تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۶۳۶
محمد سلامتي در گفت‌وگو با «آرمان امروز»
مقدمه: روزهاي سخت در راه است. روزهايي كه مي‌تواند به شيريني يك پيروزي بدل شود. اما در اين ميان كار حسن روحاني سخت‌تر از گذشته و حتي انتخابات ۹۲ است. روحانی صرف نظر از افزايش فشارهاي مخالفان در ماه‌هاي پاياني دولت، بايد خود را براي يك ماراتن دشوار آماده سازد. اگرچه بي‌شك جريان اصلاحات باز هم حمايت خود را از ایشان دريغ نخواهد كرد، اما رئيس‌جمهور بايد خود را در برابر رويگرداني و بي‌انگيزگي اقشاري از جامعه به ويژه فرودستان و كارگران آماده كند كه به پشتوانه تبليغات سوء و منفي دلواپسان نسبت به برجام امروز اين انتظارات فزوني يافته و دولت نسبت به آن تاكنون نتوانسته پاسخ مناسبي ارائه دهد. برای بررسی این موارد گفت‌وگوي «آرمان امروز» با محمد سلامتي فعال سياسي اصلاح‌طلب را در ادامه مي‌خوانيد.
پایگاه بصیرت / هستي قاسمي

(روزنامه آرمان – 1395/09/30 – شماره 3211 – صفحه 6)

* جامعه شناسان معتقدند كه يك جريان برنده در بازي‌هاي سرنوشت‌ساز بايد بر همه طبقات و نيروهاي اجتماعي و در نتيجه همه مفاهيم اثرگذار در جامعه مانور دهد، اين مفاهيم اثرگذار در انتخابات ۹۶ از سوي اصلاحات چگونه ترسیم شده است؟

** اين ايده‌آل است كه يك جريان سياسي يا يك حزب درعرصه انتخابات بتواند مطالبات همه طبقات و اقشار جامعه را در برنامه خود لحاظ كند، اما تاکنون احزاب در كشورهاي مختلف جهان معمولا ازسوي طبقه يا قشر خاصي نمايندگي كرده و مي‌كنند و منافع آن طبقه يا قشر اجتماعي را پي گرفته و مي‌گيرند. چون جمع كردن منافع متضاد طبقات و اقشار مختلف ناممكن به نظر مي‌رسد. در آستانه انتخابات سال ۹۶ زماني كه جريان‌هاي سياسي مي‌خواهند برنامه‌هاي خود را ارائه دهند اولويت و محوريت برنامه آنها قشر يا طبقه‌اي است كه از آن نمايند گي مي‌كنند. حزب طرفدار طبقه كارگر در درجه نخست از منافع كارگران حمايت مي‌كند و اگر اين حزب بگويد كه منافع سرمايه‌داران را نيز در نظر دارد، كمتر كسي آن را جدي تلقي مي‌كند، زيرا شرايط اجتماعي امروز تا حد زیادی تغيير كرده و اين امر به عنوان يك واقعيت اجتماعي تابه حال درعرصه سياسي خود را نشان داده است و اكنون شاهد يك دگرگوني بنيادين در اين زمينه هستيم. به اين معنا كه طبقات به تدريج مفهوم گذشته خود را از دست مي‌دهند و آنچه در عرصه اجتماعي اكثريت خود را تثبيت خواهد كرد، طبقه متوسط است. اين مهم از كشورهاي پيشرفته آغاز شده و به تدريج به كشورهاي ديگر نيز خواهد رسيد. برخلاف گذشته طبقه متوسط به عنوان اكثريت، با اقشار ديگر تضاد منافع نخواهد داشت.

بنابراين درصورتي كه يك جريان سياسي مطالبات همه اقشار را در برنامه خود لحاظ كند با تضاد در برنامه مواجه نخواهد شد. اين امردرآينده در كشورها موضوعيت پيدا خواهد كرد، اما در جامعه ايران هنوز زود است كه از اكثريت مطلق و مسلط طبقه متوسط سخن بگویيم، هرچند با توجه به ساختار و شرايط ويژه اقتصادي و اجتماعي ايران، حداقل در كوتاه‌مدت يك جريان سياسي مي‌تواند و بايد مطالبات همه طبقات و اقشار جامعه را در برنامه خود در نظر گيرد. مطالبات توليدكنندگان، كارگران، معلمان، كارمندان، جوانان، زنان، روشنفكران وغيره.

* پس شما به نحوي معتقديد كه امروز شرايط كارگران بهتر از گذشته شده است و آنها به سطح طبقه متوسط تغيير وضعيت داده‌اند و اين ناشي از تلاش احزاب است؟

** بله، تا حدي اين طور است و با يك نگاه اجمالي و يك سير تاريخي مي‌توان به اين مهم رسيد. چراكه در اوائل قرن نوزدهم طبقه ‌كارگر در برابر طبقه سرمايه‌دار قرار داشت. آنها دو طيف كاملا متضاد بودند. سرمايه‌داران سعي مي‌كردند هرچه بيشتر از طبقه كارگر بهره كشي كنند و كارگران در اين ميان قدرتي براي دفاع از خود نداشتند. اين مساله به‌طور كل در قرن بيستم تغيير پيدا كرد. زيرا سرمايه‌داران به اين نتيجه رسيدند كه اگر به كارگران بيشتر توجه كنند كارگر هم بيش از گذشته خدمت خواهد كرد. در نتيجه به تدريج توجه سرمايه‌داران به كارگران افزايش يافت.

در گذر زمان براي كارگر و كارمند حق خريد سهام امكان‌پذير شد در اينجا وحدت كار و سرمايه به وجود آمد. به همين علت مي‌گوييم امروز شرايط اجتماعي طبقه كارگر به طبقه متوسط در جامعه تغيير وضعيت داده و آنها اكثريت جامعه را تشكيل مي‌دهند. بخشي از اين تغيير وضعيت در حقيقت ناشي از تلاش احزاب است. بنابراين اكنون اگر حزبي بخواهد به طرفداري از طبقه متوسط برنامه‌اي ارائه بدهد مطالبات اين طبقه را در نظر مي‌گيرد. امروز در جوامع مختلف طبقه كارگر به تنهايي مفهومي ندارد، زيرا مطالبات كارگران با طبقه متوسط يكي شده است. اين وضعيت اكنون در اروپا و آمريكا وجود دارد و در كشورهايي مانند ايران هم به تدريج رو به گسترش است.

* اصلاح‌طلبان بايد در برنامه‌ريزي مقطعي خود چه مسائلي را مدنظر قرار دهند؟

** به نظر من مهم‌ترين موضوعي كه اصلاح‌طلبان بايد آن را پيگيري كنند، اشتغال است. مشكل بيكاري گريبانگير همه اقشار جامعه از قشر روستايي گرفته تا شهري و از اقشار كم درآمد تا متوسط را در برمي‌گيرد. براي ايجاد اشتغال حمايت از صنايع داخلي ضروري است. حمايت از توليدات كشاورزي نيز كمك شاياني به امراشتغال مي‌كند. حمايت از سرمايه‌گذاري‌هاي داخلي و خارجي نيز از عوامل ايجاد اشتغال و رفع بيكاري است. گرچه مهم‌ترين مشكل درحال حاضر به نظر من مشكل اقتصادي است، اما اين تنها مساله‌اي نيست كه بايد به آن پرداخت. شرايط بيش از هر زمان ديگري اقتضا مي‌كند كه فضا براي تعاطي افكار و برخورد انديشه‌ها، براي نخبگان و به ويژه جوانان فراهم‌ آيد. لذا اين نيز يكي از اهم برنامه‌ها بايد باشد.

* گروه‌هايي مانند معلمان و به‌طور كل جامعه فرهنگي به خاطر عدم تحقق برخي از مطالبات خود از دولت گله‌مندند، اصلاح‌طلبان در جريان فعاليت‌هاي انتخاباتي خود بايد چگونه در ميان اين گروه‌ها عمل كنند؟

** معلمان به عنوان يك قشر زحمتكش و درعين حال روشنفكر و آگاه در جامعه هستند كه نسبت به مسائل پيرامون خود اشراف نسبتا بيشتري درمقايسه با برخي اقشار ديگر دارند و به همان نسبت تاثيرگذارند. بنابراين تصور مي‌شود كه اصلاح‌طلبان بايد نسبت به مطالبات اين قشر از جامعه حساسيت ويژه داشته باشند. گرچه اين افراد نسبت به بسياري از مطالباتي كه همچنان در قالب يك وعده باقي مانده است، انتقاد دارند، اما آنها مي‌دانند در دولت روحاني اين مطالبات قابل پيگيري بوده و در نهايت آنها مي‌توانند به خواسته‌هاي مورد انتظار خود برسند، زيرا راهي جز اين ندارند كه به وسيله مشي اعتدال و اصلاح‌طلبانه اين خواسته‌ها را مورد پيگيري قرار دهند.

* كارگران و روستاييان همچنان تحت تاثير وعده‌ها و سياست‌هاي پوپولیستی احمدي‌نژاد هستند. اصلاح‌طلبان چگونه مي‌توانند اعتماد و راي آنها را به سمت روحاني جلب كنند؟

** روستاييان اقشار زحمتكش و مستضعفي هستند كه ممكن است در كوتاه‌مدت گاهي تحت تاثير سياست‌هاي مقطعي و در مواردي عوامفريبانه قرار گيرند، و لذا در برخي اوقات منافع كوتاه‌مدت را به منافع دراز مدت ترجيح دهند. به نظر من در درازمدت كسي نمي‌تواند از سادگي و بي‌آلايشي آنها سوءاستفاده كند. اما براي تاكيد بر منافع آنها دولت بايد چند كار متداول در جهان را انجام دهد؛ نخست آنكه از توليد در بخش كشاورزي حمايت كند و نيز محصولات استراتژيك را در بخش كشاورزي بيمه كرده و خريد آنها را تضمين كند. خريد محصولات كشاورزي مي‌تواند به كشاورز اعتماد دهد كه دولت از او حمايت مي‌كند تا محصولاتش به صورت عادلانه به فروش برسد. دولت بايد نهادهاي كشاورزي را به موقع و با قيمت مناسب در اختيار كشاورز قرار دهد. دولت تا مدت‌ها نبايد سوبسيد را از بخش كشاورزي حذف كند. اين سياست‌ها نه فقط براي حمايت از كشاورزان بلكه درجهت امنيت غذايي نيز بايد اعمال شود.

در حال حاضر در بسياري از كشورهاي جهان به بخش كشاورزي سوبسيد مي‌دهند. حتي آمريكايي‌ها كه اين همه به اروپا براي حذف سوبسيد از كشاورزي فشار وارد مي‌كنند، خودشان به بخش كشاورزي به طرق گوناگون سوبسيد مي‌دهند، براي اينكه بتوانند توليدات بخش كشاورزي را به عنوان يك حربه استراتژيك براي فشارسياسي، به ميزان بالايي در اختيار داشته باشند. در كشور ما حمايت از كشاورزان بسيار مهم است، زيرا هزينه توليد در كشور ما بالاست. بنابراين بايد توجه بيشتري به كشاورزان شود تا انگيزه ماندن در روستا و ادامه كار در بخش كشاورزي تشويق شود. ضمنا بايد صنايع تبديلي را گسترش داد تا هم در جهت جذب محصولات كشاورزي اقدام شود وهم به ايجاد فرصت‌هاي شغلي بيشتر بینجامد. گرچه دولت دربرخی موارد اشاره‌شده، سياست‌هاي مناسبي را اعلان كرده است، اما اجرا و انجام آنها نيازمند همكاري و كمك همه دستگاه‌هاست. كارگران نيز جز كار وامنيت شغلي چيزي نمي‌خواهند. گرچه مشكل مسكن براي آنها يك واقعيت است، اما با ايجاد اشتغال و امنيت شغلي نيل به آن امكان پذير است. بنابراين روحاني بايد دراولويت برنامه‌هايش اين مطالبات كشاورزان و كارگران را در نظر گيرد. اصلاح‌طلبان نيز بايد بر اين امر تاكيد داشته و پيگير باشند.

* همچنان فشارهاي اقتصادي بر بخش بسياري از مردم ايران وجود دارد. اين در حالي است كه آقای روحاني انتظار حمايت از مردم در انتخابات ۹۶ را دارد؛ چرا در چنين شرايطي تمهیدات کوتاه مدت در نظرگرفته نمی‌شود؟

** روحاني هم‌اكنون در ميان نخبگان طرفداران بسيار زيادي دارد. تقريبا اكثريت اصلاح‌طلبان و شايد قريب به اتفاق آنها نظرشان بر اين است كه از روحاني به عنوان كانديداي رياست‌جمهوري سال ۹۶حمايت كنند. تعداد قابل ملاحظه‌اي نيز در ميان جناح اصولگرا روحاني را قبول دارند و از او حمايت خواهند كرد. بنابراين در رابطه با حمايت احزاب و فعالان سياسي از روحاني نگراني وجود ندارد. اما مساله اصلي بدنه جامعه است. بدنه جامعه متاسفانه تحقق وعده‌ها را از سوي روحاني از سال ۹۲ تاكنون آن طور كه بايد احساس نكرده است. بنابراين، اين نگراني نسبت به حمايت اقشاري از مردم از روحاني وجود دارد. زيرا ایشان نسبت به وعده‌هاي خود تعلل‌هايي داشته است. دولت براي تحقق وعده‌هاي خود بايد اقداماتي انجام مي‌داد كه مستلزم ايجاد تغييراتي در كابينه بود، اما اين اقدامات صورت نپذيرفت. بنابراين ممكن است عده‌اي نسبت به راي به روحاني منفعل شوند. به عبارت ديگر با ادامه اين روند آراي روحاني نسبت به قبل كاهش پيدا كند.

از اين رو اين نقد‌ها تا حدي درست است. در حقيقت مردم مي‌گويند كه از برجام و سياست‌هاي اقتصادي دولت چيزي عايد ما نشد. به همين دليل نگرانيم كه اقشاري از جامعه انگيزه راي مجدد به روحاني را نداشته باشند. حتي اگر از اقشار مختلف جامعه نيز بپرسيم آنها مي‌گويند از برجام چيزي عايد ما نشده است. تقريبا حق با آنهاست چون گرچه در خوش‌بينانه‌ترين حالت، آثار برجام در ميان مدت و درازمدت قابل حصول است، اما متاسفانه شيوه تبليغات دولت انتظار حصول كوتاه‌مدت را به وجود آورده است. به نظرمن روحاني نبايد همه كارها را به برجام گره مي‌زد. او بايد به موازات حل مساله هسته‌اي درجهت استفاده ازمنابع داخلي براي تحرك بخشيدن به اقتصاد اقدام مي‌كرد كه نكرد. از آن بدتر اينكه با عدم تغيير براي اصلاح ودرجهت جبران مافات و بي‌توجهي به پيشنهادات حتي دوستان نزديك مواجه شديم كه به‌طور طبيعي اين شبهه راپيش مي‌آورد كه نكند وي انگيزه براي كانديداشدن در سال آينده را ندارد.

* يعني شما تصور می‌کنید به خاطر فشارهايي كه بر روحاني وجود دارد او ديگر انگيزه‌اي براي دوردوم ندارد؟

** بله، فشار‌ها بي‌تاثير نیست. چون فشا‌هايي كه بر آقای روحاني وارد مي‌شود، بي‌سابقه است. البته معمولا بايد فشارها شخص را مقاوم‌تر كند، ولي به هر حال وقتي عملكرد آقای روحاني و کم‌توجهي او را نسبت به برخي از امور مي‌بينم به اين نتيجه مي‌رسم كه شايد ديگر او انگيزه‌اي براي كانديدا شدن مجدد ندارد. زيرا اگر فردي انگيزه قوي براي ادامه حضور در صحنه را داشته باشد، نسبت به انتقادات دلسوزانه حساس‌تر عمل مي‌كند و با نگاهي تيزبينانه‌تر مسائل و انتقادها را مورد حلاجي قرار مي‌دهد، اما متاسفانه اين كار تاکنون در حد انتظار انجام نشده است. به همين علت ما نگران اقشاري از جامعه هستيم كه باتوجه به برخي از عملكردها، انگيزه راي مجدد به آقای روحاني را از دست بدهند. بنابراين دکترروحاني بايد بیش از پیش دنبال تحقق و اجراي شعارهايي كه به مردم وعده داده بودند، باشد.

در اين صورت مردم نسبت به راي مجدد به آقای روحاني ترغيب مي‌شوند و ایشان مي‌تواند نتيجه انتخابات ۹۶ را به نفع خود رقم بزند، در غير اين صورت نگراني نسبت به آينده رای روحاني همچنان وجود دارد. البته اين انتقاد‌ها به آقای روحاني چيزي از اهميت كارهاي ارزنده‌اش نمي‌كاهد. كارهايي كه به درستي و موشكافانه آن‌طوركه بايد انعكاس پيدا نكرده است. حل مساله هسته‌اي، ايجاد آرامش درعرصه اقتصادي، ايجاد مناسبات گسترده با كشورهاي مختلف، تسهيل نسبي فعاليت‌هاي سياسي و فضاي مناسب‌تر آن نسبت به گذشته از اين قبيل‌ اقدامات بسیارمثبت ایشان است.

* آقای روحاني در آغاز كار دولت يازدهم در رابطه با مساله رفع حصر بسيار جدي بود. چرا این وعده عملیاتی نشد؟

** رئيس‌جمهور به عنوان يك شخصيت سياسي نبايد وعده‌هايي بدهد كه در حيطه اختيارش نیست. آقای روحاني قاعدتا مي‌دانست مساله رفع حصر در حيطه اختيارات رئيس‌جمهور نيست. اما در ظاهر امر او بسيار نسبت به حل اين مساله خوشبين بود و تصور مي‌كرد به عنوان شخص دوم کشور مي‌تواند موضوع را حل كند، به همين علت معتقدم كه وي تلاش خود را كرده است. اما تلاش رئيس‌جمهور به نتيجه مطلوب نرسيد. به هر رو در اين زمينه و همچنين درباره ممنوع التصويري، رئيس‌جمهور و نيز ساير مسئولان باز هم بايد در حد توان خود، برای حل این مسائل تلاش کنند.

* آقای روحاني به دليل حمايت اصلاحات از وي در سال ۹۲ به پاستور راه يافت، بنابراين اين انتظار از سوي اصلاحات وجود دارد كه رئيس‌جمهور بهاي بيشتري به اين جريان دهد. اكنون چه تضميني وجود دارد كه در برابر حمايت اين جريان و پيروزي ایشان در 
سال ۹۶ مطالبات اصلاحات محقق شود؟

** حمايت سرنوشت‌سازاصلاح‌طلبان از روحاني در انتخابات ۹۲ به هيچ رو قابل انكار نيست. اگر اين حمايت نبود بي‌ترديد روحاني موفق به كسب جايگاه رياست‌جمهوري نمي‌شد، اما اصلاح‌طلبان مطالبات خود را در حدي تنظيم كردند كه شرايط اقتضا مي‌كرد. اين جريان در طي اين چهار سال هيچ فشاري به آقای روحاني وارد نكردند تا مناصبي را در اختيار اصلاح‌طلبان قرار دهد، چراكه اصلاح‌طلبان به دنبال هدف ديگري بودند وآن حذف افراطي‌گري بود. در اين زمينه، هم درانتخابات رياست جمهوري سال۱۳۹۲ و هم در انتخابات ۱۳۹۴ مجلس، آنها به نتيجه مطلوب رسيدند. بنابراين بيش از اين به دنبال مطالبات خاصي نبودند. در انتخابات آينده هم به اين ترتيب خواهد بود. دليل حمايت اصلاحات از آقای روحاني حتي در انتخابات آينده به اين خاطر است كه وي يك اصولگراي معتدل است. در حقيقت اصلاح‌طلبان از اعتدال حمايت مي‌كنند تا جامعه يك فضاي سازنده‌اي به خود بگيرد. چراكه تنها در فضاي سازنده و غيرافراطي تحقق بسياري از مطالبات امكان‌پذير است. بنابراين اصلاح‌طلبان بدين علت حمايت نمي‌كنند كه فقط منافع خاص اين جريان جامه عمل بپوشد، بلكه اصلاح‌طلبان از آقای روحاني به عنوان يك عنصر معتدل حمايت مي‌كنند كه برنامه‌هاي مطلوبي كه پيش از اين اعلام كرده است به مرحله اجرا در آورد. اكنون اين برنامه مي‌تواند توسط هر دو جريان اصلاح‌طلب و اعتدالگرا تحقق پيدا كند.

* امروز اين مساله مطرح است كه اصلاح‌طلبان بايد به دنبال كانديداي ديگري نيز باشند، به نظر شما معرفي نامزد ديگر به عنوان نامزد پوششي ضرورت دارد؟

** احتمال رد صلاحيت روحاني بسيار ضعيف است، اما در همه كشورهاي جهان معرفي يك نامزد ديگر در كنار نامزد اصلي امري متداول و عادي است، زيرا معرفي نامزد ديگر براي پيشامد‌هاي غيرمنتظره از سوي جريان‌هاي حزبي صورت مي‌گيرد تا احزاب به يك‌باره با دست خالي مواجه نشوند. در ايران نيز در دوره‌هاي گذشته نامزدهاي ديگري براي احتياط از سوي جناح‌ها در نظر گرفته مي‌شد. بدين‌ترتيب كه كانديداي فرعي تا آستانه انتخابات در صحنه حضور دارد و در روزهاي آخر تبليغات انتخابات به نفع كانديداي اصلي كناره‌گيري مي‌كند. براي انتخابات آينده هم ممكن است چنين اتفاقي بيفتد. به هر صورت اين مساله در اصل جريان تغييري به وجود نمي‌آورد، زيرا كانديداي اصلي اصلاح‌طلبان آقای روحاني است، اگرچه هنوز به صورت رسمي هم اعلام نشده است. اما اينكه دو كانديدا از سوي اصلاح‌طلبان معرفي شود تا پس از رقابت بين خود، در نهايت احزاب اصلاح‌طلب يكي از آنها را انتخاب كند هرگز اتفاق نمي‌افتد.

* تصور مي‌كنيد كانديداي فرعي چه كسي باشد؟

** كانديداي فرعي بعيد است كه به عنوان منتخب مجموعه مطرح شود. لذا ممكن است جزو كساني باشد كه صرفا با مشورت ثبت نام مي‌كنند. به همين دليل به هيچ رو مهم نيست كه چه كسي باشد بلكه تنها براي احتياط مطرح مي‌شود. البته در برخي از مواقع هدف از معرفي كانديداي فرعي به خاطر كادر‌سازي است. يك جناح فردي را به عنوان كانديداي اصلي و ديگري را نيز به عنوان كانديداي فرعي معرفي مي‌كند. در اين حالت كانديداي فرعي صرفا براي ارتقاي پتانسيل، مورد توجه واقع مي‌شود.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/172737

ش.د9502924