رئیسجمهور کشورمان در اظهارات خود در جمع مردم اراک- دوم آبان ماه- نکته مهمی درباره انتظارات از شعارهای برجامی دولت و چیستی دوران پسابرجام را بیان کرد.
وی گفت: «یک غاصبی باغ ما را غصب کرده بود، ما این غاصب را بیرون کردیم، درب باغ به روی مردم باز شده است. یک عده کودک به جلوی درب باغ آمدهاند که سیب و گلابی کجاست؟ میخواهیم میل کنیم. جوان و نوجوان عزیز، باغ را از دست غاصب به درآوردیم و نهال لازم –را- به دست ملت بزرگ کاشتهایم و این باغ آماده باروری است اما صبر برای باروری این نهال تازه غرس شده لازم نیست؟»
این سخنان رئیسجمهور را شاید باید آب پاکی تلقی کرد که او بر روی دست منتظران دستاوردهای برجامش ریخته است.
منتظرانی که رئیسجمهور آنها را «جوان و نوجوان» نامید و در تمام طول 3/5 سال گذشته مستمع شعارهای پرطمطراق دولت درباره مذاکرات و توافقات هستهای و پیرامون چیزی به نام «برجام» بودهاند.
اما ستاد برجام در تنظیم این سخنرانی رئیسجمهور و گنجاندن محتوای «باغ سیب و گلابی» در آن گویا یک نکته را فراموش کرده است.
نکتهای که تدبّر و تدقیق در آن نشان میدهد تاریخ را هرگز نمیتوان بوسیله پاککن پاک کرد و یا در مقابل آن ایستاد تا کسی حقیقت را نبیند.
«تاریخ» در رسانهها، در افکار عمومی و در اسناد مختلف مضبوط است و امکان مراجعه همیشگی به آن برای تمام نسلهای امروز و فردا ممکن و تورّق آن حقایقی را در دسترس قرار میدهد که همواره با اطلاعات دریافتی از زمان حال مقایسه میشوند و سره را از ناسره باز میشناسانند.
رئیسجمهور روحانی در حالی پیرامون دوران پسابرجام خود که قرار بود وعدههای اقتصادی دولت یازدهم در آن محقق و قابل لمس باشد انتظار «صبوری» را طرح کرده است که گویا وعدههای مربوط به ایجاد اشتغال در خاطر او کمرنگ شده است.
وعدهای که در کلام اعضای ستاد برجام تا آنجا پیش رفت که مجید انصاری، معاون حقوقی رئیسجمهور چندی قبل گفته بود: «اگر تلاش میشود با وجود همه مشکلات اقتصادی، بیکاری، مشکلات معیشتی و مشکلات ناشی از دشمنی دشمنان یا مشکلات به جا مانده از گذشته موانع برطرف شود و روابط ما با دنیا بهبود پیدا کند، برای این است که بتوانیم سرمایههایی را جذب کنیم و برای جوانان کشور که سربازان فردای مکتب امام حسین(ع) هستند شغل آبرومند ایجاد کنیم.»
جالب آنکه مثلاً در همین رابطه، شخص رئیسجمهور نیز در مهرماه سال گذشته طی اظهاراتی در اجتماع مردم مازندران تصریح کرده بود: «امروز باید برجام سکویی برای جهش اقتصادی جوانان غیور باشد.»
برجامیان اما زمانی که این وعدههای عجیب را میدادند و برجام را سکویی برای جهش اقتصادی جوانان غیور! جلوه میدادند، گویا حواسشان نبود که «انتظار صبر از فرد بیکار» کاری غیرمنطقی است.
مگر میشود به کسی وعده پرش از سکوی اقتصادی یک توافق را داد اما هنگامی که آن توافق محقق شد؛ به آن شخص بگوییم «جوان و نوجوانی» که از دولت «سیب و گلابی» میخواهد باید «صبر» کند؟!
ستاد برجام هماکنون در مقابل این سؤال منطقی قرار دارد اما به جای پاسخ گویا تمایل دارد سخنرانی کند و البته در اقدام عملی هم وزرای فرهنگی و اجتماعی را برای تحقق وعدههای برجامیاش جابهجا کند.
یادآوری وعدههای توافق موقت ژنو
ستاد برجام میزان عمق حافظه افکار عمومی را در چه حدی تصور کرده است کسی نمیداند! اما مردم هنوز از یاد نبردهاند که حتی از بابت «توافق موقت ژنو در سال 92» هم قرار بود فوریترین مشکلات معیشتی که اصلاحطلبان مدعی آنها بودند نیز رفع شود.
سعید لیلاز، فعال سیاسی و اقتصادی اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی در همان روزها و در هنگامه اعلام امضای توافق ژنو به سایت جماران گفته بود: «این توافق ما را قادر میکند که فوریترین مسایل معیشتی را حل کنیم».
او تصریح کرده بود: «به طور کلی معتقدم این مذاکرات بر وضعیت اقتصادی، به خصوص در حل و فصل مسایل کوتاه مدت حتما تاثیر مثبت خواهد بود. اقتصاد ایران اکنون دچار چالشهایی شده است که با در نظر گرفتن شرایط موجود میتواند مشکلات خود را رفع کند و بر معیشت مردم تاثیر بگذارد... در کوتاه مدت دریافتهای ارزی ایران بین 50 تا 100 درصد افزایش خواهد یافت و این نوید خوبی برای اقتصاد ایران است و میتواند در کنترل بازار تاثیر فراوانی داشته باشد.»
و جالب آنکه سایت جماران نیز در ابتدای مقدمهای که برای گفتوگو با لیلاز نوشت، این عبارت را درج کرده بود: «درخت مذاکرات ژنو بعد از سالها میوه داد!»
در همان روزها، محمدرضا تابش، نماینده اصلاحطلب مجلس نیز طی نطقی در پارلمان گفته بود: «توافقنامه ژنو موجب گشایش در وضعیت اقتصادی و معیشت مردم میشود.»
مردم، وعدهها را فراموش نکردهاند
اینکه ستاد برجام و شخص رئیسجمهور، این وعدهها و ستایشها از توافقات و مذاکرات خود را به فراموشی سپردهاند مسئله دیگریست اما قید واضح قضیه آن است که مردم هرگز چنین صحبتهایی را فراموش نکردهاند و اکنون انتظار صبر از آنها و تشبیه برجامی که قرار بود «لوبیای سحرآمیز» باشد نه «درخت گلابی»! اصلاً نمیتواند راهکار خوبی برای بیدستاوردی برجام و توجیه شکست آن باشد.
در همین رابطه شاید بهتر باشد به ستاد برجام و رئیسجمهور روحانی یادآوری و این نکته را گوشزد کرد که نمیتوان انتظار منسی شدن این مقولات را از ذهن مردم داشت...
«یک دفعه» تجارتمان چند برابر و تقویت میشود!
ستاد برجام همچنین شاید این صحبتهای آقای هاشمی رفسنجانی را در چند روز قبل از انعقاد برجام در تیرماه سال 94 نیز از یاد برده است که در گفتوگو با رسانه «العهد» و در پاسخ به سؤالی پیرامون چیستی تأثیر توافق هستهای با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران، از قید «یکدفعه» استفاده کرده و گفت:«اولاً در ایران وضعمان به حالت عادی برمیگردد؛ ما در حالت عادی مشکلی در کشور نداریم؛ منابع زیادی در کشور هست که در ارتباط با همکاریهای خارجی میتوانیم هم بهتر نقد کنیم؛ هم بهتر بفروشیم و تکنولوژیهای جدیدی لازم داریم که به فرض میتوانیم آنها را بیاوریم؛ روابط تجاریمان تقویت میشود؛ تولیدمان خیلی بالا میرود؛ ما الآن تقریباً 40 تا 50 درصد ظرفیت تولید نقد سرمایهگذاری شدهمان راکد است؛ یک دفعه تجارتمان چند برابر و تقویت میشود و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود... در خارج هم که روابط عادی شود زندگی راحتتر میشود و ایرانیان در داخل و خارج احساس امنیت میکنند؛ در مجموع فکر میکنم بسیار مفید است».
ابراهیم اصغرزاده نیز نفر بعدی بود که مدتی پس از توافق لوزان و در خردادماه سال 94 طی مصاحبهای با روزنامه آرمان امروز تأکید کرده بود: «دولت نزدیک به 2 سال است اولویت نخست خود را آن هم به قیمت تعویق سایر برنامهها به حل مناقشه هستهای داده که قابل قبول است. بنابراین مردم حق دارند آثار فوری نتایج این توافق را نیز ببینند.»
و به این کاروان بایستی افزود تعیین وقت روزانه رسانههای دولتی و اصلاحطلب درباره دوران پسابرجام را که بعد از انعقاد توافق وین در تیرماه 94، وعده «180 روز دیگر» را هم به مردم میدادند و منظورشان این بود که پس از اجرایی شدن برجام در دیماه 94، آن لوبیای سحرآمیز سبز خواهد شد...
ظریف و جهانگیری و صالحی و سیف هم «بیصبری» میکنند؟!
غیر از آنچه اشاره شد و البته انکار آن هم مشکلی را از ستاد برجام حل نمیکند؛ اما لازم به اشاره است که مسئله بیدستاوردی برجام نه با تشبیه مردم و منتقدان به «کودکی بیصبر» رفع میشود و نه با انتظار صبر از مردمی که سه و نیم سال است وعده «فیالفور» را از جانب دولت و اذنابش شنیدهاند.
خاصه آنکه حکماً همه میدانیم کسانی مثل «محمدجواد ظریف»، «اسحاق جهانگیری»، «علیاکبر صالحی»، «ولیالله سیف» و دیگران که همگی از مقامات مدخل در امر برجام و تحقق آن بودهاند و اکنون یا زبان به شکوه از بدعهدی آمریکا و «دستاورد تقریباً هیچ برجام» گشودهاند و یا از این میگویند که «یک عده بدخواه دولت نمیگذارند دستاوردهای برجام آشکار شود»؛ هیچکدام نه کودکاند، نه نامأنوس با مرام و مسلک رئیسجمهور روحانی و نه بیگانه با معنای «صبر» برای برداشت محصول از درختی که قرار بود لوبیای سحرآمیز باشد اما حالا گفته میشود که درخت گلابی است! و یا از طرف دیگر، مقولاتی مثل افزایش فروش نفت که اولاً تمام درآمد آن هنوز به دلیل تحریمها وارد کشور نمیشود و ثانیاً میزان سود و زیان آن به حال مردم کشور نیز مشخص نیست؛ به عنوان دستاورد بزرگ برجام، معرفی میشود.
فیالواقع نه آنچه که رئیسجمهور در اراک درباره باغ پسابرجام گفت و نه بیان جملات غلطی مثل «برجام، پرونده رهبری نظام است» و نه امید بستن به روزی که آمریکا دست از بدعهدیهایش بردارد؛ هیچکدام نه میتواند برای برجام دستاوردسازی کند و نه رافع لزوم عذرخواهی ستاد برجام از این پرونده سهونیمساله بیدستاورد باشد.
http://kayhan.ir/fa/news/88850
ش.د9504324