شاید در دهه سی قرن گذشته که جنبش «اخوان المسلمین» به رهبری «حسن البنا» بنیان نهاده شد، کمتر کسی در جهان اسلام فکر میکرد که این جنبش نوپا پس از چند دهه به یکی از مهمترین تشکیلات سیاسی-مذهبی نه فقط در مصر، بلکه در کل جهان اسلام و عرب بدل شود.
از منظر تاریخی، جنبش اخوان المسلمین که اکنون بزرگترین جنبش اسلامگرا در جهان به شمار میرود، به تأثیر از اندیشههای «سید قطب» و «محمد الغزالی» که از اندیشمندان سرشناس اسلامی هستند و همچنین «سید جمالالدین اسدآبادی» و «محمد عبده» که تاریخ عمرشان مملو از روشنگری در عرصههای فکری در جهان اسلام است و در پاسخ به انحطاط داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد.
اخوان المسلمین برای رسیدن به اهدافش در زمینههای مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت و در این رهگذر چند بار به دست حکومت ملک فاروق، از آخرین پادشاهان عصر سلطنتی در مصر منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند.
اخوان المسلمین در خلاء ناشی از سقوط خلافت به وجود آمد. بسیاری از متفکران درصدد بودند که این خلاء را پر کنند و اخوان در پاسخ به این نیاز به وجود آمد. از سوی دیگر، نظامهای سکولار و لائیک در حال اوجگیری بودند و اخوان برای مقابله با این نظامها و با یک برنامه گسترده، کار خود را شروع کرد. هیأتهای ترویج و تبلیغ مسیحیت نیز پس از جنگ جهانی اول زیاد شده بودند. این دلایل موجب شد تا متفکرانی که دغدغه دینی داشتند تصمیم بگیرند تا اخوان المسلمین را با محوریت حسن البنا تأسیس کنند.
اخوانالمسلمین و فلسطین در ایام دیکتاتوری مبارک
رویکرد اخوان المسلمین به فلسطین تا قبل از سرنگونی حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر را میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره حسن البنا و دوره ورود اخوان به ساختار سیاسی.
باوجود فشارهای سخت مبارک بر این جنبش که عملاً اجازه فعالیتهای سیاسی را به اعضای آنها نمیداد، حمایت از مسأله فلسطین به یکی از چالشهای مهم در حیات اخوان المسلمین تا پیش از سرنگونی رییسجمهور اسبق مصر تبدیل شده بود.
بنابر مقالهای علمی و تحلیلی که در پایگاه مؤسسه تحقیقات ندا منتشر شده، اخوان در دوره حسن البنا، رویکرد حداکثری داشت و آزادسازی کل فلسطین را بدون هیچ گونه اغماضی هدف خود میدانست که البته این دوره خود به دو مرحله قابل تقسیم است؛ مرحله اول، از فلسطینیان در قالب حمایت از امین الحسینی، ارسال کمک و صدور بیانیه حمایت میکردند و مرحله دوم، مرحله کنش مستقیم و جنگ بود.
اخوان المسلمین از سال 1936 وارد رویارویی مستقیم با اشغالگران شد و کمیته عمومی حمایت از فلسطین را تشکیل داد. آنان در سال 1948 وارد جنگ میشوند و سازمانهای اخوانی در شهرهای فلسطین شکل میگیرند و بسیار تأثیرگذار ظاهر میشوند. گفته میشود اخوان در این جنگ بیش از ده هزار نیرو با تسلیحات بسیار وارد میکند و عمده شهرهای نوار غزه را نیروهای اخوان حفظ میکنند.
از آنجا که اخوان در این جنگ بسیار تأثیرگذار بودند و قدرت اصلی خود را به نمایش گذاشتند، نظام پادشاهی از بیم قدرت آنها، اجازه بازگشت آنان به مصر را نداد. این روند به ترور البنا انجامید. بسیاری این ترور را نتیجه جنگ سال 1948 میدانند زیرا نظام پادشاهی به قدرت واقعی البنا پی برد.
حماس در فلسطین؛ عدالت و توسعه در ترکیه
رویکرد اخوان به فلسطین پس از البنا، حداقلی میشود. اگرچه آنان جهانبینی خود را حفظ میکنند، اما به لحاظ عملی وارد تنش نمیشوند. حماس که از بدو پیدایش تفکراتی اخوانی دارد، جای این جنبش را در فلسطین میگیرد و اخوان وارد تعامل با نظامهای سیاسی عرب میشود.
تأسیس حماس هم بدین شکل است که وقتی جنبش جهاد اسلامی با حمایت ایران تشکیل میشود، اخوان نیز حماس را تأسیس میکند. توجیه اخوان پس از کنش مستقیم به رویکرد حداقلی و اعلامی این بود که بازگشت فلسطین به جهان اسلام پس از بازگذشت مسلمانان به اسلام اصیل صورت خواهد گرفت.
علاوه بر فلسطین، تفکرات اخوان المسلمین در دیگر کشورهای مهم جهان اسلام نیز رشد و انتشار گستردهای یافته است و در جدیدترین موارد میتوان به مدل حکومت اسلامگرای ترکیه به ریاستجمهوری «رجب طیب اردوغان» اشاره کرد.
اردوغان که با محوریت حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» در ترکیه به قدرت رسیده است میتوان گفت که باید خود را وامدار اخوان المسلمین و افکار حسن البنا بداند، چراکه به گفته صاحبنظران ریشه تفکرات این حزب به اخوان المسلمین باز میگردد.
دوره رکود با سقوط مرسی و امید به آینده
اخوان المسلمین که پس از دهها سرکوب با روی کار آمدن «محمد المرسی» رییسجمهور سابق مصر، آن هم پس از سقوط مبارک، سرخوش از قدرت فعالیتهای سیاسی بود، توانست موفقیتهای بسیار کسب کرده و به بازیگر اصلی در صحنه سیاسی مصر بدل شود. یکی از رخدادهای مهم در زمان حکومت مرسی، سفر وی به تهران پس از چند دهه به عنوان رییسجمهور مصر بود که با سخنرانی جنجالی او در افتتاحیه اجلاس سران جنبش عدم تعهد همراه شد.
سرخوشی اخوانیها در مصر دیری نپایید و آنها در سوم ژوئیه 2013 به شدت توسط نظامیان سرکوب شدند که شدیدترین ضربه علیه اخوان در طول تاریخ شکلگیری این جمعیت بود. سازمان اخوان پس از این سرکوبی، در آستانه فروپاشی یا تجزیه به سه جریان و از دست دادن انسجام خود قرار دارد.
در این تاریخ بود که حکومت مرسی با اقدام کودتا گونه ارتش مواجه شد و ژنرال «عبدالفتاح السیسی» در اقدامی که به انقلاب سوم ژوئیه در رسانههای عربی مشهور شد، مرسی را برکنار کرد و زمام امور را به دست گرفت. السیسی چندی بعد در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرد و رسماً به این مقام رسید و مرسی که از سمتش عزل شده بود به زندان افتاد و به اتهامات مختلف از جمله جاسوسی برای قطر به مجازاتهای مختلفی از جمله اعدام و حبس ابد محکوم شده است.
با وجود آنکه انشقاقهای گستردهای در بدنه جنبش اخوان المسلمین به وجود آمده و ضربههای شدید برآن وارد شده است؛ اما میتوان گفت که این جنبش فکری در بخش مهمی از جامعه مصر ریشه دوانده است و همانگونه که در زمان مبارک فشارهای شدیدی را تحمل کرد و توانست به رده اول قدرت در این کشور برسد، شاید در آیندهای دور یا نزدیک مجدداً به این مهم دست یابد؛ فقط باید منتظر بود و روند حوادث را در سرزمین اهرام مشاهده کرد.
http://sobhe-no.ir/newspaper/86/5/2164
ش.د9501869