(روزنامه همشهري ـ 1395/03/10 ـ شماره 6830 ـ صفحه 32)
هر جمعه، تنها چند متر دورتر از مجسمه بيل كلينتون رئيسجمهور سابق آمريكا كه دستهايش را روي سينه درهم گره زده، صدها جوان با محاسن بلند، درون يك فروشگاه سابق مبلمان كه حالا به يك مسجد تبديل شده، نماز ميخوانند. اين مسجد يكي از چندين مسجدي است كه با پول دولت عربستان در كوزوو ساخته شده و همانند ديگر مساجد، متهم است كه 17 سال بعد از حمله مورد حمايت آمريكا كه كوزوو را از چنگ صربها رها كرد، وهابيگري ـ ايدئولوژي افراطي كه عربستان سعودي خانهاش به حساب ميآيد ـ را تبليغ ميكند و توسعه ميدهد. از زمان آزادي كوزوو، پول و نفوذ سعوديها اين جامعه سابقا مداراگر را كه در لبه اروپا قرار داد به كانون بنيادگرايي و مسيري براي صدور جهادگران افراطي تبديل كرده است. حالا كوزوو، درست مثل ديگر مناطق اروپا، به خوبي خطر افراطگرايي را احساس ميكند. در 2 سال گذشته، پليس 314 كوزوويي را كه شامل 2 بمبگذار انتحاري، 44 زن و 28 بچه ميشوند، شناسايي كرده كه به خارج از كشور سفر كردهاند تا به گروه تروريستي داعش بپيوندند؛ اين آمار، بزرگترين آمار به نسبت سرانه در تمام كشورهاي اروپايي است.
به گفته مقامات كوزوويي، بمبگذاران انتحاري توسط شبكهاي از افراد و انجمنهاي سري جذب شده و آموزش ديدهاند كه از طريق شبكهاي پنهاني و تو در تو از بنيادهاي خيريه، افراد ناشناس و حتي وزارتخانههاي متعلق به عربستان سعودي و ديگر كشورهاي خليج فارس تأمين مالي ميشوند. فاتوس ماكولي، مدير بخش ضد تروريسم پليس كوزوو ميگويد: «آنها مروج اسلام افراطي بودهاند. آنها پول زيادي هزينه ميكنند تا اسلام افراطي را تبليغ كنند و كارشناسان و خطباي سلفي و وهابي را با هدف جذب جوانان و افراد آسيبپذير به اينجا آوردهاند. آنها مخاطبان خود را به اسلام افراطي و بنيادگرايانه نزديك كردند و در نتيجه آنها هم بنيادگرا و افراطي شدند.»
بعد از 2 سال تحقيق، پليس 67 نفر را متهم كرده است، 14 را دستگير كرده و 19 مؤسسه به ظاهر اسلامي را به اتهام اقدام عليه قانون اساسي، نفرتپراكني و جذب نيرو براي تروريستها بسته است. آخرين حكم عليه افراد بازداشت شده، 10 سال حبس بود كه جمعه هفته گذشته صادر شد.
اين شرايط يك دگرگوني بزرگ براي سرزميني است كه 1.8 ميليون نفر جمعيت دارد و تا همين سالهاي اخير مردمش بيشتر از هر جامعه مسلمان ديگري طرفدار آمريكا بود. بعد از ماهها بمباران توسط ناتو كه به آزادسازي و استقلال كوزوو منجر شد، ورود آمريكاييها به كوزوو با استقبال مردمي كه آنها را ارتش آزاديبخش ميدانستند همراه بود.
بعد از جنگ، مسئولان سازمان ملل اداره اين قلمرو را به عهده داشتند و نيروهاي آمريكايي هم صلح آن را تأمين ميكردند. سعوديها هم البته آمدند و با خود ميليونها يورو پول به اين سرزمين فقير و جنگزده آوردند.
اما در جايي كه آمريكاييها اين فرصت را ديدند كه به رشد يك دمكراسي نوپا كمك كنند، سعوديها يك سرزمين تازه پيدا كرده بودند تا وهابيگري را صادر كنند.
آقاي ماكولي ميگويد: «هيچ مدركي وجود ندارد كه نشان بدهد مستقيما به مردم پول داده شده تا به سوريه بروند. مسئله اين است كه آنها از كساني حمايت كردهاند كه خشونت و جهاد را به نام دفاع از اسلام ترويج ميكنند.»
كوزوو هماكنون بيشتر از 800 مسجد دارد كه 240 مسجد از زمان جنگ به بعد ساخته شدهاند و همينها متهم هستند كه به ايجاد نسل جديدي از وهابيها كمك كردهاند. اين مساجد بخشي از چيري هستند كه روحانيون و مسئولان ميانهرو آن را استراتژي هدفمند و بلندمدت عربستان براي تغيير تصوير اسلام ميدانند؛ استراتژياي كه به گفته آنها، نه فقط در كوزوو، كه در سراسر دنيا از سوي سعوديها دنبال ميشود.
اسناد ديپلماتيك سعوديها كه در سال 2015 توسط ويكيليكس منتشر شد سيستمي را نمايان كرد كه در آن مساجد، مراكز اسلامي و روحانيوني كه در عربستان آموزش ديدهاند در آسيا، آفريقا و اروپا به صورت سيستماتيك مورد حمايت مالي قرار ميگيرند. تنها در دهلينو پايتخت هند، نام 140 واعظ مسلمان در ليست كنسولگري عربستان براي دريافت پول ثبت شده است. در سراسر كوزوو، خانوادهها درگير پيامدهاي سالها تبليغ اسلام به قرائت تندروهاي عربستان سعودي هستند. برخي مردان كوزوو را ترك كردهاند تا در جاهايي مانند سوريه به جهاد بروند. اوباش وهابي روزنامهنگاران، شخصيتهاي آكادميك و سياستمداران را تهديد كردهاند و حتي در برخي موارد عليه آنها وارد عمل شدهاند.
در بالكان؛ خط گسل تاريخي اروپا، هنوز جراحات جنگهاي قومي دهه 90 ترميم نشده است. اما حالا روحانيان ميانهرو و مسئولان هشدار ميدهند كه اين منطقه با نوع جديدي از افراطيگري آلوده شده است. چگونگي تغيير بنيادين ماهيت كوزوو در واقع نشانگر يك دهه جاهطلبي جهاني عربستان سعودي براي ترويج برداشت خود از اسلام است. اين برداشت جديد از اسلام، به صورت سيستماتيك مورد حمايت مالي قرار ميگيرد و به كار گرفته ميشود، و در راه كاربرد آن، مقلدانش، هيچ ابايي از تهديد و ارعاب ندارند.
ميسيونرها وارد ميشوند
بعد از اينكه جنگ در سال 1999 به اتمام رسيد، ادريس بلالي، روحاني مسجد جامعه در پدويوو، هر گونه كمكي را با آغوش باز قبول ميكرد.
پدويوو، كه 90 هزار نفر جمعيت دارد و در شمال غرب كوزوو قرار دارد، يك شهر موفق با چندين دبيرستان و كسب و كارهاي كوچك بود، در منطقهاي كه مزرعهداران و جنگلها آن را احاطه كرده بودند. در سرزميني كه مدتها بود مردم ظواهر مذهبي را با كمترين تعصب رعايت ميكردند، اين شهر به خاطر سنتهاي مذهبياش شناخته شده بود.
بعد از دههها حاكميت كمونيسم در زماني كه كوزوو بخشي از يوگسلاوي بود، زنان و مردان آزادانه با هم اختلاط ميكنند، مدارس مختلط هستند و دختران به ندرت روسري به سر ميكنند. با همه اينها، صربها طبق برنامه مبارزه با قوميت آلبانياييها كه 95 درصد آنها مسلمان هستند 28 مسجد را آتش زدند و از بين بردند. آقاي بلالي به كمك نياز داشت تا اين مساجد را بازسازي كند.
وقتي 2 روحاني ـ فادل موسليو و فادل سوگويوا ـ كه در عربستان سعودي تحصيل ميكردند تا مدرك معادل فوق ليسانس خود را بگيرند بعد از جنگ با پول كافي براي برگزاري كلاسهاي اسلامي در تابستان برگشتند، آقاي بلالي قبول كرد كه با آنها همكاري كند.
اين دو واعظ، تنها 2 نفر از 200 نفري بودند كه بعد از جنگ از كوزوو به عربستان سعودي رفته بودند تا تحصيلات مذهبي خود را در آنجا سپري كنند. بسياري از آنها، مثل آن دو نفر، با تعصبي مثالزدني براي تبليغ برگشتند.
خيلي زود، تحت سرپرستي آقاي موسليو، دانشآموزان شروع به يادگيري روشي سفت و سخت از نماز خواندن كردند، روشي كه با اسلام واقعي و سنتي اين بخش از اروپا تفاوت چشمگيري داشت. آقاي بلالي خيلي زود متوجه تأثير اين دو نفر شد و نگرانياش از همانجا شروع شد.
او اخيرا در يك مصاحبه گفته است: «اين وهابيت بود كه وارد جامعه ما شد.»
آقاي بلالي در انتهاي دهه 80 ميلادي در دانشگاه مدينه در عربستان سعودي درس خوانده بود و به عنوان دانشجو از يك استاد اهل كوزوو اين هشدار را دريافت كرده بود كه برابر تفاوتهاي فرهنگي وهابيگري موضع بگيرد. او آنجا متوجه شد كه يك برنامه سيستماتيك براي تبليغ اين مدل جديد از اسلام وجود دارد و از سوي مقامات سعودي حمايت ميشود.
او درباره وهابيت گفته است: «اولين كاري كه وهابيت ميكند اين است كه اعضاي جامعه ما كه اسلام را به روش سنتي كوزووييها ميشناسند ميگيرد و تلاش ميكند آنها را از اين نوع درك از اسلام دور نگه دارد. وقتي كه آنها از جامعه سنتي دور شدند، آنها را با ايدهها و انديشههاي افراطي بمباران ميكنند.»
هدف اصلي آنها اين است كه بين مردم تضاد ايجاد كنند. اين كار در مرحله اول باعث ايجاد تفرقه ميشود و بعد باعث نفرت مردم از هم ميشود و بعد ميتواند باعث بروز همان چيزي شود كه همين حالا در كشورهاي عربي اتفاق ميافتد. جايي كه اين تضادهاي عقيدتي باعث بروز جنگ ميشود.»
مردم و مسئولان ميگويند كه از همان ابتدا، روحانيون تازهوارد به دنبال اين بودند تا كنترل جمعيت اسلامي كوزوو را به دست بگيرند، سازماني كه براي نسلها نگهبان اسلام ميانهرو در منطقه بوده است.
مسلمانان در كوزوو، جايي كه 500 سال بخشي از امپراتوري عثماني بود پيرو مذهب حنفي هستند، يكي از مذاهب مسلمانان سني كه به صورتي سنتي ميانهروتر از ديگر مذاهب است.
اما در سراسر شهر، نسل تازهاي از روحانيون و وعاظ مساجدي را اداره ميكردند كه بيشتر آنها توسط پول سعوديها ساخته شده است.
در برخي موارد، ساختمانهايي با قرنها خدمت با خاك يكسان شدند. يكي از آنها يك كتابخانه تاريخي در گياكووا بود. علاوه بر آنها، چند مسجد 400 ساله و همينطور مكانهاي متبرك، گورستانها و چند مركز دراويش با خاك يكسان شدند. همه اينها، مكانهايي هستند كه در آموزههاي وهابي از آنها به عنوان محل شرك نام برده ميشود. واعظان تحصيلكرده در عربستان، از پايگاههاي خود اصول وهابيت را آموزش دادند: اولويت و برتري قوانين شريعت و همينطور جهاد همراه با خشونت و ايده تكفيريها. اين اصل آخري به وهابيها اجازه ميدهد حتي ديگر مسلمانان را به خاطر اينكه از اسلام وهابيها پيروي نميكنند به قتل برسانند.
روحانيون ميانهرو و مقامات تعريف ميكنند كه بنيادهاي خيريهاي كه توسط سعوديها حمايت مالي ميشوند براي برگزاري كلاسهاي مذهبي و همينطور كلاسهاي زبان و كامپيوتر پول فراهم ميكردند.
اما اين كمكها معمولا مشروط بودند. فعالان حقوق بشر ميگويند خانوادهها تنها به شرطي كمكهاي نقدي ماهانه دريافت ميكردند كه در مراسمي كه در مساجد برگزار ميشود شركت كنند و دختران براساس چيزي كه وهابيت ميگويد لباس بپوشند.
آينيشاه هليمي كه سياستمدار است و بعد از اينكه خانوادهها از آزار و اذيت يك روحاني وهابي شكايت كردند تلاش زيادي كرد تا اين روحاني اخراج شود، ميگويد: «مردم چنان نيازمند بودند كه حتي يك نفر هم نبود كه به اين كمكها نه بگويد.»
تشديد تهديدها
چند سال بعد از پايان جنگ، نسل قديميتر روحانيون مقابله با هجوم وهابيها را شروع كردند. به صورت كاملا متناقضي، جديترين تنشها در گيلان ايجاد شد، شهري 90 هزار نفري در شرق كوزوو كه نزديك به 70 هزار نيروي آمريكايي در آن به عنوان بخشي از نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل در اردوگاه بانداستيل مستقر بودند.
انور رجپي، يك روحاني ميانهرو در گيلان درباره خيريههاي عرب ميگويد: «آنها ادعا داشتند كه ميخواهند كمك كنند اما با مقاصد ديگري جلو آمدند و از همين جا بود كه اسلام در اين منطقه دوپاره شد.»
او يك روز در سال 2004 را به ياد ميآورد كه به صورتي جدي از سوي يكي از تندروترين وهابيها به نام زكريا كزيمي تهديد شد. كزيمي در آن سال، يكي از دانشآموزان مدرسه وهابيها در دهه سوم زندگياش بود. آقاي رجپي مدتهاست در مسجدش يك پرچم آلباني نگهداري ميكند. اين پرچم كه روي آن نشاني از يك عقاب دوسر قرار دارد، در جنگ آزادسازي كوزوو يكي از نمادهاي محبوب مردم بود.
اما وهابيها تصوير هر موجود زندهاي را نشانهاي از شرك ميدانند. آقاي كزيمي پرچم را پاره كرد اما آقاي رجپي دوباره آن را سر جايش قرار داد. سپس به دانشآموز جوان گفت: «اوضاع مدت زيادي اينطور باقي نميماند.» و همين شروع مشاجره آنها شد.
چند روز بعد، آقاي رجپي توسط چند مرد نقابپوش دزديده شد و بعد از آنكه به جنگل برده شد، به صورت وحشيانهاي كتك خورد. او بعدا مرد جوان را متهم كرد كه پشت اين ماجرا بوده اما تحقيقات پليس راه به جايي نبرد.
10 سال بعد، در سال 2014، وقتي كه 2 جوان اهل كوزوو در 2 انفجار انتحاري در عراق و تركيه خود را منفجر كردند، بازپرسها تحقيقات مفصلي را براي پيدا كردن منبع افراطيگري شروع كردند. آقاي كزيمي در همان جنگي كه آقاي رجپي را زده بودند پنهان شده بود اما در نهايت دستگير شد. و جمعه پيش يك دادگاه بعد از اينكه جرم او را ـ نفرتپراكني و استخدام نيرو براي يك سازمان تروريستي ـ اثبات كرد، او را به 10 سال زندان محكوم كرد.
قبل از اينكه آقاي كزيمي دستگير شود، نفوذ او كاملا مشخص بود و بازپرسها ميگويند كه او با گروههاي بنيادگراي مصري و همينطور گروههايي كه توسط عربستان و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس حمايت مالي ميشوند ارتباط داشته است.
در ابتداي قرن حاضر، پول سعوديها و همينطور روحانيوني كه در عربستان تحصيل كرده بودند نفوذ زيادي در جمعيت اسلامي كوزوو داشتند. منتقدان اين سازمان ميگويند كه رهبري آن خيلي آرام و بيسر و صدا به سمت افراطيگري متمايل ميشد. آقاي كزيمي ابتدا مسئول يك مسجد در يك روستا شد و بعد به مسجد الكودوس (القدس با لهجه كوزوويي) در نزديكي گيلان منتقل شد. او چنان قدرت گرفت كه آدمهاي كمي ميتوانستند با او مقابله كنند. حتي مصطفي بايرامي معلم سابق او كه در سال 2012 رئيس جمعيت اسلامي كوزوو شد هم توانايي چنين كاري را نداشت.
آقاي بايرامي اهل يك خانواده برجسته مذهبي است. پدر او نخستين مفتي اعظم يوگسلاوي در دوران حكمراني كمونيسم در اين كشور بود. او دكتري علوم اسلامي دارد. با اين حال به خوبي به ياد ميآورد كه هر بار كه عليه وهابيت صحبت ميكرد، دانشجويانش عليه او شورش ميكردند.
او خيلي زود متوجه شد كه دانشجويانش بعد از كلاسهاي برنامهريزي شده به جلسات وعظ افرادي ميروند كه عقايد آنها كاملا با موازين شناخته شده متفاوت هستند. او به همين خاطر استفاده از مساجد را بعد از ساعاتي كه نماز در آنها خوانده ميشد منع كرد.
اما خشونت همينطور در حال گسترش بود. او در كلاسهايش رفتارهاي زشتي را در ميان دانشجويانش ديد، يا ميديد كه برخي دانشجويان همسرش را نفرين ميكنند و يا وقتي كه رد ميشود دانشجويان زير لب ميگويند «مرتد» يا «كافر».
در روستا، نفوذ آقاي كزيمي چنان زياد شد كه مردم روستا درخواست كردند تا او از مسجد برداشته شود. اما در گيلان او موفق شد دهها جوان را به جلسات غيررسمياش بعد از ساعات كلاس جذب كند.
آقاي بايرامي در يك گفتوگو گفته است:
«آنها صد درصد چيزهايي را كه زكريا كزيمي به آنها ميگفت انجام ميدادند و قبول داشتند. صد درصد بحثهاي عقيدتي او را.»
گسترش افراطيگري
در طول زمان، روحانيون آموزش ديده در عربستان كار خود را گسترش دادند.
در سال 2004، آقاي موسليو، يكي از 2 دانشجوي اهل پدويوو كه مدرك فوق ليسانس خود را در عربستان سعودي گرفته بود به عنوان امام يك مسجد در پايتخت، پريشتينا، انتخاب شد.
او در پدويوو، يك سازمان خيريه به نام دووتشمريا يا همان «ازخودگذشتگي» تاسيس كرد كه كلاسهاي مذهبي برگزار ميكرد و يك برنامه رفاه اجتماعي براي زنان، ايتام و فقرا داشت. اين سازمان توسط سازمان الوقف الاسلامي كه يك سازمان خيريه عربستاني است حمايت مالي ميشد. الوقف الاسلامي بعدها يكي از 19 سازماني بود كه توسط مقامات بسته شد.
آقاي موسليو، يكي از خويشاندان خويش به نام يتمير رحماني را مسئول اين سازمان كرد.
آقاي بلالي كه در ابتدا با آنها همكاري ميكرد ميگويد: «ناگهان متوجه شدم كاري شروع شده است كه هيچ چيز خوبي در پي نخواهد داشت.» اين سازمان در سال 2004 هستهاي متشكل از 20 وهابي داشت.
آقاي بلالي ميگويد: «اين تازه اول كار بود. آنها خيلي زود چند برابر شدند.»
آقاي بلالي كارزار تندي را عليه گسترش مساجد غير رسمي و آموزش وهابيت شروع كرد. در سال 2008، او به عنوان رئيس جمعيت اسلامي پدويوو انتخاب شد و در اقدامي براي تحتالشعاع قرار دادن دووتشرما، كلاسهاي مذهبي براي زنان و دختران برگزار كرد.
با شروع فعاليتهاي او براي محدود كردن بنيادگراها، آقاي بلالي تهديد به مرگ شد و در يك مورد، يادداشت تهديدآميزي عليه او در صندوق صدقه مسجد انداخته شد. او همچنين ميگويد كه يك فرد ناشناس در تماسي تلفني گفت كه او و خانوادهاش را از روي زمين محو خواهد كرد.
آقاي بلالي ميگويد: «هر كسي كه با آنها مخالفت كند، از نظر آنها دشمن است.»
او به جمعيت اسلامي كوزوو شكايت برد اما در آن زمان، اين سازمان به شدت تحت نفوذ كشورهاي عرب حوزه خليج فارس بود و به همين خاطر، به گفته خودش، حمايت كمي دريافت كرد.
وقتي كه آقاي بلالي يك گروه از روحانيون ميانهرو مثل خودش تشكيل داد، جمعيت اسلامي كوزوو او را از سمتش خلع كرد. جانشين او، بكيم ياشاري، كه به همان اندازه از نفوذ سعوديها نگران بود، راه آقاي بلالي را ادامه داد و با نفوذ وهابيها مبارزه كرد.
آقاي ياشاري ميگويد: «من 10 سال در كشورهاي عربي بودهام و تخصصم فرقهگرايي است. اين خيلي مهم است كه بتوانيم از معرفي فرقهگرايي عربي در كوزوو جلوگيري كنيم.»
آقاي ياشاري موفقيتهاي مختصري هم داشت. او اجازه نداد آقاي سوگويوا كه يك روحاني آموزشديده در عربستان است يك مسجد را افتتاح كند و همينطور جلوي اهداي 20 هزار يورو (22 هزار و 400 دلار) به اين مسجد از سوي سازمان خيريه سعودي الوقف الاسلامي را گرفت.
او همچنين يك وبسايت به نام «همين حالا صحبت كنيد» راهاندازي كرد تا با آموزش وهابيت مقابله كند. با اين حال او به قدري نگران واعظان وهابي است كه اجازه نميدهد پسر 19 سالهاش به تنهايي براي نماز خواندن به مسجد برود.
روحانيون بنيادگرا موسليو و سوگويوا همچنان در پريشتينا وعظ ميكنند؛ جايي كه جمعيت بزرگي از جوانان براي نماز خواندن جمع ميشوند و با خشم به خبرنگاران خارجي نگاه ميكنند.
آقاي سوگويوا لباس عربي سنتي ميپوشد و كلاه سربند روحانيون را منع كرده است. اما مسجد نوسازش يك ساختمان مدرن نامتجانس چند طبقه است. او در نماز جمعه هفته گذشته، مخاطبانش را با يك ليست تند و تيز از بايدها و نبايدها ارشاد كرد.
به نظر نميرسد كه هيچ كدام از اين دو روحاني كمبود منابع مالي داشته باشند.
در يك مصاحبه، آقاي موسليو اصرار كرد كه توسط مؤسسههاي خيريه محلي كمك مالي ميشود همچنين تأييد كرد كه براي فعاليتهاي مذهبياش از سعوديها هم كمك مالي گرفته است. اين روش كار، به گفته او، خارج از سنتهاي كوزوو نيست. او معتقد است كه افزايش تمايل به مذهب در ميان جوانان كوزوو بعد از آزادي اين كشور طبيعي است. او گفته است: «آنها كه ايمان ندارند كمي شوكه شدهاند. اما ما با ديگر روحانيها همكاري ميكرديم و همه چيز طبق سنتهاي اسلامي بود.»
منبع:
نيويوركتايمز
ش.د9500384