تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۲۲۹
(روزنامه شرق- 1395/03/11 - شماره 2596 - صفحه 1)

هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت‌وگویی با سایت «آفتاب‌» انجام داده که بخش نخست ‌آن چند وقت قبل منتشر شد. بخش دوم این گفت‌وگو دیروز روی خروجی این سایت قرار گرفت.

آمریکایی‌ها حتی بیشتر از ما می‌خواهند که با ما رابطه داشته باشند. ولی در زمان امام(ره) ایشان هیچ‌وقت راه ندادند. در زمان آیت‌الله خامنه‌ای هم ایشان هیچ‌وقت به صورت رابطه، مسئله را مطرح نکردند. تنها اقدامی که کردند، حدود یک سال قبل از اینکه دولت آقای روحانی بیاید، ایشان با میانجیگری سلطان عمان که از طرف آمریکایی‌ها به او پیشنهاد شده بود، آنها خدمت آقا آمدند و ایشان موافقت کردند که مذاکره در عمان به صورت محرمانه مطرح شود. دو جلسه هم برگزار شد. معلوم شد که این مذاکرات به‌ جایی نمی‌رسد. چون حرف‌های دو طرف خیلی با هم فاصله داشت. البته مذاکره در جمع ١+٥ بود. آمریکایی‌ها یک مذاکره دوطرفه جداگانه می‌خواستند که رهبری موافقت کردند و افرادی هم رفتند، اما نشد.

بعدا که آقای دکتر روحانی آمد، در همان مذاکرات ١+٥ که جریان داشت، گفت‌وگوهایی انجام شد. چون این‌دفعه آقای روحانی با سیاست مناسب‌تری نسبت به آن عمل کرد. به نظرم اگر آمریکایی‌ها عقل به خرج بدهند و درست عمل کنند، می‌توانند به‌ جای خوبی برسند. آنها در داخل خودشان مشکلات زیادی دارند. در آمریکا که جمهوری‌خواهان کنگره را دارند، عملا مخالف این کار بودند. اسرائیلی‌ها که خیلی در آنجا طرفدار و نفوذ دارند، مخالف هستند. کشورهای منطقه که نفتی هستند و آمریکایی‌‌ها در منطقه با آنها کار دارند، مخالف هستند. اوباما تحت فشار همه اینها، جریان را هدایت کرد و به اینجا رساند، ولی آن مشکلات داخلی باقی است. البته ما انتظار داشتیم بعد از برجام درست عمل کنند تا مشکلی ایجاد نشود، ولی کارهای نادرستی انجام دادند که خراب می‌کند.

یکی همین مسئله مصادره‌کردن دو‌ میلیارد اخیر بود. ادعا می‌کنند آنهایی که مثلا ٢٥ سال قبل مقر نظامیان آنها را منفجر کردند، حزب‌اللهی بودند و از طرف شما حمایت می‌شدند. این‌گونه نبود و ما اصلا کمک و حمایت نمی‌کردیم. اینکه چه کسی کرده، بحث دیگری است و ثانیا اگر هم این‌قدر بود، درباره این که نمی‌تواند دادگاهی در آمریکا تصمیم بگیرد. اگر این‌گونه باشد، ما در اینجا دادگاهی بگذاریم و ثابت کنیم جنگ عراق و ایران که الان اسنادش هم نشان می‌دهد، با تحریک آمریکایی‌ها علیه ما شروع شد که ٢٠٠ هزار شهید و این همه خسارت داشتیم. ما می‌توانیم در دادگاه خودمان علیه همه‌ اینها حکم بگیریم.

من قبلا هم در مصاحبه‌هایم گفتم؛ از زمان دکتر مصدق، همیشه مسئله آمریکا را در داخل کشور داشتیم. در زمان پهلوی دوم خیلی علنی شد که اذیت‌ می‌کردند. بعد از انقلاب هم تا الان این‌گونه شد. بی‌اعتمادی‌های این سال‌های طولانی، احتیاج دارد که اینها چندسالی نرمش به خرج دهند و امتیاز بدهند تا مسئولان ایران اعتماد کنند. اما آمریکایی‌ها تا الان این کار را نکردند. البته در مذاکرات هسته‌ای خوب بود و نسبتا قوی عمل کردند و به نفع ما هم عمل می‌کردند. از این طرف هم گفته می‌شد نباید با آمریکا رابطه سیاسی-اقتصادی داشته باشیم. آنها دلشان می‌خواست قبل از هواپیمای فرانسوی، بویینگ را به ما بفروشند. بعدا آمدند و اجازه دادند. ولی دیدند در ایران زمینه ندارند. رئیس‌جمهور آنجا مورداعتراض قرار می‌گیرد و کارشان مشکل می‌شود. این موضوع دوطرفه است. آنها هم مخالفانی دارند. اینجا هم کسانی هستند که می‌خواهند و کسانی هم هستند که نمی‌خواهند. من راه‌حلش را این می‌دانم که اگر آمریکایی‌ها رابطه می‌خواهند، مدتی باید نرمش نشان دهند.

در این شرایط اصلا احتمالش (دیدار آقای روحانی با آقای اوباما) نیست. وقتی رهبری مخالف باشند، آقای روحانی این کار را نمی‌کنند. حتی آن تلفنی که کردند، در آنجا به ایشان فشار آمد که تلفن کردند. فکر می‌کنم در این شرایط، زمینه‌ ملاقات آقای روحانی نیست و آقای روحانی هم اقدام نمی‌کند و اما در مورد عربستان، من این موضوع را قابل‌حل می‌دانم. الان که بدتر از بعد از جنگ نیست. در جنگ، عربستان چقدر به صدام کمک می‌کرد! بعد از جنگ در مدت کوتاهی توانستیم عربستان را به یک همکار در منطقه تبدیل کنیم. آن‌موقع مسئله نفت به بن‌بست رسیده بود و آنها عقیده داشتند که نباید گران شود.

در اولین صحبتی که با ملک عبدالله کردم، او گفت: اگر ما نفت را گران کنیم، آنها سوخت جایگزین پیدا می‌کنند و نفت از دور بیرون می‌رود. اطلاعات من از وضع نفت از او بیشتر بود و گفتم: اصلا چنین سوختی به این آسانی به دست نمی‌آید. چه ‌چیزی جای نفت را می‌گیرد؟ سال به سال مصرف نفت بیشتر می‌شود و صنایع مرتبط با نفت خیلی بیشتر می‌شوند و سال به سال گران می‌شود و از این نترسید. یکی، دو جلسه با هم بحث کردیم. آخرین جلسه در اینجا بود که برای اجلاس سران آمده بودند. با هم بحث کردیم و ادامه بحث را در ماشین کردیم.

چون شام منزل ما بودند و به شام عمومی نرفتند، با هم حرف زدیم، وقتی رسیدیم، ایشان گفت: من حرف شما را قبول کردم و بعد از چند روز دیدیم که مسئله بن‌بست نفت شکست. می‌توان با اینها درست رفتار کرد. آنها هم همین‌طور هستند. آنها هم از ما توقعات دیگری دارند. بالاخره حج برقرار و بقیع برای زوار ما باز شد. صحبت از تجدید بنای بقیع بود. داشتیم همه اینها را حل می‌کردیم، ولی دولت قبل برخوردهای دیگری کرد. من فکر می‌کنم باز هم می‌شود. آنها می‌دانند که حتی اگر همه با هم باشند، نمی‌توانند با ایران کاری بکنند. با یمن به آن صورت نتوانستند کاری بکنند، در‌حالی‌که همه جمع شده بودند. ایران با همه کشورهای منطقه فرق دارد. من فکر می‌کنم با عربستان می‌توانیم مسئله را حل کنیم. هرکسی تا زنده است، رسالتش باقی است.

هیچ سیاست‌مداری خیالش راحت راحت نیست. ولی زمانی نگران می‌شود که وقتی من رفتم، بعد از من چه می‌شود. من دیگر این‌گونه نگران نمی‌شوم. آن جمله من (مبنی بر اینکه با توجه به فضایی که پیش آمده و به آن رشدی که مردم از لحاظ درک و شعور و آگاهی رسیده‌اند، من با خیال راحت می‌توانم از این دنیا وداع کنم) مربوط به یک ناراحتی، یعنی مربوط به انحراف اجرائی کشور بود. آن حالت، هر کسی را نگران می‌کرد که کشور را دارند به‌گونه‌ای اداره می‌کنند که به بن‌بست و شاید به جنگ می‌رسد. من نمی‌گویم که آنها سوءنیت داشتند، تفکرشان این بود و با این تفکر در کشور خیلی اشکالات ایجاد کردند. آن حالت را مردم دیدند و نمی‌خواهم شرح بدهم.

عده‌ای فریب ظاهر‌کاری‌ها مثل مسکن مهر و یارانه‌ها و امثال آنها را می‌خورند. اینها کارهای روبنایی است. البته سیاست کشور این نیست که دولت این‌گونه کارها را بکند. بخش خصوصی باید انجام دهد و دولت به آنها میدان، زمین و تسهیلات بدهد تا آنها مسئله مسکن را حل کنند. اگر یارانه را صرف تولید و اشتغال کنند و در هر خانه یک نفر شاغل باشد، احتیاج به یارانه نیست که به هر نفر ماهی ٤٥‌ هزار تومان بدهیم. واقعا نگران بودیم که این انقلاب به کجا می‌رسد.

تندروی‌هایی که بعضی از گروه‌های سیاسی، بعضی از آقایان قم، بعضی از افراد شاخص روحانیت و تریبون‌ها می‌کردند، چیزهایی بود که مردم را از انقلاب دور می‌کرد. اتکای نظام در درجه اول به خدا و بعد به مردم است و باید مردم همراهی کنند. بعد افکار عمومی مسائل را حل کرد و در دو انتخابات هم ثابت کرد که فهمیده عمل می‌کند. در انتخابات اخیر می‌دانید که هر کسی را که فکر می‌کردند رأی می‌آورد، سلب صلاحیت کردند. ولی مردم آن‌قدر آگاه بودند که به پیشنهادهای بعدی به‌خوبی رأی دادند و این نشان داد که مردم راهشان را پیدا کرد‌ه‌اند. من گفتم بعد از دو انتخابات به نظرم روشن شد که مردم می‌خواهند سرنوشت خودشان را جدی‌تر در دست بگیرند، که باید چنین شود و اسلام همین را خواسته و انقلاب هم همین را خواسته است.

حضرت علی(ع) از طرف خداوند به‌عنوان امام معین شده بودند، اما پیامبر(ص) در آخرین ملاقات‌هایشان به ایشان گفتند: اگر مردم تو را قبول کردند، بمان و خدمت کن و اگر قبول نکردند، بگذار خودشان، خودشان را اداره کنند. این یک واقعیت است. یعنی حکم اسلامی چنین است. اگر غیر از این عمل کنیم و مردم نباشند، هیچ حاکم مقتدری نمی‌تواند کار کند. بنابراین از آن راه به جای دیگری رسیدیم و من دیگر آن نگرانی‌ها را ندارم.

انتخابات یعنی توجه به رأی اکثریت جامعه که مردم باید رأی بدهند. اگر وضع عمومی همین‌گونه باشد و مردم را داشته باشیم که داریم، به‌نظرم نتیجه روشن است. ولی اگر دست‌های دیگری دخالت کنند، بحث‌ جداگانه است. به‌نظر من به‌طور طبیعی و عادی انتخابات خوبی خواهد شد و حضور مردم هم خیلی پرشور خواهد شد و رقابت هم خواهد بود. چون دیگران هم به میدان می‌آیند. ولی نمی‌توانم حوادث و اتفاقات احتمالی را پیش‌بینی کنم. امیدوارم که به‌خوبی پیش برود، بنده هم اگر تا آن روز باشم، کمک می‌کنم.

درباره حصر نباید از دولت توقعی داشته باشید. دولت نمی‌تواند کاری بکند. فعلا در این فضا، پیش‌بینی آن، یک‌مقدار آسان نیست. البته می‌تواند تحولی پیش بیاید و نمی‌خواهم منفی بگویم؛ نمی‌توانم پیش‌بینی کنم.

بالاخره در کشور ما، کسی که مرجع اصلی است، رهبری است. سیاست‌های کلی، دست رهبری است که تعیین می‌کنند. صحبت نباید مانع از این شود که رهبر و رئیس‌جمهور نتوانند با هم خوب کار کنند. اختلاف‌نظر همیشه و همه‌جا هست. من یک مثل تاریخی می‌زنم. در زمان خود پیامبر(ص) به جایی رفتند که بجنگند و پیغمبر(ص) هم فرمانده جنگ بود. پیامبر(ص) جایی را تعیین کرد و گفت: ما در اینجا با دشمن روبه‌رو می‌شویم. یکی از افراد آشنا به منطقه آمد و گفت: آیا این وحی است یا نظر شماست؟ پیامبر(ص) فرمود: نظر خودم است و من به اینجا آشنا هستم. مرد گفت: اشتباه است.

ادله‌اش را آورد و گفت: ما باید در فلان نقطه بایستیم. حضرت پذیرفتند. در زمان امام(ره) خیلی اتفاق می‌افتاد. نامه من، آیت‌‌الله خامنه‌ای، دکتر بهشتی، آیت‌الله اردبیلی و آقای باهنر را که خدمت امام(ره) نوشتیم، بخوانید و ببینید چه مواردی است. منتها این را علنی نکردیم و نخواستیم جامعه را در جریان قرار دهیم. در قضیه رئیس‌جمهوری اول که می‌خواستیم انتخابات برگزار کنیم، ما آقای بهشتی را می‌خواستیم. عده‌ای پیش امام(ره) رفتند و مسائلی را گفتند و امام گفتند که روحانی نباشد. به قم رفتیم. با ایشان بحث کردیم. ایشان روی نظرشان ایستادند و ما هم تسلیم شدیم. من می‌گویم اظهارنظر در مسائل، طبیعی است. منتها نباید به تریبون‌ها کشیده شود. رئیس‌جمهور و آیت‌الله خامنه‌ای هفته‌ای یک جلسه با هم دارند و هر مطلبی را می‌توانند با هم صحبت و حل کنند. من با اینکه این اختلافات در جامعه مطرح شود، موافق نیستم؛ چون دشمن‌ سوءاستفاده می‌کند.

http://www.sharghdaily.ir/News/94172

ش.د9500562