ورود مستقیم و علنی شبکه رسانهای رسمی انگلیس به انتخابات، با تعیین تکلیف برای «رای مردم» هر چند موجی از واکنشهای ملی نسبت به دخالت این کشور بدسابقه و استعمارگر در امور داخلی کشورمان را برانگیخت اما در حوزه عملیاتی سوالاتی را قطعا برای قاطبه مردم ایجاد کرده است. از جمله اینکه علت گستاخی انگلیس در حمایت از یک جریان سیاسی و دعوت از مردم برای شکست فقهای جریان مقابل چیست؟ انتخابات خبرگان در چه صورتی تامینکننده منافع انگلیسیها خواهد بود و علما و مردم در برابر این نقشه شوم چه وظیفهای برعهده دارند؟
لابی استعماری پسابرجام
1- چند ماه پیش از نزدیک شدن به ایام برگزاری انتخابات، «وطن امروز» از شکلگیری اتاق فرمان روابط سیاسی- اقتصادی میان «ایران و انگلیس» خبر داد. در بخشی از افشاگریها پیرامون این کانون مشترک، به نامهایی همچون سر «ریچارد دالتون» دیپلمات ارشد و شوالیه انگلیسی «چتم هاوس»، «جک استراو» وزیر اسبق خارجه انگلیس و «نورمن لامونت» وزیر اسبق بازرگانی انگلیس اشاره شد که پشت پرده کمیته بازاریابی در لندن قرار دارند. کمیته یادشده که تحت نام «اتاق بازرگانی بریتانیا و ایران» به صورت رسمی فعالیت میکند، توسط شبکه وسیعی از زرسالاران صهیونیست در انگلیس تغذیه میشود که در بدنه سیاسی این کشور صاحب قدرت هستند.
از جمله آنها میتوان به باند حزب محافظهکار با مدیریت مستقیم «دیوید کامرون» نخستوزیر و رئیس حزب محافظهکار، «لرد مایکل لوی» موسس صندوق مالی حزب کارگر و حامی اصلی تونی بلر جنگطلب در انتخابات سال 1997 انگلیس و نماینده شخصی وی در امور خاورمیانه و «جرالد رانسون» اشاره کرد. رانسون موسس «جامعه اطمینان امنیتی» در سال 1994 در انگلیس است که در حقیقت ارتش و سازمان اطلاعات خصوصی جامعه یهودیان این کشور به شمار میرود.
وی پیشتر نیز اقدام به تاسیس گروهی موسوم به «گروه 62» کرده بود که با به کار گرفتن اوباش و آدمکشهای انگلیسی به مخالفان اسرائیل در لندن و دیگر نقاط بریتانیا حمله میکردند. این تیم با حمایت «ریچارد دزموند» صهیونیست بر لابی رسانهای انگلیس نیز مسلط است. دزموند مالک مجموعه رسانههای بریتانیا از جمله «دیلی اکسپرس»، «ساندیتایمز»، «دیلیاستار»، «کانال تلویزیونی 5»، شبکه رسانهای «Northern & Shell» و... است و از حامیان مهم حزب استقلال انگلیس (یوکیپ) با هدفگذاری خروج این کشور از اتحادیه اروپایی به شمار میرود.
کدام سرمایهگذاری؟
تیم صهیونیست یادشده علاوه بر عضویت در اتاق بازرگانی بریتانیا و ایران، از طریق مجموعهای از شرکتهای بزرگ اقتصادی همچون «کپیتال پنتاگون» در حال اشغال کل موقعیتهای اقتصادی ویژه در صنایع نفت و گاز و زیرساختهای کشور است به نحوی که لامونت، به عنوان «فرستاده اقتصادی ویژه دولت انگلیس به ایران» در بیانیه خود ضمن نام بردن از ایران به عنوان «بازار» و «مقصد صادراتی» جدید انگلیس، موقعیت پسابرجام را عامل افزایش آمار اشتغال در اتحادیه اروپایی عنوان میکند. این مفهوم در علم اقتصاد هیچ ارتباطی با عبارت رایج در ایران تحت عنوان «سرمایهگذاری خارجی» ندارد و صرفا اشاره به تبدیل شدن ایران به بازاری بیدر و پیکر مشابه کشورهای عربی منطقه دارد. پس عجیب نیست که بهرغم خرج میلیاردها دلار از سرمایه آزاد شده حاصل از برجام، کمترین رونقی در صنایع داخلی کشور ایجاد نشده و آمار اشتغال داخلی افت نیز داشته است.
اتاق بازرگانی ایران و صهیونیستها؟!
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت لابی زرسالاران صهیونیست تصمیم گرفته است با استفاده از موقعیت ویژه پسابرجام، شبکهسازی در اقتصاد و سیاست ایران را به صورت همزمان آغاز کرده و از این مسیر نفوذ مهم، علاوه بر کسب سود اقتصادی هنگفت، ابزارهای قدرت تاثیرگذاری بر آینده ایرانیان را از داخل کشورمان گسترش دهد. با این احتساب میتوان ادعا کرد، با توجه به حفظ چارچوب تحریمهای اقتصادی و منع جدی شرکتهای مستقل و تجار آزاد از حضور در بازار پرخطر ایران، عرصه صرفا برای بازیگران کلان صهیونیست و سیاستمداران کارکشته و بابرنامه انگلیسی و آمریکایی برای اجرای پروژه نفوذ باز شده است و هیچ خبری از «سرمایهگذاری خارجی» در ایران نیست. پس بدیهیترین انتظار این است که اقتصاد ایران به واسطه دستکاری صهیونیستها، مجددا از داخل تضعیف شده و معیشت مردم از درون گروگان گرفته شود.
حذف حامیان استقلال
2- در چنین فضای پرمخاطرهای، فشار سیاسی و تبلیغاتی مضاعف دستگاه رسانهای - حاکمیتی انگلیس برای حذف نیروهای حامی استقلال و آزادی ایران در انتخابات پیش رو، زنگهای خطر را برای همه دلسوزان انقلاب و ملیگرایان و وطنپرستان ایرانی به صدا درآورده است. تمرکز بر تغییر ترکیب مجلس خبرگان با تاکید بر حذف گزینههای ضدانگلیسی توسط «بیبیسی»، حکایت از آن دارد که دشمن بخوبی به نقش قانونی «اصل ولایت فقیه» و تاثیر «شخص ولی فقیه فعلی» بر حفظ استقلال ملی در برابر پروژه عظیم نفوذ سیاسی و اقتصادی در کشور پی برده و برای آن برنامهریزی کرده است.
اگر بنا باشد توافقات سیاسی به ابزاری برای نفوذ ساختاری صهیونیسم در زیرساختهای حیاتی کشور تبدیل شود، پر واضح است که چنین موقعیتی با حفظ ساختار فعلی نظام، متشکل از خواص بصیر و استقلالطلب و رهبر حکیم و شجاع جمهوری اسلامی ایران، به دست نخواهد آمد. البته پروژه تمرکز بر خواص جامعه برای ایجاد انحرافات عمیق ساختاری پیش از این نیز بارها توسط انگلیس و آمریکا در جوامع مختلف اجرایی شده است. اگر گاندی پرچم استقلالطلبی هندیها را به دوش نگرفته بود و در نقش روحانی مذهبی و دوراندیش، ملت هند را به تقابل با استعمار بریتانیا دعوت نمیکرد، چهبسا هنوز هندیها روز خود را با «سلام بر ملکه» آغاز میکردند. اگر «نلسون ماندلا» نیز تسلیم سیاست ریگان شده بود و قیام علیه دولت آپارتاید آفریقایجنوبی را به پیروزی نرسانده بود، دور از انتظار نبود که امروز به جای اوبامای سیاهپوست، نژادپرستی مشابه ریگان بر کرسی ریاستجمهوری ایالات متحده ایستاده و وضع آفریقاییتباران آمریکا در رودآیلند و کلیولند و شیکاگو و واشنگتن از امروز نیز بدتر بود.
فصل برائت از استعمار
پس مخالفت استعمارگران با خواص بصیر، همراه با حمایت رسمی از لیست «ذخایر استراتژیک دشمن» در انتخابات با حیلهگری، میتواند به ظهور گاندیها و ماندلاهای جدید بینجامد و قدرت ولی فقیه شجاعدل ایران را به واسطه هوشیاری مردم و خواص تصاعدی افزایش دهد. فرصت اعلام «برائت» از نقشه شوم استعمارگران برای همه علما و آیاتی که نام شریفشان در لیست نفوذی دشمن نشانه رفته است، وجود دارد. حضراتی که با فریاد ضداستعماری خود بر سر انگلیس خیانتکار میتوانند فرصت ویژهای برای مردم، با انصراف از طعمه شدن در مسیر منافع دشمن طمعکار فراهم آورند و آبروی دستگاه فقاهت اسلامی را بیش از پیش نزد جهانیان ارتقا بخشند.
3- شاید انگلیسیها رد شلاق فقهای اسلام بر سیمای استعماری خود را فراموش کرده باشند، پس یادآوری میکنیم تا مدرسین کرسیهای شیعهشناسی در دانشگاههای لندن به صهیونیستهای تصمیمساز در بریتانیا متذکر شوند، در دستگاه اسلام «فقیه» کسی است که «حب جاه» ندارد. «حب دنیا» ندارد و نماد فنای فیالله است. فقیه آبروی اسلام است و هر آنچه دارد برای «الله» است. پس ذات سیاهه «فقهای مورد حمایت انگلیس»، ضداسلامی است چرا که روحانی عالیرتبهای که برای تحقق اهداف استعماری میانداری کند، آیهای از شیطان است و در دستگاه الهی اسلام جایی ندارد.
انصراف از لیست استعمار
گمان قاطبه مردم به حضرات فقهای تایید صلاحیت شده توسط شورای نگهبان، غیر از گمان «بیبیسی» است که با نیرنگ انگلیسی مرید جایگاه ضداسلامی اقتصاد و سیاست استعماری، معرفی شدهاند. اما انتظار این است که در برابر نقشه استعمارگران صهیونیست منفعل نبوده و با به راه انداختن نهضت انصراف و اعلام برائت، لیست شیاطین انگلیسی را حواله زبالهدان تاریخ کنند. باقی ماندن نام نجبای حوزههای علمیه در لیست مضحک و انحرافی «حامیان انگلیس» ننگ بر پیشانی تاریخ استعمارستیز فقه شیعه است.
بیشک ملت ایران نیز همچون حوزههای علمیه و روحانیت بیدار و بصیر کشور، حامی وارثان فقهای استعمارستیز تاریخ تشیع هستند. راه علمای اسلام ناب محمدی هم مسیر خمینی کبیر، میرزای شیرازی، سیدعبدالحسین لاری، شیخالشریعه اصفهانى، محمد باقر صدر، سیدجمالالدین گلپایگانى، سیدحسن تهامى بیرجندى، سیدحسن بحرالعلوم، شیخ اسدالله زنجانى، نائینی بزرگ، شیخ مهدی خالصی، سیدمحمدکاظم طباطبایی، ملاعلی کنی، سیدمحسن طباطبایى حکیم، سیدمحمد اراکی، گلپایگانی، مرعشینجفی و صدها بزرگمرد علوی دیگری است که شعار و شعورشان ضد حزب شیطان بود و پژواک ندای تاریخی «مرگ بر انگلیس» و «مرگ بر آمریکا» هنوز از حلقوم پاک و الهیشان شنیده میشود.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1827/1/154031/0
ش.د9405802