تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۹۴۹۹
پایگاه بصیرت / سيدمسعود شهيدي

(روزنامه رسالت – 1395/11/21 – شماره 8872 – صفحه 1)

اين سؤال براي اقشاري از مردم و بويژه براي قشر دانشگاهي و روشنفکر، به عنوان سؤالي حياتي مطرح است که آيا انقلاب اسلامي در اين سي و هشت سال ، تأثيرمثبتي بر زندگي مردم ايران در ابعاد مختلف اقتصادي، اجتماعي و رفاهي ايجاد کرده است يا نه ؟ هواداران انقلاب نبايد از اين سؤال رنجيده شوند و بگويند بديهي است که انقلاب ، اثر داشته و مثالهايي هم از استقلال سياسي ايران ، يا موقعيت منطقه اي ايران بياورند . بايد به سؤال ، در همان حوزه اي که مطرح شده پاسخ قانع کننده داد . آنها که اين سؤال را مطرح مي کنند عمدتا منظورشان موفق يا ناموفق بودن انقلاب در ايجاد رفاه عمومي و سطح زندگي انسانها است .

با تأکيد بر استقلال سياسي و جايگاه منطقه اي که در جاي خود بسيار مهم است نمي توان يک پرسشگرتحصيلکرده دانشگاهي يا حوزوي را که در جستجوي توسعه انساني است قانع کرد ، او در همان موضوع مورد نظر خود پاسخ مي خواهد ، آنهم پاسخي علمي و مستند و فارغ از احساسات . اين سؤال اختصاص به يک قشر خاص ندارد ،حتي بسياري از نيروهاي انقلابي هم در بسياري از مواقع ، در حالي که از انقلاب دفاع مي کنند درمورد اين که زندگي مردم بهبود پيدا کرده يا نه دچار ترديد و نگراني اند و مستندات کافي براي رفع نگراني در اختيار ندارند و لذا در جلسات خصوصي اين نگراني را بيان مي کنند . آنها با وجود آنکه هوادار انقلابند خود در اين مقوله نياز به کمک و نياز به پاسخ قانع کننده دارند .

ترديدي نيست که در جامعه و نظام کنوني ، نقاط قوت و ضعف وجود دارد .

بايد آنهارا واقع بينانه شناخت و عالمانه و منصفانه مورد بررسي قرار داد .

بايد از انتقادهاو سؤالات دلسوزانه استقبال کرد و با مطالعه و تحقيق ، پاسخ هاي منصفانه و قانع کننده به جامعه ارائه داد . متأسفانه ، رسانه ها در اين سي و هشت سال نتوانسته اند به شايستگي اين نياز جامعه و به ويژه جامعه تحصيلکرده را پاسخ دهند و اکثرا هر سال در سالگرد انقلاب ، حجم وسيعي از مطالب مفيد ولي تکراري را که نوعي ياد آوري خاطرات انقلاب است و در جاي خود ارزشمند است به جامعه انتقال مي دهند که عمدتا خوراکي براي احساسات مردم است نه براي عقلهاي آنها . اينگونه تبليغات ،اگرچه لازم و مفيد است ولي پاسخ سؤالات مردم نيست .

نسل جوان و تحصيلکرده ، به حق ، سؤالاتي در مورد انقلاب دارد که بايد رسانه ها ، آن سؤالات را به طور جد و بدون پرده پوشي، جستجو وشناسايي کنند ، به آنها اهميت و بها دهند و عالمانه و خردمندانه به آنها پاسخ گويند . همانگونه که شناخت نقايص ، نارسايي ها و ضعفها و شناخت علل به وجود آمدن آنها و راه هاي رفع آنها مهم است و رسانه ها در اين حوزه مسئوليت تراز اول دارند ، شناخت نقاط قوت و موفقيت ها نيز از اهميت بالايي برخوردار است . عدم توجه به نقاط قوت و غرق شدن ذهن ، درنقاط ضعف ، ما را از واقع بيني و علاج انديشي صحيح دور مي کند .

متأسفانه مشاهده مي شود که توجه و تمرکز ذهنها بر روي نقاط ضعف و غفلت از نقاط قوت سبب شده نوعي خود کم بيني جامعه را فرا گيرد .

اين بليه حتي در بين دوستداران انقلاب ، به دليل شدت دلسوزي که براي کشور و ملت دارند‌ و نقايص و ضعف ها را تخريب کننده انقلاب و نظام مي دانند و اهميت بسيار براي آن قائل اند مشاهده مي شود ، تمرکز آنها بر روي نواقص و ضعف ها به تدريج تبديل به عادتي دائمي شده . توجه کافي به نقاط ضعف که البته در جاي خود قابل تحسين است ، اگر توأم با بي توجهي به نقاط قوت باشد ،خود يک بليه است که اگر مرتفع نشود ، خسارات جبران ناپذيري براي انتقاد کننده و انتقاد شونده خواهد داشت . اينگونه نگاه يکسويه به مسائل کشور ، چه بخواهيم و چه نخواهيم به مرور تصويري تاريک و سياه از انقلاب و نظام در ذهن ها پديد مي آورد که اصلاح آن گاه غير ممکن خواهد بود . رقابت هاي جناح هاي سياسي هم معمولا مزيد بر علت است و سبب مي شود هر جناح ، ضعف هاي عملکرد طرف مقابل در مديريت امور را مطرح و از بيان قوت هاي نظام اسلامي غفلت کند و ازين طريق ناخواسته به منفي بيني و منفي گويي رايج ، دامن زند .

بسياري از ريزش هاي نيروهاي انقلاب ، حاصل همين تمرکز بر نقاط منفي و بي توجهي به نقاط مثبت است که به مرور دلسردي و نا اميدي و سپس بد بيني و بريدگي ايجاد مي کند . بيگانگان و تريبون هاي داخلي آنها ، اگر بر اساس خصومت ذاتي ، متمرکز بر نقاط ضعف جمهوري اسلامي باشند و ضعف ها را با بزرگنمايي ، و دروغ پردازي ، صدها باربه شکل هاي مختلف بازگو کنند و عامدانه نقاط قوت را بپوشانند تعجبي نيست ، اما دوستان انقلاب اگر در منفي بيني و منفي گويي ، رفتاري مشابه دشمن داشته و تمام ذهنشان انباشته از نقاط ضعف و عمدتا خالي از نقاط قوت باشد جاي نگراني است . در اين حالت ، بدون ترديد ، عملکرد و تبليغات دوستان انقلاب ، ندانسته در جهت منافع دشمن قرار مي گيرد . اين که يک فرد انقلابي در سخنان خود رهبر انقلاب را استثنا کند و بقيه کشور را سياه ببيند و سياه نشان دهد ، خدمت نيست ، بلکه خواسته يا ناخواسته به اين معنا است که انقلاب اسلامي در اين سي و هشت سال براي ساختن کشور ناموفق بوده است . چشم پوشي از نقاط قوت ،اگر از سوي دشمن باشد ، يک تجاهل عامدانه و يک راهبرد تخريبي حساب شده تبليغاتي است ، ولي از سوي دوستان ، يک غفلت و يک خطاي راهبردي بسيار خطرناک و پر خسارت است که بايد آن را علاج کرد .

واقعيت ها را چه منفي باشند چه مثبت بايد واقع بينانه ديد و بايد در نظر داشت و به آنها پرداخت و از هر کدام غفلت شود تبعاتي سنگين براي جامعه به دنبال دارد .

برخي از نيروهاي انقلاب ، رسالت و محبوبيت خود را درانتقاد کردن و بيان نقاط ضعف مي دانند و از بيان نقاط قوت انقلاب و نظام پرهيز مي کنند و توجه ندارند که اين نوع تبليغ که با هدف بيداري جامعه و تقويت حساسيت ها انجام مي شود ، به تدريج جامعه را به نا اميدي و دلسردي از اصل انقلاب سوق مي دهد . همواره بايد تعادل و تناسب لازم را که در عالم واقع ميان نقاط قوت و ضعف وجود دارد شناخت و رعايت کرد ، نسبت ميان آنها و سيرو روند حرکت هرکدام را درک کرد و تصويري صحيح و به دور از افراط و تفريط از وضع موجود ارائه داد .

همواره بايد در نظر داشت که تمرکز يکسويه بر نقاط ضعف به ويژه اگر با اغراق همراه باشد، حتي اگراز روي خير خواهي باشد ، نوعي خيانت به انقلاب است و حاصلي جز تخريب چهره زيباي انقلاب و دلسردي و نااميدي و بد بيني نخواهد داشت .

آرمانگرايي و ميل به ايده آل ها اگرچه موتور محرکه هر انقلاب و هر ملتي است ، ولي گاه در اثر اشتباه در فهم ، موجب غفلت از واقع بيني مي شود و فرد را در ذهنيات ، غرق مي کند . آرمانخواهي آنگاه مفيد و کارساز است که با درک واقعيت هاي محيطي همراه باشد ، در غير اين صورت موجب انتظارات دور از واقع و توقعات خارج از توان جامعه و شکست در حرکت خواهد بود . آرمانگرايي و ايده آل خواهي که از ضروريات هر حرکت است ، اگر فاقد واقع بيني در شناخت نقاط ضعف و قوت و فاقد برنامه واقع بينانه متکي بر اين شناخت و غافل از قانون تدريج و تدرج باشد ، در همان گامهاي اول با شکست مواجه خواهد شد . دشمنان آگاه و متأسفانه دوستان ناآگاه معمولا با مقايسه انقلاب نوپاي ايران ، با انقلاب هايي که صد سال يا دويست سال از عمرشان گذشته ، اين سؤال را ايجاد مي کنند که چرا موقعيت کنوني ما ، مشابه موقعيت آن کشورها نيست و بلافاصله اين نتيجه گيري را در ذهن ها شکل مي دهند که انقلاب اسلامي نا موفق بوده است .

اين هم نوعي منفي گرايي کلان است که ظاهري حق به جانب دارد و مخاطبان را به قضاوتي مديريت شده سوق مي دهد . عقل و انصاف وحتي روش علمي ،حکم مي کند، انقلاب فرانسه يا انقلاب آمريكا را در سي و هشتمين سال پيروزيش بشناسيم و با سي و هشتمين سال انقلاب خودمان مقايسه کنيم و ببينيم انقلاب سي و هشت ساله ما ، در مقايسه با سي و هشت سالگي آنها چه نقاط قوت و ضعفي دارد .

هر انقلابي الزاما بايد مراحل رشد و کمال خود را به تدريج و منزل به منزل طي کند . اگر چه گاه امدادهاي الهي به ميدان مي آيد و جهشي ايجاد مي کند ولي روال طبيعي همان سير تدريجي است که برخي عوامل مي توانند سرعت آن را کند يا تند کنند .انقلاب اسلامي هم از اين قاعده مستثني نيست و بايد در همه ابعاد ، توقعات خود را با مراحل رشد آن تطبيق داد و نقاط قوت و ضعف را متناسب با همان مرحله رشد که در آن واقع است ارزيابي کرد تا نتيجه اي صحيح و منصفانه حاصل شود . اکنون به سؤال ابتداي نوشته باز مي گرديم ، آيا انقلاب اسلامي در عمل موفق بوده و توانسته در زندگي مردم تأثير مثبتي ايجاد کند . براي پاسخ دادن به اين سؤال ابتدا بايد مرجع و منبع اطلاعات خود را طوري انتخاب کنيم که مخاطب ، اطلاعات را جانبدارانه تلقي نکند ، و اعتبار آن را به رسميت بشناسد .

به عنوان يک نمونه ، به سراغ گزارش هاي کلان سازمان ملل متحد که تجميع گزارش هاي جزئي است و يکي از معتبرترين منابع جهاني محسوب مي شود مي رويم .

دفتر توسعه انساني سازمان ملل متحد موظف است در هر سال ، نمره و رتبه توسعه انساني صد و هشتاد کشور جهان را محاسبه و اعلان کند . شاخص توسعه انساني ، تجميع شاخص هاي توسعه ،

در حوزه هاي مختلفي مثل اقتصاد ، بهداشت ، تحصيلات ، رفاه ، اميد به زندگي ، اشتغال ، مسکن ، در آمد سرانه ، شکاف طبقاتي ، حقوق مدني ، جايگاه علمي ، اميد به زندگي و محيط زيست است . شاخص توسعه انساني سازمان ملل در حال حاضر کامل ترين و جامع ترين شاخص علمي و تخصصي است که در سطح جهان پذيرفته شده و مورد بهره برداري محافل تحقيقاتي دنيا قرار دارد . معمولا گزارش مربوط به هر سال در سال بعد منتشر مي شود و ، سندي بسيار معتبر حتي براي سرمايه گذاران بين المللي محسوب مي شود . مشاهده آخرين گزارش اين مرکز که متعلق به سال 2015 است و اخيرا منتشر شده و مقايسه اين گزارش با گزارشهاي قبلي و به ويژه با گزارش هاي مربوط به سالهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ، مي تواند تصويري کلان از عملکرد انقلاب اسلامي ارائه دهد که گزيده اي از آن تقديم مي گردد . در جزئيات اين گزارش نقاط ضعف و قوت هر کشور قابل مشاهده است ولي جمع بندي امتيازهاي جزئي و تبديل آن به يک معدل و عدد نهايي براي هر کشور ، اين امکان را به ما مي دهد که قضاوتي کلي در مورد عملکرد انقلاب اسلامي به دست آوريم .

بر اساس گزارش هاي دفتر توسعه سازمان ملل ، ايران در سال 1356 که آخرين سال حکومت پهلوي است از نظر توسعه انساني ، جزء کشورهاي داراي توسعه متوسط بوده و معدل نهايي آن برابر با معدل کنوني کشور هاي غنا و کنيا بوده است .

يعني هرکس مي خواهد موقعيت ايران در آخرين سال حکومت پهلوي را مشاهده کند بايد امروز به کشور هاي غنا و کنيا سفر کند . در آن سال ايران در جايگاهي پايين تر از ازبکستان و اردن قرار داشته است . اين در حالي است که حکومت پهلوي روزانه 6 ميليون بشکه نفت توليد مي کرد و قيمت نفت از سال 1352 به چهار برابر افزايش يافته بود و جمعيت کشورنيز نصف جمعيت امروز بود .

پس از انقلاب شاخص توسعه انساني ايران به سرعت رشد کرد و سرعت رشد در حدي بود که در بعضي از سال ها مقام اول جهاني و در سال گذشته مقام دوم جهاني پس از کره جنوبي را به خود اختصاص داد . ميانگين سرعت رشد توسعه انساني ايران در اين 32 سال دو برابر ميانگين سرعت رشد کشور هاي هم تراز خود بوده است . ايران در اين سير تکاملي موفق شد در سال2009 (1388) از جمع کشور هاي داراي توسعه انساني متوسط فراتر رفته و به جرگه کشورهاي داراي توسعه انساني زياد وارد شود وامروز در ميان اين چهل کشور نيز معدلش از ميانگين معدل اين کشورها فراتر رفته و به سمت گروه کشورهاي داراي توسعه بسيار زياد که بالاترين مرحله جدول توسعه انساني است نزديک مي شود .

امروز ايران از نظر شاخص توسعه انساني سازمان ملل در مقامي فراتر از چين ، هند ، ترکيه ، آفريقاي جنوبي ، اندونزي ، و برزيل قرار گرفته است . ايران در سال 1356 که آخرين سال حکومت پهلوي بود از نظر شاخص توسعه انساني در بين 180 کشور جهان در رده 130 جدول قرار داشت ولي در گزارش مربوط به سال 2015 ( 1394) به رتبه 69 صعود کرده يعني طي 38 سال پس از انقلاب ، موفق شده از 61 کشور جهان سبقت بگيرد و به سمت صدر جدول که کشور هاي داراي توسعه بسيار زياد قرار دارند پيش برود . بالا بودن سرعت رشد ايران که بيش از دوبرابر متوسط جهاني است ، اگرانشاءالله در سال هاي بعد هم ادامه يابد ، ايران در سال 2030 (1409شمسي ) وارد جمع کشورهاي داراي توسعه بسيار زياد که به کشور هاي توسعه يافته معروف اند مي شود . در سال 1357 ما آرزو داشتيم کشورمان از نظر توسعه انساني شبيه کشوري مثل آلمان باشد .بر اساس گزارش توسعه انساني سازمان ملل ، ايران ، امروز پس از 38 سال تلاش ، به رتبه اي که آلمان در سال 1357 داشت رسيده است .

سرعت رشد دو برابري توسعه انساني ايران در مقايسه با ميانگين سرعت رشد ديگر کشورها ي هم تراز اگر ادامه يابد ، ايران در سال 2035 از نظر معدل شاخص توسعه انساني از ژاپن سبقت خواهد گرفت . بايد باور کنيم که ، انقلاب اسلامي ، ظرفيتي را ايجاد کرده که ايران بتواند از وضعيتي شبيه کنيا به موقعيتي مثل ژاپن برسد و از ژاپن نيز عبور کند . اين سرعت رشد درحالي حاصل شده و آينده اي روشن را نويد مي دهد که دشمن براي ايجاد اخلال در آن ، هر مانعي اعم از کودتا ،جنگ و تحريم را بر سر راه ملت ايران ايجاد کرد و اگر نبود اين موانع ، امروز ايران جزء کشورهاي داراي توسعه انساني بسيار بالا بود . با مطالعه دقيق گزارش توسعه انساني سازمان ملل وبا توجه به سرعت رشد ايران و انجام يک محاسبه رياضي ساده ، هيچ ترديدي براي دوست و دشمن باقي نمي ماند که ايران ظرف چند دهه آينده، از نظر توسعه انساني که کامل ترين شاخص توسعه است ، جزء قدرت هاي تراز اول جهان خواهد بود . بايد پذيرفت که با جمع بندي دقيق و کارشناسي همه نقاط قوت و ضعف ، انقلاب اسلامي يک تجربه موفق بوده است .

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=251520

ش.د9503773