تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۸۶۰۰
قاسم محبعلی، تحلیلگر در گفتگو با آفتاب یزد:
مقدمه: در یکی از روزهای پایانی پاییز و درست یک ساعت مانده به سخنرانی با موضوع «ترامپ و سیاست خاورمیانه ای آمریکا» که قرار بود قاسم محبعلی انجام دهد، به گفتگو با ایشان که در عرف روزنامه نگاری دیپلماتی«کهنه کار» و باتجربه محسوب می شود، نشستیم تا بسیاری از مسائل منطقه ای و جهانی را به نیم نگاهی به انتخابات اخیر آمریکا که به پیروزی ترامپ منتهی شد، به بحث گذاریم. در این گفتگو آنچه مدنظر بود رسیدن به جایگاه ایران در تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی در سایه چگونگی مواجهه ایران با آمریکای بعد از اوباما و نیز پیش بینی مسائل خاورمیانه محسوب می‌شد.
پایگاه بصیرت / رضا بردستانی
(روزنامه آفتاب‌يزد - 1395/10/12 - شماره 4794 - صفحه 3)

* تفسیر شما از ماهیت و ذات مذاکراتی که ایران، در عرصه بین المللی با 1+5 انجام داد به عنوان یک دیپلمات کهنه کار چیست؟

** در دنیای جدید مهم ترین روش برای حل و فصل اختلافات، رسیدن به تفاهم و حل مشکلات؛ مذاکره است. در گذشته موضوع مناسبات بین کشورها؛ جنگ یا صلح بود. ولی امروزه ابعاد متفاوتی دارد و صرفا موضوع جنگ، صلح، مناسبات بین کشورها، حکومت ها و... نیست، بنابراین دیپلمات ها باید از طریق مذاکره شرایط را مدیریت کنند. به تعبیر دیگر، ابزار یک دیپلمات کلام است. او با ابزار کلام منافع کشور و ملت خود را در عرصه بین المللی پیش می برد.

* آیا می‌توان گفت مذاکره(با تکیه بر مذاکرات 1+5) رویکردی مدرن است؟

** بله دقیقا. در دنیایی که مدام رو به گسترش است، نقش مذاکره و عناصر گفتگو بیشتر می‌شود. برای مثال، در جامعه باید بر سر موضوعات متعددی مانند سیاست، اقتصاد، اجتماع، محیط زیست، امنیت و... که کشورهای مختلف با هم مناسبات دارند؛ گفتگو کرد. تعداد بسیار زیادی سازمان بین المللی و نهاد بین المللی وجود دارد که متشکل از افراد هستند و بنیان همه این ها مذاکره است. طبیعتا هر کشوری بتواند از افراد باهوش تر و تواناتر برای شناسایی نقاط قوت و ضعف استفاده کند، در محیط موفق تر خواهد بود. این کار نیز به سیاست، استراتژی و افراد کاربلد و حرفه ای نیاز دارد.

* رویکرد کلی مذاکرات، قبل و بعد از دولت آقای احمدی نژاد از کجا شروع و به کجا ختم شد؟

** وضعیت کشور ما از زمانی به سمت بحران رفت که، بحث هسته ای مطرح شد. در دوره اصلاحات زمانی که این مسئله پیش آمد، کارشناسان به این نتیجه رسیدند که اگر موضوع هسته ای از طریق مذاکره حل نشود، ممکن است به شورای امنیت راه پیدا کند. لذا کارشناسان و کسانی که با سیاست بین‌المللی آشنا بودند در همان سال‌ها به نتیجه و اهمیت مذاکرات دست پیدا کردند. حتی اروپایی ها به سراغ ما آمدند و خاطرنشان کردند که اگر نتوانیم این مسئله را مدیریت کنیم؛ آمریکایی ها وارد می‌شوند و اگر آمریکا وارد شود و مسئله هسته‌ای ایران به شورای امنیت برود، چون آمریکایی‌ها نقش تمام کننده‌ای در شورای امنیت دارند و در آنجا موضوع حق وتو مطرح می‌شود، به راحتی مسئله قابل حل و فصل نیست. دولت اصلاحات این توفیق را پیدا کرد که به توافق نسبتا مناسبی رسیدیم و اروپایی‌ها نیز از این موضوع استقبال کردند. در پایان دولت هفتم، عدم دوراندیشی از سوی دو طرف باعث شد کار به جایی که نباید، برسد.

متاسفانه دولت احمدی‌نژاد به هیچ عنوان درک درستی از شرایط بین المللی، مفهوم انرژی هسته ای و اهمیت مذاکره نداشت و توجهی به اینکه اگر کشوری متهم به ساخت بمب شود، نداشت. مذاکره داد و ستد است، جنگ نیست. جنگ شکست و پیروزی به همراه دارد، اما مذاکره مانند معامله است. دولت وقت حرف خود را می زد و توجهی به درخواست های طرف مقابل نمی کرد. در دنیای امروز که امنیت همه کشورها به هم پیوسته است، امنیت یک مسئله متقابل است. اگر امنیت نقض شود، مسائل اقتصادی، انرژی، انسانی و... تحت الشعاع قرار می گیرد. مهاجرت و آوارگی پیش می آید. باید این مسئله را بدانیم که اگر راه حل مذاکره را پیش نگیریم و به مسائل طرف مقابل توجه نداشته باشیم، کشورهای دیگر به سراغ راه حل دیگر و شورای امنیت می روند.

واقعیت این است که این کار نه تنها برای ما بلکه برای آنها نیز پر هزینه است. دست‌اندرکاران دولت اولا، سیاست و برنامه درستی نداشتند. دوما، استراتژی مذاکره نداشتند. سوما، افراد حرفه ای و مناسبی برای مذاکره نبودند؛ این افراد تجربه سیاسی و دیپلماتیک نداشتند. مذاکره سخنرانی نیست، هر دو طرف خواسته ها و موضع مشخصی دارند که ممکن است در جاهایی اشتراک یا اختلاف وجود داشته باشد. باید تلاش شود اشتراکات را تقویت و اختلافات را به حداقل رساند تا نتیجه مطلوبی برای کشور حاصل شود. اگر چنین نشود، جنگ رخ می دهد که بسیار پرهزینه است. به تعبیر دیگر، امروزه کم هزینه ترین راه برای حفظ منافع کشور مذاکره است.

* منظورتان از هزینه زیادی که سایر کشورها متحمل شدند، چیست؟

** اروپایی ها نیاز به انرژی دارند. اگر 10 سال گذشته در زمینه انرژی ایران سرمایه گذاری کرده بودند و خط لوله گاز به اروپا وصل شده بود؛ امروزه ابزار قوی تری در مقابل روسیه داشتند. ایران در دنیا در منابع گاز رتبه اول را دارد، اما متاسفانه کمترین صادرات گاز را داریم. مهم ترین بازار انرژی در دنیا؛ کشورهای اروپایی، غربی و صنعتی هستند. بعد از ایران رقیب انرژی، روسیه است. بنابراین نفع کشورهای اروپایی و... در این است که منابع تامین انرژی خود را متنوع کنند. برای آنها جایگزین خرید گاز بعد از روسیه ایران است. این جایگزینی در شرایط خاص امنیتی، به دور از جنگ، جدال، تحریم‌ها و ... فراهم می شود. آنها به دلیل ناامنی در خاورمیانه، جایگزینی مثل ایران را از دست دادند و این مسئله برایشان پرهزینه بود. البته لازم به ذکر است، هزینه‌هایی که آنها پرداختند، نسبت به هزینه هایی که ما متحمل شدیم، قابل مقایسه نیست. امنیت ملی و منابع ملی ما به شدت دچار آسیب شد. قدرت خرید ما در چند ماه به یک سوم رسید. در طول یک سال تولید ناخالص داخلی ما حدود 30 درصد کاهش پیدا کرد.

* با این موضوع موافق هستید که روش دولت آقای احمدی نژاد، باعث شد که تا حدودی جامعه جهانی علیه ما متحد شود؟

** بله، طبیعی است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که همسایه‌های زیادی داریم، اگر آنها زمانی احساس ناامنی کنند، به سراغ سایر قدرت ها می روند. بسیاری از همسایه‌های ما قدرت‌های کوچکی هستند که احساس وحشت و ترس می کنند. برای مثال، اگر کویت متحد آمریکا نبود، صدام به راحتی کویت را شکست داده بود. چه چیزی باعث شد کویت پابرجا بماند؟ بدون شک اتحاد با آمریکا و غرب باعث بقای این کشور شد. پس نتیجه می گیریم؛ زمانی که بحث تهدید پیش می‌آید، قدرت‌های کوچک‌تر به سمت قدرت‌های بزرگ‌تر می‌روند و منطقه ما به منطقه درگیری، نفوذ و مداخله قدرت‌های بزرگتر تبدیل می‌شود. تنها هنر دولت قبل، از بین بردن فرصت‌ها بود.

* آیا می‌توان گفت، ایران به نوعی تبدیل به زمین بازی غربی ها شد؟

** کشور ما نیاز به توسعه اقتصادی و تکنولوژی دارد. اگر به تکنولوژی مدرن و فرامدرن دست پیدا نکنیم مردم ما از دنیا عقب می افتند. تکنولوژی از طریق تعامل مشترک به دست می آید و تمدن ها بر اثر تعامل با هم رشد می کنند. زمانی که مذاکرات و تعاملات ما با سایر کشورها کاهش پیدا کرد، از توسعه عقب افتادیم.

* خیلی‌ها با برجام تنها به دلایل سیاسی و بدون داشتن دلیل علمی و منطقی مخالف هستند، فکر می‌کنید گزینه جایگزینی برای برجام داشتیم؟

** فکر می کنم برجام یک شاهکار در تاریخ دیپلماسی دنیاست. نه تنها برای ایران حتی برای سایر کشورها نیز چنین است، به این خاطر که ما به شورای امنیت و فصل هفت منشور، راه پیدا کردیم و کافی بود یک گام دیگر برداشته شود تا وارد فاز نظامی شویم که در این صورت یا باید درگیر می‌شدیم یا باید تسلیم. اما برجام از خسارت های بزرگی که شاید به وجود می‌آمد، جلوگیری و این مسئله را از طریق دیپلماسی حل و فصل کرد. حکومت ایران از ابتدا اعلام کرده بود که قصد ما، برنامه صلح آمیز هسته ای است. ایران قصد ساخت بمب را ندارد. ولی آنها دچار سوء تفاهم شدند که این سوءتفاهم را تنها از طریق صحبت می شد برطرف کرد.

پیش از برجام مشکل اصلی ما توقف توسعه بود. توانایی فروش نفت را نداشتیم و کم کم جامعه رو به عقب می‌رفت. ما منابع گاز زیادی داریم، اما توانایی استخراج را نداشتیم. سایر کشورها موفق شده بودند که جای ما را در بازار نفت و گاز بگیرند. مفهوم جایگزین این است که ما باید دور کشور را دیوار می کشیدیم، توسعه و امنیت را نیز از دست می دادیم.

ایران در تعاملات بین المللی، بین سال های 2012 تا 2016 نقش پررنگ تری پیدا کرد و با روی کارآمدن دولت آقای روحانی، نگاه دنیا به ما عوض شد. مشاهده می‌کنیم امروزه در سیاست های منطقه ای و حتی بین المللی ایران یک پای مذاکرات است، چه عاملی باعث شده بود در سالیان گذشته از این حق محروم بمانیم؟

دولت گذشته به مسائل این چنینی توجهی نشان نمی داد. در موافقت نامه کاخ سعدآباد، به مسئله مذاکره با ایران پیرامون امنیت منطقه اشاره شده است. نامه ای بسیار مهم که شاید در ایران انتشار کامل پیدا نکرده باشد، در سال 2008 وزرای خارجه 6 کشور 1+5 به آقای متکی نوشتند. این نامه نیز در تاریخ بی نظیر است. نامه مذکور به امضای 6 وزیر از کشورهای مهم رسید و در آن ذکر شده بود که اگر مذاکرات هسته ای در زمینه های تکنولوژی و امنیت منطقه پیش برود؛ مردم ایران یک تمدن بزرگ هستند و حق دارند به عنوان یک قدرت بزرگ در مسائل جهانی حضور داشته باشند. دولتمردان ما در آن زمان به این نامه توجه نکردند و آن را نقشه خواندند.

در حالی که هر کشوری به دنبال منافع و پایین آوردن هزینه های خود است. اروپایی ها به این نتیجه رسیده اند که صلح و گفتگو بهتر از جنگ است و در هر صورت اروپا، همسایه خاورمیانه است. ایران از نظر زبانی، فرهنگی، مذهبی، جغرافیایی و... کشوری بسیار گسترده و دارای موقعیت ویژه ای است. هنر مدیران و دیپلمات ها این است که از این امتیازات بتوانند به بهترین نحو در دنیا به نفع کشور استفاده کنند. ایران کشوری است که در دنیا نقش پررنگی دارد. نتیجه می گیریم همه دنیا به این مسئله توجه دارند که نمی توان ایران را نادیده گرفت. این ما هستیم که باید از امکانات خود حداکثر استفاده را ببریم.

* گروهی در ایران به نام دلواپسان، همزمان با دشمنان با برجام مخالف هستند. چرا این دو گروه تا این حد مواضعشان به هم نزدیک است؟

** دیپلمات‌ها در جهان خارج، همه داخلی‌ها را یکسان می بینند. اما واقعیت موجود این است که برخی افراد در منطقه هستند که ممکن است دوست یا دشمن ما باشند و از ناامنی و بحران سود ببرند. گروه دیگری نیز هستند که نفع آنها در ناامنی و جنگ است. زمانی که آرامش و امنیت برقرار می‌شود، احساس می کنند دیگر به آنها نیازی نیست. در نتیجه شروع به پرخاشگری و مخالفت می‌کنند. در صورتی که باید در وضعیت جدید شرکت کنند؛ از امنیت و توسعه سود ببرند نه اینکه مانع توسعه شوند.

* در همسایگی ایران سه کشور ترکیه با بحران‌های داخلی، عراق درگیری با داعش، سوریه با گروه‌های مخالف اسد و تروریست‌ها؛ درگیر مشکلات و جنگ هستند. چرا مسئله سوریه در بین این سه کشور برای ایران تا این اندازه اهمیت پیدا کرده است؟

** ما یکسری سیاست های رسمی داریم. اول، کشور سوریه در جنگ تحمیلی، کنار عراق نایستاد که مسئله مهمی بود. دوم، در خصوص لبنان ما رابطه تاریخی با این کشور داریم که تنها مربوط به جمهوری اسلامی نیست. بلکه بسیاری از شیعیان سوریه حتی اهل سنت و مسیحی ها از دوران صفویه به بعد سرنوشتشان به ایران پیوند خورده است. از این جنبه نیز سوریه برای ما اهمیت دارد. از این موضوعات که بگذریم، زمانی که مسئله سوریه پیش آمد ما انتخاب‌های متعددی داشتیم، اما به هر دلیلی جمهوری اسلامی انتخاب کرد که کنار اسد بایستد، این مسئله به نحوی به نفع سوریه بود. یعنی ایستادن کنار اسد در مقابل قدرت‌های منطقه‌ای. ترکیه همسایه بود مثل ما که تحولات عراق برای ما مهم است تحول سوریه هم برای کشور همسایه اش مهم است؛ هم امنیت داخلی هم امنیت خارجی. مسئله سوریه و اعراب هست.

پای مسائل تاریخی ترکیه نیز در میان است که بالاخره اولین پایتخت عثمانی قبل از این که اسلامبول توسط سلطان محمد فاتح حلب فتح بشود، بود. برای ترکیه اهمیت ویژه ای داشت هم از لحاظ امنیتی هم از نظر تمدنی اهل سنت سوریه به طور طبیعی با عربستان پیوستگی دارند. ما در دعوا یک طرف را انتخاب کردیم این مسئله علاوه بر اینکه یک مناظره داخلی بود تبدیل شد به یک دعوای منطقه ای بعد گسترش پیدا کرد، چون کنار سوریه امنیت اسرائیل مطرح بود. مسئله مهاجرت ها بود و همچنین مسئله پیوند ترکیه با ناتو بود که وقتی به سوریه وارد شد خود به خود شد یک مسئله بین المللی اگر امروز سوریه را نگاه کنیم چند سطح دارد؛ یک سطح داخلی است یک سطح منطقه ای است یک سطح بین المللی و یک سطح جهانی.

مسائل جهانی هم الان به سوریه ارتباط پیدا کرده است مثل تروریسم که دیگر فقط نگرانی قدرت ها نیست. حتی ژاپنی ها هم، هر کس سوار هواپیما می شود احساس ترس از داعش دارد بنابراین این مسئله جهانی هم شده است یعنی مهاجرت پیش آمده است همه این مسائل را تحت تاثیر قرار داده است. مسئله تنها قدرت‌های بزرگ نیست بلکه همه کشورها را تحت تاثیر خودشان قرار دادند. مسئله کم کم پیچیده‌تر شد خصوصا وقتی که روسیه و آمریکا هم وارد شدند.

* به نظر شما جنگ سوریه دائمی خواهد بود؟

** آینده سوریه مسئله پیچیده‌ای است. مداخلات نظامی در هیچ کجای دنیا به امنیت تبدیل نشد. قدرت های بزرگ مثل آمریکا، با مداخله افغانستان و عراق را تصاحب کردند، اما نتوانستند امنیت را برقرار کنند. امنیت مسئله‌ای است که به مصالح، منافع، ارزش ها، خواسته های تمام طوایف و جوامع بستگی دارد تا وقتی آنها احساس رضایت نکنند، امنیت به معنای واقعی برقرار نمی شود. مثل افغانستان که بعد از گذشت 14 الی 15 سال هنوز نتوانسته امنیت خود را بازگرداند. آمریکایی ها نتوانستند از افغانستان خارج شوند و حضور خود را دوباره تمدید کردند. عراق نیز هنوز امن نشده است. در مورد سوریه نیز به همین صورت است. راه حل چیست؟ اینکه همه ملت ها باید بپذیرند، منافع و مصالح یکدیگر را ببینند.

* در زمان دعواهای انتخاباتی آمریکا، ترامپ آمریکای ضد ایرانی را معرفی می کرد. اما بعد از پیروزی در انتخابات؛ دیگر دیدگاهش نسبت به ایران خیلی خصمانه نیست، این مسئله را قبول دارید؟

** طبیعی است، دوران مبارزه با دوران پس از مبارزه بسیار متفاوت است. ترامپ می خواست حریف خود را زمین بزند و از هر ابزاری نیز استفاده کرد و موفق شد. باید دقت داشته باشیم که رویکرد آقای ترامپ با رویکرد اوباما و سایر دموکرات ها تفاوت زیادی دارد. ترامپ تیم نظامی خود را چیده است و آنچه غایب بود، تیم سیاسی و اقتصادی بود. رئیس شورای امنیت ملی و وزیر دفاع آمریکا، نظامی هستند. در آمریکا 3 دستور کار مهم برای رئیس جمهور در سیاست خارجی وجود دارد: اول امنیت آمریکا، دوم منافع آمریکا، سوم ارزش جهان شمول آمریکایی که هر رئیس جمهوری در دوره خود در چارچوب وظایفش به تمشیت این امور می پردازد.

در دوران جمهوری خواهان؛ امنیت و منافع اولویت پیدا می کنند. در دوران دموکرات ها؛ منافع و ارزش ها اولویت پیدا می کنند و منافع نظامی در حاشیه قرار می‌گیرد. مشخص نیست که نزدیکی آمریکا و روسیه به نفع ما باشد؛ در این بین تناقضی وجود دارد. اگر آمریکا دشمن ما و دوست روسیه باشد، ممکن است به روسیه امتیاز دهد و ممکن است در این بازی ما بازنده باشیم. مشکل ما این است که سیاست های ما در دنیا به دلیل عدم رابطه با آمریکا همه جانبه نیست.

* ما روابطی با چین، روسیه، اتحادیه اروپا و.. داریم. اما با آمریکا به سادگی نمی توانیم کنار بیاییم. به نظر شما رابطه با کدام یک از کشورهای ذکر شده، به نفع ایران است؟

** هر کشوری در سیاست خارجی جایگاه خودش را دارد. باید متناسب با جایگاه و منافع ملی کشور ایران ما ارتباطمان را پیش ببریم. برای اینکه امنیت ملی را حفظ کنیم، باید با گزینه های مختلف دنیا ارتباطات ساختاری داشته باشیم. واقعیتی وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. روسیه همسایه ما و قدرت بزرگی است. هیچ کشوری در تاریخ نیست که توسعه پیدا کرده باشد و روابط دوستانه ای با روسیه برقرار کرده باشد. مسیر دوستی با روسیه به توسعه اقتصادی نمی رسد. ولی کشورهایی که دوست اروپا بودند، توسعه پیدا کردند. هر کدام جای خودش را دارد.

* شما می گویید از سوی دیگر ما باید سیاست های چند گانه داشته باشیم؟

** بله. باید ارتباط‌های چندجانبه داشته باشیم. چین جای خودش را دارد، ولی ظرفیت چین همین اندازه است. چین به دنبال بازار می گردد، روابط نهادینه با چین ما را به سمت تکنولوژی فرامدرن سوق نمی دهد. چین تنها کپی را به خوبی انجام می دهد. وقتی وارد بازار و شراکت با چین بشویم یک پله پایین تر می آییم. ولی زمانی که وارد شراکت با بازار اصلی بشویم، نفع بیشتری خواهیم برد. رابطه با اروپا و آمریکا این معنی را می دهد. پایه های اصلی صنعت در غرب شکل گرفته است. چینی ها نیز از روی غرب کپی برداری می کنند. آسیایی ها از فرصت استفاده کردند و از مرز توسعه نیافتگی گذشتند، از مرز درحال توسعه هم می گذرند و به توسعه یافتگی می رسند، اما همچنان نمی توانیم بگوییم که دنیا بی نیاز از تکنولوژی به روز است.

* آقای ترامپ از یک سو ایران را تهدید به پاره کردن برجام می کند و از سوی دیگر آمریکایی ها هواپیمای بوئینگ به ما می فروشند، تحلیل شما در این خصوص چیست؟

** هر کشوری به دنبال منافع ملی خودش است و از ابزارهای خودش استفاده می کند تا امتیازات بیشتری کسب کند. ما نیز باید ببینیم از کدام ابزارهایمان استفاده کنیم تا امتیازهای بیشتری به دست آوریم. البته قرارداد بوئینگ در دوران اوباما بسته شد، ممکن است اگر 6 ماه بعد بود؛ نه بوئینگ و نه ایرباس به راحتی به ایران نمی‌آمد. درست است که آمریکا ساختار منظمی دارد و رئیس جمهور به تنهایی تصمیم گیرنده نیست، اما گزینه‌هایی در اختیار وی گذاشته می‌شود و رئیس جمهور با توجه به سلیقه سیاسی خود، حزب پشتیبان و شعارهای انتخاباتی اش؛ گزینه نزدیک‌تر را انتخاب می‌کند. یکی از مسائل آمریکا که ترامپ هم شعارش را داده، بازسازی اقتصادی است، بنابراین با توجه به نیاز زیاد ایران به هواپیما در 10 سال آینده، فروش بوئینگ به ایران قدم اقتصادی بزرگی برای آمریکا و دولت ترامپ است.

* به عنوان یک دیپلمات با تجربه فکر می کنید؛ فرجامِ برجام چه خواهد شد؟

** برجام یک معاهده یا یک قرارداد نیست. بلکه برنامه‌ای مشترک است که قدرت های بزرگ و ایران با هم تفاهم کردند تا بحرانی را از طریق گفتگو و همکاری به پایان برسانند، بنابراین نه برای ما و نه برای آنها بازگشت منفعتی ندارد. اگر به گذشته برگردیم، ممکن است تحریم ها مثل سابق نشود، اما ناامنی و بی ثباتی ایجاد می شود. سرمایه گذاری ها دچار مشکل می شود و بحران به وجود می آید. ما راه صحیحی را انتخاب کردیم، اما این راه حتما با چالش همراه است. بی تردید تا برجام از این پروسه بگذرد و اطمینان متقابلی بین ایران و سایر کشورها به وجود بیاید، راه طولانی در پیش است. برجام از نظر ما راه بازگشتی ندارد، باید از ابزار مختلف استفاده و برجام را حفظ کرد. البته به این معنی نیست که هرچه کردند، ما در مقابلشان کوتاه بیاییم. هیچ وقت دیپلماسی چنین قصدی را ندارد. ما می خواهیم منافع خودمان را با توجه به منافع طرف مقابل حفظ کنیم. هدف اصلی ما حفظ منافع ایران، با کمترین هزینه است.

* به آینده ایران خوش بین هستید؟

** بله، خوش بین هستیم. البته اگر 4 یا 8 سال پیش به نتیجه می رسیدیم، خیلی جلوتر بودیم. البته با روی کارآمدن دولت ترامپ، باید در انتظار چالش های جدیدی باشیم. خردمندانه این است که رفتارمان ناقض برجام نباشد تا طرف مقابل نتواند گزکی از ما بگیرد .

* یعنی ما با مهره سیاه بازی کنیم؟

** ما ضمن اینکه باید ابزار خودمان را داشته باشیم، نیاز به هنر مدیریتی داریم تا بدانیم چگونه رفتار کنیم که طرف مقابل نتواند ما را کنار بگذارد. تمام کشورهایی که در ظاهر دوست ما هستند، ممکن است در شرایط بحران پشت ما را خالی کنند. در نتیجه ایران بسیار باید هشیار باشد؛ ممکن است آقای ترامپ زمانی که دچار مشکل می شود، بخواهد با یک بحران تمام شعارهایش را در حاشیه ببرد.

* روابط ایران و عربستان همیشه دارای نوساناتی بوده است، فکر نمی کنید، این مسئله به عنوان یکی دیگر از دیپلماسی های بین المللی یا منطقه ای دولت آقای روحانی باید به نوعی مدیریت شود؟

** حتما باید مدیریت شود. ما با عربستان همسایه هستیم. خوب یا بد اگر ما حق انتخاب همسایه را داشتیم، شاید کشورهای دیگری را انتخاب می کردیم. هر دعوایی را آخرش دو تا همسایه باید حل و فصل کنند. هرچه زمان بیشتری بگذرد، دو طرف خسارت بیشتری می بینند و هزینه های بیشتری دارد. این به این مفهوم نیست که ما با عربستان اختلاف نداریم، اما هنر مدیران دو کشور این است که از طریق قواعد، مذاکرات و روش های درست اختلافاتشان را مدیریت کنند که هزینه‌های هر دو طرف کاهش پیدا کند. باید بدانیم هر مناسباتی در سیاست خارجی حداقل دو طرف دارد. یعنی ممکن است بازیگرهای دیگری هم در این قضیه باشند که باید آنها را نیز در نظر گرفت.

* کشور عمان می تواند در این موضوع نقش داشته باشد؟

** ما باید با عربستان مستقیم مذاکره کنیم و در کنار آن از هرکشوری که تمایل داشته باشد، رابطه ما و عربستان را تلطیف کند و بهبود ببخشد، استقبال کنیم. در کنار این ها مسئله مذهبی و حج نیز مطرح است. ملت ایران علاقه مند است که سفرهای حج به روال گذشته بازگردد و انتظار می رود که دولت آقای روحانی؛ این موضوع را حل و فصل کند. کشور ما نیاز به امنیت و توسعه دارد. مردم احتیاج به آرامش دارند. قسمت زیادی از این آرامش به مناسبات و روابط حسنه بین ایران و عربستان بستگی دارد.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=60500

ش.د9503416