(روزنامه ايران - 1396/02/31 - شماره 6500 - صفحه 3)
* موافقان و مخالفان روحانی معتقد بودند که بزرگترین رقیب روحانی، عملکرد اوست. باوجود این، او توانست نسبت به دوره نخست آرای بیشتری کسب کند. دلیل این امر را چه میدانید؟
** بخشی از آرای روحانی به خاطر تبلیغات ایشان و جناح طرفدار است، یعنی یک فضای سیاه و سفید ایجاد شده و در دل مردم برای روی کار آمدن جناح رقیب هراس افکنی شد. نمیخواهم اکنون که زمان شادی ملت است، وارد این بحثها شوم اما تصور میکنم آقای روحانی برای کسب این پیروزی از مسیر سختی گذشت و آسیبهایی به بخشی از نهادها و نیز بخشی از احساسات مردم وارد شد تا این پیروزی حاصل شد. هرچند معتقدم این مسائل گذراست و آنچه میماند، انجام تعهداتی است که رئیس جمهوری منتخب به مردم وعده داده است. آقای روحانی در تبلیغات خود گفت که من به بخشی از وعدههای خود عمل کردم و برخی نگذاشتند که به وعدههای دیگر عمل کنم. امیدوارم 4 سال دیگر که آقای روحانی از مصدر ریاست جمهوری خداحافظی میکنند، این گونه استدلال نکنند. امروز دیگر ایشان هیچ راهی را برای پذیرش نواقص احتمالی آینده باز نگذاشتند.
* شما از رویکرد آقای روحانی انتقاد کردید، اما آنچه مورد انتقاد شماست، در نهایت اکثریت قریب به اتفاق آرا را کسب کرد.
** من به همه کسانی که به آقای روحانی رأی دادهاند احترام میگذارم؛ اگرچه دوستان آقای روحانی در سال 84 و 88 به آرای مردم احترام نگذاشتند. اما معتقدم ایشان از مسیر بسیار سخت و پرتنشی توانست نظرات مردم را جلب کند. وعدههای زیادی هم دادند و امیدوارم بتوانند به این وعدهها عمل کنند.
* اشاره نکردید که به نظر شما، دلیل رشد آرای روحانی چه بوده است؟
** مجموعهای از عوامل مؤثر بوده است. اگر در انتخابات رقیب ایشان فرد دیگری میبود یا رقیب جدیای نمیداشت، شاید این اتفاق نمیافتاد، چنانکه آقایان هاشمی و خاتمی نیز در دوره دوم خود رقیب جدی نداشتند. اما شور و نشاطی که در انتخابات پدید آمد، سبب افزایش شور احساسی و روانی مردم شد و درصد آرا را هم تغییر داد. بنابراین از یک نظر خوشحال هستیم که اکنون رئیس جمهوری داریم که بیش از 57 درصد آرا را به خود اختصاص داده است، نه مثل رئیس جمهوری دوره قبل که 50 درصد رأی داشت.
* سال 92 مجموع آرای نامزدهای اصولگرایان رقیب روحانی 16 میلیون و 300 هزار رأی بود که این بار به 16 میلیون و 100 هزار رأی رسید. چرا آرای اصولگرایان، ثابت مانده است؟
** به جای توجه به میزان رأی، باید درصد آرای نامزدهای دو طیف را درنظر بگیریم. درصد آرای اصولگرایان در سال 92، 5/49 درصد بود که این میزان در این انتخابات 38 درصد رسیده است و این یعنی نسبت به سال 92 درصد آرای نامزدهای رقیب آقای روحانی و میزان مقبولیت جریان رقیب ایشان کمتر شده است.
* بنابراین اصولگرایان در این 4 سال نتوانستند تغییر مثبتی در پایگاه رأی خود ایجاد بکنند؟
** حتی میشود گفت این سبد رأی کوچکتر شده است، بویژه اینکه باید انتخابات سال 94 مجلس را هم به این فهرست اضافه کرد. اما کاهش سبد آرای اصولگرایان دلایل متعددی دارد. تصویری که برخی از مردم از اصولگرایان دارند و جریان رقیب هم تلاش کرد این تصویر را تشدید کند، یک تصویر خوب و مناسبی برای اداره کشور نیست. اصولگرایان هم برای زدودن این تصویر از ذهن مردم نسبتاً ناموفق عمل کردند. بسیاری از مردم فکر میکنند که اصولگرایان دارای یک ذهن بسته مخالف تجدد، ارتباطات بیرونی، رفاه و آزادی هستند. حتی در این انتخابات تلاش شد این تصویر به مردم القا شود و اصولگرایان هم نتوانستند این تصویر را اصلاح کنند. البته این مسأله برای سالهای زیاد برای جریان رقیب مصداق داشت. اصولگرایان باید تلاش کنند که تصویر صحیحی از خود به جامعه منتقل کنند تا موقع انتخابات فضاسازیهای جریان مقابل نتواند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار بدهد.
* فقط فضاسازی است؟ فکر نمیکنید شعارهایی که اصولگرایان میدادند، این تصویر را تشدید میکرد؟
** الان فضای مناسبی برای طرح این مسائل نیست و فضا باید فضای شادی باشد.
* در سال 94 و پس از انتخابات مجلس، آقای باهنر گفته بود که اصولگرایان باید ادبیات خود را بازتعریف کنند. در این انتخابات چنین اتفاقی افتاد؟
** جریان اصولگرایی در این زمینه نتوانسته است به موفقیت کامل برسد، ضمن اینکه نمیتوان گفت هیچ تلاشی هم صورت نگرفته است. تلاشهای خوبی شده است، اما کافی نیست تا تصویر غلطی که میان مردم هست، اصلاح شود. اکنون این طور مطرح شده است که اگر آزادی، رفاه، تمدن و تجدد یا ارتباط با خارج و صلح و آرامش میخواهید، باید به جریان رقیب اصولگرا اقبال کنید. اصولگراها هم چندان موفق نشده اند که این تصویر را اصلاح کنند. اصولگرایان راه زیادی در پیش دارند تا خود را به بدنه اجتماعی نزدیکتر کنند.
* پس قبول میکنید که از سبد رأی اصولگرایان کاسته شده است؟
** بله، اصولگرایان از نظر آرای اجتماعی تضعیف شدهاند و این یک واقعیت است که باید به آن توجه کنند. هرچند بعد از انتخابات 94 این اتفاق افتاد، اما اکنون باید با شتاب بیشتری این اصلاح صورت بگیرد. اصولگرایان باید هنگام بیان انتقادات و بیان مطالب خود در جامعه به گونهای رفتار نکنند که جامعه احساس کند اینان یک جریان خاصی هستند که قدرت اداره کشور را ندارند. جریان اصولگرایی سالها کشور را اداره کرده و شاید تواناییهایش بیشتر از جریان اصلاحطلب بوده است. اما این تصویر ذهنی وجود دارد و باید تلاش کنند این تصویر را اصلاح کنند.
* مدیریت 8 ساله احمدی نژاد چقدر در شکلگیری این تصویر مؤثر بوده است؟
** بسیاری از مردم تصویر بدی از دوران ریاست جمهوری احمدینژاد ندارند. زمان ثبت نام احمدینژاد نظرسنجیها نشان داد که او رأی قابل توجهی دارد. تصویر بخشی از جامعه از احمدینژاد بسیار مثبت است و تصویر بخش دیگر بسیار منفی. این همان دوقطبی است که منجر به نهی رهبری انقلاب شد. دیگر اینکه اصولگرایان در دولت دوم احمدینژاد فاصله جدی با او گرفتند و انتقادات تندی به او روا داشتند. بنابراین هیچ کدام از عملکرد دولت احمدینژاد – خوب یا بد – نمیبایست متوجه اصولگرایان میشد. اما جریان دولت در این انتخابات تلاش بسیار زیادی کرد که مخالف این امر تصویرسازی بکند.
* آقای احمدی نژاد که به تنهایی کشور را اداره نمیکرد. همراهان او در تیم برخی از نامزدها بودند.
** وقتی از جریان احمدینژاد صحبت میکنیم، منظور ما کسانی نیست که در دولت او بودند. او یک حلقه اطرافیان خاص داشته و دارد که وقتی از جریان او صحبت میکنم منظور آنان است. کارکردن در دولت احمدینژاد به معنای احمدینژادی بودن نیست.
* کیفیت حضور مردم را چطور میبینید؟
** بسیار خوب بود، اما ضمن تشکر از مسئولان اجرایی انتخابات، باید گله کرد که در شأن این مردم نبود که ساعتهای طولانی در صفها بایستند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/184204
ش.د9600301