* بعد از گذشت هفده سال از آزادسازي جنوب لبنان چه صحنهها و خاطرههايي از آن روز در ذهنتان مانده است؟
** اتفاقي که در 25 مه 2000 (4 خرداد 1379) در جريان آزادسازي جنوب لبنان روي داد يک اتفاق استثنايي در منطقه و در تاريخ نزاع با رژيم صهيونيستي به شمار مي آيد. اين رويداد عبارت بود از آزاد سازي اراضي اشغال شده از سوي رژيم صهيونيستي بدون اينکه در قبال آن هيچ قيد و شرط و تعهدي داده شود. اسرائيل بدون دخالت سياسي منطقه اي يا بينالمللي از لبنان فرار کرد. اين اتفاق پيروزي مستقيم مقاومت بود که بدون دخالت و دست داشتن هيچ يک از کشورهاي منطقهاي يا بين المللي به استثناي جمهوري اسلامي ايران و سوريه حاصل شد. مقاومت توانست خاک لبنان را که از سال 1978 يعني به مدت 22 سال در اشغال رژيم صهيونيستي به سر ميبرد آزاد کند و دشمن که به هيچ يک از قطعنامههاي بين المللي پايبند نبود مجبور به عقب نشيني ذليلانه از لبنان شد.
اما درباره صحنههاي اين پيروزي که در ذهنم باقي مانده دو صحنه از ذهنم پاک نمي شود: اول ورود خودجوش مردم به گذرگاههايي که نيروهاي «آنطوان لحد» در آن حضور داشتند و عبور از اين گذرگاهها تا جايي که مزدوران دشمن چارهاي جز فرار پيش روي خود نديدند. اين صحنه به گونهاي بود که گويي مردم بي پناه امکانات نظامي در اختيار دارند. اين صحنه روحيه و حس کرامت بالايي در خود نهفته دارد. صحنه دوم افتخار اسرائيل به فرار شبانه نيروهاي اشغالگرش بدون زخمي شدن است. اسرائيل در حالي اين مساله را پيروزي براي خود تلقي مي کرد که اين اتفاق مايه خفت و خواري زيادي براي آنها بود. علاوه بر اينکه اسرائيليها درحالي از لبنان خارج شدند که به مزدوران خود در گروه انطوان لحد خبري نداده بودند و آنها ناگهان خبر را از رسانهها شنيدند. اين صحنههاي عزتمندانه حاوي روحيه بسيار بالايي بود. آزادسازي جنوب حقيقتا نشانه آن بود که اصرار و جديت داشتن در فعاليتهاي مقاومانه منجر به آزاد سازي و پيروزي مي شود و ما در حزبالله اين الگو را پيش چشم جهانيان و ملتهاي مستضعف قرار مي دهيم تا ببينند که چطور يک جمع کوچک به پيروزي دست پيدا مي کند.
* نقش جمهوري اسلامي ايران را در اين دستاورد چطور ارزيابي مي کنيد؟
** جمهوري اسلامي ايران نگين شرق و به منزله سر مقاومت و نماد عزت و آقايي و آزادسازي است و از همان لحظه اول شکل گيري مقاومت حزبالله، همه گونه حمايتي از حزبالله به عمل آورد و اگر ايران نبود ما اين توانايي امروز را نداشتيم. آزادسازي جنوب به مدد حمايتهاي مادي و سياسي و معنوي ايران در کنار حمايت نظامي سوريه از مقاومت حاصل شد و سوريه با حمايت از مقاومت در اين پيروزي و آزادسازي سهيم است.
* آيا بعد از گذشت 17 سال فکر مي کنيد مقاومت به خاطر اين دستاورد بزرگ مورد مجازات قرار گرفته است؟
** حزبالله از همان لحظه اول شکلگيري مورد مجازات قرار گرفته است چون در برابر اسرائيلي ايستاده که استعمارگران جهان از آن حمايت به عمل ميآورند و درصدد تحکيم موقعيت و توسعه آن و مقبوليت دادن به آن در منطقه هستند. حزبالله در هيچ يک از مراحل حيات خود حاضر به معامله بر سر مقاومت نشد و عزم خود را براي آزاد سازي خاک کشور جزم کرد و در جنگهاي پي در پي سالهاي 1993، 1996، 2000، و 2006 مقابل اسرائيل ايستاد و هربار از جنگها قويتر از قبل بيرون آمد. براي همين طبيعي است که آمريکا و اسرائيل و کشورهاي دنباله روي آنها اقدام به تنبيه و آزار رساندن به آن کنند. حزبالله يک گروه ممانعت و مقاومت به حساب ميآيد و برخلاف رويکرد سياسي موجود آزادسازي خاک لبنان را تحقق بخشيد. حزبالله رويکرد منطقه را تغيير داد و معادله خاورميانه جديد را شکست و مانع از تحقق اهداف استعمارگرانه شد و توانست الگويي قابل پيروي از مقاومت ارائه دهد براي همين نيز پيوسته در معرض حمله قرار دارد.
* در سال 2000 که آزاد سازي اتفاق افتاد حزب الله جايگاه ويژهاي در جهان عرب پيدا کرد و تصاوير دبيرکل حزب الله در همه پايتختها و کشورهاي عربي بر روي دست گرفته ميشد. آيا حملهها و تلاشهاي امروز براي تخريب چهره حزبالله وضعيت ديگري را ايجاد کرده است؟
** حزب الله با وجود همه فشارها هنوز هم الگويي درخشان و اثرگذار به شمار ميآيد که بهترين دستاورد را رقم زده است اگرچه همبستگي عاطفي برخي عربها و مسلمين با آن کاهش يافته است. از سال 2000 تا به امروز طرفداران مقاومت در دو دسته قرار داشتهاند: يک گروه از مقاومت خوششان آمده و و تاييد خود را از آن اعلام کردهاند و گروه دوم که همبستگي عاطفي با آن داشتند. با وجود همه توطئهها مي بينيم که گروه اول همچنان بر موضع خود ثابت قدم مانده و تعداد آن بيشتر هم شده است. اين گروه از همه فعاليتهاي مقاومت محور در منطقه به ويژه در فلسطين حمايت عملي مي کند به عنوان مثال نشستها و سمينارهايي با حضور احزاب و گروههاي عربي و اسلامي از کشورهاي مختلف عربي تشکيل ميدهد و موضع گيريهايي در حمايت و تاييد مقاومت ابراز مي کند.
اما در رابطه با گروه دوم، بسياري از آنها تحت تاثير فشار حکومتها دچار ترس شده و با تاثير پذيري از رسانههاي خبيث تاييد عاطفي آنها از حزبالله فروکش کرده است. اما اين مساله تاثيري بر روي هواداران واقعي و حاميان حاضر در صحنه مقاومت نداشته و اين گروه افزايش نيز داشته است. تحولات اخير باعث شد خيليها در مواضع قبلي خود تجديد نظر کنند؛ به ويژه پس از آنکه دشمنان حزبالله با ايجاد داعش، آن گروه مجرم و خون ريز و بي رحم را به عنوان جايگزيني براي مقاومت مطرح کردند. اما امروز اين موج به نفع جريان حق و تاييد مقاومت در حال فروکش کردن است. ما در مرحله اخير مورد حمايت و تاييد گروهها و طوائفي قرار گرفتيم که پيش از اين اعلام بي طرفي ميکردند اما امروز بيشترين حمايتها را از مقاومت به عمل مي آورند. در هرصورت چيزي که براي ما اهميت دارد تاييد عملي از حزبالله است چرا که عواطف زودگذر بوده و در شرايط مختلف تغيير مي کند.
* بعضيها در لبنان با وجود اذعان به نقش رهبري حزبالله در آزادسازي خاک لبنان معتقدند که حزب الله بايد سلاح خود را تحويل ارتش لبنان داده و به دولت قانوني کشور احترام بگذارد.
** کساني که خواستار خلع سلاح حزبالله هستند اين خواسته را از بعد اهتمام و توجه داشتن به سيادت کشور مطرح نمي کنند بلکه به دنبال اجراي تصميمات آمريکا و اسرائيل هستند تا اسرائيل ترس و نگراني از جانب نيروي بازدارنده حزبالله نداشته باشد. اين عده به فکر خوش خدمتي به اسرائيل و آمريکا هستند چون سلاح حزب الله مقاومتي است که دستاورد سيادت ملي را براي کشور به ارمغان آورد و جز به نفع کشور مورد استفاده قرار نمي گيرد. حزبالله در داخل لبنان بخشي از بافت ملي و اجتماعي کشور است و افراد آن مانند ديگر شهروندان به حقوق و وظايف خود عمل مي کنند. سلاح حزبالله نقشي در داخل کشور ندارد و فقط به جنگ با اسرائيل اختصاص دارد. ما به کساني که خواستار خلع سلاح حزبالله هستند ميگوييم: سزاوار نيست به بهانه خلع سلاح قدرت لبنان را از آن بگيريد و کشور را در معرض خطر بازگشت اشغالگران اسرائيلي قرار دهيد.
* آيا معتقديد معادله «ارتش، ملت؛ مقاومت» همچنان به قوت و اثرگذاري قبل باقي است؟
** حزبالله يک گروه فعال و تاثير گذار نه تنها در دفاع از لبنان است بلکه در اداره کشور و ترکيب قدرت و ثبات امنيتي کشور نيز سهم ايفا مي کند. لبنان امروز براي سازندگي و پيشرفت و ثبات به حزب الله نياز دارد. حزبالله نمي خواهد بر قدرت سيطره پيدا کرده و پيروزيهاي خود را دستمايه رسيدن به منافع مادي و سياسي کند. حزبالله با عملکرد خود ثابت کرد که بخشي از اين معادله سه ضلعي است که سه ضلع آن هم در مقابله با اسرائيل و هم در ساخت کشور در بعد داخلي نقش مکمل يکديگر با ايفا مي کنند. اشاره صريح بيانيههاي وزارتي بر معادله سه گانه «ارتش، ملت، مقاومت» بدان معناست که بيشتر احزاب لبنان حضور مقاومت در ساختار کشور را براي برقراري ثبات در لبنان ضروري مي دانند.
* از سال 2006 به بعد هميشه احتمال تجاوز رژيم صهيونيستي مطرح بوده است. آيا فکر مي کنيد احتمال شکست دادن اسرائيل امروز و به مرور زمان بيشتر شده يا برعکس؟
** ما از سال 2006 امکانات خود را افزايش داديم و با استفاده از تجربه جنگ 33 روزه تواناييهاي انساني و نظاميمان ارتقا يافت. همچنين ورود به ميدان سوريه تجربه ميداني مهمي براي حزبالله بود. اگر بخواهيم بين ارتقاي تواناييهاي حزبالله و رژيم صهونيستي - که او هم با استفاده از تجربه جنگ، در جهت رفع نواقص خود تلاش کرد - مقايسهاي داشته باشيم خواهيم ديد که پيشرفتهاي ما بسيار بيشتر از آنها بوده است. امروز مقاومت مي تواند همه جاي فلسطين را به دقت هدف قرار دهد و اين بدان معناست که همه جبهه داخلي اسرائيل در دايره خطر قرار گرفته است. اگر به ما حمله کند اين اقدام منجر به ويراني بالايي خواهد شد و حجم خرابي و ويراني در اسرائيل بيشتر از خسارتهاي وارده به لبنان خواهد بود. با توجه به آرايش قدرت و سير امور ما نسبت به شکست اسرائيل اطمينان داريم.
* به تازگي در رياض يک نشست آمريکايي سعودي برگزار شد که در آن از حزب الله به عنوان گروهي تروريستي ياد شد. آيا شباهتي بين نشست رياض و نشست شرم الشيخ در سال 2006 که حمله رژيم صهيونيستي به لبنان را در پي داشت وجود ندارد؟
** نشست بين ترامپ و سلمان به منظور دزديدن پول کشورهاي حاشيه خليج فارس به صورت هدفمند و به نفع ايالات متحده آمريکا انجام گرفت. اين مساله اگرچه مهمترين موضوع نشست بود اما آنها براي سرپوش نهادن بر تاثيرات منفي ناشي از سرقت پول ملتها و سرمايههاي آينده آن، سعي کردند عليه جمهوري اسلامي ايران و حزبالله و گروههاي مقاومت موضع گيري منفي اتخاذ کنند. آنها بعد از عجز و ناتواني و شکستشان در متوقف ساختن پيشرفتهاي ايران و الگو شدن حزبالله به عنوان يک نيروي مقاومت در منطقه نياز به فرياد و ناله و شيون با صداي بلند داشتند. از نظر ما اين نشست به مثابه شيون و زاري عليه حق طلباني بود که قدرت حضور و تاثيرگذاري خود را به اثبات رساندند.
* آيا نگران نيستيد که اين نشست پوششي براي حمله نظامي به مقاومت باشد؟
** ما چيز تازه اي در اين نشست نديديم و شرکت کنندگان در اين نشست عاجز از تحقق اهدافي هستند که در طول سالها توطئه و دسيسه چيني عليه ايران و حزبالله از تحقق آن ناتوان مانده اند. آنها مي گويند که مرحله پس از اين نشست متفاوت از مرحله پيش از آن خواهد بود ولي ما معتقد به چنين چيزي نيستيم و اين اتفاق را در ادامه مرحله گذشته مي دانيم، اما اين مساله بايد براي ملتها کاملا ملموس شود که چطور حاکمانشان ثروتهاي اين امت را به اسرائيل و آمريکا مي فروشند و آنها را از خواب بيدار کند. اما ما به عنوان محور مقاومت يعني در حزبالله و ايران خود را در جايگاه دفاع مشروع و قانوني مي بينيم و از خود ايستادگي نشان مي دهيم اميدواريم که آرزوهاي اين نشست به همت و زور بازو و سلاح رزمندگان مقاوم نقش بر آب شود.
* آيا اين بدان معناست که شما انتظار جنگ عليه مقاومت را داريد؟
** معلوم نيست نشست رياض به همان نتايجي بيانجامد که نشست سال 2006 شرم الشيخ در بر داشت. اما به هرحال در صورت حمله اسرائيل آماده دفاع از خودمان هستيم و شکستي بدتر از جنگ 2006 را به دشمن خواهيم چشاند. ما ترسي از تهديدها به دل راه نمي دهيم و همواره آماده ايم و اظهارنظرها و سخنرانيها نخواهد توانست تغييري در موقعيت ميداني به وجود آورد چراکه همه ابزارهاي به کار رفته از سوي آنها براي تغيير معادله ناکام مانده و به شکست انجاميده است. آنها تروريسم تکفيري را براي مقابله با مقاومت توليد کردند اما اين محصول هم به برکت مبارزه ايران و محور مقاومت شکست خورد. امروز اين حيوان وحشي شکست خورده و به سمي عليه سازندگان خود تبديل شده است. ما واکنشي به ياوهگوييهاي آنها نشان نخواهيم داد و از موضع دفاع و ايستادگي، اقدامي هم تراز و مناسب رفتار آنها انجام خواهيم داد.
ش.د9600969