تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۸۲۲
چكيده: امروزه قدرت نرم يكي از مولفه‌هاي تاثير‌گذار در سياست خارجي كشورها به شمار مي‌آيد و با سرمايه‌گذاري چشمگيري از سوي دولت‌ها براي ارائه تصويري مطلوب از خود همراه است. همه كشوها تمايل دارند كه ديگران نگاهي مثبت به آنها داشته باشند، بنابراين مي‌كوشند اين تصوير مثبت را تقويت و از شكل‌گيري تصورات منفي جلوگيري كنند. در خصوص تهديد سخت و نرم برداشتي واحد وجود ندارد. برخي تهديدات نرم را تهديداتي غير نظامي مانند محيط زيست، جرايم، فساد و... دانسته‌اند و در نهايت ابزار و شيوه سخت را با هدف سخت و برعكس، ابزار و شيوه نرم را با هدف نرم متناسب مي‌دانند. هدف اين مقاله، بررسي مفهوم قدرت سخت و نرم در محيط ملي جمهوري اسلامي ايران است تا رهيافت‌ها و ديدگاه‌ها به يكديگر نزديك و يك برداشت ايراني از اين دو مفهوم به دست آيد. واژگان كليدي: قدرت سخت، قدرت نرم، جمهوري اسلامي ايران.

(فصلنامه عمليات رواني - 1387/08/15 - شماره 20 - صفحه 91)

مقدمه:

اين روزها كاربرد قدرت سخت و نرم در محافل دفاعي و خارجي جمهوري اسلامي اصطلاح‌هايي رايج هستند كه به طور فزاينده در محافل علمي و نظامي به گوش مي‌رسد به نظر مي‌رسد بدون دست كم نگاهي شتابان به اين اصطلاح‌‌ها – يعني قدرت نرم و سخت ممكن نيست كه بتوان درباره وضعيت سياست خارجي و دفاعي كنوني جمهوري اسلامي به بحث پرداخت. شايد گزارش‌گران، نظاميان و سياست‌مداران اين اصطلاحات را به طور كامل درك كرده باشند اما آيا همگان اين واژه‌ها را به يكسان و به طور مشابه به كار مي‌برند؟

هدف اين مقاله صورت‌بندي معاني و تعاريف بسيار متفاوتي از دو اصطلاح قدرت نرم و سخت مي‌باشد كه نويسندگان با آنها برخورد داشته‌اند. اين طور به نظر مي‌رسد كه تلاش براي پيوند دادن مفهوم برگرفته از ادبيات علوم سياسي غرب به ديدگاه سياسي جمهوري اسلامي موجب آشفتگي و ناهم‌انديشي شده است اگر چنين باشد بهتر است بحث بر سر قدرت نرم و سخت در حوزه دانش بومي و ايراني ادامه يابد.

پيدايش

همان‌طور كه كيم نوسان1، فن همپسون2 و دين اوليور3 اشاره كرده‌اند (كال، 1387) منشاء اصطلاح قدرت نرم به كتاب ژوزف ناي4 نوشته شده در اواخر دهه هشتاد، باز مي‌گردد اين كتاب در مخالفت با كساني تقرير يافت كه قدرت آمريكا را رو به افول پيش‌بيني مي‌نمودند و آن را نتيجه افزايش هزينه‌ها و كاهش آشكار كارايي نيروي نظامي آمريكا بر مي‌شمردند. ناي در كتاب ديگري به نام باند توليد5 اصطلاح قدرت نرم را در مقابل قدرت سخت به كار برد (ناي، 1387).

اين مفهوم، پيش از آن، در كتاب امور خارجه6 ناي مطرح شد و براي نخستين بار بين قدرت رفتاري7 يعني توانايي به دست‌آمورن آنچه اراده شود و قدرت منابع يعني داشتن منابعي كه به طور معمول به توانايي دستيابي به نتايج مورد نظر مي‌انجامد تمايز قائل گرديد. قدرت رفتاري به صورت يك پيوستار عرضه شده است.

در يك انتهاي اين پيوستار قدرت سخت يا قدرت فرماندهي قرار دارد كه توانايي در تغيير آن چيزي است كه ديگران آن را با توسل به زور انجام مي‌دهند (روي پيوستار پيش از متقاعد‌سازي از طريق تهديد و اجبار قرار گرفته است). در انتهاي ديگر اين پيوستار قدرت نرم يا قدرت گزينشي يعني توانايي شكل‌دهي به آنچه ديگران از طريق جلب توجه خواستار آن هستند (كه پس از كشش و جذب قرار مي‌گيرد.) قرار دارد. سپس ناي، انواع قدرت منابع را كه براي اعمال قدرت نرم و سخت لازم است ارائه مي‌دهد. ابزار اقتصادي ملموس و تجهيزات نظامي عمدتا به قدرت سخت يا زورمدارانه مربوط است حال آنكه جذايت فرهنگي و برتري رسوم، نهادها و فناوري‌هاي اطلاعاتي براي پخش اطلاعات متقاعدكننده به قدرت نرم مربوط مي‌شود. در اين حال، ناي مي‌كوشد اثبات كند كه تسلط زبان و فرهنگ آمريكا به اندازه قدرت نظامي اين كشور، قدرت آمريكا را در مقام ابرقدرت نگاه خواهد داشت (ناي، 1386).

پارادايم صحيح چيست؟

پيش از بررسي تفسير متفاوت دو اصطاح قدرت نرم و قدرت سخت، طرح اين پرسش ارزشمند است كه: آيا مفهوم قدرت نرم كه در بستر سياست خارجي آمريكا پديدار شده قابل انتقال به عرصه سياست جمهوري اسلامي مي‌باشد؟ پيامدها، فرصت‌ها و دشواري‌هاي آن چيست؟ آيا ناهمگوني فضاي سياسي موجب درگمي فكري و ناهم انديشي نخبگان سياسي و نظامي در ايران نمي‌شود؟

در نخستين نگاه، به دليل پيچيدگي مباحث مربوط به قدرت سخت و نرم، بهره‌برداري كاربردي از آن ناممكن به نظر مي‌رسد. همچنان كه خود ناي اذعان مي‌كند: از آنجايي كه توانايي كنترل ديگران اغلب با داشتن منابع معين ارتباط دارد، رهبران سياسي به طور معمول قدرت را اكتساب منابع و... تعريف مي‌كنند. حسن اين تعريف از قدرت اين است كه قدرت را عيني‌تر، سنجش‌پذيرتر و قابل پيش‌بيني‌تر از تعريف رفتاري آن مي‌نمايد. (ميرترابي، 1387).

با وجود اين، مطالعه دقيق‌تر پيوستار ناي، نشان مي‌دهد كه چگونه در فرهنگ آمريكايي‌ها، تعريف منابع محور از قدرت به راحتي با تعريف رفتاري آن ادغام شده، درك آن را براي سياست‌مدارها از آنچه پيش از اين بوده آسان‌تر مي‌كند. از آنجا كه آمريكايي‌ها تمايل دارند تجهيزات نظامي را به عنوان ابزار اعمال زور قلمداد كنند قرار دادن اين تجهيزات ملموس يا به عبارتي "سخت" در انتهاي سخت پيوستار رفتاري دشوار نيست (عصاريان‌نژاد، 1387). بدين ترتيب بحث درباره قدرت منابع نظامي سخت و قدرت رفتاري سخت به سادگي تحت عنوان قدرت سخت آسان مي‌شود.

اين امر شايد براي مخاطب آمريكايي اينگونه باشد اما آيا براي يك فرد ايراني نيز چنين است؟ تاريخ آمريكا آكنده از مداخلات نظامي بي‌شمار در مناطق مختلف جهان است كه ساختاري كلاسيك هجومي و سيال به سازمان نظامي اين كشور تحميل كرده است، برخلاف اين، جمهوري اسلامي ايران با توجه به شرايط ژئوپليتيك و آميزه‌اي از اصول ايدئولوژيك و متغيرهاي ناپيوسته سياسي و اقتصادي، جغرافياي، فرهنگي، دكترين نظامي خود را برپايه سازه‌هاي سخت و نرم تدافعي بنا نموده، توان سخت نظامي خود را برپايه ادارك ناهمگوني محيطي خود سازماندهي كرده است.

بيان اين نكات اين ترديد را به وجود مي‌آورد كه آيا نيروهاي مسلح در مفهوم ايراني آن مي‌تواند به طور كامل در انتهاي سخت و يا زورمدارانه پيوستار قدرت رفتاري قرار گيرد (اميري، 1387). به هر حال به دليل سهولت و شفافيت پيشينه اين موضوع نزد آمريكايي‌ها، مشاهده برخي از مفسران كه اشتباه كرده، قدرت سخت را تواما براي اشاره به قدرت رفتاري سخت و نيز براي اشاره به قدرت منابع نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي به كار مي‌برند تعجبي ندارد (ضايي‌پرور، 1383). شايد خطري كه به وجود مي‌آيد اين باشد كه آنهايي كه از نيروهاي مسلح حمايت مي‌كنند اغوا شده و تمام بحث‌ها در خصوص قدرت نرم را مغاير با منطق وجودي نيروي مسلح ايران تلقي نموده، نقش انسان‌دوستانه و حافظ صلح اين نيروها را در جمهوري اسلامي و منطقه ناديده بگيرند.

در مقابل ممكن است افرادي ديگر كه وجه نرم و غير زورمدارانه رفتاري را جذب مي‌دانند اغوا شده و نيروهاي مسلح جمهوري را داراي كارايي كافي ندانسته، اين نيروها را تنها به مثابه ابزاري براي جنگيدن تلقي كنند. هر دو گروه با افرادي كه مراقب هستند نيروي مسلح جمهوري اسلامي را تنها به انتهاي زورمدارانه پيوستار قدرت رفتاري پيوند ندهند متفاوت فكر مي‌كنند. همان طور كه در ادامه اشاره خواهد شد، اين نگراني با توجه به آنچه اتفاق افتاده به طور مقابل ملاحظه به سر در گمي و نا هم‌انديشي كه بحث كنوني در مورد قدرت سخت و قدرت نرم در جمهوري اسلامي را در برگرفته، دامن مي‌زند.

آشفتگي فكري

براي مشخص كردن دليل پيدايي ديدگاههاي گوناگون نسبت به قدرت سخت و قدرت نرم كه امروزه در جمهوري اسلامي جريان دارد بازنگري يك گرايش نمونه سودمند است. اين گرايش بازتابي از سردرگمي و ناهم‌انديشي مزمني است كه از ناآگاهي برخي در پيروي از سياست سخت‌افزارمدارانه نشئت مي‌گيرد.

البته دلايلي ديگر نيز وجود دارد كه از جمله مي‌توان به ديدگاه برخي از اعضاء جامعه دانشگاهي از واقعيت به دور اشاره كرد كه از درك نيروهاي در حال تغيير دنيا كه در پيش روي ما قرار دارند عاجز هستند. در مقابل، بعضي از هواداران قدرت نرم نيز نقش قدرت منابع نظامي را كم اهميت جلوه داده، يا ناديده مي‌گيرند. البته به راحتي مي‌توان اينگونه استدلال حاميان قدرت نرم را زير سوال برد.

مفهوم قدرت سخت و نرم به كانون مباحث نظاميان، سياست‌مداران و اعضاي علمي مراكز مطالعات و دانشگاهي تبديل گشته است. در حالي كه برخي به ارزش نيروهاي مسلح براي سياست خارجي اشاره مي‌نمايند با مشاهده تجهيزات و امكاناتي كه نيروهاي نظامي براي اجراي موثر و ايمن شغل خود به آنها نياز دارند دچار ترديد مي‌شوند (با يمن، 1386). از سوي ديگر، به كارگيري مفهوم قدرت نرم و سخت به صورت ناهماهنگ و ناواضح توسط دانش‌آموختگان دانشگاهي و مراكز مطالعاتي پيرامون اين اصطلاح سردرگمي به وجود آورده است. در كنار طرز نگرش‌هاي متفاوت به توانمندي نظامي، ظاهرا تعاريف كنوني دو اصطلاح قدرت نرم و قدرت سخت در موارد ديگر هم به طور متناقض و يا مبهم به كار برده مي‌شود (اربسكلاو، 1387). بران نمونه، صاحب منصبي را در نظر بگيريد كه تحريم‌هاي اقتصادي را نمونه‌اي از اعمال قدرت نرم بر‌مي‌شمارد.

در واقع، هر كس با توجه به بعد زورمدارانه تحريم اقتصادي مي‌تواند آن را به انتهاي گزينشي پيوستار قدرت رفتاري ناي پيوند دهد، التبه اگر تمام پيوستار در نظر گرفته شود چنين اظهاراتي با ديدگاه‌ ناي در تعارض شديد قرار مي‌گيرد. در نمونه‌اي ديگر، انديشمندي تحريم اقتصادي را به مثابه قدرت سخت به كار مي‌برد. همين وضعيت در خصوص ديپلماسي وجود دارد. در حالي كه برخي از تحليل‌ها به گزينه نرم ديپلماسي" اشاره مي‌نمايند برخي به "ديپلمات‌هاي كار كشته و بسيار ماهر" به عنوان قدرت سخت اشاره مي‌كنند. اين امر، وضعيت نامتعين مباحث قدرت نرم و سخت را در كشور آشكار مي‌سازد.

نتيجه‌گيري:

اين مقاله عرضه‌كننده تصويري از ناهم‌انديشي‌ها و سردرگمي‌هاي زيان بخشي است كه بحث قدرت نرم و قدرت سخت را در جمهوري اسلامي در برگرفته است. حتي اگر اين دو اصطلاح مشابه يكديگر تلقي شوند زباني كه با آنها صحبت مي‌شود متفاوت است. بخشي عمده از نابساماني فكري به وجود آمده از اغوا شدن برخي از نخبگان دانشگاهي به پيروي از ادبيات سياسي آمريكايي و پيوند دادن محكم تجهيزات نظامي به انتهاي زورمدارانه پيوستار قدرت رفتاري ژوزف ناي ريشه مي‌گيرد در حالي كه ديگران (دست كم به تعداد كم) ترجيح مي‌دهند نيروي مسلح را به عنوان قدرت منابع و در ارتباط با فعاليت‌هايي به موازات اين پيوستار بنگرند. افزون بر نيروهاي مسلح، در طرز نگرش به ديگر تجهيزات و منابع نيز اين سردرگمي وجود دارد.

دانشگاهيان و سياست‌گذاران ايراني در مواجهه با اين مسائل بايد هوشيار بوده، اين مسئله را در نظر بگيرند كه تلاش براي اقتباس از مفاهيم آمريكايي و وارد نمودن آن در سياست جمهوري اسلامي به جاي وضوح بيشتر سبب ايجاد مشكلاتي زياد مي‌شود. چه اعتقاد به كارايي مستمر نيروهاي مسلح در هدايت سياست خارجي وجود داشته باشد يا برخي ديدگاه‌ها مبني بر كم اهميت جلوه دادن تاثير نيروهاي مسلح وجود داشته باشد اكنون دو اصطلاح قدرت نرم و قدرت سخت به عنوان ابزار بيان ديدگاه‌هاي ياد شده بايد مورد بازخواني دوباره قرار بگيرند.

منابع:

‌- ابراهيمي خوسفي، منصور؛ باي، نادعلي و صدوقي، مرادعلي (1386)؛ جنگ نرم؛ علميات رواني و فريب استراتژيك؛ تهران: انتشارات موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر تهران.

‌- اريسكلاو، مايكل (1387)، جنگ اطلاعات (چگونه از حملات سايبري در امان باشيم)؛ (مترجمان: علي ناصري، عبدالمجيد رياضي)؛ تهران: انتشارات دانشگاه عالي دفاع ملي.

‌- اميري، ابوالفضل (1387)؛ تهديد نرم؛ تهاجم فرهنگي، ناتوي فرهنگي و راهكار‌ها؛ تهران: انتشارات پگاه.

- بايمن، دانيل و ديگران (1386)؛ آينده محيط امنيتي در خاورميانه (تغيير رهبري، اصلاحات اقتصادي و انقلاب اطلاعات)؛ (مترجمان: ناصر قبادزاده، علي گل‌محمدي، عسگر قهرمانپور، فرزاد ميراحمدي)؛ تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي.

- ترابي، طاهره (1387)؛ قدرت نرم؛ معنا و مفهوم؛ تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج و دانشگاه امام صادق (ع)

- جمعي از نويسندگان (1386)؛ جنگ نرم، براندازي نرم در كشورهاي مدل؛ تهران: انتشارات موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر تهران.

- ضيايي‌پرور، حميد (1383)؛ جنگ نرم؛ ويژه جنگ رايانه‌اي، تهران: انتشارات موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر تهران.

- عبدالله‌خاني، علي (1386)؛ جنگ نرم؛ نبرد در عصر اطلاعات؛ تهران: انتشارات موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي براي معاصر تهران.

- عصاريان‌نژاد، حسين (1387)؛ نظريه امنيت جمهوري اسلامي ايران؛ تهران: انتشارات دانشگاه عالي دفاع ملي.

- عصاريان‌نژاد، حسين (1387)؛ تهديدات قدرت ملي شاخص‌ها و ابعاد؛ تهران: انتشارات دانشگاه عالي دفاع ملي.

- عطار‌زاده مجتبي (1387)، قدرت نرم؛ فرهنگ و امنيت؛ تهران: انشارات پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج و دانشگاه امام صادق(ع).

- كال، جي؛ نيكلاس (1387)؛ ديپلماسي عمومي؛ (جمعي از مترجمان)؛ تهران: دانشكده و پژوهشكده اطلاعات و امنيت سپاه.

- مهدي كارنايي، محمد (1387)؛ قدرن نرم؛ سرمايه اجتماعي و بسيج؛ تهران: پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج و دانشگاه امام صادق(ع).

- ناي، ژوزف. اس (1387)؛ قدرت در عصر اطلاعات از واقع‌گرايي تا جهاني شدن؛ (ترجمه: سعيد ميرترابي)؛ تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي.

- ناي ژوزف. اس (1387) قدرت نرم؛ تهران: انشارات دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج.

پاورقي‌ها:

‌1. Kim nossal

‌2. Fen fampson

‌3. Dean oliver

‌4. Joseph Nye

‌5. Bound

‌6. Foreign affairs

‌7. Behavioral power

ش.د870341ف