تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۰۶۱
چكيده: روند رو به تزايد اسلام‌هراسي غرب، روابط كشورهاي غربي با جمهوري اسلامي ايران را وارد مرحله جديدي كرده است. اين وضعيت كه ناشي از تلاش قدرت‌هاي بزرگ در رويارويي با اسلام اصيل مي‌باشد، نه تنها با واقعيت‌هاي آموزه‌هاي اسلام هم خواني ندارد، بلكه با منافع ايران اسلامي نيز در تضاد است و بيش از هر دوره‌اي ضروري است راهكارهاي ايران اسلامي جهت كنترل روند موجود شناسايي و در دستور كار سياست خارجي قرار گيرد. در مقاله حاضر مهم‌ترين راهكارهاي معطوف به ديپلماسي رسمي ناظر بر ابعاد سياسي و مجاري ديپلماتيك و ديپلماسي عمومي معطوف به بعد رسانه‌اي و افكار عمومي است، كه نقش مؤثري را در فرهنگ سازي و ايجاد تغيير در باورها و تصاوير ذهني مخاطبين ايفا مي‌كند. واژه‌هاي كليدي: اسلام‌هراسي، راهكارها، ديپلماسي عمومي، ديپلماسي رسمي. مقدمه: مطالعه وضعيت موجود روابط اسلام و غرب نشان مي‌دهد كه روند تنش‌زائي غرب با اسلام و ايران رو به افزايش است. اسلام‌هراسي1 كه به معناي القاي اغراق‌آميز يك هراس و ترس غير منطقي از اسلام است، باعث اشاعه تصوير منفي و غير مسالمت‌آميز از اسلام در جوامع غربي گرديده است. در اين تصوير اسلام به عنوان يك آيين بيگانه و غير خودي ياد مي‌شود كه در دشمني آشكار با غرب قرار دارد. (Driel:2000.p40) شكل‌گيري اين روند ريشه در زمينه‌ها و عوامل تاريخي از گذشته تا به حال دارد. تلاش براي ارائه راهكارهاي مقابله با اسلام‌هراسي نيازمند است به ترسيم وضعيت آينده مطلوب و اتخاذ سياست‌ها و برنامه‌هاي مدون جهت دست‌يابي به هدف مطلوب. رابطه اسلام با دولت‌هاي استكباري و قدرت‌هاي ظالم جهاني همواره تيره و تار مي‌باشد اما اين سياست به مفهوم تيره‌گي رابطه با همه ملت‌ها و دولت‌هاي غربي نيست. بايد تلاش نمود كه روند رو به تزايد اسلام‌هراسي و ايران هراسي كاهش يابد و تصوير واقع بينانه‌اي از اسلام و ايران ارائه گردد. استفاده از ادبيات مفهومي «نقشه راه»2 كه ناظر بر ترسيم آينده و ارائه راهكارهاي مؤثر جهت نيل به اهداف مي‌باشد، از ظرفيت‌هاي مناسبي جهت ترسيم راهكارها برخوردار است. الگوي نقشه راه ناظر بر وضعيت گذشته و تدوين راهكارهايي براي رسيدن به آينده مطلوب، بر اساس ارزش‌هاي بنيادين است. (ميرزا اميني؛ 8:1388) در اين مقاله تلاش مي‌شود با بهره‌گيري از الگوي نقشه راه، راهكارهاي مواجهه ايران اسلامي با اسلام‌هراسي غرب بررسي شود. از آنجا كه هدف مقاله صرفاً مبتني بر ارائه راهكارهايي بر اساس ديپلماسي عمومي و رسمي ايران مي‌باشد، از مطالعه روندها و پيش‌ران‌ها كه معطوف به زمينه‌هاي تاريخي شكل‌گيري اسلام‌هراسي غرب مي‌باشد خودداري مي‌كنيم. با توجه به نگاه به آينده متصّور، يعني كاهش اسلام‌هراسي و تقويت روابط مسالمت‌آميز اسلام و غرب، تلاش مي‌شود راهكارهاي نيل به اين هدف ارائه گردد.
پایگاه بصیرت / دكتر محمد ستوده آراني / عضو هيئت علمي دانشگاه باقرالعلوم(عليه‌السلام) - دكتر مرتضي علويان / دانش‌آموخته دانشگاه باقرالعلوم(عليه‌السلام) و عضو هيئت علمي دانشگاه مازندران
(فصلنامه علوم سياسي - تابستان 1391 - شماره 58 - صفحه 155)

‌1-‌ بهره‌گيري از ديپلماسي فعال و كارآمد در سياست خارجي

الف: اهميت ديپلماسي فعال و مجاري ديپلماتيك

در عصر فرا اطلاعات و فرا صنعت همچنان ديپلماسي رسمي ميان دولت‌ها از اهميت و جايگاه ويژه‌اي در نظام بين‌الملل برخوردار است. امروزه در نظام بين‌الملل دولت محوري، برقراري روابط سياسي ميان دولت‌ها و تأسيس سفارتخانه و اعزام سفرا و كارداران، زمينه‌ساز برقراري روابط متقابل در عرصه‌هاي اقتصادي، فرهنگي و نظامي محسوب مي‌شود. همچنين سطح روابط سياسي ميان دو كشور و ميزان ملاقات‌ها و مراودات سياسي ميان نمايندگان آنها، مي‌تواند نشان‌دهنده ميزان علاقه و نوع روابط دو جانبه باشد.

ديپلماسي كارآمد نيازمند ديپلمات‌هاي موفقي است كه از ويژگي‌هاي لازم براي انجام وظايف ديپلماسي برخوردار باشند. (Mukhi,1994:130-137) در شرايط جديد، فناوري‌هاي نوين ارتباطاتي و اطلاعاتي فرصت‌هاي جديدي را براي ديپلمات‌ها جهت جمع‌آوري اطلاعات و شكل‌دهي به افكار عمومي فراهم ساخته است و برقراري ارتباط ميان دولت‌ها را تسهيل نموده. (Hamilton, 1995:232) از طرفي ديپلماسي با مديريت مناسبات ميان دولت‌ها و روابط دولت‌ها با ساير بازيگران سروكار دارد. از ديدگاه دولت، ديپلماسي با رايزني، طراحي و اجراي سياست خارجي با دولت‌هاي ديگر ارتباط برقرار مي‌كند.

ديپلماسي ابزاري است كه دولت‌ها به كمك آن، و از طريق نمايندگان رسمي و غيررسمي خود و با استفاده از مكاتبات، مذاكرات خصوصي، تبادل ديدگاه‌ها، اعمال نفوذ، ملاقات‌ها، تهديدها و ديگر فعاليت‌هاي مربوط، به هماهنگ‌سازي و تأمين منافع ويژه يا گسترده‌تر خود مي‌پردازند. (بارستون، 21:1379)

هر چند واژه‌هاي ديپلمات و ديپلماسي حدود دو قرن است كه در معناي كنوني به كار مي‌رود، ولي مفهوم امروزي آنها همواره در قالب الفاظ و كلمات ديگر نيز وجود داشته است. حكومت‌ها در تلاش براي دسترسي به اهداف، تحقق ارزش‌ها و يا دفاع از منافع خود، همواره مجبور به برقراري روابط با يكديگر بوده‌اند و افرادي را نيز براي اين كار بر مي‌گزيدند. (آلادپوش و توتون‌چيان، 3:1372) در دنياي امروز ديپلماسي به دليل گستردگي و در عين حال پيچيدگي‌اش، نقشي كليدي را در كشورها ايفا مي‌نمايد و وظايف مهمي بر عهده آن نهاده شده است.

«نمايندگي» از مهم‌ترين وظايف ديپلماسي رسمي است كه برخي كاركردهاي آن بدين شرح است: تشريح و دفاع از سياست‌هاي ملي كشور، مراقبت و ارائه گزارش مناسب به كشور متبوع خود پيرامون وضعيت جهان، به كارگيري ابتكارات جديد در صحنه بين‌الملل و تلاش براي كاهش كشمكش‌ها و تنازعات، برقراري نظم و ارايه راهكارهاي مناسب در اين زمينه، مشاركت فعالانه در تدوين، تنظيم و اصلاح مجموعه قوانين بين‌الملل جهت ايجاد ساختاري مناسب در نظام بين‌الملل (بارستون، 22:1379 و 23)

ديپلماسي در عرصه روابط بين‌الملل، حلقه اتصال كشورها به يكديگر است و روابط ميان كشورها را هدايت كرده و برقراري ارتباط ميان دولت‌ها را تسهيل مي‌كند. ديپلماسي داراي كاربردهايي است كه در مديريت بحران‌ها، حل مشكلات ميان كشورها، تسهيل ارتباطات و مذاكرات ويژه و مديريت روابط عادي كاربرد دارد و در برقراري حداكثر توافقات ميان كشورها مي‌كوشد. (آلادپوش و توتون‌چيان، 12:1372)

به بيان ديگر، هدف ديپلماسي رسمي (كه سعي در برقراري روابط ميان دولت‌ها دارد) نزديكي ملل به يكديگر و برقراري صلح و آرامش بين‌المللي است. ديپلماسي درصدد است تا ضمن ايجاد ارتباط دوستانه ميان كشورها، تمام امكانات مادي و معنوي آنها را در تداوم و غني‌تر ساختن اين روابط فراهم آورد. تلاش ديپلماسي رسمي همواره حفظ منافع ملي از طريق روش‌هاي مسالمت‌آميز بوده است كه اين هدف در طول ادوار مختلف تاريخي، شيوه‌هاي گوناگوني را در مقابل ديپلماسي قرار داده است. با تغييراتي كه در صحنه بين‌الملل به وجود آمده و ميزان پيشرفت‌هايي كه در تكنولوژي ارتباطات و جايگاه ويژه افكار عمومي رخ داده است، ديپلماسي رسمي كشورها وارد مرحله نويني شده است.

شرايط جديد به ويژه روابط پر تنش ايران با جهان غرب، بر ديپلماسي فعال ايران تأكيد مي‌كند. جمهوري اسلامي ايران بدون استفاده همه جانبه از فرصت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، نمي‌تواند بر وضعيت موجود اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي غرب غالب شود. بهره‌گيري از ديپلماسي فعال با اين هدف است كه اهتمام ويژه‌اي در دستگاه سياست خارجي كشور بر مسئله اسلام‌هراسي غرب و اتخاذ راهكارهاي مقابله با آن صورت گيرد.

امروزه يكي از نشانه‌هاي ديپلماسي كارآمد، اهميت به همكاري‌هاي جمعي و چندجانبه‌گرايي است. ديپلماسي براي كارآمدي خود از يك‌جانبه‌گرايي و دوجانبه‌گرايي به سمت چندجانبه‌گرايي و همكاري گروهي روي آورده است. (پوراحمدي، 198:1389)

ديپلماسي كارآمد ناظر بر گسترش دامنه شمول ديپلماسي، تمركززدايي در نظام جهاني، تلاش براي اعمال شيوه‌هاي ديپلماتيك جديد و در نهايت نقش ديپلماسي چندجانبه‌گرا در تدوين قواعد و هنجارهاي رفتاري جهاني مي‌باشد. در واقع ديپلماسي كارآمد مبتني است بر: چندجانبه‌گرايي؛ برون‌گرايي، تعامل، تنش‌زدايي و اعتمادسازي در روابط خارجي كشورها (دهقاني، 1382: 162-117)

در ديپلماسي چند جانبه به دليل جايگاه و نقشي كه نهادها و سازمان‌هاي بين‌المللي دارند (مانند سازمان ملل متحد و سازمان‌هاي وابسته به آن ملل سازمان تجارت جهاني، يونسكو، و ساير سازمان‌هاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي دولتي و غيردولتي) (Muldoon 274:2005) تلاش مي‌شود تا از امكانات و ظرفيت‌هاي آنها در جهت تقويت مناسبات بين‌المللي استفاده شود. بهره‌برداري از نهادها، سازمان‌ها و مجاري ديپلماتيك جهت فعال‌سازي ديپلماسي دوجانبه و چند جانبه و افزايش تعامل و اعتمادسازي ميان دولت‌ها، نه تنها مي‌تواند منافع كشورها را تأمين نمايد، بلكه مي‌تواند به تصويرسازي مثبت از مناسبات جهان اسلام با غرب كمك نمايد.

آنچه مسلم است اتخاذ ديپلماسي فعال و پويا بدون تعامل‌گرايي و تقويت روندهاي ديپلماسي دو جانبه و چندجانبه، امكان‌پذير نيست؛ همچنين استفاده از راهبرد تنش‌زدايي مي‌تواند راهكار مؤثري براي پوياتر نمودن ديپلماسي رسمي كشور و كنترل اسلام‌هراسي غرب محسوب گردد.

ب: راهبرد تنش‌زدايي و كنترل اسلام‌هراسي

كاهش كشاكش يا تنش سياسي در روابط، يكي از اهداف عمده‌اي است كه دولت‌ها همواره براي بهبود وضعيت اداره كشورهاي خود از آن بهره مي‌گيرند. تنش‌زدايي در سياست خارجي ايران، به مفهوم دست‌يابي به اهداف كشور با حفظ ارزش‌ها و اصول حاكم بر سياست خارجي است راهبرد تنش‌زدايي در سياست خارجي كشورها ناظر بر اصولي است كه عمدتاً برآمده از تنش‌ها و چالش‌هاي تعاملات بين‌المللي آنها است (ازغندي، 1378، 1037 و 1038) اما آنچه مبناي تنش‌زدايي در سياست خارجي ايران مي‌باشد، نشأت گرفته از اصول حاكم بر سياست خارجي ايران است كه مهم‌ترين آنها شامل اين موارد است: همزيستي مسالمت‌آميز با كشورها، عدم مداخله در امور كشورها، برابري و احترام متقابل، حفظ بازدارندگي، عدم سلطه‌گري و سلطه‌پذيري و حفظ استقلال كشور.

مهم‌ترين هدف تنش‌زدايي كاهش تصاوير منفي شكل گرفته از ايران و اسلام در جهان غرب است. ايستارها و تصاوير شكل گرفته از تاريخ فتوحات اوليه اسلام، پيشرفت و توسعه در جهان اسلام، آموزه‌ها و احكام اسلام، صدور انقلاب اسلامي ايران، حقوق بشر و پيشرفت‌هاي اقتصادي و تسليحاتي ايران، با واقعيت‌هاي اصيل اسلام و ايران سازگاري ندارد. وضعيت ايجاد شده باعث گرديده است تنش فزاينده‌اي بر روابط ايران و غرب حاكم شود. ديپلماسي كشور بايد بتواند در سطوح مختلف از ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي موجود جهت تغيير افكار عمومي و ايجاد ايستارها و تصاوير مثبت استفاده كند.

ج:سطوح تنش‌زدايي

استفاده از راهبرد تنش‌زدايي به منظور كنترل جريان اسلام‌هراسي غرب، در گرو فعال شدن ديپلماسي رسمي ايران در سطوح مختلف (دو جانبه، چند جانبه، منطقه‌اي و جهاني) است. در سطح دو جانبه و چند جانبه لازم است روابط ديپلماتيك ايران با كشورهاي همسو تقويت شود و با رايزني‌هاي گسترده و مستمر ديدگاه‌هاي مشترك شناسايي و مواضع مشترك اتخاذ گردند. در سطح منطقه‌اي نيز از طريق سازمان‌هاي منطقه‌اي در جهان اسلام، مي‌توان گام مؤثري براي كنترل اسلام‌هراسي برداشت. سازمان كنفرانس اسلامي به عنوان مهم‌ترين سازمان فرا منطقه‌اي در جهان اسلام از ظرفيت‌ها و قابليت‌هاي گسترده‌اي جهت اتخاذ سياست‌ها، راهبردها و برنامه‌هاي مؤثر جهت كنترل اسلام‌هراسي برخوردار است.

در سطح جهاني نيز جنبش عدم تعهد ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي خوبي جهت تدوين راهكارهاي مناسب دارد و سازمان ملل متحد نيز (به ويژه مجمع عمومي كه به عنوان پارلمان جهاني محسوب مي‌شود) از ظرفيت بالايي در وضع قواعد و مقررات لازم در جهت كاهش اسلام‌هراسي برخوردار است. ديپلماسي رسمي كشور بايد از طريق فعال‌سازي تمام ظرفيت‌ها و فرصت‌ها در سطوح منطقه‌اي و جهاني، به شكل‌گيري تصوير مثبت از اسلام و ايران كمك نمايد و از روند رو به تزايد آن بكاهد. در مجموع راهكارهاي ديپلماسي رسمي كشور در كاهش اسلام‌هراسي را مي‌توان در جدول زير ترسيم نمود:

نقش ديپلماسي رسمي كشور در كاهش اسلام‌هراسي

قلمرو

هدف

موضوع

سازمان

پيامد

در سطح دو جانبه و چند جانبه

شناسائي ديدگاه‌هاي مشترك، اتخاذ مواضع مشترك

روابط اسلام و غرب

وزارت امور خارجه

كاهش اسلام‌هراسي

در سطح منطقه‌اي

شكل‌گيري ديپلماسي منطقه‌اي، اتخاذ سياست خارجي مشترك منطقه‌اي

روابط اسلام و غرب

كنفرانس اسلامي، گروه دي هشت، شوراي همكاري خليج فارس و اتحاديه عرب، سازمان وحدت آفريقا

كاهش اسلام‌هراسي

در سطح جهاني

قرار گرفتن در دستور كار جهاني، رسيدن به راه حل جهاني

روابط اسلام و غرب

سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد، كنفرانس اسلامي

كاهش اسلام‌هراسي

جدول فوق نشان مي‌دهد كه فعال‌سازي ديپلماسي رسمي كشور به منظور كاهش اسلام‌هراسي، نيازمند بهره‌گيري از ظرفيت‌ها و امكانات گسترده در سطوح روابط دو جانبه، چند جانبه، منطقه‌اي و جهاني است. شناسايي مواضع و ديدگاه‌هاي مشترك و قرار دادن آنها در دستور كار جهاني، فعال‌سازي سازمان‌هاي منطقه‌اي و جهاني (به ويژه سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد و كنفرانس اسلامي) مي‌تواند نقش تعيين‌كننده‌اي در كنترل اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي داشته باشد. ايفاي نقش مؤثر ديپلماسي رسمي كشور در گرو پيوند عميق آن با ديپلماسي عمومي و رسانه‌اي است. در شرايط كنوني بهره‌گيري از ديپلماسي عمومي و ايجاد هماهنگي ميان ديپلماسي عمومي و رسمي كشور، براي مواجهه با اسلام‌هراسي غرب، بيش از هر دوره ديگري ضرورت دارد؛ زيرا با گسترش اطلاعات و فناوري‌هاي نوين، ديپلماسي رسمي تحول يافته و عصر نويني در ديپلماسي آغاز شده است.

2-‌ بهره‌گيري از ديپلماسي عمومي در مواجهه با اسلام‌هراسي

الف: اهميت و اهداف ديپلماسي عمومي

ديپلماسي عمومي3 يكي از ابعاد مهم قدرت نرم است و امروزه در روابط بين‌الملل و سياست خارجي كشورها از جايگاه و اهميت ويژه‌اي برخوردار شده است. ديپلماسي عمومي اقداماتي براي برقراري تعامل و ارتباط با ديگر ملل و انديشه‌ها را انجام مي‌دهد. هدف اصلي ديپلماسي عمومي، استقرار و استمرار روابط طولاني مدت فرهنگ، ارزش‌ها و سياست‌هاي يك نظام سياسي با ساير جوامع است. ديپلماسي عمومي از اهداف سياست خارجي و ديپلماسي سنتي حمايت مي‌كند، در عين حال، مجموعه‌اي از راهبردها و تاكتيك‌ها است كه در خدمت دستگاه سياست خارجي يك كشور قرار مي‌گيرد و تلاش دارد تا چهره يك ملت را در جهان و نزد ساير ملل، بهبود بخشد.

ديپلماسي عمومي مهم‌ترين گام براي تأمين منافع ملي، اعتمادسازي، احياي ظرفيت‌ها و بهره‌گيري از موقعيت‌ها است. ديپلماسي عمومي هدف روشن‌گري دارد و تأثير و تأثر آن بر افكار عمومي به صورت دوسويه است. گاه مي‌تواند به تبيين ايدئولوژي در برابر مخاطب بپردازد و گاه مي‌تواند در انديشه او نفوذ كند. تصرف ذهن مخاطب مهم‌ترين بخش ديپلماسي عمومي است كه با فنون خاص خود انجام مي‌شود. يك شيوه اين فرآيند «مديريت اطلاعات» است كه در حيطه ديپلماسي عمومي راهبردي قرار مي‌گيرد. در اين شيوه به اطلاعات به عنوان سرمايه سياسي نگريسته مي‌شود كه به وسيله حكومت‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و يا افراد مورد استفاده قرار مي‌گيرد. (مانهايم، 30:1390)

اطلاعات قدرت است و امروزه بخش عظيمي از جمعيت جهان به اين قدرت دسترسي دارند. از سوي ديگر، پيشرفت‌هاي فناوري، هزينه پردازش و انتقال اطلاعات را به شدت كاهش داده است. نتيجه اين امر انفجار اطلاعات است كه باعث «پارادوكس‌هاي فراواني» شده است. امروزه اگر كسي بتواند اطلاعات ارزشمند را در ميان اين آشفتگي تشخيص دهد، قدرت را به دست خواهد آورد. از اين رو افكار عمومي در رابطه با تبليغات محتاط‌تر و حساس‌تر شده و «باور‌پذيري» نيز نزد رهبران فكري و سياسي بسيار اهميت يافته است و يكي از منابع قدرت به شمار مي‌رود. (ناي، 192:1389و 193)

امروزه كشورها مي‌توانند از ظرفيت مديريت اطلاعات كه در اختيار آنان قرار گرفته است، بهره گيرند. جمهوري اسلامي ايران براي تنوير مخاطبان و افكار عمومي جهانيان بايد تصوير واقع‌بينانه‌اي از عظمت و شكوه ايران، اسلام و انقلاب اسلامي ارائه نمايد. ديپلماسي عمومي اين ظرفيت را براي همگان و به ويژه انقلاب اسلامي فراهم آورده است كه بتواند از طريق آن مراكز علمي و تحقيقاتي، نظريه‌پردازان، متفكران، مخاطبان خاص و افكار عمومي جامعه جهاني را مخاطب قرار دهد؛ آنها را با واقعيت‌هاي اسلام اصيل و ناب آشنا سازد و زمينه‌هاي كاهش توهمات ساختگي را در ميان مردم جهان، به ويژه غرب، پي‌ريزي كند.

در واقع مي‌توان گفت، ديپلماسي عمومي با هدف تأثيرگذاري بر افكار عمومي جهاني از طريق كنترل ايده‌ها، باورها و هنجارها و در نهايت شكل‌دهي ايستارها و رفتارها در راستاي اهداف مورد نظر صورت مي‌گيرد و از طريق رسانه‌هاي گروهي و به طور كلي با كمك ابزارهاي فرهنگي و اطلاعاتي عمل مي‌كند. در اين نوع ديپلماسي، هدف فقط برقراري ارتباط با دولت‌ها نيست؛ بلكه برقراري ارتباط با مردم و سازمان‌هاي غير دولتي از طريق فرآيندهاي عمدتاً فرهنگي و به منظور ارائه تصوير مثبت از اهداف كشور و ملت از اهداف اين نوع ديپلماسي است. تقويت مهارت‌هاي ارتباطاتي در ديپلمات‌ها و توجه به اين ويژگي در انتخاب سفرا و ديپلمات‌ها اهميت زيادي پيدا مي‌كند؛ زيرا آگاهي و برداشت واقع‌بينانه از باورها و ارزش‌ها در تصميم‌گيري و برقراري ارتباط بسيار مؤثر است.

ديپلماسي اگر حمايت افكار عمومي را نداشته باشد و به زبان روز عمل نكند، موفق نخواهد بود. (پوراحمدي، 228:1389 و 229) در واقع مهم‌ترين هنر ديپلماسي مديريت برداشت‌هايي است كه در ذهن دولت‌ها و شهروندان ديگر كشورها از رفتار و سياست خارجي ما شكل مي‌گيرد. ديپلماسي عمومي هر دو جنبه ديپلماتيك بودن و عمومي بودن را دارا مي‌باشد. (مانهايم، 27:1390 و 26) ديپلماسي عمومي از يك جهت با ديپلماسي سنتي مرتبط است و از سوي ديگر با بازيگران غير دولتي، و از حيث قلمرو نه تنها دولت‌ها بلكه افكار عمومي جهاني و شهروندان يك ملت را در بر مي‌گيرد. بنابراين ضروري به نظر مي‌رسد كه براي مقابله با اسلام‌هراسي از ظرفيت‌ها و امكانات انواع ديپلماسي عمومي استفاده نمود.

ب: بهره‌گيري از اقسام ديپلماسي عمومي

ديپلماسي عمومي داراي انواعي است كه هر يك از آنها ناظر به جنبه‌هاي خاصي از آن است. ايران اسلامي در بهره‌گيري از ديپلماسي عمومي جهت كنترل اسلام‌هراسي غرب، بايد از ظرفيت‌ها و امكانات انواع ديپلماسي عمومي استفاده نمايد و سياست‌ها و برنامه‌هاي مدوني را براي فعال‌سازي آنها به كار گيرد.

ديپلماسي عمومي به انواع زير تقسيم شده است:

‌1)‌ ديپلماسي عمومي سنتي؛ اين گونه ديپلماسي، به دنبال ايجاد تصويري مطلوب از سياست‌ها، كنش‌ها، نظام اقتصادي و سياسي يك كشور است؛ با اين فرض كه اگر افكار عمومي در جامعه هدف، براي قبول اين تصاوير متقاعد گردد، بر دولت خود فشار خواهد آورد تا مواضع و سياست‌هاي خود را تغيير دهد. مقصود، تجهيز مردم جامعه هدف با اطلاعات متوازن‌تري در مورد كشور و اعتقادات ما است.

2)‌‌ ديپلماسي عمومي غير دولتي فراملي؛ با توجه به افزايش بازيگران غير دولتي و وابستگي متقابل بازيگران بر يكديگر، بخشي از ديپلماسي عمومي ناظر بر بازيگران غير دولتي است. بر اين اساس ديپلماسي عمومي شيوه‌اي است كه از طريق آن دولت‌ها، افراد و گروه‌ها به طور مستقيم يا غير مستقيم، نظرات و نگرش‌هاي عمومي را تحت تاثير قرار مي‌دهند و تصميم‌گيري در سياست خارجي دولت‌هاي ديگر را كنترل مي‌كنند.

3)‌ ديپلماسي عمومي روابط عمومي داخلي؛ در اين نوع از ديپلماسي عمومي، دولت‌ها، روابط عمومي‌ها و حتي لابي كنندگان را در كشور هدف براي رسيدن به اهداف خود به خدمت مي‌گيرند. (Wilcox. 1992:426-428)

اين شكل از ديپلماسي عمومي، شامل استفاده از اطلاعات علمي و شيوه‌هاي تحقيق در افكار عمومي نيز مي‌شود. انواع ديپلماسي عمومي فوق نشان مي‌دهد كه حيطه عمل ديپلماسي عمومي بسيار گسترده است و در آن بازيگران دولتي و غيردولتي در سطوح ملي، فراملي و جهاني ايفاگر نقش هستند. هدف ديپلماسي عمومي سنتي و نوين، تاثيرگذاري بر افكار عمومي در سطح جهاني و همچنين در درون كشورها است. ايران اسلامي مي‌تواند از طريق دولت‌ها، نهادها، سازمان‌ها و گروه‌ها در جهت ارائه تصوير واقع‌بينانه از اسلام و ايران تلاش نمايد. در سطح لايه‌هاي ملي از طريق افراد، نخبگان و لابي‌هاي اثرگذار بر روندهاي سياسي و فرهنگي كشور مورد هدف، مي‌توان اسلام‌هراسي غرب را كاهش داد.

ج: بهره‌گيري از ارتباطات در ديپلماسي عمومي

براي بهره‌گيري متناسب از ديپلماسي عمومي (كه روابط طولاني مدت را در بستر ايجاد محيط‌هاي سازنده براي سياست‌هاي يك حكومت و يا يك ملت فراهم مي‌آورد) لازم است به ابعاد گوناگون آن توجه گردد. آن‌گونه كه «ناي» در كتاب «قدرت نرم» خود مي‌گويد، ديپلماسي عمومي داراي سه بعد مهم است (ناي، 195:1389 و 199) كه همه آنها نيازمند تناسب نسبي با اطلاعات مستقيم حكومت و روابط فرهنگي طولاني مدت هستند. اولين و مهم‌ترين بعد «ارتباطات روزانه» است كه شامل شرح شرايط داخلي و خارجي تصميمات سياسي براي مردم است. اين بعد از ديپلماسي عمومي بايد شامل آمادگي براي مقابله با بحران‌ها و حملات احتمالي نيز باشد. قابليت عكس‌العمل سريع يعني تحريكات منفي و اطلاعات فوري پاسخ داده شوند.

بعد دوم از ديپلماسي عمومي ارتباطات استراتژيك است كه در آن مجموعه‌اي از موضوعات ساده توسعه داده مي‌شود. در نهايت بعد سوم ديپلماسي عمومي، گسترش روابط دامنه‌دار و طولاني‌مدت با افراد كليدي، از طريق بورس‌هاي تحصيلي، معاملات، آموزش، سمينارها، كنفرانس‌ها و دسترسي به كانال‌هاي رسانه‌اي است. همچنين يك بعد از ديپلماسي، لابي‌گري و برقراري ارتباط با افراد كليدي است. سفارت‌خانه‌ها اغلب از طريق اين زمينه‌ها مذاكرات در موضوعات جديد را با مقامات دولت ميزبان فراهم مي‌سازند. (berridge, 2002:120) پيوند ديپلماسي رسمي با ديپلماسي عمومي در برقراري ارتباط با نخبگان مي‌تواند نقش مؤثري در روابط مسالمت‌آميز كشورها داشته باشد.

در مجموع هر يك از ابعاد سه گانه فوق مي‌تواند نقش مهمي را در ايجاد تصويري جذاب از يك كشور و يا يك ملت، بازي كند. ديپلماسي عمومي اثربخش خيابان دو طرفه‌اي است كه علاوه بر سخن گفتن، آراء و انديشه‌هاي طرف مقابل را نيز در برمي‌گيرد.

بر اين اساس، براي افزايش بهره‌وري ديپلماسي عمومي و استفاده حداكثري آن از طريق ابعاد فوق، تصميم‌‌گيرندگان عرصه سياست بايد نسبت به اهيمت اين روش متقاعد گردند و آن را معادل منافع ملي به شمار آورند. تأمين منافع ملي در گرو برقراري ارتباطات گسترده و متنوع با مخاطبان در كشورهاي مورد هدف مي‌باشد. اين ارتباطات نه تنها باعث كسب اطلاعات از ساير كشورها مي‌شود، بلكه امكان تعامل با ملل جهان (به ويژه ملت‌هاي غربي) را فراهم مي‌سازد. شايد بتوان گفت بخشي از اسلام‌هراسي ملت‌هاي غربي و يا حتي دولت‌هاي غربي ناشي از نداشتن ارتباطات عمومي، رسانه‌اي و فرهنگي با جهان اسلام است.

از گذشته تاكنون تا حد زيادي جريان ارتباطات و اطلاعات در اختيار شبكه‌هاي انحصار خبري بوده است و غرب اغلب از ديدگاه خود به جهان اسلام و ايران نگريسته است. جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند از طريق انواع ارتباطات رسانه‌اي و فرهنگي، به افزايش و تعميق ارتباطات تعاملي كمك نمايد و تصاوير شكل گرفته موجود را تغيير دهد. اين اقدام نه تنها ديپلماسي عمومي، بلكه ديپلماسي رسمي را نيز پويا مي‌سازد. در جدول زير نحوه هدف‌گذاري ارتباطات و اطلاعات از طريق ديپلماسي عمومي به منظور كاهش دادن اسلام‌هراسي غرب، كمك به ايجاد تصوير واقع‌بينانه و تقويت روابط مسالمت‌آميز اسلام و غرب تصوير شده است.

بهره‌گيري از ارتباطات در ديپلماسي عمومي براي كاهش اسلام‌هراسي

انواع ارتباطات

هدف

قابليت

ابزار

1- ارتباطات روزانه

كسب اطلاعات بهنگام و واقعي از روند اسلام‌هراسي

پاسخ‌هاي فوري به تبليغات مقابل

رسانه‌هاي عمومي

2- ارتباطات استراتژيك

كسب اطلاعات در مورد موضوع‌هاي محوري اسلام‌هراسي مانند حقوق‌بشر

فرصت‌سازي و ارائه پاسخ‌هاي دقيق و علمي

رسانه‌هاي عمومي

3- ارتباطات با افراد كليدي و نخبگان

دريافت اطلاعات و شناخت نسبت به ديدگاه‌هاي افراد كليدي و ذي‌نفوذ

برگزاري كنفرانس‌ها و نشست‌هاي علمي

سازمان‌ها و رسانه‌هاي عمومي

برقراري ارتباطات تعاملي در سطوح مختلف همواره محور ديپلماسي عمومي بوده است وهدف آن ايجاد و تقويت محيط بين‌المللي مسالمت‌آميز مي‌باشد. بدين منظور ابتدا اشتراكات يا منافع متقابل عامه مردم و پيام‌رسان مشخص مي‌شود؛ سپس شيوه‌هاي پيوند دادن آنها با يكديگر از طريق اشكال ارتباطي تعيين مي‌گردد. «زاهارنا» در يك بررسي، ابتكارهاي ايجاد رابطه را در سه لايه توضيح مي‌دهد: لايه اول معطوف به برنامه‌هاي مبادله و ديدارهاست كه در آن برنامه‌هاي مبادله فرهنگي و آموزشي و ديدارهاي رهبران قرار مي‌گيرد. در لايه دوم مؤسسات فرهنگي و آموزشي زبان، پروژه‌هاي عمراني و موافقت‌نامه‌هاي خواهر خواندگي ميان شهرها و ايالت‌هاي يك كشور با كشور ديگر و طرح‌هاي شبكه‌سازي غير سياسي مورد هدف مي‌باشد و در لايه سوم، استراتژي شبكه‌سازي در حوزه سياستگذاري و ائتلاف‌سازي جاي مي‌گيرد. (اسنو، 9:1390-252)

از منظر زاهارنا لايه‌هاي سه گانه ارتباطي فوق مورد بحث ديپلماسي عمومي جهت ايجاد محيط بين‌المللي مسالمت‌آميز ميان دولت‌ها است و همه دولت‌ها، نهادها، سازمان‌ها و افراد مي‌توانند از آن براي تصويرسازي مثبت از خود و برقراري روابط تعاملي بهره‌ گيرند. ايران اسلامي نيز مي‌تواند علاوه بر بهره‌گيري از ارتباطات روزانه، استراتژيك و دامنه‌دار با افراد كليدي، از طريق ارتباطات تعاملي با لايه‌هاي سه‌گانه فوق به تصويرسازي واقع‌بينانه از اسلام و ايران بپردازد. آنچه در اين مسير داراي اهميت مي‌باشد؛ ائتلاف‌سازي در حوزه ديپلماسي عمومي است؛ كه ناظر بر ائتلاف‌سازي با ساير كشورها و كنشگران غير دولتي براي نيل به اهداف ديپلماسي عمومي است. برايان هاكينگ4 همزيستي فزاينده ميان فعاليت‌هاي دولتي و غير دولتي در قالب ائتلاف‌ها را ديپلماسي كاتاليزوري5 مي‌نامد؛ كه در آن موجوديت‌هاي سياسي به منابع انفرادي خود متكي نيستند؛ بلكه در قالب ائتلاف‌ها عمل مي‌كنند. هاكينگ نقش‌هاي ديپلماتيك را نقش‌هاي مديريت كننده، هماهنگ‌كننده و تلفيق‌كننده مي‌نامد كه نيازمند مذاكره و بهره‌گيري از مهارت‌هاي ديپلماسي است. (اسنو، 260:1390)

يكي از فنون تأثيرگزاري در ديپلماسي «اقناع‌سازي» است. مي‌توان گفت فرايند اقناع‌سازي بخش اصلي ارتباط تعاملي مي‌باشد كه آن را از تبليغات متمايز مي‌سازد، و در آن تلاش مي‌شود تا حمايت افكار عمومي را نسبت به اهداف خود معطوف سازد. (Smith, 2009:139)

در حال حاضر زمينه‌ها و ظرفيت‌هاي گسترده‌اي در قالب ديپلماسي عمومي، سازمان‌هاي منطقه‌اي و جهاني براي ائتلاف‌سازي ميان دولت‌ها (به ويژه كشورهاي اسلامي) براي مواجهه با اسلام‌هراسي وجود دارد؛ ايران اسلامي مي‌تواند از طريق انواع ديپلماسي آنها را فعال سازد و از روند رو به تزايد اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي غرب بكاهد.

د: طراحي برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي و رسانه‌اي

جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند از رسانه‌ها حداكثر استفاده را در تبيين اسلام ناب و نماياندن آن به مردم مغرب زمين بنمايد. بهره‌گيري از ديپلماسي عمومي، بدون توجه به انواع رسانه‌ها امكان‌پذير نخواهد بود. رواج روز‌افزون شبكه‌هاي ماهواره‌اي، گسترش سرسام‌آور سايت‌هاي اينترنتي، پر شمار شدن تعداد نشريات و روزنامه‌ها و افزايش ميليوني شمارگان آنها، تأثيرگزاري بر نگرش‌ها و نظرات مخاطبان را روز به روز سهل‌تر كرده است؛ از همين روي گفته مي‌شود كه رسانه‌ها كار را براي برخي حكومت‌ها دشوار كرده‌اند. به ويژه اگر رسانه‌هايي كه از آنها تحت عنوان «استكبار رسانه‌اي» ياد مي‌شود، عمليات رسانه‌اي خويش را معطوف به يك كشور سازند و آن را با تهديدات فراواني رو به رو مي‌سازند. (ناييني، 481:1391)

در پژوهشي كه توسط «كي‌حافظ» با عنوان «چهره خشن و تضادگراي اسلام» درباره شبكه‌هاي تلويزيوني اي. آر. دي (A.R.D) و زد. دي. اف (Z.D.F) صورت گرفته، فعاليت‌هاي اين دو شبكه تلويزيوني را در سال‌هاي 2005، 2006 م. مورد بررسي قرار داده است. در اين تحقيق مشخص گرديد: در 81 درصد از برنامه‌ها، اسلام با موضوعاتي كه به طور مستقيم داراي مفهوم منفي هستند، ارتباط داده شده است. در 31/23 درصد از برنامه‌ها، نام اسلام در كنار مقولاتي چون تروريسم و افراط‌گرايي قرار گرفته است. در 54/16 درصد از برنامه‌ها، اسلام در كنار مسايلي مثل تضاد و كشمكش بين‌المللي مطرح شده و در 77/9 درصد، اسلام مروج عدم تسامح ديني دانسته شده و همچنين در 51/4 درصد از برنامه‌ها، نام اسلام با سركوب زنان و تبعيض ضد آنان همراه شده است. و تنها 11 درصد از برنامه‌ها كوشيده است كه نام اسلام را با مفاهيم متعالي مانند فرهنگ و دين ارتباط دهد و 8 درصد نيز به مسايل اجتماعي سازنده و روزمره پرداخته است.

در جمع‌بندي اين تحقيق آمده است: «مشكل اصلي معرفي مسايل منفي در كنار نام اسلام نيست؛ بلكه مهم آن است كه بر اثر اين‌گونه برنامه‌هاي جهت‌دار، به تدريج ابعاد فرهنگي اسلام، كاركردهاي مثبت آن در زندگي روزمره، معتقدان و نيز ديگر نكات برجسته اين دين از اذهان عمومي در غرب محو مي‌شود» (افخمي و نيك ملكي، 93:1388 و 94)

بعد ديگر مواجهه با اسلام در رسانه‌هاي غربي، زماني است كه مي‌كوشند با تمركز بر وضعيت فرهنگي مهاجران مسلمان در جوامع اروپايي، اسلام را عامل عدم تطابق مسلمانان با جامعه ميزبان معرفي كنند و از اين طريق تصاوير غيرواقعي و كليشه‌اي از اسلام و مسلمانان ارائه دهند. «ادوارد سعيد» در اين مورد مي‌نويسد:

«در ميان مردم آمريكا، اروپا و در دنياي امروز «اسلام» به صورتي ناخوشايند نشان داده مي‌شود. رسانه‌هاي غربي، دولت‌هايشان و استراتژيست‌هاي ژئوپولتيكي وابسته به اين كشورها، همه در تلاشند تا اسلام را به عنوان تهديدي ضد بشريت و به ويژه (ضد) غرب نشان دهند». (سعيد، 125:1378)

از سوي ديگر رسانه‌هاي غربي براي تأثيرگزاري هرچه بيشتر بر مخاطبان خود، مي‌كوشند تا از انواع نظريه‌هاي علمي براي جذاب‌تر كردن پيام‌هاي خود استفاده نمايند. نظريه‌هائي مانند: بازنمائي،6 تصويرسازي7 و وانمايي.8 هدف از بكارگيري اين نظريه‌ها، انتقال پيام، ابراز احساس و عواطف گوينده، برانگيختگي مخاطب و درخواست چيزي از يك فرد و يا يك گروه است كه زمينه برقراري ارتباط را بين گوينده، فرد و يا گروه مورد نظر فراهم مي‌سازد.

در اين ميان مهم‌ترين ابزار رسانه‌اي غرب عبارتند از: شبكه‌هاي متنوع راديويي و تلويزيوني با استفاده از امكانات ماهواره‌اي، خبرگزاري‌ها (همانند آسوشيتدپرس، يونايتد پرس)، روزنامه‌ها (مثل نيويورك تايمز و واشنگتن پست...) مجله‌هاي خبري (همانند تايم و نيوزويك) و اينترنت با سايت‌هاي بي‌نهايت و وبلاگ‌هاي متنوع كه فرصت‌‌هاي گسترده‌اي را در اختيار رسانه‌ها جهت تأثيرگزاري بر مخاطبين قرار مي‌دهد. اينترنت اين امكان را براي مبلغ فراهم مي‌سازد كه با سرعت و حجم بسيار بالا و هزينه پايين، پيام‌هاي خود را براي مخاطبين منتشر سازد. (Okeefe: 1997,2)

جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با برنامه‌ها و تبليغات رسانه‌اي غرب بايد سياست‌ها، برنامه‌ها و اقدامات گسترده‌اي را انجام دهد. اين فعاليت‌ها مي‌تواند بخش عمده‌اي از ديپلماسي عمومي ايران را در مواجهه با اسلام‌هراسي غرب پوشش دهد. آنچه بيش از همه ضرورت دارد طراحي برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي و رسانه‌اي جهت تصويرسازي مثبت از اسلام و ايران است؛ كه مي‌تواند از طريق كارگزاران فرهنگي، علمي و رسانه‌اي صورت پذيرد. در جدول زير انواع برنامه‌هاي مورد هدف به همراه جهت‌گيري و عاملان آنها ترسيم شده است.

ديپلماسي عمومي در سطح برنامه‌ها

برنامه‌ها

محتوا و جهت‌گيري

برخي كارگزاران

در سطح فرهنگي

شناسائي ظرفيت‌هاي فرهنگي تعامل جهان اسلام با غرب / نهادينه كردن روابط فرهنگي تعاملي اسلام و غرب

رايزن‌هاي فرهنگي خارج از كشور، سازمان فرهنگ و ارتباطات، سازمان تبليغات اسلامي، دفتر تبليغات اسلامي

در سطح آموزشي

تبيين علمي آموزه‌هاي اسلام نسبت به انسان و اجتماع جهاني

حوزه‌ها و دانشگاه‌هاي مجازي و غيرمجازي

در سطح رسانه‌اي

تأثيرگزاري بر مخاطبين از طريق تصويرسازي مثبت از اسلام

راديو و تلويزيون برون مرزي شبكه‌هاي اينترنتي روزنامه‌ها و مجلات برون‌مرزي

با توجه به جدول فوق، مهمترين جنبه برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي و رسانه‌اي مربوط به «محتوا و جهت‌گيري» آنها است. شناسايي ظرفيت‌هاي فرهنگي تعامل جهان اسلام با غرب، تبيين علمي آموزه‌هاي اسلام و تلاش جهت نهادينه كردن روابط فرهنگي – تعاملي اسلام و غرب، مي‌تواند گام مؤثري باشد در ارائه تصاوير واقعي از اسلام و كاهش تصاوير غيرواقع‌بينانه. كارگزاران فرهنگي ايران در انجام اين هدف نقش اساسي دارند و ايجاد هماهنگي و همكاري ميان آنها، مي‌تواند باعث كارآمدي هرچه بيشتر ديپلماسي عمومي و رسمي كشور گردد.

هـ: بهره‌گيري از توليدات و محصولات فرهنگي و هنري

ديپلماسي عمومي بدون توليدات و محصولات فرهنگي و هنري، از كارايي لازم برخوردار نمي‌باشد. امروزه بخش مهمي از محتواي ديپلماسي عمومي را، برنامه‌ها و توليدات هنري و فرهنگي تشكيل مي‌دهند. اين محصولات مي‌توانند بسيار جذاب بوده و ذهن مخاطبين را در راستاي هدف كارگزاران ديپلماسي عمومي هدايت نمايند. در ادامه به صورت خلاصه به ضرورت توليدات فرهنگي و هنري در زمينه‌هاي توليد فيلم و بازي‌هاي رايانه‌اي در جهت تقليل اسلام‌هراسي پرداخته مي‌شود.

الف: توليد فيلم

يكي از عوامل تأثيرگزار بر ذهن و روان مردم كشورهاي مختلف، فيلم‌هاي سينمايي هستند كه در كنار ساير محصولات فرهنگي و هنري از قدرت نفوذ زيادي در شكل‌دهي افكار عمومي برخوردار هستند. در رسانه‌هاي غربي فيلم‌هاي ضد اسلامي و ضد ايراني از دو طريق به اسلام‌هراسي دامن مي‌زنند: 1) گاهي اوقات مستقيماً اسلام را نشانه مي‌گيرند و وانمود مي‌كنند كه تنها با بنيادگرايي اسلامي و خشونت‌هاي مذهبي مخالف هستند. مثل فيلم سينمائي «دروغ‌هاي واقعي» با بازي آرنولد شوارتزنگر كه درباره همكاري يك فلسطيني و يك ژاپني است كه با حمايت ايران، تشكيلاتي اتمي را هدايت مي‌كنند. همچنين فيلم‌هاي «به درون شب»، «زندگي و مرگ در لس‌آنجلس» و «بازگشت به آينده» كه به موضوع هراس از اسلام و ترس از مسلمانان به عنوان تروريست مي‌پردازند. 2) گاهي اهانت به اسلام و ايران را درهم مي‌آميزند و علاوه بر اسلام، خشم و كينه خود را نسبت به فرهنگ ايران نيز نشان مي‌دهند. مانند فيلم «بدون دخترم هرگز» كه با حمايت صهيونيسم و هاليوود عليه مردم ايران و جامعه ايراني ساخته شده است.

روند توليد فيلم بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 سرعت بيشتري به خود گرفته است و در فاصله سال‌هاي 2001 تا 2008، قريب 10 فيلم سينمايي در ضديت با اسلام و ايران توليد شده است. (ماه پيشانيان، 166:1388 و 167)

ساخت فيلم «فتنه Fitna» توسط گرت وايلدرز، اسلام‌ستيز راست‌گراي هلندي، تلاش ديگري در مواجهه با اسلام مي‌باشد. اين فيلم سرشار از دروغ و توهين عليه اسلام و پيامبر(صل‌الله و عليه و آله و سلم) و مسلمانان واقعي است. (افخمي و نيك ملكي، 106:1388)

بررسي محتوا و جهت‌گيري‌هاي فيلم‌هاي غربي نشان مي‌دهد كه عمدتاً در پي ارائه تصاوير منفي از اسلام و ايران مي‌باشند. ترويج خشونت‌گرايي، عقب‌ماندگي و استبدادگرايي مسلمانان از محورهاي اساسي فيلم‌هاي ساخته شده غربي است. سازندگان اين فيلم‌ها اينگونه وانمود مي‌سازند كه تنها آموزه‌هاي ليبراليسم غربي باعث پيشرفت و توسعه اجتماعي، اقتصادي و سياسي مي‌شود؛ در جوامع غربي حقوق زنان رعايت شده و انسان‌ها از آزادي و كرامت برخوردارند و در مقابل آموزه‌هاي اسلام با حقوق بشر، علم و توسعه در تضاد مي‌باشد. ايران اسلامي نه تنها بايد در توليد فيلم‌هاي جذاب تلاش نمايد، بلكه بايد محتواي فيلم‌هاي خود را در جهت ايجاد تصاوير مثبت از اسلام و ايران و زدودن تصاوير منفي سوق دهد. در جدول زير محورها و محتواي فيلم‌هايي كه بايد به منظور كاهش اسلام‌هراسي توليد شود، ترسيم شده است.

ديپلماسي عمومي از طريق توليد فيلم

محتواي فيلم

هدف فيلم

نتايج

پيامدها

1- فتوحات اوليه اسلام

تغيير ايستارها و تصاوير منفي

افزايش اطلاعات واقع بينانه

كاهش اسلام‌هراسي

2-‌ نگرش اسلام به علم و توسعه

تغيير نگرش نسبت به عقب‌ماندگي جهان اسلام

ايجاد نگرش مثبت به علم و توسعه

كاهش اسلام‌هراسي

3-‌ جهاد در اسلام

تحول نگاه جنگ محور به صلح محور

ايجاد نگاه مثبت و واقع‌بينانه به جهاد

كاهش اسلام‌هراسي

4-‌ اسلام واقعي (ناب)

جداسازي اسلام افراطي از اسلام ناب

شكل‌گيري نگرش الهي – انساني به اسلام

كاهش اسلام‌هراسي

5-‌ اديان الهي

رفع ابهامات ميان اهداف اسلام و ساير اديان الهي

شكل‌گيري نگرش واحد به اهداف مشترك اديان الهي

كاهش اسلام‌هراسي

6-‌ كرامت انساني

تغيير تصوير ذهني منفي نسبت به كرامت انسان در اسلام

توجه ويژه اسلام به كرامت انساني

كاهش اسلام‌هراسي

7-‌ حقوق بشر

رفع اتهامات نقض حقوق بشر

شكل‌گيري نگاه مثبت به حقوق بشر در جهان اسلام

كاهش اسلام‌هراسي

8-‌ حقوق زنان

جلوگيري از روند رو به تزايد جريان‌هاي فمينيستي

ترويج ديدگاه‌هاي اسلام درباره حقوق زنان

كاهش اسلام‌هراسي

با توجه به جدول فوق، لازم است بخشي از توليدات فيلم‌سازي ما به مسئله اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي در غرب اختصاص يابد. اين فيلم‌ها از جهت محتوا و هدف، بايد محورهاي تبليغاتي غرب عليه ايران و اسلام را پوشش دهد و در تبيين دقيق آموزه‌هاي اسلام ناب بكوشد. در حال حاضر صنعت فيلم‌سازي ايران پيشرفت قابل ملاحظه‌اي داشته است و بخشي از فيلم‌هاي ايران به دليل جذابيت‌هاي بالاي آن، مخاطبين خارجي بسياري را به دست آورده است. جدول زير فيلم‌هاي ساخت ايران را تا سال 1386 نشان مي‌دهد. (صحرايي، 8:1388)

تعداد فيلم و تماشاگران فيلم‌هاي اكران شده به تفكيك ايراني و خارجي

سال

فيلم‌هاي اكران شده

تعداد تماشاگران

جمع

ايراني

خارجي

جمع

1381

1382

1383

1384

1385

1386

54

67

68

52

62

64

41

42

45

43

43

48

13

25

23

9

19

16

17817717

13251560

16639000

15136862

15955278

14299512

تعداد فيلم‌هاي ايراني با محوريت مخاطبين خارجي بايد افزايش يابد و در اين ميان بايد به دو نكته توجه شود: 1) به منظور كاهش اسلام‌هراسي و ايران‌هراسي غرب، بخش قابل ملاحظه‌اي از فيلم‌هاي توليدي به اين موضوع اختصاص يابد. 2) در تصوير‌سازي و ارائه آموزه‌هاي اسلام و ترويج آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران، دقت‌هاي لازم صورت گيرد تا واقعيت‌ها و حقايق آنگونه كه هست به مخاطبين منتقل گردد.

ز: بازي‌هاي رايانه‌اي

بازي‌هاي رايانه‌اي ابزاري است كه از طريق آن انتقال هنجارها، گسترش ارزش‌هاي فرهنگي و روند جامعه‌پذيري مي‌تواند تسهيل گردد. در اين روند معمولاً افراد با فراگيري مفاهيم و آموزه‌هاي مستتر در بازي، به صورت ناخودآگاه، آنها را در عمل بكار مي‌گيرند. امروزه شركت‌هاي بزرگ غربي به صورت گسترده به توليد و توزيع انواع بازي‌هاي رايانه‌اي مي‌پردازند. يك نوع بسيار مؤثر بازي‌هاي رايانه‌اي بازي‌هاي كودكان و نوجوانان است كه به لحاظ كم سن بودن مخاطبان، ميزان تأثيرپذيري آنها نيز افزايش مي‌يابد. زماني كه در بازي موقعيت خيالي وجود دارد، قواعدي نيز حاكم است كه كودك و نوجوان از آن پيروي مي‌كند. (ويگوتسكي،127:1372) در حال حاضر حجم زيادي از بازي‌هاي رايانه‌اي نه تنها در كشورهاي غربي بلكه در كشورهاي اسلامي نيز توليد و مصرف مي‌شود.

برخي از بازي‌هاي رايانه‌اي در جوامع اسلامي به صورت مستقيم يا غير مستقيم فرهنگ و آموزه‌هاي ديني را مورد هدف قرار مي‌دهند؛ براي مثال در برخي از اين بازي‌ها گذر از ارزش‌هاي اسلامي براي رسيدن به هدف الزامي است و يا اين گونه وانمود مي‌سازد كه ارزش‌هاي اسلامي مانع اصلي دست‌يابي به هدف است و بايد آن را ناديده گرفت. بخش ديگري از بازي‌هاي رايانه‌اي معطوف به ارائه چهره خشن از اسلام و مسلمانان در جوامع غربي است. در اين بازي‌ها تلاش مي‌شود تا روحيه خشونت طلبي، استبدادگري و ويران‌گري به مسلمانان نسبت داده شود و ميان اسلام و تروريسم پيوند برقرار كنند.

با توجه به مطالب فوق مي‌توان گفت كه سهم تأثيرگذاري بازي‌هاي رايانه‌اي بر ذهن مخاطبين رو به تزايد است و كشورهاي بزرگ غربي از آن جهت تصويرسازي منفي از اسلام و ايران استفاده مي‌كنند. ايران اسلامي بايد از ظرفيت‌ها و قابليت‌هاي بازي‌هاي رايانه‌اي در جهت تصويرسازي مثبت از اسلام و ايران بهره‌ گيرد. فناوري‌هاي جديد رايانه‌اي امكانات بالايي را در اختيار صنعت فيلم ايران جهت مواجهه با اسلام‌هراسي غرب قرار مي‌دهد محصولات اين فناوري نه تنها بايد كودكان و جوانان ايران را پوشش دهد، بلكه بايد بتواند. پاسخ‌گوي فعاليت‌هاي رايانه‌اي غرب عليه اسلام و ايران نيز باشد.

نتيجه‌گيري

استفاده از ديپلماسي رسمي و عمومي توسط ايران جهت مواجهه با اسلام‌هراسي غرب نيازمند تغيير و تحول همه‌جانبه در سياست‌ها، راهبردها، برنامه‌ها و اقدامات جمهوري اسلامي ايران است. روند موجود در روابط اسلام و غرب بيانگر افزايش اسلام‌هراسي است و بايد فعاليت‌هاي ايران جهت مقابله با آن مضاعف گردد. تأثيرگزاري بر روند موجود نيازمند فعال‌سازي ديپلماسي رسمي و عمومي ايران در سطوح جهت‌گيري‌ها و برنامه‌هاي فرهنگي، آموزشي و رسانه‌اي است. فعال‌سازي ديپلماسي عمومي ايران نيز در گرو برقراري ارتباطات روزانه و استراتژيك با مخاطبان در جوامع هدف است. همچنين جمع‌آوري و تحليل اطلاعات از روند اسلام‌هراسي غرب و برنامه‌ريزي بر اساس آن، نيازمند اراده ملي در سطوح مقامات سياستگزار و تصميم‌ساز است.

مسئله اسلام‌هراسي غرب بايد به عنوان يكي از سياست‌هاي كلان سياست خارجي كشور مورد توجه دستگاه وزارت امور خارجه قرار گيرد و در اسناد بالا دستي (مانند برنامه‌هاي توسعه كشور) لحاظ شود و امكانات كشور براي كاهش اسلام‌هراسي در حد ممكن هزينه گردد. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه آنچه در ديپلماسي عمومي حائز اهميت است، محتواي آن است. در اين راستا بايد محصولات فرهنگي، هنري و رسانه‌اي، محتواي ديپلماسي عمومي را شكل دهند. توليد اين محصولات بايد در جهت كاهش اسلام‌هراسي غرب و ارائه تصوير مطلوب از اسلام و ايران هدايت گردد و در اين زمينه سرمايه‌گذاري لازم صورت گيرد.

پاورقي:

Islamophobia.1-‌

Road map.2-

Public diplomacy3-‌

Brian hocking.4-‌

Catalytic diplomacy.5-‌

Representation.6-‌

Imagemaking.7-‌

Simulation.8-‌

منابع:

‌-‌ قرآن كريم.

-‌ ازغندي، عليرضا (1378) «تنش‌زدايي در سياست خارجي، مورد جمهوري اسلامي ايران، 78-1367»، مجله سياست خارجي، سال سيزدهم، ش 4 و زمستان.

‌-‌ افخمي، حسينعلي، و محمد نيك ملكي (1372) «اسلام‌هراسي در اروپا، بررسي موردي فيلم فتنه» فصلنامه رسانه، سال بيستم، شماره 79، پاييز.

-‌ آلادپوش، علي، و عليرضا توتونچيان (1372) ديپلمات و ديپلماسي، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران.

-‌ بارستون، آر. پي (1379) ديپلماسي نوين، ترجمه محمدجعفر جواد، نشر دادگستر، تهران.

- ما نهايم، يارول، بي (1390) ديپلماسي عمومي راهبردي و سياست خارجي آمريكا، ترجمه حسام‌الدين آشنا، محمدصادق اسماعيلي، تهران، امام صادق (ع).

-‌ پوراحمدي، حسين (1389) قدرت نرم و سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، قم، بوستان كتاب.

-‌ دهقاني، سيدجلال (1382) «الزامات سياست خارجي و توسعه ملي در چشم‌انداز بيست ساله ايران»، مجله رهيافت‌هاي سياسي و بين‌المللي، شماره 5، پاييز و زمستان.

-‌ سعيد، ادوارد (1378) پوشش خبري اسلام در غرب، ترجمه عبدالرحيم گواهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران.

-‌ صحرايي الهيار و همكاران (1388) سالنامه آماري فرهنگ و هنر 1386، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

-‌ مولايي، يوسف (1382) «ديپلماسي پنهان»، روزنامه شرق، 5 آبان.

‌- ناي، جوزف (1389) قدرت نرم، ابزارهاي موفقيت در سياست بين‌الملل، ترجمه سيدمحسن روحاني و مهدي ذوالفقاري، چاپ سوم، دانشگاه امام صادق (ع) تهران.

‌-‌ نائيني (1391) علي محمد، اصول و مباني جنگ نرم، نشر ساقي، تهران.

-‌ نانسي اسنو، فيليپ ام تيلور (1390) كتاب مرجع ديپلماسي عمومي، ترجمه روح الله طالبي آراني، تهران، دانشگاه امام صادق(ع).

-‌ ميرزا اميني (1388) محمدرضا (ترجمه) ره نگاشت علوم و فناوري، تهران، مركز آينده پژوهي علوم و فن‌آوري دفاعي.

-‌‌ ماه پيشانيان، مهسا (1388) «راه كارهاي رسانه‌اي ايالات متحده امريكا براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران»، فصلنامه رسانه، سال بيستم، شماره 79، پاييز.

-‌ ويگوتسكي لوسيمونويچ (1372) ذهن و جامعه، ترجمه بهروز غربد فتري، تهران، فاطمي.

- J. 's Manheim, public diplomacy and American Foreign policy: The evolution of influence, Oxford, Uk: oxford university press, 1995.

- Wilcox, Auk, p., R Agee, w. public relations: Strategies. New York. 1992.

- O, keefe, steve, publicity on the internet, New York: John wiley and sons, Inc, 1997.

- Smith- Ronald D.Strategic Planning for Public Relations, Newyork: Routledge 2009.

- Driel Barry, Confronting Islam to Phobia in Educational Practice, Newyork: Trentham Books 2004.

- Muldoon, J.R, James and other, multilateral Diplomacy, Newyork: westview 2005.

- Hamilton, Keith and Richard langhorne, The Practice of diplomacy, Newyork: Routledge 1995.

- Berridge, G.R, Diplomacy, Theory and practice London: Palgrave 2002.

- Mukhi, H,R, Diplomacy, Theory and Practice: Delhi, surjeet Book Depot(s) Regd, 1994.

ش.د910038ف