(روزنامه جوان ـ 1395/06/14 ـ شماره 4902 ـ صفحه 10)
ليبرترين، حزب سوم و محافظهكاري
حزب ليبرترين به دنبال راهي ميانه بين چپهاي ليبرال (lefts liberal) و راستهاي محافظهكار (rights conservative) است. با توجه به بيش از 400 هزار عضو اين حزب كه در سيستم انتخاباتي امريكا ثبت شده است، ميتوان گفت حزب ليبرترين، حزب سوم امريكاست. اساساً ميتوان گفت حزب ليبرترين، بازتابدهنده آزادي (به عنوان يك هدف سياسي) و بازار آزاد (عدم مداخله دولت در اقتصاد) است. اين حزب از كاهش نقش دولت در تمامي زمينهها حمايت ميكند. به همين دليل منتقد ايده دولت رفاه است. حزب معتقد است تماميت دولت رفاه بايد نابود شود، لذا خواستار لغو بن غذا، يارانه مسكن و ساير كمكهاي دولتي و صراحتاً اعلام كرده است، افراد نيازمند بايد توسط خيريههاي خصوصي حمايت شوند. دولت در اقتصاد مد نظر حزب، بايد از حق مالكيت حمايت و اختلافات تجاري را حل كند و چارچوبي براي ارتقاي تجارت آزاد تدارك ببيند. حزب همچنين از كاهش ماليات براي همه اقشار حمايت ميكند (در حالي كه حزب دموكرات، از افزايش ماليات براي ثروتمندان و كاهش آن براي افراد كمدرآمد حمايت ميكند.) خصوصيسازي حداكثري و كاهش نقش دولت تا سرحد ممكن در اقتصاد، آموزه اصلي حزب است. حزب حتي از خصوصيسازي حيوانات، زمين و محيط زيست و واگذاري اداره آنها به بخش خصوصي حمايت كرده است. اين روند خصوصيسازي از ديد حزب، حتي بايد به بخش توليد انرژي و مديريت آن، بهداشت و درمان نيز تسري يابد و دولت هيچ گونه دخالتي در اين امور نداشته باشد.
حزب ليبرترين، از لحاظ پژوهشي با وجود انديشكده و اتاق فكر كيتو (The Cato Institute) سعي كرده است بار علمي افكار و آرا خود را ارتقا بخشد. در مورد آزاديهاي فردي، نظير مسئله حمل سلاح در امريكا، حزب ليبرترين حامي حق حفظ و حمل اسلحه و خواستار لغو تمامي قوانين كنترل سلاح است. به طور كلي ميتوان گفت حزب ليبرترين، طرفدار فردگرايي است و مبناي تحليل جامعه و سياست را «فرد» و منافع او قرار داده است. حزب در چارچوب دوگانه حق و تكليف، معتقد است هر فردي مسئول اعمال خويش است. آنها معتقد هستند حقوق فردي، حق ذاتي انسان است و دولت آن را به جامعه و افراد اعطا نكرده است.
حزب از آزادي ازدواج همجنسگرايان حمايت ميكند. به عبارت ديگر، حزب در زمينه ازدواج، مخالف هرگونه دخالت دولت است. اين تفكر خود را در زمينه سقط جنين نيز نشان داده است. در حالي كه سقط جنين در امريكا قانوني است، حزب ليبرترين از اين امر حمايت كرده است، ولي مخالف پرداخت يارانه از سوي دولت به اين موضوع است. گفتني است دموكراتها نيز از سقط جنين حمايت ميكنند. حزب ليبرترين، از جنبش pro- choise كه حامي حق مادر براي سقط جنين است نيز به شدت حمايت ميكند. اين حزب با كنترل دولت بر حوزههاي عمومي مردم، مخالف و خواهان رعايت آزاديهاي فردي است. اين حزب از حق مالكيت اسلحه و قانوني شدن مصرف ماريجوانا حمايت ميكند. حزب آزاديخواه، خواهان كاهش يافتن ميزان بدهيهاي امريكاست. در راستاي كوچكسازي دولت و به حداقل رساندن نقش آن نيز حزب ليبرترين خواستار باقي ماندن چهار وزارتخانه دفاع، خزانهداري، امور خارجه و دادگستري است و قوياً اعتقاد دارد بقيه وزارتخانهها بايد حذف شود. اين حزب حتي خواستار حذف ناسا از سيستم دولتي امريكاست. تفاوت مهم ليبرتريانيسم با آنارشيسم در آن است كه آنارشيسم خواستار نابودي دولت ( Zero government) است، اما حزب آزاديخواه، خواستار كوچك شدن دولت و حكومت است.
به طور خلاصه ميتوان در جدولي به شرح زير مقايسهاي بين آموزههاي جمهوريخواهان و آزاديخواهان انجام داد. ذكر اين نكته ضروري است كه مواضع ذيل، توسط اكثريت اعضاي حزب اتخاذ شده است و موضع همه طرفداران و مسئولان حزب نيست. به عبارت ديگر، جدول زير به طور نسبي، مواضع احزاب را بيان ميكند.
مواضع در مورد آموزش همگاني
حزب از سيستم مدارس دولتي امريكا انتقاد ميكند و خواستار ايجاد نظام بازار آزاد در عرصه آموزش عمومي و همگاني است. حزب بر اين باور است كه اين امر باعث بهرهوري و كيفيت بيشتر در آموزش امريكا ميشود. براي بررسي مقايسهاي ديدگاه حزب با حزب جمهوريخواه بايد گفت حزب جمهوريخواه از نظام آموزشي وابسته به حمايتهاي مالي، در سطح ايالتي و محلي حمايت ميكند ولي مخالف حمايتهاي گسترده دولتي از سيستم آموزشي در سطح فدرال است.
مواضع در مورد سياست و روابط خارجي
حزب ليبرترين، پايه و اساس آزاديخواهي
را احترام متقابل در تمامي عرصههاي داخلي و خارجي توصيف كرده است. بر اين اساس در
عرصه روابط خارجي، حزب با اتكا به آراي توماس جفرسون و جرج واشنگتن، معتقد است صلح
از مسير احترام متقابل و تجارت آزاد و اجتناب از دخالت در امور داخلي ساير كشورها
به دست خواهد آمد. حزب به شدت بر اجتناب از دخالت نظامي تأكيد ميكند. در مورد
تجارت آزاد، حزب بر اين باور است كه روابط اقتصادي گسترده و بدون موانع مختلف،
پايه و اساس صلح جهاني است. استدلال حزب، ريشه تاريخي دارد. مؤسسان حزب، به ايجاد
موانع گمركي و غيرگمركي در مسير تجارت آزاد قبل از جنگ جهاني اول و دوم اشاره ميكنند
و اين امر را يكي از عوامل شروع جنگ ميدانند. در مورد وضعيت نظامي جهان نيز اين
حزب، بيطرفي مسلح (مدل سوئيس) را توصيه ميكند. گروهي مسلح و كوچك به نام ارتش كه
صرفاً براي دفاع ملي در برابر تهاجم خارجي ايجاد شده است. به همين دليل خواستار
ارتش كوچك است.
حزب ليبرترين همچنين بر تعطيلي همه پايگاههاي نظامي امريكا در خارج از اين كشور و اتخاذ رويكرد عدممداخله تأكيد دارد. به همين دليل نيز منتقد حمله به عراق بود. در مورد كمكهاي نظامي به ساير كشورها كه در سياست خارجي امريكا نقش گستردهاي دارد، حزب بر اين باور است كه كمكهاي نظامي به كشورهاي خارجي بايد متوقف شود و همه حكومتهاي پادشاهي ديكتاتوري در سراسر جهان، نبايد متحد امريكا قلمداد شوند. حزب همچنين معتقد است ذخاير تسليحات هستهاي امريكا به همراه بودجه دفاعي اين كشور در تمامي سطوح و زمينهها، بايد كاهش يابد. از باب مقايسه آموزههاي حزب با دو حزب اصلي امريكا بايد گفت هر دو حزب جمهوريخواه و دموكرات، (جمهوريخواهان بيشتر از دموكراتها) مدافع افزايش بودجه دفاعي امريكا هستند.
مواضع در مورد ايران
گري جانسون، نامزد حزب ليبرترين در انتخابات رياست جمهوري سال 2012 و 2016 امريكا، در مورد ايران مواضعي متناقض اتخاذ كرده است. وي از سويي اعلام كرد ايران را تهديد نظامي معتبر نميداند و در تلاش است تا از قدرت رياست جمهوري خود براي ممانعت از حمله اسرائيل به ايران استفاده كند، از سويي ديگر ضمن مخالفت با توافق هستهاي، ايران را مهمترين حامي تروريسم در جهان توصيف كرد.
نتيجهگيري
در فضاي دو قطبي سياست داخلي امريكا و در روزهايي كه برني ساندرز دموكرات به رغم حذف از چرخه انتخابات رياست جمهوري امريكا، صعود قابل توجهي را تجربه كرد و دونالد ترامپ جمهوريخواه نيز در نهايت نامزد اين حزب شد، پيشبينيهاي قبلي در مورد انتخابات سال 2016 شكست خورد. بسياري از مردم امريكا كه از جريانهاي اصلي دموكرات و جمهوريخواه رضايت چنداني ندارند، به سراغ آلترناتيوهاي اين دو حزب، حزب سبز (نزديك به حزب دموكرات) و حزب آزاديخواه (نزديك به حزب جمهوريخواه) رفتهاند. اما ميزان آرايي كه احزاب سوم بايد در انتخابات امريكا كسب كنند، هنوز به حد لازم (5 درصد) نرسيده است. شايد مهمترين دليل اين امر، رسانه و پول است. دو حزب اصلي با دسترسي به منابع مالي تنها احزابي هستند كه ميتوانند هزينه سنگين انتخابات در امريكا را تأمين كنند و احزاب نوپا به دليل داشتن منابع كم مالي عملا شانس رقابت ندارند.
رقابت اين روزهاي دموكراتها و جمهوريخواهان كه بيشتر به نبرد گلادياتورها شبيه شده است، به اعتقاد بسياري از انديشهورزان امريكايي، مسيري رو به ناكجاآباد در پيش دارد. رقابتي با جنبههاي بسيار پررنگ پوپوليستي كه مواضع نامزدهاي احزابش نشان ميدهد سياستي از بيرون مقتدر اما از درون پوسيده توصيفي مناسب براي وضعيت امريكا به حساب ميآيد. در چنين شرايطي احزاب و گروههاي ديگر ميكوشند اعتماد جلب شده مردم را به دست گيرند. اما اينكه چه ميزان بتوانند اقبال آراي عمومي را به خود اختصاص داده و رويه 200 ساله دست به دست شدن قدرت ميان اين دو حزب را لااقل كمرنگ سازند، بستگي زيادي به حرف جديدي است كه براي مردم داشته باشند. آنچه در مطلب فوق به منظور بررسي عقايد يكي از احزاب امريكايي آمد، از نظر نگارنده نمايانگر اين است كه تفاوت ماهوي ميان مواضع و نظرات اين حزب با دو حزب اصلي وجود ندارد و به عبارتي تنها تركيبي از عقايد اين دو حزب به صورت التقاط اما نهايتاً درون پارادايم حاكم است و لذا بعيد است مردم روزگاري به اين قبيل احزاب به عنوان آلترناتيوي قوي توجه خود را معطوف كنند.
http://javanonline.ir/fa/news/809345
ش.د9501790