(روزنامه اطلاعات – 1395/08/26 – شماره 26587 – صفحه 12)
انقلابهاي مردمي در کشورهاي عربي مجموعهاي از چالشهاي گسترده و فرصتهاي اندک را براي رژيم صهيونيستي ايجاد کرده و باعث تغييرات اساسي در ساختار داخلي اين رژيم شده است.به گزارش تسنيم، مرکز مطالعاتي الزيتونه با انتشار کتابي با عنوان سيستم امنيتي اسرائيل و انقلابهاي عربي نوشت: دکتر «عدنان عبدالرحمان ابوعامر» به بررسي فرصتها و چالشهاي خيزشهاي مردمي در جهان عرب در تعامل با رژيم صهيونيستي پرداخته است. پايگاه مطالعاتي مذکور فصل سوم اين کتاب را در معرض مطالعه عموم قرار داده است که آنچه در اين مقاله مي بينيد، ترجمه فصل سوم اين کتاب است.در اين فصل از کتاب آمده است که بعد از انقلابهاي عربي محافل امنيتي و سياسي رژيم صهيونيستي و اين باور رسيدند که مرحلهاي از بيثباتي در خاورميانه ايجاد خواهد شد.
در همين رابطه ارتش اسرائيل که مهمترين خاستگاه رژيم صهيونيستي به شمار ميرود، در سايه زلزله بزرگي که در جهان عرب به وقوع پيوست، دچار تزلزلهاي شديدي شد، چرا که نميدانست چگونه اين خيزشهاي مردمي به پايان خواهد رساند.چيزي که باعث ترس و وحشت اسرائيليها شده بود، اين بود که حاکميتهاي سرسخت جايگزين حاکميتهاي از بين رفته شوند. اين رويکرد را پيروزي انقلاب در برخي دولتهاي منطقهاي تقويت کرد و باعث شد اسرائيل خود را براي اين تغييرات آماده کرده و از آمريکا و دولتهاي غربي بخواهد تنها در صورت عدم آسيب نديدن امنيت رژيم صهيونيستي، اين رژيمهاي جديد را به رسميت بشناسد.
اين موضوع را يوئل گوژانسکي کارشناس مسائل استراتژيک اسرائيل مطرح کرد. در عين حال تماسهاي امنيتي فشردهاي بين اسرائيل و آمريکا در رابطه با تحولات کشورهاي عربي برقرار شد. وزارت خارجه اسرائيل شماري از ديپلماتهاي خود را به برخي پايتختهاي عربي فرستاده و اين ديپلماتها مجموعهاي از نشستهاي فوري را با مسئولان اين کشورها برگزار کردند. اسرائيليها ابراز اميدواري ميکردند که سناريوهاي خوشبينانه در رابطه با تحولات پايتختهاي عربي به وقوع بپيوندد و گزينههاي بدبينانه در آنها ايجاد نشود. آنها نمي خواستند جريانهاي اسلام گرا حاکميت اين کشورها را بدست بگيرند ، چرا که ممکن بود خسارتهاي زيادي را به رژيم صهيونيستي وارد کنند.
تبعات منفي انقلابهاي عربي بر رژيم صهيونيستي
در رابطه با مجموعهاي از تأثيرات و تبعات منفي حوادث موجود در کشورهاي عربي بر روي رژيم صهيونيستي بين سالهاي 2011 و 2015 ميتوان به موارد زير اشاره کرد :1- انزواي منطقهاي،2- آينده توافقهاي سازش،3-ناکارآمدي اطلاعاتي اسرائيل4-بي ثباتي امنيتي و مردم شناختي5-خطرات نظامي
اول: انزواي منطقهاي
تحليلها و نظريات کارشناسي رژيم صهيونيستي نشان ميداد که جريانهاي متخاصم با اسرائيل به ويژه اخوان المسلمين در مصر حاکميت را در نتيجه خيزشهاي منطقهاي در دست خواهند گرفت، آنها به اين ترتيب به ويژه در مصر ميتوانند با گذر زمان بر ارتش اين کشور که يکي از قويترين ارتش هاي خاورميانه به شمار مي رود، مسلط شوند. کارشناسان امنيتي و تحليلگران صهيونيستي معتقد بودند که تحولات عربي در نتيجه خيزشهاي مردمي تنگناي استراتژيک براي اسرائيل به وجود آورده و پيامدهاي سياسي خطرناک و منفي آن ميتواند در موقعيت اسرائيل به صورت مستقيم تأثيرگذار باشد. از جمله اين تأثيرات را ميتوان در موارد زير بر شمرد:
- افزايش انزواي اسرائيل در منطقه بعد از دست دادن مهمترين همپيمان خود يعني حسني مبارک.
-نگراني نسبت به نتايج درگيري بين جريانهاي دموکراتيک و اسلامگرايان در مرحله بعد از انقلاب. در اين چارچوب اسرائيليها نگرانيهاي آشکار خود را نسبت تسلط اسلامگراها بر حاکميت ابراز ميکردند.
- افول نقش منطقهاي اسرائيل بعد از تغيير موازنهها که در پي خيزشهاي مردمي در خاورميانه ايجاد شده بود.
-کاهش حاشيه تحرکات سياستمداران اسرائيلي در منطقه در سايه پيشبينيها نسبت به روي کار آمدن دولتهاي مختلف در برخي کشورهاي عربي. به اين ترتيب افکار عمومي کشورهاي عربي بزرگترين سهم را در سياستگذاريهاي اين کشورها ايفا مي کردند. اين موضوع را دانيل لِوي مشاور سابق نخست وزير رژيم صهيونيستي مطرح کرد .
-تبديل شدن تدريجي مصر به يک دولت منطقهاي قوي مانند ترکيه باعث مي شد اسرائيل در تقابل منطقهاي شامل ايران ، ترکيه و مصر قرار بگيرد. اين نگرانيها البته به قبل از کودتاي انجام شده در اواسط سال 2013 در مصر باز مي گردد که در نتيجه آن دولتي در اين کشور روي کار آمد که با اسرائيل ائتلاف استراتژيک برقرار کرد.
- نگراني از آغاز انتفاضه سوم فلسطين در کرانه باختري و داخل خط سبز. اين تحولات ميتوانست مانند انتفاضه اول باشد که در نتيجه تغييرات مهم عربي و رويکرد تبليغاتي گسترده در آن زمان ايجاد شد.
محافل امنيتي و تصميمسازي رژيم صهيونيستي مجموعه طولاني از جلسات را براي ارزيابيهاي اطلاعاتي در زمينه خيزشهاي عربي برگزار کردند. اين نشستها با مشارکت عناصر شوراي امنيتي و سياسي کابينه رژيم صهيونيستي و افسران ارشد سرويسهاي اطلاعات نظامي و تمامي طرفها و منابع مرتبط با ارزيابيهاي مختلف اين رژيم برگزار شد. تمامي نتايج اين نشستها از پيامدهاي خطرناک خيزشهاي مردمي و اهميت توافق و سازش با برخي دولتهاي عربي مجاور به ويژه مصر تأکيد ميکرد.چرا که اين توافق باعث شده بود مصر از دايره درگيريها با رژيم صهيونيستي خارج شده و قواعد بازي تغيير کند .
دان مريدور وزير سابق اطلاعات رژيم صهيونيستي در اين زمينه تأکيد کرد که سرويسهاي اطلاعاتي اين رژيم نسبت به اعتراضات مردمي و حجم گسترده آن در تونس و مصر و کشورهاي ديگر غافلگير شدند. اين شرايط رژيم اسرائيل را در برابر احتمالهاي جديدي قرار داد و مقامات تل اويو مجبور شدند به دنبال متحدان جديد و شرکاي استراتژيک ديگري در جهان عرب باشند و در عين حال در ميان کشورهاي در حال توسعه جهان نظير هند و چين نيز متحدان استراتژيک براي خود دست و پا کنند.
اين در حالي بود که اسرائيليها همچنان آمريکا را قويترين و مهمترين متحد خود ميدانستند، اما تحولات جهاني در حال تغيير بود و اين اتفاقات اسرائيل را در برابر احتمالات جديدي قرار ميداد که لازم بود براساس آن تل آويو مشارکت استراتژيک با برخي کشورهاي عربي داشته باشد. در اين چارچوب منافع جديد اسرائيل ايجاب ميکند که مناسبات اين رژيم با برخي کشورهاي عربي همچنان در پشت پرده باقي بماند و با برخي ديگر از کشورها علني شود.
در همين راستا بود که مطالباتي در تلآويو در زمينه لزوم اقدام کابينه نتانياهو به برخي فعاليت هاي دراماتيک مبني بر حل درگيريها با فلسطينيها جهت تقويت دولتهاي به اصطلاح معتدل منطقهاي در برابر اين خطر فراگير افزايش پيدا کند.
اين موضوع زماني بود که نگرانيهاي امنيتي از پيامدهاي انقلابهاي مردمي افزايش پيدا کرده بود و رژيمهاي عربي جديد ميتوانستند ثبات و آرمانها را براي ملت خود محقق سازند و اين موضوع بر امنيت اسرائيل در منطقه تأثيرگذار بود.موضوع خارج شدن مصر ولو به صورت نسبي ازآنچه به اصطلاح محور «اعتدال عربي» خوانده ميشد و تبديل شدن آن به محور بازدارندگي خطري امنيتي و جغرافيايي و سياسي براي اسرائيل به شمار ميرفت، چرا که اين رژيم در منطقهاي بيثبات قرار داشت و بنا به ديدگاه مقامات صهيونيستي طرفهاي متخاصم با اسرائيل سعي ميکردند از اوضاع بوجود آمده جديد براي افزايش نفوذ خود استفاده کنند.
اين اقدامات و تحولات ميتوانست نيازمنديهاي امنيتي اسرائيل را افزايش دهد. همين اتفاق نيز افتاد و بودجه تل آويو براي فعاليتهاي نظامي و امنيتي افزايش پيدا کرد.با وجود اينکه خيزشهاي مردمي در ابتدا از تونس آغاز شد، ولي انقلاب مصر به عنوان محور اصلي ترتيبات منطقهاي و بينالمللي خود را نشان داد ، چرا که اين کشور وضع تاريخي و جغرافيايي و مردمشناختي بالايي در منطقه دارد و اين موضوع ميتوانست انزوا و محاصره بينالمللي بر ضد رژيم اسرائيل را افزايش دهد.
براي محافل امنيتي رژيم اسرائيل مشخص بود که از زمان آغاز انقلاب مصر سردي توافق سازش کمپ ديويد افزايش پيدا کرده است. آنها اذعان داشتند که در مرحلهاي بيثبات در خاورميانه به سر ميبرند. اسرائيليها احساس ميکردند که در وقت اضافه بازي ميکند و بايد اقدام سياسي ويژه اي را انجام دهند تا بتوانند خود را در وضعيت قابل تحملي ببينند. چرا که شرايط کنوني دنيا متفاوت بود و آنها احساس ميکردند که برگه مصر را باخته اند، اين در حالي بود که مصر يک دولت بزرگ و قوي در همسايگي آنها و از بزرگترين دولتهاي منطقه بود. «بنيامين بن اليعازر» وزير جنگ اسبق رژيم صهيونيستي و دوست شخصي حسني مبارک در اين رابطه گفت که اوضاع اسرائيل بعد از بروز خيزشهاي عربي منطقه بدتر شده است.
وي ميگويد: اوضاع مصر ساده نيست، بلکه روندي خطرناک است که با سرعت پيش مي رود. اين در حالي است که ما در طول 30 سال گذشته موفق شده بوديم آرامش را در اين جبهه ايجاد کنيم. اين موضوع تنها به علت عدم وجود جنگ در اين منطقه نيست، بلکه به علت اين است که ما در نتيجه اين سال ها نياز به دفاع از مرزهاي خود نداشتيم، ما امروز مبارک را با رهبري بزرگ منطقهايش به عنوان يکي از بزرگترين دولتهاي منطقه از دست داديم. مناسبات ما با مبارک بسيار گرم بود، به اين ترتيب ما موازنه هاي دقيق خاورميانه را از دست خواهيم داد.
تحليلگران و مسئولان امنيتي اسرائيل به تمامي نظامهاي عربي با اين مقدار از نگراني نگاه نميکنند، اما درک جمعي آنها اين است که تغييراتي در وزن و افکار عمومي در تصميمگيريهاي سياسي رسمي عربي در حال شکلگيري است که در نتيجه عوامل متعدد ايجاد شده است. به اين ترتيب در نتيجه اين خيزشهاي مردمي مواضع افکار عمومي عربي در محاسبات رژيمهاي مختلف وظيفه بيشتري پيدا ميکند و حاکمان عربي نيز نسبت به شانه خالي کردن آمريکا از حمايتشان نظير بن علي و مبارک و عبدالله صالح و قذافي نگران مي شوند.
دوم: آينده توافقهاي سازش
نگراني اسرائيليها از فروپاشي سريع رژيمهاي عربي و سرايت انقلابهاي مردمي در مناطق مختلف در آغاز خيزشهاي عربي از اين رو بود که هشدارهاي متوالي در زمينه امکان استفاده اسلامگراها از تغييرات کنوني مطرح شده بود، چرا که آنها سازمانيافتهترين و با تجربه ترين گروهها در ايجاد روابط با جامعه عربي بودند . آنها جمعيتها و بيمارستانها و مراکز مختلف را در دست داشتند و بيشتر نظرسنجيها نشان ميداد که آنها بيشترين وزنه را در ميان افکار عمومي دارند.در اينجا يک مشکل امنيتي ديگر نيز وجود داشت،چرا که دستگاههاي تبليغاتي رژيم صهيونيستي اين فرضيه را ايجاد کرده بودند که مشکل اسرائيل با دولتهاي عربي اين است که ماهيتي ديکتاتوري دارند، اما اختلافهاي متوالي در کشورهاي عربي آنها را نسبت به احتمال آزاديخواهي عربها از اين رژيمها نگران تر کرده بود.
به اين ترتيب بود که سرويسهاي امنيتي اسرائيل بعد از پيروزي انقلاب مصر خود را براي تغيير حاکميت در اين کشور آماده کرده و از همتايان آمريکايي و غربي خود خواستند که دولت جديد را به احترام کامل به توافق و سازش با اسرائيل مجبور کرده و براي حاکميت آينده مصر بر ضرورت اجراي اين توافق به عنوان پيش شرط پذيرش از سوي غرب تاکيد کنند.در عين حال تماسهاي گستردهاي بين سرويسهاي اطلاعاتي اسرائيل و غرب در رابطه با حوادث مصر پس از انقلاب مردمي به وقوع پيوست، با وجود اينکه محافل امنيتي اسرائيل نظير موساد و امان اقدام مصر مبني بر لغو توافق کمپ ديويد را بعيد ميدانستند ، اما تأکيد داشتند که احتمالاً دولت آينده از منجيگري براي اسرائيل در تلاش براي خروج از انزواي بينالمللي دست برداشته و مناسبات خود را به صورت کلي با فلسطينيها از جمله دشمنان رژيم صهيونيستي بهبود بخشد.
عوديد عيران سفير اسبق رژيم صهيونيستي در اروپا بر اهميت تعهد به توافقنامههاي سازش با عربها تأکيد کرد. به اعتقاد وي مصر با تعهد خود به معاهده کمپ ديويد در زمان موشک باران تأسيسات هستهاي عراق در سال 1981 و اشغال لبنان در سال 1982 و سپس آغاز انتفاضه سنگ در سال 1988 و انتفاضه الاقصي در سال 2000 و جنگ دوم لبنان در سال 2006 و جنگ غزه در سال 2008 اسرائيل را شگفتزده کرده بود. کار به جايي رسيد که اين کشور به جاي اعتراض به رفتار اسرائيل در اين مناطق حساس تاريخي ، تلاش داشت محافل عربي را که نسبت به اين رفتارها تحريک شده بودند ، آرام کند.
بزرگترين نگراني صهيونيستها از انقلابهاي عربي
دان الدار يکي از مسئولان سابق موساد و استاد مطالعات خاورميانه در دانشگاه تلآويو پا را را از اين هم فراتر گذاشته و تأکيد ميکند که فقدان حسني مبارک در مصر اجازه بروز دشمني با اسرائيل در افکار عمومي مصريها را خواهد داد.
وي بعيد ندانست که پيوستن اسلامگرايان به روند زندگي سياسي مصريها و اختلاف آنها با فرماندهان ارتش در روند متوقف کردن معاهده کمپ ديويد تسريع ايجاد کند.اين اظهارات و موارد مشابه آن نشان ميدهد که ارزيابي اسرائيليها اين بود که حاکميت آينده مصر معاهده کمپ ديويد را لغو نخواهد کرد تا مشروعيت بينالمللي خود را از دست ندهد ، اما در عين حال نسبت به تضعيف آن تلاش خواهد کرد تا بتواند مسئوليت لغو اين معاهده را به دوش اسرائيل بيندازد. اين موضوع باعث شده بود که اسرائيل در حالتي از آمادهباش کامل و نگراني روزافزون قرار بگيرد. چيزي که مشخص بود اين که پيش بيني وجهه آينده منطقه خاورميانه بعد از حوادثي که آغاز شده بود، ناممکن بود.
طبيعي بود که تنش هاي ايجاد شده در منطقه به اسرائيل نيز سرايت کند ، البته هيچ کس نميدانست که ماهيت و شکل حوادث چگونه خواهد بود . به اين ترتيب لازم بود صهيونيستها اقداماتي را در تهيه طرحي براي تعامل با اين تنشها در دستور کار قرار داده و اقدامات پيش دستانه اي را براي جلوگيري از وقوع اين حوادث انجام دهند. به ويژه که عدم وجود طرح سياسي اسرائيلي باعث تضعيف موقعيت آن در جهان شده بود ، اما با اين وجود توافقنامههاي سازش با عربها و فلسطينيها حاشيه مانور گستردهاي را براي تحرکات بينالمللي اين رژيم فراهم کرده بود.محافل نزديک به مذاکرات اسرائيليها دو سناريو را براي تغيير اوضاع موجود در عرصه روند سياسي همزمان با اعلام اين انقلابهاي مردمي عربي مطرح کردند. شاول موفاز رئيس کميسيون خارجي و امنيت رژيم صهيونيستي اين دو سناريو را به صورت زير تشريح کرد:
الف: توافق جزئي: به شکلي که شريک فلسطيني در آن وجود نداشته باشد و اسرائيل به صورت يکجانبه به آن پناه برد. البته اين موضوع نتايج منفي نيز براي اسرائيل داشت .
ب: مجموعه اقدامات: اين اقدامات ميتوانست در آينده به روند سياسي واقعي تبديل شده و براي بار ديگر روند سازش فراگير با قدرتهاي جديد در خاورميانه را آغاز کند. در اين چارچوب آمريکا ميبايست مجموعه اي از سفرهاي دورهاي را براي مشخص کردن مقياسهاي اين عمليات انجام دهد.
انقلابهاي مردمي شوکي تاريخي بر اسرائيل بود
بنا به اين دلايل ، اسرائيل ترجيح داد تعامل احتياطآميز با تحولات منطقه داشته باشد و اقدامات خطرناک را در دستور کار قرار نداده و منتظر حوادث آينده باشد ، چرا که وجهه کلي منطقهاي هنوز به صورت نهايي شکل نگرفته بود. اين موضوع نشان ميدهد که اسرائيل در نتيجه خيزشهاي مردمي جهان عرب متضرر شده بود، علاوه بر اينکه موقعيت منطقهاي اين رژيم نيز فروکش کرده و رژيمهاي حامي اسرائيل ساقط شده بودند.
اين موضوع را ميتوان يک شوک تاريخي براي اسرائيل به شمار آورد. خاورميانه شاهد يک زلزله و تحول تاريخي بود که سايههاي ويرانگر آن براي معاهدات سازش با رژيم صهيونيستي گسترده شده بود.اين تحولات نشان ميدهد که احساس نفرت نسبت به اسرائيليها همزمان با استمرار انقلابهاي عربي در ميان افکار عمومي و رهبران خيزشهاي مردمي و عناصر فرهنگي و رسانههاي جمعي گسترش پيدا ميکند، اين روند ميتوانست سالهاي سختي را براي آينده مناسبات عربي و اسرائيلي در پيش رو داشته باشد. همچنين انتظار ميرفت که روند حضور جريان اخوان المسلمين در نظام سياسي عربي سطح تنشها در روابط با اسرائيل را افزايش دهد و تا حد لغو توافق کمپ ديويد برسد.
اين تحولات ناشي از آن بود که بخشي از اين گروهها اسرائيل را مهمترين تهديد رژيمهاي عربي به شمار ميآوردند.نگراني اسرائيل از تأثيرگذاري انقلابهاي عربي ناشي از اين موضوع بود که تضاد دو روند سازش ميتواند عامل مشوق براي خلأ مشروعيت از رژيم صهيونيستي در فضاي غربي باشد. به اين ترتيب انزواي اسرائيل درعرصه بينالملل افزايش پيدا خواهد کرد. تلاشهاي مقامات تلآويو براي توسعه دامنه از سرگيري روند سازش در برخي مراحل زماني براي دور زدن اين ديدگاه يا کاستن از آثار و پيامدهاي منفي مترتب بر آن بود.
نخبگان سياسي رژيم صهيونيستي همچنين از اين موضوع ميترسيدند که اسرائيل به عنوان يکي از عوامل بيثباتي در منطقه به شمار ميرود ، چرا که با تشکيلات خودگردان فلسطين به سازش نميرسيد. اين موضوعي بود که زيپي ليوني در جريان سخنراني خود در کنفرانس هرتصليا در سال 2011 مطرح کرد.در سايه فقدان روند سازش، حاييم آسا مشاور اسبق امنيت داخلي رژيم صهيونيستي و استاد آکادمي مديريت وابسته به مرکز چند بعدي هرتزليا از نگراني اسرائيل در زمينه افزايش ملموس شدت جنگ نرم ضد خود در عرصه بينالمللي براي گرفتن مشروعيت سياستهاي نظامي و ديپلماتيک اين رژيم خبر داد.همين مسائل باعث شد که بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل بگويد که منطقه در حال عبور از مرحله انتقالي و بيثبات است که اين روند ممکن است سالها طول بکشد.
وي تأکيد کرد که بهترين کارشناسان سرويسهاي اطلاعاتي اسرائيل نتوانستند حوادث به وقوع پيوسته را پيش بيني کنند، آنها به همين نسبت نميتوانند بگويند که پايان اين تحولات به چه چيزي منجر خواهد شد.اسرائيل از سوي ديگر نميداند در جبهههاي غربي و شرقي خود چه اتفاقي خواهد افتاد. آنها تمايل داشتند که توافقنامههاي سازش با مصر و اردن تضمين شود.
در همين رابطه ايتان هابر نويسنده روزنامههاي اسرائيلي و رئيس سابق دفتر نخست وزيري اسحاق رابين از افزايش هشدارها در رابطه با ايجاد فضاي اسلامي و ديني در کشورهاي عربي خبر داد و تأکيد کرد که اين روند آنها را از اسرائيل دور ميکند. وي در اين رابطه توضيح داد که تعداد نمايندگيهاي اسرائيل در منطقه کاهش پيدا کرده است. قرآن به يکي از مهمترين کتابها در منطقه تبديل شده و محورهاي معتدل عربي حامي آمريکا يکي پس از ديگري سقوط مي کنند.
مردخاي کيدار شرقشناس اسرائيلي در اين رابطه ميگويد حوادثي که کشورهاي عربي شاهد آن خواهند بود ،عناوين بسيار نگران کننده دارد. در نتيجه اسرائيل بايد نسبت به اين تحولات در حالت آمادهباش کامل باشد، چرا که ممکن است روند سازش با اسرائيل و ثبات منطقه خاورميانه در نتيجه اين حوادث تهديد شود.
شايد بتوان گفت که تمرکز اصلي اسرائيل در خيزشهاي مردمي بر روي انقلاب مصر و آثار مترتب بر آن در روند سازش بود. چرا که مصر در طول سه دهه گذشته به عنوان عامل اصلي ثبات منطقه اي اسرائيل مطرح بود. اين موضوع باعث شده اسرائيليها به اين نتيجه برسند که غير از خودشان نميتوانند به کس ديگري تکيه کنند ، به همين علت بود که بودجههاي امنيتي رژيم صهيونيستي افزايش پيدا کرد. ادامه دارد...
ش.د9502553