(روزنامه اطلاعات ـ 1396/02/09 ـ شماره 26705 ـ صفحه 8)
دكتر جعفر قنادباشي، سفير سابق ايران در ليبي و كارشناس مسائل منطقه در پاسخ به اين سؤال كه اهداف و منافع آمريكا از ناآراميها و تحولات سوريه چيست، گفت: اهداف و منافعي که آمريكا دردوران اوباما و دوران ترامپ،در سوريه دنبال کرده و مي کند، قدري با يکديگرمتفاوت است و از اين لحاظ به دودسته تقسيم مي شود؛ البته سياستهاي راهبردي آمريکا جهت برتري در رقابتهاي منطقه اي و جهاني و همچنين حفظ امنيت اسرائيل، درتعيين هر دودسته ازاهداف نقشي اساسي ايفا کرده است.وي با اشاره به اين كه آمريكاييها بعد از دوران جنگ سرد و از ميان رفتن نظام دوقطبي در جهان،تلاش فراواني را براي بوجودآوردن شرايطي كه به جهان تكقطبي منجر شود، بکار بردند، گفت: در اين گذار، آمريكاييها جنگهاي موسوم به «جنگ نفت» و «مبارزه با تروريسم» را در خاورميانه آغاز كردند و بحرانهاي افغانستان و عراق را باعث شدند. در اين جنگها، آمريکاييها همزمان چندين هدف کلان سياسي، اقتصادي و نظامي را پيگيري كردند، اما از همه مهمتر، به تمامي کشورها و همچنين به رقباي خود گوشزد كردند كه آنها بزرگترين قدرت نظامي و اهرم فشار را در دنيا در اختيار دارند. دکتر قنادباشي افزود: دو محور مورد نظر آمريكاييها در اين مقطع، سلطه برمنابع انرژي و اولويت دادن به شيوههاي ميليتاريستي براي صيانت از جريان انتقال انرژي بود، چنانکه در همين مقطع، حوزههاي عملياتي خود را با هدف انرژي و ميليتاريسم،درقاره غني آفريقا نيز گسترش بخشيدند.دکتر قنادباشي در ادامه اظهار داشت: در موضوع سوريه، آمريكاييها هرگز منتظر اين اتفاقات و تحولات به صورتي که يکي بعد از ديگري به وقوع پيوست نبودند؛اتفاقاتي که سوريه را به يک حلقه مؤثر درحرکتها و جريان ضدصهيونيستي تبديل کرد و معادلات منطقه اي را برخلاف منافع آنان و به زيان امنيت اسرائيل تغيير داد. اين درحالي بود که روند تحولات در آنسوي فلسطين اشغالي، يعني در مصر و ديگر کشورهاي شمال آفريقا نيز به سود آمريکا و اسرائيل پيش نمي رفت و اين درست در زماني بود که آمريکاييها براي تامين امنيت اسرائيل، سياست تضعيف سوريه و براندازي نظام سياسي اين کشور را دنبال مي کردند. به هرترتيب نشانههاي قيامهاي مردمي درمصر، تونس و ليبي (بهارعربي) آشکارشد و درحاليکه آنها وقوع تحولات شمال آفريقا را پيشبيني ميكردند، نتوانستند از سقوط ديکتاتورهاي متحد خود دراين منطقه جلوگيري كنند.
وي درباره تحولات و بيداري اسلامي در مصر گفت: واشنگتن در برخورد با قيام مردمي در مصر و سقوط حسني مبارك، بارها مواضعي متفاوت و مختلف اتخاذ كرد و تنها طي 15 روز، 9 بار مواضع خود را در ارتباط با اين تحولات تغيير داد،اما سرانجام با شتابي باورنکردني ديکتاتورهاي متحد غرب در شمال آفريقا يکي بعد از ديگري از قدرت به زير کشيده شدند.به هرحال همزمان با حذف مهرههاي طرفدار غرب در شمال آفريقا، آمريكاييها تلاش كردند تابا سوء استفاده از فضاي بيداري اسلامي و به نام «بهار عربي»، دولت سوريه را سرنگون كنند. پيداست که، يكي از مهمترين دلايل حمايت آمريكا از ناآراميها در سوريه، حفظ منافع رژيم صهيونيستي و تطابق منافع خود با اسرائيل در سوريه بود و لذا وقتي آمريكاييها ديدند كه همپيمانان آنها و مهرههايي مانند «حسني مبارك» در مصر، «قذافي» در ليبي و «بنعلي» در تونس سرنگون شدهاند، احساس كردند كه موازنه در منطقه برهم خورده است. صهيونيستها نيز با وقوع اين تحولات در سه کشور ياد شده، به ويژه در مصر،بيش از هر زمان ديگري خود را در معرض خطر ديدند،چراکه اگر در مصر يك دولت مردمي و مبتني بر منافع ملي، بر سركار ميآمد، براي آنها بسيار گران تمام ميشد.
سفير سابق ايران در ليبي افزود: از ديدگاه واشنگتن و تل آويو، بركناري بشار اسد و دولت سوريه در موقعيت حزبالله لبنان نيز مي تواند تأثيرزيادي بگذارد. به زعم آنها، سقوط دولت بشار اسد ميتوانست به تضعيف حزبالله در جنوب لبنان بيانجامد يعني همان سياستي که آمريكاييها، پيش از آن در پرونده قتل رفيق حريري عليه بشار اسد دنبال ميكردند. با کليد خوردن پروژه تکرار حوادث مصر و تونس در سوريه، زمينه تازه اي براي آنها جهت سرنگوني بشار اسد فراهم شد و اين در حالي است كه قبلاً نيز آمريكاييها با اقدامات و سياستهاي خود توانسته بودند، ارتش سوريه را از جنوب لبنان بيرون كنند و لذا تحولات سوريه از نظر آمريكاييها و صهيونيستها شرايطي را بوجود آورده بود كه ميتوانست سرنگوني دولت سوريه و برقراري دوباره توازن مورد نظر آنان در منطقه را به همراه داشته باشد.در اين حال علاوه بر سياست صيانت از امنيت اسرائيل، واشنگتن سياست جلوگيري از تضعيف متحدان خود كه عمده كشورهاي مرتجع عربي هستند را همچون گذشته دنبال مي کرد؛سياستي که دولتهاي مرتجع عربي نيز با اشتياق با آن همراهي مي کردند و بدين لحاظ در جهت تقويت مواضع محافظه کارانه و همسو با واشنگتن، از هيچ کوششي دريغ نمي کردند.
وي در ادامه اظهار داشت: «تونيبلر» در پايان جنگ عراق در سفري به خاورميانه اعلام كرد : در اين منطقه دو گروه وجود دارند؛ يك گروه محافظهكاران سني و گروه ديگر كه شامل ايران و حزبالله لبنان هستند. جعفر قنادباشي افزود: در همان زمان «شيمون پرز» اعلام كرد : اسرائيل با كشورها و دولتهاي محافظهكار سني همراه است و بحث هلال شيعي در منطقه را مطرح كرد.
و اين در حالي است که،اعراب محافظهكار از ابتداي پيروزي انقلاب نيز همواره عليه جمهوري اسلامي گام برداشتهاند و حتي شوراي همكاري خليج فارس نيز تنها چهارماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران براي مقابله با آن تشكيل شد و تنها هم جنبه نظامي براي اعراب داشت.سفير سابق ايران در ليبي با اشاره به هدف آمريكا و كشورهاي مرتجع عرب براي مقابله با ايران ادامه داد: از نظر آنها مهار ايران و شكستن حلقه مقاومت در منطقه تنها با حذف بشار اسد و سرنگوني دولت سوريه امكانپذير است.از سويي، اجماع كارشناسان جهاني در سالهاي 2006 و 2007 اين بودكه بعد از اشغال كشورهاي افغانستان و عراق نوبت ايران است تا هدف حملات آمريكا قرار بگيرد.
کارشناس مسائل منطقه با اشاره به اينکه اسرائيليها هرگز يك جنگ تمام عيار و يك صلح تمام عيار را نخواستهاند، افزود: رژيم صهيونيستي همواره در حالت نه جنگ و نه صلح قرار داشته است و لذا آمريكاييها حمله مستقيم به سوريه را به دليل خطر براي اسرائيل هرگز در دستور كار خود قرار ندادند اما از تمامي طرحهايي كه براندازي دولت سوريه را در پي داشته باشد، تمام و كمال دفاع كردند و با مجموعه اجلاسهاي به اصطلاح دوستان سوريه که در كشورهاي مختلف با هزينه دستگاههاي آمريكا و دموكراتها و جمهوريخواهان اين كشور برگزار ميشد، تمامي تلاشهاي خود را به كار گرفتند تا اجماع جهاني عليه دولت سوريه و حذف بشار اسد را فراهم آورند.
دكتر جعفر قنادباشي در ادامه گفت: آمريكاييها براي اينكه در رأس رهبري جهان باقي بمانند و منطقه خاورميانه را نيز در كنترل خود داشته باشند و اجازه برقراري و ايجاد توازن جديدي را ندهند، وارد عرصه سوريه شدند.
اهداف روسيه از ورود به بحران سوريه
دكتر حسين احمدي در پاسخ به اين سوال که اهداف روسيه از ورود به تحولات سوريه و كارزار ضدتروريسم در اين كشور چيست،گفت: يكي از مهمترين اهداف و عوامل ورود روسها به تحولات سوريه، بحث هژمونگريزي آنهاست و روسيه براي تقابل با راهبردهاي آمريكا، سياست هژمونگريزي را در پيش گرفت. وي در ادامه گفت: راهبرد واشنگتن براي كنترل مسکو از تجزيه مرزهاي فرهنگي روسيه در يوگسلاوي سابق شروع شد. عضو هيات علمي دانشگاه و کارشناس مسائل روسيه در ادامه با اشاره به تصرف مرزهاي فرهنگي روسيه توسط آمريكا همزمان با وقوع جنگ صربستان عليه بوسني و تقسيم يوگسلاوي به چند كشور كوچك گفت: سياستبعدي آمريكا و غرب عليه روسيه، ايجاد و شكلدهي به انقلابهاي رنگي در كشورهاي پيرامون روسيه مانند گرجستان، قرقيزستان و اوكراين بود كه البته در اين سياست و راهبرد خود چندان موفق نبود زيرا نفوذ روسيه در ميان ساكنان عمده قفقاز ريشه دوانده بود و مصداق بارز آن، منطقه اوستيا در شرق گرجستان است كه با سياستهاي «ميخائيل ساكاشويلي» به شدت ضديت ميكردند.
كارشناس مسائل روسيه در ادامه افزود:بحث اوكراين و مناقشه در شرق اين كشور بهانه ديگري براي تحت فشار قرار دادن روسيه توسط كشورهاي غربي است. اين در شرايطي است كه اگر روسيه در قبال تحولات سياسي اوكراين واكنشي نشان نميداد، مرحله بعدي اقدامات غربيها عليه مسكو، دخالتها و تحريكساكنان قفقاز شمالي بود.دکتر حسين احمدي اظهار داشت:در قفقاز شمالي، پتانسيلهاي ضدروسي بسيار بالا است و اين ضديت در جمهوريهاي داغستان و چچن بيشتر است و لذا غربيها قصد داشتند با نفوذ و تحريك اقوام در قفقاز شمالي، ناآراميها را وارد عمق روسيه كنند. دكتر احمدي در ادامه گفت: غربيها يك تئوري دارند و آن اينكه هرچه مرز مبارزه شما با دشمنانتان از مرزهاي سياسي خود دورتر باشد، رسيدن به موفقيت را آسانتر ميكند و به همين دليل سياست هژموني خود عليه روسيه را به نزديکي مرزهاي شرقي روسيه کشاندند و از سوي ديگر، روسيه نيز براي كاستن از فشارهاي هژموني آمريكا، اقدام به سياست پيشدستانه هژمونگريزي با ورود به تحولات منطقه اي از جمله در سوريه و به چالش کشاندن اهداف و منافع امريکا در اين منطقه كرد.
دکتر حسين احمدي افزود: روسيه درعين حال با ورود خود به تحولات سوريه، در واقع تحولات اوكراين را به ناآراميها و تحولات سوريه گره زد تا دست برتر را در مديريت بحران اوكراين داشته باشد و از سوي ديگر، تحولات سوريه و ورود روسيه به اين كشور، درگيريها در شرق اوكراين را در افكار عمومي دنيا به حاشيه راند. اين در حالي است كه از 45 ميليون جمعيت اوكراين، 15 ميليون روستبار هستند و در شرق اين كشور هر روز درگيريهايي ميان آنها و نيروهاي اوكرايني رخ ميدهد. وي ادامه داد: روسيه با ورود به كارزار سوريه، فشارهاي واردآمده به مسكو را به دليل تحولات اوكراين و كريمه، كاهش داد و با اين كار درگيريهاي اطراف مرزهاي خود را به سوريه منتقل كرد.وي در ادامه سخنان خود افزود: در نتيجه به نظر من مهمترين عاملي كه در دخالت و ورود روسيه به تحولات سوريه اصلاً ديده نشد و غافل ماند، بحث هژمونگريزي روسيه از آمريكا بود كه مرزهاي فرهنگي اين كشور را يكي پس از ديگري در مينورديد.از طرفي در قفقاز شمالي و جمهوريهاي مسلماننشين، روسيه همواره داراي مشكلاتي است كه تقابل مسلمانان بويژه سنيهاي اين منطقه عليه دولت مركزي را به دنبال داشته است .
دكتر احمدي در پاسخ به سئوال خبرنگار اطلاعات درباره اهميت درياي مديترانه براي روسيه و تلاش مسكو براي حفظ تنها پايگاه خود در «حميميم» گفت: البته درياي مديترانه و حفظ پايگاه روسها در سوريه براي مسكو بسيار مهم و با اهميت است ولي اين اهميت از درياي سياه آغاز ميشود.وي در ادامه با اشاره به اينكه غرب، بر سر بحرانهاي ليبي و عراق، روسيه را فريب داد و حكومتهاي طرفدار روسيه را ساقط كرد، گفت: اين تجربه براي روسها بسيار گران تمام شد و لذا روسيه در سوريه سعي كرد تا اتفاقات گذشته در منطقه تكرار نشود. دكتر احمدي در همين رابطه افزود: روسيه در كشورهاي ليبي و عراق سرمايهگذاري فراوان كرده بود و آمريكاييها هم گفتند و قول دادند كه منافع مسكو را در اين كشورها حفظ كنند اما پس از سرنگوني نظامهاي اين دو كشور، عملاً منافع روسها را ناديده گرفتند.
آيا روسها از حمله آمريکا با خبر بودند؟
دكتر جعفر قنادباشي در پاسخ به سوالي درباره آگاهي قبلي روسها از حملات موشكي آمريكا به پايگاه هوايي «الشعيرات» سوريه گفت: به نظر من روسها از اين حملات اطلاع داشته اند اما ممكن است آمريكاييها بسيار دير به اطلاع آنها رسانده باشند. وي افزود: به نظر من آمريكاييها همچنين به روسها اطلاع دادند كه به مناطق و پايگاههاي تحت كنترل شما در سوريه حملهاي صورت نميپذيرد.سفير سابق ايران در ليبي با اشاره به اينكه دليل اطلاع آمريكاييها به روسها اين بوده است كه مبادا اين حملات، واكنش روسيه و تبديل ناآراميها به يك جنگ جهاني را در پي داشته باشد، گفت: اين اطلاع شامل محدوديت حمله موشكي به منطقهاي خاص نيز بوده است تا به روسها اطمينان بدهند به خطوط قرمز آنها تعدي نميكنند.
دكتر حسين احمدي نيز در ادامه پاسخ به اين سئوال گفت: شمار كشتههاي اين حمله بسيار محدود بود و حتي نيروهاي سوري نيز از پايگاه «الشعيرات» قبل از حمله خارج شده بودند. دكتر احمدي گفت: برخي منابع رسانهاي در روسيه از آگاهي دمشق و مسكو قبل از انجام حملات موشکي آمريکا به پايگاه هوايي « الشعيرات» خبر دادند .عضو هيات علمي دانشگاه و کارشناس مسائل روسيه افزود: منابع رسانهاي در روسيه خبرهاي دقيقي از تحولات منطقه مخابره ميكنند زيرا از حمايت و نفوذ برخي سران و رهبران دولتي و نظامي بهره ميبرند و مواضع بعضي رسانههاي روسيه به ديدگاههاي دولت نيز بسيار نزديك است و ميتوان آن را زبان گوياي حاكميت برشمرد.
وي افزود: اگر 59 موشك قدرتمند كروز همگي به پايگاه «الشعيرات» برخورد ميكرد قاعدتاً نبايد چيزي از اين پايگاه باقي ميماند در حالي كه تنها چند روز پس از اين حمله، چندين سورتي پرواز جنگندههاي سوريه از اين پايگاه عليه مواضع تروريستها صورت گرفت و از طرفي، اکثر آشيانههاي جنگندههاي سوري در اين پايگاه نيز سالم ماندهاند در صورتي كه خطاي موشكهاي كروز آمريكا تنها 10 متر است و در نتيجه اگر آمريكا قصد داشت كه اين پايگاه را نابود كند، قطعاً ميتوانست اين كار را بسيار بهتر از اين انجام دهد.
دکتر حسين احمدي با اشاره به اينکه آمريكا و روسيه در سطح امنيتي بالا در قبال سوريه و جهان در حال رسيدن به توافق و تفاهم هستند، گفت: واشنگتن و مسکو حتي چين را در سطح امنيتي بازي نخواهند داد و با وجود تقابل، رقابت و تعامل ميان قدرتهاي بزرگ، اين بار سطحي از تعامل ميان آنها در حال شكلگيري است. دكتر احمدي ادامه داد: قدرتهاي بزرگ نميتوانند براي هميشه با هم تقابل و يا با هم تعامل داشته باشند و اين امري طبيعي است و در حال حاضر با روندي كه من در كشور روسيه شاهد آن هستم، مسكو و واشنگتن تلاش براي برقراري توازن امنيتي در سطح جهان را آغاز كردهاند.
وي افزود: ترامپ نيز وضعيت دوقطبي در جهان را پذيرفته است و برنامههاي كلان راهبردي خود را نيز با اين استراتژي، تدارك ديده است و از طرفي، روسها بهراحتي، آمريكا را در نقاط مختلف از جمله خاورميانه به چالش كشانده اند.
دكتر حسين احمدي در ادامه گفت: روسها با حضور در سوريه به دو شكل آمريكاييها را غافلگير كردند. نخستين غافلگيري حضور آنها است كه در همان هفته اول در روز بيش از 96 سورتي پرواز عليه تروريستها انجام دادند در صورتي كه ائتلاف ضدداعش آمريكا تصور ميكرد توانايي روسيه براي حمله هوايي عليه تروريستها در سوريه نميتواند بيش از 24 سورتي پرواز در روز باشد و روسها در اين حملات بيشتر از همه، تروريستهاي قفقازي را هدف قرار دادند مانند تروريستهاي چچني و تركستان اسلامي كه ضد روس هستند.وي افزود: دستگاه پارازيت راداري پايگاه «حميميم» روسيه در سوريه تا يك هفته، شعاعي به اندازه 360 كيلومتر مربع را تحت امواج و پارازيت خود قرارداد و پايگاه هوايي«اينجرليك» در تركيه را نيز غيرفعال كرد تا جايي كه حتي يك جنگنده نيز نتوانست از اين پايگاه پرواز كند.از طرفي، پوتين، رئيس جمهوري روسيه نيز اعتقاد دارد كه آمريكا و متحدان آنها يك بازي هدفمند را در منطقه و سوريه دنبال ميكنند و هدف آنان نابودي واقعي تروريستها از جمله داعش نيست .
دکتر احمدي در ادامه گفت: پوتين، رئيس جمهوري روسيه، حملات هوايي ائتلاف غربي را به نمايشهاي «آكروباتيك» هوايي تشبيه و حضور آنها را تنها بهرهگيري سياسي ـ اقتصادي و امنيتي عنوان كرده بود كه روسيه ميخواهد تمامي اين بازيها را بر هم بزند.کارشناس مسائل روسيه همچنين گفت: حضور روسيه در كارزار ضدتروريسم سوريه باعث شده است تا افكار عمومي جهان، منطقه و ايران نسبت به روسيه گرايش فراواني پيدا كنند زيرا شاهد حملات واقعي و مقابله كارساز اين کشور با تروريستها شدهاند و روسيه را سرلوحه كشورهاي جهان براي مبارزه واقعي با پديده شوم تروريسم ميدانند.دكتر حسين احمدي ادامه داد: ما نبايد انتظار داشته باشيم كه مانند روسيه در تحولات سياسي و نظامي منطقه نقش ايفا كنيم و بايد قبول كنيم كه وزن سياسي، اقتصادي و نظامي روسها بسيار بيشتر از كشورمان است و به همين دليل روسها ممكن است در برخي تحولات سياسي و امنيتي در سوريه و منطقه به تنهايي اقدام كنند و تنها ايران را در جريان تصميمات و اقدامات خود قرار دهند.
دكتر جعفر قنادباشي، سفير سابق کشورمان در ليبي و کارشناس مسائل منطقه نيز در پاسخ به سئوالي ديگر درباره واكنش روسيه به آمريكا در صورت تكرار حملات موشكي به سوريه گفت: به نظر من مناطق مختلف سوريه براي كشور روسيه تقسيم شده اند و در نظر روسها اين مناطق، خطوط قرمزي هستند كه در صورت هرگونه حمله آمريكا به آنها، واكنش سخت نظامي روسيه را در پي خواهد شد. وي در ادامه افزود: اگر حملهاي مشابه «خان شيخون» به پايگاه روسيه در «طرطوس» سوريه صورت بگيرد حتماًروسها به آن پاسخ خواهند داد و حمله روسيه و دستور پوتين براي ورود به شبه جزيره «كريمه» و تحولات اوكراين نشان داد كه پوتين و دولت روسيه بر سر منافع امنيتي و حياتي خود با هيچ كسي شوخي ندارند.وي افزود: در حال حاضر نيز اگر نيروهاي آمريكايي بار ديگر مناطق محدودي از ارتش سوريه را هدف قرار دهند ممكن است با واكنش تند و نظامي روسيه مواجه نشوند و اين امر در حملات هوايي اخير آمريكا به پايگاه ارتش سوريه در «ديرالزور» و كشته شدن 160 نظامي سوريه در اين حمله، كاملاً آشكار شد.کارشناس مسائل منطقه ادامه داد: وجه تمايز اين حمله با ديگر حملات آمريكا به ارتش سوريه در اين بود كه اين حملات در دوران ترامپ صورت گرفت و اروپاييها نيز تمايل دارند كه دولت ترامپ را با مشكل روبه رو كنند. از طرفي حركت ناوهاي جنگي روسيه به سوي آبهاي مديترانه و سواحل سوريه نشان ميدهد كه مسكو از اين پس نيز اجازه چنين حملاتي را به آمريكا نميدهد .
جعفر قنادباشي در ادامه با اشاره به بحث و بحران موشكي كوبا و تصميم «جان اف كندي»، رئيسجمهوري وقت ايالات متحده در حمله به روسيه عنوان كرد: درپارهاي مواقع شرايط به گونهاي است كه تصميم گيري را براي رهبران روسيه و آمريكا جهت آغاز يك جنگ گسترده جهاني و هستهاي دشوار ميكند.سفير سابق ايران در ليبي با اشاره به حملات تروريستي عليه روسيه گفت: بيشتر اين حملات براي گرفتن زهر چشم از روسيه صورت ميگيرد و به نظر من حمله تروريستي به مترو«سن پترزبورگ»روسيه نيز، اقدامي از طرف كشورهاي غربي است و جنگ پنهاني هم اكنون عليه روسيه وجود دارد. وي همچنين گفت: جنگ اقتصادي گستردهاي نيز عليه روسيه با اعمال تحريمهاي فلجكننده آغاز شده است اما وقوع جنگي واقعي و نظامي را نميتوان ميان روسيه و غرب به راحتي متصور شد.وي گفت: در نتيجه، تصميمگيري براي واكنش مستقيم روسيه به حملهآمريكا عليه نيروهاي روسي در سوريه بسيار سخت اما امكانپذير است ولي در عين حال در صورت حمله مجدد آمريكا به ارتش سوريه ممكن است روسيه بارديگر به صدور بيانيه و اعتراض بسنده كند.
دكتر حسين احمدي نيز در پاسخ به سئوالي درباره نقش ژئوپلتيك در ورود روسيه به تحولات سوريه گفت: كشور روسيه در خاورميانه تقريباً نفوذ خود را در بيشتر كشورها از دست داده است و از طرفي، مقوله سرمايه گذاري مسكو در كشورهاي خاورميانه در راس سياستهاي آنان در منطقه قرار ندارد.از طرفي، روسيه تنها در منطقه خارج از كشورهاي مشترك المنافع از پايگاه «طرطوس» در سواحل سوريه برخوردار است و اگر اين پايگاه را از دست بدهد، مديترانه كاملاً در كنترل ناتو قرار ميگيرد به همين دليل روسيه تصميم گرفت با تقويت حضور نظامي در سوريه، عمق راهبردي و استراتژيك خود را افزايش دهد و توان عملياتي بيشتري نيز پيدا کند و از طرفي، آمريكا خود را مالك خاورميانه مينامد و مسكو با اين اقدام، سعي در به چالش كشاندن اين مالكيت كرد ضمن اينكه حضور قدرتمند روسيه در مديترانه و سوريه به تضعيف عملكرد ناتو نيز منجر خواهد شد.
عضو هيات علمي دانشگاه و كارشناس مسائل روسيه در ادامه افزود: از نظر روسها، مخالفين اسد سه گروهند: يك گروه ضد روسي، گروه دوم غربگرا و گروه سوم نيز، نيروهاي مخالف روسيه در قفقاز شمالي را عليه مسكو تقويت ميكنند و در نتيجه روسها گزينهاي جز انتخاب«بشار اسد» براي حاكميت سوريه در اختيار نداشتند.از سوي ديگر، بحث شخصيت كاريزماتيك بشار اسد در سوريه است كه روسيه هيچ آلترناتيوي را براي جانشيني وي در اختيار ندارد و نميشناسد و اگر هم باشد هرگز به پاي شخصيت سياسي اسد نميرسند.دكتر احمدي در پاسخ به سئوالي درباره علت عدم پاسخ و واكنش روسيه به حملات موشكي كروز آمريكا در شرق مديترانه به پايگاه ، هوايي «الشعيرات» سوريه با وجود سامانههاي اس 300 و اس 400 گفت: روسها از حمله موشكي آمريكا به پايگاه هوايي «الشعيرات» سوريه اطلاع داشتند.کارشناس مسائل روسيه ادامه داد: روسها احساس ميكنند كه اگر روابط ايران با غرب بهبود پيدا كند، تهران روابطش را با مسكو سرد و تقليل خواهد داد و در نتيجه طبيعي است كه در تحولات بين المللي، قدرتهاي بزرگ از كارتهاي ديگران استفاده ميكنند و برخي مواقع روسيه نيز باكارت ما در مقابل غرب و آمريكا بازي ميكند .
دكتر احمدي در ادامه گفت: در ساعات حمله موشكي آمريكا به پايگاه الشعيرات، سامانههاي دفاع موشكي اس 300 و اس 400 روسيه در سوريه خاموش بوده اند.از طرفي، تعداد موشكهاي شليك شده آمريكا به اين پايگاه 59 عدد نبوده است و آمريكا ميخواهد براي فاكتور سازي جهت تقبل هزينه اين حملات از سوي كشورهاي عرب حوزه خليج فارس همانند عربستان، اقدام كند.
از سويي، روسيه در محور جنوب سوريه يعني در منطقه«قنيطره» فعال نيست و همچنين، روابط مسكو با تلآويو اگر چه استراتژيك نيست اما بسيار مناسب است و تقريباً 700 هزار يهودي روس در سرزمينهاي اشغالي زندگي ميكنند اما عليرغم اين مناسبات، پس از حملات هوايي اخير رژيم صهيونيستي به مناطقي از سوريه، مسكو براي اولين بار سفير اسرائيل را در سوريه فراخواند. وي در ادامه گفت: تعبير رسانههاي روسي اين است كه اگر موشكهاي آمريكا كه به سوي پايگاه هوايي «الشعيرات» شليك شده بودند، توسط سامانههاي موشكي روسيه هدف قرار ميگرفتند، به احتمال فراوان جنگ سوم جهاني روي ميداد.
واشنگتن و تلاش براي تجزيه
دكتر حسين احمدي در پاسخ به سئوالي درباره احتمال وجهالمصالحه قرار دادن سوريه از سوي روسيه در قبال تحولات اوكراين گفت: كشورهاي بزرگ و قدرتهاي جهاني وقتي وارد گود سياست ميشوند بايد بازي را به رسميت بشناسند و از طرفي بازيگران منطقه مانند سوريه و اوكراين فقط ميتوانند در كنار قدرتهاي بزرگ و بازيگران جهاني به ايفاي نقش بپردازند و لذا وقتي روسها وارد سوريه شوند امكان هر تغيير سياسي از سوي آنها و ساير بازيگران جهاني براي بازي با برگههاي منطقهاي مانند سوريه و اوكراين وجود دارد.
وي با اشاره به اينكه در روسيه اوراسيا گرايان، شرق گرايان و غربگرايان وجود دارند، افزود: ديگر دوران «بوريس يلتسين» كه باغرب روابط بسيار نزديكي داشت و حتي در چيدن كابينه از«جرج بوش» پدر در آمريكا مشورت ميگرفت، گذشته است و روسها خود را يك قدرت و بازيگر مهم جهاني همانند آمريكا ميدانند.
کارشناس مسائل روسيه افزود: اتفاقي كه در چند سال اخير افتاده اين است كه آنها تمايل فراواني به شيعيان و برقراري روابط گسترده با كشورها و دولتهاي شيعي نشان دادهاند و معتقد هستند كه شيعيان در هيچ گونه اقدام تروريستي دخالت ندارند و ميخواهند با ژئوپلتيك شيعه در منطقه همكاري گسترده بكنند به همين دليل كليساي ارتدوكس خواستار همکاري نزديک با مراکز مذهبي شيعه است. وي ادامه داد: در سيستم قدرتهاي بزرگ بازيگران منطقهاي نبايد آن كشور قدرتمند را اصل قرار دهند بلكه بايد وزن سياسي و اقتصادي و نظامي خود را بالا ببرند تا بتوانند در مقابل تصميمات آنها راهبرد ايجاد كنند.وي افزود: پوتين ميگويد آمريكا ديگر بالاتر از قوانين بينالمللي نيست كه بتواند بدون قطعنامه شوراي امنيت وارد يك جنگ گسترده شود و هر اقدامي كه آمريكا در هر منطقهاي انجام دهد بايد در چارچوب قوانين بينالمللي باشد.دكتر احمدي همچنين در ادامه اظهار داشت: پوتين اعلام كرد:روسيه وارد خاورميانه خواهد شد و در آنجا خواهد ماند و اصلاً به اظهارنظر و مواضع آمريكا درباره خروج روسيه از منطقه اهميتي قائل نخواهد شد.
وي در ادامه گفت: به گمان من روسها آمدهاند تا در خاورميانه بمانند و حتي در ليبي نيز حضور پيدا خواهند كرد و در حال گسترش حوزه نفوذ خود در ديگر مناطق نيز هستند و در اين ميان اقتصاد نيز براي آنها مطرح است.از طرفي، روسها آزمايش تسليحات مدرن خود را در ميدان و كارزار سوريه انجام دادند و اين در حالي است كه سالانه 15 ميليارد دلار از محل فروش تسليحات درآمد دارد.دكتر احمدي در ادامه با توجه به تحولات منطقه و نقشه قدرتهاي بزرگ غربي از جمله آمريكا گفت: طرح «برنارد لوئيس» مي خواهد ايران را به شش كشور، يمن را به دو كشور، سوريه را به سه كشور و عراق را نيز به سه کشور تقسيم کند. وي افزود: «تافلر» نيز ميگويد كه قرن 21 قرن افزايش دولتها است و تعداد كشورهايي كه در سازمان ملل عضو ميشوند به 300 كشور ميرسد كه همگي در درگيريهاي قومي استقلال پيدا كردهاند و لذا تمامي شواهد و تحولات منطقه به سوي تجزيه كشورها حركت ميكنند.اين در حالي است كه دكتر جعفر قنادباشي، سفير سابق ايران در ليبي در پاسخ به سؤالي درباره هدف آمريكا از تحولات و ناآراميها در سوريه گفت: به نظر من هدف آمريكا تجزيه سوريه نيست بلكه ميخواهد ناسيوناليسم ملي را براي از بين بردن ايدئولوژي اسلامي تقويت كند و در واقع هر زمان ناسيوناليسم تقويت شود اسلامگرايي و پيوندهاي مذهبي از ميان ميرود .
دكتر جعفر قنادباشي در پاسخ به سئوالي درباره ادامه و پيگيري دكترين «بايدن»، معاون رئيس جمهوري سابق آمريكا درباره تجزيه و موزاييكي كردن كشورهاي منطقه در دوره ترامپ گفت: خير، من اينگونه تصور نميكنم زيرا تسلط آمريكا بر كشورهاي متعدد كه هر كدام ميتوانند سياستهايي مستقل و جداگانه داشته باشند دشوار است زيرا تاسيس چندين سفارتخانه، درك مشكلات و نوع تعامل با آنها همگي بر سختيها و مشكلات اين طرح ميافزايد و لذا تعامل امريكا با يك دولت بزرگتر همانند دولت «حيدرالعبادي» در عراق بسيار راحتتر از تعامل با چندينكشور مستقل كوچكتر است.
وي افزود: يكي از پادزهرهاي خوب براي آمريكا در منطقه بحث مليگرايي است؛ شرايطي كه هماكنون در ليبي شاهد آن هستيم و نماينده ترامپ در امور ليبي به تازگي از تجزيه اين كشور به سه دولت سخن گفته است و احياي مليگرايي و ناسيوناليسم در واقع تأثير فراوانتري براي آمريكا داد. دکتر قنادباشي ادامه داد: در عراق نيز حمايت آمريكا از كردها در شمال اين كشور در زمان جرجبوش و برقراري منطقه پرواز ممنوع و همچنين تقويت قومگرايي و مليگرايي با هدف تجزيه نبود زيرا شكلگيري يك كشور كردي در نزديكي تركيه كه يك عضو قدرتمند ناتو است به تضعيف آنكارا و تهديد سازمان ناتو منجر ميشود.
دكتر حسين احمدي نيز در پاسخ به سؤالي ديگر درباره تبعات سقوط احتمالي بشار اسد در سوريه براي روسيه و وجود جانشين براي وي گفت: از نظر روسها، جغرافياي سياسي خاورميانه نبايد تغيير كند و از طرفي روسيه روابط سنتي با سوريه دارد و ساختار تسليحاتي و نظامي سوريه كاملاً روسي است و حتي شمار قابل توجهي از زنان روسي به خصوص در ميان نظاميان با سوريها ازدواج كردند و از طرفي فرماندهان سوري نيز كه در روسيه دورههاي نظامي ديدهاند با زنان روسي ازدواج كردهاند.کارشناس مسائل روسيه ادامه داد: مسيحيان ارتدوكس سوري نيزهمگي روابط و تعامل گستردهاي با روسيه دارند و همه اين عوامل از عميق و ريشهاي بودن روابط ديرينه مسكو ـ دمشق حكايت دارد. وي در ادامه افزود: حتي در صورت سقوط بشاراسد در سوريه، اين پايان كار در سوريه نخواهد بود بلكه شرايطي مشابه افغانستان در اين كشور به وجود خواهد آمد.
وي افزود: روسها با توجه به تجربه افغانستان ميدانندكه سقوط بشاراسد به معناي شروع يك جنگ گسترده خواهد بود چون تركيب مخالفان متفاوت است و درگيري ميان آنان بر سر حاكميت به وجود خواهد آمد و اين تركيب شامل، اخوانيها، سلفيها و تكفيريها و ساير گروهها در ميان آنان است كه راديكاليسمي مانند افغانستان شكل ميگيرد كه ضد روسي، سني، و در خوشبينانهترين وضعيت طرفدار غرب خواهد بود و آنها ميتوانند اقوام ضد روس قفقاز شمالي را با حمايت عربستان و سعوديها تحت تأثير قرار دهد.
دکتر احمدي همچنين گفت: عربستان، تركيه، و وهابيها در اغتشاشات چچن نقش گستردهاي دارند و حتي سر كرده تروريستها كه يك چچني در سوريه و در واقع يك وهابيتندرو بود كه در حملات هوايي روسيه به سوريه كشته شد و از طرفي اخوانيها هم از وهابيهاي چچني حمايت گسترده كردند و آنها در ليست سياه روسيه قرار دارند و در نتيجه روسيه در صورت كنار رفتن اسد، به دنبال گزينههايي در سوريه است كه در بستر قدرت سياسي دولت بشار اسد و دستگاه حاكم پرورش يافته باشد، مانند «فيصل مقداد»، «وليد معلم» و نخستوزير سابق سوريه.
دكتر احمدي در عين حال افزود: هركدام از اين گزينهها هم در واقع فاصله زيادي با شخصيت سياسي و كاريزماتيك بشار اسد دارند و مانند دو دانشآموز با دو معدل كاملاً متفاوت در يك كلاس هستند و از طرفي، مردم سوريه و طرفداران بشار اسد به مقامات و سياسيون دستگاه قدرت كاملاً اعتماد دارند و در واقع 76 درصد مردم سوريه در استانهايي هستند كه تحت كنترل حاكميت و دولت است هر چند كه داعش نزديك به 40 درصد خاك سوريه را در اشغال خود دارد اما اين منطقه فقط كمتر از 6 درصد جمعيت سوريه را در خود جاي داده است و بيشتر شامل سرزمينهاي بياباني است. کارشناس مسائل روسيه ادامه داد: مردم سوريه شايد خواستار اعمال تغييراتي در نهاد قدرت و دولت بودند اما هرگز تمايلي براي به وجود آمدن شرايط كنوني نداشتند و در واقع بخش عمدهاي از مردم با حاكميت هستند.وي در پاسخ به تكرار سئوال خبرنگار روزنامه اطلاعات مبني بر وجود جانشين و آلترناتيو براي جايگزيني بشار اسد در سوريه گفت: از نظر روسها كسي بايد جانشين بشاراسد باشد كه در اين ساختار و مكتب، تمرين حكومت داري داشته باشد.دكتر احمدي در ادامه گفت: روسها با كردها نيز از سالهاي متمادي روابط ديرينهاي دارند و در اکثر دانشگاههاي روسيه گروههاي کردشناسي فعالي وجود دارند که در آنها کردها نيز هستند. در نتيجه شخصي مانند «صالح مسلم» را ممكن است وزيري در كابينه احتمالي دولت سوريه قرار دهند اما قطعاً تنها كسي كه از نظر روسها براي رياست جمهوري سوريه بعد از بشار اسد تعيين شود و آنها موافق آن باشند، بايد از ميان ساختار فعلي قدرت باشد و مجموع كردها و ديگر احزاب از جمله معارضان ميتوانند در بدنه دولت به كار گرفته شوند و در واقع تقسيم قدرت احتمالي در اين كشور انجام ميشود و رئيس جمهوري سوريه براساس نظر روسها از حزب بعث سوريه خواهد بود.
جعفر قنادباشي كارشناس مسائل منطقه نيز در پاسخ به سئوالي درباره جانشين بشار اسد در سوريه گفت: دريك كشور تكيه و سرمايهگذاري روي يك فرد يا افرادي كه هر لحظه ممكن است به هر دليلي از قدرت حذف شوند، غير معقول و غير منطقي است و قاعدتاً روسها نيز تنها بر روي بشار اسد تكيه و سرمايهگذاري نكردهاند و حتي در نشست اجلاس «آستانه» قزاقستان و آغاز گفتگوها براي صلح در سوريه، روسها دو پيشنهاد براي سوريه ارائه كردند نخست آنكه يك قانون اساسي جديد را پيشنهاد كردند و دوم اينكه گفتند ما چندان بر روي آقاي بشار اسد تأكيد و تكيه نداريم اما ايشان ميتوانند تا 5 سال بعد يعني تا سال 2021 در مسند قدرت باقي باشند.روسيه با اين پيشنهادها، عملاً فشار افكار عمومي را از روي روسيه برداشتند و تأكيد بر انتخابات دموكراتيك با حضور مردم سوريه و به دور از فشارهاي بينالمللي را مهمترين راه حل بحران در اين كشور خواندند.وي افزود: اگر روسيه بر حضور اسد در قدرت تأكيد كند و از روند دموكراتيك در سوريه حمايت نكند اين سياست به ضرر روسيه و حتي ايران خواهد بود زيرا افكار عمومي مردم منطقه و جهان را در تقابل با خود قرار ميدهند.
دکترجعفر قنادباشي در پاسخ به سئوالي در خصوص جانشيني بشار اسد در سوريه در صورت فراهم شدن بستري براي انتخابات در اين كشور گفت: قطعنامه 2254 درباره سوريه بايد به عنوان يك مبنا و پايه براي بحران سوريه پذيرفته شود و روسيه نيز اين قطعنامه را پذيرفته است. اما درباره اشخاص و مهرهها بايد گفت كه افرادي هستند كه ممكن است در سوريه يا حتي خارج از سوريه و در اروپا باشد و وابستگي به نظام سوريه و بشار اسد داشته باشند و بخواهند براي جانشيني بشار اسد كانديدا شوند.
كارشناس مسائل منطقه و سفير سابق ايران در ليبي همچنين در پاسخ به سئوالي درباره اهداف آمريكا در سوريه در دوران اوباما و ترامپ اظهار داشت: آقاي ترامپ همواره اين شعار را در پيش گرفته است كه ديگر اجازه نخواهد داد آمريكا ضعيف باشد و آمريكاي زمان من ديگر ضعيف نخواهد بود لذا يكي از پارامترهاي اصلي ترامپ در سراسر جهان اين است كه يك آمريكاي قدرتمند را نشان دهد و اين ايده ترامپ مخالف وعدههايي است كه وي در دوران تبليغات انتخاباتي اش در مخالفت با عملكرد دولتهاي قبلي در حملات به ديگر كشورها و دخالت در آنجا بر زبان ميراند.
وي با اشاره به اينكه ترامپ پس از حمله موشكي به پايگاه «الشعيرات» اعلام كرد كه اين حمله كاملاً محدود بوده است گفت: وزارت دفاع آمريكا، «پنتاگون»، پس از حمله موشکي به پايگاه هوايي «الشعيرات» سوريه، بلافاصله در بيانيهاي اعلام كرد كه هيچ برنامهاي براي حمله گستردهتر به اين کشور ندارد. جعفر قنادباشي در ادامه گفت: آمريكاييها با اين اقدام ميخواستند بگويند كه جرأت و شجاعت حمله به هر منطقهاي را دارند و غير قابل پيشبيني اند و حاضر به پذيرفتن تمامي ريسكها در اين زمينهها هستند و لذا آقاي ترامپ در حال حاضر در قضيه سوريه دو خط مشي متفاوت را دنبال ميكند. يكي اينكه حاضر نيست به هيچ وجه آمريكا را درگير بحران سوريه كند و حضور آمريكا در شمال سوريه تنها به آموزش كردها و ديگر نيروها محدود شده است و حتي به اعراب هم گفتهاند كه بايد هزينه اقدامات در سوريه را بپردازند و از طرفي ميخواهند برخي كشورهاي ديگر مانند مصر را نيز وارد تحولات سوريه كنند.
از طرفي، آقاي ترامپ سعي خواهد كرد از اين پس به صورت فعالتري در كنار اسرائيل قرار بگيرد و به طور جديتر موضوع سوريه را دنبال كنداما واشنگتن مداخله راهبردي در سوريه را در دستور كار خود قرار نداده است و آنچه كه آمريكا در حمله به سوريه انجام داد، اقدامي همانند انفجار بمب موسوم به «مادر بمبها» در افغانستان براي گرفتن زهر چشم از دشمنان خود بود و انفجار اين بمب در افغانستان هرچند عليه داعش در اين كشور صورت گرفت اما در بحبوحه تنشهاي واشنگتن؛ پيونگ يانگ، پيامي براي كرهشمالي به همراه داشت.در نتيجه با توجه به آسيبپذيري نيروهاي آمريكايي در منطقه در برابر هرگونه حملات و مخارج سنگين آن، واشنگتن هرگز به يك جنگ گسترده تمام عيار دست نخواهد زد. از طرفي آقاي اوباما با كمك متحدين اروپايي و اجماع ورود به تحولات سوريه ميكرد ولي آقاي ترامپ به تنهايي و با زد و بندهاي اقتصادي به اين كار دست ميزند.
دكتر حسين احمدي نيز در پاسخ به اين سئوال كه آيا بهبود روابط و مناسبات روسيه و تركيه تأثيري بر مناسبات تهران ـ مسكو ميگذارد يا خير، گفت: يكي از عوامل حضور روسيه در تحولات سوريه، كنترل مسيرهاي انرژي است و مسكو نسبت به خطوط نفت و گاز ديگر كشورها حتي جمهوري اسلامي ايران در خارج از مرزها، بسيار حساسيت و واكنش نشان ميدهد. وي افزود: قطر نيز نقشه حذف انرژي و بخصوص گاز روسيه را در دست دارد و در اين زمينه با همكاري عربستان و تركيه طرح انتقال خطوط گاز و نفت دو كشور عربستان و قطر از طريق كشور سوريه ميتوانست، آينده صادرات گاز روسيه و ايران را درهالهاي از ابهام قرار دهد ولي دولت سوريه و بشار اسد با مخالفت با اين طرح قطر و عربستان، عملاً آنها را در رسيدن به اهداف خود نااميد كرد.
کارشناس مسائل روسيه گفت:جمهوري اسلامي نيز درصدد بود تا از طريق خطوط لوله گاز از مسير عراق و سوريه و سپس سواحل مديترانه، آنها را به اروپا صادر كند زيرا ايران امكانات و تأسيسات آن را ندارد كه گاز را زير دماي50 تا60 درجه زيرصفر فشرده كند تا با كشتي و از راه دريا آن را صادر كند و لذا سران عربستان و قطر قبل از تحولات سوريه در سال 2011 به بشار اسد گفته بودند كه در صورت عدم موافقت با عبور خطوط لوله نفت و گاز قطر و عربستان به تركيه از طريق خاك سوريه، بايد شاهد اتفاقاتي درآينده باشند.دكتر احمدي در عين حال گفت: روابط روسيه با تركيه بسيار بهتر شده است ولي با اين همه مسكو از آنكارا ترس استراتژيك دارد چون تركيه به عنوان پايانه شرقي ناتو و بزرگترين ارتش ناتو ميتواند در آينده براي روسها مشكلساز باشد و تركيه را ناتويي ميبيند.وي در ادامه افزود: در روسيه نيز شركتها و كارتلهاي انرژي و تسليحات بزرگي قرار دارند و تمايل دارند كه براي بدست آوردن منافع بيشتر، ارتش روسيه از مرزهاي خود بيرون برود و در تحولات و مناطق مختلف حضور و فعاليت پررنگتري داشته باشد.
دكتر حسين احمدي همچنين به نقل از منابع رسانهاي و روسي گفت: چين نميخواهد در مسائل نظامي و امنيتي سرمايهگذاري كلان كند زيرا معتقد است هزينههاي بيشتر در امور دفاعي، پكن را از ادامه رشد اقتصادي باز ميدارد و لذا در مسائل امنيتي و نظامي، روسيه را سپر خود قرار ميدهد و به همين دليل روسيه نيز پس از اعمال تحريمهاي اروپا و آمريكا عليه مسكو، با احداث خطوط گازي به چين و عقد قرارداد 30 ساله و 400 ميليارد دلاري با پكن، گاز اين كشور را تا سالها تأمين ميكند و از اين طريق به منافع اقتصادي گستردهاي دست پيدا ميكند .وي افزود: روسها با ايران در مسائل جهاني هماهنگ هستند ولي در مسائل انرژي در رقابت جدي قرار دارند.
عضو هيأت علمي دانشگاه و كارشناس مسائل روسيه و قفقاز در پاسخ به سئوالي ديگر درباره تأثير حملات تروريستي عليه منافع روسيه در «سنپترزبورگ» و سقوط هواپيماي مسافربري اين كشور بر فراز صحراي سينا در مصر، بر عملكرد دولت روسيه در تحولات سوريه گفت: قبل از تحولات اوكراين و واكنش پوتين به اين تحولات كه با ورود نيروهاي ارتش روسيه به كريمه و الحاق اين شبهجزيره به روسيه همراه بود، محبوبيت ولادميرپوتين در روسيه زير 60 درصد بود در حالي كه بعد از قدرتنمايي پوتين در شرق اوكراين و ورود به كريمه محبوبيت پوتين به بالاي 60 درصد رسيد و در ادامه با ورود به كارزار ضد تروريسم در سوريه اين محبوبيت به بالاي 80 درصد رسيده است.وي گفت: مليگرايي روسي در ميان مردم اين كشور پشتوانه بسيار محكمي را براي دفاع از منافع و امنيت روسيه در هر مكاني فراهم كرده است و در نتيجه راهبرد امنيتي و دكترين روسيه از حمايت حداكثري مردم و احزاب در اين كشور برخوردار است.
وي در ادامه با اشاره به اينكه در دكترين سال 1992 روسيه هيچ نامي از دشمن نيست در حالي كه در زمان شوروي سابق بود اظهار داشت: در دكترين 2014 روسيه، كشور آمريكا و ناتو به عنوان دشمنان روسيه تعريف شدهاند.دکتر احمدي در عين حال افزود: تحولات اخير در منطقه خاورميانه و بخصوص در سوريه، باعث نزديكي روابط روسيه و ايران شده است و به همين منظور در دكترين سال 2014 روسيه، كشور ايران از جمله كشورهاي داراي روابط بسيار خوب با روسيه پيش بيني شده است.عضو هيأت علمي دانشگاه در ادامه اظهار داشت: در كشورهاي غربي اگر يك سرباز كشته شود ممكن است تبعات بيشتري براي دولت در پي داشته باشد اما اين وضعيت در روسيه وجود ندارد. البته اين به معني بيتفاوتي روسيه و دولت اين كشور به امنيت شهروندان و نظاميان خود نيست بلكه به اين معني است كه روسها راهبرد كلان خود را در جهان و تحولات منطقهاي به سادگي و پس از انجام حملاتي تروريستي عليه منافع خود تغيير نميدهند چون تيمي كه رهبري روسيه را برعهده دارد شامل ارتش و سرويسهاي اطلاعاتي هستند و از طرفي ساختار امنيتي آنان نيز بسيار مستحكم است .دكتر احمدي ادامه داد: شركتهاي بزرگ مانند روس نفت و گاز پروم با صدها هزار كارمند و نيرو و شركتهاي تسليحاتي نيز داراي منافعي از حضور روسيه در سوريه هستند.وي افزود: وضعيت كنوني در روسيه همانند دوره «يلتسين» نيست و دوره كنوني پوتين بسيار با دوران سابق متفاوت است و به نظر من وي تا سال 2024 در رأس قدرت روسيه خواهد بود و كشورمان نيز بايد سياستهاي خود را با اين كشور بر همين مبنا تعريف و سازماندهي كند.
دكتر جعفر قنادباشي نيز در پاسخ به اين سئوال كه اهداف و منافع آمريكا به چه ميزان با اهداف و منافع هم پيمانان واشنگتن مانند عربستان و تركيه در سوريه همپوشاني پيدا ميكند، گفت: منافع متحدان منطقه اي واشنگتن مانند عربستان و ترکيه با منافع آمريکا در کشور سوريه، کاملا همپوشاني پيدا کرده و يكي از اين اهداف، تضعيف محور مقاومت در منطقه، شامل ايران، سوريه و حزبالله لبنان است كه ضد صهيونيستي هستند و نظامهاي مردمسالاري را ميپذيرند و با كشورهاي داراي نظام پادشاهي در تقابل قرار دارند و در نتيجه از نظر آمريكا اين مجموعه هر چه بيشتر تضعيف شود، به سود منافع و اهداف واشنگتن و همپيمانانش در منطقه است .
از طرفي،تحولات در سوريه اگر باعث تضعيف جبهه ضد اسرائيلي در منطقه شود، منافع غرب و آمريكا و رژيم صهيونيستي را تأمين ميكند و غرب هرگز با تلاشهاي «ياسر عرفات» و ديگر مقامات ميانهرو عرب خوب نبودهاند زيرا نگران روي كار آمدن دولتهاي ديگر كه ممكن است تندرو باشند، بودند.وي با اشاره به اينكه آمريكا و غرب تمايل دارند قربانگاهي براي نابودي تمامي نيروهاي مخالف خود در منطقه ايجاد كنند،افزود:اگر بحران سوريه باعث شود كه تمامي غولهاي مخالف آمريکا و اسرائيل از جمله روسيه، ايران، حزبالله و ... با درگيرشدن در اين تحولات كاملاًتضعيف يا حتي نابود شوند، بسيار منفعت خواهند برد و با اين سياست، غربيها ميتوانند با كشاندن نيروهاي زبده حزبالله لبنان و نظاميان ايران و روسيه به تحولات سوريه و كشته شدن آنها،ضربهاي به توان دفاعي كشورهاي مخالف بزنند.
وي با اشاره به بروز جنگها در خاورميانه توسط ارتش آمريكا و تقبل هزينه اين جنگها توسط متحدان واشنگتن مانند عربستان و ژاپن و ديگر كشورهاي منطقه افزود: آمريكا در قبال اين اقدامات به نوعي براي برخي كشورها به صورت ژاندارمي عمل ميكند كه بايد پول و هزينه اين اقدامات را ديگران بپردازند.قنادباشي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: يكي از پيامدهاي مثبت جنگ در سوريه كه به نفع روسيه،ايران و حزبالله لبنان بود، اين است كه نيروهاي مسلح آنان، تجارب گستردهاي در عمليات برونمرزي بدست آوردند و اين اقدام به هيچوجه مورد پسند آمريكا، غرب و متحدان منطقهاي آنان مانند اسرائيل، عربستان و تركيه نبوده و نيست و از آن گذشته ارتشهاي روسيه، ايران و حزبالله لبنان ممكن است تا سالهاي سال در سوريه و كل منطقه بمانند و ايران از برگ روسيه خوب بهره برد.
دكتر جعفر قنادباشي در پاسخ به اين سئوال كه حملات موشكي آمريكا به پايگاه هوايي «الشعيرات» همزمان با ادامه گفتگوهاي صلح سوريه در ژنو چه تبعاتي سياسي را ميتواند به همراه داشته باشد، گفت:وضعيت ميداني تروريستها همزمان با گفتگوهاي صلح سوريه بسيار نامناسب بود و لذا حملات هوايي آمريكا ميتوانست علاوه بر دادن روحيه به تروريستها حقوق آنها را نيز به نوعي تأمين كند و اين در حالي است که ناتواناييهاي عربستان پس از آغاز جنگ در يمن و شكستهاي پي در پي آنها مقابل نيروهاي يمني و از طرفي کاهش توان عملياتي تركيه و مشكلات اين كشور پس از كودتاي نافرجام 15 ژوئيه ديگر امكان دخالت گستردهتر در سوريه عليه بشار اسد را نميدهد و لذا حملات موشکي آمريكا به ارتش سوريه در اين شرايط با هدف حمايت از متحدان منطقهاي واشنگتن و تروريستها و مخالفان به اصطلاح ميانهرو بود.
وي در ادامه افزود: برخي معتقد هستند آمريكا با اين حمله در واقع از جنگ نيابتي خارج شد و عملاً از اين پس در مواقعي وارد ناآراميها در سوريه به صورت مستقيم خواهد شد كه البته چنين ديدگاهي چندان با واقعيات تطابق ندارد چرا که حمله به پايگاه الشعيرات تنها مقطعي و محدود بود كه البته فشار اسرائيل نيز در اين اقدام آمريكا بيتأثير نبود.جعفر قنادباشي در ادامه با اشاره به فشار صهيونيستها بر «اوباما» در دوره گذشته رياست جمهوري آمريكا براي انجام اقدام نظامي عليه دولت و ارتش سوريه به بهانه حملات شيميايي عليه غيرنظاميان و از طرفي از ميان رفتن زرادخانه شيميايي سوريه پس از اين اقدام، تحولات و اقدام ترامپ در حمله موشكي به پايگاه هوايي «الشعيرات» را بيتأثير از اين فشارها ندانست.قنادباشي در ادامه به سرمايهگذاري داماد و برادران ترامپ، رئيس جمهوري آمريكا در بندر «حيفا» در سواحل سرزمينهاي اشغالي اشاره كرد و اين عامل را نيز دليلي بر پيروي بيشتر ترامپ از فشار صهيونيستها و مشاوران وي دانست و از طرفي حمايت گسترده صهيونيستها در انتخابات رياست جمهوري آمريكا و شخص ترامپ براي پيروزي، انتظار آنها را نيز از وي بيشتر كرده است. علاوه بر آن، تصويب يك قطعنامه از سوي دموكراتها در آخرين روزهاي عمر دولت اوباما عليه اسرائيل و در محكوميت اقدامات شهركسازي، به كاتاليزوري براي حمايت بيشتر صهيونيستها از ترامپ تبديل شد .
وي در ادامه افزود: ترامپ اكنون خود را وامدار صهيونيستها و عربستان ميداند و لذا ترامپ زير فشارهاي متحدان خود دست به اين اقدام زد و از سويي، رئيس جمهوري آمريكا هزنيه هرگونه اقدام عليه بشار اسد يا محور مقاومت را از اعراب خليجفارس خواهد گرفت .جعفر قنادباشي گفت: اين اقدام آمريكا در حمله به پايگاه «الشعيرات» سوريه اگرچه در بحبوحه گفتگوهاي صلح روي داد اما چندان به تحولات و گفتگوهاي صلح لطمهاي وارد نميكند زيرا تمامي طرفها خود را متعهد به رعايت قطعنامه 2254 شوراي امنيت ميدانند.وي همچنين افزود: ترامپ اكنون درگير برخي تصميمات شخصي است و تصميمات شخصي معمولاً مقطعي هستند و ادامه پيدا نميكند و تأثير راهبردي ندارند و از طرفي وي نميتواند از مشاوره بدنه كارشناسيهاي سياسي و نظامي، دانشگاهي و مشاوران خود فرار كند. از سويي، بحرانهاي آمريكا در ديگر مناطق جهان مانند كرهشمالي و جنوب شرق آسيا اجازه ورود واشنگتن به ماجراجويي بيشتر را در سوريه نميدهد.
ش.د9600593