تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۲۴۷۶۳

کف و سقف وحدت اصولگرایان


محمد ایمانی
تکاپوی طیف های اصولگرا برای تشکیل «جبهه متحد»، موضوع این نوشتار است. از زوایای گوناگون می توان به جبهه متحد اصولگرایان نگریست. 1-ترکیب گروه ها 2-هویت اصولگرایی و اهداف جبهه از اتحاد 3-سازوکار وحدت 4-انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و اقتضائات آن 5-سناریوی دشمنان انقلاب و آرایش گروه های معارض 6-لوازم، ظرفیت ها و موانع وحدت 7-سوابق موضوع و تجارب انباشته 8-مدیریت تفاوت ها و اختلاف ها (وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت) و تعیین «کف» و «سقف» توقعات از این اتحاد. تعبیر «جبهه» تفاوت ها را به رسمیت می شناسد و پسوند «متحد اصولگرایان» حدود و هویت آن را توضیح می دهد. یعنی قرار نیست سلیقه ها کلا مضمحل شوند و در عین حال قرار هم نیست آن سلیقه ها و علاقه ها چنان پررنگ شود که عملا راه را بر «اصولگرایی» از یک طرف و «اتحاد و الفت» از طرف دیگر ببندد.
در تبیین حد و رسم جبهه متحد اصولگرایان می توان ملاحظاتی را مدنظر داشت:
1- تدوین فهرست واحد برای انتخابات نهمین دوره مجلس، کف توقعات از جبهه متحد اصولگرایان است و نه سقف و اولویت آن. حتی اگر انتخابات مجلس، در دستور کار «جبهه» قرار گرفت که به وقتش باید چنین شود، تدوین «فهرست» آخرین کار درباره انتخابات است و پیش از آن باید روشن کرد که اولا اقتضائات نمایندگی در مجلس چیست؟ ثانیا مجلس نهم در چه شرایطی شکل می گیرد و از چه اولویت هایی برخوردار است؟ ثالثا نقاط قوت و ضعف مجلس هشتم برای ارتقای مجلس نهم کدام است و از مجلس ششم تا نهم چه فراز و نشیب ها و نوسان هایی طی شده است؟ رابعا هر نامزد از کلیت حدود 285 نامزد قرار است کدام قطعه از یک پازل بزرگ را پر کند؟ با این حال، تدوین فهرست همچنان که گفته شد، آخرین کار جبهه متحد است. آنچه در این میان اولویت دارد، هدفگذاری مرحله ای (میان مدت و طولانی مدت) برای رسیدن به یک سازمان منسجم و ایفای نقش مؤثرتر در زمینه مسئولیت های اسلامی، انقلابی، ملی و جهانی نیروهای اصولگراست. این «مسئولیت» از یک سو از متن رهنمودهای امام خمینی و امام خامنه ای استخراج می شود، از سوی دیگر معطوف به اقتضائات پیشرفت و تعالی کشور در دهه چهارم انقلاب است و از جانب سوم، نظر به تحولات شتابان منطقه ای- بین المللی دارد. از این چشم انداز، جبهه متحد اصولگرایان تکالیف بزرگی بر روی دوش دارد و رقابت های سیاسی یا تفاوت های سلیقه ای طیف های حاضر در جبهه نمی تواند آن تکلیف ها را مخدوش کند.
2- هر چند که ممکن است ائتلاف انتخاباتی بهانه به هم رسیدن اصولگرایان و تازه شدن دیدارها شود اما باید توجه داشت که سخن از «جبهه متحد» است و نه کف ماجرا یعنی «ائتلاف انتخاباتی» محض. ائتلاف هم خوب و مورد نیاز است اما کافی نیست. این سازمان باید چنان قوام گیرد که بماند و مانند یک قرارگاه و ستاد دایمی عمل کند. و باید چنان تأسیس شود که چابکی لازم برای تحلیل و بررسی و چاره اندیشی و گره گشایی و فرصت سازی را داشته باشد. به عبارت دیگر سازمان جدید نباید در گروه سیاستگذار 7+8 (یا هر عدد دیگر) متوقف بماند بلکه باید بتواند از یک سو زمینه ایجاد «پارلمان اصولگرایی» و از سوی دیگر ساختار اجرایی و کمیته های فرعی گوناگون برای تسهیل امور را فراهم کند. آنچه می تواند روح آرمانی این «اتحاد» را در کالبد واقعیت وارد کند، اهتمام ویژه به ملات سازمان و لوازم چسبندگی و پیوستگی آن است. دعوت به «اخلاص» و «تقوا» در گذاشتن سنگ بنای جبهه متحد، صرفا یک نصیحت اخلاقی محض نیست بلکه دعوت به استفاده از یک قانون کارساز و فرمول طلایی است. الفت و اتحاد حقیقی شکل نمی گیرد مگر به سبب الفت دل های پیراسته از انواع غلّ و غش. الفتی را که به برکت ایمان و اخلاص می توان میان دل ها پدید آورد هرگز با خرج کردن سرمایه های هنگفت و دادن سهم به افراد نمی توان. خداوند در آیات 62 و 63 سوره انفال، درباره این قانون طلایی می فرماید: «و اگر دشمنان با تو خدعه کنند، پس پروردگار برای تو کفایت می کند. (ای پیامبر) او کسی است که با نصرت خود و به واسطه مؤمنان تو را تأیید کرد. و میان قلب های آنان الفت داد. اگر همه آنچه را روی زمین است انفاق و صرف می کردی، نمی توانستی میان دل های آنان الفت دهی اما خداوند میان آنها الفت داد. او عزیز و حکیم است».
هر چند که اصولگرایان در انتخابات یا مقاطع دیگر با «فتنه گران» و «منحرفان» به هم می رسند و پنجه در پنجه می اندازند اما این، معارضه و هماوردی است نه همراهی و مسابقه. اصولگرایان اساسا با منافقان و منحرفان و فتنه گران و فرصت طلبان و زراندوزان و قدرت زدگان در یک میدان مسابقه با قوانین و اهداف و مسیر مشترک حاضر نمی شوند که بخواهند مانند آنها و به همان سمت و سو که آنان می دوند، تکاپو کنند. این نکته بدیهی و مبنایی، گاه مغفول واقع می شود و اسباب سقوط یا بی برکتی عمل سیاسی را فراهم می کند. نمی توان به اسم منافقان و منحرفان و دنیاپرستان و لائیک ها و سکولارها بد گفت اما به رسم و اخلاق همان ها عمل کرد. بسیاری از همین ها که از آغاز منافق و فتنه گر و منحرف و ماده پرست و ملحد نبودند. اگر اخلاص و ایمان و تقوا و روح اخوت و مجاهدت و ایثار و حسن ظن و صبر و احتساب- ولو در قبال جفاها و کم لطفی ها و غفلت دیگران - سراغ ما آمد، این همان چسب خلل ناپذیر سازمان متحد اصولگرایی است. اما اگر قرار شد مقصد را گم کنیم و با همان هایی که رو به پرتگاه می دوند، مسابقه دهیم یا نتوانیم به خاطر آرمان های بزرگ تر، از لغزش های کوچک تر بگذریم و تلافی کنیم و هر یک- برای تخلیه هیجان ها و احساسات- تیپایی به وحدت بزنیم، چیزی در این میان باقی نخواهد ماند و همه با هم ضرر خواهیم کرد. آن وقت است که باید گفت ولو با شعار اصولگرایی و خدمتگزاری و سازندگی و آبادانی و پایداری و حتی جهاد و بصیرت، در عمل در زمین دشمن بازی کرده و در پر کردن خانه های جدول دشمنان و منحرفان و فتنه گران یاری رسانده ایم!
اینکه در کف کف ماجرا یعنی فهرست ائتلافی انتخاباتی باقی بمانیم و حتی به آن هم نرسیم یا همت بلند داریم و در تراز سربازی یا فرماندهی سپاه نائب امام زمان(عج) مانند سلمان و ابوذر و مقداد و مالک و عمار بدرخشیم، متوقف به همین است که قبل از هر مهندسی سیاسی، برگردیم و ببینیم طهارت و ظرفیت این مهندسی را در دست و زبان و جان خویش فراهم کرده ایم یا نه؟ ببینیم عمل ما فارغ از مرحبا و احسنت رفقا در گعده ها و محافل خودمانی، مورد رضایت امام حاضر و ناظر(عج) قرار می گیرد و مایه زینت اهل بیت است یا اسباب شرمساری آنان؟ تا ما میان خود و خدای خود را اصلاح نکرده باشیم چگونه می شود میانه ما یا میانه ما و مردم اصلاح شود؟ افرادی که از طرف اضلاع جبهه اصولگرایی به «جبهه متحد» معرفی می شوند باید عنایت داشته باشند که نماینده رئیس جمهور و رئیس مجلس و شهردار ... یا گروه الف و ب و ج نیستند بلکه قبل از هر چیز اصولگرا هستند. بنابراین باید در جبهه نیز نگاه جبهه ای و نه حزبی داشته باشند. در این میان تعیین سخنگو برای جبهه و حذف بسیاری از اظهارنظرهای پراکنده، کمک به انسجام بیشتر اصولگرایان است.
3- یکی از چاره های عملی اتحاد و انسجام بیشتر، عنایت به رهنمود مقتدای انقلاب در زمینه «جذب حداکثری و دفع حداقلی» در کنار «رفق و مدارا» میان دوستان انقلاب و مرزبندی با دشمنان و فتنه گران است. صریح تر عرض کنیم، اگر قرار باشد مثلاً از نگاه هر یک از طیف ها و اضلاع منتقد، رئیس جمهور یا رئیس مجلس و شهردار و...- با همه نقاط قوت و ضعفشان- در دایره جذب حداکثری قرار نگیرند و با نگاه افراطی، هر کدام دیگری را نفی و طرد کنند، ته این ظرف تنگ چه کسی باقی می ماند؟ البته مسئولیت رجال سیاسی و سران طیف ها در زمینه پایبندی به قواعد و اصول دو چندان است و اصرار به خطا از طرف آنها نابخشودنی تر و آزاردهنده تر می نماید اما از دیگر سو، باید مراقب بود تا گرفتار مرام خوارج نشد. همان قدر که مرام مداهنه و مصانعه اموی- جملی مذموم است، مرام خوارج مطرود است. درعین حال باید به «دفع حداقلی» نیز پایبند بود. نمی شود که کسانی بخواهند اصولگرا باشند و همزمان به هر دلیل دلشان نزد فتنه گران و منحرفان گیر باشد. این گیرها را باید رفع کرد وگرنه مرد سیاست را تا هلاکت می برد. بد عاقبت و ملعون خواهد شد به شهادت تاریخ، هر کس که دندان طمع قدرت و رأی و منصب به هر قیمت را نکنده باشد و بخواهد به خاطر این تمنا، با باطل بسازد.
4- همچنان که در اتحاد باید حداقل ها را احراز کرد، در عین حال باید توجه داشت رجل سیاسی بی عیب و نقص کمتر پیدا می شود. آرمانگرایی و واقع گرایی را باید در نقطه معقول و مشروع «مصلحت» چنان جمع کرد که اگر به 100 آرمان نرسیدیم، لااقل به 70 آن برسیم و اگر دستیابی به اهداف به «تأخیر» افتاد، دست کم از اساس فوت نشده باشد. به عنوان مثال، مجلس نهم در نصاب باید به مراتب پاکدست تر، کوشاتر و منسجم تر از مجلس هشتم باشد اما از آن سو باید عنایت داشت که قرار نیست دشمن از غفلت ما استفاده کند و مجلس ششم را با ابعادی خیانت بارتر باز مهندسی کند. باید بر تدوین فهرستی منسجم تر، بصیرتر، آزاده تر، انقلابی تر، متخصص تر و پرتلاش تر اصرار داشت اما همچنین باید مراقب بود ماجرای انتخابات شورای شهر سوم که به واسطه اختلاف میان اصولگرایان رخ داد و اسباب ورود چند تن از اعضای جریان مقابل اصولگرایی به شورای شهر تهران و برخی شهرهای دیگر شد، تکرار نشود. نه چنان اختلافی پسندیده است و نه برخی رفتارهای غیراصولگرایانه شماری از نمایندگان در مجلس هشتم (مانند ماجرای دانشگاه آزاد، طرح نظارت بر نمایندگان، گروکشی متقابل با دولت و...). با این حال همچنان که گفته شد تهیه فهرست نامزدها، آخرین کار است و قبل از آن باید جایگاه مجلس و عملکرد ادوار آن را با حوصله بررسی کرد تا منطبق با این برآورد، بتوان فهرست همه جانبه ای تدارک کرد.
5- «زیست انگلی» بهترین عنوانی است که به رویکرد جریان های معارض با اصول انقلاب می توان داد. این طیف های گونه گون که در نقطه معارضه با اصول هم رأی هستند، به خودی خود هیچ وزن اجتماعی و سیاسی درخوری ندارند اما اینکه چرا با وجود ضعف و فرتوتی همچنان به حیات خود در طول دهه ها ادامه داده اند، به حیات انگلی آنان برمی گردد. آنها به تفرقه و اختلاف و منازعه و مجادله میان اصولگرایان زنده اند و از خون تازه ای که در این منازعات می مکند، ارتزاق می کنند. جریان های انگلی بیش از آن که روی توان خود حساب کنند، بر بی رمق کردن و ضعیف کردن حریف متمرکز هستند. آنها به سیاق هر انگلی بر پیکره «میزبان» خیمه می زنند و زهر خود را می ریزند، گاه برای کشتن و تمام کردن کار، و گاه برای نیمه جان کردن میزبان و مکیدن شیره جان وی. پادزهر جریان های طفیلی، وحدت بیشتر و طرد همه معارضان با اصول است، کسانی که بودنشان در پیکر اصولگرایان به منزله حمله درونی به سیستم ایمنی پیکر است.
6- باید از سرنوشت جناح زدگی و مناسبات فرسوده درون اصولگرایان در سال های 76-72 و همچنین اتفاقات تلخ دو سال اخیر (برآمده از افراط گری و انحراف) عبرت اندوخت و چنان سازمانی ساخت که نه دچار فرسودگی ها و ریزش اجتماعی دهه 70 شود و نه به تندروی ها و حذف گرایی های متأخر بینجامد. عمل دسته جمعی (معطوف به امر به معروف و نهی از منکر) و پرهیز از تک روی یا باندبازی و قبیله گرایی، تا حدود زیادی از باز تولید آفات پیشین ممانعت می کند. باید از صبر که بهار آن همین ماه مبارک رمضان است، استعانت جست و بذر سازمان تازه برای انسجام و اتحاد اصولگرایان را در همین فصل پربرکت رویش افشاند. ناگزیر- مکلف- هستیم که قد کوتاه همت و اراده خود را بلندتر کنیم. می توانیم و باید که شانه های خود را بالاتر بگیریم. قرار است مجاهد فی سبیل الله و سرباز امام زمان(عج) باشیم، پس باید سنگینی های دست و پاگیر را فرو گذاریم. تخففوا تلحقوا. کلام امیرمؤمنان است «همانا غایت نهایی (رضوان خدا) پیش روی شماست و ساعت قیامت شما را از پشت سر می راند. بار خود را سبک کنید تا برسید، جز این نیست که گذشتگان شما انتظار آیندگان شما را می کشند (خطبه 21 و مشابه آن در خطبه 167 نهج البلاغه).

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات