گروه سیاسی: به حق چیزهای ندیده و نشنیده ! تصور کنید که اصولگرایان بخواهند در انتخابات ریاست جمهوری 96 رقابت را رها کرده و از حسن روحانی حمایت کنند ! این حرفی است که این روزها برخی از خود آن ها می زنند، یعنی حسن روحانی آنقدر بی رقیب شده که اصولگرایان ممکن است خودشان را سنگین و رنگین نگه دارند و کاندیدایی معرفی نکنند؟
البته ناگفته نماند در مقابل این گروه از اصولگرایان، یک دسته از آنها نیز می گویند، شاید در انتخابات سال 96، برای رقابت با روحانی، از یک کاندیدای جدید پردهبرداری کنیم.
به هرروی اگر هرکدام از این دونظر را هم که بپذیریم به یک نتیجه واحد می رسیم. آن نتیجه واحد این است که نه خبری از "قالیباف" و حمایت از اوست، نه "جلیلی" چنگی به دل محافظه کاران می زند و نه روی هیچ یک ازآن کاندیداهای اصولگرایی که نامزد ریاست جمهوری شدند و رای نیاوردند! میشود حساب باز کرد.
در واقع در خوشبینانه ترین حالت، اصولگرایان از یک نفر به غیر از چهره های قبلی برای ریاست جمهوری حمایت می کنند. البته اگر اساسا بخواهند حامی کاندیدایی برای ریاست جمهوری شوند!
لابد اصولگرایان در خیمه آفت قحط الرجالی افتاده اند و از همین روی است که اکنون عصابهدست در تاریکی به دنبال کاندیدایی میگردند تا بلکه از طریق او یارای رقابت با حسن روحانی را داشته باشند. حتی جناح راست برای انتخابات ریاست جمهوری 96به گونه ای از تاب افتاده و توان برگزیدن یک نامزد از جنس ارزش های اصولگرایی را از دست داده که ممکن است به ناچار و از بابت حفظ موقعیت سیاسی، فریاد "لبیک یا حسن روحانی" نیز سر دهد!
در واقع این روزها محافظه کاران دست دست می کنند تا شاید یک نامزد جدید اصولگرا بشود منجی آنها. اما فعلا پیدا نشده که نشده.
برای همین باید به محمدرضا خاتمی نایب رییس مجلس ششم حق داد که اخیرا گفته :" اصولگرایی چه میکند؟ به محض اینکه عضوی از این جریان مقداری زاویه پیدا میکند از این جریان حذف و تکفیر میشود. علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، مرحوم حبیبالله عسگر اولادی و عماد افروغ از جمله آنها بودند."
کاسه چه کنم چه کنم اصولگرایان
در واقع طرد شدنهای چهرههای منتقد اصولگرا از یک سو و رشد و شیوع تفکرات تعصبی (در این طیف) از سویی دیگر، باعث شده تا تنها چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اصولگرایان کاسه چه کنم چه کنم به دست گیرند و به مانند جستجوی سوزنی در انبار کاه، همچنان مستاصل از معرفی یک کاندیدای اصولگرا باشند. آنهم کاندیدایی با وزن معقول و در قد و قامت رقابت با حسن روحانی!
البته شاید اصولگرایان چوب همان چهره اسطوره ای دولت پاکدستان و " مهرورزی" های آن روزهای محمود احمدینژاد را هم می خورند. همانی که در سال 84 و 88 تمام قد از او حمایت کردند، کسی که با بلیت اصولگرایی مجوز ورود به صحنه سیاست و ریاست را از آن خود کرد ولی وقتی خودش لژنشین جایگاه مجریه شد، خیلیها را در حسرت همنشینی در کنار خویش گذاشت. احمدینژاد مهرههای اطرافش را طوری چید که به مذاق اصولگرایان خوش نیامد. تا جاییکه الان همه شان از احمدینژاد تبری می جویند و احمدینژاد نیز از آنها.
به هر حال اکنون دست اصولگرایان برای بازی های سیاسی 96 بسته است. اما چرا ؟
ازطرفی چه بخواهیم چه نه هنوز هم هستند کسانی که معتقدند می توانند یک چهره جدید در میان اصولگرایان رو کنند که با حسن روحانی مبارزه سیاسی کند. اما او کیست؟ و چرا گزینههای اصولگراو نامزدهای ناکام سابق ریاست جمهوری باب میل نیستند؟
فیاض زاهد استاد دانشگاه پاسخ این پرسش ها را به ما میدهد.
چرا برخی اصولگرایان، روحانی را به احمدینژاد ترجیح می دهند؟
فیاض زاهد درباره اینکه چرا ممکن است برخی اصولگرایان در انتخابات 96 به ناچار از روحانی حمایت کنند و کاندیدای خاصی نداشته باشند به آفتاب یزد گفت:" اصولگرایان بعد از اتفاقات دوران احمدینژاد به شدت لطمه دیدند، اصولگرایان خجالت می کشند که بگویند احمدینژاد از نردبان آنها بالا رفته ولی بعد از آن، نردبان را هول داد و اجازه اینکه باقی اصولگرایان با او صعود کنند را نداده است. احمدینژاد عملا بسیاری از اصولگرایان را به جمع خودش راه نداد. امری که باعث شد جریان انحرافی بودن یاران احمدینژادرا بر سر زبان ها بیندازد، در واقع طرح جریان انحرافی بیش از آنکه یک دغدغه اعتقادی باشد براثر سهم خواهی اصولگرایان مطرح شد. از سویی احمدینژاد نسبت به اصولگرایان نگاه متفاوتی درمورد زنان، حوزه فرهنگ و مناسبات اجتماعی داشت؛ موضوعی که یکی دیگر از دلایلی است تا آنها تخم مرغ هایشان را در سال96 در سبد احمدینژاد نگذارند. "
وی افزود: "اما اصولگرایان یک مشکل اصلی دیگر هم دارند و آن اینکه تفکرات آنها با لایه های مختلف جامعه ارتباط برقرار نمی کند، حرف ها و مانیفست اصولگرایان، قدیمی و کهنه است. آنها به سوالات جدید پاسخ قدیمی و کهنه می دهند. تفکر اصولگرایان حتی برای نوه های خودشان نیز جذابیت ندارد و این خطر بزرگی است که آنها از آن آگاه هستند."
زاهد ادامه داد:"از سویی رفتار قابل احترام روحانی نسبت به اصولگرایان و احترامی که به آنها گذاشته شده وهمین طوراستفاده از برخی چهره های راست سنتی در کابینه دولت یازدهم و ارتباطات نیم بندی که حسن روحانی همچنان با جامعه مدرسین و علمای قم دارند، در گرایش برخی از اصولگرایان نسبت به او بی تفاوت نیست. بخصوص که روحانی رابطه بسیار خوبی با برخی اصولگرایان سنتی مثل علی لاریجانی و ناطقنوری دارد. همه این ها به روحانی، این ویژگی را میدهد تا همچنان بین الجناحین بماند. "
این استاد دانشگاه ادامه داد:" برای همین ممکن است برخی از اصولگرایان تا زمان بازسازی دوباره خود و پشت سر گذاشتن خاطرات احمدینژاد از ذهن مردم، با روحانی بسازند!»
فتاح کاندیدای جدید اصولگرایان؟!
فیاض زاهد همچنین درباره این که اصولگرایان گفته اند "ممکن است چهره ای جدید را برای سال 96 به عنوان کاندیدای اصولگرایان معرفی کنیم" گفت:" درمیان تیم احمدینژاد که نزدیک به برخی نهادهانیزهست،پرویز فتاح «رییس کمیته امداد» برای عده ای چهره ای جذاب است، چون او از سویی یک نوع ساده زیستی نزدیک به تصویر انقلابیون اواخر دهه 50 و اوایل دهه60 را تداعی می کند وازسوی دیگر کمیته امداد یک شبکه ملی با قدرت بالاست وآقای فتاح در چنین شرایطی ممکن است مورد توجه برخی از مقامات عالی رتبه کشوری نیز قرار گیرد."
قاسم سلیمانی هشیارتر از نامزدی برای ریاست جمهوری است
زاهد درباره اینکه آیا «سردار قاسم سلیمانی» را می توان آن چهره جدید اصولگرایان دانست؟ پاسخ داد: « قاسم سلیمانی هشیارتر از آن است که اعتبار و سابقه و اعتماد ملی خودش را در دایره سیاست بریزد."
وی اضافه کرد :" اگر قاسم سلیمانی از قهرمان محبوب ایرانیان تبدیل به یک رقیب برای جریان اصلاح طلب شود در فضای عمومی و افکار رسانهای مورد پرسش قرار میگیرد، بنابراین فکر نمیکنم او و اصولگرایان علاقه مند به این باشند که یک چهره نزدیک به اسطوره، تبدیل به یک کنشگر سیاسی شود. چرا که هر سیاستمدار وارد باران سیاسی شده، خیس خواهد شد."
زاهد تاکید کرد: " جامعه ما همان طور که به جمله «من یک حقوقدان هستم و نه یک سرهنگ» واکنش نشان داد و آرا را به سبد روحانی ریخت، اینبار هم به نظر نمی آید روی خوش به پوشیدن جامه ریاست جمهوری برتن یک نظامی نشان دهد برای همین فکر می کنم که اتاق فکر اصولگرایان نیز به این موضوع اشراف دارد."
قالیباف همان سال 84 شانس داشت
فیاض زاهد درباره حمایت اصولگرایان از قالیباف در کاندیداتوری ریاست جمهوری 96 اظهار کرد: « اگر قالیباف در همان سال 84، با اشتباه و فشار برخی نیروهای شبه پادگانی رو به رو نمیشد بالاترین شانس رئیس جمهوری را داشت، اما بعدها با آمدن احمدینژاد و سپس تکرار کاندیداتوری خود و مناظره اش باحسن روحانی و همینطور عملکرد توام با ابهامات مدیریتی و مالی در شهرداری تهران، شانس حمایت اصولگرایان را از دست داد ".
سعید جلیلی هم حمایت نمیشود
این استاد دانشگاه درباره سعید جلیلی واینکه ممکن است او در سال 96 کاندیدای محافظه کاران شود، گفت:" سعید جلیلی نماد ناکارآمدی و وضعیت بحرانی 8 ساله احمدینژاد است و از طرفی او از حمایت معنوی آیت الله مصباح برخوردار است؛ حمایتی که برای افکار عمومی علیه او تمام میشود."
زاهد افزود :" جلیلی عهدهدار مسئولیت برجام بود، او از سوی چهرههای راست سنتی مثل آقای ولایتی متهم به این شد که فن مذاکره بلد نبوده و در اجلاسهای مختلف هسته ای از تاریخ اسلام میگفت و با بیانیهای علیه ایران بازمیگشت. بنابراین کار آقای جلیلی در همان دوران تمام شد."
شاید به همین دلیل و سوخته شدن تمام گزینه های قدیمی اصولگرایی مثل " قالیباف، سعید جلیلی، حداد عادل و... " است که اصولگرایان به فکر یک کاندیدای جدید هستند وچه بسا اگر نامزدشان! پیدا نشود موضع خود در قبال روحانی را با سکوت و یا حمایت نمایشی و زبانی، تعدیل کنند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=39817
ش.د9500846