تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۲۶۵
«مردم‌سالاري» فراز و فرودهاي اصولگرايان را بررسي مي‌كند

(روزنامه مردم‌سالاري ـ 1395/10/06 ـ شماره 4214 ـ صفحه 13)

گروه سیاسی: دهه گذشته از دو جهت برای اصولگرایان خوش‌یمن نبوده است و آنها را در سراشیبی سقوط قرار داده است یکی ظهور محمود احمدی‌نژاد‌‌‏ و پدیده بی‌اخلاقی در این جریان و دیگری از دست دادن چهره‌ها‌‌‏ی کاریزماتیک اصولگرا از جمله آیت‌الله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی.اصولگرایان با از دست دادن دو چهره اخلاق‌مدار معتقد به قواعد بازی سیاسی با خلاء کایزما و اخلاق مواجه شدند و کماکان با این دو مقوله دست و پنجه نرم می‌‌‏کنند.تعدد کانون‌ها‌‌‏ی تصمیم گیرنده،انحصارطلبی،افراط‌گرایی، بی‌اخلاقی،از دست دادن بدنه اجتماعی و ظهور جریان‌ها‌‌‏ی التقاطی در دل اصولگرایان از جمله عواقب ظهور احمدی‌نژاد‌‌‏ و فقدان دو چهره کاریزماتیک جریان راست ایران است.پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92 و شکست تحقیرآمیز ژنرال‌ها‌‌‏ی اصولگرایی در تهران هم انگار اصولگرایان را بیدار نکرده است و کماکان ره اشتباه گذشته را طی می‌‌‏کنند و شواهد حاکی از آن است که در انتخابات پیش رو نیز طیف رادیکال محافظه کار اصولگرایان قصد دارند با انحصار طلبی و با تکیه بر بلند بودن صدایشان در مقابل کاروان شکست خورده و نحیف اصولگرایان حرکت کنند غافل از اینکه در عالم سیاست باید منطق قوی داشت و با منطق صحیح بدنه اجتماعی خود را تقویت کرد نه اینکه همانند لیدرهای استادیوم‌ها‌‌‏ی ورزشی صدای بلندی داشت!

به هر حال انتخابات ریاست جمهوری 96 برای اصولگرایان بسیار مهم و در عین حال چالش برانگیز است. رایزنی‌ها‌‌‏، گمانه‌زنی‌ها‌‌‏، جلسات و هم‌اندیشی افراد و تشکل‌ها‌‌‏ی اصولگرا نشان از تلاش‌ها‌‌‏ی بسیار اما غیرمنسجم آنان برای بازپس‌گیری قدرت از حسن روحانی دارد.اصولگرایان سنتی،اصولگرایان معتدل،پایداری‌ها‌‌‏ و نوپایداری‌ها‌‌‏ چهار راس جریان راست هستند که هر کدام فاز جداگانه ای در سیاست ورزی دارند.انشقاق اصولگرایان به اینصورت بوده است که ابتدا معتدل‌ها‌‌‏ از سنتی‌ها‌‌‏ جدا شده اند و بعد از آن معتدل‌ها‌‌‏ تکلیف خود را مشخص کردند و تا به امروز با حضور افرادی همچون علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری به راه خود ادامه می‌‌‏دهند.سپس در میانه‌ها‌‌‏ی دهه 80 پایداری‌ها‌‌‏ از سنتی‌ها‌‌‏ جدا شدند و از آن موقع تا الان تکلیف سنتی‌ها‌‌‏ نیز مشخص شد و محوریت آنها موتلفه و جبهه پیروان رهبری شد.

بعد از 24خرداد 92 نیز یکتایی‌ها‌‌‏ از پایداری‌ها‌‌‏ جدا شدند تا تکلیف دو جریان رادیکال اصولگرایی نیز مشخص شود.در انتخابات مجلس دهم نیز جریان‌ها‌‌‏ی نامتجانس اصولگرایی در کنار هم قرار گرفتند و به اصطلاح ژنرال‌ها‌‌‏ی خود را به میدان فرستادند اما بصورت تحقیرآمیزی شکست را پذیرفتند و اینجا بود که سازهای اختلاف در این جریان بالا گرفت و انشقاق‌ها‌‌‏ علنی شد.اصولگرایان ترجیح می‌‌‏دهند درباره انتخابات شوراها و نحوه تعامل خیلی صحبت نکنند،چون می‌‌‏دانند اختلافاتشان بر سر شوراها بسیار زیاد است از این رو بحث‌ها‌‌‏ را به سمت انتخابات ریاست جمهوری سوق می‌‌‏دهند و اسامی‌‌‏بسیاری را مطرح می‌‌‏کنند.

در آخرین اظهارنظرها اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه از نهایی شدن نام خود یا مصطفی میرسلیم برای کاندیدای موردنظر اصولگرایان برای انتخابات آینده ریاست جمهوری خبر داد، مسعود زریبافان، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دوره احمدی‌نژاد‌‌‏ و دبیرکل جبهه یاران انقلاب اسلامی، به این سخنان واکنش نشان داد و از اصولگرایان سنتی خواست تا همانند گذشته در انتخابات دخالت نکنند و عرصه را برای سایرین و از جمله ائتلاف آبادگران باز کنند. به گزارش «انتخاب»، دبیر کل جبهه یاران انقلاب اسلامی‌‌‏ معتقد است هسته این تشکل سال 81 با انتخابات شورای شهر و با ائتلاف آبادگران کلید خورده است. مسعود زریبافان گفت: یکی از آسیب‌ها‌‌‏ی جدی ما در انتخابات این است که عده‌ای خود را در جریان اصولگرایی وکیل، وصی و پدرخوانده اصولگرایان معرفی می‌‌‏کنند و سعی نمی‌‌‏کنند از همه ظرفیت‌ها‌‌‏ استفاده شود و مدل‌ها‌‌‏ی 6+5 و 7+8 و... را تشکیل می‌‌‏دهند.اظهارات زریبافان در حالی بیان می‌‌‏شود که بدنه اصلی اصولگرایان نیز طیف زریبافان را مایه خجالت جریان اصولگرایان می‌‌‏دانند و معتقدند دولت احمدی‌نژاد‌‌‏ آنقدر بد کار کرده است که نمی‌‌‏توانند از آن حمایت کنند ولی آنچه رخ داده این است که زریبافان ساز خروج از ائتلاف را کوک کرده؛ این ساز یک نکته جالب دارد وآن اشارات پرمعنای او به توفیق سیاست‌ورزی‌ها‌‌‏ی احمدی‌نژاد‌‌‏!

علی ایحال همه جریان‌ها‌‌‏ی اصولگرا‌‌‏ از ایجاد وحدت در خط‌مشی و کاندیدای واحد سخن می‌‌‏گویند، اما هر لحظه از سوی افراد و جریان‌ها‌‌‏ی متعلق به اردوگاه اصولگرایان خبرهای ضدونقیضی مخابره می‌‌‏شود.

اما باید توجه کرد آنجاییکه زریبافان عدۀ خاصی در جریان اصولگرایی خود را وکیل، وصی و پدرخوانده می‌‌‏داند جای تحلیل و واکاوی دارد.شاید این امر را رجزخوانی درون تشکیلاتی اصولگرایان دانست که نشانگر شکاف عمیق بین آنهاست و این سخنان زریبافان جواب اصولگرایان سنتی و مخصوصاً سخنان بادامچیان و اعلام آمادگی وی یا مصطفی میرسلیم برای کاندیدا شدن در انتخابات آینده است. در همین راستا دو تحلیل بیش از پیش به ذهن متبادر می‌‌‏شود: اینکه اصولگرایان سنتی که در به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد در ادوار گذشته نقش داشته‌اند، ولی احمدی‌نژاد‌‌‏ بارها از اصولگرا نبودن خود صحبت می‌‌‏کرد و در برخی زمینه‌ها‌‌‏ اختلافات خود را با اصولگرایان سنتی علنی کرد، در حال حاضر چندان رغبتی از سوی اصولگرایان سنتی با جریان‌ها‌‌‏یی مانند ائتلاف آبادگران به عنوان حامیان احمدی‌نژاد‌‌‏ و نماینده اصولگرایان جدید وجود ندارد. ائتلافی که در شهردار شدن احمدی‌نژاد‌‌‏ و سپس رئیس‌جمهور شدن وی نقشی اساسی ایفا کرده است. از سوی دیگر، اصولگرایان جدید که ائتلاف آبادگران از هسته‌ها‌‌‏ی اصلی آنان به شمار می‌‌‏رود، نیز چندان اعتنایی به اصولگرایان سنتی ندارند و حتی معتقدند به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد در ادوار پیشین و به طریق اولی تکرار شدن حماسه‌ای مشابه انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری 84 در انتخابات ریاست جمهوری 96، به عدم دخالت اصولگرایان سنتی در انتخابات ارتباط تنگاتنگی دارد. چنانچه اظهارات زریبافان مؤید این فرضیات است.

دبیر کل جبهه یاران انقلاب با اشاره به انتخابات سال 84 گفت: در این انتخابات کار را به احمدی‌نژاد‌‌‏ واگذار کردند و برای به نتیجه رسیدن معتقد بودیم جریان سنتی نباید دخالت کند و فعالیت‌ها‌‌‏یی که در شهرداری و شورای شهر انجام شد موجب شد مجلس هفتم دست اصولگرایان بیفتد که این نتیجه ائتلاف آبادگران بود. زریبافان نیز همانند احمدی‌نژاد‌‌‏ چندان مایل نیست پیروزی‌ها‌‌‏ی پیشین اصولگرایان را حاصل تلاش تمامی‌‌‏اصولگرایان بداند و از همین ابتدا تلاش دارد، نیروهای سنتی اصولگرایی را به دور از صحنه انتخابات نگاه دارد. زریبافان با اشاره به رایزنی‌ها‌‌‏یی که در راستای ائتلاف اصولگرایان توسط برخی از فعالان این جریان درحال انجام است، گفت: معتقدیم از اتاق دربسته نمی‌‌‏توان کاندیدایی درآورد که متوجه شویم رأی‌آورتر است. آنچه از فحوای کلام زریبافان برمی‌‌‏آید این است که نه تنها اصولگرایان سنتی نباید در انتخابات آینده دخالت داشته باشند، که حتی به کنار ماندن این اصولگرایان سنتی در دوره‌ها‌‌‏ی پیشین، عامل پیروزی اصولگرایان بوده است. آنچه واضح است تضاد و تنشی است که میان اصولگرایان سنتی و جدید نمایان شده است و هریک نیز دیگری را به عدم حضور در انتخابات آینده ریاست جمهوری نصیحت می‌‌‏کند، اما در عین حال از لزوم وحدت نیز سخن گفته می‌‌‏شود . وحدتی که به نظر می‌‌‏رسد تنها در دست اصولگرایان سنتی و مدرن نیز نباشد و چهرهای تأثیرگذارتری نیز وجود دارند که می‌‌‏توانند مسأله وحدت میان اصولگرایان را تحت‌تأثیر قرار دهند. چنانچه، به گزارش ایلنا، سیدرضا تقوی، عضو جامعه روحانیت مبارز، درباره نظر آقای مصباح در مورد ائتلاف اصولگرایان گفت: ایشان اعتقاد دارند اصولگرایان باید بر سر یک فرد به ائتلاف برسند و کسی مخالف اجماع نیست اما فعلاً بستر رایزنی‌ها‌‌‏ به آن نقطه نرسیده، اما این که از این ائتلاف چه کسی بیرون بیاید یک مقدار بحث نیاز دارد.

اظهارات حجت الاسلام والمسلمین تقوی درحالی انجام می‌‌‏شود که برخی گروه‌ها‌‌‏ی اصولگرا از هم اکنون کاندیدا شدن خود را برای انتخابات آینده اعلام کرده‌اند و معلوم نیست سخنان انتخاباتی بادامچیان درباره حضور چهره‌ها‌‌‏ی سنتی مانند خودش یا مصطفی میرسلیم در انتخابات در کجای این ائتلاف قرار می‌‌‏گیرد.؟!

از سوی دیگر برخی از اعضای سنتی اصولگرایی داعیه حمایت از روحانی را دارند و معتدل‌ها‌‌‏ی اصولگرایی نیز مسلما از روحانی حمایت خواهند کرد و از سوی دیگر رادیکال‌ها‌‌‏ی جریان راست نیز عادت کرده اند تک روی کنند و از این رو اظهارات زریبافان مبنی بر عدم دخالت اصولگرایان سنتی نیز ممکن است طی روزهای آتی با واکنش سایر جریان‌ها‌‌‏ی اصولگرایی مواجه شود که از قدرناشناسی‌ها‌‌‏ی احمدی‌نژاد‌‌‏ در حق اصولگرایان گله‌مند هستند و این امر باعث می‌‌‏شود احتمال ائتلاف اصولگرایان به حداقل برسد.

http://mardomsalari.com/4214/page/13/4536

ش.د9503241