(روزنامه جوان ـ 1395/06/23 ـ شماره 4909 ـ صفحه 8)
مسجد؛ پايگاه مقابله با عمليات رواني غرب
در گذشته ساختار و هدايت عمليات رواني در جوامع يك مقوله كاملاً سري بوده و از سوي كشورهايي در تقابل با يكديگر پنهان نگه داشته ميشد اما امروزه هرچه جوامع مراحل عميقتري از تحول شناختي را تجربه ميكنند، مفهوم عمليات رواني در حوزههاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي نيز دچار تغيير و تحول ميشوند. يكي از اين تحولات «آشكارسازي اقدامات رواني» و خارج شدن آن از پشت پرده است كه با ترفند «همسويي و لازم و ملزوم دانستن آن با توسعه» عملي ميشود، به گونهاي كه اين پيام غيرمستقيم را به جامعه ميدهد كه «ما نميتوانيم» در مقابل امواج فكري، فرهنگي و سبك زندگي حاصل از پيشرفت غربي و آنچه در بطن آن وجود دارد مقابله كنيم و اين ما هستيم كه اگر خواهان پيشرفتيم بايد با آن همراه و حتي جزئي از آن شويم و اگر مقابله فرهنگي صورت گيرد نتيجه آن عقبماندگي يا همان چيزي است كه در نمايشنامه پر سر و صداي امريكايي به «جهان انزوا» تعبير شده است!
زماني كه ابعاد مقابله و دستكاري دشمن در جامعه رو به رشد و توسعهطلب ايران هر روز دچار دگرديسي ميشود و شكل تازهاي به خود ميگيرد، استفاده از قابليتهاي جامعه ديني در ايران ميتواند مجرايي راهبردي در خنثيسازي اين گونه مخاطرات باشد. «مسجد» همان پايگاهي است كه بيشك بيشترين قابليت، كارايي و برد را در ترسيم هندسه فرهنگي ايران اسلامي داراست كه البته مدتي است با غفلت روبهرو شده است.
كاركرد مسجد محدود به نماز و دعا نيست
اگرچه برپايي نماز و دعا زيباترين و عاليترين جلوه ديني در مساجد است اما انجام فرايض عبادي تنها يكي از چندين رسالت مسجد است. تقليل كاركرد مساجد به يك مكان عمومي تنها براي انجام نماز و دعا، خود يكي از همين تفكرسازيهاي تدريجي و نامرئي در حوزه فرهنگي در كشور بوده است كه متأسفانه با فردي كردن هرچه بيشتر دين و جداسازي آن از مسائل اجتماعي همين كاركردها را نيز در گذر زمان به ورطه چالش خواهد كشاند.
نگاهي گذرا به كاركرد مساجد در زمان پيامبراكرم(ص) و حتي در سالهاي نخست انقلاب اسلامي در كشور، به خوبي نشان ميدهد تا چه اندازه مساجد در تحولات اجتماعي - سياسي نقش كليدي و محوري ايفا كردهاند. با تغيير موضع آشكار اسلامستيزان نسبت به جوامع اسلامي و به اصطلاح «رو بازي كردن» آنان در تقابل با اركان فرهنگ اسلامي و به چالش كشيدن آن، ميتوان از قابليت مسجد نه به عنوان يك مكان كه به عنوان قرارگاه و پايگاهي براي دفع آسيبها و مديريت ارزشي در جامعه بهره برد. مسجد ميتواند مستحكمترين سنگر جبهه فرهنگي در كشور باشد اما سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه در عمل چگونه ميتوان از مساجد در حوزههاي راهبردي جنگ نرم بهره برد؟
مسجد و تربيت نسلي
نخستين هدف اجتماعي و مهمترين چيزي است كه در آيندهپژوهي مساجد مفروض است. پيوند خوردن نوجوانان و جوانان با مساجد و فضاي فكري غالب بر آنها، معبري روشن در تربيت ايراني- اسلامي باز ميكند. درحقيقت مانايي انقلاب و ارزشهاي آن براي نسلهاي بعد ميتواند از طريق همين سنگرهاي فرهنگي محقق شود. تبديل مساجد به مكاني فقط براي عبادت مسنترها، يكي از خدعههاي ضدفرهنگي است كه دورماندن فضاي ذهني نسلهاي جوانتر از مسجد و تفكر ديني را دنبال ميكند. فاصله انداختن جوانان با پايگاههاي ديني چون مسجد، خلئي را ايجاد ميكند كه معاندان اسلام به تصاحب و مشغولسازي آن با فرهنگ و انديشه غربي ميانديشند. شهيد مطهري در اين باره ميگويد: «ظرفيت وجودي جوانان همچون ليواني است كه اگر با آب پر نشود، روزي آن را با خون پر خواهند كرد.» پرورش نسلي دينگريز، غريبه با ماهيت دين و ناآشنا با هويت ديني نتيجه مورد انتظار اين سرمايهگذاري برنامهريزيشده غرب است. نزديك ساختن نوجوانان و جوانان به مسجد حتي ذيل برنامههاي جاذب اردويي و تفريحي كه در خلال آن تعليم و ترغيب نيز همزمان محقق شود، از بهترين راهكارهاي نافذ در رويارويي با فاصله نسلي با مساجد است.
مسجد و تبليغ اسلام
تبليغات هميشه مهمترين حربه اسلامستيزان بوده است كه فرهنگ و تفكر سرمايهداري را از مجراي آن به خوراك فكري جوامع در حال رشد بدل ميكند. نقطه هدف اين جريان تمام گروههاي سني و فكري در جامعه است. به جرئت ميتوان پرمخاطرهترين بخش امنيت را امنيت فرهنگي و حساسترين لايه آن را حوزه تبليغاتي دانست چراكه پدافندهاي تبليغاتي ضمن آنكه بيشترين قدرت ويرانگري و تخريب را دارا هستند، اما ظريفترين حركات و ترفندها را به كار ميگيرند. گسترش تبليغات در مساجد براي مقابله با اين تبليغات سوء و به حداكثررساني روشنگري عمومي از رسالتهاي عمومي و كاركردهاي غيرقابل انكار مساجد است كه ميتواند از دو مجرا تحقق پذيرد: «حلقههاي خودجوش» و «برنامههاي مديريتشده». حلقههاي گفتوشنود كه بهصورت خودجوش در ميان زنان، جوانان، نوجوانان و... در مساجد شكل ميگيرد، گروههاي «شبهكمپيني» هستند كه با جهتدهي يك فرد آشناتر به مسائل فرهنگي روز، ميتواند هدفدار شده و به مجموعه بزرگي از جريانهاي كوچك سودمند در جبهه فرهنگي تبديل شود و اين در سطح فردي در مساجد امكانپذير است. گسترش و هدايت فعاليتهاي تبليغاتي و سازماندهي آنان توسط خود مساجد (سخنرانيها، كلاسها، نشستها و امثال آن) نيز - كه بدون شك يك يا چند روحاني يا فردي آگاه و آشنا به مسائل روز در محوريت آن هستند- ميتواند به كپسولهاي خنثيكننده تبليغات ماهوارهاي در محلههاي سراسر كشور بدل شود.
مسجد و بصيرتافزايي
پس از تبليغات و اشاعه نظري «به فعليت رساندن گفتمانها» در سطوح خرد و كلان گام بعدي است كه البته از پيچيدگي خاصي برخوردار است و بعضاً با موانع بيشتري روبهرو است. جداسازي مسائل اجتماعي و سياسي از دين به سادگي از طريق بسياري معارضان ياحتي ناآگاهان داخلي در همين مساجد اتفاق ميافتد. دشمنان دوستنمايي كه ورود نهادهاي ديني و مساجد را به مسائل اجتماعي، فلسفي، سياسي و... در جامعه نادرست ميدانند. در حالي كه اقتضائات زمانه ايجاب ميكند روشنگري سياسي، بحث وگفتمان، ايجاد دورههاي مطالعاتي و به طور كل اقدامات بصيرتافزايي از مساجد در محلهها آغاز شود. اين خود به مدلي عملي از شاكله اصلي و حقيقي دين بدل ميشود كه در ذهن عمومي جامعه نهادينه خواهد شد. اين همان شاهكليد عمليسازي مدلهاي اسلامي در اداره جوامع است. در حقيقت مسجد ميتواند به عنوان يك مركز فكري، رفتاري و تصميمگيري در محلهها قدرت خود را بازتوليد كرده و به مدلي كوچك از محوريت و قدرت ديني در جامعه بدل شود؛ پديدهاي كه در سالهاي نخست انقلاب تا حد زيادي به وقوع پيوست. در يك آسيبشناسي كوتاه از زمان انقلاب تاكنون، نشانگان پررنگي از تلاش معاندان و در برخي موارد ناآگاهان براي تقليل قدرت دروني مساجد و تضعيف كاركردهاي آن در اداره جوامع به چشم ميخورد. زماني كه در جامعهاي بتوان مسائل سياسي را از مساجد خط زد، مقدمهاي خواهد شد تا دست دين به طور كل از اين دست مسائل كوتاه شود.
ضرورت تقويت عناصر فرهنگ بومي ايراني - اسلامي در مساجد
در اينجا پرسش ديگري كه مطرح ميشود اين است كه چگونه ميتوان از بازخوردهاي اقداماتافزايي مساجد در جبهه فرهنگي اطمينان حاصل كرد يا تا چه حد ميتوان با افزايش توجه، بودجه و سياستگذاري در مساجد به نتايج حاصل از آن در ابعاد فرهنگي و امنيتي مطمئن بود؟ براي درك اين مهم توجه به يك سيكل تجربي و منطقي كافي است. در جهتگيري اول اين سيكل «تقويت عناصر فرهنگ بومي ايراني- اسلامي» است كه در برنامههاي مساجد اتفاق ميافتد و جرياني از همگرايي را ايجاد ميكند. اين همگرايي خود به وحدت و انسجام دروني در سطح خرد و سپس كلانتر ميانجامد. وحدت كه سنگبناي تمام تفكرات اسلامي است، از حوزههاي سنتي فرهنگ مانند باورها و عقايد آغاز شده و با گسترش كاركرد مساجد، دامنه آن به ايجاد وحدت در حوزههاي سياسي و اجتماعي بسط مييابد.
خروجي نهايي اين انسجام «قدرت نرم راهبردي» است كه بهترين و مؤثرترين پادتن در مقابل استحاله فرهنگي- سياسي كشور است. از اين سيكل و همچنين آيندهنگاري ساده از كاركردهاي مساجد به وضوح ميتوان دريافت تا چه اندازه نقش مسجد در حوزه نبرد نرم، امنيت فرهنگي و بيداري فردي و اجتماعي حائز اهميت است. اين مهم از سه مسير عملي ميشود: اقدامات فردي، بسط كاركردي و بازتوليد قدرت ديني در مسجد، و سياستگذاريهاي كلان و بلندمدت. بازتوليد قدرت مساجد و سياستگذاري روي آن به افزايش قدرت دروني كشور خواهد انجاميد و در تحقق بهتر امنيت فكري و فرهنگي، دفع مخاطرات، پيشبرد اهداف و مديريت اجتماعي بياندازه سودمند خواهد بود، از همين رو اهتمام بيشتري را در برنامهسازي و اردوهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي در مساجد در كنار تعليمات عقيدتي و عبادي ميطلبد.
http://javanonline.ir/fa/news/811184
ش.د9502145