(روزنامه جمهوري اسلامي – 1396/03/17 – شماره 10889 – صفحه 1)
بسمالله الرحمن الرحیم
کمتر از دو هفته پس از اعلام موجودیت «ناتوی عربی»، جنگ قدرت درون این سازمان کاغذی به مراحل بغرنجی رسیده است. چهار کشور عربی ضمن قطع رابطه با قطر تمامی مناسبات سیاسی – اقتصادی – تجاری از جمله پرواز هواپیماها و تردد کشتیها را به حال تعلیق درآوردهاند. اگرچه چند کشور دست چندم نیز با فشار سعودیها به این فهرست پیوستهاند ولی دربار سعودی بهتر میداند که تلاش در این زمینه نقض غرض بوده و افزودن نام مالدیو، رئیسجمهور فراری یمن و دولت متزلزل و ناکارآمد لیبی، نه تنها چیزی بر وزن جبهه مخالفین قطر نمیافزاید بلکه بیوزنی این مجموعه ناهمگن را آشکارتر میسازد.
نکته جالب توجه اینکه هر چهار کشور مخالف قطر، درون ساختار حکومتی متزلزل خود حتی با شهروندان خود نیز مشکل دارند. دربار سعودی با سرکوب خونین اقلیتها، استانهای شیعه نشین شمال شرق عربستان را عملاً به میدان جنگ تبدیل کرده است. رژیم خون آشام بحرین در واقع تحت الحمایه ریاض قرار گرفته و برای حفظ موقعیت خود به هر جنایتی دست میزند. رژیم کودتائی مصر نیز با تکیه بر قدرت نظامی و توسل به انواع شیوههای سرکوب و ارعاب، روزگار میگذراند. دولت قطر با صدور بیانیههای رسمی به این رفتار تحکم آمیز و تهاجمی آنها پاسخ میدهد که این 4 کشور امیدوارند قیمومیت قطر را برعهده بگیرند و دوحه از آنها اطاعت کند. با وجود این دربار سعودی امیدوار است با تشدید تحریمها و حتی بهره گیری از محاصره دریائی و هوائی، امیر قطر را تنبیه و بلکه برکنار سازد و تاوان رفتارغیرمنتظرهاش در ایجاد شکاف در شورای همکاری خلیج فارس و فروپاشی زودهنگام ناتوی عربی را بپردازد.
نباید از نظر دور داشت که قطر از نزدیکترین متحدین دربار سعودی بوده و همواره سعی بر این بوده است که روابط دوحه – ریاض در بهترین شرایط و بالاترین سطوح، انعکاس بیرونی داشته باشد. امیر قطر برای کسب رهبری و ایفای نقش جدی و موثر در دنیای عرب، همواره وسوسه شده و در برخی معضلات منطقهای از جمله بحران لبنان، منازعات فلسطین، بحران افغانستان و مشکلات داخلی شورای همکاری خلیج فارس، رایزنیهای نسبتاً موثر و کارآمدی داشته که گاهی با حسادت و خشم آل سعود همراه بوده است. این برای دربار سعودی بسیار تلخ و ناگوار است که قطر در محاسبات بلندپروازانهاش بخواهد گوی سبقت را از سعودیها برباید و نقش میانجی و تاثیرگذاری در تحولات و بحرانهای منطقه ایفا کند. عکس این قضیه هم صادق است.
این برای امیر قطر قابل هضم و تحمل نیست که دربار سعودی بدون مشورت و هماهنگی بخواهد طرحهای تازهای را به صورت غافلگیرانه بر همگان تحمیل کند و با یک نشست و برخاست نمایشی، دنیای عرب و جهان اسلام را به دنبال خود بکشاند و حتی آنها را در برابر ترامپ به صف کند و به نام آنها و به جای همگان سخن بگوید و تصمیم بگیرد. به ویژه آنکه مسئله از ابعاد استراتژیک و حیاتی برخوردار و مستلزم تعهداتی برای همگان باشد.
اگرچه در روزهای اخیر، تلاشها و رایزنیهائی برای مهار بحران کنونی صورت گرفته ولی اگر تا دیروز مشکلی پیش میآمد، همین سه قطب قدرت دیروز و امروز به رایزنی میپرداختند ولی اختلاف کنونی به بحرانی میان همین سه قطب قدرت مبدل شده است. روند میانجی گریها با هر الگوئی و از جانب هر کشوری شکل بگیرد و به هر نتیجه احتمالی که بیانجامد، درباره چند نکته از هم اکنون بیتردید میتوان با قطعیت سخن گفت. از جمله فروپاشی زودهنگام ناتوی عربی که با این طلیعه نامیمون مواجه گردیده، فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس برای همیشه، انزوای فزاینده سعودیها در منطقه، در جنگ یمن و در بازیهای بدفرجام منطقهای و سرمایهگذاری پرمخاطره در تشکیل باندهای تروریستی در سوریه، عراق، لیبی و...
روشن است که جدیترین پیامدهای این پدیدههای غیرمنتظره، متوجه آمریکای ترامپ و شخص رئیسجمهور آمریکا است که تصور کرده با «ساده انگاریهای کاسبکارانه» میتواند منشا تحولات بنیادین و پایدار در منطقه خاورمیانه شود و صدها میلیارد دلار هم به جیب بزند!
حتی اگر ناشیگریها و فقدان تجربه سیاسی، عامل محرک ترامپ باشد، قطعاً از مشاورین و دستیاران ترامپ که همگی مورد تایید کنگره نیز قرار گرفته اند، پذیرفتنی نیست که چنین رسوائی تمام عیاری را به نام آمریکا رقم بزنند و رئیسجمهور آمریکا را به خاطر خوشایند رژیم بدنام سعودی به اظهارات و کارهائی وادار کنند که پیامدی به جز رسوائی و بیاعتباری و حقارت بیشتر برای آمریکا به همراه نخواهد داشت.
حتی بدون در نظر گرفتن افشاگری و مواضع اخیر امیر قطر هم، چشم انداز روشنی برای ائتلاف جدید سعودیها و تشکیل ناتوی عربی وجود نداشت. سعودیها در طول دوره پادشاهی ملک سلمان دست به هر اقدامی زده اند، با شکست و ناکامی و بدنامی مواجه گردیدهاند. ائتلاف طوفان قاطعیت با چنان فاجعهای مواجه است که حتی آمریکا و انگلیس هم خواستار پایان دادن به این رسوائی به هر قیمت ممکن هستند. ائتلاف کاغذی مورد نظر محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان برای دخالت در سوریه و عراق که قرار بود متشکل از 34 کشور عربی و اسلامی شود، حتی بر روی کاغذ هم شکل نگرفت و رسمیت نیافت.
در آن ماجرا هم بسیاری از کشورها بعد از اعلام نامشان اعلام کردند که اساساً مورد مشورت هم قرار نگرفتهاند و از ماجرا به کلی بیخبرند! این رویدادها نشان میدهد عربستان در دوره ملک سلمان، استبداد فراوانی در زمینه خبطهای سیاسی از خود نشان داده و طرح تشکیل ناتوی عربی هم به نظر میرسد، پدیدهای از همین قماش باشد. بدین ترتیب چندان غیرمنتظره نیست که سرنوشتی مشابه ائتلافهای قبلی در انتظارش باشد، به ویژه آنکه ناتوی عربی، بلافاصله پس از اعلام موجودیت، منحل شود. این است نتیجه اعتماد به آمریکا.
http://jomhourieslami.net/?newsid=136263
ش.د9600850