روزنامه کیهان **
ترمز نباشید،آماده باشید !/ حسین شریعتمداری
اگرچه یک جریان خزنده و چند نفره که برخی روزنامهها و سایتهای زنجیرهای را از پشت صحنه مدیریت میکنند، اصرار دارند هر انتقادی را به حساب مخالفت و حتی دشمنی انتقادکنندگان با انتقادشوندگان بنویسند و این روزها بیشترین تلاش خود را روی مسائل هستهای متمرکز کردهاند ولی فارغ از هیاهوی این جریان به آسانی میتوان نقد منصفانه و دلسوزانه را به ارزیابی نشست و سرهرااز ناسره تشخیص داد. در کلام خداوند سبحان نیز آمده است؛ «فبشر عباد الذینیستمعونالقول فیتبعون احسنه، آن گروه از بندگان مرا بشارت ده که سخنان (متفاوت) را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند» (آیات 17 و 18 سوره مبارکه زمر) از این روی و قبل از ورود به موضوع اصلی یادداشت پیش روی اشاره به این نکته ضروری است که انتقادی اگر در میان است- که هست- بیرون از هیاهوی جریان مرموز یاد شده در همراهی با تیم محترم کشورمان است و نه فقط در خور شنیدن، بلکه پس از ارزیابی مستندات آن، شایسته به کار بستن نیز خواهد بود.
و اما، پیش از این درباره توافق وین و مفاد قطعنامهای که روز دوشنبه با عنوان تضمین توافق یاد شده در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، انتقاداتی جدی داشتیم و امروز با توجه به تراکم بحثها و نظرات مطرح شده درباره بند3 ضمیمه B از قطعنامه شورای امنیت که موضوع آن موشکهای بالستیک ایران است، اشاره به چند نکته را ضروری میدانیم. نکاتی که اگر از هماکنون برای آن چارهای اندیشیده نشود، میتواند پیآمدهای خطرناکی در پی داشته باشد. بخوانید؛
در بند 3 از ضمیمه B قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل آمده است «ازایران خواسته میشود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد. از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از فناوریهای مربوط به موشکهای بالستیک، تا زمان هشتسال پس از «روز پذیرش برجام» و تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمعبندی مبسوط» را تائید کند، بسته به این که کدام زودتر اتفاق بیفتد» و در اینباره گفتنی است که؛
1- موضوع بند یاد شده اگرچه در نگاه اول، «موشکهای بالستیک با قابلیت حمل تسلیحات هستهای» است و شاید همین «ظاهر فریبنده» برخی از دوستان را به این باور کشانده است که موشکهای بالستیک ایران مشمول این بند نمیشوند! ولی فقط با اندکی دقت به وضوح میتوان دید که «قابلیت حمل کلاهک هستهای» فقط یک بهانه برای توقف تولید، آزمایش و نهایتا حذف این سلاح استراتژیک -ومتعارف- از سامانه تسلیحاتی کشورمان است... که عواقب فاجعهآمیز آن بهآسانی قابل فهم خواهد بود. اما چرا؟!
2- موشکهای بالستیک -BALLISTIC MISSILE- معمولا در چهار نوع کوتاهبرد (زیر 1000 کیلومتر)، میانبرد (بین 1000 تا 3500 کیلومتر)، بلند برد (3500 تا 5500 کیلومتر) و قارهپیما ( با برد بیش از 5000 کیلومتر) ساخته میشود.
آن دسته از موشکهای بالستیک که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند با موشکهای بالستیکی که خرج انفجاری و سرجنگی معمولی دارند، از ساختار مشابهی برخوردار هستند و هیچگونه تفاوتی با یکدیگر ندارند. تنها تفاوت این دو نوع موشک بالستیک در «کلاهک» یا «سرجنگی» -WARHEAD- آنهاست که میتواند «هستهای» و یا معمولی باشد. گفتنی است هر موشک بالستیکی که بتواند یک سرجنگی به وزن 200 کیلوگرم را با خود حمل کند، میتواند به جای خرج انفجاری معمولی، کلاهک هستهای داشته باشد. به همین علت، امروزه از موشکهای بالستیک میانبرد و بلندبرد برای حمل کلاهک هستهای استفاده میشود.
اکنون با شرحی که گذشت به متن بند 3 از ضمیمه B باز میگردیم. بسیاری از موشکهای بالستیک ایران از نوع میانبرد یعنی با برد 1000 تا 3500 کیلومتر هستند. بنابراین از قابلیت حمل کلاهک هستهای برخوردارند و ایران در حالی که استفاده از سلاح اتمی را حرام قطعی میداند براساس بند 3 از ضمیمه B قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل بایستی آزمایش و تولید آن را متوقف کند و این موشکها را از سامانه تسلیحاتی خود کنار بگذارد! حالا باید از برادران عزیزمان در تیم مذاکرهکننده هستهای پرسید؛ مگر قرار نبود از دسترسی حریف به مراکز نظامی و توان تسلیحاتی کشورمان جلوگیری شود؟ پس چرا علاوه بر دسترسی، به دشمنان تابلودار ایران اسلامی اجازه دستاندازی نیز داده شده است؟!
باید توجه داشت که سامانه موشکهای بالستیک یکی از اصلیترین فاکتورها و اهرمهای دفاعی کشورمان است و نتیجه دستاندازی حریف به این سامانه غیر از خلع سلاح ایران اسلامی در مقابل دشمنان منطقهای و فرامنطقهای آن هیچ معنا و مفهوم دیگری ندارد. ضمن آن که این دسترسیها و دستاندازیها به موشکهای بالستیک ختم نمیشود و این رشته سر درازتری دارد و میتواند ایران اسلامی را به اندازهای تضعیف کند که حتی توان مقابله با گروه فکسنی داعش را هم نداشته باشد... که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
و درباره اهمیت موضوع تنها به آیه 102 از سوره مبارکه نساء اشاره میکنیم که خطاب به رزمندگان اسلام هشدار اکید میدهد؛« ... کافران دوست دارند که شما از سلاح و متاع خود غافل شوید تا آنگاه، یکباره بر شما بتازند».
3- اعضای محترم تیم هستهای کشورمان و برخی دیگر از شخصیتهای سیاسی که ظاهرا به عواقب خطرناک بند 3 از ضمیمه B قطعنامه شورای امنیت پیبردهاند در توضیح بند مزبور و چارهجویی برای پیشگیری از عواقب آن اظهاراتی داشته و دارند که ضمن تقدیر از شهامت آنان در اذعان هر چند تلویحی به این خطا و تلاش برای چارهجویی آن، باید گفت؛ راهکارهای ارائه شده از جانب این عزیزان و تفسیر آنان از بند یاد شده کارساز نیست که به نمونههایی از آن اشارهای گذرا خواهیم داشت؛
میفرمایند؛ موشکهای بالستیکی که قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند با آن دسته از موشکهای بالستیک که «سرجنگی» غیرهستهای حمل میکنند، تفاوت ساختاری دارند. که دیدیم ندارند!
میگویند؛ نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل به معنای نقض توافق وین نیست! که باید گفت؛
اولا؛ توافق وین (برجام) ضمیمه A از قطعنامه است بنابراین نقض هر یک از مواد و بندهای آن به مفهوم نقض برجام خواهد بود.
ثانیا؛ قطعنامه اخیر شورای امنیت با عنوان «تضمین توافق وین» صادر شده است بنابراین جایگاه قانونی و الزام مفاد آن برتر و فراتر از توافق وین است و اگر چنین نبود، نقش تضمینی قطعنامه برای «برجام» معنا و مفهومی نداشت.
اعلام میدارند که نقض قطعنامه موجب بازگشت تحریمها نخواهد شد و از این نکته بدیهی عبور میکنند که قطعنامههای قبلی شورای امنیت تنها به علت تجمیع در قطعنامه اخیر به حالت تعلیق درآمدهاند بنابراین نقض قطعنامه 2231 براساس روندی که طراحی شده است، تمامی قطعنامههای قبلی را باز میگرداند.
میفرمایند؛ اگر حریف بند 3 از ضمیمه B را به مفهوم توقف تولید و آزمایش ممنوعیت برخورداری کشورمان از موشکهای بالستیک تفسیر کند، بدون توجه به تبعات نقض قطعنامه از اجرای این بند خودداری میکنیم! که باید گفت؛
اولا؛ بند یاد شده غیر از آنچه اشاره شد تفسیر دیگری ندارد و ثانیا؛ «چراعاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی» و با عرض پوزش باید پرسید، چرا علیرغم آنهمه تاکید و هشدار درباره حفظ حریم نظامی و توانمندیهای دفاعی کشورمان به حریف اجازه تحمیل این بند خطرناک داده شده است؟ که اکنون برای خروج از آن ناچار به نقض قطعنامه و تحمل پیآمدهای آن باشیم؟!
4- بند مورد اشاره یکی از موذیانهترین ترفندهای به اصطلاح حقوقی حریف است، چرا که واژه تسلیحات هستهای شامل همه انواع سلاحهای هستهای اعم از بمب یا کلاهک هستهای و برخی از انواع دیگر است. و از سوی دیگر، تعهد ما براساس معاهده NPT و آنچه در برجام آمده است، عدم انحراف -DIVERSION- فعالیت هستهای کشورمان به سوی تولید سلاح هستهای است. از این روی -دقتکنید- در حالی که الزام ایران به خودداری از تولید سلاح هستهای موضوع اصلی توافق وین و قطعنامه شورای امنیت است و این موضوع در تمامی بندها و مفاد توافق و قطعنامه آمده، دیگر چه نیازی به تاکید جداگانه بر کلاهک هستهای بوده است؟! مگر نه اینکه کلاهک هستهای نیز یکی از انواع سلاحهای هستهای است بنابراین تاکید بر عدم تولید سلاح هستهای شامل کلاهک هستهای نیز بوده و هست و با جرأت میتوان گفت تاکید جداگانه بر آن فقط با هدف دستاندازی به صنایع موشکی کشورمان صورت پذیرفته است. کاش عزیزانمان با حساسیت بیشتری به این بند از ضمیمه B توجه میفرمودند.
5- و بالاخره اگرچه باز هم دراینباره گفتنیهایی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی شنیدنیترین این گفتنیها، آن است که فاصله پر نشدنی فقط میان توده یکپارچه مردم و مسئولان از هر سلیقه و نگاه با دشمنان کینهتوز اسلام و انقلاب و نظام است و تفاوت سلیقههای درونی نمیتواند غفلت از دشمنان بیرونی را در پی داشته باشد و به قول حضرت آقا در بیانات اخیرشان، سند وین تصویب بشود یا نشود در مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به آمریکا، حمایت از نهضتهای مقاومت و هیچیک از دیگر اصول بنیادین انقلاب تغییری ایجاد نمیشود. حضرتایشان پیش از این نیز در دیدار صمیمی دانشجویان تاکید کرده بودند؛ «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز آمریکا کاملترین مصداق استکبار است... خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید» بنابراین خطاب به معدود کسانی که احتمالا فریب بزک آمریکا از سوی جماعت اندک و کمشمار وادادگان را خوردهاند، باید گفت؛ در این مسیر سنگاندازی نکنید؛ ترمز نباشید، آماده باشید.
******************************************************
روزنامه قدس ***
تناسب تروریسم و خلأ قدرت/ پیرمحمد ملازهی
کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا مدتهاست که محل نفوذ و فعالیت گروههای تروریستی و رادیکال شدهاند. ...
داعش یکی از این گروههاست که به صورت سازمان یافتهتری از فضای هرج و مرج و ورشکستگی سیاسی- نظامی رژیمهای حاکم بهره گرفته و با تصرف بخشهایی از سوریه و عراق، مدعی خلافت اسلامی شده است. داعش همچنین در صدد است علاوه بر کشورهای عرب درگیر بحران امنیتی، سایر کشورهای خارج از این حوزه عربی را هم درگیر کند. ترکیه یکی از این کشورهای غیر عرب است که به دلیل سیاست ضد سوری رجب طیب اردوغان، دیر یا زود میتواند از این ظرفیت برخوردار شود که محل تاخت و تاز داعش قرار گیرد.
انفجار اخیر در اجتماع جوانان ترک و کردی که برای بازسازی کوبانی اعلام آمادگی کرده بودند، نه اولین حرکت و نه آخرین حرکت داعش خواهد بود.
ظاهراً این ضربالمثل که هرآنکه باد بکارد، طوفان درو میکند، در خاورمیانه دارد مصداق عینی پیدا میکند. ترکیه و عربستان سعودی هر دو مظنون به بازکردن فضا برای شکل گیری و فعالیت جریانهای رادیکال در سوریه، عراق، یمن و جاهای دیگر هستند و اکنون خود تبعات این سیاست را میبینند و طوفان درو میکنند.
این واقعیت که گروههای رادیکال و تروریستی اهداف خاص خود را دارند و الزاما در همان چارچوبی که حامیانشان تعیین کردهاند، حرکت نمیکنند، به خوبی درک نشده است. نگاهی به نقشه انتشاریافته داعش که محدوده انتظاراتشان را به خوبی نشان میدهد و محدود به کشورهای بحران زده کنونی نیست و کشورهایی را در بر میگیرد که در نگاه داعش حکومتهای غیر اسلامیدارند. ترکیه و عربستان سعودی در این نقشه در حلقه دوم جاه طلبیهای داعش جای میگیرند و این گروهک به صورت آشکاری طرح زمانبندی خود برای تصرف کشورهای منطقه و جهان را اعلام کرده است.
اینکه طرح داعش واقع بینانه یا جاه طلبانه است، چندان مهم نیست، اینکه داعش کی و در چه زمانی و چگونه با واقعیت شکست روبه رو خواهد شد، باز هم برای هسته مرکزی در داعش بی اهمیت است.
داعش به خوبی از فرصتهای ناشی ار بروز هرج و مرج در خاورمیانه استفاده میکند و این ظرفیت را نیز پیدا کرده است که خود عامل بروز هرج و مرج در کشورهایی شود که ظاهراً با ثبات به نظر میرسند، اما ساختار آنها از درون سست شده است.
در این واقعیت کوچکترین تردیدی وجود ندارد که داعش و سایر گروههای مشابه در فضایی رشد میکنند که دولتهای ورشکسته سیاسی- نظامیخود را به ملتها تحمیل کردهاند، لااقل در دو منطقه جغرافیایی خاورمیانه عربی و شمال آفریقا تاکنون چنین بوده است.
لیبی و سومالی در شمال آفریقا، یمن در بابالمندب و سوریه و عراق به محض اینکه با خلأ قدرت روبه رو شدند، سرو کله داعش و گروههای مشابه پیدا شده است که هر کدام در همان حال که با حکومتهای رسمی میجنگند، در درون خود درگیر جنگ قدرت بر سر غنایم شدهاند.
اکنون شرایط مشابه با خاورمیانه عربی در شرق مرزهای امنیتی ایران در افغانستان و پاکستان نیز در حال شکلگیری است، در مناطقی که دچار هرج و مرج شدهاند و خلأ امنیتی شکل گرفته است، گروههای جهادی خلأ قدرت را پر کردهاند.
در راهبرد داعش، افغانستان و پاکستان در حلقه سوم پس از عربستان و ترکیه و یمن که در حلقه دوم هستند، قرار میگیرند و سوریه و عراق نیز حلقه اول و هسته مرکزی قدرت این خلافت خود خوانده را تشکیل میدهد.افغانستان و پاکستان نیز باید به تصرف داعش دربیایند، این برنامهای است که داعش به صورت زمانبندی شده برای خود طرح کرده است.
اینکه دیگران چگونه به این طرح نگاه میکنند، حایز اهمیت نیست، در نگاه ایدئولوژیک داعش و همفکرانش، عملی بودن یا نبودن طرح هم جایگاهی ندارد. در نگاه آنها جهاد تعطیل پذیر نیست و هر نسل میباید مسؤولیت خود را، بدون توجه به نتایج احتمالی انجام دهد.
شکست و پیروزی وقتی در دستگاه ایدئولوژیک آنها قرار میگیرد، هر دو یک معنا میدهد و پیروزی تلقی میشود. فهم این معنا دشوار است، ولی هر کشوری که بخواهد درگیر بحران و نفوذ داعش نشود، چارهای جز فهم این معنا ندارد.
******************************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
ماه مبارک رمضان و این سفره بیانتهای رحمت الهی دستاوردهای فراوانی داشت که گرچه این ماه بیبدیل اکنون به پایان رسیده ولی برکات سازنده آن میتواند همچنان جاری و پایدار باشد. برای اینکه خیرات و دستاوردهای بزرگ این ماه در طول سال و در زندگی ما جاری گردد، باید روشهای رمضانی شدن در سایر ایام را دانست و توجه داشت که چه راهکارهایی ما را در این مسیر، ثابت قدم نگه میدارد. جالب آنکه پیامبر عظیمالشان اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت، شیوه دستاوردهای معنوی ماه مبارک رمضان را به مسلمانان آموزش داده و راهکارهای آنرا تعلیم فرمودهاند.
امیرمومنان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام در حدیث شریفی میفرمایند: «کوچکترین دستاورد روزهداران اینست که خدا تمامی گناهان گذشته آنان را میآمرزد تا آنان زندگانی را پس از این ماه، از نوع شروع کنند.» پس باید دستاوردهای بزرگ رمضان را پاسداشت و از زشتیها، پلیدیها و موانع رشد کمال دوری جست و با استمرار عمل به توصیههای رمضانی و تمسک به صبر و تجربه استقامت در مقابل گناهان، قدر این تولد و رویش دوباره را دانست.
گفت و گوهای 22 ماهه هستهای میان ایران و گروه 1+5 سرانجام در بیست و سوم تیرماه به نتیجه رسید و بسیاری از کارشناسان و مقامات رسمی کشورهای گوناگون جهان این توافق را «توافقی تاریخی» نامیدند زیرا صرفنظر از اینکه به اختلاف 12 ساله بر سر موضوع هستهای ایران پایان داد، زمینه بهبود روابط میان ایران و سایر کشورهای جهان را نیز فراهم آورد. همچنین روز دوشنبه 29 تیر ماه یعنی کمتر از یک هفته پس از این توافق تاریخی، شورای امنیت سازمان ملل نیز در اقدامی بیسابقه، همه قطعنامههای ظالمانه پیشین خود را علیه جمهوری اسلامی ایران لغو کرد؛ رایی که افزون بر حفظ خطوط قرمز ایران، از تغییری بنیادین در روابط این نهاد بینالمللی با حقوق ملت ایران حکایت دارد.
در واقع صدور قطعنامه 2231 به عنوان مهر تایید شورای امنیت بر توافق نهایی هستهای یکی از مهمترین امتیازهای گروه مذاکره کننده ایران بود که بهرغم مخالفت برخی از اعضای 1+5 تحقق یافت. براین اساس شورای امنیت برای نخستین بار پذیرفت کشور با دست پُر از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد خارج شود چرا که قبل از این، کشورها تنها از راه جنگ یا تغییر رژیم میتوانستند از ذیل این فصل بیرون آیند. از سوی دیگر شورای امنیت که طی سالهای گذشته بر توقف کامل فعالیتهای هستهای ایران تاکید داشت و حتی به باقی ماندن پیچ و مهرههای ماشینها و دستگاههای موجود در تاسیسات هستهای کشور ما رضایت نمیداد، با صدور قطعنامه 2231، حق غنیسازی در خاک ایران، ادامه فعالیتهای صلح آمیز هستهای، تعطیل یا متوقف نشدن هیچ یک از مراکز و تاسیسات هستهای و همچنین ادامه برنامه تحقیق و توسعه را به طور رسمی تایید کرد.
هر چند از توافق وین تا مهر تایید شورای امنیت بر حقوق صلحآمیز هستهای ایران راه کوتاهی بود ولی تلاشهای طاقتفرسا و مجاهدتهای شبانه روزی تیم هستهای کشورمان در هموار کردن این مسیر دشوار و پرپیچ و خم، قابل قدردانی است زیرا تحقق یافتن اهداف جمهوری اسلامی ایران در شناسایی حقوق و فعالیتهای هستهای صلح آمیز، کسب مجوز برای ورود به بازار انرژی جهان، حفظ توانمندی هستهای، لغو تحریمهای اقتصادی، خروج پرونده ایران از زیر فصل هفتم منشور و ترمیم چهره ایران از دستاوردهای تیم مذاکره کننده کشورمان در توافق تاریخی وین به شمار میرود.
این دستاوردها برای ملت ایران آنقدر بزرگ است که همه جهانیان و حتی دشمنان انقلاب نیز زبان به اعتراف گشوده و در مقابل آن سر تعظیم فرود آوردهاند ولی متاسفانه عده قلیلی در داخل که خود را نگران وانمود میکنند، همسو با نخستوزیر رژیم صهیونیستی دست از اعتراض برنداشته و چنان عمل میکنند که این تصور را برای مردم ایجاد کردهاندکه این طیف حداقلی به بلندگوی دشمنان خارجی نظام تبدیل شده و سعی دارند با این دستاورد بزرگ دیپلماسی دولت برخورد جناحی کرده و آنرا زیر سئوال ببرند. این عده اگر خود را مقید به پیروی از رهبر میدانند باید بدانند که طبق توصیه موکد رهبری نباید به گونهای عمل کنند که در قبال پیروزی بزرگ ملی، دودستگی ایجاد شود.
در صحنه بین المللی، این هفته رخدادهای عراق، یمن و ترکیه نسبت به بقیه از برجستگی و اهمیت بیشتری برخوردار بودند.
در عراق، پیشروی نیروهای دولتی علیه تروریستهای تکفیری طبق گفته مقامات، مطابق با برنامه پیش میرود و قوای دولتی متشکل از ارتش و نیروهای مردمی مواضع مهمی را به خصوص در اطراف فلوجه و رمادی به تصرف در آوردند. رمادی و فلوجه به دلیل موقعیت جغرافیایی و همچنین جایگاه سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و به همین دلیل گروههای تکفیری به شدت تلاش میکنند این دو شهر را حفظ کنند. مقامات دولتی عراق اعلام کردهاند این شهرها اکنون کاملاً در محاصره قرار دارد و آزادسازی آن طبق جدول برنامهریزی محقق خواهد شد.
گروههای تکفیری که شکست خود را حتمی میبینند این هفته در اقدامی جنون آمیز دست به جنایت علیه مردم عادی و بیدفاع در «دیالی» زدند. تروریستها با توجه به گرمای شدید، در اقدامی ناجوانمردانه، بمبها را در داخل یک کامیون حامل یخ جاسازی کرده و آنرا به بهانه توزیع رایگان در میان ازدحام مردم عادی و نیازمند منفجر ساختند. در این جنایت بیش از 130 نفر از مردم عمدتاً شیعه قتل عام شدند و صدها نفر مجروح گردیدند. جنایات کور و ضدانسانی تروریستها از استیصال کامل آنها حکایت دارد و اکنون ناظران بیشتری بر این نکته تاکید میکنند که این گروه در سراشیبی زوال قرار گرفته است.
این هفته، یمن نیز شاهد تحولات جدیدی در صحنه جنگ بود. اوایل هفته ادعا شد نیروهای وابسته به «منصور هادی» رئیسجمهور فراری و دست نشانده یمن برای چند ساعت توانستند بر فرودگاه عدن تسلط پیدا کنند که با جنجال خبری رسانههای وابسته به عربستان مواجه شد ولی نیروهای مردمی و ارتش یمن بار دیگر این فرودگاه را باز پس گرفتند. بعداً مشخص شد که عمده مهاجمان، تروریستهای مسلح وابسته به القاعده بودند که در حمله به فرودگاه عدن دست داشتهاند.
در پی این شکست نظامی و تبلیغاتی، ریاض حملات هوایی خود به شهرهای یمن را به طور کم سابقهای تشدید کرد تا بلکه بتواند از رسوایی آن بکاهد. سخنگوی انصارالله نیز اعلام کرد ادعاهای پیروزی عربستان در عدن، مانور رسانهای و جنگ روانی بیش نیست و انقلابیون و ارتش همچنان بر عدن تسلط دارند و پیروز میدان هستند. اکنون عربستان با تمام توان تلاش میکند پیروزیهایی را در جنگ یمن کسب کند تا شاید بتواند بر شکست حملات چهار ماهه و بینتیجه خود سرپوش گذارد چرا که در این مدت نتوانسته است حتی به یکی از اهداف اعلام شدهاش دست پیدا کند. در چنین شرایطی، اظهارات حسنین هیکل، روزنامهنگار پرسابقه مصری ناامیدی و یاس حکام عربستان را تکمیل کرد. هیکل گفت که سرانجام حکام عربستان در باتلاق یمن غرق خواهند شد.
این هفته، انفجار یک بمب در شهر ترکیهای «سوروچ» در نزدیکی مرز سوریه به مرگ 32 نفر و زخمی شدن بیش از یکصد نفر منجر شد. این انفجار نشانه جدی بود که آتش فتنهای که خود آنکارا در به وجود آوردن آن نقش داشته دامن دولت ترکیه را نیز در بر گرفته است.
انفجار در محل تجمع جوانانی رخ داد که قصد داشتند برای بازسازی شهر کردنشین کوبانی سوریه اقدام کنند. متعاقب این انفجار اعتراضات ضد دولتی اکثر شهرهای ترکیه را در بر گرفت و معترضین خشمگین دولت اردوغان را به همدستی با گروههای تروریستی، به خصوص گروه داعش متهم کردند.
اعتراضات علیه سیاستهای منطقهای دولت ترکیه از چند ماه قبل رو به افزایش بوده است و اتهام همدستی با تروریستها حتی در انتخابات اخیر نیز تاثیر گذاشت و از عوامل اصلی بود که موجب شکست حزب عدالت و توسعه در انتخابات مجلس گردید.
******************************************************
روزنامه خراسان*****
به تحريم کنندگان جايزه ندهيم/عليرضا قرباني
باوجود تلاش هاي قدرت هاي زياده خواه براي انزواي ايران اسلامي در چند دهه گذشته، اما به دلايل فراوان ازجمله منابع سرشار طبيعي خداداد، نيروي انساني خلاق، تنوع گسترده زيست محيطي، موقعيت منحصربه فرد جغرافيايي، سيادت و مرجعيت فرهنگي، اجتماعي و سياسي در منطقه، بازار بزرگ چند ده ميليوني و ... ايران کشوري نبوده و نيست که دنيا بتواند از آن چشم بپوشد. ازاين رو حتي دشمنان اين ملک و ملت هم هرجا که نتوانسته اند از راه زور و تجاوز، کسب منفعتي داشته باشند، از در تزوير و سياست واردشده اند، چراکه قطع رابطه با ايران بيشتر از آنکه براي اين کشور هزينه زا باشد، براي بريدگان از آن خسارت هاي شديدتري دارد.
اکنون که چشم اندازي نسبي براي به سرانجام رسيدن مذاکرات چندين ساله و درنتيجه پايان تحريم هاي خودساخته قدرت هاي سلطه جو ترسيم شده است، همان کساني که شديدترين دشمني ها را در حق مردم ايران روا داشتند، بيشتر از هرکسي به خوان گسترده ايراني چشم طمع دوخته اند و حرص و آز خود را پنهان نمي کنند و با پررويي تمام براي هجوم به بازار پرسود ايران صف کشيده اند تا مگر خود تحريمي گذشته را جبران کنند.
اينکه پايان تحريم هاي ظالمانه براي ايجاد فصل تازه اي از روابط و تعامل با دنيا (دنيا به معني واقعي آن و نه به معني موردنظر بعضي سياسيون که در همين چند کشور سلطه جو خلاصه مي شود)، فرصت مغتنمي است، حرف حقي است و دولتمرداني که رفع همه مشکلات را به نتيجه مذاکرات گره زده بودند، تلاش خواهند کرد تا در فرايندي منطقي زمينه توسعه و پيشرفت هرچه بيشتر کشور را با استفاده از فرصت هاي ايجادشده هموار سازند، بااين حال يک مسئله خيلي مهم هم مورد انتظار است و آن اينکه به تحريم کنندگان مردم ايران نبايد جايزه داد. البته کسي انتظار مقابله به مثل با تحريم کنندگان را ندارد، اما حتماً بايد ميان کشورهايي که با تحريم هاي گسترده شرايط زندگي را براي ايرانيان سخت کردند و کشورهاي ديگري که رفتار متفاوتي داشتند و در شرايط تحريم رفتار منطقي تري با کشورمان داشتند فرق گذاشته شود.
در شرايط جديد، دولت ايران نبايد دوستان دوران سختي خود را به نفع تحريم کنندگان حريص کنار بزند، بلکه اگر قرار است پاداش و جايزه اي از سفره اقتصاد ايران نصيب کسي شود، اين بهره نبايد نصيب تحريم کنندگان شود، چراکه فشردن دست هاي پر طمع آمريکايي ها و متحدان اصلي شان مانند فرانسه، انگليس، کانادا و چند کشور انگشت شمار ديگري که در دوران تحريم هاي ظالمانه، دشمني را در حق مردم ايران تمام کردند، از سياست و اعتدال به دور است. انتظار مردمي که دشواري هاي ناشي از دشمني اين دسته از کشورها را تحمل کرده اند آن است که دولت ايران اگر براي مجازات آنان اقدام نمي کند (که اگر چنين کند، عين عدالت است)، با ميدان دادن اقتصادي غيرمنطقي به آن ها، براي دشمني شان از دولت و مردم ايران جايزه نگيرند!
اين مسئله از منظر اقتصادي هم قابل توجه است و بازگشت بي حساب وکتاب تحريم کنندگان و حتي غير تحريم کنندگان به اقتصاد ايران، با دورنماي مبهمي که براي آينده توافق در دست اقدام وجود دارد، خلاف عقل و منطق اقتصادي است و چه بسا به وابستگي بيشتر و آسيب پذيري جدي تر منجر شود؛ بنابراين چاره کار و کليد توسعه و پيشرفت اقتصادي ايران حتي در شرايط پساتحريم، عمل به نسخه اقتصاد مقاومتي و تقويت بنيه اقتصاد ملي است.
******************************************************
روزنامه ایران******
مدیریت فرصت های بعد از توافق/ سیدعلی میرباقری
کسی در این واقعیت تردید ندارد که در میان چند اسباب و علتی که دولت روحانی را به گسستن زنجیره تحریم مصمم کرد مسائل اقتصادی حرف اول را میزند. فروریختن نظام ظالمانه تحریم، غرور ملی و جایگاه جهانی ایرانیها را احیا کرد و قدرت و دانش دیپلماسی ایرانیها را به رخ حریفان کشید اما در کنار این دو پیامد سیاسی آثار ملموس خود را در افق غبار گرفته اقتصاد جامعه نمایان کرد. برای ایرانیها در پایان هشت سال دوران سخت تحریم خبری خوشتر از این نیست که صاحبان سرمایه و صنعت جهان عزم حضور در تهران را کنند و دروازههای بسته داد و ستد تجاری کشور به اراده تدبیر دیپلماتها گشوده شود.
از مغالطه و بدفهمی برخی نحلههای سیاسی در تحریف رابطه تحریم و اقتصاد که بگذریم ساختار اقتصادی ایران به صورت عام و معیشت مردم به طور خاص بیشترین رنج و آسیب را از سیاستهای تحریم ساز دولت پیشین بردند و طبیعی بود که در فردای توافق تاریخی وین، طایفه فعالان اقتصادی به تحسین حرکت دیپلماتها مبادرت کنند و این آرزوی دیرین را بر زبان آورند که در پی این گشایش سیاسی - دیپلماتیک، گرههای فروبسته اقتصاد ایران نیز گشوده شود.
بنابراین ظرف چند روزی که از زمان اعلام توافق هستهای میگذرد محور و مدار سؤال افکار عمومی ایران این بوده که اثرات کوتاه مدت و بلند مدت توافق هستهای در کدام یک از عرصههای اقتصاد ایران نمایان خواهد شد؟ گویی مناظرهای جدی میان دو طیف تصمیم گیران و صاحبنظران اقتصادی درگرفته است مناظرهای بر سر اینکه چگونه انرژی آزاد شده از فروپاشی رژیم تحریم را باید به کانونهای راکد اقتصاد هدایت کرد. این گفتوگو و مناظره را در آغاز فصل تازه حیات جامعه که با توافق هستهای رقم خورد، باید به فال نیک گرفت.
تا به امروز نظرات مختلفی در این باره از جانب کارشناسان و نخبگان اقتصادی مطرح شده است. سخن شماری از کارشناسان رنگ توصیه و هشدار دارد. آنها نگران تکرار برخی فرازهای تاریخ گذشته هستند که در آن فرصتهای طلایی به دست آمده توسط دولتمردان و دیپلماتها در اثر تنگ نظری و لجاجتهای جناحی از دست رفت. این هشدار را پیشتر رؤسای مجلس و دولت به زبان آورده بودند و شب چهارشنبه مشاور امور بینالملل رهبر معظم انقلاب (علی اکبر ولایتی) مورد تأکید قرار داد و گفت که قضیه توافق هستهای به عنوان نماد منافع ملی کشور نباید قربانی منافع جناحی و گروهی شود.
طیف دوم از صاحبنظران در نگاه کاربردی به نتایج توافق هستهای، دغدغه این را دارند که داراییهای آزاد شده ایران به سمت بخشهای مولد اقتصاد ایران هدایت نشود یا آنکه آهنگ تلاش دولت برای اصلاح ساختار تک محصولی اقتصاد کشور و گسستن از بند وابستگی نفتی کند شود. بالاخره دسته دیگری از کارشناسان نگران اثرات موج واردات شرکتهای اروپایی و امریکایی بر بازار مصرف ایران هستند و انذار میدهند که نباید روزهای رونق بعد از توافق هستهای به تقویت فرهنگ مصرفگرایی و عقب ماندن محصولات ایرانی از چرخه رقابت تبدیل شوند.
با همه این اوصاف، باید میان آنچه به عنوان دغدغه کارشناسی از سوی استادان و نخبگان اقتصادی درباره شرایط ایران بعد از توافق مطرح میشود با بحثهایی که برخی محافل سیاسی در شبکههای تبلیغاتیشان به راه انداختهاند باید تفکیک قائل شد. واقعیت این است که فروپاشی نظام تحریم به همان اندازه که فرصتی تازه برای نیروهای مولد اقتصادی خلق کرد، فضای سودجویی را برای برخی جریانهایی که به تعبیر روحانی از ناف تحریم ارتزاق میکردند تنگتر ساخت.
دور از انتظار نیست که این جریان بعد از توافق و در مرحلهای که اقتصاد ایران به سمت رونق و توسعه خیز برمی دارد از ابزارها و اهرمهای تحت اختیار خویش برای ایجاد اخلال در این روند بهره بگیرند. کما اینکه طی روزهای اخیر شبکه رسانهای این جریان در آهنگ تبلیغات خویش سعی میکند تا سیگنالهای منفی به طرفهای اروپایی که برای سرمایهگذاری و فعالیت در ایران آماده میشوند ارسال کند. به نظر میآید این رشته از نقشههای پنهان جریان مخالف مذاکره از نگاه دولتمردان پنهان نمانده است تا جایی که رئیس جمهوری در جمع خبرنگاران هشدار داد که مقابل هر اقدامی که امید و نشاط مردم به آینده را مخدوش کند سکوت نخواهد کرد.
******************************************************
روزنامه جام جم *******
کاهش قیمتی که اجتنابناپذیر است / روحالله عباسپور
یکی از بحثهای مطرح شده پس از انتشار بیانیه هستهای ایران و 1+5، تاثیر این بیانیه در اقتصاد کشور است؛ اقتصادی که براساس رهنمودهای رهبر معظم انقلاب برای مقاوم شدنش باید برنامهریزی کنیم. این در حالی است که یکی از صنایعی که منتظر انتشار اخبار مثبت هستهای بوده صنعت خودروسازی ایران به عنوان یکی از صنایع پرحاشیه است. درواقع مردم انتظار دارند پس از انتشار این بیانیه و اجرایی شدن آن در آینده شاهد کاهش قیمت خودرو باشند و بررسیها نشان داده که این انتظار چندان هم غیرمنطقی نیست.
هرچند خودروسازان درباره افزایش هزینههای خود در برخی موارد اظهار نظر کردهاند، اما اگر بخواهیم موضوع تاثیر بیانیه وین در بهبود فضای تجاری میان ایران و دیگر کشورها را در هزینههای صنعت خودرو تحلیل کنیم، میبینیم که هزینه تامین قطعات مورد نیاز خودروسازان که وابسته به قیمت ارز، واسطهگری و حمل و نقل بوده، کاهش خواهد یافت. لذا خودروسازان از نظر اقتصادی باید به طور خودخواسته و طبیعی قیمت محصولاتشان را کاهش دهند، اما آن عاملی که باعث میشود آنان از این امر خودداری کنند، انحصار است. درواقع انحصاردو خودروساز بزرگ در بازار ایران باعث حکمرانی آنان و در نتیجه خودداری از کاهش قیمتها شده است .
حال برای از بین بردن این انحصار و کاهش قیمت خودرو با استفاده از بیانیه وین، دو گزینه روبهروی دولت است؛ اول اینکه تعرفه واردات خودرو را پایین آورد و دوم اینکه اجازه ورود خودروسازان خارجی برای راهاندازی خط تولید خودرو درکشور را صادر کند تا رقابت، تعیینکننده قیمت باشد، نه دو خودروساز بزرگ. با این حال چون کاهش تعرفه واردات، مخالف اقتصاد مقاومتی است، پس بهترین گزینه از سوی دولت برای کاستن از انحصار طلبی دو خودروساز بزرگ تسهیل سرمایهگذاری خودروسازان خارجی در کشورمان است تا علاوه بر قیمت، کیفیت نیز به صنعت خودرو بازگردد.
******************************************************