اگر چه کانون خانواده و دامن پر مهر مادر، مبدأ تعلیم و تربیت فرزندان و یکی از اثرگذارترین محیطهای آموزشی به شمار میرود، اما به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران این عرصه، نقش بیبدیل مدرسه در رشد و تعالی همه جانبه جوامع، موضوعی است که اهمیت آن نه تنها از نقش خانواده کمتر نیست، بلکه در بسیاری از موارد، اثربخشی این محیطها (بهویژه محیط مدرسه و دانشگاه) در شکل گرفتن ساختار فکری و ذهنی مخاطبین به مراتب بیش از محیط خانواده است.
از همین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) هر مقدار هزینه کردن در این بخش را نوعی سرمایهگذاری میدانند و در دیدار مسئولین و معلمین آموزش و پرورش با ایشان در تاریخ 13/2/95 میفرمایند: « همچنان که بارها گفتهایم و باز هم میگوییم، هر هزینه و بودجهای که در آموزش و پرورش صرف میشود، در واقع سرمایهگذاری است.»
ایشان در این سخنرانی با اشاره به تلاش نظام سلطه برای اثرگذاری بر محیط آموزشی و تربیتی کشورها افزودند: « متفکران غربی بارها گفتهاند که به جای کشورگشاییهای استعماریِ قرن نوزدهم، بهترین و کمهزینهترین روش، تزریق فکر و فرهنگ خود به نسل جوان کشورها و تربیت زبدگان و نخبگانی است که همچون سربازان نظام سلطه عمل خواهند کرد.» و در ادامه با یادآوری سنگاندازی و مانعتراشی استکبار برای جلوگیری از ترویج زبان فارسی در سایر کشورها، با طرح یک پرسش مهم در این زمینه فرمودند: «در شرایطی که آنها اجازه ترویج زبان فارسی را نمیدهند، ما زبان و فرهنگ آنها را ترویج می کنیم، آیا این کار واقعاً عقلانی است؟»
البته ایشان مشکل را تنها در مانعتراشیهای دشمن و متقابلاً آموزش گسترده و تقریباً انحصاری زبان انگلیسی در مدارس کشور خلاصه نمیکنند، بلکه در جریان دیدار اخیر و توصیههای قبلی، ضمن تأکید بر اینکه تعلیم زبان خارجی نباید فقط محدود به زبان انگلیسی شود، مکرراً به تشریح جریان نفوذ از طریق متون، منابع و سایر ابزار و امکانات آموزشی و کمک آموزشی مورد استفاده در سیستم آموزشی پرداخته و ضرورت رفع این نقیصه و بومیسازی نظام آموزشی را گوشزد کردهاند.
رهبر انقلاب همچون گذشته در این سخنرانی نیز با اشاره به فرسوده و کهنه بودن نظام آموزشی، گفتند: «نظام آموزشی کنونی برگرفته از نظام آموزشی اروپاست و همچون «اثری موزهای»، دستنخورده باقی مانده و کهنه شده است، در حالیکه لازم است نوسازی شود.» درعینحال رهبری، نوسازی نظام آموزشی به شیوه تقلیدی و رونویسی از دست غربیها را کاری غلط برشمردند و افزودند: «البته استفاده از تجربیات خوب است اما صاحبان فکر و اندیشه باید در قالب طرح تحول آموزش و پرورش، نظام نوین آموزشی را طراحی و اجرا کنند.»
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اهمیتِ ساختن و قدرتمند کردن کشور و نقش برجسته معلمان در این مسیر، مهمترین عنصر قدرتساز را «علم» خواندند و خاطرنشان کردند: «قدرت، فقط به داشتن سلاح نیست بلکه «علم، ایمان، شخصیت ملی، ایستادگی و هویت انقلابی»، عناصر تولید قدرت هستند.»
رهبر جهان تشیع، نقش دانشگاه فرهنگیان در زمینه تربیت معلمین مؤمن، متعهد، حرفهای، با انگیزه و اثرگذار و در نتیجه شتاب بخشیدن به فرآیند تحول علمی و معنوی در جامعه را بسیار مهم و پر رنگ دانسته و گام بعدی را اینگونه بیان میکنند؛ «باید استعدادهای دانشآموزان شناسایی و پرورش داده شوند تا استعدادهای پرورشیافته بتوانند منشأ ابتکار در مشاغل و حرفههای گوناگون شوند.» این نکنه همان موضوعی است که میتواند مقدمه کادرسازی طراز انقلاب باشد و منجر به تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی و بروز تمدن نوین اسلامی گردد.»
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در این دیدار به طرح یک بحث اصلی دیگر یعنی ویژگیهای مطلوب نظام آموزشی پرداختند و خطاب به مسئولین آموزش و پرورش فرمودند: «موضوع اساسی این است که آموزش و پرورش نسل آینده را با چه ویژگیهایی میخواهد تربیت کند و کشور برای ادامه مسیر خود به چگونه نسلی نیاز دارد؟»
ایشان در تبیین برخی مؤلفههای نظام آموزشی، احیای «شاخص های ممتاز و مفاهیم جریان ساز» در دانش آموزان را یکی از وظایف سنگین معلمان و آموزش و پرورش دانستند و گفتند: «ایمان، اندیشهورزی، مشارکت و همکاری اجتماعی، و اصلاح الگوی مصرف، از جمله این شاخصهای برجسته است که باید در نسل آینده رشد پیدا کنند.» و در تکمیل رهنمودهای قبلی خاطرنشان کردند: «تا زمانیکه روحیه استقلال و مقاومت و ایستادگی وجود نداشته باشد، اگر مسئولان صدها جلسه هم برای اقتصاد مقاومتی بگذارند، در نهایت کار به نتیجه کامل و صحیح نخواهد رسید.»
اما آیا واقعاً محیط آموزشی ما از شرایط لازم برای دستیابی به ویژگیهای تعریف شده متناسب با اهداف والای انقلاب اسلامی برخوردار است؟ در پاسخ به این سؤال از بیانات رهبر فرزانه انقلاب چنین استنباط میشود که در حال حاضر نظام آموزشی کشور در جایگاه موردانتظار قرار ندارد و باید با اتکاء به اصول و ارزشهای اسلامی و تجربیات مفید دیگر کشورهای جهان مورد بازنگری قرار گیرد.
همانگونه که اشاره شد، ایشان در موارد مختلف یادآوری میکنند که اگر چه لزوماً روشهای مورد استفاده در سایر کشورهای جهان نمیتواند عیناً در مورد کشور ما، همان کارآیی و اثربخشی را داشته باشد و به خصوص در این رابطه، تقلید بیضابطه و کورکورانه از دیگران را نهی میکنند، اما در عینحال هیچگاه استفاده از تجارب دیگران را ناقض دستیابی به این هدف نمیدانند، بنابراین با عنایت به رهنمود رهبری، وزارت آموزش وپرورش در این مسیر میتواند، با مبنا قرار دادن مبانی اسلامی و فرهنگ ایرانی، از این تجارب نیز بهره ببرد.
بهعنوان مثال، در بیان نقاط مثبت نظام آموزشی کشورها میتوان به کشوری مانند ژاپن اشاره کرد که علیرغم فشردگی فضای شهری در این کشور، نه تنها مدارس، وسیعترین، زیباترین، مجهزترین و جذابترین اماکن را به خود اختصاص دادهاند، بلکه متون و منابع آموزشی آنها نیز کاملاً با نیازهای جامعه آنها و شرایط روز جهان تطبیق یافته و حتی دانشآموزان با مشارکت نوبهای در اداره امور مختلف مدرسه از جمله، اداره کتابخانه و آزمایشگاه و یا حتی نظافت حیاط و سرویسهای بهداشتی محل تحصیل خود، از همان دوران نوجوانی مسئولیت پذیری و پاسخگویی را فرا میگیرند.
فراهم نمودن این شرایط در کنار برخورداری از وجود معلمان دلسوز و با انگیزه در مدارس ژاپن سبب شده تا دانش آموزان با رغبتی وصفناپذیر به تحصیل در مدارس این کشور بپردازند و واقعاً مدرسه را در حد خانه دوم خود دوست داشته باشند و طبیعتاً این رویکرد باعث شده تا از یک کشور شکست خورده در جنگ جهانی دوم، کشوری پدید آید که اکنون به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای علمی و اقتصادی جهان شناخته میشود.
بدیهی است آنچه رهبر معظم انقلاب به عنوان شاخصههای مطلوب در نظام آموزشی نام بردند، ذکر نمونههایی است که میتواند در مقیاس راهبردی و کاربردی مصادیق متعدد دیگری مانند آنچه در ذیل آمده را نیز شامل شود:
عدم خودباوری و خودباختگی علمی و فرهنگی در رشتههای علوم انسانی، یکی از مهمترین نقاط ضعفی است که ارکان نظام آموزشی کشور ما را در ابعاد مختلف به چالش کشیده و جرأت و جسارت ایدهپردازی، نظریهپردازی و بومیسازی را نه تنها از دانشآموز و دانشجو، که از اساتید و دبیران ما نیز سلب نموده و باعث شده تا همواره نظریههای غربی و شرقی مبنای مطالعه و تحقیق و کسب علم قرار گیرد و این در حالی است که پیشرفت واقعی کشور مستلزم بهره بردن توأمان از علم دیگران، داشتههای قبلی و تولید علم و دانش نو همراه با خلاقیت و نوآوری در بخشهای گوناگون است.
همه جانبه نگری توأم با آینده نگری نیز از جمله مواردی است که به نظر میرسد در متون درسی و نظام آموزشی ما جایگاه چندانی ندارد و اثر وضعی این نقیصه را میتوان در بسیاری از طرحها و برنامههای اجرا شده توسط دستگاههایی که فقط رفع مشکل در کوتاه مدت و به شکل مقطعی را هدف قرار میدهند، به خوبی مشاهده کرد.
آنچه این دو مشکل را در محیط آموزشی کشور تشدید نموده، غفلت از پرداختن به معرفی شایسته و بایسته دانشمندان و نخبگان ایرانی و اسلامی و دستاوردهای آنها در کتب و متون آموزشی مدارس و دانشگاههاست و این کم توجهی نه تنها زمینه سرقت و ربایش مفاخر ایران و جهان اسلام توسط سایر کشورها و ثبت افتخارات آنها به نام خود را فراهم نموده است، بلکه باعث شده تا دانشآموز و دانشجوی ما به علت بیاطلاعی از وضعیت و سوابق درخشان علمی کشور، در جهت اثبات صحت فعالیتهای علمی و تحقیقاتی خویش، دستاوردهای علمی دانشمندان عمدتاً متأخر سایر کشورها را شاهد بگیرند که البته ریشه این مشکل را باید در کم توجهی به ضرورت نهادینه سازی اصل مستندسازی در ذهن و فکر جوانان و کوتاهی نظام آموزشی در پرداختن به این مقوله جستجو کرد.
برای درک بهتر موضوع خوب است به محتوای متون آموزشی و یا فیلمها و برنامههای تلویزیونی کشورهای مختلف از جمله کشورهای آسیایی توجه کرد که چگونه تلاش میکنند حتی در سریالهایی که ساختار آن بر اساس افسانههای غیر واقعی شکل گرفته تمام اختراعات و ابداعات و دستاوردهای علمی و هنری جهان را به نام خود ثبت کنند و یا در منابع علمی و نیز سریالهای غربی چگونه با مستندسازی غیر واقعی و بعضاً ارائه مدارک جعلی و خود ساخته، غرب و دانشمندان غربی را منشأ پیدایش و پایهگذار علوم مختلف جلوه میدهند، در حالیکه قطعاً منشأ بسیاری از علوم، سایر کشورهای جهان از جمله ایران بوده است.
بسیاری از کشورها کوشیدهاند تا این مشکل را با اجرای طرحها و برنامههایی مانند، ترغیب دانشآموزان به داستان نویسی، تهیه گزارشهای خبری از رخدادهای محل زندگی و تحصیل، نقد کتاب و خاطرهنویسی و یا تهیه سفرنامه و ثبت زندگی نامه شخصی و همچنین واگذاری پروژههای علمی کوچک و در عینحال مکتوب و مستند به دانش آموزان در قالب کارهای گروهی، برطرف و این اقدام مهم را از کودکی در ذهن او نهادینه سازند و به این ترتیب کشورهای مذکور نه تنها بر مشکل مستندسازی فائق آمدهاند، بلکه توانستهاند ناهنجاری دیگری به نام تکروی را به فرهنگی اثربخش با کارآیی به مراتب بیشتر به نام «کار تیمی» تبدیل نمایند.
الگویابی، الگوسازی و معرفی چهرههای برتر تاریخی یا جوان (ترجیحاً ایرانی و در صورت لزوم غیر ایرانی) در بخشهای مختلف به ویژه در حوزههای علمی و معنوی، موضوع دیگری است که متأسفانه در نظام آموزشی ما در حد شایسته مورد توجه قرار نگرفته است و همین مسئله باعث شده تا گاهی از جوانانی که از تمام شایستگیهای لازم برای الگو شدن برخوردارند، افرادی الگوپذیر و تقلیدکننده به تصویر کشیده شود.
ترغیب دانشآموزان به تحقیق در مورد مفاخر و اندیشمندان ایرانی و اسلامی و شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و سلوک و سبک زندگی آنها و یا تهیه و انتشار زندگی نامه دانشمندان، نخبگان و ایثارگران و حداقل نصب عکس آنها در مدارس و یا نصب تصویر و ویژگیهای اخلاقی و عملی شهدا و شخصیتهای نامدار فارغالتحصیل از هر مدرسه در همان مدرسه، کمترین کاری است که میتواند برای کمک به رفع این مشکل انجام شود.
در حالی که کار دستی دانشآموزان در کشورهای پیشرفته شامل؛ ساخت وسایل نسبتاً پیچیده الکترونیکی و مکانیکی میشود و در بسیاری از کشورها دانشآموزان در قالب کار تیمی دست به انجام پژوهشهای علمی با موضوعات کاملاً کاربردی در ابعاد محلی و کوچک میزنند، کار دستی دانشآموزان ما در اکثر مدارس هنوز از ساخت مکعبهای مقوایی و اسباب بازیهای ابتدایی فراتر نرفته و دانشجویان ما نیز به ساختن پل ماکارونی و امثال آن و در سالهای اخیر به ساخت روبات و در حد محدود به برخی از دیگر وسایل اکتفاء کردهاند، و این نکته دیگری است که باید به آن پرداخته شود و از تنوع و رسیدن به سطح بالاتری از فنآوری در این زمینه غافل نشد.
در عین حال نکات متفاوت و متنوع دیگری مانند؛ امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه شرعی و عمومی، ضرورت حفاظت و حراست از اموال و امکانات دولتی و عمومی، حفاظت از محیط زیست و منابع ملی، احساس مسئولیت نسبت به همنوعان و رخدادهای محیط زندگی، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، خودباوری و ابتکار و خلاقیت، استقلال و ایستادگی و کارآفرینی، صرفهجویی و اولویت به استفاده از تولید داخلی، قانونپذیری و رعایت قانون نیز وجود دارد که همه آنها بارها و به اَشکال مختلف مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته و اجرایی و نهادینه شدن آنها در جامعه مستلزم گنجاندن هوشمندانه این مفاهیم در متون و نظام آموزشی کشور است.
جان کلام اینکه؛ باید از فاصله متون درسی با مفاهیم و اصول و ارزشهای اسلامی به عنوان مهمترین مشکل در نظام آموزشی کشور نام برد، مشکلی که به نظر میرسد ریشه در نقص اطلاعات برخی از مسئولین و کارشناسان از مفاهیم اسلام واقعی دارد.
بدیهی است که اسلامیسازی متون آموزشی و درسی نیازمند همکاری متقابل و همزمان سه نهاد آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزههای علمیه است و آموزش و پرورش میتواند با طی نمودن مراحل قانونی لازم و پیشبینی قوانین و مقررات مناسب و ایجاد مؤسسات ترجیحاً خصوصی وابسته به خود، متشکل از نخبگان واجد شرایط که از تعهد، تخصص و دانش لازم به ویژه در علوم دینی برخوردارند و واگذاری کار به آنها، روند انجام این مهم را تسریع نماید.