(روزنامه مردمسالاري – 1395/03/10 – شماره 4049 – صفحه 15)
حالا ديگر بايد او را نماينده پيشين مجلس خطاب قرار داد. سلطان لابيهاي مجلس بعد از 28 سال رخت نمايندگي را از تن در آورده و شايد مهمترين دغدغهاش بعد از دوران نمايندگي تشکيل يک حزب فراگير است. محمدرضا باهنر هفت دوره نماينده مجلس شوراي اسلاميبوده و نايب رئيسي مجالس هفتم، هشتم و نهم را بر عهده داشته است. او براي انتخابات دوره دهم کانديدا نشد تا يکي از علامت سوالهاي انتخابات هفتم اسفند 94 را ايجاد کند.
اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در اولين روز پس از نمايندگي در گفتوگو با ايسنا از دغدغههاي دوران بازنشستگي از نمايندگي ميگويد. دبير کل جامعه اسلاميمهندسين در پاسخ به هر سوالي گريزي به خلا احزاب قدرتمند در ايران ميزند و اين مساله را نقطه ضعفي ميداند که بايد آن را برطرف کرد. او مدام بر تشکيل احزاب فراگير قدرتمند تاکيد ميکند.
باهنر در واکنش به تحليلهايي که از بازنشستگي زودهنگامش از سياست ميشود اظهار داشت: اين درست است. يک سري اهداف و آرزوهايي داشتم که قاعدتا آنها را جدي تر دنبال ميکنم. مثلا يکي از آنها که بارها و بارها گفته ام تشکيلات سياسي است البته در کشور ما جريانات سياسي زياد هستند اما چيزي تحت عنوان حزب، آن هم احزاب فراگيري که بتوانند وظيفه حزبي خود را انجام دهند نداريم. خيليها باهنر را که استاد لابيگري است به عنوان کسي که ميتواند رهبري جناح راست را به عهده بگيرد مطرح کردند اما رييس جبهه پيروان خط امام و رهبري در اين باره تاکيد ميکند: من به گونه ديگري به اين موضوع نگاه ميکنم.
اين جزو آرزوهاي من است که اين اتفاق بيفتد و جريان اصولگرايي رهبر واحدي داشته باشد. اما اگر من اين حرف را بزنم ممکن است اين تصور ايجاد شود که ميخواهم خودم اين رهبري را به عهده بگيرم و به محض اين صحبت، تيرها پرتاب و مواضع از طرف خوديها و غيرخوديها شروع ميشود. مثلا تصور کنيد ما 20 حزب اصولگرا داريم. به محض اينکه يکي از اين احزاب بگويد ما ميخواهيم يک حزب جامع و فراگير داشته باشيم ، بقيه هم ميگويند ما هم ميخواهيم همين کار را بکنيم و دوباره اين موضوع شکل نميگيرد. وي ادامه ميدهد: واقعيت قضيه و بدون تعارف اين است که من اصلا ادعاي رهبري حزب ندارم اما آرزو دارم که حزب فراگير راه بيفتد.
باهنر در پاسخ به خلا رهبري در جبهه اصولگرايان ميگويد : درست است ما اين مسأله را داريم ولي باز هم هيچکدام صفر و صدي نيست.
باهنر درباره پيشبيني انتخابات سال 96 ميگويد: کشور ما رياست جمهوري دو دورهاي بوده مگر اينکه بخواهد اتفاق غيرمعمولي بيفتد که هنوز خيلي زود است که بخواهيم دربارهاش صحبت کنيم. اما در هر حال اينکه کانديداي رقيبي براي آقاي روحاني وجود داشته باشد قطعا وجود دارد.
باهنر در پاسخ به اين سوال که آيا ميتواند به صورت مصداقي رقيبي را براي رقابت با روحاني نام ببرد با خنده اظهار ميکند: يکسري از کانديداها که سنتي هستند و همه شما اسم آنها را ميدانيد. دوستي ميگفت در اسکاتلند که قرار بود رفراندوم جدايي از انگلستان صورت گيرد 48 درصد مخالفت کردند، 47 درصد موافقت کردند و بقيه هم به من راي دادند! بعضي از کانديداهاي سنتي ما هم اينگونه هستند. اصلا از همين هفت نفري که در دوره قبل بودند ممکن است دو سه نفرشان را بتوان تصور کرد که کانديدا نشوند اما بقيه کانديداي بالقوه هستند. اينکه تصور کنيم زماني که رئيس جمهور کانديدا ميشود ديگر رقيبي نداشته باشد اصلا درست نيست اما اينکه رقبا چقدر بتوانند پيشي بگيرند و آراي مردم را جذب کنند هنوز خيلي زود است که درباره آن صحبت کنيم.
نماينده پيشين مجلس با يادآوري انتخابات سال 84 خاطرنشان ميکند: جريان آقاي احمدينژاد تحليل مفصلي دارد. دورهاي که ايشان رئيسجمهور شد من دبير کل جامعه اسلامي مهندسين و نائب رئيس مرحوم عسگر اولادي در جبهه پيروان خط امام و رهبري بودم. اينها هم چيزي نيست که من الان ادعا کنم بلکه همان زمان ثبت شده است. کانديداي آن زمان ما آقاي لاريجاني بود.
جريان اصولگرايي به خصوص بعد از دوره دوم رياست جمهوري احمدينژاد و برخي مشکلاتي که در کشور ايجاد شد تلاش کرد با اعلام برائت از او به نوعي خود را از مشکلات ايجاد شده مبري کند اما به هر حال احمدينژاد در جريان اصولگرايي تعريف ميشود و از دل اين جناح بيرون آمده است.باهنر در اين باره تصريح ميکند: بله ساختار آقاي احمدينژاد اصولگرايي بود اما بعدها خودش بارها و بارها گفت که من اين اصولگراها را قبول ندارم حتي مثال ميزد و اسم حزب ميبرد. اما اينکه اصولگرايان کانديدايي غير از احمدينژاد ندارند تصور ذهني بعضي از رسانههاست. زماني بحث ميشود که مثلا آيا احمدينژاد راي ميآورد يا نميآورد و اگر برفرض راي آورد ما ميتوانيم قبولش کنيم يا خير؟ اگر اين اتفاق بيفتد بحثش جداست اما عرض من اين است که الان خيلي زود است که بگوييم بر فرض احمدينژاد يا روحاني راي ميآورند يا نميآورند.
وي با اشاره به اينکه در انتخابات رياست جمهوري تحولات خيلي سريع اتفاق ميافتد، بيان ميکند: اين هم يکي از اشکالات نداشتن حزب است. اين بد است که در يک نظام پايدار، مستقر، امن و باصلابت بعد از گذشت 37 سال هنوز فعالان سياسي کشور نميدانند در دوره آينده چه کسي رئيس جمهور ميشود. نميخواهم بگويم حتما يک نفر مشخص بشود اما لااقل بايد معلوم شود که مثلا از بين دو نفر خاص قرار است يکي رئيس جمهور بشود. اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين يادآور ميشود: چون انتخابات در کشور ما بسيار مهم است هميشه در هر انتخاباتي که پيش رو داريم پنج شش ماه قبل از آن پيش لرزه و پنج شش ماه بعد از آن پس لرزه وجود دارد. به همين دليل ما در مجمع تشخيص مصلحت به اين جمعبندي رسيديم که هر سال انتخابات نداشته باشيم بلکه هر دو سال دو انتخابات داشته باشيم تا فضاي کشور هميشه انتخاباتي نباشد چون کشور به جز انتخابات کارهاي ديگري هم دارد به همين دليل انتخابات در هم ادغام شد. به خاطر همين است که من ميگويم بحث رياست جمهوري خيلي زود است .
در روز پاياني مجلس نهم وقتي نمايندگان عکسهاي يادگاري ميگرفتند علي لاريجاني به باهنر که مدام در حال سلفي گرفتن با نمايندگان بود تذکر داد که زياد در صحن شيطنت نکند! او در پايان گفت و گو به تقاضاي گرفتن عکس يادگاري با خنده پاسخ مثبت ميدهد، تلفن همراه را بالا ميگيرد و ميگويد «بگذار خودم عکس بگيرم. من استاد سلفي گرفتن هستم». فراموش نکنيم که استاد سلفي گرفتن، سلطان لابيهاي سياسي هم هست.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=248673
ش.د9500459