تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۶۶۷
مروری بر رابطه علی لاریجانی و جبهه پایداری
پایگاه بصیرت / مهدي قديمي
(روزنامه شرق - 1395/03/22 - شماره 2604 - صفحه 6)

گروه سياست - جدایی اصولگرایان از لاریجانی همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، بلافاصله بعد از تعیین سرنوشت کرسی ریاست مجلس کلید خورد. حالا دوباره دوگانه اصولگرایان مجلس نهم که از دو طیف «رهروان» به رهبری جلالی و زعامت معنوی لاریجانی و طیف موسوم به «اصولگرایان» به رهبری حداد تشکیل می‌شد، دوباره شکل گرفته است. هرچند حداد و لیدرهای فراکسیون او نظیر زاکانی، نادران، آقاتهرانی، زارعی، حسینیان و بسیاری دیگر از چهره‌های منتسب به جمعیت رهپویان و جبهه پایداری، نتوانستند به مجلس دهم راه پیدا کنند، اما همچنان، باقی‌مانده‌های این جمع بر سر مواضع پیشین هستند و به همراه اندک یارانی که توانسته‌اند وارد مجلس دهم شوند، سودای ادامه مسیر سابق را در سر دارند؛ مسیری که از همان ابتدای رقابت‌های انتخاباتی در قم آشکار شد.

زمانی که فهرست اصولگرایان قم بدون نام علی لاریجانی منتشر شد و فقط اصلاح‌طلبان و جامعه مدرسین او را در فهرست خود قرار دادند، همه‌چیز روشن بود. بنا بر این بود که امیرآبادی‌فراهانی (چهره نزدیک به جبهه پایداری) در کنار حجت‌الاسلام آشتیانی و حجت‌الاسلام ذوالنور به‌عنوان فهرست سه‌نفره اصولگرایان به مجلس بروند و رقابت با لاریجانی را قبل از شروع مجلس تمام کنند. اما سنگی که برداشته بودند، بزرگ‌تر از آن بود که به هدف بخورد و برآورد رأی قمی‌ها حاکی از این بود که دوباره همان نتایج مجلس نهم محقق خواهد شد. در انتخابات مجلس نهم هم ذوالنور از جبهه پایداری کاندیدا شده بود.

در آن انتخابات، لاریجانی و آشتیانی رأی آوردند و امیرآبادی تازه‌وارد هم توانست با پشت‌سرگذاشتن ذوالنور که برای شرکت در انتخابات از سمت خود در سپاه کناره‌گیری کرده بود، به بهارستان برسد. این‌بار هم اگر همان سه‌گانه لاریجانی، آشتیانی و امیرآبادی به مجلس می‌رفتند، دومین شکست ذوالنور رقم می‌خورد و برای اینکه چنین نشود و لااقل در توازن نیروی قمی‌ها، کفه به نفع پایداری سنگین‌تر شود، رئیس جامعه مدرسین وارد کار شد. آیت‌الله یزدی از آشتیانی خواست تا به نفع ذوالنور کناره‌گیری کند. فردای انتخابات اما امیرآبادی، در گفت‌وگو با دانشجونیوز، به گونه‌ای سخن گفت که گویی او، ذوالنور و آشتیانی شانس‌های اصلی بوده‌اند و کناره‌گیری آشتیانی باعث شده که لاریجانی مجددا بتواند به مجلس راه پیدا کند.

امیرآبادی گفته بود: «آقای لاریجانی چون حضورش در قم کمتر بوده، در ایام انتخابات یکباره حضورش بیشتر شد. همه ادارات هم به کمکش آمدند و همایش‌های زیادی برگزار کردند. مردم اینها را دیدند. بنده که همه جلسات استان را بدون استثنا شرکت می‌کردم، در این همایش‌ها شرکت نکردم. شهردار قم بعد از دهه فجر، جلسه بزرگی برای افتتاح پروژه‌ منوریل گذاشت؛ موردی که خود این دوستان با آن مخالف بودند! هرچه جلوتر رفتیم، بدبینی‌ها هم بیشتر شد. اینها قبل از انتخابات بود. شورای تأمین استان در ایام انتخابات منطقه‌ای را مشخص و اعلام کرد کسی حق ندارد ستاد تبلیغاتی در این محدوده بزند. آقای لاریجانی اما در اینجا ستاد زد. من نامه اعتراضی نوشتم. بعد از سه روز دیدند که نمی‌توانند آن را جمع کنند. برای همین مصوبه را عوض کردند! ما نامه نوشتیم که شما زورتان نرسید، اما ما تحریم می‌کنیم و در اینجا ستاد نمی‌زنیم.

من اگر جای آقای لاریجانی بودم حتما جلو این رفتارهای ستادم می‌ایستادم. استقلال به این معنا نیست که هر کسی آمد و از اسم ما استفاده کرد، چیزی نگوییم. بالاخره کسی که مستقل است اصولی در انتخابات دارد. اگر سازمان مجاهدین از من حمایت می‌کرد من نباید چیزی می‌گفتم؟ در قم بعضی‌ها گفتند می‌خواهیم با بنایی و لاریجانی فهرست بدهیم. گفتم من قبول ندارم. خیلی از کاندیداها گفتند با هم پوستر بزنیم، گفتم نه. به طرز عجیبی این دوره شام انتخاباتی زیاد دادند! همان نامزدهایی که شام دادند، بعضی‌شان با لاریجانی پوستر چاپ کردند. همه اینها مؤثر بود. آقای لاریجانی تلاش کرد بنایی را در جامعه مدرسین قرار دهد و رفتن بنایی و نرفتن ما عاملی بود که مردم نسبت به آن واکنش منفی داشتند.

وقتی انصراف آقای آشتیانی اعلام شد ما شدیم دو نفر؛ بنده و آقای ذوالنور. یک نفر را باید پیدا می‌کردند. چون کسی نبود مردم یا بنایی را می‌نوشتند یا لاریجانی، که مردم ترجیح دادند لاریجانی باشد. به نظرم با این انصراف، یک‌جا برای لاریجانی خالی شد. دلیل انصراف هم این بود که رئیس جامعه مدرسین گفته بودند به نفع ذوالنور انصراف دهید».

خط‌ و نشان‌های بعد از انتخابات

اما امیرآبادی در ادامه این گفت‌وگو یک نکته دیگر هم گفته بود که نشان می‌داد با وجود راهیابی لاریجانی به مجلس دهم و با وجود نیاز اصولگرایان به او برای ندادن سکان مجلس به اصلاح‌طلبان، همچنان مرزبندی‌های گذشته به قوت خود باقی است. او گفته بود: «باید مشخص شود کی انقلابی هست و کی نیست. باید به این سمت‌وسو برویم. انقلابی یا غیرانقلابی، اصولگرا و اصلاح‌طلب دیگر با هم قاتی شده است. افراد مواضعشان را شفاف کنند. واقعیت این است که یک‌سری منتقد دولت هستند و یک‌سری حامی دولت. بااین‌حال رفتارهای برعکس در مجلس شاهد هستیم، فکر می‌کنم باید اسم فراکسیون اصولگرایان مجلس دهم را بگذاریم «من انقلابی‌ام»! باید در قالب ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب باشد.

عملا باید ثابت کنیم. با حرف نمی‌شود. نگوییم امام‌خامنه‌ای و جور دیگری عمل کنیم. باید یک فراکسیون قوی با افرادی که به آرمان‌ها و ارزش‌ها پایبند هستند و هر روز رنگ عوض نمی‌کنند، تشکیل دهیم. جمع می‌شویم با هم. حسنش این است که ما شخص‌پرست نیستیم. بالاخره جمع می‌شویم». برای اینکه بفهمیم منظور از عباراتی همچون «هر روز رنگ عوض‌کردن» چیست هم نیازی نبود راه دوری برویم. در روزهای انتخابات همه اصولگرایان متمایل به حداد، طیف لاریجانی را با همین واژه‌ها توصیف می‌کردند و پس از شکست اصولگرایان در تهران نیز حداد در آخرین جلسه فراکسیونش گفت تهران را باختیم، ولی نان به نرخ روز خور نبودیم.

قصه از کجا شروع شد؟

اما ماجرای حداد و لاریجانی و دوطیفی که حول این دو گرد هم آمده بودند، تنها مربوط به حمایت از دولت روحانی و برجام نبود. ماجرا از مجلس هشتم شروع شد. جایی که لاریجانی در رقابت بر ریاست مجلس گوی سبقت را از حداد ربود و در رأس منتقدان دولت احمدی‌نژاد در پارلمان اصولگرایان قرار گرفت. او حتی رقابت برای نشستن بر کرسی ریاست فراکسیون اصولگرایان را نیز از حداد برد تا حامیان احمدی‌نژاد مجبور شوند زیر پرچم حسینیان، در دل فراکسیون اصولگرایان، فراکسیونی با نام «انقلاب اسلامی» برای حمایت از دولت احمدی‌نژاد ایجاد کنند. فراکسیونی که ریشه در «رایحه خوش خدمت» داشت و خود نیز نطفه شکل‌گیری جبهه پایداری شد. در ماه‌های پایانی مجلس هشتم و قبل از آغاز به کار مجلس نهم، جلسه سؤال از احمدی‌نژاد اوج فعالیت طیف میانه‌روی اصولگرایان برای اعاده حیثیت مجلس اصولگرا و اعلام برائت از حامیان احمدی‌نژاد بود.

یک ماه بعد از آن جلسه، طیف حامی احمدی‌نژاد که حالا توانسته بودند نماینده‌هایی را هم از شهرهای مختلف وارد مجلس کنند و سهم درخور توجهی از فهرست ٣٠ نفره تهران را نیز به خود اختصاص داده بودند، برای بازنشاندن حداد به کرسی ریاست به تکاپو افتادند. کاظم جلالی آن روزها در «خبر آنلاین» در یادداشتی نوشته بود: «حدود صد نفر از منتخبان مجلس نهم کسانی هستند که بر اثر اعمال سلیقه‌های برخی نحله‌های اصولگرایی نتوانستند در فهرست جبهه متحد قرار گیرند و اتفاقا سخت از این نوع عملکرد شورای مرکزی جبهه متحد دلگیرند و از ما می‌پرسند چطور دیروز که باید در فهرست قرار می‌گرفتیم ما را اصولگرا نمی‌دانستید و امروز که پیروز شده‌ایم، می‌خواهید ما را در صفی قرار دهید که اتفاقا پیش‌قراولان آن علیه ما اقدام کرده‌اند؟ بی‌تردید تشکیل فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت به معنای استفاده از ظرفیت این اصولگرایان مستقل به‌منظور آرمان‌های اصیل اصولگرایی است».

این‌گونه بود که فراکسیون رهروان برای رقابت با جبهه پایداری و حداد در مجلس نهم تأسیس شد. آن روزها چهره‌هایی مانند سالک و دیگر یاران حداد، از لاریجانی انتقاد می‌کردند، می‌گفتند از بودجه‌های مجلس برای این رقابت استفاده می‌شود. سالک معتقد بود تحولاتی برای تأثیرگذاشتن بر انتخابات هیأت رئیسه قوه قانون‌گذاری حتی ازسوی کارمندان و رانندگان مجلس در جریان است.

در مقابل لاریجانی هم از فضاسازی رسانه‌های خاص انتقاد داشت و در یک برنامه خبری بعد از انتخاب رئیس مجلس نهم گفت: «من این را خوب نمی‌دانم که خبرگزاری فارس، مهر و برخی دوستان یا در مسیر کار مجلس یا در انتخابات هیأت‌رئیسه دخالت کردند؛ چراکه این کارها در شأن کار خبرگزاری نیست و پولی که این نهادها می‌گیرند برای انجام چنین کارهایی نیست؛ بنابراین توصیه می‌کنم همان چیزی را که رخ می‌دهد مطرح کنید که این موضوع به نفع‌تان است. شما خبرنگاران نباید آلت فعل دیگران باشید، این کار معنی‌اش این است پولی که به دستگاه‌ها می‌دهند برای چنین کارهایی است، اما این کارها خوب نیست، بس است! در انتخابات هیأت‌رئیسه کارهای نادرستی کردید».

از استیضاح تاریخی تا ٢٢ بهمن قم

بلافاصله بعد از آغاز به کار مجلس نهم هم این مرزبندی شکل گرفت و هنوز بیش از هشت ماه از آغاز به کار این مجلس نگذشته بود که ماجرای استیضاح شیخ‌الاسلام به دلیل استفاده از سعید مرتضوی در رأس سازمان تأمین اجتماعی، چالش را به اوج رساند. حسینیان در دفاع از مرتضوی نطق کرد و اصولگرایان مخالف احمدی‌نژاد علیه مرتضوی سند رو کردند، اما وقتی نوبت به خود احمدی‌نژاد رسید، همه‌چیز را کنار گذاشت و فیلمی از فاضل لاریجانی در حال مذاکره با مرتضوی پخش کرد. فحوای کلامش این بود که چون مرتضوی به پیشنهاد ایشان پاسخ مثبت نداده، این‌گونه با او برخورد می‌کنند.

دیگ جوشان بهارستان به نقطه انفجار رسیده بود که نوبت به پاسخ لاریجانی رسید و او پس از ١٥ دقیقه صحبت‌کردن در نقد مشی و روش احمدی‌نژاد، با گفتن یک «به سلامت» و با اشاره دست به سمت در خروجی صحن، احمدی‌نژاد را به بیرون از مجلس هدایت کرد. یک هفته بعد راپیمایی ٢٢ بهمن در قم، صحنه تسویه‌حساب حامیان احمدی‌نژاد و جبهه پایداری با لاریجانی بود. در حرم حضرت معصومه و هنگام آغاز سخنرانی لاریجانی، سنگ و مهر و کفش به سمت او پرتاب شد. او را بی‌بصیرت خواندند و وقتی کمیته تحقیق به قم اعزام شد، مشخص شد مهاجمان ٢٢ بهمن، شب‌های دهه فجر را در جلسات «بصیرت‌افزایی» گذرانده بودند. سخنرانان این جلسات هم نام‌هایی آشنا برای رهروانی‌های مجلس نهم بودند. از حمید رسایی گرفته تا قاسم روانبخش و جلالی مسئول دفتر آیت‌الله مصباح و چند نفر دیگر از پایداری‌های مجلس نهم.

جابه‌جایی موقعیت و حفظ هویت

انتخابات دولت یازدهم اگرچه ماهیت این دو طیف را تغییر نداد، اما موضع آنها را کاملا دگرگون کرد. حامیان دولت قبل در صف اول حمله به دولت روحانی قرار گرفتند و سرآمدان انتقاد از دولت احمدی‌نژاد، شدند مدافعان دولت روحانی. این‌گونه بود که اولین صف‌آرایی دو طیف اصولگرا در دوران جدید، در روزهای رأی اعتماد عیان شد. وقتی رسایی در مخالفت با کلیات کابینه سخن می‌گفت، ابتدا به جلالی که در دفاع از کابینه از «کاسبان فتنه» نیز سخن گفته بود حمله کرد و انتقاد کرد چرا جلالی، وی و دوستانش در جبهه پایداری را کاسب فتنه خوانده بود. جلالی آن روز گفته بود: «برخی گرایشات در داخل مجلس وجود دارد که ٩٥ درصد مردم را جزء فتنه‌گران می‌دانند ما روی هرکسی که دست می‌گذاریم می‌گویند فتنه‌گر است.

در ابتدای همین دوره مجلس زمانی که می‌خواستیم برای هیأت‌رئیسه انتخابات برگزار کنیم، برخی دوستان آمدند و گفتند که ما در مجلس ٤٠ تا ٥٠ نفر فتنه‌گر داریم یا برخی ساکت فتنه محسوب می‌شوند. البته برخی بر موج فتنه سوار شدند و با فتنه تجارت کردند و بیشتر به فتنه پرداختند». رسایی نیز در نطق خود این‌گونه جواب رئیس فراکسیون رهروان ولایت را داد: «آقایی که پشت تریبون مجلس به ما می‌گویی کاسب فتنه! آیا رهبر شما که بارها از فتنه‌گران سؤال کرده و گفته چرا عذرخواهی نمی‌کنند، کاسب فتنه است؟ برخی با واژه‌سازی و گفتن کاسب فتنه به دنبال به‌فراموشی‌سپردن فتنه هستند».

جلالی هم در پاسخ به او از بازداشت برادرزاده رسایی در حوادث سال ٨٨ سخن گفت و این تنها یکی از ماجراهای آن چهار روز بررسی کابینه بود؛ از پخش شب‌نامه برای رأی‌نیاوردن شش وزیر که در نهایت سه نفر از آنها یعنی نجفی و میلی‌منفرد و سلطانی‌فر رأی نیاوردند و در میان آرای آنهایی که رأی آوردند هم همواره رد پای پررنگ رهروانی‌ها به چشم می‌خورد.

وقتی لاریجانی متهم ردیف اول شد

بلافاصله بعد از رأی اعتماد کابینه، حرکت دولت در مسیر رسیدن به توافق در موضوع هسته‌ای آغاز شد و از همان ابتدا هم دوگانه طیف لاریجانی و طیف حداد در داخل مجلس به‌عنوان حامیان و مخالفان سیاست خارجی دولت مقابل هم ایستادند. هر بار ظریف، عراقچی یا صالحی به مجلس می‌آمدند، صف موافقان و مخالفان کاملا مشخص بود. دوگانه‌ای که وقتی مثلا علی جنتی به مجلس می‌آمد، یا وقتی فرجی‌دانا استیضاح شد، رهروانی‌ها نمی‌خواستند در دفاع از این وجوه دولت انرژی مصرف کنند. اما برجام و اقتصاد دو جبهه‌ای بود که در آن همواره رهروانی‌ها حامی دولت بودند. کار برجام که در وین به پایان رسید، هجمه‌های پایداری و اصولگرایان نیز به اوج رسید. آنها در سخنرانی‌های خود از روحانی، ظریف، عراقچی و صالحی تا علی لاریجانی را به نقد می‌گرفتند.

یک بار علی لاریجانی در جلسه علنی روز شش مرداد سال گذشته از این سخنرانی‌های ضدبرجامی انتقاد کرد و گفت: «گفته‌اند، سگ احمدی‌نژاد و مشایی شرف دارد به لاریجانی؛ من که اشهد ان محمدا رسول‌الله(ص) را گفته‌ام، چطور می‌شود سگ یک نفر به یک مسلمان شرف داشته باشد؟!» اما این پایان ماجرا نبود و وقتی بررسی طرح نحوه اجرای برجام در دستور کار مجلس قرار گرفت، پس از آن روز عجیب و پرهیاهوی نطق مخالفان و موافقان که کار تا بتون‌ریزی روی صالحی نیز پیش رفت، نوبت به روز رأی‌گیری برای اصل طرح رسید. علی لاریجانی در اقدامی انقلابی و در ٢٠ دقیقه با بررسی تنها سه پیشنهاد اصلاحی، رأی‌گیری درباره کل طرح را در دستور کار قرار داد و وقتی رأی اکثریت مجلس، به اجرای برجام داده شد، لاریجانی به متهم ردیف اول داستان برجام برای پایداری‌چی‌ها و مخالفان دولت تبدیل شد.

کریمی‌قدوسی، در‌این‌باره گفته بود: «من از نزدیک شاهد مدیریت آقای لاریجانی در قضیه برجام بودم و او با تمام وجود مایه گذاشت تا رسید به چیزی که یک لکه‌ننگ در قانون‌گذاری جمهوری اسلامی شد. طبق گزارش کمیسیون برجام، نباید حتی یک بند از برجام در کشور اجرا شود؛ زیرا به جز ضرر چیز دیگری برای کشور ندارد. بعد از خواندن گزارش کمیسیون ویژه برجام، آقای لاریجانی طرحی که دو هفته قبل‌تر نوشته بود را در مجلس مطرح کرد و آنجا عده‌ای شروع به سروصدا کردند و در ادامه هم اجازه مطرح‌کردن پیشنهاد به نماینده‌ها داده نشد و در کوتاه‌ترین زمان ممکن این طرح به تصویب رسید. برجام با هیچ‌یک از اصول مندرج در اسلام، قانون اساسی و آرمان‌های انقلاب مطابقت ندارد».

جدایی اجتناب‌ناپذیر

با این احوال بود که قرارندادن لاریجانی در فهرست اصولگرایان قم و تلاش برای حداکثری‌کردن توان مخالفان لاریجانی و دولت در مجلس از سوی برخی محافل در دستور کار قرار گرفت. دستور کاری که اگرچه برای جلوگیری از ریاست عارف، مدتی مسکوت ماند، ولی حالا با تعیین تکلیف کرسی ریاست، نوبت تعیین تکلیف حساب‌های ماضی رسیده است. آنها به دنبال تسویه‌حساب هستند و رهروانی‌ها هم که این را به‌خوبی می‌دانند، از هم‌اکنون زمزمه‌های فراکسیون سوم را پررنگ کرده‌اند. رهروانی‌ها نه به دلیل اینکه در ماجرای ریاست مجلس با عارف به تقابل برخاستند، بلکه به همان دلایلی که باعث می‌شد در دفاع از جنتی و فرجی‌دانا، احتیاط کنند، امروز هم در قرارگرفتن زیر چتر امید، احتیاط می‌کنند. اما قطعا نمی‌توانند زیر چتر کسانی که محور وحدتشان، تلاش برای حذف لاریجانی بوده است نیز سکنی پیدا کنند. این‌گونه است که جدایی رهروان از اصولگرایان، گزینه اجتناب‌ناپذیر برای هر دو طرف است.

http://www.sharghdaily.ir/News/95054

ش.د9500713