تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۰۲۲
گذري به خاطرات حسن كاظمي قمي، سفير ايران در عراق
اشاره: زماني كه در خردادماه گذشته داعش موصل را تصرف كرد، رعب و وحشت خاصي تمام منطقه را در برگرفت. بسياري نگران اين بودند كه مقصد بعدي تروريست‌هاي داعش بغداد است و اين شرايطي نه چندان روشن را پيش‌روي تحولات منطقه قرار داده بود. پيشروي‌هاي اين گروه در عراق و از طرف ديگر در سوريه باعث شد تا مقابله با اين گروه تروريستي محدود به يك كشور خاص نشود و حتي كشورهايي كه عامل اصلي به وجود آمدن اين گروه بودند نيز نگران وضعيت به وجود آمده شدند. اكنون نيز با وجود اينكه مبارزه با داعش با شدت هر چه تمام‌تر ادامه دارد و شكست‌هاي اين گروه تروريستي نيز باعث شده تا شاكله اين گروه تا حدودي از هم پاشيده شود اما كماكان پس از 9 ماه هنوز نيروهاي داعش بر مناطقي از عراق و سوريه تسلط كامل دارند و اين موضوع سوال‌ها و معماهاي زيادي را در ذهن ناظران ايجاد كرده است. به نظر مي‌رسد آقاي حسن كاظمي قمي، سفير سابق ايران در عراق كه سال‌هاي زيادي در بغداد حضور داشته نظرات قابل تاملي درباره ماهيت تروريست‌هاي داعش و آينده اين گروه داشته باشد.
پایگاه بصیرت / ميثم سليماني
(ويژه‌نامه روزنامه اعتماد - اسفند 1393 - صفحه 98)

*‌ از تابستان گذشته تاكنون حضور داعش در عراق فضاي مرزهاي غربي ما را وهم‌آلود كرده است و به نظر مي‌رسد اين نگراني بيراه نيست، چرا كه با وجود مبارزه داخلي در عراق – حضور مستقيم ايران و حمايت بين‌المللي – اين گروه همچنان مناطقي را تحت تسلط دارد. به عبارت ديگر اين موضوعي است كه ما را كنجكاو مي‌كند كه به عنوان نخستين سوال بپرسيم كه داعش چيست و چگونه به وجود آمده كه بيرون‌راندنش اينچنين همه را به زحمت انداخته است؟

**‌ تحولات امنيتي كه برآيند اقدامات تروريستي است مختص به هفت يا هشت ماه اخير نيست. از سال 2001 اين شرايط در منطقه شرق ايران و از سال 2003 در منطقه غرب ايران به وجود آمده است. منطقه خاورميانه با يك شرايط دشوار امنيتي كه البته با فراز و فرودهاي متفاوت در مناطق مختلف وجود داشته مواجه بوده است. در كنار برخي عوامل تاثيرگذار بر منطقه دو عامل اصلي وجود دارد؛ يكي وجود اشغالگر در منطقه است دوم وجود گروه‌هاي تروريستي از سال 2003 است. خود حركت‌هاي تروريستي يك عامل حمايتي از بيرون داشت كه خود اشغالگران بودند. شما در اين موضوع به طور واضح در پديده حركت‌هاي ناامني و شكل‌گيري و توسعه تروريست‌ها در عراق دست آمريكا را به خوبي مي‌بينيد. به طور مثال فرق‌الموت كه در عراق شكل گرفت خود، آمريكايي‌ها راه انداختند. چوخه‌هاي مرگي را كه درست شد خود آمريكايي‌ها راه‌اندازي كردند.

عامل دومي كه درتقويت تروريسم در منطقه كمك كرد عناصر داخلي بودند. به طور مثال در عراق جرياناتي مثل بعثي‌ها در اين امر دخيل بودند و تعامل ميان اشغالگر و بعثي‌ها به خوبي ديده مي‌شود. جريان تكفيري با نماد داعش نمونه‌هاي جديد گروه‌هاي تروريستي هستند كه از 2003 شكل گرفتند. مثلا در ابتدا جرياني شكل گرفت به نام جيش‌الاسلام. اين گروه را بعثي‌ها شكل دادند. بسياري از گروه‌هاي تروريستي را بعثي‌ها شكل دادند اما نمي‌توانستند بگويند اينها تروريست هستند و اقدام خود را جهاد و دفاع مشروع در برابر اشغالگر اعلام كردند.

*‌ اين گروه‌ها بيشتر در كدام منطقه از عراق بودند؟

**‌ اين جريان‌ها از شمال تا غرب بغداد و در حوزه‌هايي كه به مرزهاي تركيه، سوريه، اردن و سعودي نزديك بودند عمدتا حضور داشتند. اما دايره عملياتي آنها محدود به آنجا نبود.

اما در ادامه بعثي‌ها آمدند به اسم ايجاد موج مقاومت در برابر اشغالگر، يك جريان تروريستي را راه‌اندازي كردند. آنها حتي دفاتري را در كشورهاي عربي راه‌اندازي كردند براي جذب نيرو و مجاهدين، سپس اينها را مجهز و عليه شيعه وارد عمل كردند و فتنه شيعه و سني را به وجود آوردند. در تحريك شيعه و سني خود آمريكايي‌ها موثر بودند و در بعضي موارد هسته‌هاي ترور دستگير مي‌شدند و ديده مي‌شد آمريكايي‌ها با تانك به زندان هجوم مي‌بردند تا آن فرد را آزاد كنند. انگليسي‌ها هم همين كار را كردند. يا در ترور دانشمندان عراقي، موضوع خيلي روشن بود كه اين جوخه‌هاي تروري بوده است كه موساد راه‌اندازي كرده است.

هر مقطعي اين جريان يك شكلي گرفت و اين گروه‌ها يك دوره‌اي جيش‌الاسلام بود و يك زمان هم شد جبهه مجاهدين. پس جريان تكفيري كه امروز نمادش داعش است، در داخل خود عراق يكي از حاميان اصلي آن بعثي‌ها هستند. اينكه گفته مي‌شود اينها نماينده اهل سنت هستند اين فرض را به راحتي مي‌توان رد كرد زيرا آنها بيشترين كشتار را از سني‌ها انجام دادند. حالا بعثي‌ها چرا اين كار را مي‌كنند، به دليل اينكه آنها به دنبال بازگشت به قدرت هستند. بعثي‌ها حتي حاضر نيستند در حكومت سهيم باشند. با ديدن ويژگي‌هاي بعثي‌ها شاهد اين هستيم كه به شدت با دولت كنوني عراق مشكل دارند،‌ با ارتجاع منطقه مشكل ندارند، با آمريكا هيچ ضديت ايدئولوژيك ندارند، نسبت به جمهوري اسلامي دشمني دارند، نسبت به شيعه كينه دارند.

تجربه كارهاي تروريستي را به خوبي دارند و همه اينها يكجا جمع شده. اين همان چيزي است كه امروزه مطلوب آمريكا نيز هست. آمريكا تنها با اين جماعت مي‌تواند كار كند. برداشتن صدام هم توسط آمريكا به خاطر اين موضوع نبود كه با حزب بعث مشكل داشت. بعد از حادثه 11 سپتامبر نيويورك، آمريكا به بهانه رهبري جهاني مبارزه با تروريسم وارد جنگ در افغانستان شد. در عراق هم به بهانه اينكه صدام ديكتاتوري است كه ممكن است تروريست‌ها را مجهز به سلاح‌هاي كشتار جمعي كند، حمله كرد كه بعد مشخص شد كه ادعاي بيخودي بوده است. پس اگر بخواهيم از لحاظ تاريخ بگوييم داعش اين خاستگاه و حمايت‌ها را دارد و انگيزه هم براي ايجاد حركت‌هاي تروريستي و تخريب را هم دارد.

اما در خارج نيز قبل از اينكه داعش امروز در شمال غرب عراق حملاتش را آغاز كند و در موصل مستقر شود، در سوريه حضور داشت و در سوريه نيز از حمايت آمريكا، اسراييل و دولت‌هاي ارتجاعي منطقه برخوردار بود تا اين گروه قدرت بگيرد. چرا، چون همه اينها در تحولات منطقه شكست خورده بودند. آمريكا در عراق شكست خورد، در برابر ملت ايران شكست خورد، در برابر جبهه مقاومت لبنان و فلسطين شكست خورد. اسراييل نيز به همراه آمريكا معتقدند كه هر چقدر در منطقه خاورميانه آشوب باشد به نفع آنها خواهد بود.

چرا اكنون در ليبي وقايع اينچنيني در جريان است، چون هر چه ليبي، مصر و ساير كشورها درگير مسائل خودشان باشند كاري با اسراييل نخواهند داشت. به طور مشخص مصر را مشاهده كرديد كه بعد از يك انقلاب مردمي و البته با بي‌تدبيري اخوان شرايط را برگرداندند به حالت گذشته كه البته پيش‌بيني مي‌كنم در ليبي يك چنين سناريويي پياده خواهد شد. مصر را شما اكنون مشاهده كنيد، نظامش را تغيير دادند؛ نظامي كه به نظر مي‌رسد عليه اسراييل نيست اما آيا آمريكا به اين اكتفا مي‌كند؟ نه. خانم كلينتون در اظهاراتي عنوان كرد كه ما در سينا جرياناتي را به وجود آورديم كه اكنون ارتش مصر درگير جريان‌هاي تروريستي در صحراي سينا است.

الان مشاهده مي‌كنيم كه ارتش مصر درگير مسائل داخلي خودش شده است. اين مفهومش اين است كه ارتش مصر تا مدت زيادي تهديدي براي اسراييل نيست. ليبي، سوريه، عراق و لبنان هم با چنين شرايطي روبه‌رو هستند. اگر بخواهيم جمع‌بندي كنيم يكي از هدف‌هايي كه داعش را شكل دادند نه فقط براي سرنگوني نظام سوريه است بلكه براي تحميل اراده به نظام نوپاي عراق است. امروز شاهد اين هستيم كه داعش آمده و يك انحرافي را ايجاد كرده كه اين جنگ را به سمت داخل سوق داده است. اين را هم اسراييل مي‌خواهد و هم آمريكا. آمريكا امروز به دنبال انتقام از شكست‌ها و ناكامي‌هاي خود در منطقه است. انتقام از سردمداري موج جديدي كه در منطقه پيش آمده، از انقلاب‌ اسلامي و مردم ايران.

اسراييل امروز يا به دنبال جنگ‌هاي داخلي است كه در منطقه راه بيندازد يا به دنبال تجزيه است. شما ببينيد داعش يكي از هدف‌گذاري‌هايي كه براي انجام دادند مسير حركت جهاد را كه عليه رژيم اشغالگر قدس بود تبديل به يك جنگ داخلي كرد. هدف دوم سرنگوني رژيم اسد بود و سپس تحميل اراده به عراق. هدف ديگر مساله تجزيه داخل منطقه و تغيير ژئوپولتيك است. مشاهده مي‌كنيد زماني كه شمال عراق و موصل توسط داعش تصرف شد خلافت اسلامي را تشكيل داد. آن هم در مناطق اشغالي سوريه و عراق كه مرز سياسي برداشته شد. بلافاصله گفت جغرافياي اين حكومت از شمال آفريقا تا شرق افغانستان است.

اين تغيير را چه كسي مي‌خواهد؟ بلافاصله بعد از آغاز اين جريانات مشاهده مي‌كنيم كه نخست‌وزير اسراييل مي‌گويد عراق تجزيه شده است و از جدايي كردستان از عراق حمايت مي‌كند. شما وقتي به حركت‌هاي داعش نگاه مي‌كنيد يعني اين حركات را از قبل برايش طرح‌ريزي كرده‌اند. شما اكنون مي‌بينيد كه داعش به شكل فجيعي كه تمدن‌ها و انسان‌ها را مورد هجمه قرار مي‌دهد چرا هر روز ورژن‌هايي از كشتارهايش را رونمايي مي‌كند. وقتي كه شما برآيند آن را نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد كه دولت مصر هم مجبور مي‌شود تا با داعش درگير شود. اين را اسراييل مي‌خواهد.

*‌ حملات هوايي كه در حال حاضر به عنوان ائتلاف ضدداعش در حال حاضر صورت مي‌پذيرد با توجه به صحبت‌هاي شما در چه چارچوبي قرار مي‌گيرد؟

**‌ ما بايد اول اين را روشن كنيم. آمريكا به دنبال جبران شكست‌هايش در منطقه است، اما ديگر قادر نيست يك جنگ بزرگ را راه‌اندازي كند. بعد از شكست‌هايي كه در منطقه خورد از جمله عراق و افغانستان كه البته در افغانستان توافقنامه امنيتي را تحميل كرد كه بايد در خصوص افغانستان به صراحت بگويم كه اين توافقنامه دو تهديد دارد كه يكي عليه حاكميت ملي افغانستان است و دوم تهديد براي كشورهاي همسايه است. پس آمريكا امكان جنگ تمام عيار ندارد و براي جبران شكست بايد حركتي را انجام مي‌داد و جنگ نيابتي را راه انداخت كه اين جنگ دست جريان تكفيري و داعش است. اين يك سناريو است.

در سال 2001 آمريكا براي تحقيق هدفش يعني ايجاد خاورميانه جديد بايد عراق را اشغال مي‌كرد و يك نظام سياسي و دفاعي امنيتي آمريكايي در پوشش دموكراسي ايجاد مي‌كرد، اگر موفق مي‌شد، آن را به كشورهاي منطقه تعميم مي‌داد. اما اين طرح شكست خورد و منجر به شكست‌هاي بعدي نيز شد. اين موضوعي كه گفتم با بيداري اسلامي نبايد اشتباه شود. آمريكا پس مي‌خواهد انتقام بگيرد. امروز داعش جنگ نيابتي راه انداخته است و هدف از آن ايجاد آشوب در منطقه است كه البته پيش‌بيني من اين است كه براي 10 سال طراحي شده است.

*‌ اين 10 سال را از چه سالي مدنظر داريد؟

**‌ اين موضوع به طور مشخص از سال 2011 با تحركات آمريكا عليه سوريه آغاز شد.

*‌ يعني اين جريان تا 2021 ادامه خواهد داشت؟

**‌ نه. زيرا با توجه به اينكه اين پروژه در سوريه موفق نشد، اين سناريو چرخش پيدا كرد به سمت عراق. كه اكنون از سال 2014 بايد 10 سال مدنظر قرار گيرد. اين سناريوي آمريكاست كه تمام پتانسيل منطقه يعني جمهوري اسلامي، مقاومت، خيزش‌هاي اسلامي كه داعش به دنبال انحراق آنها نيز بود، همه انرژي درگير داخل خودش شود.

*‌ حالا آمريكا چقدر به اهدافش رسيده است؟

**‌ اين همان اهداف 2003 است كه در سال 2014 نيز تكرار شده است. در آن زمان با سناريوي اشغال بود و اكنون با سناريوي جنگ نيابتي است. اما اتفاقي كه الان در حال رخداد است، آمريكا به دنبال يك آشوب است اما در برابرش يكسري خيزش‌هاي مردمي نيز در حال شكل‌گيري است. ما الان شاهد خيزش مردمي در يمن هستيم و جبهه مقاومت در حال تقويت است. در سناريوي آمريكا طراحي 10 ساله است اما شايد منطقه بتواند بر اين طراحي فايق بيايد. آمريكا مي‌خواهد تا سال 2024 اين سناريو ادامه يابد اما اتفاقاتي كه در حال رخ دادن است مي‌تواند اين طراحي را با شكست مواجه كند، اما آمريكا اين را مي‌خواهد تا طرح خود را طبق برنامه‌ريزي نهايي كند.

*‌ نقش آمريكا در ضديت با داعش چيست؟

**‌ آمريكا به بهانه ضديت با داعش ائتلافي را شكل داد. زيرا ما مي‌گوييم سه محور آمريكا، صهيونيسم و دولت‌هاي مرتجع منطقه از جريان تكفير و داعش حمايت كردند. جبهه ائتلاف را آمريكا وقتي شكل داد كه در چارچوب زمانبندي تعريف شده داعش نتوانست به اهدافش در عراق برسد. نزديك به سه ماه داعش هر جنايتي و كشتار مردم به هر شيوه‌اي كه مي‌توانست انجام داد و از تخريب تمدن تا برده‌فروشي را رواج داد. سه ماه اين جنايت‌ها صورت گرفت و غرب سكوت مطلق كرد. بعد از اينكه داعش از لحاظ زمانبندي به توفيق دست نيافت واكنش نشان دادند، زيرا حمله اصلي اين گروه به بغداد بود كه موفق نشد. يعني جبهه مردمي كه با فتاواي مراجع ديني به وجود آمد و جمهوري اسلامي كه به خواسته دولت عراق به صحنه ورود كرد و نيروهاي مجاهد عراق خطر تهديد بغداد را برداشتند.

از لحاظ زمانبندي داعش به اهدافش نرسيد. بعد از اين مرحله است كه ما مي‌بينيم در داخل عراق و منطقه موجي عليه آمريكا به راه افتاد كه حامي تروريسم است و از سويي ديگر موجي در حمايت از جمهوري اسلامي به وجود آمد كه اين جمهوري اسلامي است كه در حال نجات دادن عراق است و يك تهديد تروريستي را دفع مي‌كند. آمريكا تنها شعار مي‌داد. آمريكا توافقنامه‌هايي را با دولت عراق به امضا رسانده بود و بايد به اين كشور تسليحات مي‌داد اما با بهانه نمي‌داد. آمريكا هم بعد از اينكه ديد داعش به اهدافش نرسيده است، به بهانه حمايت از شهروندان و كنسولگري آمريكا در اربيل وارد عمل شد.

* آيا آمريكا ناچار شد براي مبارزه با داعش وارد شود؟

**‌ آمريكا راهي نداشت جز اينكه موضعي را اتخاذ كند. مشابه اين حركت تظاهراتي است كه چند روز قبل در پاريس ديديد. واقعا آقاي نتانياهو ضدتروريسم است؟ آن هم رييس يك رژيم كودك‌كش. كودك‌كشي آن كجاست؟ در مدارسي كه سازمان ملل مي‌گويد كه اين حريم امنيت سازمان ملل است. حال شما مي‌توانيد باور كنيد كه اين تظاهرات ضد تروريسم است. همچنين فرانسه‌اي كه در اجلاس‌هاي متعدد، گفتند كه بايد هر كاري كنيم تا رژيم اسد را از بين ببريم و بايد از تروريسم حمايت كنيم و وقتي كه به جايي مي‌رسد كه اين خطر در اروپا و غرب به وجود آمده است كه اگر نيروهايي كه از اروپا به سوريه رفتند بخواهند بازگردند، بزرگ‌ترين نگراني امنيتي را به وجود خواهند آورد. آنها براي تبري جستن از تروريسم اين تظاهرات را راه‌اندازي مي‌كنند.

اين حركت مشابه ائتلافي است كه آمريكا راه‌اندازي كرده است. به طور واقعي هدف از ائتلاف ضدداعش جنگ با داعش نيست بلكه داعشي بايد باشد كه آمريكا بدون هماهنگي با دولت‌هاي منطقه مداخله‌گري كند. الان آمريكا به صراحت مي‌گويد كه برخي سران عشاير سني به آمريكا آمده‌اند و درخواست سلاح مي‌كنند و آمريكا نيز مي‌گويد افسران خود را براي آموزش به اين مناطق ارسال مي‌كند و به اينها نيز سلاح مي‌دهد و دولت بغداد بايد حقوق سياسي آنها را رعايت كند. يعني بايد داعشي باشد تا آمريكا به بهانه آن فرودگاه و پايگاه و مصونيت قضايي براي نيروهاي خود بخواهد، به مانند كاري كه در افغانستان انجام داده است.

اگر مي‌خواست آمريكا داعش را بزند نيازي به بمباران داعش نبود، تنها اطلاعات پهپادش را به دولت عراق مي‌داد. تسليحاتي كه با عراق قرارداد بسته بود را تحويل مي‌داد. نه اينكه حركت‌هاي مقاومت مردمي و... را كه دولت عراق مي‌گويد به آنها نياز دارد را اعلام مي‌كند كه دولت بايد مانع از فعاليت آنها شود.

*‌ اما نكته‌اي كه در اين بين وجود دارد شرايط داخلي عراق در دوره هجوم داعش به اين كشور نيز است. ارتش عراق به ناگاه از هم پاشيد و شرايط داخلي نابساماني را به وجود آورد. آيا در آن دوره عراق بيش از كمك نظامي به يك توافق سياسي نياز نداشت؟ زيرا ما شاهد آن بوديم پس از چند ماه اختلاف و بعد از توافق سياسي انسجام به عراق بازگشت.

**‌ مگر الان نگاه داعش به دولت جديد متفاوت از دولت قبلي عراق است.

*‌ نه، موضوع بحث انسجامي است كه در داخل عراق وجود دارد.

**‌ آيا اين انسجام سياسي را آمريكا ايجاد كرد؟

*‌ نه، منظور اين است كه آيا عراق بيشتر از كمك‌هاي نظامي نياز به يك توافق سياسي نداشت؟ زيرا به وجود آمدن داعش به نوعي نتيجه عدم توافق سياسي در داخل عراق بود.

**‌ ببينيد طراحي داعش براي حمله به عراق قبل از انتخابات اين كشور بود. اما در زمان شكل‌گيري دولت جديد عملياتش را آغاز كرد.

*‌ اما آيا از همان قبل از انتخابات نيز اختلافات در اين كشور ميان گروه‌هاي سياسي شيعه و سني وجود نداشت؟

**‌ شما مي‌توانيد يك دوره‌اي تا به امروز در عراق بگوييد كه درگيري‌هاي سياسي و اختلافات وجود نداشته است.

*‌ اما معتقد نيستيد كه در هيچ دوره‌اي به اين اندازه نبوده است؟

**‌ در همه مقاطع كه نگاه مي‌كنيد، در دولت قبل از آقاي مالكي، آقاي دكتر جعفري نخست‌وزير شد اما توافق ميان گروه‌هاي سياسي بر سر ايشان به وجود نيامد. يك جا شما بايد پاسدار راي مردم باشيد و يك جا نيز مصلحت‌هاي ملي را بسنجيد. آقاي جعفري كنار رفت كه البته آمريكايي‌ها صد در صد پشت اين جريان بودند. پس اين اختلافات سياسي همواره وجود داشته است. اين را هم بدانيد در عراق تا چند سال آينده هركس حاكم شود حتما معارض خواهد داشت. همين الان معارض دو بخش است. يك معارض فراكسيون سياسي هستند كه به دنبال سهم‌گيري بيشتر هستند و يك جريان كه به دنبال تحميل خواسته‌هاي خودش است. چيزي كه اتفاق افتاد، در دوره آقاي جعفري جريان‌هاي سياسي برخي مخالف بودند اما آمريكايي‌ها پشت آن جريان‌ها بودند.

*‌ به نظر شما هنوز آمريكا به اين نتيجه نرسيده است كه بايد داعش را از بين ببرد؟

**‌ اول بايد گفت كه در 2014 دو اتفاق همزمان شد كه يكي حمله اسراييل به داخل غزه بود و ديگري حمله داعش به عراق. از سوي ديگر ما مي‌بينيم كه آمريكا اعلام مي‌كند كه ما ضدداعشيم اما از طرف مقابل مي‌گويد كه ما بايد معارضين سوري را تسليح كنيم براي مبارزه با دولت سوريه. داعشي بايد باشد كه آمريكا به اسم ائتلاف بازگردد به منطقه. اعضاي ائتلاف نيز همان‌هايي هستند كه تروريسم را طي چند سال گذشته حمايت كردند. اما اگر فردا آمريكا به اين جمع‌بندي برسد كه بايد داعش را نابود كند، اين سياست را دنبال مي‌كند اما اينكه موفق بشود يا نه بحث ديگري است.

*‌ آيا به نظر شما اكنون آمريكا اين سياست را دنبال نمي‌كند؟

**‌ نه، هنوز به اين جمعبندي نرسيده است. الان آمريكا به دنبال نابودي نيست بلكه به دنبال مهار داعش در مسيري است كه مي‌خواهد.

* يعني هنوز داعش به عنوان يك چالش براي آمريكا تبديل نشده است؟

**‌ نه، آنچه تجربه رفتار آمريكا نشان مي‌دهد، چون نمي‌تواند مستقيم وارد شود جنگ نيابتي به راه انداخته. آمريكا از نظر ايدئولوژيك داعش را قبول ندارد اما بهترين جرياني كه مي‌تواند در داخل منطقه يك فتنه ايجاد كند براي 10 سال و آمريكا از اين بهره ببرد، امروز اين جريان است و من ترديد ندارم كه داعش از حوزه غرب ايران به سمت شرق ايران نيز كشيده مي‌شود.

*‌ يعني اين امكان وجود دارد كه داعش وارد ايران هم بشود؟

**‌ اينكه داعش به دنبال اين است كه جبهه‌اي در محيط امنيتي ما باز كند در اين ترديد نبايد كرد. اما اينكه ايران در محاصره يك منطقه ناامني از پاكستان، افغانستان بشود، اين شدني است.

*‌ آيا اين به وسيله داعش خواهد بود؟

**‌ امروز براي هدفي كه آمريكا در منطقه دنبال مي‌كند داعش بهتر از هر جايي است. داعش امروز در ضديت با حركت‌هاي مردمي و اينكه جبهه ضدرژيم اشغالگر قدس را تبديل به جنگ داخلي كند، كار كرده است. اينكه با تشكيل يك خلافت اسلامي ژئوپولتيك منطقه را به هم بريزد تلاش بسياري كرد. داعش تلاش كرد تا از اسلام يك چهره‌اي درست كند كه امروز دنياي غربي كه با يك خلأ معنويت مواجه است و اسلام مي‌توانست اين خلأ را پر بكند، اما تنها داعش مي‌توانست اين چهره خشن از اسلام را به نمايش بگذارد.

ديگران از جمله القاعده يا طالبان به اين شكل عمل نكردند. اين چيزي است كه آمريكايي‌ها مي‌خواهند. مثل جريان تشيع انگليسي كه در حال باب شدن است. با تعبيري كه حضرت آقا دارند كه هر دو جريان از يك منبع مالي تغذيه مي‌شود يك واقعيت است. آمريكا همچنان به دنبال درگيري و آشوب در منطقه است.

*‌ حالا با توجه به شرايط، ارتش و نيروهاي مردمي در عراق اكنون به اين توان رسيده‌اند تا داعش را از مرزهاي خود بيرون برانند؟

**‌ مرجعيت كه وارد شد و نيروهاي جهادي براي كمك به دولت وارد شدند، امروز تهديدات عمده داعش در عراق به شدت تضعيف شده است. از تهاجم كاسته شده و تهديد حمله به بغداد نيز برداشته شده است. تهاجم ارتش عراق اكنون افزايش يافته، انسجام قوي‌تر شده است. نقش مرجعيت، نيروهاي جهادي و حمايت‌هاي جمهوري اسلامي جدي است. پس مي‌شود گفت در عراق اين طرح ناكام ماند، اما تمام نشده است. چون ممكن است فضا از حالت نظامي به امنيتي كشيده شود كه در اين صورت انفجارها ادامه مي‌يابد. در سوريه اين جريان ناكام ماند، هر چند مشكلات در سوريه ادامه دارد اما شرايط سياسي بهبود يافته است.

امروز هم ارتش سوريه و هم ارتش عراق به يك خودباوري رسيده‌اند، اما رسيدن عراق به يك ارتش حرفه‌اي و ملي زمان مي‌برد. اين نياز به آموزش، سازماندهي، طراحي و تهيه دكترين نظامي دارد. اما با روندي كه پيش مي‌رود بدون اتكا به نيروهاي خارجي و با ملت، دولت، ارتش و پليس، اين نويدبخش است و عراق مي‌تواند بر مشكلش فايق آيد، اما زمان‌بر است.

*‌ اگر بخواهيم براي بيرون راندن داعش از عراق زمان تعيين كنيم، كي اين اتفاق رخ خواهد داد؟

**‌ اگر حمايت خارجي از داعش صورت نگيرد اين موضوع خيلي زود مي‌تواند رخ دهد. عراقي‌ها از سال 2003 از بحران‌هايي عبور كرده‌اند كه هر بحرانش مي‌تواند يك نظام سياسي را نابود كند و امروز شرايط بهتري را نسبت به گذشته دارد. اما اين يك جنگ نيابتي است دشمن هنوز نااميد نشده است و همچنان ادامه مي‌دهد.

*‌ به نظر شما، توطئه‌هايي را كه ذكر كرديد به طور مشخص چه اهدافي را دنبال مي‌كنند و آينده آنها را چگونه مي‌بينيد؟

**‌ من اول يك چيز را روشن كنم كه وقايع ليبي را ناشي از سياست‌هاي آن مثلثي كه عرض كردم مي‌دانم. در شرق ايران هم مثل پاكستان و افغانستان هم پيش‌بيني مي‌شود كه داعش تقويت شود. پيش‌بيني من در ليبي اين است كه مدلي مانند مصر در آن پياده شود. در يمن نيز طراحي دشمن اين است كه بروند به سمت جنگ داخلي و جرياناتي را مسلح مي‌كنند در برابر حركت مردم. من اينها را در چارچوب موجي مي‌دانم كه قصد دارند در برابر بيداري اسلامي ايجاد كنند. اينها در حال تحليل بردن اين نيروها هستند.

اگرچه، تجربه اين چند سال نشان داده است كه منجر به شكست جبهه مخالف و تقويت جبهه مقاومت و جمهوري‌ اسلامي شده است و اين در سايه رهبري‌هاي خردمندانه و مقاومت‌هاي سنگين، روحيه شهادت‌طلبانه و تعقل حاكم بر كار بوده است. امروز اين خيزش در بحرين با شعار اسلامي، مبارزه مسالمت‌آميز است در برابر يك حاكميت اقليت كه تحت حمايت نظاميان خارجي است. جبهه مقاومت تعقل درش حاكم است اما آن طرف به دنبال آتش‌افروزي است.

*‌ اگر ان‌شاءالله به زودي نيروهاي عراقي بتوانند داعش را از عراق بيرون برانند و اين گروه بتوانند پايگاهي مثلا در ليبي براي خود ايجاد كند كه نشانه‌هاي آن نيز وجود دارد، ايران چه راهكاري را اتخاذ مي‌كند؟

**‌ در اين خصوص بايد به چند نكته دقت كرد. ما بايد باور كنيم كه گسترش داعش در كل منطقه يكي از اهدافش انحراف از مسير جهاد عليه رژيم اشغالگر قدس است و ما نبايد ايم اصل را فراموش كنيم. اينكه رهبري معظم انقلاب بر حمايت از ملت فلسطين و جريانات اسلامي تاكيد مي‌كند و اينكه ايشان به علماي اسلام اعلام مي‌كند كه جنايات رژيم صهيونيستي را بگوييد تا فراموش نشود، بايد نهضت علمي و فرهنگي در برابر اين جريان جمود، متحجر و تكفيري كه در يك چارچوب قرار دارند به وجود آيد. نكته ديگر اين است كه امروز امنيت منطقه يك امنيت وابسته به يكديگر است. بروز تروريسم در منطقه در هر نقطه‌اي مشاهده شود، اين تروريسم اگر مهار نشود سرريز مي‌شود به مناطق ديگر. واقعيتي است كه ما ديديم.

اگر سوريه مهار نشود مي‌آيد به سمت عراق و اين قابل پيش‌بيني است كه به ساير كشورهاي منطقه از جمله تركيه نيز سرايت كند زيرا اين جريان تروريستي براي خودش مرز ندارد. منافعي دارد در چارچوب آن هم عمل مي‌كند. در نتيجه چون موضوع امنيت امروز در منطقه وابسته به يكديگر است بايد در برابر اين ايستادگي كرد. آيا جمهوري اسلامي در مثلا ليبي جبهه باز مي‌كند؟ خير، بلكه به مقتضاي شرايط عمل مي‌كند. در عراق، دولت اين كشور از جمهوري اسلامي كمك خواست و وارد شد، مساله تروريسم تعارف‌بردار نيست و جمهوري اسلامي از منظر امنيت ملي خودش هم نگاه مي‌كند، خارج از اينكه به يك كشور اسلامي برود و در برابر يك دشمن قرار گيرد اين يك ضرورت است. در سوريه به اقتضاي شرايط وارد همكاري با اين كشور شد.

جمهوري اسلامي همواره براساس مقتضاي شرايط عمل كرده است. اما به اين معني نيست كه جمهوري اسلامي امروز آقا بزرگ منطقه است، بلكه پديده ناامني خطري منطقه‌اي است و همه كشورها بايد كمك كنند در برخورد با پديده ناامني و جمهوري اسلامي هم يكي از آنهاست. جمهوري اسلامي هم به مدد تجربه، مديريت، مركزيت و آمادگي‌هايي كه دارد نقش پررنگي خواهد داشت اما ديگران هم نقش دارند. اما من تاكيد مي‌كنم امروز گسترش داعش، گسترش يك جريان تكفيري داخلي نيست بلكه يك طراحي بيروني است.

*‌ به عنوان بخش آخر گفت‌و‌گو اندكي هم در خصوص دوره سفارت شما در عراق صحبت كنيم. شما در دوره حساسي به عنوان سفير در عراق فعاليت داشتيد. از سال 83 تا 85 به عنوان كاردار و از 85 تا 89 نيز به عنوان سفير مشغول فعاليت بوده‌ايد. هوشيار زيباري، وزير امور خارجه وقت عراق نيز از شما به عنوان فعال‌ترين سفير خارجي در عراق ياد كردند اما در دوره شما دو اتفاق بسيار مهم رخ داد، يكي دو دور مذاكراتي بود كه شما به صورت مستقيم با نمايندگان آمريكايي داشتيد و يك اتفاق ديگر هم حمله آمريكايي‌ها به كنسولگري ايران در اربيل بود.

ما مي‌خواستيم بدانيم كه در آن دوره به خصوص در مورد مذاكرات با آمريكا چه گذشت زيرا برايان كروكر، سفير وقت آمريكا در عراق در مصاحبه‌اي عنوان كرده بود كه هيات ايراني به صورت پياپي ميز مذاكره را براي مشورت ترك مي‌كردند. مي‌خواستم پاسخ اين موضوع را از زبان خودتان بشنوم كه واقعا جريان چه بوده است؟

**‌ اول در خصوص اظهارات آقاي زيباري بايد بگويم كه سفارت ما سفارت فعال و پويايي بود. اصالتا جوهره كار جمهوري اسلامي همين است. سفارت ما نيز نقش پويايي در عراق داشت و همواره نقش حمايتي از عراق جديد را ايفا مي‌كرد چون آنچه واقعا براي جمهوري اسلامي مهم بود اين است كه اراده مردم در شكل‌گيري نظام سياسي به دور از اشغالگري و حفظ تماميت ارضي و استقلال آنها محترم بود و هر تلاشي صورت گرفت در اين چارچوب بود يعني پيوند مشترك بين دو ملت، كه جمهوري اسلامي امروز برخلاف همه شيطنت‌ها بيشترين چسبندگي و ارتباط را با عراق برقرار كرده است.

اين روابط تاريخي، فرهنگي و عقيدتي كه ميان دو كشور دوست و برادر كه برقرار بود پشتوانه اصلي سفارت براي فعاليت نيز بود اما در مساله مذاكره با آمريكايي‌ها بايد بگويم كه اين يك نوعي از رفتارهاي آمريكا بود. قبل از مذاكره آمريكا اقداماتي را در راستاي محدودسازي جمهوري اسلامي انجام دادند. يكي از نمونه‌هاي آن حمله به سركنسولگري ما بود. آمريكا از اين نوع كارها عليه ما كم انجام نداده است. به طور مثال در يك مورد در خيابان‌هاي بغداد كمين زدند و اعضاي سفارت را ربودند. آمريكا اين كار را كرد.

* در بغداد! اين خبر تاكنون جايي درز كرده است؟

** فكر نمي‌كنم، شايد براي نخستين بار باشد اين موضوع را مي‌گويم و اگر سفارت تلاش نمي‌كرد و كشف نمي‌شد كه ماشين‌هاي آمريكايي آمدند و كمين زدند و كارمندهاي ما را بردند شايد سرنوشت آنها به زودي روشن نمي‌شد كه در نهايت آمريكايي‌ها مجبور به اعتراف و قبول آن شدند.

*‌ اين اتفاق در چه سالي بود؟

**‌ قبل از حمله به سركنسولگري در اربيل بود. نكته‌اي كه وجود دارد آمريكا از سال 2003 كه آمد، در تقابل با منافع مردم عمل كرد به همين خاطر از همان روز اول دچار تعارض شد و روز به روز مجبور به عقب‌نشيني شد. آمريكا يكي از دلايل شكستش را جمهوري اسلامي مي‌دانست بنابراين شروع به محدودسازي كرد. يك مقطع به اين تحليل رسيد كه ما بايد يك شرايطي را به وجود بياوريم كه نشان دهيم عامل اين شرايط جمهوري اسلامي است زيرا آمريكا دچار وضعيت بدي شده بود چون آمده بود امنيت براي عراقي‌ها ايجاد كند، بعد ديد خودش امنيت ندارد كه دليل اصلي آن بي‌توجهي به هنجارهاي داخلي در عراق بود كه موج عظيمي را عليه خودش ايجاد كرد اما در كنگره و حتي سناي آمريكا مطرح شد كه ايران باعث اين ناكامي‌هاست و شروع به حملاتي مانند حمله به سر كنسولگري كرد.

*‌ بهانه حمله چه بود؟

**‌ به عنوان اينكه آنجا يك پايگاهي است كه سلاح درون آن است، آنجا يك مركز ديپلماتيك بود و تحت حفاظت دولت عراق قرار داشت.

*‌ آيا درگيري هم رخ داد؟

**‌ طرف‌هاي ما درگير نشدند. آمريكايي‌ها ساعت پنج صبح با هلي‌كوپترهاي‌شان از هوا و به همراه محاصره زميني در ورودي را منفجر كردند و وارد سركنسولگري شدند و ديپلمات‌هاي ما را نيز دستگير كردند. اين يك فرافكني بود كه نشان دهند ناكامي‌ها به ايران بازمي‌گردد. آمريكايي‌ها هم مي‌خواستند اگر مذاكره‌اي نيز صورت گرفت با دست پر سر ميز مذاكره حاضر شوند كه بتوانند كاري كنند جمهوري اسلامي تمكين كند كه نشان داد جمهوري اسلامي را نمي‌شناسند. البته مذاكره در يك فضاي كمك به امنيت عراق صورت گرفت و موضوع بحث نيز همين بود كه اين خواسته مشترك دولت عراق و آمريكايي‌ها بود.

البته طبيعي است با توجه به اينكه جمهوري اسلامي خواسته‌اش حمايت از عراق بود با خواسته عراقي‌ها براي مذاكره موافقت كند. اما موضوع امنيت عراق بود و خواسته ايران بود كه حتما دولت عراق به عنوان طرف اصلي در مذاكره شركت داشته باشد. مذاكرات نيز در همين چارچوب دنبال شد. ما در همانجا به آمريكايي‌ها مسائل قابل توجهي را ذكر و اعلام كرديم بروز ناامني نتيجه ادامه اشغالگري و تداوم سياست‌هاي يكجانبه‌ اشغالگر است زيرا در مسائل تروريستي واقعا آمريكايي‌ها متهم هستند و عراقي‌ها هم از موضع جمهوري اسلامي خشنود بودند.

*‌ در آن دوره اخباري منتشر شد مبني بر اينكه آمريكايي‌ها درخواست داشتند تا سطح مذاكرات را تا وزير امور خارجه بالا ببرند كه وزير امور خارجه وقت آقاي متكي آن را نپذيرفته است. آيا چنين موضوعي مطرح بوده و اگر بوده است چرا اين درخواست را داشته‌اند؟

**‌ نه، هيچ‌گونه درخواستي نبود زيرا ايران موضع روشني داشت و من حداقل چيزي در اين خصوص نشنيدم اما در مورد اينكه گفته مي‌شود كه هيات ايراني هر چند دقيقه يك‌بار مذاكره را ترك مي‌كرد تا با مقامات بالادستي مشورت كند، بايد بگويم كه ادعاي درستي نيست. من يادم نمي‌آيد در اين چند دوره مذاكراتي كه بود حتي براي يك بار يا حتي براي يك دقيقه هم ما جلسه را ترك كرده باشيم. براي مشورت اگرچه اين يك امر عادي است اما ما اينكار را نكرديم. براي تاييد اين ادعا مي‌توان از طرف‌هاي عراقي سوال كرد گويا اينكه فيلم‌هاي ضبط شده جلسات هم موجود است كه البته فكر مي‌كنم اكنون دست آمريكايي‌ها باشد.

ش.د930149ف