در عصري كه حكومتها يا به غرب وابسته بودند يا به شرق و حتي غيرمتعهدها هم به يكي از ابرقدرتها متعهد بودند، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و شعار استقلال سر داد و مصمم شد تا سرنوشت مردم و كشور را خود مردم تعيين كنند. در آن زمان رويه جاري در بسياري از كشورهاي جهان سوم اين بود كه امنيت خود را با وابستگي به ابرقدرتها تامين ميكردند و از توان ملي و داخلي زيادي در اين زمينه برخوردار نبودند. امام خميني كه باني اين انقلاب بود و تيزهوشي زيادي در مديريت بحرانها داشت در همان آغاز پيروزي اين نكته را مورد توجه قرار داد كه براي تامين درازمدت امنيت نظام و دفاع از انقلاب اسلامي در مواجهه با تهديدهاي متعدد داخلي و خارجي، بايد فكر اساسي كرد و بر همين اساس تشكيل ارتش بيست ميليوني و بسيج مستضعفان را در دستور كار قرار داد.
منطق و فلسفه اين تصميم هم روشن بود و بر بسيج همه نيروهاي مردمي براي دفاع از كشور تاكيد داشت. هر كشوري كه در مسير اداره كشور نميخواهد بر زور و اسلحه تكيه كند يا حاضر نيست به ابرقدرتها وابسته شود، تنها يك راه دارد و آن اتكا به اراده لايزال مردم خويش است. بسيج با چنين هدفي در كشور ايجاد شد. در جريان عمل معلوم شد كه اين سازماندهي مردمي بيش از هر ارتش رسمي قادر به تامين امنيت داخلي و خارجي كشور است زيرا علاوه بر مردمي بودن و حضور در سراسر كشور، از انگيزه معنوي و روحيه انقلابي بالايي برخوردار است و كدامين دشمني قادر است بر روحيه شهادتطلبي و انگيزه بالاي روحي همه مردم يك كشور غلبه كند؟ به تعبير امام خميني «تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران، يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد. در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصا جنگ، نهادها و گروههاي فراواني بودند كه با ايثار و خلوص و فداكاري و شهادتطلبي، كشور و انقلاب را بيمه كردند، ولي حقيقتا اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارايه دهيم، چهكسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود؟»
شايد اوج ظهور روحيه بسيجي و بسيج مردمي را ما در جريان دفاع مقدس شاهد بوديم اما اين روحيه تنها در اقدامات نظامي و جنگ محصور نماند و در تمامي عرصههاي خدمت به مردم و دفاع از انقلاب خود را نشان داد. روحيه بسيجي در جهاد، در سازندگي، در تحقيق و پژوهش، در ديپلماسي، در مقاومت فرهنگي و در تمامي عرصههاي خدمتگزاري قابل تحقق است و محدود كردن آن به عرصه نظامي وجهي ندارد. اين توان بزرگ ملي در هر زمينهاي كه وارد شود، تاثير مثبت دارد و قادر است گرهگشايي كند. حتي روحيه بسيجي را نميتوان در طيفي خاص و سازماني خاص منحصر كرد زيرا به تعبير مقام معظم رهبري «هريك از آحاد قشرهاي مختلف جامعه كه داراي روحيه حساس مسووليت و ايمان باشد، بسيجي است». آنچه بايد درباره اين نهاد مهم انقلابي مورد توجه قرار گيرد، محفوظ نگه داشتن آن از برخي رويكردهاي خاص است كه موجب تنزل جايگاه و سطح ماموريتهاي آن ميشود و آبرو و اعتبار و امكانات و نيروهاي آن را خرج مسائل سطحي سياسي يا جناحي ميكند. بسيج متعلق به همه مردم است و بايد قدرت جذب همه نيروهاي مردمي را در همه حوزههاي مورد نياز داشته باشد.
خداي ناكرده اگر از اين نهاد سوءاستفاده و اعتبار آن براي كارهاي سياسي هزينه شود، طبعا اين قدرت جذب را از دست خواهد داد. بزرگترين ظلم به كشور و به خود بسيجيان اين است كه تصوير ذهني مردم از آنها تغيير كند و اين نهاد را بازوي سياسي جرياني خاص تلقي كنند. بسيج يك نهاد مردمي در سطح ملي و با كاركردي فراتر از بازيهاي سياسي و گروهي و حزبي است و مبادا كه ما اين شأن و جايگاه را تنزل داده و ذهنيت مردم را نسبت به اين نهاد انقلابي تغيير دهيم.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=60630
ش.د9504763