* یکی از مباحث مهمی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان به قم و در دیدار با رئیس و اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشتند، حضور عمیقتر و تاثیرگذارتر روحانیون در بخشهای مهمی چون آموزش و پرورش و صداوسیما بود، این مساله گاهی در مساجد ما هم مشهود است و دیده میشود که روحانیون مسجد کمتر با مسائل فرهنگی و هنری آشنا هستند. به نظر شما برای حضور عمیقتر روحانیون در این امور چه باید کرد؟
** اصولا اگر روحانی بخواهد اثرگذار باشد چند ویژگی مهم را باید داشته باشد. روحانی در هر محیطی که ورود پیدا میکند باید آشنا به مسائل باشد و نیازهای اجتماع را شناسایی کند.
روحانیون در مساجد باید کارکردهای مساجد را بخوبی بشناسند و امور را بخوبی انجام دهند و به گونهای با برنامهریزی بتوانند در جامعه تاثیرگذار باشند.
صداوسیما رسانهای تخصصی است که اغلب مردم با آن ارتباط دارند و اگر کسی بخواهد به این رسانه ورود پیدا کند طبعا باید در برنامهریزی فرهنگی تبحر داشته باشد تا بتواند اثرگذار باشد. حضور عمیق در محیطهای مختلف توسط افراد باید در شرایطی صورت گیرد که شخص خوب درس خوانده باشد و مسائل اجتماع، هنر و فرهنگ و برنامه را درک کند، چنانچه فرد با این شاخصها به مراکز مهمی چون صداوسیما وارد شود بسیار اثرگذار خواهد بود. در مسجد هم چنین روالی حاکم است به طوری که هر جا امام جماعت فاضل، عالم، عامل به آنچه میگوید حضور داشته باشد، میبینیم که محله تحت تاثیر مسجد قرار میگیرد و لو این که همه اهل محل هم به مسجد نمیآیند، اما فرهنگ محل تحت تاثیر فرهنگ و اندیشه این امام جماعت قرار گرفته است.حرف درست، برنامهریزی مناسب، ارتباط با افراد ، تاثیرگذاری شخصیتی امامجماعت بر محله باعث میشود که مردم به این فرد اقتدا کنند و به عمل و گفتههایش اعتماد نمایند. مهم این است روحانیت در هر جایی که زندگی میکند حرفش با عملش یکی باشد و بتواند اثر عملی بگذارد.
به هر حال تغییر ساختارهای اجتماعی یا سیاسی و فرهنگی لازمهاش سیر چند مرحله است. اولین مرحله فکر و اندیشه است به این معنا که اگر کسی میخواهد تغییرات و تحولاتی را به وجود آورد باید ورود فکری و اندیشهای به مباحث پیدا کرده و تاثیرگذار باشد و فرد یا جامعه را با خود هماهنگ نماید که چنانچه فکر تغییر کند، اندیشه تبدیل به رفتار خواهد شد. امیرالمومنین(ع) نیز در این رابطه فرمودهاند که بهترین سخن، سخنی است که «عمل» آن سخن را تایید و تصدیق کند.
* با توجه به این فرمایشات مشکل در کجاست؟
** معتقدم روحانیون ما و آنهایی که بخوبی درس خواندهاند و اهل عمل بودند در هر جایی که قرار گرفتند، محل اثر بودند و توانستند تغییر و تحول ایجاد کنند.
اما اشکال بزرگ این است که روحانیت علم را برای علم خواسته، در حالی که علم برای عمل است و در حوزههای علمیه، هم همین ضرورت وجود دارد.
در حوزههای علمیه لازم است که تنها دو گروه بمانند یکی مراجع برای جهت دادن کل جامعه و دوم مدرسین برای تعلیم طلاب، لذا باید مابقی روحانیون بعد از پایان تحصیل از حوزهها خارج شوند.
روحانیون بعد از تحصیل علم برای تاثیرگذاری آموزههای خود از حوزهها خارج شوند تا بتوانند علم خود را اشاعه دهند.
ما الان در حوزههای علمیه علمای زیادی به صورت متراکم داریم، که اصلا درست نیست چون علم برای عمل و نشر است و زکات علم نشر آن و به دیگران منتقل کردن آن است اما در کمال تاسف باید گفت جمعیتی که در حوزهها وجود دارد از جمعیتی که از علما در کل کشور وجود دارد بیشتر است، ما اگر بخواهیم حوزه را آسیبشناسی کنیم یکی از موارد این است که حوزه، نیروهای متخصص خود را خارج نمیکند.به هر حال حوزهها همانطور که ورود دانشجو دارند باید خروج فارغالتحصیل را هم داشته باشند و خروجیهای حوزه باید در صدا و سیما، مساجد، آموزش و پرورش، دانشگاهها و سطح اجتماع حاضر شوند، البته هر خروجی به درد جامعه نمیخورد و باید حتما براساس موضوعاتی که قرار است نیرو وارد دستگاهی شود دورههای تخصصی برای این نیروها برگزار شود.روحانی تحصیلکردهای که فقه، اصول، فلسفه تفسیر روایت و... را خوانده، نباید به طور مستقیم وارد جامعه شود و باید قبل از ورود به جامعه متناسب با کاری که قرار است شروع کند دروس یا مسیری را طی کند تا با ارتباطات در جامعه آشنا شود.
* یعنی حوزههای علمیه باید بعد از پایان تحصیلات طلاب، دروس جدیدی را برای ورود طلاب خود به جامعه تدریس کنند؟
** به هر حال فارغالتحصیلان حوزههای علمیه بالقوه امام جماعت و فرهنگشناس هستند و بالقوه میتوانند جامعه را اداره کنند اما اگر بخواهد علم آنها بالفعل شود نیازمند کسب مهارتها برای رسیدن به نقطه مطلوب هستند.
اگر کسی قصد دارد امام جماعت مسجدی شود باید مدیریت مسجد را بلد باشد چون بسیج، هیات امنا، خادم و مومنین مسجد هستند و توقعاتی که از مسجد میرود بسیار بالاست بنابراین روحانی که تازه از حوزه آمده باید قبلا مدیریتها را فرا بگیرد و بعد وارد جامعه شود.
کیفیت ارتباط با مردم مخاطبشناسی است و کسی که میخواهد مسجدی را اداره کند باید مدیریت این مکان را بلد باشد.به هر حال بخش زیادی از اختلافات خانوادگی در مساجد مطرح میشود چون مردم امام جماعت را محرم خود میدانند، حتی مسائلی را خانوادهها به امام جماعت میگویند که به پدر و مادرشان هم نمیگویند لذا کسی که قرار است به عنوان امام جماعت در مسجدی قرار گیرد باید بر همه این امور احاطه داشته باشد.
البته ما در مرکز رسیدگی به امور مساجد دورهای را برای روحانیون گذاشتیم و تاکید کردیم که هر کسی که بخواهد امام جماعتی انتخاب کند باید مدیریت مسجد، روش تبلیغ، مخاطبشناسی و کیفیت ارتباط با مردم را فرا گیرد تا بتواند جذب قلوب کند.مرکز رسیدگی به امور مساجد الان در قم یک دوره تخصصی را برگزار میکند که مربوط به کسانی است که قصد دارند امام جماعت شوند.
* این دوره از سوی حوزه علمیه قم برگزار نمیشود؟
** نه، این دوره مربوط به مرکز رسیدگی به امور مساجد است.به هر حال نبود دروس مختلف برای آمادهسازی طلاب جهت حضور در مکانهای مختلف یک خلاء است که باید توسط حوزه جدی گرفته شود.
قطعا اگر روحانی قصد حضور در صدا و سیما را دارد، باید فرهنگ و هنر را برای حضورش در این سازمان، در حوزه علمیه فرا بگیرد، نه این که تازه وقتی به صدا و سیما آمد، این سازمان به او مسائل را یاد بدهد چون آن وقت است که هیبت و عظمت آن عالم پایان مییابد. بر این اساس به نظر میرسد علما قبل از ورود به هر مکانی بهتر است مباحث مربوط به زمینههای تخصصی را فرا بگیرند و سپس وارد شوند.
* رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان تاکید کردند که حوزههای علمیه در سالهای پس از انقلاب منشأ اثر بوده و در تولید فکر نقش اساسی بازی میکردند، رهبری اما در سخنان اخیرشان انتقادهایی را درخصوص شرایط فعلی مطرح کردند، ارزیابی شما برای رفع این خلأ چیست؟
** اوایل انقلاب که جهاد سازندگی به دستور امام(ره) شکل گرفت از حوزه و دانشگاه در جهاد سازندگی حضور پیدا کردند و حتی به دور افتادهترین روستاهای کشور نیز رفتند و در آنجا هم منشأ اثر بودند.
در اوایل انقلاب که سازمان تبلیغات شکل گرفت، دیدیم که به سراسر کشور مبلغ اعزام شد. در 8 سال دفاع مقدس هم دیدیم که در جبهه و پشت جبهه علما حضور چشمگیر داشتند و اثرآفرینی زیادی را بر عهده گرفتند و حتی در خط مقدم نیز حضور آنان محسوس بود به طوری که شهدای روحانیت قابل توجه هستند.
اما بعد از این که جنگ تمام شد بخش عظیمی از روحانیت احساس کردند حالا که جنگ پایان یافته بهتر است به حوزهها برگردند و به تحصیل خود ادامه دهند. لذا همین که به دنبال تحصیل رفتند دیگر بخش عظیمی از آنها به جامعه برنگشتند و همین امر امروز مورد گلایه آقا قرار گرفته است.
باید گفت ما در مساجدمان امام جماعت کم داریم و با وجود حدود 700 هزار مسجد، حدود نصف این رقم امام جماعت در مساجد ما وجود دارد. علت این است که آقایان که به تحصیل مشغول شدند بیرون آمدن از حوزه برایشان سخت شده است. به هر حال «آقا» نظر دارند کسانی که تحصیل کردهاند و باب مرجعشدن برایشان مسدود است، بهتر است به جای ماندن در حوزه، بخش اعظم آنها که زیاد هم هستند هر کدام به شهرستانی بروند که اگر چنین اتفاقی رخ دهد نقش محوری روحانیت همان طور که در اوایل انقلاب بارز بود امروز نیز بارزتر خواهد بود.
* رهبری یکی از خطوط اصلی را که ترسیم کردند، برنامه کاری دشمن در چارچوب جنگ نرم بود، ایشان فرمودند دشمن در چارچوب جنگ نرم قصد وارونه جلوه دادن واقعیتها را دارد، روحانیون برای دفع این اقدام دشمن چه وظیفهای بر عهده دارند؟
** جنگ نرم کار فرهنگی میخواهد و هر حرکتی باید با همان حرکت جواب داده شود تا به نتیجه برسد. امروز عمده جبههای که در دنیا تشکیل شده جبهه جنگ نرم است و الان لشکرکشی کار هیچ عاقلی نیست و کسانی هم که چنین کاری را انجام دادهاند در آن ماندهاند. ما میبینیم آمریکا و همپیمانان این کشور که به عراق و افغانستان آمدند در حال تغییر و تحول و خارج شدن از این کشورها هستند لذا کسی در دنیای امروز به دنبال جنگ سخت نیست. در جنگ نرم کار فکری و اندیشهای حرف اول را میزند و در جنگ نرم دشمن، مساجد نقش عمدهای را در این زمینه بر عهده دارند.
به هر حال عملکرد مساجد در فتنه سال 88 قابل قبول بود، حتی مخالفان در خارج از کشور گفتند که تریبون سنتی بر تریبون مجازی و سایبری غلبه پیدا کرد.
همه بر این عقیده هستند که اگر ما بخواهیم فرهنگ دینی را حاکم کنیم در نهایت اثرگذارترین کار بحثهای چهره به چهره است و باید تلاش کنیم که این فرهنگ در همه جا بخصوص در مدارس و دانشگاهها گسترش یابد.