تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۶۸۴
شبستري در گفتگو با نماينده صليب‌ سرخ: من هم يک تاجيکم
اشاره:‏ اين مقاله بخشي از خاطرات نگارنده از ماموريت در تاجيکستان است که به درخواست مکرر برخي‌ دوستان ايراني ‌و تاجيکي در باره روابط دو کشور، جنگ داخلي ‌و مذاکرات صلح تاجيکستان و نقش جمهوري اسلامي ايران و نخستين سفير در تحقق‌صلح در آن کشور به رشته تحرير در آمده است. در اين مقال هرگز قصد تعريف از خود در ميان نيست و با توجه به اينکه دوران بازنشستگي را سپري مي‌‌کنم هيچگونه انتظار پاداش و مقام هم از کسي‌ندارم. اما از آنجايي که مسئوليت انجمن دوستي ايران و تاجيکستان (غير دولتي) بر عهده نگارنده است وبراين باورم که بازگويي اين خاطرات مي‌تواند درجه نزديکي دو ملت (و بهتر بگويم يک ملت دو پاره شده) را نشان دهد به اين مهم مي‌پردازم.‏
پایگاه بصیرت / علي اشرف مجتهد شبستري / نخستين سفير ايران در تاجيكستان

(روزنامه اطلاعات – 1396/04/22 – شماره 26766 – صفحه 12)

اميدوارم در اين روزها که جناب آقاي دکتر روحاني با اکثريت قاطع براي بار دوم به رياست جمهوري انتخاب شدند وتاجيکان نيز بيستمين سالگرد امضاي تفاهمنامه صلح تاجيکستان (7تير ماه1396) را جشن مي‌گيرندو در شرايط بسيار حساس منطقه و جهان، لزوم تقويت و گسترش روابط فيمابين موردعنايت مقامات محترم دو دولت قرار گيرد.‏

بنده به عنوان کسي‌که در دوران سفارتش در شهر دوشنبه براي حفظ و تقويت روابط فيمابين و استقرار صلح و امنيت در تاجيکستان جان و اعتبار سياسي خود را به مخاطره انداخته وهمه گونه اتهامات را از دشمنان بهبود روابط دو کشور تحمل کرد، امروز نمي‌‌توانم شاهد عدم تحرک مثبت در روابط دو کشور باشم. قرن‌ها بود که به بهانه‌هاي مختلف بين ما دو ملت فاصله انداختند و درهفتاد سال نظام شوروي ديوار آهنين بين ما کشيدند اما فرهنگ مشترک غني ما و تاجيکان مانع از گسستن رابطه‌ها شد و متعاقب استقلال تاجيکستان، ايران اولين کشوري بود که با استقبال بي نظير تاجيکان سفارت خود را در دي ماه 1370 دردوشنبه افتتاح كرد.

ازآن تاريخ تا کنون حتي در ايام جنگ داخلي‌مبادله هيأت‌هاي سياسي، فرهنگي‌و اقتصادي بين دو کشور صورت گرفته و تعاملات بين دو کشور روز به روز گسترش يافته، و همکاري‌هاي بزرگ اقتصادي و تجاري انجام گرفته، تبادل نظر و هماهنگي‌هاي ارزشمندي در مجامع بين‌المللي برقرار بوده و هر کدام ازسفراي دو کشور در گسترش روابط به سهم خود تلاش كرده‌اند. اما بايد اذعان كرد كه سطح روابط دو ملتي که مقام معظم رهبري درملاقات با رئيس‌جمهور محترم تاجيکستان رابطه آن دو را «خويشاوندي» ناميدند، به دلايل مختلف از جمله سوء تفاهمات و کمبود‌ها از سوي هر دو طرف هنوز به درجه‌اي که شايسته دو کشور (با اشتراکات در حد يگانگي) باشد، نرسيده است.‏

اجازه مي‌خواهم نگراني فرهيختگان، اساتيد و هنرمندان و بازرگانان و مردمان دو کشور و تمامي همفرهنگان و همزبانان وآنهايي که متوجه تلخي ‌و خسارت‌هاي سال‌هاي دوري هستند را از روند کند فعلي ‌روابط فيمابين و شيطنت‌هاي دشمنان و بدخواهان دوستي و نزديکي ‌فارسي زبانان (که‌در طول قرن‌ها ادامه داشته و در ايام جنگ داخلي به وضوح نمايان شده و امروز به شيوه‌ها و با عوامل جديد مشغول فتنه و نفاق انگيزي هستند) يادآور شده و به استحضار برسانم که مردمان دو کشور دوست و برادر انتظار دارند با استفاده از فرصت پيش آمده به برکت انتخاب مجدد رئيس‌جمهوري اسلامي ايران، تبادل هيات‌هاي عاليرتبه دو دولت در دستور کار قرار گيرد.

همچنين با برقراري ديالوگ مستقيم بين مقامات دو کشور، سوء تفاهمات بوجود آمده رفع و در شرايط بسيار حساس کنوني که خطر افراط گرايي و گروه‌هاي تکفيري منطقه آسياي ميانه و خاورميانه را تهديد مي‌‌کند، طرفين بدون تعصب و پيش‌داوري و با روحيه برادرانه روابط بيست و پنج سال گذشته را بررسي‌و آسيب شناسي‌ كرده و درجهت توسعه روابط و همکاري‌ها طرح نو بيندازند و همان طوري که جناب آقاي رحمان در پيام تبريک خود ابراز اطمينان کرده است در دوره جديد رياست جمهوري جناب آقاي روحاني، با سعي و تلاش صادقانه دو طرف، همکاريهاي همه جانبه ايران و تاجيکستان به سطوح جديدي ارتقا يافته و در جهت منافع هر دو ملت تحکيم شود؛ انشاءالله‏ در تاريخ ملت‌هاي جهان رويدادهاي مهمي به ثبت رسيده كه اهميت و منزلت آنها با گذشت سالها، همچون ثروت ملي بيشتر مي‌شود و در تاجيكستان روز وحدت ملي كه جمهوري اسلامي ايران در تحقق آن نقش مهمي داشته است، از رويدادهاي با ارزش و ماندگار به شمار مي‌رود.‏

امامعلي رحمان رئيس‌جمهور تاجيكستان در پيام تلويزيوني 26 ژوئن 2016 به مناسبت سالگرد امضاي تفاهمنامه صلح گفت: «روز وحدت ملّي براي ملّت صلح پرور ما پديدة نادر و پرارزش تاريخ دوران صاحب‌استقلالي کشور و ثمرة جهد و تلاشهاي سازندة فرزندان تاجيک بوده و هر سال در فضاي آرام و آسوده، اتّحاد و همديگرفهمي و وسعت بي‌سابقة اقدام و عملهاي سازنده تجليل مي‌گردد... بايد گفت که استقلاليت و وحدت در تاريخ نوين خلقمان همچون عاملهاي سازنده در بنياد دولت دموکراتيك و تشكيل جامعه شهروندي در پيشرفت حيات دولتمان زمينة اساسي گذاشتند.»

بيست سال قبل در 27 ژوئن 1997(7تير ماه 1376) متعاقب مذاكراتي بسيار طولاني و با ابتكار و ميانجيگري چند كشور ازجمله ايران گروههاي متخاصم در تاجيكستان بعد از پنج سال جنگ و خونريزي به استقرار صلح و ثبات ملي در كشورشان رضايت دادند و توافقنامه صلح را به امضا رساندند. اين سند مهم در تاريخ نوين تاجيكستان مهمترين سند سرنوشت ساز به شمار مي‌رود. به گفته امامعلي رحمان رئيس‌جمهوري محترم تاجيكستان اين سازشنامه عمومي استقرار صلح، به جنگ شهروندي خاتمه داد و اكنون، صلح و آرامش در تاجيكستان حاكم است و اين صلح‌نامه افتخار تاجيكان در جهان است. ‏

به گفته وي امروز اين تجربه صلح تاجيكان در جامعه جهاني به الگويي تبديل شده و به عنوان يك پديده نادر فرهنگ صلح آفريني پذيرفته شده است. وي مي‌گويد: به دست آوردن رضايت ملي، قطع جنگ و خونريزي و رسيدن به زندگي آرام در تاجيكستان سهل و آسان نبود اما با ميانجيگري خيرخواهانه سازمان ملل و كشورهايي مثل ايران اين موضوع مهم و سرنوشت ساز محقق شد. در ابتداي دهه 90 قرن گذشته يعني آن ايام فاجعه باري كه در نتيجه فتنه و دسيسه نيرو‌هاي بدخواه خارجي كشور تاجيكستان روز به روز ناآرامتر مي‌شد، با ابتكار ايران و روسيه، گروههاي متخاصم تاجيك، نشستن بر سر ميز مذاكره را يگانه راه نجات كشور تازه به استقلال رسيده خود از نابودي دانستند و به مذاكره رضايت دادند وسند صلح و ثبات در كشورشان را به امضا رساندند. رئيس‌جمهوري تاجيكستان مي‌گويد: ماهيت و جوهره اساسي اين سند تاريخي، ترجيح اراده ملي و آرمان مردم صلخواه تاجيكستان بر منافع گروهي و قومي بود. ‏

بر اثر جنگ‌هاي داخلي تاجيکستان طي سال‌هاي 1992تا 1997 بيش از يک ميليون شهروند تاجيک آواره شدند و150هزار نفر جان خود را از دست داده و50 هزار کودک بي سرپرست و دهها هزار خانه تخريب شدند. در مجموع تاجيکستان از اين جنگ افزون بر 10 ميليارد دلار خسارت ديد و اين کشور در بحران شديد قرار گرفت. ‏

جنگ و درگيري وبرادرکشي در تاجيکستان نمي‌توانست از دل فرهنگ والاي تاجيکان سر برآورده باشد و بدون ترديد بايد جاي پاي بد خواهان و دشمنان مردم شريف آن کشور را جستجو کرد. رئيس‌جمهور تاجيکستان در مناسبت‌هاي مختلف به اين نکته اشاره داشته از جمله در پيام به مجلس عالي‌در 2 دي‌ماه 1395 (22 دسامبر 2016) گفت: «ابتداي سال نودم عصر گذشته، تاجيکستان بر اثر مداخله بعضي‌کشور‌هاي خارجي‌که زير شعار دموكراسي براي جامعه صورت گرفت، در گرداب مخالفت‌هاي شديد داخلي‌گرفتار شد و اين روند به جنگ تحميلي و فاجعه برادرکشي‌ انجاميد.‏

تاجيکان تاريخي‌پر فراز و نشيب‌ و دردناک و پرحادثه‌ داشته‌اند سرگذشت فرهنگ و زبان مردم تاجيکستان، همچون سرگذشت سياسي و اجتماعي‌شان، بسيار پرحاشيه و دردناک بوده است و همواره در معرض توفان‌هاي صعب و يورش‌هاي بي‌منطقِ فرهنگ‌هاي ضعيف‌تر وخشن‌تري بوده که نمي‌توانستند بدويت خود را در رقابت با اين زبان و فرهنگ کهنسال و غني پنهان سازند و برتري را با شمشير و شکنجه و عداوت جست‌وجو مي‌‌کردند. اين قطعه از سرزمين شعر و ادب آريايي، در قرن شانزدهم ميلادي به سبب تعصـبات قومي، منطقه‌اي، مذهبي و ضعف در انديشه و تدبير امرا و سلاطين وقت، از پيکر واحد ايران زمين جدا شد. در اين قرن قبايل ترک و ازبک، آسياي مرکزي را تصرف کردند و رابطه‌هاي سياسي و فرهنگي آسياي مرکزي و ايران به طور عملي قطع شد.

متعاقبا در دوران شوروي تلاش‌هاي فراواني ‌براي دورنگه داشتن تاجيکان از فرهنگ نياکانشان صورت گرفت. زماني ‌هم که خواستند تاجيکان دولت خودمختار يا جمهوري داشته باشند، آنها را از مرکز‌هاي سياسي و فرهنگي ‌مانند‏ سمرقند، بخارا، فرغانه و غيره که گهواره تمدن تاجيکان بود جدا کردند و در روستايي نه چندان معروف، مرکز علمي ‌و فرهنگي‌و پايتخت برايشان درست کردند. مردم از دين ومذهب محروم، مساجد و مدرسه‌ها ويران و کتاب‌ها سوزانده شده و اهل علم و هنر به قتل رسيدند.

ازسال 1927 تغيير تدريجي‌خط فارسي به الفباي لاتيني آغاز شد تا اينکه در 1929 خط لاتين رسميت يافت و در 1940 الفباي سريليک جايگزين خط لاتين شد. بسياري از فرهيختگان تاجيک معتقدند که به خاطر تغيير خط، تاجيکان عملاً دو بار «بي‌سواد» شدند و رژيم کمونيستي براي دور نمودن آنها (که جزو معدود اقوام داراي فرهنگ کهن در آسياي مرکزي بودند) از فرهنگ وآئين و دين نياکان، خط فارسي را عوض كردند. جنگ داخلي‌در تاجيکستان نيز در ادامه همان سياست دور نمودن همزبانان و همفرهنگان از همديگر بود اما خوشبختانه فتنه انگيزان موفق نشدند و دولت و اپوزيسيون تاجيک با بهره‌گيري از فرهنگ غني خود و به کمک ايران به اين جنگ برادرکش خاتمه دادند.‏

در اينجا بايد خاطر نشان شود که به‌رغم تلاش بي‌ وقفه و اعمال خشونت شوروي براي از بين بردن دين و زبان و فرهنگ تاجيکان، اين مردمان پاک سرشت با چنگ و دندان از فرهنگ و زبان وآيين نياکان خود محافظت کردند. در ايام ماموريتم در تاجيکستان، خاطرات زيادي از فرهيختگان سالخورده تاجيک درباره مشقاتي که‌در دوران تسلط شوروي براي حفظ زبان و فرهنگ و دينشان متحمل شده بودند، شنيدم و خواندم که همگي‌ نشان از عمق ايمان و اعتقاد مستحکم آنها به اسلام و فرهنگ نياکان دارد. در همان روزهاي اول ماموريتم متوجه شدم ذهنيتي‌ که از «کمونيست» در ما هست (فردي بي‌دين)، در تاجيکستان مصداق نداشت زيرا حتي آنهايي که عضويت حزب کمونيست را داشتند و به آن مي‌‌باليدند، مي‌‌گفتند «الحمد‌لله مسلمانيم»!. پير مردي که سال‌ها عضو حزب کمونيست بود تعريف مي‌کرد که به‌هنگام فوت مادرش در زمان استالين، از ترس روساي کمونيستش که از مسکو آمده بودند، نتوانسته بود مادرش را با رعايت مراسم اسلامي دفن کند و نيمه شب به اتفاق چند تن از محارم نبش قبر کرده و مادرش را غسل و کفن و دفن مي‌‌کنند.

براي بنده خيلي جالب بود که درسال 1992 هنگام برگزاري مراسم ياد بود رسول جبار اف رئيس‌جمهور اسبق تاجيکستان در زمان شوروي، بانوي سالخورده‌اي در پايان سخنراني‌اش گفت: «...چهل سال است کمونيست هستم و کمونيست مي‌مانم، (رسول جباراف) جايش جنت باشد»!. يکي ديگر از سران حزب کمونيست تاجيکستان در پايان همين مراسم به دوستانش گفت: «برويم خانه جبار اف يک فاتحه بدهيم»! ‏

داستان‌هاي زيادي از اين دست وجود دارد که همگي‌ حاکي از ايمان قلبي تاجيکان به اسلام بوده و نشان مي‌‌دهد هرچند رعايت برخي از شعائراجبارا کنار گذاشته شده بود ولي ريشه اسلام در بين تاجيکان قوي‌تر از‌ آن بوده که تضييقات و ممنوعيت‌هاي زمان کمونيستي هم بتواند آن را از بين ببرد. بقول يکي‌ از اساتيد برجسته تاجيکي «در زمان شوروي اندروني ما تاجيک مانده ولي‌ بيروني‌ ما شبيه روس‌ها شده بود».شکل‌گيري حرکت‌هاي مسالمت آميزاسلامي مخفي بين تاجيکان درسالهاي آخر حکومت شوروي نيز به دليل همين اعتقادات مذهبي قوي آنان بود. ‏

درسال 1371 زماني که کتاب آموزش خط نياکان به کمک اساتيد تاجيکي و وزارت آموزش و پرورش و با همّت دکتر حداد عآدل در تعداد دويست هزار نسخه چاپ وتوسط سفارت توزيع شد و تعدادي از آنها به سمرقند و بخارا نيز رسيد، چند ماه بعد اطلاع يافتيم که چون در صفحات آخر

آن کتاب آياتي از قرآن نيز چاپ شده، به خاطر قداست آنها جزو جهيزيه عروس‌ها گذاشته مي‌شود. (لازم به ذکر است که در آن ايام قرآن در دسترس مسلمانان آسياي ميانه نبود و همانطوري که در بالا اشاره شد از‌ دلايل عمده تغيير خط، دور نمودن مردم مسلمان آسياي ميانه و قفقاز از تعاليم قرآن و فرهنگ نياکانشان بود). براي خواننده ايراني‌ جالب است بداندکه احترام به اهل بيت در تاجيکستان بسيار بالا است. اگر کسي‌ صاحب فرزند دو قلو دختر باشد حتما اسامي آنها فاطمه و زهرا گذاشته مي‌‌شود و اگر پسر باشند حسن و حسين نامگذاري مي‌شوند. کربلايي خواني از مراسمي است که هنوز در برخي‌ از نقاط در ايام محرم برگزار مي‌شود. ‏

تاجيکان در سمرقند و بخارا از صدر اسلام همواره در بسط و نشر علم و حکمت و آموزه‌هاي ديني پيشرو ومدارس ديني بخارا درگذشته شهره آفاق بوده و اولين تفاسير قرآن در بخارا نوشته شده است. همين پيشينه درخشان و فرهنگ غني بود که تاجيکان را در طول اعصار و در مقابل حمله اقوام مختلف محافظت کرده است. تاجيکان در آستانه فروپاشي شوروي (که اندکي فضا باز شده بود) و پس از استقلال به سرعت به احياي آئين و فرهنگ و دين خودپرداختند وزبان و فرهنگ نياکان را محور هويت ملي و تحکيم روابط با کشورهاي همفرهنگ و همزبان را در زمره اولويت‌هاي سياست خارجي اين کشور قرار دادند. ‏ ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\07\07-12\19-57-28.htm&storytitle=%E4%C7%90%DD%CA%E5%9D%E5%C7%ED%ED%20%C7%D2%20%D1%E6%C7%C8%D8%20%CA%E5%D1%C7%E4%20%E6%20%CF%E6%D4%E4%C8%E5%20%E6%20%E3%D0%C7%98%D1%C7%CA%20%D5%E1%CD%20%CA%C7%CC%ED%98%D3%CA%C7%E4

ش.د9601465