(روزنامه آفتاب يزد – 1395/08/08 – شماره 4744 – صفحه 8)
** کولایی: من به عنوان یک مسلمان فکر میکنم متعالیترین و ارزشمندترین مفاهیم دینی
برای ما مسلمانان مفهوم «عدالت» است که در فقه شیعه و فلسفه اسلامی از جایگاه بسیار
مهم و تاثیرگذاری برخوردار است، تا جایی که یکی از پایههای باورهای دینی ما «عدل»
قرار داده شده است. عدل که ما آن را جزو صفات خداوند میدانیم، در مفاهیم اجتماعی
به قرار گرفتن هر چیز در جای خودش معنا میشود. اینکه هر چیز در جای خود قرار بگیرد،
بدین معناست که بپذیریم جامعه بشری لحظه به لحظه درحال تغییر و تحول است، پس این
جایگاه، جایگاه ثابتی نیست که ما بخواهیم از پس قرون، آن جایگاه را بیرون بکشیم و
بگوییم این نقش تعیینشده از ابتدا برای زنان بوده و خواهد بود. بلکه برعکس این
نقش دائم در حال تغییر و تحول است. اتفاقا یکی از ویژگیهای جوامع بشری این است که
نقش افراد در متن این تحولات اجتماعی دائم در حال تغییر است.
البته یکسری الزامهای بیولوژیکی و زیستشناختی وجود دارد که به هیچ عنوان منکر آنها نیستیم، اما وقتی در مورد نقشهای اجتماعی صحبت میکنیم منظورما رفتارها و الگوهای رفتاری است که از افراد مختلف در جایگاههای مختلف انتظار میرود، بنابراین تحول در نقشهای اجتماعی میتواند مفهوم عدالت را در جایگاههای مختلف و مناسب بازتعریف کند. از جمله مفهومی مثل عدالت برای همه انسانها که از آرزوهای دیرینه بشریت است که انسانها در جایگاهی قرار بگیرند که بتوانند به طور کامل از تمام نعمتهایی که خداوند به آنها داده بهرهمند شوند؛ یعنی این باور که انسان به ما هو انسان کرامت دارد. انسان به اعتبار انسان بودنش دارای حقوقی است که باید تحقق پیدا کند.
طبیعی است در جوامع مختلف نگاهها و تجربیات متفاوتی در این زمینه وجود دارد. ما شاهدیم که این نقشها برای زنان و مردان همواره تحول پیدا کرده است. به طور طبیعی در تحولات اجتماعی این تغییرها باید مورد توجه قرار گیرد. براین اساس میبینیم که در همه کشورها نقش زنان و جایگاه آنان دائم درحال تغییر و شکلگیری است، آن هم به تبع تغییر در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... بنابراین در اینجا ما از جنس صحبت نمیکنیم و ما تفاوتهای بیولوژیک و زیستشناختی را در جای خود مفروض میگیریم. در اینجا مفهوم موردنظر ما جنسیت است، یعنی نقشهای واگذار شده به زنان و انتظاراتی که از زنان وجود دارد. این نقشها در طول تاریخ متغیر بوده به ویژه در دهههای اخیر به سرعت تحول پیدا کرده است. به همین دلیل است که این تغییر نقشها با مفهوم عدالت جنسیتی همراه شده است، یعنی موضوع عدالت به مسئله جنسیت پیوند خورده، به دلیل نابرابریها و تبعیضهای ساختاریافته و مستمرعلیه حقوق این بخش از انسانها.
از این رو فکر میکنم مفهوم عدالت که ما از آن به عنوان یک مفهوم متعالی در فلسفه دینی صحبت میکنیم، برای آنکه شامل همه انسانها شود، موانع و تمایزهای مختلفی را پشتسرگذاشته است. شاید یکی از آخرین موانع و تمایزها در این زمینه مربوط به جنسیت باشد،زیرا اگر به تاریخ تحولات سدههای اخیر نگاه کنید انسانها از هر نژاد و رنگ و قوم دارای حقوق برابر اعلام میشوند، این موضوع کم و بیش در همه کشورها پذیرفته شده است. اما عدالت جنسیتی بحث جدیدی است. تا جایی که ما در فلسفه سیاسی میبینیم نظریهپردازانی که روی موضوع عدالت کار کردهاند به مسئله عدالت جنسیتی یا نپرداختهاند یا کمتر پرداخته اند. یعنی اصلا نگاهی به مسئله جنسیت و بیعدالتیها و تبعیضهایی که بر زنان میرود، در فلسفه سیاسی وجود ندارد یا کمتر توجه شده است. نظریهپردازانی مثل رالز و آمارتیاسن این بحثهای جدید را در نظریاتشان وارد میکنند که همان عدالت جنسیتی است.
* بحث مساوات چطور؟
** کولایی: بحث مساوات و برابری یک آرمان بشری است که انسانها به اعتبار انسان بودنشان از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشند. منتهی وقتی ما به تجربه خاص کشورمان نگاه میکنیم، میبینیم در کشور ما مشابه برخی کشورهای هم فرهنگ، در مقابل برابری زن و مرد دافعه شدیدی وجود دارد.
بحث عدالت جنسیتی مسبوق به تساوی مرد و زن در حقوق شهروندی است یعنی قبل از برقراری حقوق مساوی زن و مرد در جامعه، نمیتوان از عدالت جنسیتی سخن گفت.
این نکته بسیار مهمی است که خانم صانعپور اشاره کردند. در واقع نگاهی که به موضوع انسان در ادبیات بینالمللی و نگاه جهانی وجود دارد این است که انسانها فارغ از تمایزها برابرند. گاهی شاهدیم که زنان همواره به حوزه خانگی تعلق داشتهاند، حتی زن جزو مایملک مرد دیده میشود و مرد صاحب خون زن و فرزندش است و زنان جنس دوم دیده میشوند. به عبارت دیگر، میراثدار نظامی که بر پایه پدرسالاری شکل گرفته است. از این رو در چنین شرایطی صحبت از مساوات و برابری جنسیتی بیهوده است. ما این موضوع را در مجلس ششم در مورد مسئله کنوانسیون سیدا(کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان) تجربه کردیم. این کنوانسیون بحث برابری همه انسانها را مطرح میکند و میخواهد حرکتی جهانی را ساماندهی کند تا هر تبعیض و نابرابری که علیه زنان وجود دارد، برطرف شود.
** صانعپور: ما ملتی مسلمان هستیم که باید آیات قرآن الگویمان باشد آیاتی که خداوند میفرماید ما شما را از زن و مرد واحدی خلق کردهایم پس با هر جنسیت و نژادی با یکدیگر برادرید و نیز مکرراً در قرآن آمده در کالبد همه شما ازروح خدا دمیده شده است پس اولاً انسان بما هو انسان تقدس ذاتی دارد و ثانیاً روح خدا در زنان کمتر از مردان دمیده نشده و این یعنی زن و مرد در گوهره مقدس انسانی با یکدیگر برابرند و انسانیت هیچ مردی از انسانیت هیچ زنی بیشتر نیست پس باید از حقوق مساوی برخوردار باشند. در ادبیات دینی ما صریحاً به بحث مساوات و حقوق برابر برای همه انسانها اشاره شده است، پس تبعیض جنسیتی نیز مثل تبعیض نژادی توهین به ذات انسانی افراد است.
بنابراین تساوی اجتماعی و شهروندی انسانها ارتباطی به جنسیت، نژاد و حتی دین افراد ندارد. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه بارها بر این موضوع تاکید کردهاند. به عنوان مثال در نامه 70 مینویسند «انّ النّاس عندنا فى الحقّ اسوه، فهربوا الى الاثره» یعنی همه مردم فارغ از جنسیت، نژاد و دینشان نزد ما حقوقی مساوی دارند و گریختن از تساوی حقوق انسانها، گریختن به سوی استبداد و تبعیض است. ایشان همچنین در زمان حاکمیتشان جهت حل یک اختلاف حقوقی با یک شهروند معمولی غیرمسلمان به دادگاه احضار شدند و هنگامی که قاضی ایشان را با عنوان امیرالمومنین خطاب کرد و طرف دعوایشان را فقط با نامش خطاب کرد، این تبعیض در نامیدن موجب شد قاضی را فاقد انصافی بدانند که لازمه قضاوت بی طرفانه است و به این ترتیب نشان دادند تبعیض قائل شدن در حقوق اجتماعی، میان دو انسان خلاف تعالیم اسلامی است.
* پس نگاه مردسالارانه از کجا ناشی شده است؟
** صانعپور: رسوم جاهلی که ما به نام مسلمانی به تعالیم مترقی اسلام تحمیل کرده ایم
آن قدر زیاد است که به قول علیعلیهالسلام پوستین وارونهای از اسلام عرضه شده که
ظاهری خشن و باطنی بی خاصیت دارد. فقط کافی است بازگشتی به قرآن داشته باشیم تا
تحت هیچ عنوانی به تحقیر انسانها نپردازیم و به هیچ بهانهای میان انسانها تبعیض
قائل نشویم، زیرا خداوند فرمود «لقد کرّمنا بنی آدم» و بنی آدم منحصر به جنس، نژاد
و دین خاصی نیست بلکه همه انسانها را خداوند به علت روح خداییشان تکریم کرده و ما
حق نداریم هیچ انسانی را فرعی و شهروند درجه دوم و حاشیهای تلقی کنیم و این
گفتمان 1400سال پیش در تعالیم پیامبر و امامان مطرح شد و اما مسئله امروزی رفع تبعیض
میان زن و مرد 1300سال پس از شکلگیری گفتمان صدر اسلام در قالب جنبش فمینیستی، در
غرب شکل گرفته است.
پاملااندرسون، استاد فلسفه دین دانشگاه آکسفورد، ریشههای این تبعیض در تاریخ تفکر غرب را تا فلاسفه یونان باستان و قبلتر از آن یعنی فیثاغوریان ریشهیابی کرده است. طبق این ریشهیابی، فیثاغوریان متقابلهای دهگانهای را مطرح کرده بودند از قبیل شر در تقابل با خیر، ظلمت در تقابل با روشنایی، غریزه در تقابل با عقل، فریبکاری در تقابل با صداقت و زن در تقابل با مرد. یعنی از آن زمان ریشههای نابرابری میان زن و مرد در غرب پایه گذاری شد.
** کولایی: اما ما در فرهنگ ایرانی این موضوع را نداشتهایم. وقتی به تاریخ ایران باستان نگاه میکنیم میبینیم دورههای مادرشاهی داشتیم که زنان حاکم و سلطان بودهاند. حتی در فرهنگ قرآنی هم این تصویر نسبت به زنان دیده میشود؛ زنان بزرگی که موردتایید قرار میگیرند مثل بلقیس. نگاه اسلام و قرآن به زن اصلا یک نگاه تحقیرآمیز نیست. ولی رویکردی که خانم دکتر صانعپور گفتند به نظر من یک رویکرد آرمانی است.
** صانعپور: اتفاقا میخواهم بگویم که ریشههای تبعیض جنسیتی در غرب چیست. و اما در دوران مدرن یعنی اروپای پس از نهضت اومانیستی در قرون 15 و 16 و شکلگیری گفتمان سوژه محور دکارتی، بحث اصالت انسان و برابری و برادری مطرح شد اما زن همچنان حق ورود به پارادایم تساوی حقوق شهروندی را نداشت، زیرا در تلقی فلاسفه دوره روشنگری مثل کانت نیز برتری مردان بر زنان اثبات میشد، زیرا آنها معتقد بودند عقلانیت مختص مردان است و زنانگی که به معنای احساسات و عواطف است راهی به حوزه عقلانیت ندارد. در نتیجه زن به حوزه خصوصی رانده شد و حوزه عمومی یعنی سیاست، اقتصاد و... ملک مطلق مردان قلمداد شد، اما به گفتمان اومانیستی که از شان والای انسانی حکایت میکرد زنان به نابرابری حقوق شهروندی، با مردان را با شان انسانی در تعارض دیدند و اعتراضشان را در قالب جنبشهای فمینیستی برای استیفای حقوق شهروندی شان شکل دادند.
اما برخلاف تبعیضات جنسیتی که گاهی به اسم مسلمانی در حقوق مدنی وجود دارد در قرآن کریم از 1400 سال پیش برای زن حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مساوی با مردان قرار داده شده است.
** کولایی: به دلیل همین الگوهای اسلامی است که زنان ایرانی میتوانند راه متمایزی را نسبت به زنان خاورمیانه طی کنند. ارزش آنچه بعد از انقلاب اسلامی در ایران رخ میدهد این است که تغییر از درون شکل میگیرد، یعنی زنان ایرانی در پرتو نگاهی که امام خمینی (ره) به جایگاه و حقوق زنان و حقوق و شان انسانی زنان داشتند، ظرفیت مناسب و درون جوشی برای حرکت به سوی عدالت جنسیتی پیدا کردند آن هم نه بر اساس تجربه بینالمللی یا جنبش فمینیستی جهانی. البته منظور این نیست که این تجربیات تاثیری نداشته، در تعامل با این تجربیات این مکانیسم شکل گرفت.
قبل از انقلاب مدلی که برای تغییر زنان و جایگاه آنها در نظر گرفته شد، یک مدل کاملا غربی و وارداتی بود. شاه معتقد بود زن باید فریبا باشد، این الگو در جریان بود که زن حضور همه جانبه اما نمایشی و ابزاری داشته باشد. اما در انقلاب اسلامی قرار بر این میشود که هویت انسانی جایگزین حضور نمایشی و ابزاری شود.
** صانعپور: آن هویت انسانی که قرار بود جایگزین هویت جنسی و غریزی یعنی فریبندگی زنانه شود.
** کولایی: آنچه دیدگاه امام خمینی (ره)مطرح میکنند این است که زن به اعتبار انسان بودن و براساس ارزشهای انسانی موردتوجه قرار گیرد. بحث حجاب هم از همین زاویه مطرح میشود. الگویی ارائه شود که زن نه با زیباییها و جاذبههایش بلکه با ارزشهای انسانیاش شناخته شود.
یک مرجع دینی و صاحب فتوا میآید و میگوید زنان باید در مقدرات اساسی کشور حضور داشته باشند؛ یعنی در این متن واقعیت یک آرمان و یک تجویز "باید" مطرح میشود. این موضوع هم مانند سایر آرمانهای انقلاب اسلامی است، چون در مورد حقوق انسانهاست، اما چقدر از این آرمانها اجرا شده است؟
نگاه انسانی به حقوق اجتماعی زنان از ذاتیات دین اسلام است و نمیتوان آن را تحت عنوان فمینیسم غربی رد کرد.
به همین دلیل است که فمینیست یا طرفدار حقوق زنان بودن یک پدیده غربی تلقی شده و به شدت برای سرکوب آن تلاش میشود و مسئلهای منفی تلقی میشود. در حالی که موضوع برابری انسانی ریشه در دین ما دارد. اما در مجلس ششم موضوع برابری جنسیتی با فضاسازیها مواجه میشود و بسیاری با پیوستن کشور به کنوانسیون سیدا (کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان) مخالفت میکنند. اما دولت برای این کنوانسیون شرط میگذارد که در صورتی که هر بندی مغایر شرع نباشد ما قبول میکنیم. اما عدهای فضایی به وجود میآورند که به نتیجه نرسیم. به دلیل همین فضاسازیها بحث برابری تبدیل به بحث عدالت شد.
** صانعپور: اما تا برابری انسانی میان زن و مرد نباشد، نمیتوان از عدالت جنسیتی سخن گفت.
من معتقدم چون در جامعه ما زنان از شرایط مناسبی بهرهمند نبودهاند و فقط به علت زن بودنشان از حقوق مساوی اجتماعی با مردان محروم بوده اند، عدالت جنسیتی ایجاب میکند که برای جبران مافات قانون گاهی تبعیض مثبت برای زنان قائل شود. تا بتوانند ظرفیتهای انسانی مغفول مانده شان را رشد دهند تا اعتماد بنفس از دست رفته شان را باز یابند و بتوانند دوش به دوش مردان در جهت توسعه پایدار ایران اسلامی حرکت کنند. این رویه که در دوران امام، هویت انسانی زنان به آنها برگشته بود و ابزاری و فرعی دیده نمیشدند.
* خانم کولایی! شما درباره اندیشههای امام گفتید این دیدگاهها بعد از رحلت حضرت امام(ره) تغییر کرد یا در همان زمان حضور امام دیدگاههایی که بخواهند مجدد زنان را به محیط خانه بازگردانند، وجود داشت؟
** کولایی: اگر در قاموس ادبیات دینی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم باید بگویم جاهلیت در عصر پیغمبر هم به حیات خود ادامه داد و بعد از رحلت ایشان خود را بازسازی کرد. این جریان واپسگرا در برابر ائمه (ع) بسیار پرقدرت و فعال بود، تا آنجا که پس از چند سال و در دهه 61 هجری نواده پیامبر را با اتهام خروج از دین به شهادت رساندند. ما در دوران حیات امامخمینی هم با مقاومت و مخالفتهایی با اندیشههای ایشان در مورد مردم به ویژه زنان روبهرو بودیم. اگر به روزنامههای آن زمان نگاهی بیندازید، میبینید عدهای در پایان مجلس اول نزد ایشان رفتند و گفتند زن که نمیتواند مورد مشورت قرار گیرد. شما نباید اجازه دهید در مجلس زنان شرکت کنند.
اما امام تودهنی محکمی به این آقایان زدند. امام انسان بودن زن را مد نظر قرار میدادند، فارغ از نگاه به جنسیت آن؛ این نگاه میآموزد که باید به زنان مانند مردان حقوق اجتماعی در نظر گرفته شود. یعنی کولایی:تحجر از ابتدای انقلاب وجود داشت، اما در برابر قدرت و کاریزمای امامخمینی (ره) جرات نمیکرد قد علم کند، در نتیجه کنار کشید. وقتی به امام خبر دادند در دانشگاه شهید بهشتی میان زنان و مردان چادر کشیدهاند، ایشان با عتاب و خطاب فرمودند این کارها را جمع کنند. ولی جریان فکری مخالف بسیار پرقدرت بوده و هست.
ما شاهدیم دوران اصلاحات برای احیای ارزشهای انقلاب اسلامی، بازگشت به آرمانهای انقلاب و ایدههای امام خمینی با رویکردی متفاوت بود. موفقیتهایی که در دوران اصلاحات در موقعیت و جایگاه زنان میبینیم، ناشی از این تفکر بود؛ تفکری که در انقلاب اسلامی بنیاد گذاشته شد. اما بعد از دوران اصلاحات و در دورانی که نام عدالتگرایی و عدالت پروری روی آن نهاده بودند، دیدیم گاهی زنان به خانه رانده شدند و نقش اجتماعی آنها مورد انکار قرار گرفت و به سطح نازلی تنزل یافت. وظیفه تمام وسایل ارتباطی و رسانهای در این دوران بازگرداندن زنان به خانهها بود.
** صانعپور: حتی مرکز مشارکت امور زنان تبدیل به مرکز زن و خانواده شد. گروه مطالعات زنان تبدیل به مطالعات زن و خانواده شد یعنی زن فقط دارای وجودی تبعی است و به این ترتیب شان مقدس انسانیاش و روح خدایی اش را فراموش کردیم تا سه حیث فردی، خانوادگی و اجتماعی برای شان انسانی اش قائل باشیم و این بزرگترین توهین به شان انسانی زنان است.
** کولایی: من به یاد دارم نمایندهای در مجلس هفتم یا هشتم جمله جالبی را بیان میکرد: زن را نمیتوان دید مگر در نقش خانواده؛ این به چه معناست؟ یعنی زن یا همسر است یا مادر یا خواهر و... و تنها در حیطه نقشهای خانگی معنا مییابد. زنی که میخواست در مسیر توسعه کشور ایفای نقش کند، زنی که میخواست دانشافزایی کند، زنی که براساس مهارتهای کسب شده سهمی در نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... میخواست در این دوران نهی و تلاش میشد به حوزه فعالیتهای خانگی عقبگرد کند.
** صانعپور: بسیار قبل از جنبشهای استیفای حقوق شهروندی زنان در مکاتب فمینیستی غرب ما مدیریت اقتصادی حضرت خدیجه را در پایه گذاری تمدن اسلامی داشتیم و انقلاب اسلامی زنان را متوجه چنین الگوهایی کرد تا انسانیت زنده در گور شدهشان به آنها برگردد؛ انقلاب اسلامی زنان را علاوه بر الگوی حاکمیتی ملکه سبا در قرآن، متوجه مدیریت سیاسی و فراتاریخی حضرت زینب(س) کرد تا باورشان نسبت به خودشان به عنوان موجوداتی فرعی، منفعل، غریزی و سربار جامعه که مردان باید مدیریتشان کنند تغییر کند.
* برخی از صاحب نظران دینی، به جز حضرت خدیجه که نقش اقتصادی بسیار زیادی داشته است، نقش سیاسی و اجتماعی حضرت زینب(س) را زیر سوال برده و آن را رفتاری استثنا در یک زمان کوتاه تلقی میکنند؟
** صانعپور: اگر به قرآن بازگردیم این سوء برداشتها از بین خواهد رفت. به عنوان مثال آسیه که صراحتاً در قرآن به عنوان الگوی مومنان ( و نه فقط الگوی زنان) از او یاد شده، اگر قرار بود زنی فقط در قالب خانواده تعریف شود هرگز نمیتوانست دارای نقش یک الگوی فراتاریخی و فراجغرافیایی را ایفا کند. او دارای سه نقش انسانی بود. نقش فردی، نقش خانوادگی و نقش اجتماعی. استقلال هویتی آسیه به عنوان یک انسان با نقشهای گوناگون موجب شد تا بر سنتهای فرعونی زمانه اش بشورد.
ما برای پیروی از سبک زندگی حضرت زهرا (س) و حضرت زینب(س)باید روح انسانی حاکم بر تعالیم و عملکردهایشان را که شانی فراتاریخی و فراجغرافیایی دارد به عنوان یک سبک زندگی در قالبهای امروزی بریزیم نه اینکه ظواهر تاریخی و جغرافیایی زندگیشان را به الگوی سبک زندگی تبدیل کنیم.روح و محتوای زندگی اسوههای اسلامی تبعیض ستیز و عدالت گستر بود. همانگونه که امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر با پای خودش به قربانگاه رفت و امر به معروفش امر به عدالت، صداقت و نوعدوستی بود و نهی از منکرش نیز نهی از خودخواهی، تفرعن، ستم و تبعیض میان انسانها با بهانههای نژادی، قبیلگی و جنسیتی بود. سبک زندگی اسلامی یعنی قرار نیست ائمه را اسطوره کنیم بلکه آنها الگوی ما بوده و هستند؛ الگوهایی عدالت محور و اخلاق محور که در هر زمان و مکانی قابل تبعیت هستند.
* در شرایطی که جامعه مردسالارانه است، چه میشود که در اجلاس پکن، آیتالله تسخیری به نمایندگی از ایران، بحث عدالت جنسیتی را مطرح میکند؟
** کولایی: دو گرایش و رویکرد متفاوت را باید درنظر بگیریم؛ یکی بحث انسانی حقوق
زنان که در چارچوب دفاع از ارزشهای انسانی نفی همه اشکال تبعیض را مطرح میکند. اینکه
همه انسانها به ما هو انسان دارای کرامت هستند و باید حقوق انسانیشان در نظر
گرفته شود. علاوه بر این نگاه کاملا انسانی و اخلاقی، جریان پرقدرتی وجود دارد که
نگاهی کارکردی و کارآمدی نظامهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی دارد.
در دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم؛ یک رقابت تنگاتنگ و پایدار بین همه کشورهای جهان وجود دارد و همه نظامهای سیاسی سعی دارند الگوی موفقتری را به نمایش بگذارند. الگوهای موفقتر در نظامی است که توانستهاند از ظرفیتهای توسعه بهتر استفاده کنند. بخش مهمی از این ظرفیتها، سرمایههای انسانی است و بخشی از این سرمایه هم زنان هستند. بحثی در پایان قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت اینکه زنان قربانیان برنامههای توسعهای هستند. به ویژه در کشورهای شرق آسیا و تازه صنعتی شده تجربه نشان میدهد زنان هزینه گزافتری نسبت به مردان پرداخت کردهاند.
در نتیجه این بحث مورد توجه قرار میگیرد که اگر کشورها نتوانند از ظرفیتهای انسانی زنان به شکل قابل قبولتری استفاده کنند، یعنی نتوانند زنان را در برنامههای توسعه به شکل کارآمدتری درگیر کنند، نخواهند توانست به این اهداف دست یابند. پس ما یک نگاه متفاوت میبینیم که معتقد است زنان نیمی از حاملان و عاملان توسعه هستند. در کشورهای اسلامی به ویژه در دهههای اخیر تعداد زنان تحصیلکرده دائم در حال افزایش است. درسشان تمام میشود، اما اولویت اشتغال با مردان است، چون نان آور خانواده هستند، یکسری از این واقعیتها خود را در جوامع نشان میدهد. آیا نباید این سرمایه به نفع جامعه مورد استفاده قرار گیرد؟
محور توسعه، انسان است پس نمیتوان به توسعه رسید درحالی که نیمی از عاملان آن را خانهنشین کردهاند. از سوی دیگر، چه بخواهیم چه نخواهیم در همه دنیا به ویژه در جامعه ما سن ازدواج درحال بالارفتن است، میل به ازدواج کاهش یافته، امکانات و به طور کلی سلیقه و رویکرد نسبت به ازدواج درحال تحول است. البته در کشور ما علاوه بر تحولات که در تمام دنیا درحال وقوع است یکسری عوامل داخلی هم داریم و با دست خودمان درحال تضعیف نهاد خانواده هستیم و این عوامل مهلکترین ضربات را به نهاد خانواده زده است. اتفاقهایی که در دهه گذشته به اسم تحت پوشش قرار دادن دختران ازدواج نکرده توسط مردان متمول، به میل و اعتماد به ازدواج ضربه زد و اصل «وفاداری» در نهاد خانواده را زیرسوال برد.
** صانعپور: همین موضوعات باعث شد امروز شاهد بحث خیانتهای متقابل زنان و مردان به یکدیگر باشیم.
** کولایی: ما در جامعهای زندگی میکنیم که رهبر انقلابی آن 38سال پیش از برابری حقوق انسانی زنان و مردان سخن گفت. اما امروز در تجربه برنامه ریزان توسعه ظرفیت انسانی زنان ماهر، دانشآموخته و زنانی که میتوانند بخشی از فعالیتهای معطوف به توسعه را براساس سرمایه انسانی برعهده بگیرند، گاهی نادیده گرفته میشوند. یک دختر ایرانی به عنوان نابغه ریاضی در دانشگاههای آن ور دنیا مورد تقدیر قرار میگیرد.اما این نوابغ در کشور ما چه جایگاهی دارند؟!
** صانعپور: حاکمان جامعه باید برنامه ریزیهایشان مبتنی بر شرایط کنونی جامعه باشد. به عنوان مثال در دنیای مجازی کنونی که زمینه توزیع عادلانه اطلاعات را برای همه افراد فراهم کرده دیگر نمیتوان جنسیت یا نژاد خاصی را فرعی و درجه دوم معرفی کرد و نمیتوان مانع حقوق برابر زنان با مردان شد. مردم مهرههای شطرنج نیستند تا ما بتوانیم به خواست خودمان آنها را مهندسی کنیم و برخوردی مکانیکی با آنان داشته باشیم. انسانها خواه زن و خواه مرد دارای پویایی و دینامیزمی خودجوش هستند و امروزه اطلاعات و ارتباطات فراگیر و همزمان در فضای مجازی موجب میشود زنان راه خود را پیدا کنند. یعنی زنان میتوانند در مدیریتهای کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایفای نقش کنند. پس حاکمان مواظب باشند از شهروندانشان خیلی عقب نیفتند، زیرا امروزه شرایط جهانی تغییر کرده است. ابزارهای جدید همه دنیا را به هم وصل کرده است و هر قدر ما با دنیا کار نداشته باشیم دنیا با ما کار دارد.
فرض کنید زنان را به خانه برانیم و به جامعه راه ندهیم، این زنان در خانه چقدر کار دارند؟ ماشین لباسشویی، ظرفشویی، جاروبرقی و... همه اینها کار را تا حد بسیاری ساده و سریع کرده اند و زنان خانهدار زمان زیادی را در خانه بیکار هستند. بیشتر تماشاچیان فیلمهای بیمحتوا و مخربی که در ماهوارهها پخش میشود و بنیان خانوادهها را از هم میپاشد، زنان خانهدار هستند. اما اگر زنان واقعا جدی گرفته شوند، فقط در خانواده تعریف نشوند و حیثیت انسانی شان به رسمیت شناخته شود، میتوانند در تمام سطوح اجتماعی فعالیت کنند و در سازندگی جامعه سهمی اساسی داشته باشند تا وقتی برای بیهودگی و انحراف نداشته باشند.
نکته دیگر اینکه در شرایط اقتصادی فعلی آیا امکان این هست که یک مرد به تنهایی بتواند از پس هزینههای زندگی بر بیاید؟ اصلا امکان آن وجود ندارد، چرا که هزینهها بسیار بالاست و تامین نیازهای اقتصادی خانواده به این سادگی نیست.
ما اگر نمیخواهیم یا نمیتوانیم در اقامه عدالت و مساوات میان شهروندانمان از جوامع دیگر جلوتر باشیم اما حداقل میتوانیم در سطح آنها باشیم. باید حقوق برابر برای زنان و مردان در نظر بگیریم، در غیر این صورت موفق نخواهیم بود و رسیدن به توسعه محال میشود. من لازم میدانم باز هم تاکید میکنم تا مساوات نباشد عدالت هم وجود ندارد.
** کولایی: متاسفانه برخی افراد طوری درخصوص مسائل زنان صحبت میکنند که گویی اسلام طرفدار تبعیض است در حالی که به دلیل سوء برداشت و درک ناقص عدهای که فکر میکردند عدالت جنسیتی بخشی از غربی شدن است، امکان صحبت درباره ارزشهای اسلامی و انقلابی در گفتمان جهانی را گرفتند. نگاه تصمیمگیران باید در خصوص تقابل و نوع تعامل با جامعه جهانی مشخص شود. جامعه ما همواره با تقابل به جای تعامل سازنده با جهان روبهرو بوده است. ما باید یک تعامل سازنده بر اساس مبانی ارزشیمان با جهان پیرامون داشته باشیم. این نوع حضور داشتن به ما فرصت میدهد که از نظرات دیگران استفاده کنیم و تصویر صحیحی از نگاه خود به مسائل اجتماعی را به جهانیان نشان دهیم.
یکی از مشکلاتی که سالهاست کشور ما با آن روبهروست این است که تصویر بسیار سیاهی را از جامعه ما به جهان معرفی میکنند. من به جرات به شما میگویم که بسیاری از کسانی که برای اولین بار به ایران آمده اند، میگویند که تصویری که شنیده بودند با آنچه دیدند کاملا متفاوت است، آن هم به دلیل انزوا و اینکه خودمان را از جامعه جهانی دور کرده ایم. ما باید بر اساس واقعیتی که زندگی میکنیم با دنیا در ارتباط باشیم. نیازی نیست با یک الگوی خارجی در گفتمان جهانی شرکت کنیم باید بر اساس گفتمان اسلام و انقلاب در جامعه جهانی باشیم و گفتگو کنیم.
** صانع پور: همانطور که عرض کردم قرآن میفرماید «لقد کرمنا بنی آدم» پس همه انسانها از طرف خدا تکریم شده اند، ما در زمینه تکریم انسانیت میتوانیم با همه عالم به یک وحدت برسیم تا سخن مشترکی با اقامه کنندگان حقوق بشر در جهان داشته باشیم.
* در آن دورهای که شما در مجلس بودید و موضوع کنوانسیون هم مطرح شد، چه اقداماتی در خصوص این کنوانسیون در مجلس یا دولت انجام شد؟ چه حرکتهایی در مقابل موضعگیریهای منفی صورت گرفت؟
** کولایی: آن زمان حرکتهای تندی از سوی برخی از زنان در مقابل کنوانسیون صورت گرفت. گروهی از خانمها به قم رفتند و گفته بودند که اگر ما به کنوانسیون بپیوندیم میل به ازدواج در جوانان کاهش مییابد، حتی گفته بودند برابری حقوق زنان و مردان به این معناست که استخرها باید مختلط شوند! یعنی یک تصویر غیرواقعی از الحاق به کنوانسیون ایجاد کردند که ما را در کنار کشوری مانند عربستان قرار میداد، به طوری که انگار آنها جلوتر از ما در مسائل حقوق زنان فعالیت کرده اند. این کنوانسیون در آن زمان میتوانست فرصتی برای ما باشد برای حضور و تعامل. این تصور که یک کنوانسیون بتواند قوانین و حقوق داخلی یک کشور را کامل متحول کند تصور غیرواقعی بود. ساز و کار این تغییر باید از درون شکل بگیرد.
مشکل ما نظام حقوقی نیست، ما قوانین زیادی در حقوق مدنی داریم، اما اجرا نمیشود. ما به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته ایم اما شاهد رفتارهای ناهنجار علیه کودکان هستیم. آن موقع هم تصویر پیشپا افتاده و سادهای از کنوانسیون زنان وجود داشت. متاسفانه از آنجا که نگاه جامعه ما به مسائل همواره همه یا هیچ بود این تصور وجود داشت که با پیوستن به این کنوانسیون چقدر راهها هموار میشود یا چه اتفاقات تلخی میافتد در حالی که واقعا اینگونه نبود. در نتیجه نگاه منفی که به این کنوانسیون غلبه داشت و این مسئله در مجمع تشخیص مصلحت ماند و اجرایی نشد. اما فکر میکنم به برکت آرمانها و آموزههای دینی این ظرفیت در داخل کشور ما وجود دارد. کنوانسیون میتوانست به ما کمک کند چهره واقعی ایران در فضای بینالمللی بازسازی شود، اما تصور بدبینانه از کنوانسیون سبب شد تا پیگیری این مسئله کان لم یکن شود.
به هر حال مسئله عدالت جنسیتی در برنامه چهارم مطرح شد و اینبار ما از یک آموزه اسلامی به جای کلمه برابری استفاده کردیم یعنی عدالت. ما از نظر اسلامی باور داریم که زنان حقوق برابر دارند.
** صانع پور: عدالت جنسیتی از شاخههای عدالتی است که یکی از اصول اعتقادی ما دوازده امامیهاست اما عدالت نمیتواند در تقابل با مساوات حقوقی مطرح شود.
* اخیرا مجدد بحث مساوات جنسیتی به جای عدالت جنسیتی پیشنهاد شد هرچند مورد استقبال قرار نگرفت اما اختلاف بر سر اسم به دلیل این نیست که شاخصها اصلا مشخص نشده است؟
** کولایی: اتفاقا شاخصها کاملا مشخص است. همه ما میدانیم که درباره چه چیزی سخن میگوییم.
یک زن دوست دارد در یک رشته درس بخواند، خدا این استعداد را به او داده که مترجم شود، پزشک شود یا مهندس، کسی حق ندارد به سود انسان دیگری، این زن را از رسیدن به این هدف باز دارد. باید انسان بودن افراد دیده شود نه ویژگیهای جنسی آن. بسیار جالب است چند سال پیش روسای برخی دانشگاهها تعیین کردند زبان و ادبیات عرب فقط مرد پذیرش کند! اینها واقعیت جامعه ماست.
* با نگاه خاصی که در جامعه ما وجود دارد، رسیدن به این شرایطی که شما میگویید، بهنظر میرسد راه مشکلی باشد.
** کولایی: البته من تا این اندازه بدبین نیستم. همین چند سال پیش بود که وقتی مسئله
برابری دیه زن و مرد مطرح میشد بسیاری جبهه میگرفتند و صریحا مخالفت میکردند.
اما امروز دیه زن و مرد در تصادفات برابر شده است یا بحث ارث بردن زن که رهبری
معظم آن را مورد تایید قرار دادند، نشان داد که اگر تلاش در مسیر معقول و در فضای
عمومی و سیاسی جامعه دنبال شود؛ به نتیجه میرسد. ببینید مسئله زنان در جامعه ما
بسیار سیاسی است و باید در همین چارچوب با آن برخورد شود.
جریان اصلاحات تلاش کرد تا حداقل زن را به عنوان یک انسان در بیان مطرح کند (کاری به عمل نداریم) اما وقتی خودمان جریان اصلاحات را نیمهکاره میگذاریم، جریانی با عنوان عدالتپروری زنان را به سمت خانه حرکت میدهد و میکوشد او را تابع مرد کند. خود ما این فرصت را برای اینگونه جریانها فراهم میکنیم. اما باید امیدوار باشیم و تلاش کنیم. نگاه طرفدار حقوق انسانی زنان از سوی رهبری و امام باید در جامعه گسترش پیدا کند. نگاه امروز رهبری به مسئله زنان بسیار راهگشاست و باید روی آن تاکید شود و امیدوارانه برای کسب حقوق زنان تلاش کنیم.
* شاید نگاه ناامیدانه به سرانجام رسیدن این تلاش، ناشی از افت و خیزهایی باشد که این نگاه طی همه این سالها داشته است؛ مثلا با روی کار آمدن دولت اصلاحات بحث عدالت جنسیتی جان میگیرد و با روی کارآمدن دولت بعدی این موضوع فراموش میشود و... کل تلاشها ختم میشود به اینکه بعد از سالها تلاش تنها دیه در تصادفات برابر میشود.
** کولایی: همین موضوع اتفاق کمی نیست. تغییر نگاه در خصوص دیه و برابری آن نشان داد
که ما میتوانیم تغییر از درون را دنبال کنیم و به نتیجه برسیم. مبنای دیدگاههای
امام خمینی و پویایی فقه شیعه نشان میدهد زمان و مکان عناصر تعیینکننده هستند.
ما هم باید به تغییر از درون تاکید کنیم، اما ضمن تعامل با جریانهای بینالمللی.
زنان ایرانی منتظر نمیمانند مردان برایشان تصمیم بگیرند، امروز الگوهای متعددی
وجود دارد. اگر سنگ اندازی در مسیر ظرفیت داخلی صورت گیرد، بدون شک زنان جامعه ما
به دنبال الگوهای بیرونی خواهند رفت. باید فرصتهای برابر برای همه انسانها به
خصوص زنان در نظر گرفته شود.
ما باید بپذیریم که در این منطقه زندگی میکنیم و در یک بستر تاریخی بزرگ شدیم و زندگی کردیم. باید در همین بستر الگوسازی و تعادل ایجاد کنیم. انتظار ما این است در برنامه ششم توسعه برنامههایی طراحی و اجرا شود که فرصتهای برابر برای همه انسانها فراهم کند و کسی به جرم زن بودن از حقوق انسانی محروم نشود. ما باید با ایستادگی و تلاش و مداومت کردن بر تلاش در این مسیر گام برداریم.
ما را متهم میکنند قصد داریم با پررنگ کردن حقوق زنان، حقوق مردان را نقض کنیم. در حالی که ما میگوییم حقوق انسانی متقابل برای زنان و مردان در کنار هم در نظر گرفته شود. همچنین ما نمیخواهیم جریانهای افراطی فمینیستی در ایران فرصت فعالیت پیدا کنند.
ش.د9504887