تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۸  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۴۱۳
حمید کریم‌نیا در گفت‌وگو با «شرق» بررسی کرد
مقدمه: امروز انتخابات زودهنگام پارلمانی در بریتانیا برگزار می‌شود؛ کشوری که قرار است اقدامی بزرگ انجام بدهد و اولین عضوی باشد که از اتحادیه اروپا خارج می‌شود. انتخابات سه سال زودتر از موعد برگزار شده؛ چون نخست‌وزیر معتقد بود برای این اقدام نیازمند آرای بیشتری در پارلمان است؛ اما از بد حادثه در چند ماهی که از اعلام انتخابات تا برگزاری آن گذشته، حوادث تروریستی، لندن و منچستر را درنوردیده و مردم به عملکرد حزب حاکم یعنی حزب محافظه‌کار، نگاه مثبتی ندارند. ایران و انگلیس هم در این بین تجربه خوبی ندارند؛ چند بار حمله به سفارت در ایران و لندن، قطع رابطه و احیای مجدد رابطه درحالی‌که مشکلات پیشین به قوت خود باقی بوده‌ است. اگرچه دستیابی به برجام توانست در رابطه ایران و کشورهای اروپایی تغییرات چندانی ایجاد کند؛ اما انگلیس از این قافله عقب ماند و به‌جز بازگشایی سفارت در تهران و لندن، نصیب دیگری از این ماجرا نبرد. حال در گفت‌وگو با حمید کریم‌نیا، کارشناس روابط بین‌الملل که درباره رابطه ایران و انگلیس کار کرده، درباره دورنمای رابطه تهران – لندن پرسیدیم و اینکه خروج از اتحادیه اروپا تا چه اندازه می‌تواند بر این رابطه تأثیر بگذارد.
پایگاه بصیرت / زینب اسماعیلی

(روزنامه شرق ـ 1396/03/18 ـ شماره 2882 ـ صفحه 7)

* ‌فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا کلید خورده است. با شروع این فرایند چه فرصت‌ها و تهدیدهایی می‌تواند در رابطه ایران و انگلیس به وجود بیاید؟

** روابط ما با انگلستان فارغ از اینکه عضو اتحادیه بوده یا نه، رابطه خاص و پر‌فراز‌و‌نشیبی بوده است. ما از اول انقلاب تاکنون با این کشور تجربه چندین بحران را داشته‌ایم. این نشان می‌دهد عضویت انگلستان در اتحادیه اروپا، تأثیر چندانی در رابطه با ما نداشته؛ از‌همین‌رو نمی‌توان خیلی به تأکید گفت که خروجش، مشکل یا فرصتی برای ما ایجاد می‌کند. در همه این سال‌ها می‌دیدیم انگلیس به‌عنوان کشوری مستقل، در برقراری رابطه یا قطع رابطه با ایران اقدام می‌کرد. مسائل تجاری با ایران و اتحادیه اروپا کاملا از هم جدا بوده است؛ چون خود انگلیس نمی‌خواست مسائل اقتصادی و دیپلماسی خود را درگیر تصمیمات اتحادیه اروپا کند. اکنون هم که در حال جداشدن از اتحادیه اروپاست و این قضایا کاملا منتفی می‌شود. در‌هرحال، ما باید سیاست مستقل انگلستان را در رابطه با خاورمیانه و ایران بررسی کنیم.

‌* بر اساس آنچه از نظرسنجی‌ها درباره انتخابات انگلیس برمی‌آید، هنوز نمی‌توان گفت کدام حزب برنده نهایی است و سکان نخست‌وزیری را به دست می‌گیرد. به نظر شما روی‌کار‌آمدن دو حزب محافظه‌کار و کارگر در انگلیس تا چه میزان می‌تواند در سطح رابطه این کشور و ایران تغییراتی ایجاد کند؟

** حزب محافظه‌کار که اکنون دولت را در اختیار دارد، بعد از رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا پیش‌بینی کرده بود در صورت انتخابات زودهنگام، برنده خواهد بود. با وجود حوادث تروریستی اخیر در این کشور و زیر‌سؤال‌رفتن برخورد دولت با این حوادث که از سوی رقبای آن از قبیل حزب کارگر و ملی‌گرایان و حزب استقلال‌طلب اسکاتلند انجام گرفته است، همچنان این حزب در موقعیت نه چندان چشمگیر پیروزی قرار دارد. با‌این‌حال، در پاسخ به سئوال شما اگر کارگرها به پیروزی برسند، با توجه به برخی تفاوت‌ها در رویکردهای منطقه‌ای، تا حدودی شرایط تغییر خواهد کرد.

‌* یکی از موضوعاتی که در این سال‌ها ایران و انگلیس بر سر آن با هم در حال مذاکره بودند، مذاکرات هسته‌ای بود. ارزیابی شما از عملکرد انگلیس در این مذاکرات چیست. آیا انگلیس در جریان مذاکرات هم به‌عنوان یک کشور مستقل عمل می‌کرد یا اینکه تحت لوای سیاستی کلی که خانم اشتون یا خانم موگرینی به‌عنوان هماهنگ‌کننده دنبال می‌کردند، عمل می‌کرد؟

** درباره پرونده هسته‌ای ایران، انگلیس سیاستی مستقل از روابط تجاری با ایران برای خود تعریف کرده بود. در دوران اصلاحات که مذاکره با سه کشور اروپایی با حضور مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انجام می‌شد، انگلستان دنبال این بود با ایران روی خواسته‌های اصلی آنها به توافق برسد و این رویکرد را زمانی‌که ترکیب مذاکره‌کننده به ١+٥ هم تغییر کرد نیز دنبال می‌کرد.

‌* زمانی که انگلستان در قالب تروییکای اروپایی در حال مذاکره با ایران بود، سطح رابطه تجاری و اقتصادی ایران و انگلیس چگونه بود؟

** قاعدتا تا‌زمانی‌که تحریم‌های بین‌المللی بر ایران تحمیل نشده بود، آنها علاقه‌مند بودند با ایران رابطه تجاری داشته باشند؛ ولی این ایران بود که به دلایل سیاسی و گذشته‌ای که از ابتدای انقلاب تا آن زمان در ذهن داشت، تمایل چندانی به رابطه تجاری با انگلیس نداشت.

تنها الزامات بین‌المللی و تجاری ایجاب می‌کرد که روابطی با آنها داشته باشیم؛ مثلا رابطه بانکی، بیمه‌ای و مالی. به دلیل مرکزیتی که لندن در حوزه مسائل بین‌المللی دارد، الزاما باید با آنها روابط می‌داشتیم؛ ولی خارج از این موارد، تمایل چندانی به رابطه و صادرات و واردات چشمگیر بین دو کشور وجود نداشت.

‌* از‌همین‌روست که در دوران اصلاحات تراز تجاری آلمان و فرانسه، از انگلیس بیشتر است.

** بله؛ فارغ از چند حوزه اصلی که در بالا ذکر کردم، از اول انقلاب همکاری تجاری و اقتصادی خاصی با انگلیس نداشتیم. در داخل کشور هم تمایلی نبود که با انگلیس کاری انجام شود. البته آنها دنبال این بودند که به بازار بزرگ اقتصادی ایران، صادرات داشته باشند و با ایران کار کنند؛ اما فارغ از این، انگلیس وقتی در چارچوب بین‌المللی قرار می‌گرفت، خود را ملزم می‌دانست با آمریکا و کشورهای دیگر علیه ایران کار کند؛ مثلا در قطع‌نامه‌هایی که علیه ایران تصویب می‌شد، کاملا همراهی می‌کرد.

‌* یعنی در سال‌های بعد از انقلاب هیچ‌گاه رابطه‌ ما و انگلیس مبتنی بر دوستی نبوده؟

** بله، انگلیس یک اولویت منطقه‌ای برای خود تعریف کرده که سعی می‌کند آن ‌را اجرا کند. مثلا در تحریم ایران یا فشارهایی که آمریکایی‌ها وارد می‌کنند، همراهی می‌کند اما اگر این مسائل نباشد یا رفع شود، تمایل دارند با ایران رابطه معقولی داشته باشند. اما حوزه نفتی و مالی را از ابتدا داشتیم مثلا همکاری بانکی در حوزه سوییفت، غیر از زمانی ‌که تحریم شدیم، وجود داشت چون مرکز سوییفت، لندن است. اما بعد از تحریم همکاری‌اش با ایران را در مقطعی لغو کرد اما دوباره بعد از برجام و لغو تحریم‌ها به وضعیت عادی بازگشت. همچنین در حوزه نفتی، لندن مرکزیت بین‌المللی دارد و در بازارهایي که در آنجا هست، معاملات تجاری داشته و داریم.

‌* در دوران مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم با ١+٥، چطور؟ انگلیس مستقل عمل می‌کرد یا با سیاست‌های تعیین‌شده از سوی اتحادیه اروپا همراهی می‌کرد؟

** در واقع انگلیس، استقلالش را در چارچوب اتحادیه اروپا و آمریکا عملی می‌کرد. در واقع تغییری در سیاست دوران تروییکای اروپایی رخ نداد. آنها در ابتدا می‌خواستند ایران را در هر صورت پای میز مذاکره بنشانند و به تفاهم برسند و نهایتا ایران و کشورهای ١+٥ بر سر خواسته‌هایی که مورد توافق همه طرف‌ها بود، رسیدند. درصورتی‌که ایران زیر بار این مورد‌ها نمی‌رفت، انگلیس هم همراه اتحادیه اروپا و آمریکا، تحریم‌هایی علیه ایران اعمال می‌کرد تا ایران را به نقطه‌ای که می‌خواستند برسانند. یعنی با کشورهای دیگر اجماعی داشتند.

‌* به‌هرحال در حدود یک سال و اندی که از اجرائی‌شدن برجام می‌گذرد به نظر می‌رسد که انگلستان کمترین انتفاع اقتصادی را برده و برجام نقطه قوتی در ارتباط بین دو کشور نبوده. این ‌را تأیید می‌کنید؟

** انگلیسی‌ها خیلي تمایل دارند در چارچوب سیاست‌گذاری‌های منطقه‌ای که در خلیج فارس و ایران دارند از بازارهای بزرگ ایران سهمی بگیرند مثل فرانسه و آلمان. انگلیسی‌ها هم هیئت بزرگ اقتصادی به ایران فرستادند و هیئت پارلمانی‌شان هم به ایران آمد. اما آنها یک اولویت فراتر منطقه‌ای دارند و آن همکاری سنتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس است. همان زمانی که هیئت بازرگانی در آستانه سفر به ایران بودند، خانم ترزا می ‌سفری به منطقه خلیج فارس داشت و سخنان تندی علیه ایران زد. عملا در آستانه بهبود رابطه اقتصادی با ایران و دریافت سهمی از بازار ایران بودند که ترزا می ‌حمایت از کشورهای عربی و مسائل منطقه‌ای را در اولویت قرار داد. این نشان می‌دهد که رابطه تجاری با ایران برایشان در اولویت دوم قرار دارد.

اولویت اول انگلستان، مسئله امنیت خلیج فارس از نگاه خودشان و حفظ رابطه سنتی‌شان با عربستان، امارات، قطر و کشورهایي است که رابطه‌ای طولانی با آنها دارند. همین الان باوجود فجایعی که عربستان در یمن به بار آورده، وزیر خارجه انگلستان تأکید کرد که رابطه نظامی با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس را قطع نمی‌کنند. حتی در انگلیس نمایندگانی از حزب سوسیالیست و کارگر به رابطه نظامی با عربستان اعتراض کردند اما توضیح دولت این بود که این رابطه ضروری است و باید حفظ شود. از همین‌رو تاکنون وزیر خارجه انگلیس دو سفر به خاورمیانه داشت. اینها نشان می‌دهد که رابطه تجاری با ایران اولویت اولشان نیست.

‌* با توجه به آغاز اجرائی‌شدن فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا آیا در این سیاست تغییری ایجاد می‌شود؟

** نه، این سیاست از دیرینه در مورد ایران و منطقه وجود داشت. حتی اگر بگوییم که رابطه انگلیس و ایران در زمان شاه متوسط یا خوب بود، بعد از انقلاب تغییر کرد. باوجود اینکه آنها بازار خوبی را در ایران از دست داده‌اند اما همواره این سیاست را در مورد ایران ادامه داده‌اند.

‌* منطقه خاورمیانه دمادم دستخوش تغییر و تحول است. در جدیدترین تحول، آرایش سیاسی متفاوتی حول محور عربستان علیه قطر شكل گرفته ‌است. سیاست انگلیس در مورد این تحولات چطور بوده؟ چقدر از دیپلماسی مورد‌نظر ایران دور یا نزدیک بود؟

** روابط انگلیس با عربستان بسیار گرم و صمیمانه است. قطعا این کشور از راهکارهای عربستان در منطقه حمایت می‌کند. اما اینها به واکنش‌های حساب‌شده جمهوری اسلامی ایران در منطقه و این حوادث نیز بستگی دارد، همین‌طور به چگونگی روابط با آن کشور در حال و آینده نیز ربط خواهد داشت.

‌* از زمانی‌ که مردم در انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا رأی مثبت دادند تاکنون که انتخابات زودهنگام در این کشور در حال انجام است، حوادث تروریستی در منچستر و لندن و البته اروپا رخ داده. اما این حوادث موجب ایجاد تغییر در استراتژی‌های این کشور در منطقه خاورمیانه که مأمن اصلی تروریست‌هاست، نشده. چرا؟

** سیاست انگلیس به‌طور عام و دولت کنونی به‌طور اخص با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس رابطه تنگاتنگی دارد که توضیح داده شد. آنها با توجه به روابط اقتصادی و تجاری با این کشورها و حضور عرب‌تبارها و مسلمانان به‌طور اعم در آن کشور، ملاحظات خاصی در شیوه برخورد با افراطی‌گرايی و معضل تروریسم افراطی و از نوع داعشی آن داشته و دارند. تا جايی که منافع آنان به خطر نیفتاده باشد برخورد جدی نمی‌کنند. یک‌سری ملاحظات هست که دولت انگلیس برخورد حادتر از آنچه بوده (حداقل تاکنون) نداشته است. گرچه مخالفان به شدت از دولت در این مورد انتقاد می‌کنند.

‌* برخی نگران خروج از اتحادیه اروپا و کاهش قیمت پوند و تأثیر آن بر قیمت نفت هستند. چقدر این نگرانی جدی است؟

** ممکن است در کوتاه‌مدت اثراتی داشته باشد، اما به نظر می‌رسد انگلیس فارغ از سیاست‌های اتحادیه اروپا، در بازارهای دیگری وارد شده و سرمایه‌گذاری کند. همین الان بعد از اینکه پارلمان انگلیس خروج از اتحادیه اروپا را تصویب کرد و این فرایند رسما آغاز شد، بلافاصله با هندی‌ها مذاکره را شروع کرده‌اند تا پیمان تجارت آزاد با آنها را آغاز کنند. در حالی که در اتحادیه اروپا برخی از این دست تجارت‌ها را نمی‌توانستند انجام دهند. اما اگر این قرارداد نهایی شود، یک بازار خیلی بزرگ را به دست می‌آورند. این در میان‌مدت و بلندمدت می‌تواند اثراتی داشته باشد. وقتی در همه‌پرسي سال گذشته مردم به خروج از اتحادیه اروپا رأی دادند، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز از این جدایی خیلی استقبال کردند. در حالی که قبلا براساس مقررات اتحادیه اروپا باید عمل می‌کردند و در مواردی این قوانین برایشان دست‌وپاگیر بود.

‌* به نظر می‌رسد در حالی که دشمنی دیرینه و دوستی دیرینه در سیاست وجود ندارد، بهتر نیست که ما هم تغییری در سیاست با انگلیس ایجاد کنیم؟

** بله، اما این تغییر سیاست نیازمند تفکر و برنامه‌ریزی اصولی است تا این سیاست زیگزاگی که در این سال‌ها نسبت به انگلیس داشتیم، تغییر کند. در حالی که هر دو کشور علاقه‌مند به رابطه بودند، دو بار قطع رابطه داشتیم، اما همیشه بعد از برقراری رابطه، دوطرف شروع می‌کنند به واکنش‌های تند و طرح ادعاهایی نسبت به هم. این نشان‌دهنده این است که یک فرمولاسیون جدی و دقیق در رابطه با این کشور نداریم. خواه ناخواه انگلیس یک کشور باسابقه است و پتانسیلی است که باید بتوانیم از ظرفیت‌هایش به نفع منافع خودمان استفاده کنیم.

‌* پس شما معتقدید با توجه به اینکه از اولویت منطقه‌ای این کشور آگاه هستیم، می‌توانیم رابطه تجاری و اقتصادی خودمان را داشته باشیم و از آن منتفع شویم؟

** باید یک اراده‌ای باشد که طرفین مذاکره اساسی با هم انجام دهند و قالب‌های اصولی رابطه با این کشور از داخل این مذاکره استخراج شود. بالاخره اگر سطح ثابتی از رابطه با این کشور را دنبال می‌کنیم باید بسترهای لازم همکاری را ایجاد کنیم. نه آن دیدگاه قدرت استعماری پیر را دنبال کنیم و نه آن نگاهی که همه چیز را در رابطه با این کشور ببینیم.

‌* درحال‌حاضر و با توجه به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، دورنمای رابطه دو کشور را چگونه می‌بینید؟

** دورنمای روابط دو کشور بستگی به داشتن طرح یا نقشه راه و ابزارهای لازم برای بازی‌کردن با این کارت‌ها را دارد. انگلیس بازیگر قدیمی است که با کارت‌های مختلفی بازی می‌کند و به‌جز چند کشور خاص و متحدان استراتژیک خود دوست و دشمن دائمی ندارد. این گفته سیاست‌مدار قدیمی انگلیس، «گلادستون»، است که هنوز هم آنها این اصل را در رابطه خارجی خود در نظر می‌گیرند.

http://www.sharghdaily.ir/News/133138

ش.د9600691