(روزنامه آفتاب يزد – 1394/11/10 – شماره 4537 – صفحه 2)
* جناب دکتر صدر علی رغم اینکه حمله به سفارت عربستان بارها از سوی مقامات ایرانی محکوم شد و حتی عاملین آن شناسایی و با آنها برخورد صورت گرفت، اما یک سوال همیشه برای ایرانیها جای پرسش خواهد داشت و آن اینکه با توجه به تجربه حوادثی مشابه در گذشته و همینطور بحرانی شدن وضعیت ایران و عربستان پس از اعدام شیخ نمر، چرا به جای درمان به فکر پیشگیری نیفتادیم یعنی نمیشد معترضین را پراکنده کرد و اجازه ورودشان به سفارت را نداد؟
** بلافاصله در آن روزوقتی که به ما خبر رسید کنسولگری عربستان در مشهد مورد حمله قرار گرفته است، وزارت خارجه اقدام کرد و با نیروی انتظامی تماس گرفت و به این نهاد هشدار داد که چون چنین اتفاقی در مشهد افتاده ممکن است در تهران هم بیفتد و کسانی از سفارت عربستان بالا بروند پس مراقب باشید که چنین نشود. نیروی انتظامی به ما قول داد و گفت خیالتان راحت باشد، نمیگذاریم به سفارت حمله کنند.
* دقیقا چه زمانی وزارت خارجه چنین هشداری را داد؟
** ساعت 3 بعد از ظهر روز حمله به سفارت عربستان، چنین هشداری داده شد، عصر همان روز جلسه تشکیل و در آنجا هم این موضوع و احتمال مورد بحث قرار گرفت و تایید شد که باید حفاظت کامل از سفارت عربستان انجام بگیرد. یعنی همه تمهیدات لازم را صورت دادیم اما اینکه چرا در ساعتهای آخر شب این اتفاق افتاد مسئلهای است که باید روشن شود.
* واکنش ایران پس از بروز این حمله را چهطور ارزیابی میکنید؟
** این حمله توسط همه مقامات کشور محکوم شد چون واقعا کاری که انجام گرفت، توهین به عربستان نبود بلکه اهانت به حاکمیت جمهوری اسلامی بود وتوپ را از زمین عربستان به زمین ایران انداخت.
حمله به سفارت، باعث شد جوی که علیه عربستان به خاطر اعدام شیخ نمر شکل گرفته بود تغییر پیدا کند، پیش از آن، طرفداران حقوق بشر و کشورهای مختلف آماده موضع گیری علیه عربستان بودند، تا جایی که این کشور ( عربستان) به عنوان مکانی تروریست ساز معرفی شد. اما حالا همان کشور (به معنای واقعی کلمه تروریست ساز!)بعد از حمله به سفارتش! با گستاخی تمام ایران را حامی تروریسم معرفی میکند.
در حالیکه پیش از این حمله، آن قدر موقعیت عربستان در جامعه بین المللی خراب شده بود که رسما سازمان اطلاعات آلمان بیانیه داد و گفت که عربستان طرفدار تروریسم است و بعد از آن هم اعدام شیخ نمر مزید برعلت شد تا همه جو علیه این کشور شود اما حمله به سفارت همه چیز را تغییرداد و عربستان از این موقعیت استفاده و تمام دیدگاههای منفی را به سمت ما هدایت کرد. تا برحسب کنوانسیون وین و موضوع حفظ امنیت سفارتخانهها، حمله به سفارت عربستان روی تمام آنتنهای جهان برود.
طبیعی است که هیچ کس از این اقدامات حمایت نمیکند. همه کشورها سفارتخانه دارند و حتما اگر چنین اتفاقی برای هر سفارتخانه دیگری بیفتد سایر کشورها، آن حمله را محکوم میکنند.
نتیجه کار آن شد تا به جای آنکه عربستان در جاهای مختلف محکوم شود، جمهوری اسلامی ایران در شورای همکاری خلیج فارس، بعدهم در اتحادیه عرب و سپس در سازمان همکاریهای اسلامی محکوم شد.
در کنار این محکومیتها بحث قطع رابطه برخی کشورها هم به وجود آمد و بعضی نیز به فکر کاهش سطح روابط با ما افتادند.
بنابراین شخصا فکر میکنم آقای روحانی برای آنکه دیگر سیاست خارجه زیر سوال نرود و کسی نتواند موفقیتهایی مثل برجام را در محاق ببرد باید برخوردی جدی با تشکیلاتی که اقدام حمله به سفارت عربستان را برنامهریزی کرد، داشته باشد. من این حمله را به قتلهای زنجیرهای تشبیه میکنم.
مثل زمان اصلاحات آقای روحانی باید در واقع با درآوردن چشم چنین حرکاتی که آبروی جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد، ریشههای اینگونه اقدامات را بخشکاند و عاملین اصلی را معرفی و مجازات کند تا دیگر شاهد تداوم اینگونه رفتارها نباشیم.
* بعد از این که چند کشور به صورت به هم پیوسته با ایران قطع رابطه کردند عدهای، به سخره گرفتن و بی اهمیت دانستن آن کشورها را در دستورکار قراردادند. آیا واقعا کشورهای قطع رابطه کننده با ایران از اهمیت چندانی برخوردار نیستند؟ و یا این که ذکر چنین اظهارنظرهایی صرفا پاک کردن صورت مسئله است؟
** اینکه عده ای بگویند فلان کشور اهمیت ندارد پس قطع رابطه کرد که کرد! حرف درستی نیست.کسانی که اینگونه صحبت میکنند، حتی اگرخودشان متوجه نباشند، دیدی نژادپرستانه به قضیه دارند. کشور، کشور است، انسان، انسان است.
اینکه عدهای در ایران، یک سری کشورها یا مردم را کوچک فرض کنند و گروهی دیگر را بزرگ بدانند نشان از یک موضوع دیگر هم دارد؛و آن اینکه اگر چه اکثر کسانی که در کشورمان چنین اظهار نظرهایی میکنند خود را ضد آمریکایی میدانند اما در حقیقت معنی حرفشان این است که این کشورها (قطعرابطهکننده) مهم نیستند بلکه آمریکا مهم است.
بنابراین از آنجایی که رابطه با همه کشورها چه کوچک و چه بزرگ، چه فقیر و چه غنی جزو استراتژی جمهوری اسلامی ایران است و ما باید با همه کشورها ارتباط داشته باشیم رفتارهایی مثل تمسخر کشورها یا اظهارنظرهایی از این دست به هیچ وجه قابل قبول نیست.
* در صحبت هایتان تشبیه جالبی درباره قتلهای زنجیره ای با اقداماتی مثل حمله به سفارت خانهها داشتید، این در حالی است که ما از برخی اشخاص شناخته شده در کشور این اظهار نظر را داشتیم که اگر حمله به سفارت عربستان خودجوش باشد پس عاملان آن گناهی ندارند و باید آزاد شوند.
** البته آن فردی که مدنظر شماست بعدا این حرفش را پس گرفت! ولی خودجوش بودن حمله به سفارت عربستان چیزی جز شوخی نیست. مگر میشود ساعت12شب تعداد زیادی به صورت هماهنگ به سمت سفارت بیایند به آن حمله کنند و بعد هم آنطور که باید و شاید مقابل آن ایستادگی نشود.
* اینکه برخی در اظهارنظرهایشان میگفتند عدهای سلطنت طلب دست به چنین اقدامی زدند را ناشی از چه میدانید؟
** معاون وزیر کشور یک سری اطلاعات داده است که برخی از این حمله کنندگان در بعضی هیئتها شرکت داشتند که سخنگوی قوه قضائیه نیز مطالبی در این زمینه مطرح کرده است. اما ما امیدواریم که هویت همه این افراد مشخص شود. ولی چیزی راجع به ارتباطشان با آن گروهی که گفتید نشنیدم!
* بعد از حمله به سفارت عربستان علاوه بر قطع و یا کاهش رابطه برخی کشورها شاهد صدور بیانیههای مختلف علیه ایران بودیم، از میان بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاریهای اسلامی که همگی علیه ما صادر شد، کدام یک میتواند حالت جدی تر و عملی تری به خود بگیرد و شبیه به قطعنامههای دردسرساز شود؟
** ببینید! در روابط بین الملل اگر چه اظهار نظر، بیانیه و اعلام موضع تماما حرف است اما یک نوع عمل به حساب میآید. برخی میگویند این بیانیهها اهمیتی ندارد چون فقط یک نوشته و اعلام موضع است، آنها به اشتباه متصورند که صرفا درگیریهای نظامی، عمل به شمار میآید.
در حالیکه در روابط بین الملل وضعیت فرق دارد، چون آن موضع گیری و یا بیانیه در واقع وقوع یک تفکر است. وقتی بیش از پنجاه کشور اسلامی، ایران را محکوم میکنند، به این معناست که موقعیت ایران در بین کشورهای اسلامی پایین آمده است! دیگر چه عملی از این بیشتر؟ چه بسا اینطور که گفته میشود میخواهند این موضوع محکومیتها را به سازمان ملل هم بکشانند پس باید توجه کنیم عمل در روابط بین الملل همین حرفها و بیانیه هاست.
* در میان همه کشورهای عربی، رفتار عراق در امضا کردن بیانیه ضد ایرانی اتحادیه عرب بسیار سوالبرانگیز است، هر چند مقامات این کشور با بیان اینکه برخی از بندها را از بیانیه مذکور حذف یا تعدیل کردند، در صدد توجیه امضایشان برآمدند، اما چرا عراق اینچنین عملی از خود نشان داد؟
** با اینگونه حرفهاعملشان توجیه نمیشود! قطعا عراق باید پاسخگوی اینکه چرا علیه بیانیه اتحادیه عرب موضع گیری نکرده و بالعکس با سایر کشورهای عربی همراه شد، باشد.
با توجه به کمک هایی که جمهوری اسلامی ایران چه به دولت و چه به ملت عراق در راه مبارزه با تروریسم کردهاست، حداقل از این کشور (عراق) انتظار میرفت به اندازه لبنان و حتی بیش از لبنان در قبال آن بیانیه عکسالعمل نشان میداد. این رفتار عراق موضوعی است که وزارت خارجه باید پیگیر آن باشد.
* ولی تاکنون واکنشی از سوی وزارت خارجه ایران و گلایهای که نسبت به عراق شود نداشتیم.
** این که من این اعتراض را میگویم خود یک واکنش است.
* با توجه به اینکه موضوع نشست فوقالعاده اخیر سازمان همکاریهای اسلامی در جده توسط ریاض و با عنوان حمله به سفارت عربستان مطرح شده بود، مشخص بود که قرار است ایران در آن نشست محکوم شود.برای همین برخی معتقدند که کشورمان نباید دعوت ریاض را میپذیرفت و به اجلاس میرفت، چون حضور یک نماینده از کشورمان در آن شرایط به منزله تایید این بیانیهها از سوی خود ماست.
** مطمئنا حضور ایران به معنی تایید این محکومیت نیست چون در هر صورت در آنجا رای گیری صورت گرفت و ما هم به مخالفت با بیانیه پرداختیم.
* به هر حال نفس این حضور به رسمیت شناختن یک نشست ضدایرانی تعبیر میشود.
** سازمان کنفرانس اسلامی سازمانی رسمی است و ایران هم عضو رسمی این سازمان است. از طرفی کشورما قاطعانه به مخالفت با برخی اظهارات و رفتارهای خصمانه در آن اجلاس برخاست. البته درباره اینکه چه کسی و در چه سطحی در این کنفرانس شرکت کند بحثهای زیادی شد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم.
* یعنی چون کنفرانس، مربوط به وزرا بود، عدم حضور وزیر خارجه ایران یک پیام داشت.
** دقیقا همین طور است.
* حضور آقای عراقچی در سازمان همکاریهای اسلامی تا چه اندازه توانست بیانیه ای که علیه ما صادر شد رانسبت به سایر بیانیههای مشابه تعدیلتر کند؟
** کشورهای اسلامی تصمیمشان را در محکومیت ایران از قبل گرفته بودند. البته حمله به سفارت عربستان به گونهای است که هیچکس نمیتواند موافق آن باشد، حتی خود ما هم این حرکتها را محکوم میکنیم. اما اینکه در بیانیه مذکور یکسری مطالبی مثل دخالت ایران در کشورهای عرب را مطرح کردند، توطئههایی بود که عربستان طراحی کرده و تازمانی که عقل بر آنها(عربستان) حکمفرما نشده این توطئهها ادامه دارد.
* اینکه گفته شود کشورهای عربی در اتفاقات اخیر بیشتر به سمت عربستان گرایش دارند، را میشود قبول کرد، اما مجموعه کشورهای اسلامی چه طور؟آنها تا چه میزان به جای هواداری از عربستان خواهان کاهش تنش بین ایران و سعودیها هستند؟ آیا آنچه که در سازمان همکاری اسلامی رخ داد، نشانهای از تلاش کشورهای اسلامی در این کاهش تنش داشت؟
** قدر مسلم کشورهای اسلامی،طرفدار تنش بین ایران و عربستان نیستند منتها عملی که در حمله به سفارت عربستان انجام شده، آن قدر زشت است که آنها را مجبور به محکومیت این حمله کرده است. عاملین حمله به سفارت، لابد به خیالشان میخواستند تا به عربستان ضربه بزنند، اما دیدید که چه خدمت بزرگی به عربستان کردند تا جایی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و کشورهای اسلامی، از عربستان حمایت و همه علیه ایران موضعگیری کردند.
* برعکس این موضوع هم مطرح میشود؛ اینکه مخالفین داخلی دولت یازدهم بعداز اجرای برجام و توفیق سیاست خارجه، از وقوع چنین رویدادی خوشحالند، چون موفقیت تمام قد ایران به خاطر مسئله عربستان تحت الشعاع قرار گرفت.
** اگر این موضوع هم صحت داشته باشد باید بدانند که آنها به عربستان خدمت بیشتری کردند و به منافع ملی ایران ضربه زدند.
* پیشتر، چندین کشور مثل روسیه، آمریکا، ژاپن و پاکستان درباره میانجیگری بین ایران و عربستان اعلام آمادگی کرده بودند، به نظر شما کدام یک میتوانند نقش میانجیگر را در این رابطه بهتر ایفا کنند؟
** میانجی زمانی میتواند موفق شود که دو طرف درگیر، خواستار کاهش تنش باشند.
درحال حاضر برداشت ما این است که عربستان به دنبال آشوب در منطقه است و آشوبگری را به نفع خودش میداند. عربستان میخواهد مشکلات جدی که در درون کشور با آن مواجه است را به خارج منتقل کند. گفته میشود یکی از دلایلی که عربستان به یمن حمله کرد به خاطر انتقال بحران از داخل کشورش به بیرون است. برخوردهایی که در حال حاضر سعودیها میکنند، عمدتا با همین استراتژی آشوبگری است چون این روش را به نفع خودشان میدانند پس در چنین شرایطی، مطلبی به نام میانجیگری نمیتواند مطرح باشد.
* فارغ از این نگاه مغرضانه عربستان، با توجه به اینکه ایران همیشه خواستار بهبود روابط با تمام کشورهاست، ما کدام یک از این داوطلبین میانجیگر را ترجیح میدهیم؟
** فرقی نمیکند. وقتی که اصل میانجیگری زیرسوال است اینکه میانجیگر کیست مهم نیست.
* حرف شما صحیح، اما اگر فرض را بر این بگیریم که اصل میانجیگری رعایت شود، کدام یک از کشورها میتوانند به عنوان میانجیگر خوب مطرح شوند؟
** بستگی به عملکرد این کشورها دارد.
* در صحبتهایتان اشاره داشتید به اینکه عربستان خواستار تداوم تنش است. شاید همین موضوع یکی از پاسخهای این سوال من هم باشد که چرا علیرغم خویشتنداری مقامات کشورمان، لفاظیها و جنجالهای عربستان و عادلالجبیر علیه ایران همچنان ادامه دارد.
** یکی از دلایل همان طور که گفتم این است که «شهر آشوبی» یکیاز استراتژیهای عربستان است. اما شاید دلیل دیگر، بیتجربگی حاکمین جدید باشد. در واقع عربستان با دوران ملک عبدالله فاصله دارد. اما فکر میکنم همین اقدامات اشتباه، درس بزرگی به دولتمردان عربستان خواهد داد و یاد میگیرند در دراز مدت با شهر آشوبی نمیتوانند منافعشان را تامین کنند.
* پیشتر درباره سیاستهای آمریکا در قبال عربستان و اینکه آیا رویکرد حمایتی آنها بعد از برجام نسبت به عربستان تغییر خواهد کرد یا نه،نظرات مختلفی بیان میشد. اخیرا عادل الجبیر در لفافه گفته چنانچه لازم باشد به سمت خرید تسلیحات هستهای نیز پیش میرود که این گفته با واکنش دولت آمریکا و جان کری مواجه شدتا جایی که وزیر خارجه آمریکا گفته است اگر عربستان به سمت تسلیحات هستهای گام بردارد تنبیهات سختی را برای او در نظر خواهد گرفت. این اظهارنظر آمریکا علیه عربستان را ناشی از فاصله گرفتن این دو کشور از یکدیگر و در واقع تغییر روابط خوب گذشتهشان، توصیف میکنید؟
** برای آمریکا کشورها تفاوتی ندارد. استراتژی دولت آمریکا منع گسترش سلاحهای اتمی است. بدیهی است هر کشوری که چنین چیزی را بخواهد با آن مخالفت میکند. پس این واکنش چیز عجیبی نیست و ربطی به روابط این دو کشور ندارد.
* به ائتلافی که اخیرا عربستان برای مبارزه با تروریسم شکل داده بپردازیم. چه شد که سعودیها دست به چنین کاری زدند و چه قدر این ائتلاف کارایی و دوام خواهد داشت؟
** این ائتلاف اساسا مسئله مبهمی است، وقتی در جایی قرار است ائتلافی تشکیل شود، سران کشورها در یک محل جمع میشوند، اجلاس تشکیل داده و سپس نتیجه اجلاس را به صورت بیانیه اعلام میکنند که دیدیم چنین اتفاقی اساسا در باره ائتلاف عربستان نیفتاد و به یکباره محمدبن سلمان آمد و گفت که ائتلاف را تشکیل دادیم! کسی نیست بپرسد این ائتلاف در کجا تشکیل شده؟!
ظاهرا تلفنی فقط با چند تن از این رهبران تماس گرفته اند. بنابراین اصل شکلگیری این ائتلاف مستحکم نیست. نکته بعدی آنکه، ائتلاف آنها به جایی نمیرسد. مگر عربستان درباره یمن ائتلاف تشکیل نداد؟ خب نتیجهاش چه شد و به کجا رسید؟
ائتلاف اخیرهم اساسامعلوم نیست که برای چه صورت گرفته؟ میگویند ائتلاف ضدتروریسم!! آیا عربستانیها حاضرند که با داعش و القاعده بجنگند درحالی که خودشان از حامیان آنها هستند. پس این ائتلاف خیلی مبهم است و به نظر میآید که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته باشد تا واقعی!
* گفته میشود خیلی از 34 کشورکه نامشان در این ائتلاف بوده است، از این موضوع ابراز بیاطلاعی کردهاند
** بله! خیلی از این کشورها ائتلاف را تکذیب کردند و معتقد به آن نیستند.
* عربستان اعلام کرده که ائتلاف عربی به رهبری این کشور آماده عملیات زمینی در سوریه هم هست. این موضوع را چه قدر جدی ارزیابی میکنید؟
** این ادعا بسیارعجیب است چون به نظرمی آید، اساسا ورود نیروی زمینی به سوریه برابر با خسارتهای جانی بسیار است. عربستان پیش از این در یمن و حمایتهایی که از تروریسم داشته، خسارتهای مالی زیادی را پرداخت کرده است و حالا خسارتهای جانی را هم با این کار به آن اضافه میکند.
البته در مورد اینکه آیا عربستان میخواهد نیروهای زمینی را وارد سوریه کند، یک فرضیه دیگر نیز مطرح است، فرضیهای با این عنوان؛ آیا این کشورازنیروهای عربستان به سوریه لشکر میفرستد و یا اینکه از کشورهای مختلف مزدور میگیرد؟
* جنگ قدرت در عربستان تا کجا ادامه خواهد یافت و آیا ملک سلمان میتواند جانشینی پسرش را محقق کند؟
** قبل از اینکه بخواهیم نظری در این باره بدهیم باید ببینیم عربستان از این بحرانهایی که خودش برای خودش ساخته چگونه بیرون میآید تا بنا به رویکردی که نسبت به نوع برخورد با این بحرانها میشود درباره آینده جانشینی ملک سلمان بتوانیم قضاوت کنیم.
* قطعنامه اخیری که بعد از اجلاس واشنگتن، در شورای امنیت برای سوریه به تصویب رسیده است را چگونه ارزیابی میکنید؟و فکر میکنید بیشتر خواستههای کدام یک از کشورهای ایران و عربستان در این قطعنامه تامین شد؟
** با توجه به اطلاعاتی که وجود دارد خواسته ایران خیلی جدیتر در این قطعنامه مطرح شده است. اولا فراموش نکنیم که جان کری، هم در اجلاس واشنگتن و هم در مصاحبهاش گفت که این قطعنامه در واقع همان طرحی است که ایران از قبل داشت.
این طرح همان طرحی است که دکتر ظریف برای سوریه مطرح کرد و این قطعنامه دقیقا در همان چارچوب است.
یک نکته دیگر؛ در اجلاس آمریکا که بعد از آن، قطعنامه سازمان ملل تصویب شد، دولت اردن که در واقع مسئول تشخیص گروههای تروریستی در اجلاس بود، سپاه پاسداران ایران و سپاه قدس را نیز جزو گروههای تروریستی گذاشته و این موضوع را در آن جمع ارائه داد. بعد از این کار، دکتر ظریف بسیار عصبانی میشود و میگوید: اگر شما این دو نهاد را جزو گروههای تروریستی میگذارید من هم میگویم سازمان امنیت عربستان و سازمان امنیت امارات را هم جزو گروههای تروریستی بگذارید این عکس العمل ظریف، به طور کلی باعث شد تا جان کری موضوع را جمع کند یعنی جان کری مانع از پیشنهادی که اردن درباره تروریستی خواندن سپاه پاسداران در اجلاس واشنگتن ارائه داد،شد. بنابراین باید گفت که نتایج اجلاس واشنگتن تماما به سود ایران بود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=25870
ش.د9405462