(روزنامه آفتاب يزد – 1394/10/26 – شماره 4525 – صفحه 15)
* آقای دکتر! به نظرتان غیبت چشمگیر اصلاح طلبان در مجالس هفتم، هشتم و نهم تا چه میزان در رکود و پسرفت این مجالس موثر بوده است؟
** بیان اینکه چقدر این عدم حضور در عملکرد ضعیف این مجالس موثر بوده است، کار سختی است. شاید اگر بخواهیم مجالس پیش از هفتم، هشتم و نهم را با این سه مجلس مقایسه کنیم و بعد هم انتظارمان را از یک مجلس تعریف کنیم، بشود شفافتر، کارشناسانه و علمیتر در این زمینه سخن گفت اما نهایتا مجلسی که در آن یک صدا، یک جهتگیری و یک نگرش وجود دارد طبیعتاً با مجلسی که در آن دیدگاههای مختلف مطرح است، نمیتواند برابر باشد و همیشه رقیب است که آدم را وادار میسازد که تمرین و تلاش کند و حرف تازهای بزند و از اصول و روش تازهتری بهرهمند شود و بتواند خودش را مطرح کند. وقتی رقیبی در بازار وجود ندارد، هر جنسی را شما میتوانید به مردم بفروشید و کسی هم اعتراضی نمیکند. اگر کسی هم اعتراضی کند فایدهای ندارد برای اینکه آن جنسی را که فروشندگان درحال ارائه دادن آن هستند غیر از خودشان، ارائه کننده دیگری ندارد. این امر باعث میشود تا هم جامعه ضرر ببیند، هم کشور، هم خود مردم و حتی خود همین آدمهایی که به تنهایی به تولید میپردازند. در رقابت است که انسان سعی میکند خودش را بالاتر بکشد و کیفیت خودش را بهتر کند و پیشنهاداتش را منطقی و عیبهایش را کمتر کند تا بتواند در میدان رقابت باقی بماند ولی وقتی که این رقابت وجود نداشته باشد لزومی ندارد شما حرف تازهای بزنید و از روشهای مناسب استفاده کنید. هر جنسی و با هر کیفیتی میتوانید به بازار دهید، هر حرفی را میتوانید به مردم قالب کنید. همان بحثی پیش میآید که چه دلتان بخواهد چه نخواهد همین است که هست. در برههای از زمان میدان را خالی کردیم و نتیجه اش را دیدیم.
* طبق این بحث اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس نهم به نحوی میدان رقابت را خالی کردند. چقدر این خالی کردن عریضه توسط اصلاح طلبان را در ضعف مجلس فعلی موثر میدانید و اینکه اصلاً آیا میتوان گفت که در ایجاد وضعیت نامتعادل فعلی مجلس نهم، اصلاح طلبان هم شریک هستند و اگر حضور فعالتری در انتخابات داشتند شاهد چنین مجلسی نبودیم؟
** ببینید الان مجلس نهم به صورت تک صدایی است. چرا؟ چون وقتی یک عده خودشان از یک روش یا امکان قانونی محروم میکنند طبیعتاً این طرف مقابل است که گوی و میدان را به دست میگیرد و هر چه دلش خواست به جامعه دیکته میکند. وقتی همه افراد، خودشان را از یک فرصتی به نام دموکراسی حالا آگاهانه یا ناآگاهانه کنار کشیدند، نتیجهاش همین است که یک صدا در مملکت و یک جهت گیری و روند بلامنازع در کشور حاکم میشود که خودش را در جای جای جامعه نشان میدهد.
* آیا میتوان گفت که در آن انتخابات یک استراتژی نامناسب از جانب اصلاح طلبان پیش گرفته شد؟ چرا که آنها 2 سال بعد، در انتخابات 92 شرکت کردند و پیروز میدان شدند، شاید اگر همین رویه را نیز در انتخابات مجلس نهم اتخاذ میکردند دیگر شاهد مجلس تمام اصولگرای نهم نبودیم.
** به تصور من در این مملکت برای اینکه بتوانیم جامعه و کشور را اصلاح کنیم و آن را به سوی مسیر صلاح حرکت دهیم، باید تلاش کنیم که در چارچوب قانون و با استفاده از پتانسیلها و ظرفیتهای قانونی، مشارکتی حداکثری داشته باشیم. قهر کردن، کنار کشیدن یا خارج از قانون عمل کردن قطعا به نفع کشور ما نیست و قهر کردن مسبب ایجاد همین مجلس شد.
* به طور کلی ارزیابیتان از عملکرد مجلس نهم چیست؟ به نظر میرسد که این مجلس به شدت دچار سیاسی کاری شده است و به جای آنکه به وظیفه اصلی خود یعنی نظارت صحیح بر کار دولت بپردازد، تنها مچگیری میکند.
** به نظر من یکی از مشکلاتی که در مجالس ایران با آن مواجه هستیم، نبود گروههای کارشناس، باتجربه، هدفمند و مدیر در سیستم است. اگر مدیرانی داریم که نگاهشان با یکدیگر هماهنگ نیست، اگر کارشناسانی داریم که جهتگیریهای همسویی با یکدیگر ندارند و دارای هدف مشخصی نیستند و در نتیجه اگر در مملکت ما اکنون مشکلاتی وجود دارد، این مشکلات زاییده همان روندی است که از اول انقلاب تاکنون در مجلس با آن مواجه بوده ایم. مجلس اصولا رشد و توسعه یک مملکت یا افول و نزول یک جامعه را میتواند رقم بزند. مجلس باید بتواند قانون و حرف درست را در قسمتهای مختلفی که در حیطه وظایفش تعریف شده است، به کرسی عمل بنشاند.
در کشاورزی، در صنعت، در اقتصاد، در هنر، در فرهنگ، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش و به طورکلی در مباحث مختلفی که وجود دارد، سیاستگذاری کند. این مجلس است که جهتگیری را تعیین میکند و حرفها را میزند. مجلس نهم اگر این جهتگیری را مستند بر یک پایه عملی و تجربه شده تبدیل به قانون میکرد، اکنون نباید شاهد این مشکلاتی که جامعه با آن دست به گریبان است، میبودیم. اما حالا آن را مشاهده میکنیم و این مهم نشان میدهد که در تمام مجالس، نه فقط مجلس هشتم و نهم و نه تنها از طریق مقایسه و نشان دادن تضاد مجلسهای هشتم و نهم با مجالس پنجم و ششم، این مشکل وجود دارد و این مجلس است که باید جوابگو باشد که چرا اینگونه است.
* به طور کلی آیا مجلس نهم را دارای ضعف میدانید اگر جوابتان آری است، بزرگترین ضعف مجلس نهم چه بوده است؟
** این مسائلی که در پاسخ به سوال قبل بر شمردم تماما ضعفهای مجلس نهم بود. در کلان قضیه یک مجلس مکانی است که باید حرف درست، سیاستگذاری و جهت گیری درست را در اقتصاد، در صنعت، در آموزش و پرورش و در فرهنگ پیش بگیرد. دوم اینکه وقتی حرف درست را زد و جهتگیری مناسب را اتخاذ کرد، باید درست نظارت کند. این اتفاق در مجلس نهم نیفتاد. در قانونی که نوشتیم و در نظارت ضعف داشتیم که ضعفمان در نظارت اولیتر هم است. دولت به همراه مجلس زحمت کشید و فکر کرد و یک قانون به اسم قانون برنامه نوشت.
اصولا دولتها حق ندارند خارج از چارچوب قانون برنامه، بودجه سالانه بیاورند یا کاری را انجام دهند. اما دولت نهم و دهم خارج از چارچوب، برنامه آورد و قانون مصوب کرد و قانون برنامه را مراعات نکرد و مجلس هم بهراحتی از کنارش عبور کرد. این عیب بزرگی است که یک مرجع و مرکز قانون گذاری خودش به قانونهایی که نوشته بیتفاوت باشد و تاکید نکند و بعد قوانینی را تصویب کند که قوانین و برنامههای قبلی را نقض نماید. نباید حرفی زد یا رشتهای را بافت و بعد از یکی، دو روز آن رشته را پنبه کرد و یک چیز دیگر بافت. ما چیزی را که میبافیم، حرفی را که میزنیم باید آنچنان محکم باشد که به این سادگی آن را به هم نزنیم و بدین ترتیب اثرات و حاصل و میوههای آن چیزی را که بافتیم و محکم بناکردیم را در جامعه ببینیم.
نه اینکه ما ریشهای درست کنیم و یک درختی داشته باشیم که هیچ میوهای ندهد. منظورم این است که بیتوجه نسبت به حاصل و نتیجه آن برنامهای باشیم که در قانون نوشتیم. آمدیم قانونی را نوشتیم همه آن چیزی را که نوشتیم، رشته کردیم و دوباره یک چیز دیگر گفتیم. این بدترین کاری است که مجالس میکنند و مجلس نهم هم از این قضایا مستثنی نیست.
* این ضعف هایی که درباره مجالس برشمردید آیا خودشان را در مجلس نهم بیشتر از سایر مجالس نشان ندادند؟
** عدد و رقم ندارد و در کلیات قضیه تفاوتی نمیکند. به نظر من در زمان احمدینژاد وضعیت مجلس خیلی نامناسبتر و بدتر بود. آقای احمدینژاد آمد و گفت قانون برنامه چهارم را قبول ندارم مجلس در قبالش ساکت نشست. دقت کنید، گفت قانون برنامه را قبول ندارم. مجلس چیزی نگفت شورای محترم نگهبان هم چیزی نگفت. قانون برنامه را مجلس مینویسد شورای محترم نگهبان هم تایید میکند هیچ کس حق ندارد بگوید این قانون شرعی است، شرعی نیست وقتی قانونی از مجرای شورای نگهبان عبور میکند یعنی شرعی است.
دولت نهم و دهم به بهانههای مختلف قانون را اجرا نکرد مجلس هم ساکت نشست. هشت سال به این کار ادامه داد. مثلا رئیسمجلس اعلام کرد دولت 50 درصد، 60 درصد، 70 درصد انحراف از قانون دارد و قانون را اجرا نکرده است. رئیس دولت گفت من سرسوزنی انحراف قانونی ندارم بالاخره از این دو حرف یکی درست است و یکی درست نیست. این یک هزینه سنگین است که مسئولان و سیاستگذاران و مجریان و روسای قوای ما با یکدیگر حرفهای مخالف بزنند بعد هر دو هم بر سر کار بمانند. بزرگترین مشکل کشور ما این است که حرف درست را به مردم نمیزنیم یا حرف این طرف درست است یا حرف آن طرف. کسی که حرف درست را به مردم نمیگوید نباید به کارش ادامه دهد ولی ادامه دادند و مجلس هم در قبال این مسئله ساکت بود.
* خب این مسئله که ذکر کردید ماحصل یک مجلس تمام اصولگرا بوده است.
** ببینید، بودن نظر و دیدگاه زمانی خوب است که اهداف و جهتگیریها، هم برای افراد مشخص باشد هم برای کسانی که به دنبال آن هدف هستند. نمیشود جناحهایی داشته باشیم اما نگاه و سلایقشان در آموزش و پرورش، در اقتصاد، در صنعت، در بهداشت و درمان، در سیاست خارجی، در فرهنگ و در کشاورزی روشن نباشد و بعد هر کس بیاید حرف بزند فقط بگوید من به این جناح تعلق دارم یا به آن جناح تعلق دارم. جناحهای مختلف باید دیدگاهها و توصیههایشان برای جامعه شفاف باشد. من در جناحی که هستم میگویم باید آموزش و پرورش اینگونه باشد، بهداشت و درمان باید اینگونه باشد. نمیشود یک جناحی از گروهی از افراد تشکیل شود ولی در این جناح دیدگاهشان در سیاست و سایر حوزهها 180درجه با یکدیگر متفاوت باشد. این موضوع در هر دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا وجود دارد.
یکی معتقد است به بازار آزاد و دیگری به اقتصاد دولتی معتقد است. به طور کلی یکی از مشکلات جناحی ما این است که مانیفست یا چارچوبها و جهتگیریهای خودمان را در جامعه به طور روشن مشخص نکرده ایم. در نتیجه مردم نمیدانند افرادی که عنوان اصلاح طلبی یا اصولگرایی را به دنبال خود یدک میکشند، اگر سرکار بیایند در حوزههای مختلف چه اتفاقاتی روی خواهد داد. بعد اگر هم کار را خراب کردند، میگویند ما نبودیم خب پس چه کسی بود؟ قرار بود چه کسی ریاست امور را به دست بگیرد؟ در نتیجه اکنون شما میبینید که هیچ کس نمیخواهد عیبها و نواقص دولت گذشته را به گردن بگیرد. در آن زمان که دولت احمدی نژاد روی کار بود همین آقایان اصولگرا همگی از او تعریف میکردند اکنون اما میگویند که رهایش کنیم و دیگر حرفی دربارهاش نزنیم، گذشت. ما اگر از گذشته درس نگیریم برای آینده نمیتوانیم نقشه درستی طراحی کنیم.کسانی میتوانند در مسیر درست حرکت کنند که راههای رفتهای را که منجر به شکست شده است، دوباره طی نکنند بلکه راهی را طی کنند که آنها را به سرمنزل مقصود برساند.
* قطعا این سوال برای افکار عمومی پیش آمده است که چرا مجلس نهم در برابر احمدینژاد نایستاد؛ احمدینژادی که گفت من مجلس را قبول ندارم؟
** این ضعف بزرگ مجلس نهم است. مجلس قبل از آن هم کمی تا قسمتی این ضعف را داشت. ببینید ما الان مشکل بیکاری داریم یا نداریم؟ مشکل آب داریم، مشکل هوا داریم، در صنعت دچار مشکل هستیم. به طور کلی در تمامی حوزهها دچار ضعف و نقصان و مشکل هستیم. خب این به چه معناست؟ این حرف یعنی اینکه ما نقشه درست را نتوانستیم ترسیم کنیم یا نقشه درست را کشیدیم ولی بر اجرای آن درست نظارت نکردیم. هیچ جریان و نفری در این کشور روی یک مسیر ثابت و روشن نایستاده است. یعنی اول میگوید اگر به ما رای بدهید ما این مملکت را درست خواهیم کرد بعد که به قدرت رسید یادش میرود چه گفته است. این مشکل بزرگ ماست.
* خب، این هراس از شخص احمدینژاد بوده است که خانه ملت در برابر اقداماتش هیچ واکنشی از خود بروز نمیداد؟
** نه. تنها هراس نبوده است. مجلسی که ما داشتیم. با ساختاری که داشت و اوضاعی که ما در همان جریانات اصولگرایی درست کردیم، یک عده کاملا مخالف سیاستهای احمدینژاد بودند و حرف میزدند و انتقاد میکردند و یک عده به شدت از او و سیاستهایش حمایت میکردند. نمیشود در یک جریان اصولگرایی یکی صددرصد با یک نفر مخالف باشد و یکی صددرصد با او موافق. ولی وقتی این موضوع وجود دارد معلوم میشود که این جریان یک جریان حزبی نیست برای اینکه از یک اصولی تبعیت نمیکند که همه به آن رسیده باشند در نتیجه این سلایق است که به جای آنها تصمیم میگیرد ولی چون در یک مسائلی با یکدیگر اشتراک دارند کنار هم قرار گرفتهاند.
من حتی نام این افراد را اصولگرا هم نمیگذارم چون به نظر من اینها کسانی هستند که تنها در یک موضوعاتی با یکدیگر مشترک هستند. اگر دیدگاه و جهت گیری منسجمی وجود داشته باشد مدام راه و مسیر عوض نمیشود یک جهت باید در پیش گرفته شود که هر وقت به قدرت رسیدیم از آنجا حرکت کنیم. مردم هم در این صورت میدانند که اگر ما سرکار باشیم مشکل آموزش و پرورش به این شیوه حل خواهد شد، همچنین بهداشت و درمان و بیکاری به این شیوه و... یعنی باید برای همه چیز یک برنامه وجود داشته باشد که چنین چیزی اکنون در مجلس نهم وجود خارجی ندارد.
* پروندههای مفاسدی که در دولت نهم و دهم صورت گرفته اکنون در دست بررسی است. این مفاسد در زمان روی کار بودن مجلس هشتم و نهم رخ داده است. چقدر این دو مجلس در وقوع این فسادها تاثیر داشته است؟
** من که از اول گفتم مقصریم. ما اگر درست نظارت میکردیم چنین اتفاقاتی رخ نمیداد. به نظر من یکی از مقصران اصلی در این سیستم مجلس است. اگر ما درست نظارت میکردیم این اتفاقات نباید صورت میگرفت وقتی افتاد ما هم مقصریم. اگر ما بپذیریم که سرمنشا این اشکالات از اینجاست و بعد بازگردیم و سعی کنیم آنها را حل کنیم، خیلی راحتتر از این خواهد بود که هر کسی بخواهد بگوید ما کارمان را درست انجام دادیم طرف مقابل مقصر است. ما همه باید پاسخگو باشیم مجلس نمیتواند خودش را کنار بکشد حتما مقصر است و یکی از مقصران اصلی در بروز مشکلات و مفاسد ایجاد شده در دولت نهم و دهم، هم است.
* خب چرا اکنون نمایندگان مجلس از مفاسد صورت گرفته در دولت نهم و دهم صحبت میکنند و خواستار رسیدگی به آنها هستند؟
** من که گفتم ما مقصریم وقتی مفاسد خیلی ریشه پیدا کرده و زمین و زمان متوجه شدند که این فسادها رخ داده است، این افراد حالا برای خالی نبودن عریضه آمدهاند و میگویند ما هم بررسی کنیم.
* این روزها گروهی از فعالان سیاسی اصولگرا ژستهای انتقادی میگیرند و از عملکرد آقای احمدینژاد انتقاد میکنند. چرا در این دو سال اخیر نطقشان باز شده است و شروع کردهاند به انتقاد از سیاستهای احمدینژاد. این سکوت اصولگرایان تا چه میزان به کشور ضرر و زیان وارد کرده است؟
** باید بروید از خودشان بپرسید که چرا 8 سال سکوت کردند. آنچه من میدانم این است که چون به راه و جهتگیری مشخص متعهد نیستند هرروز یک رفتار از خودشان بروز میدهند. مثلا قانون برنامه را نوشتهاند ولی به آن عمل نمیکنند بعد حتی اگر هم نمایندهای بگوید چرا قانون برنامه را اجرا نمیکنید همین نمایندهها میگویند این موضوع را ول کن و هزاران بهانه و اما و اگر میآورند. اگر قرار بود قانون برنامه نوشته نشود پس چرا آن را نوشتیم. اگر قرار است کاری را انجام ندهیم چرا تبدیل به قانونش میکنیم. اگر غیرقابل اجراست قانون نکنیم ولی وقتی تبدیل به قانونش کردیم توسط دولت و مجلس باید اجرا و پیگیری شود. هیچکس حق ندارد خارج از آن عمل کند. ما متاسفانه چنین فرهنگی را نداریم و چون اینگونه است همین اتفاقاتی که شما ذکر کردید صورت میگیرد. اگر آقای احمدینژاد از همان روز اول که خلاف قانون عمل کرد مجلس در همان لحظه به او اخطار میداد و از او سوال میپرسید،این مقدار انحراف به وجود نمیآمد که زمین و زمان بداند که مشکل ایجاد شده است. بعد همین افراد بگویند ما نبودیم. پس چه کسی بود؟
اینها همان آدمهایی بودند که وقتی احمدینژاد داشت راه را اشتباهی میرفت برایش کف میزدند. در دوره اول ریاست جمهوریاش وقتی گفت قانون برنامه چهارم را قبول ندارم و در دوره دوم هم قانون پنجم را اجرا نکرد؛ همان موقع که قوانین را اجرا نمیکرد یک نفر باید جلو او میایستاد و میگفت تو موظف به اجرای قانونی نه اینکه بگویی قانون را قبول ندارم. نه تنها نگفتند بلکه امروز میگویند که دوره اولش خوب بود، دوره دوم مشکل پیدا کرد. تاوان این حرفهای این آدمها را باید جامعه و ملت بپردازد. تورم، رکود، بیکاری، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و خیلی از مسائل لجام گسیختهای که در جامعه شکل گرفت، زاییده همان بیقانونی است.
* قبول دارید که در مجلس نهم «مسعود پزشکیان» بسیار تنهاست؟
** به هر حال به نظر من درست کردن مملکت مستلزم علم و تجربه و پایبندی به قانون است. کسانی که مدعی اصولگرایی هستند باید به اصولی پایبند باشند. اصلاحات بدون اصول امکان پذیر نیست مگر میشود آدم اصلاحات انجام دهد ولی اصولی نداشته باشد؟ ما اصولی داریم برای اینکه آن اصول با وضعیت موجود بتواند سازگار شود، حتما باید اصلاحات صورت گیرد. مگر میشود به چشماندازی که مقام معظم رهبری، تصویر و ترسیم کردند بدون اصلاحات رسید؟ باید نگاهمان را عوض کنیم، برنامهمان را عوض کنیم جهتگیریمان را عوض کنیم همه اینها یعنی اصلاحات، حالا این دلواپسان با چه چیزی مخالف هستند، من واقعا نمیدانم. مگر میشود بدون اصلاحات به سند چشمانداز رسید.
یک آدم عاقلی بیاید و بگوید که به سند چشماندازی که مقام معظم رهبری ترسیم کردهاند، میتوان بدون اصلاحات رسید، حالا واقعا این افراد با چه چیزی مخالف هستند من سردر نمیآورم. اگر همان گونه که ببینی، همان گونه عمل کنی انتظار داشته باشی معجزهای اتفاق بیفتد که خب اگر قرار بود بیفتد تا حالا اتفاق میافتاد. این موضوع غیرممکن است باید نگاه، راه و جهتگیری عوض شود، در جهت نیل به آن هدف. این به آن معنا نیست که از آن اصول باز گردی. در آن اصول باید اول باشی ولی باید نگرش و روشت را اصلاح کنی. اصلاحات یعنی همین. حالا یک نفر با یک کلمه و یک آدم مخالف است، بعد اصلاحات را زیر سوال میبرد واقعا جای تعجب دارد ما به جای آنکه اشکالات را بیان کنیم، میآییم دست به تخریب افراد میزنیم. ببینید پیامبران مصلحان جامعه بودند، اصلاحگران جامعه بودند میتوان گفت که پیامبران مصلح نبودند؟ بنابراین جامعه همیشه نیاز به اصلاح دارد و ما موظفیم که اصلاح کنیم. اصلاحات بسیار خوب است (باخنده)
* برتنها بودنتان در مجلس نهم صحه میگذارید؟
** بالاخره چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. کاری هم نمیتوان کرد. (باخنده) ما آدمی هستیم که در دانشگاه رشد کردیم. این جوری یاد گرفتیم که باید براساس شواهد و مدارک حرف بزنیم. قرآن هم به ما یاد داده است که حرف حق را بزنیم، حرف درست را بزنیم، برای زدن حرف درست هم باید زحمت بکشیم و به زبان بیاوریم. اینکه نظر من این است که نشد حرف. واقعیتها و آنچه درست است را به زبان آوردن، اَبزار میخواهد. بررسی میخواهد و به سادگی نمیشود حرف درست را زد. خب اگر ما یاد بگیریم که حرف درست بزنیم و حرف درست را تبدیل به قانون کنیم و بر اجرای آن نظارت کنیم همه چیز درست میشود بالاخره هر زمان که بخواهیم برای درست شدن مملکت بکوشیم باید اینگونه اندیشه کنیم هیچ راه دیگری هم وجود ندارد.
* به نظر شما چرا هر چه به پایان مجلس نهم نزدیک شدیم از نظر سیاسی فاصله میان اصولگرایان افزایش یافت درحالی که در ابتدای این مجلس همه با افتخار اعلام میکردند که زیر یک پرچم به نام اصولگرایی قرار دارند و اکنون آنچه مشخص است و مردم هم به خوبی دریافتهاند این است در این مجلس تمام اصولگرا، تشتت و فاصله عمیقی میان اصولگرایان وجود دارد.
** به نظر من سرمنشا تمام این تشتتها و اختلافها این است که حرف درست را نمیتوانند به زبان بیاورند. اگر راه رسیدن به حرف درست را ما یاد بگیریم میانمان اختلاف ایجاد نمیشود. برای اینکه بالاخره وقتی من از این راه رفتم و داده درست را دست شما دادم شما نمیتوانید با حرف درست مخالفت کنید. وقتی میخواهید بگویید چنین نیست باید شما حرف درست را از راه درست به من نشان دهید. ما حرفهای خودمان را با جعل و عدم آگاهی اما مستند بر اینکه من میفهمم و شما نمیفهمید به یکدیگر غالب میکنیم. ما با هم جدل میکنیم و حرف علمی و کارشناسانه نمیزنیم. ما جزء آن گروهی نیستیم که میشنویم تا آن مطلبی که بهتر است را انتخاب کنیم. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسن» یعنی بشارت به آن آدمها بده که حرفها را میشنوند و آن حرفی که بهتر است را انتخاب میکنند.
کسی که میخواهد بهتر را انتخاب کند یعنی ابزار اندازهگیری دارد و در حقیقت توان انتخاب دارد. ما این توان را نداریم ما با هم جدل میکنیم من از حرف خودم کوتاه نمیآیم شما هم از حرف خودتان کوتاه نمیآیید. در صورتی که هیچ کسی نمیتواند در میزان «یک کیلو» دعوا کند مسلمان، کافر، عرب، عجم، به طور کلی کسی که زبان بلد است یا بلد نیست. بالاخره وقتی یک جایی میآید و میگوید یک کیلو جنس میخواهم وقتی یک کیلو به او دادند میفهمد که یک کیلو جنس یعنی چه. دعوا هم نمیکند، اگر اعتراض کند او را میبرند یک جایی آن یک کیلو را، وزن و درستیاش را اثبات میکنند و اگر هم درست نیست میگویند که چرا تخلف کردهای؟ ولی ما در گفتارمان بلد نیستیم حرفهای درست بزنیم. اکنون ذهنیتها، سلایق و گرایشات آدمهاست که دارد حرف میزند.
به همین دلیل هم هست که میانمان اختلاف ایجاد میشود.
* چرا این تشتت و اختلافاتی که بیان کردید در دو سالی که از عمر دولت آقای روحانی میگذرد اوج گرفت و اکنون هم که درحال نزدیک شدن به انتخابات مجلس هستیم بیشتر شده است؟
** ببینید یک عده از این اصولگرایان اصلا و ابدا این دولت را نمیخواهند و حتی اگر کار خوبی هم از جانب او سر بزند آن را بد میبینید کار بدش را هم بزرگش میکنند. گروهی دیگر از این اصولگرایان مجلس، نمیخواهند در آستانه انتخابات رای مردم را از دست بدهند. خود را به دولت نزدیک میکنند و میگویند ما حامی دولت هستیم. این امر بستگی دارد به آن فرد و جایگاهی که دارد. اما به طور کلی دعواهایی که در مجلس صورت میگیرد بیشتر دعواهای دنیایی است.
اگر برای خدا کار کنند دیگر دعوا نمیکنند و حرف راست را میپذیرند حرف راست هم دعوا ندارد. شواهد را میآوریم میگذاریم جلو. بعد تصمیم میگیریم. مثلا آن چیزی را که در برجام بررسی کردند مطابق روش تحقیق و بررسی صورت نگرفت. در بررسی و تحقیق، دادهها را جمعآوری میکنند بدون قضاوت و تبعیض. نمیروند آدمهایی را که خودشان میخواهند را انتخاب کنند. افراد را به صورت رندوم انتخاب میکنند وگرنه آدمی که جواب سوال من را آن طور که من میخواهم بدهد، داده اش مخدوش است. ما دادهها را براساس نظرات خودمان جمع کردهایم بعد آن دادهها را براساس نظرات خودمان اعلام کردهایم. من هم میتوانم یک نوع داده دیگر جمع کنم که 180 درجه با این دادهها متفاوت باشد. انتخاب نمونهها برای پاسخگویی انتخاب کور بوده است. انتخاب کاملا آگاهانه در جهت نظرات و جمع بندیهای خودمان بوده است. خب معلوم است این گونه دادهها مخدوش است. اصلا جمع بندی داده روش دارد هیچ یک از ما، در کمیسیون برجام اصول علمی را رعایت نکردیم، در نتیجه دعوا شد. چرا دعوا شد برای اینکه داده را درست جمع آوری نکردیم. وقتی ما با هم دعوا میکنیم معلوم است که راه اشتباهی را رفتهایم و یک جای کار میلنگد.
* خود «برجام» چقدر باعث تفرقه میان اصولگرایان شد؟
** چون روش تحقیق، علمی نبود و جمع آوری دادهها، سیاسی بود نه علمی. طبیعتا سلایق مختلف حرف میزدند در نتیجه اختلافات خودش را بروز میداد و راحت مشخص میشد.
* «برجام» را عامل تفرقه برانگیز میان اصولگرایان میدانید؟
** بله، یک عامل بسیار مهم بود. برای اینکه در مجلس یک عده از اصولگرایان کاملا موافق بودند یک عده صددرصد مخالف و این نشان میدهد که در مجلس نهم ابزار جهت گیری و اندازهگیری درست نبوده است.
* برخی از نمایندگان مجلس نهم بلافاصله با تغییر دولت و روی کار آمدن دکتر روحانی چهره عوض کردند و نگرششان از اصولگرایی، سمت و سوی اصلاح طلبی و اعتدال یافت. این رفتار آنها به نظر شما قابل توجیه است یا قابل انتقاد؟
** به هر حال اگر واقعا براساس بررسی به این نتیجه رسیده باشند که باید اصلاح طلب یا اعتدالگرا شوند اصلا هم این موضوع بد نیست. من نمیخواهم بدبینانه صحبت کنم و بگویم که در جهت وزش باد حرکت کردهاند. اگر واقعا فردی متوجه شود که دولتی که سرکار آمده است، میخواهد براساس اعتدال عمل کند پس باید کمکش کرد، اصلا بد نیست.قبلا به یک شکل دیگر فکر میکرد اما اکنون میخواهد این کار را انجام دهد باید از این موضوع استقبال کرد نه اینکه دعوا کرد که چرا آمدی.
* ممکن است این فرد با روی کار آمدن یک دولت جدید دوباره چهره عوض کند.
** خب این دیگر ذات انسان است، ما امیدواریم که چهره عوض نکرده باشد و با اعتقاد وارد این جریان شده باشد و باید تشویق کنیم که همه در چارچوب اعتدال و اصلاحات حرکت کنند. خود دولت هم باید به شعاری که میدهد پایبند باشد نه اینکه سیستمی را پیاده کند که بیعدالتی ایجاد کند بعد دم از اعتدال بزند. اعتدال یعنی عدالت. ما باید کاری کنیم که در مسیری که میرویم از میانهروی فاصله نگیریم.به معلمهای بازنشسته کشور نگاه کنید با حقوق ماهی 800- 700 هزار تومان زندگی میکنند یک معلمی با حقوق 8میلیون تومان زندگی میکند. معلمی داریم با حقوق یک میلیون و نیم زندگی میکند مشابه آن لیسانس و فوق لیسانس دارد، ده، پانزده میلیون تومان در ماه درآمد دارد این اعتدال نیست و این عدم تعادل نظم جامعه را بر هم میزند. ما باید وضع به هم خورده جامعه را ببینیم و تلاش کنیم قانون و لایحه را به طرفی سوق دهیم که بیعدالتیها حذف شوند، نه اینکه خودمان بر آن دامن بزنیم.
* آقای دکتر! به نظر میرسد که همین نمایندگان اصلاح طلب انگشت شمار هم آنچنان ظهور و بروزی نداشته اند و بیشتر گرفتار محافظهکاری شدهاند درحالی که برخی از نمایندگانی که عنوان اصولگرا را به دنبال خود یدک میکشند در دولت فعلی پویاتر ظاهر شدهاند. نظرتان در این باره چیست؟
** روند قضیه این است که آدم به چه شکلی باید اعتراض کند و حرفش را بزند و صد البته در چارچوب قانون حرف بزند. یک وقتی هست عدهای چارچوبها را زیرپا میگذارند و حرف میزنند و به هر روشی میخواهند خودشان را ظاهر میکنند این دیگر کار آنهاست. اگر قرار باشد من نوعی از آن راهی که آنها میروند، بروم من هم میشوم مشابه آنها. ما سعی میکنیم در چارچوب قانون و براساس انصاف و اعتدال و با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع مملکت سخن بگوییم. ما نمیخواهیم آب به آسیاب دشمن بریزیم. از این طرف هم نمیخواهیم آن راهی را که جامعه و مملکت ما را به استقلال، سربلندی و عزت برساند را از دست دهیم. ولی ما در این طرف به خاطر آن اشتباهاتی که در مجلس و دولت صورت گرفت در حال از دست دادن آنها هستیم.
* محافظهکاری اصلاح طلبان مجلس نهم را قبول دارید؟
** من که محافظهکاری نکردم و تا جایی که توانسته ام حرفم را زدهام. مثلا در بحث همین کمیسیون برجام، بنده در روز جمع بندی از جلسه آمدم بیرون اعتراض کردم نامه هم نوشتم مذاکره هم کردم، مناظره هم کردم آنها میگفتند اسم مخالفان را بدهید ما که رسماً مخالفت کردیم، اسم لازم نبود بدهیم. من اگر محافظهکار بودم که میترسیدم حرف بزنم. من نمیتوانم در مورد دیگران قضاوت کنم شاید درک آنها، تصور آنها و سیاست آنها طوری است که اقتضا میکند آن کار را انجام دهند. من آنچه را که فهمیدم و میدانستم گفتم و هیچ وقت محافظهکاری نکردم. من نمیخواستم بروم به کمیسیون برجام اگر در کمیسیون برجام حرف نمیزدم برای این بود که در بررسی کسی جدل نمیکند، کسی که داده جمع میکند با کسی که داده میدهد دعوا نمیکند. آنچه صدا و سیما داشت به سمع و نظر مردم میرساند، جدل بود.
یک نفر ایستاده بود و به اعضای تیم مذاکره کننده میگفت که تو چرا این کار را کردهای؟ قرار نیست تو با او بحث کنی، قرار است از او اطلاعات بگیری و این اطلاعات را جمع کنی و دسته بندی کنی و گزارش بدهی، وقتی داری بحث میکنی یعنی جهتگیری داری، سوگیری داری یعنی تو بررسی کننده نیستی. صدا و سیمای ما این سوگیریها را به عنوان نکات مثبت داشت گزارش میداد و بعد میگفت بله اعضای کمیسیون برجام درست میگویند، در صورتی که اینها باید داده جمع میکردند. وقتی هم که این دادهها را جمع کردند و در گزارش آوردند من به نحوه آوردن آنها در گزارش اعتراض کردم. حرفم را گفتم، جلویشان هم ایستادم جلسه را هم ترک کردم حتی گفتند شما دموکراسی را برهم زدید. بارها به آنها گفتم دموکراسی در تحقیقات واقعا چه معنایی دارد.
مگر در تحقیقات رایگیری معنا دارد؟ در تحقیقات دادهها را جمع میکنند تقسیم بندی میکنند در جداول مشخص دادهها را میگذارند و آن را به سمع و نظر مجلس میرسانند. در مجلس میگویند این داده است، این اطلاعات است حالا شما آن را تایید میکنید یا رد میکنید، نه اینکه قبل از جمع آوری دادهها آن را رد کنیم اصلا شما چه کاره هستید که آن را رد کنید. ما موظف به جمع آوری، بررسی و ارائه گزارش به مجلس بودیم و موظف به اخذ رای قبولی یا عدم قبولی برجام نبودیم. چه چیزی را میخواستند قبول یا رد کنند؟ دادههایشان کجا بود؟
* آقای دکتر! چرا قبول کردید در کمیسیون برجامی شرکت کنید که با یک نگاه کلی به اعضای آن میشد از قبل هم پیشبینی کرد که چه گزارشی از آن خارج میشود. چون 9 نفر از نمایندههای حاضر در این کمیسیون، پایداریهایی بودند که از آغاز مخالف سرسخت برجام بودهاند.
** نتیجهاش خب این بود که من را وادار کرد بروم بنشینم و بررسی کنم و حرفهایی که آنها میزنند را نقد کنم و زیر سوال ببرم و ثابت کنم که گفتههایشان غیرعلمی و غیرکارشناسانه است. قبلا وقتی اینها میگفتند که سانتریفیوژهای ما را برداشته اند چون علمی نداشتم، میگفتم چرا برداشتند بعد وقتی رفتم و بررسی کردم، سوال کردم که اصلا چرا گذاشتند؟ سانتریفیوژی که به آزمایشگاه تعلق دارد را برای تولید میگذارند؟ و خیلی سوالات دیگر. جایی که کل اورانیوم ذخیرهشدهمان 1200 تن است برای آن 1200 تن، کارخانه درست میکنند؟ چرا درست کردید؟ سوالاتی در ذهن من به وجود آمد که جوابش را پیدا نکردم و آنها هم نتوانستند جوابی بدهند. اگر من نمیرفتم کسی از این سوالات نمیپرسید و آنها هم همیشه حق به جانب میماندند.
من تا نمیرفتم نمیفهمیدم که ما چه استراتژی برای مسائل هستهای داریم. حالا این برجام را نپذیرفتیم، میخواهیم چه کار کنیم؟ نقشه راه ما کجاست؟ من در جلسه از آنها خواستم که بگویند اگر برجام را نپذیریم شما چه استراتژی خاصی دارید؟ من از آقای جلیلی خواستم و به کمیسیون هم گفتم هیچ کسی هیچ دادهای به ما نداد که در صورت نپذیرفتن برجام باید چه کار کنیم. بالاخره من وقتی میگویم این را قبول ندارم باید چیزی در دست داشته باشم، به عنوان جایگزین باید شفاف به منی که داشتم بررسی میکردم دادهای میدادند تا در این صورت ما هم به جامعه میگفتیم که اگر برجام رد شود یک جایگزین خیلی خوب داریم. خب این جایگزین کجاست؟ کجاست نقشه و نوشتهاش؟ چیزی وجود ندارد.
* اصلا در کمیسیون برجام چقدر به شما فرصت سخن گفتن داده میشد؟
** تفاوتی نمیکرد. من هر وقت اراده میکردم، میتوانستم سخن بگویم مهم این بود که در کمیسیون برجام قرار نبود ما حرف بزنیم قرار بود داده جمع آوری کنیم. تحقیقات، جدل کردن نیست، جمع آوری داده است؛ رفتن و دیدن و اطلاعات گرفتن و تقسیمبندی کردن و در جدول گذاشتن است. قرار نیست ما به آنجا برویم و با آنها دعوا کنیم. چپ باشد، راست باشد، پایداری باشد فرقی ندارد. همین الان بروید بپرسید طبق چه روشی این دادهها را جمع کردند و به نتیجه رسیدند و تحلیل کردند و گزارش دادند؟ روشی وجود ندارد. یعنی ارائه این گزارش روشمند نبوده بلکه در آن نگاه جناحی و سلایق وجود داشته است. درچنین شرایطی اختلافات به وجود میآید ولی اگر روش وجود داشته باشد من اگر بگویم مخالف هستم میگویند برو بررسی کن. باید بروم بررسی کنم و از همان مسیری بروم که آنها به این دادهها رسیدند. در صورتی که منم میتوانم بروم داده هایی را جمع آوری کنم که 180 درجه با آنها فرق کند برای اینکه ما نمونهها را گزینش کرده ایم و این کار مخدوش است باید نمونه را بدون جهت گیری انتخاب کنیم. نمونه باید کافی باشد که بتواند اطلاعات درست را به ما بدهد آیا نمونه ما کافی بود؟ آیا بدون جهت گیری و سوگیری بود، آیا در آن، روش بود؟ میگویند رای گیری کردند. مگر در تحقیق رای گیری میکنند؟ اول بگویند روش تحقیقشان چیست که طبق این روش باید رای گیری صورت میگرفته است.
* پس، از حضور خودتان در این کمیسیون دفاع میکنید.
** مسلم است. من درخواستی نکردم که به کمیسیون برجام بروم به من رای دادند من هم رفتم. وقتی رفتم سعی کردم در آنجا وقت بگذارم حتی مثلا سفری به خارج از کشور برای شرکت در یک سمینار قلب داشتم که برایمان بلیت هم تهیه کردند، اما نرفتم، تعطیلات مجلس را هم نرفتم. اکثر مطالبی که در جلسات کمیسیونها بیان شد را شنیدم. مطالب و داکیومنتها و مستنداتی را که ارائه کردند مطالعه کردم و خب بر اساس آن دادهها به یک دیدگاهی رسیدم، ممکن است هنوز این حرف هایی که میزنم ناقص باشند ولی بحث من این است که بر اساس آن دادهها به این دیدگاه رسیدم. اگر کسی حرف دیگری دارد دادهها و اطلاعاتش را به ما بدهد. معتقد بودم که ورود مجلس به این مسئله به این سادگیها، جای بحث دارد.
برای اینکه مجلس اصلا از قبل در این جریان نبوده است. یک دفعه آمده است و بعد هم یک دفعه از صحنه خارج شد. در صورتی که ما نمایندگان اگر از اول در جریان تحریمها قرار میگرفتیم، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی راجع به این مسئله موضع گیری میکرد و حرف میزد، ما اجازه نمیدادیم این همه تحریم بر علیه ما بکنند و بعد هم بگوییم همهشان را با هم لغو کنید. چرا تا حالا ما را آنقدر تحریم کردند و ما بیتفاوت بودیم؟ بعد هم بگوییم همه شان را با هم لغو کنید. انتظار داریم همه تحریمها را یک جا بردارند. یک ماده منفجره یک جا را یک مرتبه خراب میکند ولی درست کردن آن جای خراب شده به تدریج صورت میگیرد و یک مرتبه ممکن نیست.
* شما به عنوان وزیر بهداشت دولت اصلاحات و به عنوان نماینده مجلس با توجه به تجربیاتی که در سپهر سیاسی ایران کسب کرده اید آیا فکر میکنید آقای روحانی تنها رئیس جمهور 4 ساله ما هستند، با توجه به هجمه هایی که گروهی از رسانههای تندرو بر علیه رئیس جمهوری به راه انداخته اند و به کرات اعلام میکنند که روحانی اولین رئیس جمهور 4 ساله ایران است؟
** نه چنین نیست. آقای روحانی توانست دستاورد بزرگی در بحث هسته ای به دست آورد و تنش بزرگی را که در منطقه وجود داشت، از بین ببرد و این هم دستاورد بسیار مهمی است. یا همین که کشورهای قدرتمند و توسعه یافته با اقبال و روی باز به ایران میآیند همه از سیاستهای خوب روحانی بوده است. هر حرفی که دلوپسان و تندروها میخواهند بزنند، هر چه میخواهند بگویند، بگویند. نتیجه کار این است که دنیا نگاهش به کشور ما عوض شده است و این موضوع را کسی نمیتواند انکار کند. همین دستاورد بسیار بزرگ است که خود را در اقتصاد، در ارتباطات، در انتقال علم و تکنولوژی نمایان میکند و از همه مهمتر کاهش تنشهای جهانی بر علیه ما پذیرش و گوش دادن به حرف ما از سیاستهای کارآمد دولت روحانی بوده است که به سرانجام رسیده است.
زمانی آمریکا و اسرائیل کاری کرده بودند که هیچ کشور به سادگی به حرف ما گوش نمیداد. اصلا فرض کنیم که برجام بیاشکال نیست اما همین که فضا را شکست و اسرائیل و عربستان را منزوی کرد دستاورد بزرگی است. همین الان هم که در سوریه، فرانسه و آلمان به این طرف آمده اند و میخواهند با داعش بجنگند زاییده آن جهت گیری هاست. اگر آن جهت گیریها نبود و این کشورها بر علیه ما همان نگاه گذشته را داشتند، به سمت ما نمیآمدند متحد با ما علیه داعش نمیجنگیدند.
* خب شما به عنوان نماینده مردم تبریز در حوزه انتخابیه تان فضای مثبتی را به نفع آقای روحانی میبینید؟
** یاران و نزدیکان آقای روحانی باید از این دستاوردهایی که محصول دولت یازدهم است به خوبی استفاده کنند و در جاهایی که نقص وجود دارد هم باید بکوشند نواقص را حل کنند نه اینکه موضع بگیرند. دوست آدم کسی است که عیبها را بگوید نه اینکه عیبها را بپوشاند و به به و چه چه بکند در نتیجه اگر این دولتمردان یازدهم بتوانند نواقصی را که وجود دارد حذف کنند و دستاوردهای بزرگ شان را به اطلاع مردم برسانند به نظر من دولت روحانی میتواند دولت بعدی هم باشد.
* شما از جمله چهره هایی هستید که در صدا وسیما حضور مداوم دارید و در مناظرههای بسیاری شرکت میکنید واکنش مردم نسبت به مناظره ای که اخیرا با حسین شریعتمداری در برنامه«نگاه یک» داشتید چطور بوده است؟
** (با خنده) بسیاری از این مناظره خوششان آمده و تعریف و استقبال میکردند، اما خود من آنچه از این مناظره متوجه شدم این بود که خیلی از این بحث هایی که به اسم اصول و اصولگرایی اسلام است و بسیاری از براداران ما این حرفها را به زبان میآورند مطالعات عمیقی در رابطه با همان دین و مذهب و اصول خودمان ندارند و گیر و اشکال کار هم همین است که هر کس از زاویه دید خودش مسئله را تحلیل میکند نه بر اساس سنت و روش امام و کتاب و اجماعی که متخصصان باید داشته باشند خیال میکنیم حرف ما حرف درستی است اما مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. سنت پیامبر و امام بر این نیست که من این حرف را به زبان میآورم نظر کارشناسی هم چنین نیست ولی چون میدان در دستان من است همه چیز را زیر سوال میبرم، این آدم هایی که مدام در رسانههای متعددشان حرف میزنند اگر بگویند شواهد و مدارکشان بر اساس کدام سنت پیامبر و امام بوده است و اگر بگویند کدام جمع کارشناسی واقعی، نه هر کسی که اسمش کارشناس است، این حرف را قبول دارد و میپذیرد، در آن صورت ما با هم دعوا نمیکنیم ما داریم میگوییم فلانی دزد و جاسوس است خب مستنداتی ارائه کنند مبنی بر این حرفشان وی را دستگیر کنند.
تهمت را میزنیم مستنداتی هم در اختیار نداریم، مستند ما این میشود که دیدهاند من با یک جاسوس حرف زدهام خب اگر من با یک جاسوس حرف زدم خب من میشوم عامل جاسوسی؟ شاید من داشتم او را هدایت میکردم یا اصلا من نمیشناختم آن جاسوس را و هزار شاید و باید دیگر. میگویند آدمی آمده در کشور یک هفته کار کرده است و مملکت به هم خورده است. مملکتی که با آمدن یک آدم برهم زده میشود معلوم است که خیلی پایههایش سست است. آمریکا بود، سیا بود، اسرائیل بود همه این کشورها زمانی در ایران بودند اما نتوانستند ایران را برهم زنند و خودشان رفتند حالا یکی از اینها آمده است و این مملکت را به هم ریخته است.
باید این موضوع را بپذیریم؟ این توهین به کشور و مسئولان است که بگویند یک نفر آمده با مسئولان جلسه گذاشته و نتیجهاش این است که این همه مشکلات در کشور ایجاد شده است این تحلیل غیرعلمی، غیرکارشناسانه و غیرمنصفانه است. اصلا امکان ندارد یک آدم بتواند با یک جلسه، یک جامعه را تغییر دهد. بعد این دلیل را به زبان میآورد و بقیه را محکوم میکند. این واقعا دلیل است؟ متاسفانه از آنها میپذیرند و این مسئله خیلی بد است. اگر من جاسوس هستم چرا گذاشتهاند بمانم. اگر نیستم آن کسی که به من این انگ را چسبانده باید محاکمه شود خیلی راحت به من این انگ و تهمت را میزنند و کسی هم نیست دفاع کند. این مسئله ثبات، وحدت و انسجام اجتماعی را برهم میزند تازه اگر من عیبی دارم باید پوشانندش نه اینکه عیب نداشته را هر روز به من بچسبانند.
* آقای دکتر! چرا شما هیچ وقت لباس رسمی نمیپوشید و همیشه در محافل رسمی چون مجلس شورای اسلامی با کاپشن ظاهر میشوید و کت و شلوار نمیپوشید؟
** (باخنده) کجا گفتهاند کت و شلوار رسمی است؟ کسی قاعده و قانونی را اعلام کرده که همه باید با کت و شلوار بیایند؟ من بچه که بودم کت و شلوار میپوشیدم و پدرم ما را وادار میکرد تا کراوات بزنیم. ولی بعدا هر چه راحت بودم میپوشیدم چیزی در قانون نیامده که من باید حتما با کت و شلوار بیایم.
* عرف پس چه میشود؟
** عرف کجا گفته است. اصلا من این کاپشن را میپوشم این میشود عرف. به من کسی نگفته است اگر تو این چنین بیایی خارج از عرف پوشیدهای. من آن طوری که راحت هستم دارم زندگی میکنم و اگر حرف شما درست باشد باید مجلس اعلام کند که همه با یک کت و شلوار و یک فرم به مجلس بیایند اگر میتوان در فرمها و رنگهای مختلف آمد من هم به یک رنگ دیگر میآیم چه اشکالی دارد براساس راحتی خودم این لباس را برگزیدهام.
* این کاپشن شما را مشابه کاپشن احمدینژاد میدانند.
** آخر این کاپشن من کجایش همانند کاپشن اوست (باخنده) من اصلا از دوره دانشجویی این چنین میپوشم آن زمانی هم که رئیس دانشگاه بودم لباسم همین بود، یک روزی از جمهوری آذربایجان روسای دانشگاهها را دعوت کرده بودند و به ما گفتند شما بیایید به استقبال آنها. ما هم با معاونان رفتیم پلیس راه که آنها را تحویل بگیریم ما که از ماشین پیاده شدیم یکی از همین روسای دانشگاه رفت به طرف آن فردی که کت و شلوار به تن داشت (با خنده) آن فرد کت و شلوارپوش معاون بهداشتی ما بود و دائم به من اشاره میکرد و میگفت رئیس دانشگاه این آقا است (باخنده) چون آنها فکر میکردند که حتما رئیس دانشگاه باید کت و شلوار بپوشد ما هم یک پیراهن پوشیده و انداخته بودیم روی شلوار و با یک کفش بسیار معمولی ظاهر شدیم و بعد هم به زور رئیس دانشگاه آذربایجان را قانع کردیم که رئیس دانشگاه ما هستیم.
تا اینکه قیافه گرفت و آمد به سوی ما. اما وقتی آمد و کارها و برنامهها و عملکرد و سیاستهای ما را دید، همانند بادکنکی بود که بادش را خالی کردهاند برای اینکه این ظاهر آدم نیست که کار میکند. جریان ابن سینا را حتما شنیدهاید که وقتی ابن سینا وارد یک مجلسی از بزرگان میشود تحویلش نمیگیرند، میرود لباس میپوشد و با پیش خدمتش وارد میشود و میگویند این فرد خدمه من است. هر سوالی که میکنند میگوید فلانی، شاگرد تو جواب بده بعد میگویند وقتی شاگرد این است دیگر استاد پس کیست. واقعیت این است که ما ظاهر را میبینیم باید عملکرد را ببینیم و به جریان و روح قضیه نگاه کرد البته باید ظاهر انسان هم تمیز باشد اما این تمیزی یعنی کت و شلوار؟ اگر من با کاپشن تمیز بیایم غیر عرف است؟ من اینجوری راحت هستم.
* سوال آخرم در مورد حضورتان در مجلس دهم است آیا تحت لوای شورای سیاست گذاری انتخاباتی اصلاحطلبان قرار میگیرید؟
** نمیدانم. دورههای قبل برخی گفتند نیا. ما آمدیم. ما براساس آنچه میفهمیم و درک میکنیم در صحنه هستیم. دورههای قبل مستقل آمدم و طبیعتا این بار هم دلم میخواهد با کسانی که همانند من فکر میکنند با هم باشیم یعنی مستقل و آزاد و در چارچوب اصلاحات. بنده خودم را اصلاح طلب تر از بسیاری که خود را اصلاح طلب مینامند میدانم با تمام وجود به اصلاحات اعتقاد دارم چون بر این باورم که باید هر روز خودمان، جامعه و روندمان را اصلاح کنیم تا برترین شویم برای برترین شدن باید اصلاح کنیم. نگاهها باید اصلاح شود نگاه بسته زیبا و عادلانه نیست. این جریان است که جاری است و زندگی را به همراه دارد.
* اگر از شورا پیشنهادی برای قرار گرفتن در لیست داشتید، میپذیرید؟
** قبلا هم که ما را در لیست گذاشتند که ما نگفتیم ما را نگذارید. اگر ما کاندید شویم طبیعتا عدهای دلشان میخواهد از ما طرفداری کنند، بگوییم نکنید؟
http://aftabeyazd.ir/?newsid=24426
ش.د9405473