تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۷۷۹
(روزنامه كيهان - 1396/03/25 - شماره 21648 - صفحه 6)

شبی که سخنان منسوب به شیخ تمیم پادشاه قطر منتشر شد، تنها چند ساعت از پایان این اجلاس می‌گذشت و بسیاری اعتقاد دارند میان آن حملات- و هک شدن احتمالی حساب کاربری خبرگزاری قطر در توییتر- و این کنفرانس باید ارتباط معناداری برقرار کرد.

برای درک تحولات اخیر باید کمی عقب‌تر رفت. سال 2011، موج بیداری اسلامی کشورهای عربی را در بر گرفت و «جماعت اخوان المسلمین» در کشورهای مصر و تونس توانست با جلب رأی اکثریت نسبی دولت ضعیف تشکیل دهد. در آن زمان هواداران اخوان در امارات نامه‌ای خطاب به دولت این کشور نوشتند و ادبیات آوانگارد اخوانی‌ها با خاستگاهی سلفی، اندیشه و مواضع حکام آل‌سعود را به چالش می‌کشید.

برخلاف ریاض و ابوظبی، دوحه روابط حسنه‌ای با جماعت اخوان المسلمین داشت. از آن پس در کشورهای مختلف از لیبی و مغرب در غرب جهان اسلام تا افغانستان و پاکستان که شرق سرزمین‌های عربی بودند، قطر با گروه‌های ریز و درشت (عمدتا تروریستی) ارتباط گرفت تا نگرش مستقل قطر را پیگیری کنند. قطر در این دوره در اتحاد با ترکیه به الگویی تبدیل شده بود که توانسته بود تا حدودی میان «پیشرفت اقتصادی»و «هویت سیاسی مستقل» (خصوصا نسبت به غرب) و «گرامی‌داشت اسلام در جامعه و سرریز آن به سیاست» همگرایی ایجاد کرده و در حاکمیت خود لحاظ کند. نکته قابل توجه در مورد هر دو کشور، «حمایت از تمام شعب اخوان المسلمین» (و تبعا حماس)، «حمایت از حق مقاومت فلسطینی» و البته «حفظ روابط با اسرائیل در سطح مشخص» بود که همین عملکرد باعث می‌شد نتانیاهو در صدد برخورد با آنها باشد.

کودتای السیسی در مصر، مهم‌ترین عرصه زورآزمایی طرفین بود. قطر در کنار مرسی و جنبش موسوم به «شرعیه» ایستاد و همین موضوع باعث فراخوانی سفرای ریاض، ابوظبی، منامه و کویت از دوحه در سال 2014 شد؛ زیرا با وجود گذشت بیش از یک سال از کودتا، همچنان السیسی از بابت عدم ثبات و اقتدار در مصر رنج می‌برد! قطر در سال 2014 در مقیاس کوچکی کوتاه آمد و تعداد زیادی از فعالین جنبش شرعیه مصر و بخش کوچکی از سران حماس از دوحه خارج شدند؛ اما هیچ‌گاه حمایت‌های دوحه – و آنکارا - از اخوان‌المسلمین در کشورهای اسلامی منقطع نشد.

مخالفان اصلی قطر

کشورهایی که اخوان را گروهی تروریستی و خطرناک علیه کشور خود ارزیابی می‌کردند (عربستان سعودی، امارات و...) با قطر اختلاف داشتند. در میان کشورهای غیرعربی، رژیم صهیونیستی شدیدترین موضع را علیه قطر دارد؛ زیرا السیسی را مطمئن‌ترین دوست خود در مصر و حماس را سومین و بزرگ‌ترین خطر برای امنیت خود خوانده است. روسیه نیز که اصلی‌ترین متحدین منطقه‌ای خود (سوریه و مصر) را در جبهه مقدم نبرد با اخوان می‌بیند، تبعا موافق سرکوب و تأدیب قطر است تا دوحه نسبت به سیاست‌های خود در قبال اخوان‌المسلمین صرف‌نظر کند.

ترامپ اقتدارگرا

باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا با اعتقاد به لزوم «توزیع و انتشار قدرت در مناطق مختلف جهان»، از قدرت گرفتن قطر در برابر عربستان حمایت می‌کرد. هر چند همزمان تلاش داشت با پیگیری سیاست‌های مخصوص به خود، قطر را در نظام بین‌الملل هضم و در عین حال فعال نگاه دارد تا این کشور ضمن حفظ استقلال سیاسی و نظری خود ، انگیزه‌ای برای تنش‌آفرینی جدی در محیط پیرامون نداشته باشد.

اما دونالد ترامپ برخلاف اوباما در پی حضور حداکثری آمریکا در معادلات منطقه‌ای است. او که با شعار «بازگشت [شکوه و ابهت رهبری] آمریکا» به کاخ سفید راه یافته بود، از همان ابتدا سعی کرد در منطقه خاورمیانه موازنه‌ها را در جهت مطلوب خود تغییر داده و با کشورهای نافرمان برخورد کند. اوج این رویکرد را می‌توان در جریان سفر اخیر ترامپ به ریاض و تل‌آویو مشاهده کرد؛ به خصوص آن‌جایی که او به همراه ملک سلمان و عبدالفتاح السیسی دست‌های خود را بر روی کره زمین قرار دادند و به این ترتیب ترامپ عملا ژاندارم‌های منطقه‌ای مد‌‌نظر خود را معرفی کرد.

لابی امارات

کمتر از 24 ساعت قبل از انتشار سخنان منسوب به پادشاه قطر و دور جدید حملات علیه این کشور، اجلاس مهمی در واشنگتن تحت عنوان «قطر، اخوان المسلمین و دولت جدید آمریکا ...» به میزبانی سازمان پژوهشی «گینزا» برگزار شد، سازمانی که سالانه میلیون‌ها دلار از امارات پول دریافت می‌کند.

در حالی که ترامپ هنوز در حال و هوای سفر ریاض و تل‌آویو بود، رابرت جیمز وزیر دفاع اسبق آمریکا، ادویس رئیس‌کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا و حدود 500 پژوهشگر و مسئول مرتبط از کشورهای مختلف در آن شرکت کردند. بعدها مسجل شد که امارات در برگزاری این کنفرانس نقش پررنگی داشته است.

ادویس با موضع‌گیری بسیار رادیکال، خواستار تحریم قطر شد. بلافاصله تعدادی از نمایندگان کنگره طرحی را به نام «تحریم پشتیبانان تروریسم فلسطینی» به پارلمان بردند که در آن مشخصا «قطر» به جرم حمایت از «حماس» و «جهاد اسلامی» هدف قرار گرفته بود. «برایان ماست» نماینده جمهوری‌خواه فلوریدا در حمایت از تحریم قطر گفت: «مجموعه‌ای از دولت‌های عربی به ویژه امارات، عربستان سعودی و مصر از این طرح حمایت می‌کنند؛ زیرا همگی اتفاق نظر داریم تا زمانی که قطر از گروه‌های تروریستی مانند حماس و اخوان المسلمین حمایت کند، خاورمیانه روی آرامش و ثبات را نخواهد دید».

در این کنفرانس رابرت جیمز نیز به شدت به قطر بابت حمایت از حماس و حضور خالدمشعل در این کشورحمله کرد. اما شاید تندترین سخنان به «دنیس راس» دیپلمات یهودی آمریکا برمی‌گشت که در دوره اوباما مسئولیت هماهنگی مناسبات ایران و آمریکا را بر عهده داشت. او در این کنفرانس در مورد بستن پادگان «العدید» (پایگاه ارتش آمریکا در قطر) صحبت کرد و آن را گزینه‌ای قابل بررسی خواند: «نباید قطر برای حمایت از تروریسم اخوان و فلسطین، به پایگاه ما در العدید دلگرم باشد.»

شبی که سخنان منسوب به شیخ تمیم پادشاه قطر منتشر شد، تنها چند ساعت از پایان این اجلاس می‌گذشت و بسیاری اعتقاد دارند میان آن حملات - و هک شدن احتمالی حساب کاربری خبرگزاری قطر در توییتر - و این کنفرانس باید ارتباط معناداری برقرار کرد.

بازخوانی یک طرح

اما در میان هیاهوی جنگ دیپلماتیک و اقتصادی سعودی‌ها و هم پیمان‌های منطقه‌ای عربستان همچون مصر و امارات و چند کشور دیگر علیه قطربه نظر می‌رسد نباید از اهداف کلانی که آمریکا در منطقه دنبال می‌کند غافل بود.

سخنان «جیسون‌گرین بلات» نماینده ویژه ترامپ در مذاکرات بین‌المللی و مسئول پروژه موسوم به صلح خاورمیانه در تل‌آویو قابل تامل است! او با استفاده از اصطلاح «گروه‌های غیرمسئول» گفت: «نظام بین‌الملل بر پایه توافقات دولت‌ها استوار است و با چرخش دولت در یک کشور نباید توافقات پیشین تضعیف شود. مسئولیت نظام بین‌الملل در این مرحله، وادار کردن دولت‌ها نسبت به تعهدات و التزاماتی است که در قراردادهای خارجی امضا کرده‌اند. در مرحله بعد ما در خاورمیانه با پدیده «گروه‌های غیرمسئول» مواجهیم که باید به سرعت آنها را حذف کنیم! این گروه‌ها به چارچوب‌های دولت متبوع خود پایبند نیستند و الزامی نمی‌بینند که در معادلات فرامرزی از اصول سیاست خارجی کشور متبوع خود تبعیت کنند. همین‌ها منشأ رشد تروریسم و ناامنی شده‌اند و باید در اسرع وقت نابود شوند. دولت‌هایی که از این گروه‌ها حمایت می‌کنند باید تنبیه و تأدیب شوند.»

اظهارات این مقام عالی‌رتبه واشنگتن نشان می‌دهد آمریکا در دور جدید فعالیت منطقه‌ای خود در کنار حمایت از دولت سعودی و حمایت جدی از عبدالفتاح السیسی در مصر به یک جمعبندی روشن برای تعقیب سیاست‌های جدید منطقه‌ای خود رسیده است و هم‌اکنون نیز روابط با تل‌آویو در عالی‌ترین و بهترین سطح قرار دارد. هر چند بین سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا و روسیه شکاف‌های جدی وجود دارد و با وجود برخی اشتراکات همچون انزوای قطر به دلیل حمایت از برخی گروه‌ها، روس‌ها بی‌میل برخورد با قطر نیستند ولی یقینا مواضع روس‌ها با آمریکایی‌ها در قرار دادن گروه‌ها در لیست تروریسم متفاوت است. نکته نگران‌کننده آنجاست که ترامپ و مهم‌تر از آن تیلرسون در ماه‌های اخیر بارها بر هماهنگی با مسکو برای «تأمین امنیت و ثبات در خاورمیانه»، «حمایت از اسرائیل» و «مقابله با تروریسم» تأکید کرده‌اند. با این تفاوت که در این میان مقامات واشنگتن آدرس روشن‌تری که روس‌ها تاکنون نشان داده‌اند این آدرس را قبول ندارند، می‌دهند.

آمریکایی‌ها می‌گویند: «ایران به یکی از اصلی‌ترین عوامل بی‌ثباتی و رشد تروریسم تبدیل شده است. کشورهای عربی منطقه به خوبی خطر ایران را درک کرده‌اند.» و این یعنی دولت ترامپ با سناریوی قطع رابطه سعودی و همپیمانان او با قطر اهداف دیگری را در منطقه دنبال می‌کند و موضوع قطر و حمایت او از اخوانی‌ها و حتی گروه‌های تروریستی برای آمریکا یک موضوع حاشیه‌ای است و دولت ترامپ اهداف پلید تری را تعقیب می‌کند. در چنین شرایطی باید مراقب بود سیاست‌های منطقه‌ای روس‌ها با سیاست‌ها و اهداف منطقه‌ای آمریکا گره نخورد.

جمع‌بندی

امروز نخستین کشوری که هدف قرار گرفته قطر به بهانه حمایت از اخوان المسلمین و حماس است. قطر از جمله کشورهایی است که رژیم عربستان به صورت سنتی همراهی کامل آنها را مطالبه می‌کند؛ اما طی سال‌های اخیر قطر به دشمن شماره یک مصر تبدیل شده است چراکه از منظر مصری‌ها، این قطر است که در سراسر منطقه از «گروه‌های غیرمسئول» حمایت می‌کند.

اگر به سخنان اخیر عادل الجبیر در قاهره توجه کنید، صراحت بیش‌تری در مورد لزوم قطع حمایت و پشتیبانی از «حماس» و «اخوان‌المسلمین» می‌بینید.

قطعا این قطار در ایستگاه اخوان المسلمین متوقف نمی‌ماند و بالاخره نوبت به بقیه گروه‌ها که از نگاه وهابی‌های سعودی و نظامیان مصری، «گروه‌های غیر مسئول» معرفی شده‌اند، خواهد رسید!

در این مرحله دور از انتظار نخواهد بود که ائتلاف فعلی ریاض - قاهره به رئیس‌جمهور و نظام سیاسی لبنان فشار گسترده‌ای وارد آورده تا اختیارات دولت سعد حریری را افزایش دهند. با توجه به سیاست رسمی دولت لبنان در مورد «خویشتنداری» در بحران سوریه، حتی ممکن است آمریکا و همپیمانان منطقه‌ای او پا را فراتر نهاده و حزب‌ الله را به عنوان مصداق «گروه‌های غیرمسئول» معرفی کنند که در این صورت، این روند در مورد قهرمانان «فاطمیون» و «زینبیون» نیز قطعا تکرار خواهد شد.

از سوی دیگر باید در انتظار برخورد با جنبش مردمی انصارالله باشیم؛ زیرا از نظر سازمان ملل و متعاقبا کشورهای قدرتمند، دولت مستعفی منصور هادی به عنوان تنها قدرت مشروع در یمن شناسایی شده است و انصارالله مجبور به تعامل برای تشکیل دولت انتقالی است.

حتی با پیشرفت بیشتر طرح مذکور بعید نیست تشکیلات بسیج مردمی عراق (الحشد‌الشعبی) بعد از بسته شدن پرونده داعش در این کشور، به زور وارد بروکراسی خرد‌کننده دولتی عراق- علیرغم حمایت‌های تمام قد دولت فعلی عراق از حشدالشعبی- قرار گیرد تا گروه غیرمسئول خوانده نشود! غالب کردن بروکراسی دولتی بر تشکیلات وسیع مردمی حشد‌الشعبی را باید نوعی «عقیم‌سازی» این رکن بالنده جبهه مقاومت دانست که قطعا سران حشد به راحتی زیر بار آن نخواهند رفت...

به این ترتیب باید توجه داشت گرچه امروز قطر در نوک پیکان حملات قرار دارد؛ اما غایت آن نوزایی خاورمیانه جدیدی است که در آن اسرائیل از امنیت و ثبات کامل برخوردار شود و جبهه مقاومت زیر فشار شدید قرار می‌گیرد.

منبع: خبرگزاری فارس

http://kayhan.ir/fa/news/106342

ش.د9600963