* اخیراً موضوع «پارلمان اصولگرایی» از سوی شماری از چهرههای این جریان مطرح شده است؛ ایدهای که موافقان و مخالفانی هم داشته اما تا کنون تعریفی درست و به عبارتی جامع و مانع درباره آن ارائه نشده است. بر این اساس تلقی ابتدایی از این عبارت، یادآور همه مقولههایی است که به پارلمانها یا مجلس شورایی مربوط است.به نظر میآید بهتر است قبل از شروع بحث، تکلیف خودمان را با این تعبیر روشن کرده و «مجلس اصولگرایی» را تعریف کنیم.
* تعریف ما از پارلمان روشن است؛ پارلمان، نهادی است که شماری از افراد برای حضور در آنجا مجوز میگیرند.با این تفاوت که در مجالسی چون شورای اسلامی یا شوراهای شهر، مردم افرادی را که راهی پارلمان میشوند انتخاب میکنند اما در پارلمانهای جناحی که موضوع بحث است، افراد و احزاب درون یک جناح میتواند تعداد کرسیها همچنین سهم هر حزب و فرد را در این مجلس روشن کند.
* این ایده در پاسخ به چه نیازی مطرح شده است؟
** واقعیت این است که در کشورهای دیگر ، احزابی فعالیت می کنند که هر کدام به تنهایی ایده های خود را مطرح و دنبال میکنند.همچنین در انتخابات مختلف شرکت جسته و در مراکز قدرت و تصمیمگیری کرسیهایی به دست میآورند. در کشور ما احزاب - به دلایل مختلف- ضعیف عمل می کنند.از طرف دیگر زیر لایه فعالیت رسمی و قانونی احزاب ، لابی ها ، تشکل ها یا نیروهای مؤثر و قدرتمند سیاسی وجود دارد که به شکل قانونی در وزارت کشور به ثبت نرسیده اند،اما در دو جناح اصلی کشور حضوری فعال و تأثیرگذار دارند.
به عبارت ساده تر ما دو جناح اصلی سیاسی در کشور داریم که هر کدام از این جناح ها، گستره ای از نیروهای مختلف را زیر چتر خود دارند و از چنان وسعت یا تعددی برخوردار هستند که گاه خط مشی دو تشکل یا فرد داخل یک جناح، متغایر به نظر می آید؛ با این همه پذیرفته اند که جزو جامعه اصلاح طلبی یا اصولگرایی قرار بگیرند. هر کدام از این جناح ها در ایام انتخابات به نوعی پارلمان تشکیل داده اند. به این معنا که احزاب سیاسی رسمی ، تشکل های به ثبت نرسیده ، افراد و جریان های ذی نفوذ به اضافه افراد اصطلاحاً ریش سفید یا بزرگان ، دور هم جمع شده و نسبت به یک انتخابات تصمیم واحدی گرفتند. هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان در ایام انتخابات و در یک مقطع زمانی کوتاه ، عملاً پارلمانی پنهان و غیر رسمی تشکیل دادند و ما امروز فقط برای نوزادی که در گذشته متولد شده، اسم انتخاب می کنیم.
ایده پارلمان اصولگرایی - که به اعتقاد بنده نیاز مبرم هر دو جناح سیاسی ماست- در زمان ضعف احزاب یک ضرورت است.
اینکه ما به جای تشکیل پارلمان در مقطع خاص زمانی- یعنی انتخابات-پارلمانی بلند مدت تعریف کنیم؛ به این معنا که فرضاً هر دو جناح سیاسی بر اساس ضوابطی که خود تدوین می کنند پارلمانی را با یک تعداد کرسی مشخص تشکیل دهند و به افراد و احزاب به فراخور شأن و وزنشان، کرسی دهند.این پارلمان تعیین کننده خط مشی های کلی و ضوابطی است که زیر مجموعه آن جناح سیاسی باید به آن ملتزم باشند. واقع مطلب این است که سیاست ورزی در کشور ما – فارغ از اینکه از سوی کدام جناح باشد-از شفافیت کافی برخوردار نیست و تشکیل پارلمان اصولگرایی یا اصلاح طلبی می تواند به شفاف سازی کمک کند.
* همان گونه که خود اشاره کردید انگیزه تشکیل پارلمان های نیمه رسمی در کشور ما، انتخابات و پیروزی بر رقیب است.با وجود اینکه این انگیزه ای قوی به شمار می آید، اما بازهم تشکل ها و افراد یک جناح به دشواری کنار هم قرار گرفته و تصمیم انتخاباتی واحدی می گیرند . با این مقدمه وضعیت شرایط غیر انتخاباتی مشخص نیست؟
** الان صحنه سیاست در هر دو جناحمان به اندازه کافی شفافیت ندارد و شاهد هستیم دو جریان درون یک جناح، نسبت به یک موضوع، دو موضع متفاوت و گاه متناقض می گیرد.در واقع گاه افراد یا احزاب درون یک جناح، موضعی گرفته یا حرفی می زنند که تصمیم و موضع جمعی آن مجموعه نیست، اما هزینه اش را آن جناح می پردازد. ایده تشکیل پارلمان درون یک جناح، ایده صد در صد شفاف کننده نیست، بلکه یک گام به جلو است . انگیزه مان هم این است که از تفرد در درون جناح جلوگیری شده و جریان های سیاسی درون یک جناح ساز جداگانه نزنند و برای مثال جریانی درون یک جناح منتقد جدی دولت باشد و جریان دیگر همان جناح، موافق جدی دولت.
* در کشورهای دیگر همچنین قانون کشور خود ما قالب های مشخصی پیش بینی شده است.برای نمونه در کشورهای دیگر «ائتلاف» یک چارچوب پذیرفته شده میان بازیگران و بازیگردانان سیاست در انتخابات هاست.قالبی که در کشور خود ما نیز تجربه موفقی داشته است.از سوی دیگر قالب هایی به عنوان «جبهه» وجود دارد که از به هم پیوستن احزاب شناسنامه دار تشکیل شده اند و اتفاقاً در اردوگاه اصولگرایان کثرت دارند؛ از جمله جبهه پیروان خط امام و رهبری یا جبهه ایستادگی. با وجود این چه نیاز به خلق واژه های جدید هست؟
** ما دو نوع ائتلاف داریم. زمانی است که قبل از برگزاری انتخابات دو یا چند حزب، ائتلاف تشکیل می دهند .یک ائتلاف دیگر هم هست که بعد از انتخابات تشکیل می شود. یعنی انتخابات برگزار می شود و یک حزب 30 کرسی و حزب دیگر 15 کرسی و حزب بعدی 10 کرسی به دست می آورد.
هیچ کدام اینها نمی توانند به تنهایی دولت تشکیل دهند ؛ چون باید 50 درصد کرسی ها را داشته باشند.بنابراین ناچارند برای تشکیل دولت با همدیگر ائتلاف کنند.
عموم ائتلاف در کشورهای دیگر از این دسته است که از موضوع بحث ما خارج است.ایده «پارلمان اصولگرایی» یک گام به جلو برای جبران ضعف هایی است که در ساختار تحزب کشور وجود دارد. در کشور ما احزاب حضور قانونی در انتخابات ندارند. قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی یا قانون انتخابات ریاست جمهوری و دیگر انتخابات امکان حضور احزاب را به عنوان حزب نمی پذیرند .این باعث شده رئیس جمهوری یا نمایندگانی انتخاب شوند که معلوم نیست چقدر به جریان سیاسی متبوعشان متعهد و پاسخگو هستند.
* ایده «پارلمان اصولگرایی» در تشکل های اصولگرا نیز مطرح شده است؟
** تا آن جایی که من اطلاع دارم صرفاً یک نظریه پردازی است و در میان جریان های اصولگرا مطرح نشده تا برایش چاره سازی بکنند. فعلاً در حد تئوری است؛ باید به تئوری پرداخت؛درباره اش اظهارنظر کرد؛در ذهن سیاسیون ضرورت هایش را مطرح کرد تا کمکم جدی شود.
* در آسیب شناسی هایی که بعد از انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی مطرح شد ، یک تحلیل این بود که مشکل اصلی و امروز اصولگرایان - که آنان را از نتیجه دلخواه و مطلوب دور کرده است- مؤلفه هایی مانند درک نکردن ذائقه مردم است. در گذشته مطرح می شد اصولگرایان به خاطر تشتت آرا و نامزدها نتوانسته اند نتیجه بگیرند اما بعد از اعلام نتیجه انتخابات اخیر - بویژه در تهران- مؤلفه های دیگری بجز مشکلات ساختاری به میان آمد. شما سهم مشکلات ساختاری در حصول نتیجه نامطلوب و ناخواسته اصولگرایان در انتخابات را چقدر می دانید؟
** برای تحلیل نتایج یک انتخابات نمی توان صرفاً به یک فاکتور توجه کرد.به عبارت دیگر پیروزی یا شکست در انتخابات، محصول مجموعه ای از فاکتورهای مختلف است.فاکتورهایی که سیال بوده و از انتخاباتی به انتخابات دیگر فرق دارد و نمی شود درصد مشخص کرد. می توان گفت این جناح سیاسی هم مشکل ساختاری دارد، هم مشکل عدم شناخت دقیق نیازهای جامعه و هم مشکل نشناختن زمان؛ مجموعهاش را می توان احصا کرد اما درصد دادن کار غلطی است. گاهی می بینیم یک جریان سیاسی مشکل جدی ساختاری دارد اما در انتخابات موفق می شود؛ یا شناختش نسبت به جامعه عمیق نیست اما رقیبش را شکست می دهد.
در مورد جناح اصولگرا مشکل ساختاری وجود دارد و در آن شکی نیست .اصولگرایان اتفاقاً در چند انتخابات گذشته بویژه انتخابات اخیر قدم بسیار بزرگی در رفع مشکلات ساختاری برداشت. در انتخابات مجلس نهم - که چهار سال پیش برگزار شد- اصولگرایان تفرد زیادی داشتند؛در انتخابات ریاست جمهوری 92 هم نتوانستند منسجم عمل کنند؛ اما در جریان انتخابات اخیر مجلس توانستند به توسعه یافتگی قابل توجهی برسند. از نتیجه انتخابات که بگذریم می بینیم اصولگرایان توانستند بعد از چندین انتخابات یک تشکل را سازماندهی کنند و همه جریان های سیاسی و افراد تمکین کردند. اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند توانستند مشکلات ساختاری را تا حدی رفع کنند اما به خاطر فاکتورهای دیگر مانند کم توجهی به متن جامعه در برخی حوزه های انتخابی موفق به کسب آرایی که میخواستند، نشدند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6258/10/140550/0
ش.د9501117