(روزنامه شرق - 1395/10/02 - شماره 2757 - صفحه 12)
اردن یکی از کشورهایی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود که از سه طرف همجوار با مناطق بحرانخیز مانند عراق، سوریه و اسرائیل و همچنین موقعیت سیاسی- اجتماعی متأثر از گروههاي سیاسی از نوع «اخوانالمسلمین» بوده، در این سالها همواره دستخوش برخی رخدادهای تروریستی و خطر بیثباتی شده است. یک کشور کوچک با سیستم پادشاهی به رهبری «ملک عبدالله دوم» با جامعه متمایل به اخوانالمسلمین که در آخرین انتخابات پارلمانی این حزب نیز توانست به پیروزی برسد و هماکنون دولت تشکیل دهد، در چنین وضعیتی حامل تناقض و پارادوکسهای سیاسی– اجتماعی است که ثبات آن تا به امروز ناشی از مدارای نهاد سلطنت با بدنه اجتماعی و سیاست خارجی غیرماجراجویانه آن با محیط پیرامونی بوده است.
اردن در زمره کشورهای «روی لبه تیغ» است که هر زمانی کوچکترین خللی در تعامل داخلی و احتیاط خارجی آن رخ ميدهد دچار یک تغییر و نوسان، بهشدت مستعد بیثباتی ميشود و به نظر میرسد قواعد بازی و رعایت تعادل قدرت در حوزه سیاست داخلی و خارجی را نهتنها رهبران اردنی که حتی محیط پیرامونی نیز برای آن پذیرفته و لحاظ کرده است. با وجودی که آمریکا و بعضی دیگر از کشورهای غربی در اردن پایگاههای نظامی و آموزشی دارند، اما آنان نیز میدانند که این دوکنشین عربی را نباید خیلی درگیر منازعات جاری در منطقه کنند. با همه حزم و احتیاطی که تا به امروز رهبران سیاسی اردن در ائتلاف نانوشته خود بین نهاد سلطنت و اخوانالمسلمین رعایت کردهاند، اما این کشور در سالیان اخیر همواره دستخوش تحرکات تروریستی و برخوردهای جستهگریخته بین بدنه اجتماعی با نظامیان خارجی مستقر در این کشور بوده است.
حمله تروریستی روز، یکشنبه در قلعه شهر «الکرک»، واقع در جنوب عمان پایتخت اردن که منجر به کشتهشدن ١٠ نفر از نیروهای امنیتی، مهاجمان مسلح نقابدار و یک زن توریست کانادایی شد، بار دیگر خطر اخلال در این نظام را گوشزد کرد. در کشور نیمهبیابانی و قبایلی اردن، نظام پادشاهی تا به امروز یک تعامل و موازنه مثبت بین پادشاه و رهبران قبایل را تضمین کرده و اخوانالمسلمین نیز صندلی خود را بین این دوگانه سیاسی– اجتماعی طوری قرار داده که قدرت آن ر ا نمیتوان نادیده گرفت. برخوردهای بین افراد بومی با نظامیان خارجی و همچنین بروز حرکات تروریستی مشابه حمله اخیر، بهنوعی خارج از این معادله روتین اردنی رقم خورده است.
چنانچه در چهارم ماه نوامبر نیز زمانی که اتومبیل حامل مربیان نظامی آمریکا در حین عبور از ایست بازرسی پایگاه نظامی «الجفر» بهخاطر رعایتنکردن فرمان ایست سربازان اردنی مورد تیراندازی آنان قرار گرفت، حداقل سه نفر از همین مربیان نظامی کشته شدند. بعد از این حادثه بلافاصله سفارت آمریکا در اردن در یک بیانیه رسمی اعلان کرد: «ما از یک حادثه امنیتی برای نیروهای آمریکایی مطلع شدهایم و با مقامهای اردنی که نهایت همکاری را با ما دارند، در تماس هستیم». این حادثه هرچند ضربه سنگینی به نیروهای آمریکایی در یک پایگاه خارج از کشور تلقی میشد، اما به دلیل شرایط ویژه اردن هر دو طرف ترجیح دادند از کنار آن بگذرند و حتی هیچیک از ضاربان نظامی اردنی هم مجازات نشدند.
همچنین در شرایطی که از طریق مرزهای ترکیه و عراق سیل نیرو و تجهیزات نظامی برای تروریستها و شورشیان مسلح سوری به طرف این کشور روانه میشود، از همان ابتدا که بعضی تحرکات غیردوستانه در مرز اردن – سوریه اتفاق افتاد، با تهدید دولت دمشق تقریبا مقامات اردنی دستوپای خود را جمع کردند. برنامه بعدی آمریکاییان برای آموزش مخالفان سوری در خاک اردن نیز که در گام اول برای پنج هزار شورشی تدارک دیده شده بود، با تهدید دمشق و انتقاد روسیه موجب شد که هماینک این آموزش نظامی مخالفان در سطح بسیار محدودی انجام شود و مرزهای جنوبی سوریه و مشترک با اردن تا حدود زیادی از امنیت برخوردار باشند.
برعکس بسیاری دیگر از رهبران عرب حاشیه خلیجفارس که در سالهای اخیر دست به ماجراجوییهای بزرگی برای ناامنکردن کشورهای عربی درگیر بحران از جمله عراق و سوریه زدهاند، نظام حاکم در اردن با درک بهتری از بازخورد چنین ماجراجوییهایی با وجود هممرزبودن با این دو کشور جانب احتیاط را رها نکرده و تا حدود زیادی سعی کرده وارد تله آمریکاییها نشود. به نظر میرسد عبدالله دوم بهلحاظ دانش سیاسی یک سروگردن از دیگر همتایان عرب خود بالاتر است و بهخوبی توان کشور و تأثیر ماجراجویی در منطقه را درک میکند و حتی آنجا که بنا بر ملاحظاتی عکسالعمل نشان میدهد، بهشدت مواظب است که از چارچوب فضای سیاسی خارج نشود.
اینکه بنا بر شرایط داخلی اردن و محیط پرتنش پیرامونی، این کشور تا کجا میتواند این ثبات عاریتی خود را حفظ کند، هرچند بهلحاظ سیاسی تا حدودی روشن است، اما خاورمیانه منطقهای است که در آنجا هیچچیزی پیشبینیپذیر و تضمینشده نخواهد بود. حادثه تروریستی روز یکشنبه با توجه به شیوه کاملا برنامهریزیشده آن و تعداد تروریستهای مشارکتکننده که برعکس موارد دیگر اقدامی انفرادی نبوده است، یک زنگ خطر برای اردن است که گویا از هماکنون باید به دنبال ردپای تشکیلاتهای تروریستی در کشور بگردد. شکست گروههای تروریستی در جبهه حلب و سرخوردگی بسیاری از این گروه نسبت به سازندگان و حامیان خارجی خود در صورتی که اراده جهانی و منطقهای برای ایجاد بستر مصالحه ملی در این کشور فراهم نشود، میتواند بخشی از بازتاب این هرجومرج را به اردن نیز منتقل کند.
در چنین شرایطی چنانچه رهبران اردن از هماکنون حساب سفره خود را کاملا از این گروههای تروریستی و شورشی جدا نکنند و در مراکز آموزشی این مخالفان و تروریستها را از سوی آمریکاییان نبندند، در آینده هزینههای سنگینی را خواهند پرداخت، چراکه به تجربه اثبات شده این نوع از تروریسم اگر در اهداف اصلی خود شکست بخورد، رقص خون خود را در محیطی دیگر به نمایش میگذارد.
http://www.sharghdaily.ir/News/110515/
ش.د9503065