* آقای دکتر چه شد که پدیدهای به نام احمدینژاد وارد سپهر سیاست ایران شد؟
** یکی از عوامل را باید در شرایط کلی جامعه و عملکرد نیروهای مرتبط با انقلاب و جامعه دید که از همان دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی در رابطه با کوخنشنیان، طبقات محروم و حاشیهای جامعه توجه چندانی صورت نمیگرفت. خلاء توجه به این جریان سیبل سیاسی ایجاد کرد. بنابراین شرایط برای افرادی فراهم شد که میتوانستند ولو به صورت پوپولیستی و تبلیغاتی این نقطه سیبل را هدف بگیرند از اینرو احمدینژاد که خود را ناجی و نجاتبخش قشرهای ضعیف قلمداد میکرد. این سیبل سیاسی جامعه ایران را تشخیص داد و به آن شلیک کرد.
* میتوانیم این بحث را به صورت کلی و همیشگی در نظر بگیریم که هروقت اقشار ضعیف از نظر اقتصادی ضعیفتر شوند، چنین جریانی دوباره ظهور پیدا کند؟
** اصولا هروقت دولتها و نیروهای سیاسی توازن خود را نسبت به توسعه و آمایش سرزمینی یا اجتماعی از دست بدهند و مناطق و اقشار و جریاناتی مورد غفلت قرار بگیرند، این شرایط ایجاد میشود. در واقع به هر نسبتی که اقشار و جریاناتی مورد بیغفلتی واقع شوند زمینه برای پیدا شدن افرادی که بر این اقشار دست بگذارند و توجه آنان را به خود جلب کنند، فراهم میشود. باید این را نیز در نظر گرفت که فرقی نمیکند این اقشار یک اقلیت قومی باشد یا اقلیت طبقات. حتی میتواند یک اقلیت دینی یا جغرافیایی باشد.
در نگاه فردی مثل آقای خاتمی، نقطهای که باید هدف گرفته میشد، آزادیها و توسعه سیاسی بود که این مساله در دوران آقای هاشمی مورد غفلت قرار گرفته بود. اما در همین مقاطع اقشار آسیبپذیر آنطور که باید و شاید درک نشدند و مورد توجه واقع نشدند.
* آیا مستضعفینی که احمدینژاد روی آنها تاکید داشت، از نظر اقتصادی تقویت شدند که بتواند زمینه را برای تقویت جریان احمدینژاد فراهم کند؟
** اتفاقا نه. احمدینژاد به همان اندازهای که در شناسایی نقطه سیبل خود که مستضعف بودند هوشمندی به خرج داد، به همان میزان در نسخهپیچی و راهحل دادن خطا داشت. میتوان درباره مواضع و راهحلهای او برای این قشر این مصرع را به کار برد که «از قضا سرکنگبین صفرا فزود.» راهکارهای او به جای آنکه مسائل فقرا و مستضعفین را حل کند و به مقابله اشرافیت و کانونهای قدرت بپردازد، کانونهای قدرت جدیدی را خلق کرد، کانونهایی که نسبت به دوران ماقبل احمدینژاد قابلیت فسادپذیری بیشتری داشتند. به هرحال بخش مهمی از جامعه ما با سابقه احمدینژاد آشناست و کمتر میتوانیم باور کنیم که جامعه ایران از این سوراخ دوبار گزیده شود.
* منظورتان این است که اگر احمدینژاد یا فردی مثل او دوباره خود را در معرض رای مردم قرار دهد اقبال سابق را نخواهد داشت؟ شما قبلتر فرمودید اگر اقشاری مورد غفلت واقع شوند زمینه برای افرادی مثل احمدینژاد فراهم میشود.
** میخواهم بگویم که احمدینژاد یک مهره سوخته است. اما هرکسی که بتواند روی بخشهای مغفول سیاستها تاکید کند این فرصت را خواهد داشت.
* کلمه مستضعفین که از سوی احمدینژاد مطرح میشد، در دهه اول انقلاب بهویژه در دولت دفاع مقدس زیاد شنیده میشد؟ آیا این دورانها شباهتی به هم داشتند؟
** ببینید این دورانها در اصل اینکه گروه هدف را شناسایی کرده بودند اشتراک لفظی دارند، اما در روشها و شیوههای رسیدن به هدف متفاوت بودند. باید در نظر داشته باشیم که این لفظ دولت مستضعفان تجربه شده جهانی بود. از طرف دیگر هم دولت مستضعفین دهه اول انقلاب با پشتوانه تیم کارشناسی فعالیت داشت و عقلایی رفتار میکرد. اما احمدینژاد چند مشخصه داشت که این ظرفیتها را از بین میبرد. اولا او خودش را عقل کل میدانست و ظرفیت کارشناسی کشور برای او محلی از اعراب نداشت. ثانیا او نهادهای نظارتی و کنترلی را که میتوانست جلوی آسیبها را بگیرد به سخره میگرفت. اینها دست به دست هم داد تا راهحلهای من درآوردی و عوامفریبانه جای استراتژیهای کلان را بگیرد.
* بنابراین میشود گفت شعارهای حمایتی از اقشار مستضعف به خودی خود همراه با پوپولیسم نیست؟
** دولت مستضعفین سیاست شناخته شدهای است، اما افشای یک نمونه هیچ وقت به منزله بیمه کردن موارد مشابه نیست. لذا نگرانی که همیشه وجود دارد این است که عقلای جامعه باید این اصل را که نیروهای اجتماعی مورد غفلت قرار نگیرند، توجه داشته باشند.
* در شرایط حاضر این مسئله را به چه صورت میبینید آیا دولت آقای روحانی به این نتیجه رسیده است که برای جلوگیری از ظهور احمدینژاد دیگری به اقشار ضعیفتر توجه داشته باشد؟
** روی همرفته دولت در سطح نیروهای عاقله جامعه و نخبگان کارنامه نسبتا موفقی دارد که در پرداختن به مسائل اقتصادی و رفاهی مردم به ساختها و راهحلهای کلان توجه و تاکید دارد. در این زمینه این دولت دستاوردهای خوبی هم در زمینه کنترل تورم و پارهای از سیاستهای روزمره که احمدینژاد به آنها دامن زد داشته است. اما شاید بتوان گفت به اندازه کافی برای پیشبرد سیاستهای کاربردی که برای مردم هم ملموس باشد اقدامی صورت نگرفته است.
* اقشار مستضعف برای آگاهی از چه کانالهای ارتباطی آگاهی بهره میبرند؟ آیا دولت و ساختارهای دیگر سیاسی همان نقشی را بر مستضعفین میگذارند که بر طبقه متوسط دارند یا اینکه کانالهای ارتباط خاصی دارند؟
** این اقشار همیشه به صورت طبیعی استعداد جذب شدن به مدعیان قهرمانی و ناجیگری را دارند. طبیعت این نوع اقشار همین است. معمولا در این زمینه دولتمردان و کسانی که به راهحلهای کلاسیک و کلان میاندیشند نمیتوانند مستقیما به نیازهای این اقشار پاسخ دهند، یا پاسخشان زمانبر است. اما دولتمردان میتوانند در کنار سیاستهای کلان خود به نیازهای ملموس و روزمره توجه نشان دهند.
* یعنی در واقع دولت علاوه بر شیوه برخورد خود باید شیوه سخن گفتن با تودهها مثل احمدینژاد برای خود داشته باشد؟
** اصلا نیازی نیست دولت به صورت لفظی وارد گفتمان شود، اما به هرحال میتواند پارهای از سیاستهای اقتصادی زودبازده در دستور کار خود قرار دهد.
http://hamdelidaily.ir/?newsid=13490
ش.د9500948