا همچنان اميدوارند - با اعمال تحريمهاي اقتصادي ضمن افزايش مشكلات معيشتي مردم و بهوجود آمدن معضلاتي مانند بيكاري و تورم – نارضايتي اجتماعي بهوجود آورند: « گذشت 15 سال ميتواند تغييرات زيادي در ايران ايجاد كند. . . . باور من اين است كه در 15 سال، در يك كشور اتفاقاتي ميافتد. اگر به ايران امروز نگاه كنيد، ميبينيد كه كشوري داراي مردمي با تحصيلات است كه پيشتر با همه كشورهاي منطقه از جمله اسرائيل روابطي دوستانه داشت. ميدانيد كه سرزمين پارس، تاريخي طولاني دارد و واقعيت اين است كه اين جوانان كه 25درصد آنان بيكار هستند، آينده ميخواهند. اگر به تهران برويد، من نبودهام ولي دوستان من كه رفتهاند به من گفتهاند كه جوانان به دنبال گوشيهاي هوشمند هستند و ميخواهند بخشي از دنيا باشند. من نميدانم تا 15 سال ديگر چه اتفاقي ميافتد جز اينكه ميدانم اتفاقات زيادي روي ميدهد. مسئله اينجاست كه شما نميتوانيد تغيير را خلق كنيد بلكه بايد احتمالات را بيازماييد.»
سياستهاي تغييرناپذير
افكار عمومي هنوز از ياد نبرده، يكي از مهمترين عوامل وضع و تشديد تحريمها از سوي غربيها از سال 88 به بعد را بايد فعاليتهاي ساختارشكنانه و براندازانه غوغاسالاران سال 88 دانست. زماني كه جماعتي بدون هيچ سند و مدركي خواهان ابطال انتخابات شدند، اردوكشي خياباني به راه انداخته، هزينههاي بيشماري را به نظام و مردم تحميل كردند و زمينه جري شدن دشمن و وضع تحريمهاي گسترده عليه مردم را فراهم كردند.
در همان شرايط بحراني بود كه بسياري از وابستگان به اين جريان در داخل و خارج ازكشور غربيها را جهت تشديد تحريمها و حتي حمله نظامي به ايران تحريك و ترغيب كرده و بيان ميكردند كه اين تشديدها ميتواند زمينه سقوط نظام را فراهم كند. حال امريكاييها با چنين تجربهاي خواهان آن هستند تا بار ديگر شاهد توسعه قدرت چنين جرياني و طيفهاي همسو با اين جريان باشند تا راحتتر اهداف خود در منطقه را به پيش ببرند.
http://javanonline.ir/fa/news/767899
ش.د9404960