تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۲۹۵۳
پایگاه بصیرت / محمد زرین - تحليلگر
(روزنامه همدلي - 1396/04/03 - شماره 628 - صفحه 1)

روز چهارشنبه، برای دومین بار در دوره پادشاهی«ملک سلمان» عربستان به‌خود لرزید؛بار اول به فاصله کوتاهی از سلطنت وی دراردیبهشت 94 مملکت سعودی این‌گونه لرزیده بود که همزمان، شاهزاده «سعود الفیصل» قدیمی‌ترین وزیرخارجه جهان، یکباره برکنارشد. درلرزش بعدی هم شاهزاده«مقرن بن عبدالعزیز»از مقام ولایت‌عهدی برکنار شد و شاهزاده «محمد بن نایف»به جای او نشست. یکی برای ما ایرانیان چندان شناخته نبود؛ او«محمد بن نایف»بود که ولیعهد شد. آن یکی اما نامی آشنا برای ایرانیان بود. سفیر پیشین سعودی در آمریکا«عادل‌الجبیر». دیپلمات جوانی که از یک ترور نافرجام جان به در برده بود! واقعه‌ای که با نام یک ایرانی گره خورد؛ طبیعی است که از همان اول مواضع ضد ایرانی هم داشته باشد. اما این همه ماجرا نبود؛ فرزند جوان و جویای نام پادشاه جدید، با اندکی تجربه و باوجود سن کم، به مقام وزارت دفاع دست یافت.

هرچند تا آن زمان با عناوینی چون«مشاور آزاد» در مجمع وزرا شرکت می‌کرد و بعدها فرماندار ریاض شد و گویا برای دست گرمی، دست به تشکیل ائتلاف و جنگ علیه یمن زد. از همان ابتدا، این شاهزاده جوان، بیش از مقام خود در همه جا دیده شد. چندان که نظر بسیاری از کارشناسان را به خود جلب کرد. حدس و گمان‌ها وقتی قوت گرفت که دستگاه حاکمه عربستان، منصبی خلق کرد تا حال که «شاهزاده محمد بن سلمان»ولیعهد نشده، دست کمی از ولایتعهدی نداشته باشد و این شد که منصب«جانشینی ولیعهد، یا ولی ولیعهد»خلق شده و وی به آن منصوب شد. به موازات مناصب دولتی، مسئولیت‌های مهم دیگر هم یکی پس از دیگری وی را قدرت بیشتری می‌بخشد. مانند رئیس برنامه«عربستان پسا نفت»که براساس آن، کشور سعودی تا سال2030باید بدون اتکای به نفت اداره شود.

همچنین یک سری اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را رهبری کرد که اصلاح نظام بازار و اعطای حقوق بیشتر به شهروندان سعودی –به طور خاص زنان وبه طور مشخص اعطای حق رانندگی- از آن جمله بود. با این وصف، وزیر جنگ طلب، در همان بدو ورود، با هدف سرکوب«حوثی‌های یمن»، بعد از تشکیل یک ائتلاف، جنگی را علیه یمن آغاز کرد که با گذشت بیش از دوسال، جز ویرانی یمن، فقر مطلق، قحطی و کشتار مردم بی‌دفاع حاصلی برای کشور مهاجم نداشته است. دو وزیر جوان سعودی، تندترین مواضع را علیه ایران و به‌طور مشخص شیعیان اتخاذ کرده‌اند. در آشکارترین موضع‌ها ایران را باعث و بانی ناآرامی‌های منطقه خوانده‌اند. اکنون در دومین زلزله سیاسی بزرگ، در اقدامی عاجل، مشکوک و پیچیده، شاهزاده جوان یک شبه کودتا راه می‌اندازد و با خیزی بلند از نایب ولیعهدی خود را به‌سمت ولایتعهدی می‌رساند.

امری که گویا با اکراه- حتی تهدید جانی- بر محمد بن نایف تحمیل شد به گونه‌ای که حتی سخن از حبس و حصر وی گفته می‌شود. در خلال این تحولات دو کشور مهم اسلامی- ایران و عربستان- در دو سال اخیر در یک جنگ سرد واقعی به سر برده‌اند. ماجراهای سال94، آتش دشمنی‌ها را شعله‌ور کرد. شهادت قریب 500 حاجی ایرانی در منا، ماجرای فرودگاه جده و در پی آن اعدام روحانی شیعه«شیخ نمر»که اعتراض شدید ایران را در پی داشت و اوج آن هم حمله به سفارت عربستان توسط برخی از تندروهای نزدیک به برخی چهره‌های اصول‌گرا و قطع کامل روابط دو کشور بود. باری، تحولات اخیر سعودی را اگر به فاصله کوتاهی پس از حملات موشکی ایران به مواضع داعش بررسی کنیم، چندان خبر خوشی برای منطقه، خصوصا کشور ما در آن یافت نمی‌شود. چندان‌که که تغییرات درون حاکمیتی سعودی‌ها را می‌توان پیام آشکار به ایران محسوب کرد.

چرا که با اندکی تامل می‌شد تشخیص داد که عطش قدرت شاهزاده محمد، جز با رسیدن به بالاترین منصب حکومتی در عربستان فروکش نمی‌کند و منتقدان هم از این پدیده با نام «ظهوریک صدام جدید در خاورمیانه»یاد می‌کنند. اگر ما با این کشور، در شرایط مساعد، یا حتی نوعی بی‌طرفی بودیم، می‌شد جور دیگری به مسئله نگاه کرد. اما از زبان تمام کسانی که جنگ را-جدا از نتیجه آن-به ضرر ملت‌ها می‌دانند، جز رعایت هوشیاری کامل، توصیه دیگری نمی‌شود. ذیلا چند نکته قابل تامل است. 1. تقریبا مسجل است که ولیعهد 31ساله سعودی، به‌زودی پادشاه عربستان خواهد شد. خاصه که وضع مزاجی ملک سلمان با 82 سال سن هم بیش از این، اجازه حکومت به وی را نمی‌دهد. این خبر وقتی مهم می‌شود که بدانیم، شاهزاده جوان، چندی پیش اعلام کرده است که تلاش می‌کند جنگ را به داخل ایران بکشاند.

2. یکی از اولین مقامات خاورمیانه، که موفق به دیدار رئیس جمهور غیرمتعارف آمریکا شد، همین شاه آینده سعودی است. در پی دیدار او با دونالد ترامپ بود که از وی برای سفر به عربستان دعوت شد و این همراهی و هم‌صدایی دوکشور علیه کشور ما، خوشایند دلسوزان وطن نیست. 3. دیدار ماه پیش رئیس جمهور آمریکا از عربستان، دو خبر بد برای کشور ما داشت. اول اینکه در عرصه بین‌الملل، عربستان با گردآوری تقریبا روسای همه کشورهای اسلامی-منهای ایران و سوریه-در تالار مجلل معروف، قدرت ایجاد اجماع منطقه‌ای علیه ایران را به رخ ما کشید. مانوری که از هر منظر که نگاه کنیم، با برخورداری از ملتی فرهیخته و تیم دیپلماسی قدرتمند ما، می‌شد از آن ما و به نفع صلح و امنیت خاورمیانه باشد. (کما اینکه این امید با وضعیتی که قطر دارد، هنوز هم باقی‌ست)

4. نکته دوم در نشست ریاض، انعقاد یکی از بزرگترین قراردادهای تسلیحاتی تاریخ میان عربستان و آمریکا بود. خرید 110ملیارد دلار تسلیحات. این عدد وقتی بهتر فهمیده می‌شود که بدانیم، در سال‌های پیاپی هم بزرگترین خریدار اسلحه در دنیا، همین مملکت سعودی بوده است. حال جای این بحث نیست که با اتکای به وحدت ملی و قدرت نظامی، ما می‌توانیم دست بالا را در هر جنگ احتمالی داشته باشیم. اما برای کشوری چون ایران، که مدتی نیست زیر بار تحریم‌های فرساینده کمر راست کرده، جنگ به هیچ وجه در راستای تعالی کشور نیست. 5. به تاریخ اگر بنگریم، کمتر جنگی را می‌بینیم که خیلی رسمی و با برنامه‌ریزی کامل توسط بزرگان کشورها رخ داده باشد. دست کم درباره جنگ بین‌الملل اول چنین نظری طرفداران بسیاری دارد.

چه بسیار جنگ‌های بزرگی که توسط دو سرجوخه آغاز شد. همین وضع امروز خاورمیانه، 10سال پیش به هیچ وجه قابل پیش‌بینی نبود. هفته پیش یک صیاد ایرانی توسط گارد ساحلی صعودی کشته شد. سه تن هم در چند روز گذشته بازداشت شده‌اند. تکرار چنین وقایع کوچکی و درنتیجه هر نوع برخورد نسنجیده ممکن است منجر به وقوع جنگی عظیم و «غیر ضروری»بین دو کشور شود. وضع منطقه پیچیده‌تر از همه تاریخ است. در سوریه نه یک جنگ، که قریب 5 جنگ با ماهیت‌های متفاوت درجریان است. داعش هم اصولا یک دولت و حکومت نیست که بتوان آن را نابود کرد. این غده بدخیم، به‌سرعت و شدت، در چهارگوشه جهان هم‌پیمان جذب می‌کند، وضع عراق به شدت بغرنج است، مناطقی از افغانستان در تصرف داعش است، همسایه دیگر شرقی ما (پاکستان) به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای اسلامی، به خاطر نیاز به دلارهای نفتی و همچنین اتحاد مذهبی، از شرکای مهم سعودی محسوب می‌شود. قطر به طرز مشکوکی مورد غضب سعودی‌ها و همسایگان واقع شده است، کشوری که شریک ما در میدان بزرگ گازی است.

جدا از همه اینها، عربستان نشان داد که برای انزوای کامل و فشار بر ایران، حتی با اسرائیل هم دست دوستی می‌دهد. اینها ذکر شد تا شاید بهتر روشن شود که نبرد احتمالی با عربستان، در چه شرایطی رخ خواهد داد. 6. در ایران، دولت میانه‌رو روحانی برای دومین بار بر سرکار آمد. با کمال تاسف، عده‌ای در داخل، حاضرند برای زمین‌گیر کردن دولت، دست به هر کاری بزنند، حتی اگر مجبور به ایجاد یک جنگ باشند. و مشخص نیست که در مخیله این هموطنان، دقیقا چه چیزی گم شده است که در صلح و آرامش نمی‌توان بدان دست یافت. 7. باید در همراهی‌ها با برخوردهای نظامی مختصر قوای نظامی با هر تهدیدی، اندکی پخته‌تر عمل کرد. حملات موشکی به داعش قطعا هم پیش از رخداد، هم پس از آن مورد تایید رئیس جمهور منتخب، در نتیجه به‌نحو غیرمستقیم ملت ایران بود. اما مبادا جایی باشد و بشود گرهی را با دست گشود، و سراغ گشایش با دندان رفت. که خدا هم از بندگان چنین خواسته است. آنجا که وصف مومنان، می‌فرماید:(وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَاِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا)

کسانى‏‌اند که گواهى دروغ نمى‏‌دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏‌گذرند.

این نوع گذشت از کنار لغو را، شاید بتوان در رفتار دکتر جواد ظریف به کمال ملاحظه کرد. اجازه بدهیم اول او سکان‌داری کند، تا انشاءالله مجبور به جنگ با جاهلان ماجراجو نشویم.

http://hamdelidaily.ir/index.php?newsid=32984

ش.د9600933