تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۵۶۲
نفوذ معادل «حركت در مسير پيشرفت ايران» است
پایگاه بصیرت / سعيد همتي

(روزنامه جوان – 1396/04/27 – شماره 5140 – صفحه 5)

«10سال حبس جاسوس امريكايي» تيتر فراموش شده روزنامه‌هاي وابسته به جريان تجديدنظرطلب در روز گذشته بود؛ خبري كه حجت‌الاسلام محسني‌اژه‌اي آن را در نشست خبري اعلام كرد و رسانه‌هاي اين طيف همانند خبرهاي مشابه تلاش كردند آن را سانسور و موضوعات دلخواه جريان سياسي خود را در صفحات نخست خود برجسته كنند.

طي چهار سال اخير كه «نفوذ» از جمله محور‌هاي ثابت سخنان مقام معظم رهبري و از تهديدات به‌روزشده امريكايي‌ها در مواجهه با انقلاب اسلامي بوده و بارها اخباري مبني بر دستگيري جاسوسان خارجي در دفاتر برخي از مقامات دولتي، رسماً توسط مراجع قضايي بيان شده مديران اين رسانه‌ها ترجيح دادند از كنار آن به‌سادگي عبور كنند، به عنوان نمونه طي ماه گذشته كه سخنگوي دستگاه قضا خبر دستگيري جاسوس دفتر حسام‌الدين آشنا را مطرح كرد، صبح روز بعد صفحات روزنامه‌هاي زنجيره‌اي مباحثي غير از اين خبر را به عنوان تيتر نيم‌تاي صفحه خود انتخاب كردند چراكه طرح و تكرار اين مسئله با منافع اين جريان در تناقض است.

دستگيري يا اخراج برخي از دوتابعيتي‌ها در دولت نيز بارها مورد بی‌توجهی رسانه‌هاي وابسته به اين طيف قرار گرفته است كما اينكه خبر دستگيري نزار زاكا يا چندين تن از دوتابعيتي‌هاي نفوذ كرده در بدنه دولت نيز بارها با بي‌تفاوتي اين جماعت همراه شده است، آن هم در حالي كه كارآمدترين نظام‌هاي حقوقي دنيا و از جمله امريكا و فرانسه و انگليس اشد مجازات را براي افراد جاسوس تعيين كرده‌اند چرا كه منافع ملي آن كشور را با خطرات جدي روبه‌رو ساخته و مي‌تواند تهديدات جدي را عليه امنيت ملي آن كشور به همراه داشته باشد. حال به رغم آنكه جرم جاسوسي از مهم‌ترين جرائم تضييع كننده حقوق عامه مردم در كشورهاي غربي است كه به نظر مي‌رسد جريان تجديدنظرطلب كمترين حساسيت حداقل رسانه‌اي در قبال اينگونه اخبار موثق نداشته كه البته مي‌تواند دلايل مختلفي نيز داشته باشد از جمله اينكه بسياري از جاسوسان با برخي از عناصر اين جريان در ارتباط بوده يا به دعوت بعضي از گروه‌هاي سياسي اين طيف توانسته‌اند به ايران بيايند.

شايد همين ارتباط و پيوستگي منجر به آن شده تا مديران رسانه‌اي اين جريان با يك نوع برخورد مشترك حاضر به پوشش مناسب اينگونه اخبار نشوند و با بي‌تفاوتي از كنار آن عبور كنند چراكه به نظر مي‌رسد برجسته كردن اينگونه اخبار با منافع آن جريان شايد در تضاد قرار گيرد و اين در شرايطي است كه نمي‌توان به‌راحتي ارتباط مستقيم و بدون پرده‌اي ميان جاسوس‌هاي امريكايي با برخي از عناصر اين جريان را مطرح كرد.

فارغ از اينكه ارتباط جاسوس‌هاي دستگير شده با برخي از عناصر جريان تجديدنظرطلب به چه كيفيتي بوده بايد توجه داشت كه برخورد قضايي با جاسوس از جمله وظايف مهم دستگاه‌هاي امنيتي و قضايي و از جمله مطالبات ملي است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در طول چهار سال اخير بارها نسبت به اين مسئله هشدار داده و از دستگاه‌‌هاي مختلف و به ويژه دولت خواسته تا نسبت به اين مسئله حساسيت بيشتري را نشان دهند.

نفوذ جرياني خطرناك‌تر از نفوذ فردي

«نفوذ جرياني» را بايد مهم‌تر و پايدارتر و گسترده‌تر از نفوذ فردي دانست چراكه نفوذ جرياني مي‌تواند نگاه و تصميم مديران ارشد يك نهاد يا سازمان را تحت الشعاع قرار دهد و هزينه‌هاي فراخ‌تر از نفوذ يك شخص دوتابعيتي را به حاكميت اسلامي وارد كند، كما اينكه زماني كه هزينه‌هاي وارده چهار سال اخير را مورد مداقه قرار مي‌دهيم به‌خوبي مشاهده مي‌شود تغيير نگاه‌ها و استحاله اولويت‌هاي يك مدير توسط يك شبكه خاص عمليات رواني صورت گرفته است.

برخلاف اين نوع نگاه جريان تجديدنظرطلب قائل به نفوذ جرياني حداقل در بسياري از حوزه‌ها نبوده و تغيير تصميم‌گيري‌ها را نه به دليل نفوذ جرياني در تيم‌هاي تصميم‌ساز و تصميم‌گير بلكه جزء لاينفك توسعه و پيشرفت يك كشور تفسير مي‌كنند و به عنوان نمونه متون كتب درسي طي ماه‌هاي گذشته تغيير كرده و از مفاهيم مبتني بر فرهنگ مقاومت و انقلابي‌گري تعديل شده را با توجيهاني مانند «گام برداشتن در مسير فرهنگ مدرنيته»و «آشناسازي فرزندان با فرهنگ روز و جداسازي آنها از خشونت و خون ريزي»توجيه مي‌كنند. وابستگان به اين جريان پذيرش سندهايي مانند 2030 و حركت در مسير تغيير فرهنگ ايراني – اسلامي و سبك زندگي جامعه را به دلايل متعددي از جمله نفوذ جرياني در نهادهاي تصميم‌گير و تصميم‌ساز به شمار نمي‌آورند و به جاي آن معتقدند براي ورود به دهكده جهاني بايد چنين تغييراتي در جامعه ايراني اتفاق بيفتد.

چهار گانه

يكي از اهداف نظام سلطه در نفوذ جرياني نهايتاً «تغيير باورهاي اعتقادي – فرهنگي جامعه» است؛ تغييري كه رهبران فكري جريان هواخواه غرب در داخل آن را تحت عنوان نفوذ نمي‌شناسند و معتقدند جزء لاينفك يك جامعه مدرن نيز است و چنانچه جوانان يك كشور بخواهند در مسير پيشرفت گام بردارند ناگزيرند باورهاي ديني و سبك زندگي خود را با آنچه در جوامع غربي است هماهنگ كنند، به همين دليل مي‌توان چهار گانه نظام سلطه را در اين باره اينگونه معنا كرد: «تغيير در باورها و اعتقادات»، «تغيير در افكار و انديشه»، «تغيير رفتار»و« تغيير ساختار حكومت»؛ چهارگانه‌اي كه فروپاشي حاكميت اسلامي را تضمين مي‌كند.

حساسيت رهبري در باب نفوذ

«بزك كردن چهره نظام سلطه»، «تلاش براي تغيير باور جامعه ايراني نسبت به مقامات ارشد امريكايي» و «دوقطبي‌سازي مردم در قالب مفاهيمي مانند رفاه- انقلاب» از جمله مصاديق نفوذ جرياني است كه مي‌تواند بعد از گذشت يك مقطع كوتاه جامعه ايراني را به اين باور برساند كه نظام اسلامي در تقابل با خواسته‌هاي روزمره آنها قرار داشته و زمينه فروپاشي انقلاب را ميسر كنند. هر چند رهبر معظم انقلاب اسلامي نفوذ فرهنگي را مهم‌ترين حوزه نفوذ نظام سلطه ارزيابي مي‌كنند اما در باب نفوذ سياسي نيز مي‌فرمايند: «در زمينه سياسي نيز بيگانگان به دنبال نفوذ در مراكز تصميم‌گيري و اگر نشد، نفوذ در مراكز تصميم‌سازي هستند كه در صورت تحقق اين توطئه، جهت‌گيري‌ها، تصميمات و حركت عمومي كشور، بر اساس خواست و اراده بيگانگان، تنظيم و اجرايي خواهد شد.»

رهبرمعظم انقلاب همچنين دو نوع نفوذ فردي و جرياني را اينگونه تفسير مي‌كنند: «نفوذ دو جور است: يك نفوذ موردي است، نفوذ فردي است، يك نفوذ جرياني است. نفوذ موردي خيلي نمونه دارد، معنايش اين است كه فرض كنيد شما يك دم‌ودستگاهي داريد، يك مسئولي هستيد، يك نفر را با چهره‌ آرايش‌شده، بزك‌شده، با ماسك در مجموعه‌ شما بفرستند، شما خيال كنيد دوست است درحالي‌كه او دوست نيست تا او بتواند كار خودش را انجام بدهد، گاهي جاسوسي است كه اين كمترينش است، يعني كم‌اهميت‌ترينش جاسوسي است، خبركشي و خبردهي است، گاهي كارش بالاتر از جاسوسي است، تصميم شما را عوض مي‌كند.»

تغيير تصميم‌سازي درسطح مديران ارشد حاكميت تحت عنوان نفوذ جرياني را معظم‌له اينگونه بيان مي‌فرمايند: «شما يك مديري هستيد، يك مسئولي هستيد، تصميم‌گير هستيد، مي‌توانيد يك حركت بزرگ يا مؤثري انجام بدهيد، اگر چنانچه اين حركت را اين‌جور انجام بدهيد اين به نفع دشمن است، او مي‌آيد كاري مي‌كند كه شما حركت را اين‌جور انجام بدهيد، يعني تصميم‌سازي. در همه‌ دستگاه‌ها سابقه هم دارد، فقط هم دستگاه‌هاي سياسي نيست، دستگاه‌هاي روحاني و ديني و مانند اينها هم هميشه وجود داشته.»

نفوذ، كليد توسعه؟!

آنچه در اينجا مهم مي‌نمايد اين است كه جريان تجديدنظرطلب در دوسطح مديريتي- رسانه‌اي اساساً قائل به معناي نفوذ چه در حوزه جاسوسي فردي و چه به معناي تغيير نگاه‌هاي مديران و پس از آن تغيير باورها و ذائقه جامعه ايراني نبوده و بالعكس چنين تلاش‌هايي را حركتي ميمون جهت مدرنيته شدن ايران مي‌داند!

http://www.javanonline.ir/fa/news/862567

ش.د9601493