(روزنامه اعتماد ـ 1395/05/23 ـ شماره 3598 ـ صفحه 6)
** آنچه من ميگويم از جانب اصلاحطلبان نيست و تنها تحليل خودم را ميگويم. من سخنگوي اصلاحطلبان نيستم. دولت آقاي روحاني با وجود همه كموكاستيهايي كه وجود دارد و موانع و دست اندازهايي كه در مسير اجراي برنامههاي دولت هر روزه شاهد هستيم، كارنامه قابل قبولي تا اين لحظه ارايه داده است. در طول سه سال گذشته همه ميدانيم با چه ابزارهايي دست به تخريب دولت زدهاند و دولت نيز براي رسيدن به اهدافي كه وعده اجرايي كردن آن را داده بود با چه موانعي مواجه شد. امروز ميتوانيم بگوييم دولت هم در عرصه سياسي و به ويژه سياست خارجي و هم در عرصه داخلي و حوزه اقتصادي عملكرد مطلوبي داشته است. تلاشي كه دولت براي مهار تورم داشته موفقيتآميز بوده است. برنامه بعدي دولت خروج از ركود است. اميد است كه عبور از ركود هم مثل تورم تلاشپذير باشد و در سال جاري بتوانيم به مرحله رونق برسيم و از ركود عبور كنيم. رشد اقتصادي كشور در دولت آقاي احمدينژاد منفي شده بود اما دولت روحاني با مجموعه اقداماتي كه انجام داد از اين نرخ منفي به سمت مثبت حركت كرده و پيشبيني ميشود رشد ٥ درصد توسط دولت تا پايان سال محقق شود؛ از اين رو عملكرد دولت قابل دفاع است. اگرچه آثار تورمهاي بالاي چهل درصد تجربه شده در دولت پيشين و ركود تورمي سنگيني كه بر كشور حاكم بود هنوز پابرجا است و در سالهاي آينده هم اثرات زيانبار آن همچنان احساس ميشود ليكن اينكه در دولت روحاني مسير نزولي به صعودي تغيير كرده است و دولت آقاي روحاني نقطه عطفي بعد از دولت احمدينژاد بوده، قابل قبول است. از طرفي طبيعي است كه شرايط و كاركرد دولت ايدهآل هم نيست.
موانع و مشكلات زيادي فراروي دولت براي انجام وظايفش بوده است كه كم و بيش همه با آن آشنا هستيم. اين موانع هم خارجي بوده است و هم داخلي. براي رسيدن به نقطه ايدهآل دستاوردهاي برجام كه با تلاش جدي دولت و رهبري انقلاب به نتيجه خوبي رسيد موانع و مشكلات داخلي و خارجي در برابر دولت وجود دارد. اين مساله را به وضوح ميتوان ديد و مردم هم آن را ميبينند. تصور من اين است كه در مجموع رفتار دولت در سياست خارجي و داخلي و اقتصاد با توجه به جميع شرايط موجود قابل قبول است؛ لذا گمان ميكنم اصلاحطلبان همچنان بايد پشت دولت باشند و از آن حمايت كنند. در شرايطي كه عدهاي با بدترين لحن نسبت به دولت و رييس دولت حمله ميكنند، بايد پشت دولت محكم باشد. مردم همچنان از دولت حمايت ميكنند. اصلاحطلبان نيز بايد به عنوان مهمترين حاميان آن پشت دولت را خالي نكنند. بنابراين نبايد در شرايط فعلي دست از حمايت از دولت برداريم.
* در سال ٩٦ جريان اصلاحطلب بايد از آقاي روحاني حمايت كند؟ بر چه مبنايي بايد حمايت كند و پايگاه راي جريان اصلاحطلب را متقاعد كند كه پاي صندوق راي بيايد و به روحاني راي دهد؟
** تا زمان انتخابات هنوز راه نسبتا طولاني باقيمانده است. اتفاقات متعددي در ماههاي باقي مانده تا انتخابات ممكن است رخ دهد. در كشور ما حوادث و رويدادهايي در دقيقه نود اتفاق ميافتد كه بازي را عوض ميكند. ما به اين مساله عادت كردهايم و تاكنون نيز بسياري تصميمها را دقيقه نود گرفتهايم. من معتقد هستم كه گزينه قابل قبولتري از آقاي روحاني با افتخاراتي كه در برابر كارشكنيها داشته، رفتار نسبتا مقبولي كه در عرصه داخلي و خارجي داشته و ادبيات مناسبي كه در مواجهه با رقباي داخلي و خارجي به كار گرفته، در بين اصلاحطلبان وجود ندارد. در حال حاضر پيشبيني نميشود كه كسي با همين قابليتها در عرصه رقابت رياستجمهوري با روحاني برابري كند. فكر ميكنم بايد ايستاد و براي تحقق برنامههاي آقاي روحاني در دور دوازدهم رياستجمهوري از آقاي روحاني حمايت كرد. ضمن اينكه اصلاحطلبان نميتوانند و نبايد به سادگي از رييسجمهوري كه خود حمايت كردهاند عبور كنند. اين مساله موجب ايجاد تصور بيمسووليتي اين جريان در اذهان عمومي خواهد شد. در چنين شرايطي مردم از جريان اصلاحات نااميد ميشوند. حفظ اميد پايگاه راي اصلاحات يكي از مهمترين رسالتهاي اين جريان سياسي است كه همه بايد براي آن تلاش كنيم.
* روحاني كه در سال ٩٦ ميخواهد از مردم راي بگيرد بايد نسبت به آنچه اكنون هست ارتقا پيدا كند يا همين عملكرد ميتواند مردم را براي راي به او پاي صندوق راي بكشاند؟
** من فكر ميكنم آقاي روحاني در وضعيت فعلي پايگاه خوبي در بين مردم دارد. پايگاه راي آقاي روحاني قابل قبول است؛ و ميتواند دوباره رييسجمهور شود. البته اين نافي انتظاراتي كه از دولت به طور طبيعي وجود دارد، نيست. انتظار ميرود حركت دولت رو به جلو باشد. دولت نبايد در مسير متوقف شود. همواره بايد شعارها و وعدههايي كه به مردم داده را پيش چشم داشته باشد و براي تحقق آنها با وجود تمام ناملايمات و كارشكنيها تلاش كند. بنابراين تصور من اين است كه اگر در شرايط فعلي هم آقاي روحاني يك بار ديگر در انتخابات آزموده شود دوباره راي ميآورد.
* در شرايطي كه دولت آقاي روحاني مورد هجمههاي بسيار قرار گرفته است، جريان ضداعتدالگرا و ضداصلاحطلب به دولت حمله ميكنند، موضع اصلاحطلبان در برابر اين هجمه به دولت چيست؟ دفاع از دولت روحاني و حفظ اميد مردم چگونه عملياتي ميشود؟ آيا حمايت بيچون و چرا از دولت و سكوت در برابر اشتباهات و تصميمات غلط احتمالي به عنوان يك راهحل عملياتي براي دفاع از دولت ارزيابي ميشود؟
** حمايت از روحاني مطلق نيست. مردم چك سفيد به كسي نميدهند. اينكه بگويند الان مطلقا و بدون پاسخگويي اختيار داري از طرف ما هر تصميمي كه خواستي بگيري و هر كاري مايل بودي انجام دهي، نيست. هرگز مردم حاضر نيستند به هيچ مسوولي چنين اختياري بدهند. مردم صاحب مملكت هستند. مردم حق دارند نسبت به آنچه درباره كشور تصميم گرفته شده و اجرا ميشود سوال كنند. دولت نيز بايد پاسخ دهد و پيشنهادات نيروهاي سياسي را بشنود. ليكن نقد و پيشنهاد بايد در فضاي تفاهم و با علم به محدوديتها و كمبودهاي دولت طرح شود. مطلقگرايي و مطلقنگري در اين زمينه پسنديده نيست. ولو كسي كانديداي صددرصد اصلاحطلبان نيز باشد به اين معنا نيست كه نقد نشود. نقد وضعيت موجود ريشه در تار و پود هويت اصلاحطلبي دارد. اصلاحطلبان ضمن دفاع از تماميت ارضي كشور، قانوناساسي و قوانين موضوعه و اصول كلي نظام بايد هميشه نقدهاي خود را نيز اعلام كنند. در تمامي ادوار مختلف انتخابات همه حمايتهاي اصلاحطلبان چه از روحاني و چه از كانديداي اصلاحطلب مشروط بوده است.
آنچه در برنامهها اعلام شده و مواضعي كه گرفته شده بايد محقق شود. مردم براي تحقق برنامههاي اعلام شده توسط دولت راي دادهاند و نه براي چيز ديگر. اگر رييسجمهوري از شعارهاي خود عدول كند، ولو قانونا، به راي مردم جفا كرده است. در اين شرايط آن راي از اعتبار ميافتد. وقتي كسي وكالتي براي انجام كاري دارد، اگر عكس آن كار را انجام دهد از نظر همه مردود است. رييسجمهور يا هر كس ديگري كه با راي مردم انتخاب ميشود آن راي مشروط و موكول به انجام كارهايي است كه به عنوان برنامهها اعلام كرده است. نه صددرصد اما برآيند عملكرد رييسجمهور بايد در جهت تحقق شعارها و برنامههاي متعهد شده به مردم باشد. معدل كار مدنظر است. حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني جدي است اما اين به معناي اينكه حمايتكننده خود را از انتقاد محروم كند در هيچ جايي معنا ندارد.
* دوقطبي كه در سال ٩٢ ايجاد شد دوقطبي برجام و سياست خارجي بود. آقاي روحاني از اين دوقطبي توانست پيروز بيرون بيايد. البته اين دو قطبي متاثر از فضايي كه در كشور حاكم بود و رفتار دولت احمدينژاد شكل گرفت. به نظر شما دو قطبي كه در سال ٩٦ باز هم به سود آقاي روحاني تمام شود چه دوقطبياي است؟
** من احتمال دوقطبي شدن جدي را در انتخابات سال ٩٦ نميدهم. چرا كه فكر ميكنم اصولگرايان در حال حاضر يكپارچگي ندارند و تندروها در يك اقليت محض قرار گرفتهاند. از طرفي شاهد هستيم ميانهروهاي اصولگرا با اصلاحطلبان اگر نه زبانا بلكه در منش و رفتار همراهي داشتهاند. حتي در انتخابات مجلس دهم معتدلين اصولگرا با اصلاحطلبان ائتلاف كردند. همان طور كه عبور از روحاني براي اصلاحطلبان نه ساده است و نه به صلاح، وحدت و يكپارچگي معتدلين اصولگرا با تندروهاي اين جريان نه ساده است و نه به صلاح آنها. اگر دوقطبي قرار باشد اتفاق بيفتد بين مجموعه نيروهاي معتدل اصلاحطلب و اصولگراي معتدل با تندروها است. به نظر نميرسد تندروها در شرايطي باشند كه بتوانند كانديدايي براي دور آينده رياستجمهوري معرفي كنند. اگر همچنين چيزي باشد و كانديدايي معرفي كنند، دو قطب انتخابات ٩٦ بر اساس انتخاب ادبيات و رفتار معتدل و تندروي است. اين مساله در حوزههاي مختلف از جمله روابط بينالملل و سياست داخلي ميتواند اتفاق بيفتد.
* يعني فكر ميكنيد اصولگرايان معتدل كانديدايي نخواهند داشت يا اگر داشته باشند در برابر روحاني دوقطبي را نميتوانند تشكيل دهند؟
** اگر كانديدايي داشته باشند شعارهايي شبيه آقاي روحاني خواهد داشت. به همين دليل در برابر روحاني قطبي تشكيل نخواهند داد. ضمن اينكه با وجود آقاي روحاني بسيار بعيد ميدانم از اصولگرايان معتدل كسي كانديدا شود.
* بيشتر هجمهها نسبت به دولت در حوزه اقتصادي است. با توجه به اين مساله چه راهبرد و بازياي را اصولگرايان در انتخابات سال ٩٦ پياده خواهند كرد؟
** اگر از جهت اقتصادي بخواهند دوقطبي را ايجاد كنند، دولت گذشته شاهكار كرده و تا امروز تنها بخش كوچكي از آن پردهبرداري شده است. برخي افراد دولت پيشين تحت محاكمه قرار گرفتهاند و محكوم شدهاند. اينكه شاهكار است. بنابراين بردن دوقطبي انتخابات ٩٦ روي حوزه اقتصادي فقط فرار به جلو است براي اينكه آثار زيانبار سياستهاي غلط اقتصادي و فسادهاي دولت پيشين را در ذهن مردم كمرنگ كنند. آنها تلاش ميكنند ذهن مردم را به مسائل جديدي جلب كنند كه آنچه در گذشته اتفاق افتاده و مايه شرمساري است، از نظر دور كنند. توقع اين است كساني كه با دولت همكاري ميكنند و شخص آقاي روحاني، واقعا وفاداريشان را به برنامههاي خود در عمل نشان دهند. حواسشان باشد كه رفتار اقتصاديشان كاملا قانونمند و شفاف و خالي از هرگونه شايبهاي باشد كه بهانهاي به دست تندروها ندهد كه بخواهند گذشته سياه خودشان را رفو كنند.
* بنابراين معتقديد كه رويكرد رقابتي آقاي روحاني در انتخابات ٩٦ بايد ايجابي باشد نه سلبي؟
** بله.
* با توجه به اميد و اعتماد مردم به روحاني در سال ٩٢، عواقب نااميدي مردم از روحاني چيست؟ آيا ضرر آن فقط به جناح اصلاحطلب ميرسد؟
** اگر منظورتان اين است كه عواقب هجمه به اطرافيان آقاي روحاني متوجه اصلاحطلبان ميشود كه بايد بگويم، ربطي به اصلاحطلبان ندارد. آنها مقامات و مسوولاني هستند كه با دولت دارند كار ميكنند و خوب و بد كارشان هم صدمه چنداني به اصلاحطلبان نميزند. اگر پيامدهاي نااميد كردن ملت از دولت در نحوه اداره كشور منظورتان است بايد گفت كه اگر ذهن دولت و رييسجمهور معطوف به دعواهاي سياسي شود و دولت مدام مجبور باشد به مسائل درجه دو پاسخ دهد و مسائل اصلي دولت فرعي شود و دولت نتواند تصميمات لازم را به موقع بگيرد، ضررش تنها متوجه يك جناح نميشود. در اين صورت دولت در موضع ضعف قرار ميگيرد و اين در موضع ضعف قرار گرفتن دولت در عرصه داخلي و خارج از كشور نه فقط به ضرر دولت و اصلاحطلبان بلكه به ضرر ملت نيز هست؛ لذا دولت بايد از پايگاه قوي ملي خود همچنان برخوردار باشد كه من فكر ميكنم تا امروز برخوردار است. برخي دوستاني كه دلواپس هستند و ادبيات ناخوشايندي هم به كار ميگيرند، نميتوانند بيانگر نظر جمع زيادي از ملت ايران باشند. تندروها در بين نيروهاي سياسي محدود هستند و اميدواريم نگراني آنها هم رفع شود و با اكثريت قاطع مردم همراه باشند.
* به نظر شما روحاني به عنوان يك سياستمدار كاركشته از چه زماني در قبال جنگ رواني جريان ضد اعتدال- ضد اصلاحات موضعگيري خواهد كرد؟ آيا روحاني از ناگفتههايش بهره ميگيرد؟
** اين طور موارد را نبايد منتظر شد تا آقاي روحاني موضع بگيرد و جواب دهد. بلكه همه دلسوزان كشور بايد به اين مسائل پاسخ دهند و از ظهور مجدد پوپوليستها و ملتهب شدن فضاي سياسي كشور با هجمه و تخريب آنها جلوگيري كنند. دلسوزان جامعه و سياستمداران بايد اطلاعاتي كه دارند را در اختيار مردم قرار دهند و مردم را از شرايط و وضعيت كشور آگاه كنند. دولت همچنين وظيفه دارد كه مردم را از واقعيتهاي جامعه باخبر كند. كنشگران سياسي و اجتماعي فعال در جامعه هم طبيعتا با استفاده از اطلاعات شفاف و دقيقي كه دارند به خوبي ميتوانند مردم را آگاه كنند.
* مهمترين دستاوردهاي دولت را چه چيزي ميدانيد؟
** مهمترين دستاورد دولت، كوتاه كردن دست كساني است كه سالها كشور را نهتنها رونق نبخشيدند، بلكه به عقب راندند و مسائل و مشكلات متعدد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مهمتر از همه بينالمللي براي كشور به وجود آوردند و ادبيات سخيفي را در برخي مناسبات به كار گرفتند. به نظر من مهمترين دستاورد دولت روحاني با در نظر گرفتن شرايطي كه در هشت سال دولت احمدينژاد در كشور حاكم بود، كوتاه كردن دست تندروها بود. كشاندن كشور از مسير رشد و توسعه دولت اصلاحات به سمت سراشيبي، دستاورد دولت قبلي بود و دولت روحاني ميكوشد اين روند خطرناك را دوباره به مسير اصلي برگرداند. بنابراين دستاورد بزرگ دولت روحاني حركت رو به رشد كشور است كه بايد قدر آن را دانست. اگر بخواهيم جزييتر هم بپردازيم، توافقهايي كه در عرصه بينالمللي پيش آمد، برجام و كنترل تورم و بهبود مشكلات بهداشت و درمان و... از جمله دستاوردهاي دولت است. اگر چه مشكلات كشور كاملا حل نشده است اما انصافا بايد پذيرفت كه دولت قدمهاي بسيار خوبي برداشته است. همچنين بايد در نظر گرفت كه امكانات دولت براي تحقق شعارهايش محدود بوده است؛ از اين رو به نظر من عملكرد دولت قابل دفاع است و بايد اين را قدر دانست.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=51321
ش.د9501553