(روزنامه كيهان ـ 1394/12/13 ـ شماره 21296 ـ صفحه 8)
رژیم آلسعود نهتنها خودش شمشیر را از رو بسته، به دنبال یارگیری در منطقه نیز هست و از همه کشورهای دیگر میخواهد یا به ریاض بپیوندند، و یا خودشان را برای مجازات آماده کنند و پیامدهای بیطرفی را به جان بخرند!
این سیاست توهینآمیز چند هفتهای است که علیه لبنان به اجرا درآمده است و دولت ریاض به طور همزمان همه منابع خود را برای زدن رهبر حزبالله از یک طرف و تحت فشار قرار دادن دولت و ملت لبنان از طرف دیگر به کار گرفته است.
توهین به دبیرکل حزبالله
طی روزهای اخیر ابتدا شبکه «العربیه» برنامهای را تحت عنوان «حکایت حسن» پخش کرد؛ هدف این برنامه کاستن از محبوبیت «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان بود، اما نتیجه عکس داد و هواداران حزبالله چه در کف خیابانها و چه از طریق شبکههای اجتماعی، تحت شعار «ما همه نصرالله هستیم» به آن واکنش نشان دادند.
چندی بعد شبکه سعودی «ام.بی.سی» طنزی را علیه دبیرکل حزبالله روی آنتن برد؛ در این برنامه، یک جوان در نقش سیدحسن نصرالله ظاهر شد و پس از اظهار جملاتی درباره یمن و سوریه، سخنانش را با پرداختن به مسئله فلسطین پایان میدهد. البته در سالهای 2006 و 2013 هم سعودیها چنین توهینهایی را متوجه دبیرکل حزبالله لبنان کرده بودند که به اعتراضات علیه عربستان منجر شده بود.
اقدام اخیر شبکه ام.بی.سی هم مثل گذشته، اعتراضات زیادی را در لبنان و محافل رسانهای به دنبال داشته است.
اقدامات تنبیهی علیه لبنان
سران سعودی همزمان با هتاکیهای تند علیه نصرالله، تنبیه دستهجمعی دولت و ملت لبنان را (البته به زعم خودشان) به اجرا درآوردند؛ این اقدامات که با جنگ روانی بیسابقهای همراه است و رسانههای غربی و عربی آن را در بوق و کرنا میکنند، شامل قطع کمکهای مالی سالانه ریاض به ارتش و دستگاه اطلاعاتی لبنان (حدود چهار میلیارد دلار)، جلوگیری از مسافرت شهروندان سعودی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به لبنان و ممانعت از سفر لبنانیها به این کشورها میشود.
اما، موردی که رسانههای وابسته به عربستان خیلی روی آن مانور دادهاند، این است که خروج سپردههای سعودی از بانک مرکزی لبنان، اقتصاد این کشور را فرو میپاشاند.
همزمان با این فشارها و تهدیدها، ریاض از مقامات بیروت خواست جنبش حزبالله را منحل کند، به خاطر موضعگیریهای نادرست «جبران باسیل» وزیر خارجه این کشور در نشستهای اتحادیه عرب در قاهره، سازمان همکاری اسلامی در جده و نشست هندی- عربی در منامه، از مقامات عربستان عذرخواهی کند!
ریاض همچنین مدعی است بیروت به خاطر بهادادن به حزبالله و ایران، به «اجماع عربی» لطمه سختی زده است و بنابراین، باید با آنها قطع رابطه کند و به ائتلاف عربستان در منطقه بپیوندد!
البته، این جنگ روانی و تهدیدات پر حجم عربستان به طور طبیعی در داخل لبنان طرفداران خود را داشت؛ برخی چهرهها به سفارت سعودی در بیروت رفتند و ضمن عذرخواهی از رفتار دولت لبنان، از ساحت ملوکانه (شاه سلمان) خواستند بلا را بر لبنان نازل نکند!
جریان «14 مارس» هم که به خاطر این قمار خطرناک آل سعود، موجودیت سیاسی خود را در خطر میبیند، مدعی شد آل سعود سپردههای مالی خود که معادل یک میلیارد دلار میشود را به زودی خارج میکند و این اقدام به فروپاشی اقتصاد لبنان و پایینآمدن ارزش «لیره» (واحد پول این کشور) میانجامد و مسبب این وضعیت هم حزبالله است.
خوشبختانه، حامیان حزبالله در بدنه دولت که اطلاعات انحصاری دارند، به راحتی توانستند از پس اظهارات مبالغهآمیز برآیند و تا حدود زیادی جنگ روانی عربستان را خنثی بکنند؛ «ریاض سلامه» رئيس بانک مرکزی لبنان، یکی از این مقامات است. وی گفت: بازار (لبنان) اطلاعاتی گمراهکننده و بسیار مبالغهآمیز از سپردههای سعودی دریافت کرده است و اگر قانون اجازه میداد، این ارقام را افشاء میکردم. سلامه به همه اطمینان داد که خروج سپردههای سعودی به بازار مالی لبنان ضربهای وارد نمیکند.
همزمان با این اظهارات، روزنامه لبنانی «الاخبار» نوشت که سپردههای سعودی در بانک مرکزی لبنان از 100 میلیون دلار تجاوز نمیکند. روزنامه «السفیر» رقم بیشتری را داد، اما اضافه کرد که بخش اعظم این موجودی متعلق به اشخاص و شرکتهاست. این روزنامه لبنانی همچنین، خاطرنشان کرد: حجم عملیات بانکی، بانک بازرگانی«الاهلی» سعودی که به تازگی و به دلایل غیرسیاسی از بازار مالی لبنان خارج شده بود، تنها سه دهم درصد از حجم عملیات بانکی در لبنان بود.
موضع حزبالله
حزبالله لبنان علاوه بر اینکه هدف رژیم آلسعود را ضربهزدن به محور مقاومت و جذب لبنان به ائتلاف این رژیم میداند، علت دیگری را هم در این ماجرا دخیل میداند؛ شرایط نابسامان مالی و اقتصادی دولت عربستان، کاهش قیمت نفت، صرف هزینههای کلان در جنگ یمن و در حمایت از تروریسم و جریانهای تکفیری که درجای خود بدان میپردازیم، رژیم آلسعود را واقعا با چالشهای مالی مواجه کرده است.
جمعه گذشته «شیخ نعیم قاسم» در واکنش به اظهارات برخی از سران آل سعود که خواستار عذرخواهی بیروت از ریاض شده بودند، اظهار داشت که عربستان باید از لبنان عذرخواهی کند، زیرا به لبنانیها و آنهایی که برای استقلال کشورشان بیاندازه مجاهدت کردهاند، توهین کرده است. وی تاکید کرد: لبنان کشور آزادیهاست و همینگونه باقی خواهد ماند و هرگز مطیع هیچ کشوری نخواهد شد.
علاوه بر اظهارات شیخ نعیم قاسم، جنبش حزبالله لبنان بیانیهای را نیز در پاسخ به تحرکات ریاض صادر و در آن تاکید کرد: اتهامات سران المستقبل (14 مارس) علیه ایران، با هدف دفاع از جنایات سعودیها در یمن صورت گرفته، رژیمی که جنایت کار، جاهل و منبع تروریسم است. پیش از این «نهاد المشوق» وزیر کشور لبنان و یکی از سران جریان «المستقبل» حمایت حزبالله و ایران از ملت مظلوم یمن را محکوم کرده بود.
در بیانیه حزبالله آمده است: تصمیم عربستان برای توقف کمکهای مالی خود به ارتش و نیروهای امنیتی، به هیچوجه در لبنان کسی را غافلگیر نکرد. مسئولان دولت و وزارتخانهها و نیروهای مسلح لبنان اطلاع داشتند که این تصمیم از مدتها پیش و به ویژه از دوره شاه جدید (سلمان) درعربستان اتخاذ شده است.
این بیانیه میافزاید: جهان و لبنانیها میدانندکه عربستان از بحران مالی شدیدی رنج میبرد، بحرانهایی که به دلیل هزینههای زیاد در جنگ علیه یمن و به دلیل توطئه کاهش قیمت نفت در بازار جهانی، ایجاد شده است.
منظور از توطئه کاهش قیمت نفت، طرحی است که ایالات متحده با هدف ضربه زدن به اقتصاد ایران و روسیه به اجرا گذاشته و از دولت ریاض خواسته است، تولیدات و صادرات نفت خود را تا حد ممکن افزایش دهد. این اقدام ریاض به همراه افزایش تولید نفت «شیل» در آمریکا، قیمت نفت را در بازار جهانی به شدت کاهش داده و حتی به اقتصاد عربستان هم ضربه زده است.
در سطح منطقه خاورمیانه هم «عبدالباری عطوان» تحلیلگر معروف عرب طی یادداشت نیشداری که در پایگاه اینترنتی «رأی الیوم» آن را منتشر کرد، نوشت که سیاستهای عجولانه و توهینآمیز عربستان در قبال لبنان، بر محبوبیت ایران و حزبالله لبنان در منطقه افزود.
اوضاع نابسامان مالی عربستان
این موضوع که حزبالله سیاست قطع کمکهای مالی به لبنان را پژواک اوضاع وخیم مالی در داخل عربستان دانست، اشاره درستی است و آمارها و ارقام رسمی به وضوح آن را نشان میدهند.
با کاهش قیمت نفت به بشکهای کمتر از 40 دلار (و اکنون کمتر از 35 دلار) در سال 2014، درآمد عربستان از محل صادرات نفت، بیش از 60 درصد کاهش یافت. درسال 2015 نیز به اعتراف مسئولان وزارت اقتصاد عربستان (دوشنبه 7 دی)، درآمد تقریبی این کشور، 162 میلیارد دلار بوده، اما هزینههای این کشور طی آن سال به 260 میلیارد دلار رسیده است. این عدد بالاترین رقم هزینه در تاریخ عربستان سعودی است.
دولت ریاض که در دو سال گذشته با کسری بودجه کلان مواجه بوده، درآمد خود را در سال 2016 حدود 137 میلیارد دلار و هزینههایش را نیز طی سال جاری میلادی (2016) 224 میلیارد دلار پیشبینی کرده است. جمعه گذشته نیز صندوق بینالمللی پول با انتشار گزارشی اعلام کرد، کسری بودجه 19/4 درصدی عربستان که پیشبینی میشود سال آینده به 21/6 درصد افزایش پیدا کند، ذخیره ارزی این کشور را خواهد بلعید.
به خاطر همین فشارهای مالی، دولت عربستان اعلام کرد که قصد دارد برای جبران کسری بودجه، میزان یارانه سوخت و انرژی را کاهش و نرخ خدمات عمومی و مالیات بر ارزش افزوده را افزایش دهد.
در عرصه خارجی هم علاوه بر لبنان، ریاض کمکهای 30 میلیارد دلاری خود را به دولت مصر قطع کرد. «سرحان العتبی» وزیر خارجه عربستان علت این اقدام را ورود مصر به محور ایران، سوریه و روسیه ذکر کرد. البته مشخص است که ماجرای مصر آن طور که العتبی گفته نیست. قضیه به مخالفت قاهره با طرح لشکرکشی ائتلاف عربستان به سوریه مربوط میشود. دولت مصر در ماجرای سوریه، کم و بیش حامی دمشق است و در نحوه مواجهه با تکفیریهای داعش و النصره نیز با آل سعود اختلاف نظر دارد.
در خارج از خاورمیانه نیز رژیم آل سعود سهامهای خود را در اروپا به حراج گذاشت.
اما علیرغم این سازو کارهای جور واجور، کارشناسان معتقدند در آینده درآمدهای عربستان کاهش مییابد و در مقابل بر میزان هزینههای این کشور افزوده میشود. به عنوان مثال، بانک جهانی بهمن ماه گذشته پیشبینی کرد که ذخایر مالی عربستان تا چهار سال آینده به اتمام میرسد. کارشناسان این نهاد مالی بینالمللی همچنین معتقدند، رقم بدهیهای دولت عربستان در سال 2017 (1396) به 20 درصد تولیدناخالص داخلی این کشور خواهد رسید و این رقم 10 برابر بیشتر از 2/2 درصد سال 2013 است.
پاشنه آشیل
«دلار» پاشنه آشیل رژیم سعودی است و به هر میزان که منابع مالی این کشور کاهش مییابد، به همان میزان نیز از باد غرور و ابهت و قدرت این کشور کم میشود. شاید برخی از کارشناسان قدرت عربستان را ادامه قدرت آمریکا در منطقه بدانند. اما، همانطور که از اظهارات این روزهای کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا پیداست، از کل عربستان چیزی که برای مقامات واشنگتن ارزش دارد، نفت و دلار است و سعودیهای بیمایه از چشم آمریکاییها هم میافتند.
ریاض در حوزه دیپلماسی دو ابزار موثر داشته است؛ دلار و اندیشه وهابیت، زمانی که دلار ته بکشد و این اندیشه نیز از سکه بیفتد، دیگر کسی در خارج موجودیت رژیم سعودی را حس نمیکند. این در صورتی است که در داخل این کشور اتفاقی بیفتد و عربستان به حیات نباتی خود ادامه دهد. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان در خصوص آرامش داخلی هم چندان خوشبین نیستند.
شهروندان سعودی در دهههای گذشته انگیزهای برای کار کردن نداشتند؛ چون مالیات نمیدادند؛ انرژی و کالاهای ارزان خریداری میکردند، در حوزههای مختلف زندگی از یارانههای دولتی برخوردار بودند و رفاه نسبی داشتند.
این وضعیت البته نفی کننده توزیع ناعادلانه ثروت و حیف و میل کلان منابع توسط خانواده حاکم نبوده است. اما به هر حال، هر طوری که بود رژیم میتوانست از طریق ساز و کارهای ذکر شده، شرایط را آرام نگه دارد.
حال نگاه کنید که این جامعه با ویژگیهای ذکر شده، یکباره با کمبود منابع مالی مواجه شود، طبیعی است که تحمل ناملایمات اقتصادی را ندارد. رضایتی که مبتنی بر دلار باشد، با حذف دلار، نارضایتی جای آن را میگیرد.
تحلیلگران نیز اتفاقا روی همین نکته انگشت گذاشتهاند و به همین خاطر، نسبت به آینده رژیم سعودی بدبین هستند.
روزنامه آلمانی «دویچه وله» مینویسد؛ از زمان پایهگذاری عربستان (1932) تاکنون، این کشور تا این حد با بحران و مشکلات اقتصادی و احتمال وقوع ناآرامیهای داخلی مواجه نبوده است. به نوشته «فارین پالیسی»، اگر شرایط جاری عربستان خوب مدیریت نشود، خانواده پادشاهی دچار بیثباتی بیشتر میشود.
موسسه آمریکایی «دفاع از دموکراسیها» هم هشدار میدهد، ناکامیهای مختلف دولت ریاض در داخل و خارج عربستان، وقوع شورش علیه پادشاهی این کشور را به دنبال خواهد داشت.
ریاض حملات هوایی علیه مردم بیدفاع یمن را از پنج فروردین سال جاری آغاز کرده است و هنوز هم به این حملات بینتیجه ادامه میدهد. حمایت مالی و تسلیحاتی ریاض از گروههای تکفیری در عراق و سوریه هم سرانجامی برای آلسعود نداشت. در لبنان نیز جنبش حزبالله قدرتمندتر از قبل شده است و در عوض، جریانهای مورد حمایت رژیم سعودی مثل «14 مارس» و «المستقبل» آینده مبهمی در لبنان دارند.
در مورد ارتباط میان رژیم صهیونیستی و سعودیها هم پردهها برافتاده و اکنون حتی مردم عربستان به خوبی میدانند که سران تلآویو و ریاض چقدر به هم نزدیک هستند.
«جمعبندی و دورنما»
پنج ساله شدن بحران سوریه هرچند باعث شد پای ابرقدرتها به این کشور کشیده شود، ولی تحولات میدانی نویدبخش پیروزیهای بزرگ ارتش سوریه و مقاومت در این کشور است.
در این میان، نقش محوری حزبالله لبنان در این ماجرا بر کسی پوشیده نیست. از طرف دیگر، عربستان به عنوان یکی از بازندگان اصلی بحران سوریه، مجبور است که همه گزینهها را روی میز داشته باشد. تا اینجای بحران سوریه، گزینه حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای تروریستی نتیجه لازم را نداد، لشکرکشی به سوریه نیز پیامدهای نامعلومی دارد که بیشتر از همه، حامیان ریاض را میترساند. به این ترتیب، برای آلسعود در حال حاضر فقط گزینه «لبنان» باقی میماند.
لذا، اگر شرایط کنونی ادامه پیدا کند و سعودیها هیچ گریزگاه دیگری را برای خود پیدا نکنند، احتمالا فشارها بر دولت لبنان افزایش خواهد یافت. حاکمان عربستان از این اقدام خود، سه هدف جایگزین را دنبال میکنند؛ 1) یا به تعهدات مالی خود نسبت به لبنان پایان دهند، 2) یا لبنان را در درون ائتلاف خود جذب و حزبالله را منزوی کنند (که بعید به نظر میرسد بتوانند این هدف را محقق کنند) و 3) در درون جامعه لبنان شکاف ایجاد کنند، و یکبار دیگر در این کشور جنگ داخلی راه بیندازند.
خوشبختانه تلاش سلفیها تحت رهبری «احمد الاسیر» طی سالهای گذشته نتوانست خللی در جامعه لبنان ایجاد کند و با دستگیری این عامل سعودیها، به نظر میرسد که فتنه سلفیها متعلق به گذشته است.
تروریستهای «داعش» نیز در بلندیهای «عرسال» (در نزدیکی مرزهای سوریه) زمینگیر شدهاند و تا حدود زیادی تحت کنترل در آمدهاند.
لبنانیها علیرغم پشت سر گذاردن این دو آزمون سخت، باید نسبت به توطئههای جدید محور سعودی - صهیونیستی هشیار باشند و باید بدانند که این محور هم انگیزههای کافی برای مداخله در لبنان و بر هم زدن ثبات این کشور را دارند و هم چارهای غیر از این ندارند.در کل، رژیم آلسعود اکنون مستعد ماجراجوییهای خطرناک است و هدف از این ماجراجوییها نیز عبور از بحرانهای جاری و از بین بردن بحرانهای بالقوه آتی است. کشور لبنان یکی از حوزههای بخت آزمایی سعودیها و البته محتملترین آنهاست.
پیش از این سعودیها روی کمکهای برادر بزرگتر خود، یعنی آمریکا هم حساب باز کرده بودند، اما با ورود روسها به منطقه، زیاد هم مطمئن نیستند که آمریکاییها از خودگذشتگی زیادی برای حفظ رژیم سعودی بکنند.
در حال حاضر رزمایش موسوم به «رعد شمال» با مشارکت 350 هزار نیرو از 20 کشور عربی و اسلامی در شمال عربستان جریان دارد. در این بزرگترین رزمایش سعودیها، 20 هزار تانک، 2540 جنگنده، 460 بالگرد و صدها کشتی به کار گرفته شدهاند.
علیرغم عظمت این رزمایش، این ضربالمثل در ارتباط با آن مصداق دارد که «سنگ بزرگ علامت نزدن است». اکنون هیچ قدرتی از وقوع یک جنگ فراگیر در خاورمیانه پشتیبانی نمیکند.
به نظر میرسد که هدف ریاض از برگزاری این رزمایش ایجاد رعب در کشورهای جبهه مقاومت در منطقه و روحیه دادن به کشورهای عضو ائتلاف سعودی، تروریستهای تکفیری و جریانهای سیاسی نزدیک به ریاض است.
http://kayhan.ir/fa/news/69829
ش.د9405766